لیبراسیون/لیبرالیسم
⁉️برخی پرسشی را مطرح کردهاند مبنی بر اینکه مگر با جمهوری نمیتوان به نظم و پیشرفت رسید. پاسخ من این است که البته که میتوان، کما اینکه بسیاری رسیدهاند، اما 1⃣اولاً، در زمانی که ما صحبت آن را میکنیم (زمان احمدشاه قاجار) انتخابات و برگزیدن کسی برای ریاست…
ادامه
نمیدانم لازم است به برخی از قصورهای و تقصیرهای پهلوی اشاره کنم و بگویم که بله، میدانم و معترفم. آیا لازم است این بدیهی را یادآور شوم که
«در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صُراحی می ناب و سفينۀ غزل است».
وگرنه نوبت به بنیبشر برسد بنا به تعریف با خطا و خلل مواجهید. تا جاییکه اخیراً میگویند انسان موجودی واجبالخطا است!
در مسابقۀ بوکس برای برآورد امتیاز یک بازیکن، تعداد ضربههایی که زده است را ضرب در مؤلفههای سنگینی و حساسیت آنها میکنند و از تعداد و سنگینی و حساسیت ضربههای حریف کسر میکنند. با این نحوۀ محاسبه، بسا که قهرمان چندین ضربۀ نانشسته یا حتی خطا زده باشد و چندین ضربۀ سخت هم خورده باشد، ولی نهایتاً با امتیاز بالا برنده معرفی میشود. مهم جمع و ضرب و تفریق است، نه اشاره به این و آن خطا.
📍آنها همین که سلطنت را از گرفتنِ خراج صرفاً به منظور ادای مخارجِ دربخانۀ شاهی، به در آوردند و مفاهیمی همچون مملکت و جامعه و نظم و پیشرفت و نوسازی و تمامیت سرزمینی و آبروی بینالملل را همچون دغدغهای جدی «مطرح کردند» کافی بود تا قهرمان باشند، حتی اگر در عمل قدمی هم در راه آن برنداشته بودند. چه رسد که در این زمینه خارقالعاده عمل کردند.
✍️مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
نمیدانم لازم است به برخی از قصورهای و تقصیرهای پهلوی اشاره کنم و بگویم که بله، میدانم و معترفم. آیا لازم است این بدیهی را یادآور شوم که
«در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صُراحی می ناب و سفينۀ غزل است».
وگرنه نوبت به بنیبشر برسد بنا به تعریف با خطا و خلل مواجهید. تا جاییکه اخیراً میگویند انسان موجودی واجبالخطا است!
در مسابقۀ بوکس برای برآورد امتیاز یک بازیکن، تعداد ضربههایی که زده است را ضرب در مؤلفههای سنگینی و حساسیت آنها میکنند و از تعداد و سنگینی و حساسیت ضربههای حریف کسر میکنند. با این نحوۀ محاسبه، بسا که قهرمان چندین ضربۀ نانشسته یا حتی خطا زده باشد و چندین ضربۀ سخت هم خورده باشد، ولی نهایتاً با امتیاز بالا برنده معرفی میشود. مهم جمع و ضرب و تفریق است، نه اشاره به این و آن خطا.
📍آنها همین که سلطنت را از گرفتنِ خراج صرفاً به منظور ادای مخارجِ دربخانۀ شاهی، به در آوردند و مفاهیمی همچون مملکت و جامعه و نظم و پیشرفت و نوسازی و تمامیت سرزمینی و آبروی بینالملل را همچون دغدغهای جدی «مطرح کردند» کافی بود تا قهرمان باشند، حتی اگر در عمل قدمی هم در راه آن برنداشته بودند. چه رسد که در این زمینه خارقالعاده عمل کردند.
✍️مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚧اظهارات وزیر دادگستری وقت، دولت بازرگان؛ اسد مبشری
زجرکش کردن ناجوانمردانه امرای ارتش هنگام تیرباران بعد از انقلاب ۵۷
@cafe_andishe95
زجرکش کردن ناجوانمردانه امرای ارتش هنگام تیرباران بعد از انقلاب ۵۷
@cafe_andishe95
Forwarded from حجت کلاشی
✅ بخش یک از دو
خانم مسیح علینژاد در گفتگویی که در مورخه ۴ اسفند ۱۴۰۲ با اینترنشنال داشتند بهدرستی گفتند: «دوره بیانیه خواندن نیست»، «من پاسخگوام» و «هر اشتباهی که کرده باشم را میپذیرم».
رویکرد خوبیست و باید به محک زد تا سیهروی شود هر که در او غش باشد.
پیرو گفته خانم علینژاد که دوره استفاده از «رسانه به عنوان پایه بلندگو» برای «خواندن بیانیه» گذشته است و ایشان خود را پاسخگو میداند و اگر اشتباهی کرده میپذیرد از ایشان میخواهم در هر رسانهای که دوست دارند به گفتگویی در پیشگاه مردم ایران بنشینیم و درباره متن و ماهیت منشور گفتگو کنیم تا روشن شود چرا شاهزاده نمیتوانست پای آن منشورِ ضدِ ملی بایستد و چگونه اعضای آن شورا، دانسته یا نادانسته مقدمین علیه ملت و کشور ایران شده بودند.
خانم علینژاد در گفتگو کوشید، کاسهوکوزهِ شکستِ آن نوشته بیارزش را سرِ شاهزاده بشکند؛ اما به سادگی میتوان نشان داد که آن منشورِ ننگین را اراده یک ملت از هم گسست و پاره کرد و شاهزاده از اراده جمعی و ملی ایرانیان، پشتیبانی کرد. با این منشورها نمیشود سر مردم ایرانْ کلاه گذاشت. روزگارِ پر فریبِ۵۷ و اصلاحات گذشته است.
سرکار خانم علینژاد! شاهزاده از سالها پیش گفتهاند، سرمایه بزرگ و بیبدیلِ اجتماعی و سیاسی خود را برای گردهمآمدن اپوزیسیون و درست شدن مجموعهای کارآمد و ملی بکار خواهند برد تا سر و سامانی برای پیشبرد مبارزه ملت ایران پیدا شود. با خیزش بزرگ و ملیِ سال پیش، با مانور رسانهای چنین وانمود شد که منشوری با همکاری فعالان داخل و بیرون نوشته شده که میتواند شالودهای برای کنارِ هم آمدنِ نیروها و جریانهای سیاسی و پیشبرد مبارزه پیشنهاد کند. شاهزاده برپایه سنتِ رفتار سیاسی خود، از آن پشتیبانی کرد. با بیرون آمدنِ منشور که ذهنهایی ناتوان و فکرهایی بسته آنرا سرهم بندی کرده بودند؛ کاستیهای آن هویدا شد و همگان دانستند که این نوشته در پیوند با مبارزه گسترده و سرتاسری ملت بزرگ ایران نیست بلکه بندهایی در آن علیه کشور و ملت ایران جانمایی شده است و آن چند نفر، واقعیت جامعه ایران را بازتاب نمیدهند و بیش از هر چیزی برساخته محافلیاند. با واکنش عمومی، آن منشور بیاعتبار شد. پیش از آنکه شاهزاده از «آنجا برخیزد» کار منشور را افکار عمومی و واکنش هوشمندانه مردم ساخت و تمام کرد. همه شما باید به خواست عمومی گردن مینهادید اما نکردید و همچنان بحثهای پایهای و بنیادین را با مسائل حاشیهای و بیارج و اعتبار تاخت میزنید. شما چون توان سخن گفتن از اصول بنیادین و سیاسی ندارید؛ سیاست را به میدان گلهگذاری، نمایش و مظلوم نمایی و تبلیغات برای منافع و جایگاه شخصی تبدیل کردهاید.
شاهزاده حق داشت با مجموعهای همکاری کند و سرمایه ملی و اجتماعی خود را پشت گروهی بیاورد که بازتاب دهنده واقعیت جامعه باشد تا با گروهی که با رانت در آنجا نشستهاند. ایشان همیشه گفتهاند پشتیبان اراده عمومی خواهند بود. مسئله ایشان کوشش برای بهروزی ملت ایران است و نه تاج و تخت شخصی. (من پادشاهی مشروطه را برای بهروزی و سعادت ایران لازم و ضروری میدانم.)
برپایه گفته خانم علینژاد، شاهزاده مرا به همراه دو نفر دیگر برای افزوده شدن به آن جمع، پیشنهاد کرده بودند (به واقع به همراه سه نفر دیگر، ایشان به عمد یا سهو از آقای طاهری نام نبردند. به گفتنش میارزد که شاهزاده برای این پیشنهادِ بزرگوارانه با من هیچ سخنی نگفته بودند و من نیز در اینباره با ایشان هرگز گفتگویی نداشتم. در اینجا لازم است که از مهر و بلندنظری ایشان سپاسگزاری کنم.) همچنین خانم علینژاد گفتند که بر سر پذیرفتن یا نپذیرفتنِ این لیست، گفتگو جاری بود. حال یا میپذیرفتند یا نمیپذیرفتند؛ اگر می پذیرفتند بعنوان افراد آن جمعِ پیشین با هم در پیشگاه ملت به گفتگو بنشینیم و اگر نمیپذیرفتند باز در پیشگاه ملت بنشینیم و بر سرِ آن جمع و منشور و دلایل نپذیرفتن گفتگو کنیم.
@kalashi_hiojjat
خانم مسیح علینژاد در گفتگویی که در مورخه ۴ اسفند ۱۴۰۲ با اینترنشنال داشتند بهدرستی گفتند: «دوره بیانیه خواندن نیست»، «من پاسخگوام» و «هر اشتباهی که کرده باشم را میپذیرم».
رویکرد خوبیست و باید به محک زد تا سیهروی شود هر که در او غش باشد.
پیرو گفته خانم علینژاد که دوره استفاده از «رسانه به عنوان پایه بلندگو» برای «خواندن بیانیه» گذشته است و ایشان خود را پاسخگو میداند و اگر اشتباهی کرده میپذیرد از ایشان میخواهم در هر رسانهای که دوست دارند به گفتگویی در پیشگاه مردم ایران بنشینیم و درباره متن و ماهیت منشور گفتگو کنیم تا روشن شود چرا شاهزاده نمیتوانست پای آن منشورِ ضدِ ملی بایستد و چگونه اعضای آن شورا، دانسته یا نادانسته مقدمین علیه ملت و کشور ایران شده بودند.
خانم علینژاد در گفتگو کوشید، کاسهوکوزهِ شکستِ آن نوشته بیارزش را سرِ شاهزاده بشکند؛ اما به سادگی میتوان نشان داد که آن منشورِ ننگین را اراده یک ملت از هم گسست و پاره کرد و شاهزاده از اراده جمعی و ملی ایرانیان، پشتیبانی کرد. با این منشورها نمیشود سر مردم ایرانْ کلاه گذاشت. روزگارِ پر فریبِ۵۷ و اصلاحات گذشته است.
سرکار خانم علینژاد! شاهزاده از سالها پیش گفتهاند، سرمایه بزرگ و بیبدیلِ اجتماعی و سیاسی خود را برای گردهمآمدن اپوزیسیون و درست شدن مجموعهای کارآمد و ملی بکار خواهند برد تا سر و سامانی برای پیشبرد مبارزه ملت ایران پیدا شود. با خیزش بزرگ و ملیِ سال پیش، با مانور رسانهای چنین وانمود شد که منشوری با همکاری فعالان داخل و بیرون نوشته شده که میتواند شالودهای برای کنارِ هم آمدنِ نیروها و جریانهای سیاسی و پیشبرد مبارزه پیشنهاد کند. شاهزاده برپایه سنتِ رفتار سیاسی خود، از آن پشتیبانی کرد. با بیرون آمدنِ منشور که ذهنهایی ناتوان و فکرهایی بسته آنرا سرهم بندی کرده بودند؛ کاستیهای آن هویدا شد و همگان دانستند که این نوشته در پیوند با مبارزه گسترده و سرتاسری ملت بزرگ ایران نیست بلکه بندهایی در آن علیه کشور و ملت ایران جانمایی شده است و آن چند نفر، واقعیت جامعه ایران را بازتاب نمیدهند و بیش از هر چیزی برساخته محافلیاند. با واکنش عمومی، آن منشور بیاعتبار شد. پیش از آنکه شاهزاده از «آنجا برخیزد» کار منشور را افکار عمومی و واکنش هوشمندانه مردم ساخت و تمام کرد. همه شما باید به خواست عمومی گردن مینهادید اما نکردید و همچنان بحثهای پایهای و بنیادین را با مسائل حاشیهای و بیارج و اعتبار تاخت میزنید. شما چون توان سخن گفتن از اصول بنیادین و سیاسی ندارید؛ سیاست را به میدان گلهگذاری، نمایش و مظلوم نمایی و تبلیغات برای منافع و جایگاه شخصی تبدیل کردهاید.
شاهزاده حق داشت با مجموعهای همکاری کند و سرمایه ملی و اجتماعی خود را پشت گروهی بیاورد که بازتاب دهنده واقعیت جامعه باشد تا با گروهی که با رانت در آنجا نشستهاند. ایشان همیشه گفتهاند پشتیبان اراده عمومی خواهند بود. مسئله ایشان کوشش برای بهروزی ملت ایران است و نه تاج و تخت شخصی. (من پادشاهی مشروطه را برای بهروزی و سعادت ایران لازم و ضروری میدانم.)
برپایه گفته خانم علینژاد، شاهزاده مرا به همراه دو نفر دیگر برای افزوده شدن به آن جمع، پیشنهاد کرده بودند (به واقع به همراه سه نفر دیگر، ایشان به عمد یا سهو از آقای طاهری نام نبردند. به گفتنش میارزد که شاهزاده برای این پیشنهادِ بزرگوارانه با من هیچ سخنی نگفته بودند و من نیز در اینباره با ایشان هرگز گفتگویی نداشتم. در اینجا لازم است که از مهر و بلندنظری ایشان سپاسگزاری کنم.) همچنین خانم علینژاد گفتند که بر سر پذیرفتن یا نپذیرفتنِ این لیست، گفتگو جاری بود. حال یا میپذیرفتند یا نمیپذیرفتند؛ اگر می پذیرفتند بعنوان افراد آن جمعِ پیشین با هم در پیشگاه ملت به گفتگو بنشینیم و اگر نمیپذیرفتند باز در پیشگاه ملت بنشینیم و بر سرِ آن جمع و منشور و دلایل نپذیرفتن گفتگو کنیم.
@kalashi_hiojjat
Forwarded from حجت کلاشی
✅ بخش دو از دو
امیدوارم خانم علینژاد هر چه زودتر آمادگی خود را برای گفتگو اعلام کنند. اما چند نکته در آن گفتگو بود که همینجا به آن میپردازم.
خانم علینژاد در این گفتگو پرسیدند «غرب چگونه به ما اعتماد کند؟» چون «جهان سیستم محور است» آنها می پرسند «با چه کسانی باید گفتگو کرد». منظورش این بود که باید، مخالفانِ ج.ا گردهم آیند و ساختاری بسازند تا غرب بتواند با آن مجموعه یا سیستم که توان مدیریت براندازی و اداره کشور در دوره گذار دارد؛ وارد گفتگو شود و اعتماد کند. تا اینجا منطق سخن قابل فهم است. در ادامه گفتند: «آنها نگرانند مثل سوریه بشه ایران، مثل عراق بشه».
خوشحالم از اینکه غربیان نگرانند مبادا ایران، مانند سوریه و عراق شود اما اگر غربیان این نگرانی را دارند و شما آگاهید چرا با برنارد لوی همکاری میکنید؟ آقای لوی در حمله نظامی به لیبی و داستان بنغازی، هر چه در توان داشتْ گذاشت؛ حتما از حال و روز لیبی و نقشِ لوی و فرانسه در آنجا آگاهید و سپس با آغاز اعتراضات در سوریه دست بکار شد و نشستی با محوریتِ اخوان المسلمین سوری برپا کرد. اخوان المسلیمنِ سوریه نقش مهمی در «سوریهای» شدن سوریه داشت. اخوان المسلمین سوریه را اردوغان در استانبول، دوباره سرپا کرد و مهندس شقفه را که از شاخه نظامی اخوان در روزگار حافظ اسد بود برای رهبری آن گمارد. سپس لوی، برای اخوان در فرانسه نشست گذاشت و راه افتاد که اکنون حمص، بنغازیست که یعنی الگوی بنغازی و لیبی را باید در سوریه تکرار کرد. اگر غربیها از کرده خود در عراق و لیبی و ... پشیمانند و نگرانند که ایران سوریهای نشود؛ آیا نباید از لوی و هر کسی بوی او می دهد، فرسنگها دور شوید؟ از شگفتیهاست که اجنبی و بیگانه نگرانِ ویرانی ایران باشد ولی کسی که مدعیست ایرانی است برای ویرانی ایران بکوشد!
یا عراق را تقسیمات طایفهای و ایلی و قبیلهای و فدرالیسم قومی و اقلیمبازی به چنین روزی انداخت و چنان پُوکش کرد که داعش، موصل را به چشم برهمزدنی گرفت و تا انبار پیش تاخت و در شنگال آن کرد که از نوشتنش شرم دارم. داعش که به شنگال رسید پیشمرگهها گریخته و آن بیچارگان را با وحشیان و حرامیان تنها گذاشته بودند. چرا؟ چون شنگالیها و ایزدیها از طایفه دو ملای اربیل و سلیمانیه نبودند، بیکس و بییار ماندند.
اگر غربیها نگرانند که ایران همانند سوریه و عراق نشود؛ شما در کنار گروههای شبه نظامی، طرفداران فدرالیسم و هواداران تقسیم ایران بر پایه ایل و طایفه و قوم و قبیله چه میخواهید؟ آیا بَرآنید که غربیان را بترسانید؟
چرا با گروه شبه نظامی مینشینید که در سابقهاش قتل و ترور وجنایت و تجاوز و مصادره اموال مردم، انباشته است و الگویی که دنبال میکند در گام نخست درست کردن اقلیمی مانند اقلیم کردستان عراق در ایران است. یعنی فدرالیسم قبیلهای با زور اسلحه برای اهدافِ شومِ بعدی خود. اگر غریبان نمیخواهند ایران عراق شود شما پیشِ مهتدی چه میخواهید؟ چرا سخنگوی تجزیهطلبان شدهاید؟ اگر غربیان واقعا نگرانند و اینرا به شما گفتهاند باید پاسخ بدهید که چرا همزمان هم غریبان را از رفتن ج.ا میترسانید و هم مردم داخل ایران را؟ بر پایه آنچه خودتان ادعا کردهاید، من شما را به ترساندن غربیان و مردم ایران از رفتن جمهوری اسلامی متهم میکنم. و اگر نادانسته به چنین راهی میروید؛ اگر چه از جهاتی برای ج.ا خطر دارد اما برای ایران خطرناکترید.
@kalashi_hojjat
امیدوارم خانم علینژاد هر چه زودتر آمادگی خود را برای گفتگو اعلام کنند. اما چند نکته در آن گفتگو بود که همینجا به آن میپردازم.
خانم علینژاد در این گفتگو پرسیدند «غرب چگونه به ما اعتماد کند؟» چون «جهان سیستم محور است» آنها می پرسند «با چه کسانی باید گفتگو کرد». منظورش این بود که باید، مخالفانِ ج.ا گردهم آیند و ساختاری بسازند تا غرب بتواند با آن مجموعه یا سیستم که توان مدیریت براندازی و اداره کشور در دوره گذار دارد؛ وارد گفتگو شود و اعتماد کند. تا اینجا منطق سخن قابل فهم است. در ادامه گفتند: «آنها نگرانند مثل سوریه بشه ایران، مثل عراق بشه».
خوشحالم از اینکه غربیان نگرانند مبادا ایران، مانند سوریه و عراق شود اما اگر غربیان این نگرانی را دارند و شما آگاهید چرا با برنارد لوی همکاری میکنید؟ آقای لوی در حمله نظامی به لیبی و داستان بنغازی، هر چه در توان داشتْ گذاشت؛ حتما از حال و روز لیبی و نقشِ لوی و فرانسه در آنجا آگاهید و سپس با آغاز اعتراضات در سوریه دست بکار شد و نشستی با محوریتِ اخوان المسلمین سوری برپا کرد. اخوان المسلیمنِ سوریه نقش مهمی در «سوریهای» شدن سوریه داشت. اخوان المسلمین سوریه را اردوغان در استانبول، دوباره سرپا کرد و مهندس شقفه را که از شاخه نظامی اخوان در روزگار حافظ اسد بود برای رهبری آن گمارد. سپس لوی، برای اخوان در فرانسه نشست گذاشت و راه افتاد که اکنون حمص، بنغازیست که یعنی الگوی بنغازی و لیبی را باید در سوریه تکرار کرد. اگر غربیها از کرده خود در عراق و لیبی و ... پشیمانند و نگرانند که ایران سوریهای نشود؛ آیا نباید از لوی و هر کسی بوی او می دهد، فرسنگها دور شوید؟ از شگفتیهاست که اجنبی و بیگانه نگرانِ ویرانی ایران باشد ولی کسی که مدعیست ایرانی است برای ویرانی ایران بکوشد!
یا عراق را تقسیمات طایفهای و ایلی و قبیلهای و فدرالیسم قومی و اقلیمبازی به چنین روزی انداخت و چنان پُوکش کرد که داعش، موصل را به چشم برهمزدنی گرفت و تا انبار پیش تاخت و در شنگال آن کرد که از نوشتنش شرم دارم. داعش که به شنگال رسید پیشمرگهها گریخته و آن بیچارگان را با وحشیان و حرامیان تنها گذاشته بودند. چرا؟ چون شنگالیها و ایزدیها از طایفه دو ملای اربیل و سلیمانیه نبودند، بیکس و بییار ماندند.
اگر غربیها نگرانند که ایران همانند سوریه و عراق نشود؛ شما در کنار گروههای شبه نظامی، طرفداران فدرالیسم و هواداران تقسیم ایران بر پایه ایل و طایفه و قوم و قبیله چه میخواهید؟ آیا بَرآنید که غربیان را بترسانید؟
چرا با گروه شبه نظامی مینشینید که در سابقهاش قتل و ترور وجنایت و تجاوز و مصادره اموال مردم، انباشته است و الگویی که دنبال میکند در گام نخست درست کردن اقلیمی مانند اقلیم کردستان عراق در ایران است. یعنی فدرالیسم قبیلهای با زور اسلحه برای اهدافِ شومِ بعدی خود. اگر غریبان نمیخواهند ایران عراق شود شما پیشِ مهتدی چه میخواهید؟ چرا سخنگوی تجزیهطلبان شدهاید؟ اگر غربیان واقعا نگرانند و اینرا به شما گفتهاند باید پاسخ بدهید که چرا همزمان هم غریبان را از رفتن ج.ا میترسانید و هم مردم داخل ایران را؟ بر پایه آنچه خودتان ادعا کردهاید، من شما را به ترساندن غربیان و مردم ایران از رفتن جمهوری اسلامی متهم میکنم. و اگر نادانسته به چنین راهی میروید؛ اگر چه از جهاتی برای ج.ا خطر دارد اما برای ایران خطرناکترید.
@kalashi_hojjat
📑گزارش رسمی کنگرۀ آمریکا دربارۀ استقلال بحرین.
📁در این گزارش چنانکه میبینید آمده: "خاندان آل خلیفه از 1783 بر بحرین حکومت کردند. از سالی که به آنجا آمده و به تسلط یک قرنیِ ساکنان ایرانی بر آنجا خاتمه بخشیدند. بحرین در آگوست 1971 (1350) از بریتانیا استقلال یافت. رفراندوم 1970 (1349) تعیین کرد که ساکنان، استقلال را به حاکمیتِ ایران ترجیح میدهند."
مقایسه کنید با فضایی که در ایران جا افتاده که به موجبِ آن بحرین در 1349-1350 از ایران جدا شده است!! تمام متون حقوقی و رسمی تاکید دارند که بحرین از انگلیس استقلال یافت و تاکید دارند که از 1783 (زمان زندیه) حکومت این سرزمین، از دست ایرانیها بیرون رفته بود.
@cafe_andishe95
📁در این گزارش چنانکه میبینید آمده: "خاندان آل خلیفه از 1783 بر بحرین حکومت کردند. از سالی که به آنجا آمده و به تسلط یک قرنیِ ساکنان ایرانی بر آنجا خاتمه بخشیدند. بحرین در آگوست 1971 (1350) از بریتانیا استقلال یافت. رفراندوم 1970 (1349) تعیین کرد که ساکنان، استقلال را به حاکمیتِ ایران ترجیح میدهند."
مقایسه کنید با فضایی که در ایران جا افتاده که به موجبِ آن بحرین در 1349-1350 از ایران جدا شده است!! تمام متون حقوقی و رسمی تاکید دارند که بحرین از انگلیس استقلال یافت و تاکید دارند که از 1783 (زمان زندیه) حکومت این سرزمین، از دست ایرانیها بیرون رفته بود.
@cafe_andishe95
🌠بحران فلسفه روشنگری
كانت سنجش خرد ناب را درست در دورانی تدوین کرد که فلسفه روشنگری در بحران بسر می برد. گفتنی است که در دهه ۱۷۸۰ توازن فرهنگی از ساحت روشنگری به سوی رومانتیسیسم تغییر جهت داد به تعبیری روشنگری در حقیقت واکنشی بود در برابر ظهور و پیشرفت علم جدید در قرن شانزدهم و هفدهم دست آوردهای علمی نیوتون اعتقاد و ایمان به فرد آدمی در چیرگی بر طبیعت و بهبود شرایط زندگی او در جامعه را هرچه بیشتر تحکیم بخشید و گونه ای خوشبینی علمی را در میان قشرهای تحصیلکرده و فرهیخته دامن زد یکی از پی آمدهای عمده این رویکرد به عقل بشری
احساس استقلال از اقتدار مراجع فرهنگی و دینی در ارشاد شهروندان جامعه اروپایی متبلور شد
كانت رهیافت روشنگری به
حاکمیت عقل را در نقد خود به شرح ذیل تبیین کرد و یادآور شد که عصر ما را باید دوران نقادی نامید و لذا باید در برابر آن سر تسلیم فرود آورد.
🕍دین در پرتو عامل قداست و قانون با تکیه بر جلال و جبروت خود عمدتاً میکوشید خود را از قید نقادی رها سازد هم از این رو بود که وجهی سوءظن و شکاکیت را علیه خود بر می انگیخت و لذا نتوانست از احترامی که عقل نقاد برای خود کسب کرده بود برخوردار شود سنجش خرد ناب .
به طور کلی روشنگری متضمن استقلال تفکر است و اجازه نمیدهد دیگران برای انسان روشنگر تصمیم .بگیرند كانت در" روشنگری چیست" بر ایمان به پیشرفت در سایه چیرگی روشنگری تأکید ورزیده است در حقیقت فلسفه روشنگری مرجعیت قرادادههای سنت را در معرض نقادی قرار داده و عقلانیت را به کسوت مرجعیت درآورد.
کانت با تدوین سنجش خرد ناب کوشید تا به این معضل دوران خویش پاسخ گوید و شان این
و جایگاه عقلانیت را در عرصه هستی معلوم دارد هدف اصلی او در این طرح اثبات نکته بود که نقادی عقل بمدد خود عقل و نه در پرتو مرجعیت نیروهای بیرونی از جمله سنت تکیه گاهی خود پاینده برای خود تعبیه می.کند
در واقع کانت با نگارش سنجش خرد ناب حاکمیت را از قرادادههای سنت برگرفته و به عقل و خرد آدمی تفویض نمود.
🎇انقلاب کپرنیکی کانت
برخلاف نظام بطلمیوسی که به محوریت زمین و ثبات آن در کائنات قائل بود نیکولاس کوپرنیک مدعی بود که زمین ثابت نبوده بلکه سیاره ایست که به گرد خورشید می چرخد و خورشید در کانون منظومه شمسی قرار دارد کپلر و نیوتون این نظریه کوپرنیک را مورد تأیید قرار دادند این امر به انقلابی در علم جدید تحت عنوان انقلاب کپرنیکی معروف شد
🌅کانت نیز در عرصه متافیزیک و معرفت شناسی تحولی بی سابقه را دامن زد بدین معنا که برخلاف نظر فلاسفه پیشین صریحاً اعلام نمود که اشیاء و پدیدههای عالم خود را با ساختار ذهن ما تعدیل میکنند فلاسفه دیرین مدعی بودند که این ذهن ماست که ناچار است خود را با اشیا و اعیان جهان خارج تطبیق دهد.
بدین معنا که در فلسفه پیشین ذهن تابع جهان خارج بود اما در فلسفه نقادی کانت اعیان و پدیدههای عالم خارج تابع کارکرد ذهن ما میباشد به دیگر سخن به باور کانت معرفت و دانائی ما اصل است و پدیده های عالم خارج بعنوان موضوع و متعلق این معرفت تابع ذهن شناسنده اند
🌁 به دیگر سخن قوه فاهمه ماست که طبیعت بیرونی را نظم و نسق می.بخشد از این رو فاهمه را باید قانونگزار بشمار آورد به همین علت بود که فلسفه نقادی او را متضمن انقلابی کپرنیکی شناختند.
خود کانت نیز در مقدمه دوم خود بر سنجش خرد ناب به نجوم کپرنیکی در تبیین نظریه خویش اشاره کرد و گفت متعلق و موضوع تجربه ما از بنیادهای ذهن ما تبعیت میکند .
📘منبع:نگاهی به فلسفه روشنگری و بازتاب آن در هنر.
محمد ضیمران
@cafe_andishe95
كانت سنجش خرد ناب را درست در دورانی تدوین کرد که فلسفه روشنگری در بحران بسر می برد. گفتنی است که در دهه ۱۷۸۰ توازن فرهنگی از ساحت روشنگری به سوی رومانتیسیسم تغییر جهت داد به تعبیری روشنگری در حقیقت واکنشی بود در برابر ظهور و پیشرفت علم جدید در قرن شانزدهم و هفدهم دست آوردهای علمی نیوتون اعتقاد و ایمان به فرد آدمی در چیرگی بر طبیعت و بهبود شرایط زندگی او در جامعه را هرچه بیشتر تحکیم بخشید و گونه ای خوشبینی علمی را در میان قشرهای تحصیلکرده و فرهیخته دامن زد یکی از پی آمدهای عمده این رویکرد به عقل بشری
احساس استقلال از اقتدار مراجع فرهنگی و دینی در ارشاد شهروندان جامعه اروپایی متبلور شد
كانت رهیافت روشنگری به
حاکمیت عقل را در نقد خود به شرح ذیل تبیین کرد و یادآور شد که عصر ما را باید دوران نقادی نامید و لذا باید در برابر آن سر تسلیم فرود آورد.
🕍دین در پرتو عامل قداست و قانون با تکیه بر جلال و جبروت خود عمدتاً میکوشید خود را از قید نقادی رها سازد هم از این رو بود که وجهی سوءظن و شکاکیت را علیه خود بر می انگیخت و لذا نتوانست از احترامی که عقل نقاد برای خود کسب کرده بود برخوردار شود سنجش خرد ناب .
به طور کلی روشنگری متضمن استقلال تفکر است و اجازه نمیدهد دیگران برای انسان روشنگر تصمیم .بگیرند كانت در" روشنگری چیست" بر ایمان به پیشرفت در سایه چیرگی روشنگری تأکید ورزیده است در حقیقت فلسفه روشنگری مرجعیت قرادادههای سنت را در معرض نقادی قرار داده و عقلانیت را به کسوت مرجعیت درآورد.
کانت با تدوین سنجش خرد ناب کوشید تا به این معضل دوران خویش پاسخ گوید و شان این
و جایگاه عقلانیت را در عرصه هستی معلوم دارد هدف اصلی او در این طرح اثبات نکته بود که نقادی عقل بمدد خود عقل و نه در پرتو مرجعیت نیروهای بیرونی از جمله سنت تکیه گاهی خود پاینده برای خود تعبیه می.کند
در واقع کانت با نگارش سنجش خرد ناب حاکمیت را از قرادادههای سنت برگرفته و به عقل و خرد آدمی تفویض نمود.
🎇انقلاب کپرنیکی کانت
برخلاف نظام بطلمیوسی که به محوریت زمین و ثبات آن در کائنات قائل بود نیکولاس کوپرنیک مدعی بود که زمین ثابت نبوده بلکه سیاره ایست که به گرد خورشید می چرخد و خورشید در کانون منظومه شمسی قرار دارد کپلر و نیوتون این نظریه کوپرنیک را مورد تأیید قرار دادند این امر به انقلابی در علم جدید تحت عنوان انقلاب کپرنیکی معروف شد
🌅کانت نیز در عرصه متافیزیک و معرفت شناسی تحولی بی سابقه را دامن زد بدین معنا که برخلاف نظر فلاسفه پیشین صریحاً اعلام نمود که اشیاء و پدیدههای عالم خود را با ساختار ذهن ما تعدیل میکنند فلاسفه دیرین مدعی بودند که این ذهن ماست که ناچار است خود را با اشیا و اعیان جهان خارج تطبیق دهد.
بدین معنا که در فلسفه پیشین ذهن تابع جهان خارج بود اما در فلسفه نقادی کانت اعیان و پدیدههای عالم خارج تابع کارکرد ذهن ما میباشد به دیگر سخن به باور کانت معرفت و دانائی ما اصل است و پدیده های عالم خارج بعنوان موضوع و متعلق این معرفت تابع ذهن شناسنده اند
🌁 به دیگر سخن قوه فاهمه ماست که طبیعت بیرونی را نظم و نسق می.بخشد از این رو فاهمه را باید قانونگزار بشمار آورد به همین علت بود که فلسفه نقادی او را متضمن انقلابی کپرنیکی شناختند.
خود کانت نیز در مقدمه دوم خود بر سنجش خرد ناب به نجوم کپرنیکی در تبیین نظریه خویش اشاره کرد و گفت متعلق و موضوع تجربه ما از بنیادهای ذهن ما تبعیت میکند .
📘منبع:نگاهی به فلسفه روشنگری و بازتاب آن در هنر.
محمد ضیمران
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💰ایران در بین سرکوبشدهترین اقتصادهای دنیا
❌ضدلیبرالترین کشورهای جهان
📊بنیاد هریتیج، ایران را از نظر آزادی اقتصادی در بین ۱۷۶ کشور دنیا، در رده ۱۶۹ قرار داد
🎙گفتوگو با محمد ماشینچیان، پژوهشگر ارشد حکمرانی در دانشگاه پیتزبورگ
@cafe_andishe95
❌ضدلیبرالترین کشورهای جهان
📊بنیاد هریتیج، ایران را از نظر آزادی اقتصادی در بین ۱۷۶ کشور دنیا، در رده ۱۶۹ قرار داد
🎙گفتوگو با محمد ماشینچیان، پژوهشگر ارشد حکمرانی در دانشگاه پیتزبورگ
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
ایمانی کورکورانه چپهای رادیکال را از «مبارزه»ای به «مبارزه»ی دیگر میکشاند، و مدام قوت قلبشان میدهد که انجام هرکاری به نامِ برابری برحق است و هرگونه تخریبِ قدرتِ موجود گامی است در جهتِ رسیدن به هدف. ایشان شوقِ برجهیدن از دنیای آلوده پیرامونشان به قلمروِ…
🚩 سوسیالیسم از طریق تواناییاش در هم راستاسازی خود با آرمانهایی که همگان میتوانند بدان ارج بگذراند، توانسته است ایمان به خلوص اخلاقی خود را به رغم تبادر به جنایتی در پی جنایت دیگر تحکیم ببخشد که به نام ایمان به همین خلوص اخلاقی مرتکب شده است. اینکه انقلابی سوسیالیستی ممکن است به بهای از دست رفتن جان میلیونها انسان تمام شود یا دست اندرکار کشتار عامدانه آحاد یک طبقه، اضمحلال فرهنگی، حذف آموزش و منزلت زدایی از هنر باشد، کوچکترین ننگ و فضاحتی بر دامان این مجموعه اصول برجای نمیگذارد که به واسطه آن، زبان به تجلیل اقداماتی از این دست میگشاید یا افرادی را میستاید که در چنین اموری سهیم بودهاند.
📑فلسفه، خطمشی و مجموعه اصول، راجر اسکروتن ترجمه آماندا بهآذین
📔فصلنامه تحلیلی نظری ایرانِ بزرگِ فرهنگی، شماره هفتم، شهریور 2582 شاهنشاهی
@cafe_andishe95
📑فلسفه، خطمشی و مجموعه اصول، راجر اسکروتن ترجمه آماندا بهآذین
📔فصلنامه تحلیلی نظری ایرانِ بزرگِ فرهنگی، شماره هفتم، شهریور 2582 شاهنشاهی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
📌اعتقاداتی که بیش از همه میتوان به آنها اطمینان داشت، آن دسته از عقایدی است که از همه جهانیان دعوت میکنند بطلان آن ها را اثبات کنند. اگر این دعوت قبول شد یا اگر قبول شد ولی بطلان آنها را اثبات نکرد هنوز ما از مرحله یقین قطعی دوریم اما میتوانیم اطمینان…
🔰 فرمانروا نباید سخنرانیهای مذهبی را ممنوع کند و مانع بیان عقاید نظری فرقههای مذهبی شود، زیرا این امور به هیچ وجه مربوط به حقوق مدنی رعایا نیست. اگر عضوی از کلیسای کاتولیک روم معتقد است آنچه را که دیگران نان مینامند در حقیقت جسم مسیح است، او با این اعتقاد لطمهای به همسایه خود نمیزند. اگر یک یهودی، معتقد نباشد که انجیل کلام خداوند است، با این اعتقادش، چیزی از حقوق مدنی افراد را تغییر نمیدهد. اگر کافری به اصالت انجیل و تورات شک دارد، نمیبایست به عنوان شهروند خطرناک و شرور مجازات شود.
📌خواه کسی به این امور معتقد باشد و خواه اعتقادی به آنان نداشته باشد، قدرت فرمانروا و حق مالکیت مردم هر دو به یکسان میبایست محفوظ بماند.
📚📖 نامه ای در باب تساهل (1689)، جان لاک ترجمه شیرزاد گلشاهی کریم
@cafe_andishe95
📌خواه کسی به این امور معتقد باشد و خواه اعتقادی به آنان نداشته باشد، قدرت فرمانروا و حق مالکیت مردم هر دو به یکسان میبایست محفوظ بماند.
📚📖 نامه ای در باب تساهل (1689)، جان لاک ترجمه شیرزاد گلشاهی کریم
@cafe_andishe95
☑️در مورد قدرت اندیشهها، هیچ مدرک محکمتری از این حقیقت وجود ندارد که حکومت های دیکتاتور، بدون استثنا، برای کنترل کردن اندیشههای مردم دست به هر کاری میزنند.
🔺اگر اندیشهها عواقبی ندارند، دیکتاتورها و حاکمان ستمگر هیچ انرژی و پولی صرف نمیکردند تا مردم را از انتشار هر چه که دوست دارند و گفتن هر چه که میخواهند، منع کنند. دولت ها نیز هیچ پولی را با پخش کردن تبلیغات هدر نمیدادند. اگر اندیشهها هیچ قدرتی در تعیین کردن آنچه دولت ها انجام میدهند و جلوگیری کردن از آنچه انجام میدهند نداشتند، آزادی بیان جهانی میشد.
📚📖اندیشه های سیاسی و اقتصادی هایک، دونالد جی. بودراکس ترجمه مختار قادری
@cafe_andishe95
🔺اگر اندیشهها عواقبی ندارند، دیکتاتورها و حاکمان ستمگر هیچ انرژی و پولی صرف نمیکردند تا مردم را از انتشار هر چه که دوست دارند و گفتن هر چه که میخواهند، منع کنند. دولت ها نیز هیچ پولی را با پخش کردن تبلیغات هدر نمیدادند. اگر اندیشهها هیچ قدرتی در تعیین کردن آنچه دولت ها انجام میدهند و جلوگیری کردن از آنچه انجام میدهند نداشتند، آزادی بیان جهانی میشد.
📚📖اندیشه های سیاسی و اقتصادی هایک، دونالد جی. بودراکس ترجمه مختار قادری
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#توئیت_خوان
خامنهای بدون اینکه از دیدگاه چندماه قبلش دربارهی «نظر و رای مردم» عقب نشینی کند، باز هم دعوت به شرکت در #سیرک_انتخابات میکند. این یعنی هواداران حکومت در نظرش کمتر از چارپایان هستند!
▫️نجات بهرامی
@cafe_andishe95
خامنهای بدون اینکه از دیدگاه چندماه قبلش دربارهی «نظر و رای مردم» عقب نشینی کند، باز هم دعوت به شرکت در #سیرک_انتخابات میکند. این یعنی هواداران حکومت در نظرش کمتر از چارپایان هستند!
▫️نجات بهرامی
@cafe_andishe95