Telegram Web Link
چرا کودتا نامیدن واقعه سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی اشتباه است؟

"بعضی نام این پیش‌آمد را کودتا گذاشتند، این تسمیه دور از انصاف است، خاتمه دادن به دوره فترت و هرج و مرج و ملوک الطوایفی و جریان انداختن اصول مشروطیّت را نمیتوان کودتا نامید. برای آنکه تشکیلات اساسی مملکت تغییر نیافت، بلکه چرخهای شکسته و روی هم ریخته مملکت اصلاح و به کار افتاد".

📚تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضاشاه پهلوی، تألیف امیر طهماسب، صفحه ۲۵


پرسش و پاسخِ"حرکت سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی اجماع نخبگان سیاسی بود نه کودتا" نوشته دکتر حمید احمدی(مورخ و استاد علوم سیاسی دانشگاه)

قسمت اول:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4350

قسمت دوم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4351

قسمت سوم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4352

قسمت چهارم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4356

قسمت پنجم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4357

قسمت ششم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4360

قسمت هفتم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4364

قسمت هشتم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4366
"ویترین کتابفروشی"ها قطعا از زیباترین ساخته های دست بشر محسوب میشن

لینک کتابخانه کافه اندیشه👇🏽👇🏽👇🏽
https://www.tg-me.com/book_archives
🗳💰 هم بازار و هم دموکراسی به حکومت قانون احتیاج دارند و تأمین آن برای یکی به منزله تأمین آن برای دیگری نیز هست

همان طور که هر اقتصاد بازاری برای تضمین امنیت مالکیت و قرارداد به حکومت قانون نظام پیش بینی پذیری در داوری و تفسیر حقوقی احتیاج دارد دموکراسی نیز برای تضمین اینکه مقامات حکومت تنها در چارچوب اختیاراتی که از سوی پارلمان تصویب ،شده عمل ،کنند و شهروندان در صورت سوء مدیریت یا سوء استفاده از قدرت به اقدامات قانونی دسترسی داشته باشند به حکومت قانون نیاز دارد.


🪜ایجاد نظام کارآمد دادگاههای مستقل برای تسهیل مبادله اقتصادی به تسهیل پاسخگویی قانونی قوه مجریه و مقاماتش نیز خواهد انجامید.

هر چند این گزاره در نظر اول معتبر است همان مشکلی را که گزاره قبلی با مفهوم «آزادی» داشت این گزاره با مفهوم حکومت قانون دارد؛ یعنی ارتباطی که حکومت قانون بین اقتصاد و حکومت سیاسی برقرار کرد ممکن است صرفاً نوعی ارتباط ادعایی باشد نه واقعی این که در عمل نظام بازار به سبب پیش بینی پذیری اقتصادی تابع قانون باشد و در همان حال حکومت در قبال شهروندانش سرکوبگرانه عمل ،کند نه امری غیر ممکن است و نه حتى تناقض آمیز امکان دارد که قوه قضائیه در مورد قانون تجاری مستقل باشد اما در جایی که پای منافع حیاتی حکومت در میان آید مثلاً در موارد قانون اداری یا انتخاباتی تابع حکومت باشد یا امکان دارد که قوه مجریه چنان بر قوه مقننه مسلط باشد که حکومت قانون در سطح سیاسی صرفاً به امری ظاهری تبدیل شود چرا که حکومت میتواند به اراده خود قانون را تغییر دهد یا برمبنای صلاحدید شخصی که مورد تأیید قانون قرار گرفته حکومت کند همچنین امکان دارد که نظام دادگاههای تجاری به خوبی ایجاد و حمایت شده باشد در حالی که راههای قانونی دادرسی یا حفاظت از شهروندان در مقابل سوء استفاده از قدرت توسعه نیافته باشد. بالاخره امکان دارد که فقط عوامل و شرکتهای اقتصادی قدرتمند و ثروتمند توان دسترسی به قانون را داشته باشند نه شهروندان عادی در همه موارد فوق ممکن است که حکومت قانون در حوزه ای مؤثر و در حوزه دیگر ناموفق باشد.
اگر در اینجا تلاقی هرگونه تأثیرات علم سیاست به علم اقتصاد وجود داشته باشد باز هم امکان دارد این تأثیرات نه صرفاً از طریق علل غیر شخصی بلکه از راه کارگزاری اجتماعی اعمال شوند
💡در دوره مدرن حقوقدانان نقش مهمی در مبارزه برای محدود ساختن اختیارات مطلقه دولت سرکوبگر ایفا کرده اند چه در عصر انقلاب فرانسه و چه در مبارزات حقوق بشر زمانه .

خودمان هرچند چیزی در قانون تخصصی تجاری سراغ نداریم که چنین ربطی را ایجاد کند اما به طور کلی میتوانیم فرض کنیم که هر چه جامعه حقوقدانان آموزش دیده گسترده تر باشد و هر چه آموزششان در اصول حقوق و حقوق تطبیقی وسیع تر باشد احتمال ظهور افراد متعهد به دفاع از حکومت قانون در جهت پاسخگویی عمومی و همچنین پیش بینی پذیری قراردادهای اقتصادی بیشتر خواهد بود

📔دیوید بیتام.حقوق بشر و دموکراسی

@cafe_andishe95
📏📐اعتقاد اخلاقی عبارت است از اینکه انسان به فعلیت و تحقق فضیلت معتقد باشد و بی اعتقادی اخلاقی در این است که انسان به تحقق فضیلت معتقد نباشد.‌

اعتقاد به اینکه فضیلت فقط یک مفهوم است‌. حالت و وضعیتی است ضد بشری و فقط نقابی است برای پوشاندن غرور و نخوت خود تا بتوان تمایلات خود را در پشت آن، ارضا کرد.
کسی که نسبت به فضیلت و منشأ خیر در وجود انسان، بی اعتقاد باشد خواهد گفت: ما همه طبیعتا فاسدیم. 

پس انسان باید به فضیلت معتقد باشد. در غیر این صورت شریرترین دزدان به اندازه هر فرد دیگری شریف خواهد بود.


📚کانت
درس های فلسفه اخلاق، صص ۱۳۶_ ۱۳۷.آرسین
@cafe_andishe95
ما هر روز از رسالت انسانی خود دور می شویم
سرنوشت قومی که هنگام بلا و سختی به خرافه‌پرستی و دعا روی می‌آورد، چیزی جز نابودی نیست


🎥 فیلم مهر هفتم
The Seventh Seal (1957).
اثر 🎬اینگمار برگمان کارگردان بزرگ سوئدی

📋داستان فیلم:
فیلم در مورد یک شوالیه قرون وسطایی است که  سفری را از سرزمین طاعون‌زده آغاز کرده است و یک بازی شطرنج میان او و "مظهر مرگ" که برای گرفته جان او آمده است صورت میگیرد، مظهر مرگ به دنبال جوابی برای سوالاتش در مورد زندگی، مرگ، و وجود خدا می گردد.
@cafe_andishe95
چین برای ارتقای بخش صنعت،لزوم خصوصی‌سازی و سازوکار تخصیص منابع از طریق مکانیسم بازار را ضروری یافت ولی برای اصلاح روند صنعتی شدن،به‌یکباره سیاست درهای باز و خصوصی‌سازی و مکانیسم باز را انجام نداد؛بلکه اصلاحات را ابتدا در حومه‌ی شهرها با تبدیل«بنگاه‌های اقتصادی بخش‌ها و روستاها»به «تعاونی‌ها و شرکت‌های خصوصی و انفرادی»اغاز کرد.

بدین ترتیب برای بخش خصوصی،فضای فعالیت و توسعه ایجاد شد،با ایجاد فضای فعالیت برای شرکت‌های خصوصی در مقیاس کوچک«از طریق بهبود محیط کسب‌وکار»،بار بخش‌های دولتی در تولید صنعتی به‌سرعت کاهش یافت.

به‌عبارتی چین در روند اصلاح تجارت خارجی نیز به‌یکباره درهای خویش را با کاهش تعرفه‌ها،حذف سهمیه‌بندی و پذیرفتن سرمایه‌های خارجی به‌صورت نامحدود و برداشتن کنترل ارز و… باز نکرد؛بلکه با احتیاط و به‌صورت تدریجی به سوی ازاد‌سازی تجارت حرکت کرد و پس از گذشت بیش از سه دهه از اغاز اصلاحات،هنوز فاصله‌ی زیادی با معیارهای اقتصاد ازاد دارد.
🇨🇳
در یک جمله می‌توان گفت چین روشی را اتخاذ کرد که به اقتضای اقتصادش به ان نیاز داشت.

دولت چین با سیاست توسعه صنعتی موفق شد تا فقر و بیکاری را ریشه کن کند و با افزایش 5 برابری تولید ناخالص داخلی به رده دومین اقتصاد جهان دست یافت.تولید ناخالص داخلی از مهمترین شاخص برای نمایش رشد اقتصادی کشورهاست.

سیاست توسعه صنعتی چین :

1- حمایت همه جانبه و جدی از تولیدات داخل با توسعه بخش خصوصی
2- ممنوعیت صادرات مواد خام طبیعی
3- حمایت مالی،اعتبارات مالی بانکها و ارائه تسهیلات عالی به سرمایه گذاران بخشهای تولیدی
4- بومی سازی صنعت بصورت هدفمند
5- توسعه صادرات با کیفیت و قیمت رقابتی متناسب با بازار هدف
6- «تکیه بر تولید ملی از طریق اتخاذ سیاست‌های تقویت‌کننده‌ی ان»،«بومی‌سازی صنایع و تکنولوژی» و «توسعه و به‌روزرسانی فناوری»در راستای بهره‌وری اقتصاد
7- تنظیم و بازبینی برنامه‌ها و نظامات اموزشی و پژوهشی کشور متناسب با نیاز بومی در حوزه‌ی فناوری و تجارت بین الملل،توسعه‌ی پارک‌های علم و فناوری و پژوهش‌محور شدن نظام علمی کشور
8- سیاست درهای باز و ارتباط و تعامل همه‌جانبه با دنیا

اندیشکده اقتصاد و توسعه
@cafe_andishe95
📅 حدود ۲۰ سال پیش ضمن سخنرانی‌ای در دانشکدۀ علوم سیاسی دانشگاه تهران، که بعدأ مضمون آن در کتاب «در دفاع از سیاست» چاپ شد، گفتم که


گمشدۀ مردم ایران که در جنبش مشروطه‌خواهی دنبال آن می‌گشتند، آزادی (در معنی جمهوری‌خواهی) نبود؛
نظم، امنیت، حکومت قانون و، بیش از هر چیز، توسعه و پیشرفت و رفاه بود.

مجالس مشروطه‌ نه‌فقط کمکی به این موارد نکرد، بلکه آفات بیشتری به مدیریت سیاسی و پیشرفت کشور زد.


🪧دقیقاً به همین دلیل، کودتای سرتیپ رضاخان و ظهور رضاشاه پهلوی شکست آرمان‌های «انقلاب مشروطیت» نبود، نجات آن بود.



✍🏼دکتر مرتضی مردیها (مترجم و نویسنده لیبرال)
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
📅 حدود ۲۰ سال پیش ضمن سخنرانی‌ای در دانشکدۀ علوم سیاسی دانشگاه تهران، که بعدأ مضمون آن در کتاب «در دفاع از سیاست» چاپ شد، گفتم که گمشدۀ مردم ایران که در جنبش مشروطه‌خواهی دنبال آن می‌گشتند، آزادی (در معنی جمهوری‌خواهی) نبود؛ نظم، امنیت، حکومت قانون و، بیش…
⁉️برخی پرسشی را مطرح کرده‌اند مبنی بر اینکه مگر با جمهوری نمی‌توان به نظم و پیشرفت رسید. پاسخ من این است که البته که‌ می‌توان، کما اینکه بسیاری رسیده‌اند، اما

1⃣اولاً، در زمانی که ما صحبت آن را می‌کنیم (زمان احمدشاه قاجار) انتخابات و برگزیدن کسی برای ریاست جمهوری یا حتی نخست‌وزیر منتخب مجلس، چیزی بهتر از دمکراسی ۲۰-۳۲ به دست نمی‌داد، که عمر متوسط هر کابینه سه-چهار ماه بود. این خود به دلیل بیسوادی گستردۀ مردم و نبود حداقل‌های نظم و امنیت و قانون و آزادی مشرف به هرج و مرج بود.

2⃣دوم اینکه، من نمی‌گویم فقط اقتدار مصلح یا فقط مشروطه، شمایید که می‌گویید فقط جمهوری. و طوری می‌گویید جمهوری و آزادی، که گویی رأی دادن آحاد مردم بالاترین حدی است که جامعه‌ای می‌تواند به آن برسد. در حالی‌که در ۱۲ فروردین ۵۸ هم‌ مردم رأی دادند.
سخیف‌ترین فکری که ما را به اینجا رساند این بود که در همۀ عالم مفسده‌ای بدتر از سلطنت و موروثی بودن آن نیست. نه انگار انتخابات می‌تواند هیتلر و پوتین و چه بسا القاعده و داعش سر کار بیاورد.

پادشاهانی بوده‌اند که ستم کرده‌اند یا ناکارآمد و عیاش و کم عقل و بی‌وجود بوده‌اند، ولی بسیاری از اوج‌های تاریخ بشری را پادشاهان رقم زده‌اند. همان‌هایی که با انتخابات نیامده و نرفتند.‌

🔅درخشش رضاشاه خیره کننده بود؛ به تمام‌معنای کلمه، نجات‌بخش. دشمنی با او را یکی آخوندهایی رقم زدند که فرهنگ و  آموزش و قضا از چنبرۀ آنها بیرون‌ می‌آمد، و یکی هم کمونیست‌هایی که برای الحاق ایران به شوروی نه مشروطه می‌خواستند نه جمهوری، و دیگری هم روشنفکرانی که تنها عُرضه‌ای که داشته‌اند نفی و نقد مدرنیته بوده است؛ و از همه بدتر، سواد اعظم عامه‌ای که مغزهایشان زیر فشار این دو-سه دسته کج شده بود.

✍🏼دکتر مرتضی مردیها (مترجم و نویسنده لیبرال)
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⁉️برخی پرسشی را مطرح کرده‌اند مبنی بر اینکه مگر با جمهوری نمی‌توان به نظم و پیشرفت رسید. پاسخ من این است که البته که‌ می‌توان، کما اینکه بسیاری رسیده‌اند، اما 1⃣اولاً، در زمانی که ما صحبت آن را می‌کنیم (زمان احمدشاه قاجار) انتخابات و برگزیدن کسی برای ریاست…
ادامه


نمی‌دانم لازم است به برخی از قصورهای و تقصیرهای پهلوی اشاره کنم و بگویم که بله، می‌دانم و معترفم. آیا لازم است این بدیهی را یادآور شوم که
«در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صُراحی می ناب و سفينۀ غزل است».
وگرنه نوبت به بنی‌بشر برسد بنا به تعریف با خطا و خلل مواجهید. تا جایی‌که اخیراً می‌گویند انسان موجودی واجب‌الخطا است!

در مسابقۀ بوکس برای برآورد امتیاز یک بازیکن، تعداد ضربه‌هایی که زده است را ضرب در مؤلفه‌های سنگینی و حساسیت آنها می‌کنند و از تعداد و سنگینی و حساسیت ضربه‌های حریف کسر می‌کنند. با این نحوۀ محاسبه، بسا که قهرمان چندین ضربۀ نانشسته یا حتی خطا زده باشد و چندین ضربۀ سخت هم خورده باشد، ولی نهایتاً با امتیاز بالا برنده معرفی می‌شود. مهم جمع و ضرب و تفریق است، نه اشاره به این و آن خطا.

📍آنها همین که سلطنت را از گرفتنِ خراج صرفاً به منظور ادای مخارجِ دربخانۀ شاهی، به در آوردند و مفاهیمی همچون مملکت و جامعه و نظم و پیشرفت و نوسازی و تمامیت سرزمینی و آبروی بین‌الملل را همچون دغدغه‌ای جدی «مطرح کردند» کافی بود تا قهرمان باشند، حتی اگر در عمل قدمی هم در راه آن برنداشته بودند. چه رسد که در این زمینه خارق‌العاده عمل کردند.

✍️مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚧اظهارات وزیر دادگستری وقت، دولت بازرگان؛ اسد مبشری

زجرکش کردن ناجوانمردانه امرای ارتش هنگام تیرباران بعد از انقلاب ۵۷
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔎📂درباره قشر خاکستری

در


فلسفه سیاسی هانا آرنت


#ویدئو 📕📽
@cafe_andishe95
Forwarded from حجت کلاشی
بخش یک از دو

خانم مسیح علینژاد در گفتگویی که در مورخه ۴ اسفند ۱۴۰۲ با اینترنشنال داشتند به‌درستی گفتند: «دوره بیانیه خواندن نیست»، «من پاسخگوام» و «هر اشتباهی که کرده باشم را می‌پذیرم».
رویکرد خوبی‌ست و باید به محک زد تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد.
پیرو گفته خانم علینژاد که دوره استفاده از «رسانه به‌ عنوان پایه بلندگو» برای «خواندن بیانیه» گذشته است و ایشان خود را پاسخگو می‌داند و اگر اشتباهی کرده می‌پذیرد از ایشان می‌خواهم در هر رسانه‌ای که دوست دارند به گفتگویی در پیشگاه مردم ایران بنشینیم و درباره متن و ماهیت منشور گفتگو کنیم تا روشن شود چرا شاهزاده نمی‌توانست پای آن منشورِ ضدِ ملی بایستد و چگونه اعضای آن شورا، دانسته یا نادانسته مقدمین علیه ملت و کشور ایران شده بودند.
خانم علینژاد در گفتگو کوشید، کاسه‌و‌کوزهِ شکستِ آن نوشته بی‌ارزش را سرِ شاهزاده بشکند؛ اما به سادگی می‌توان نشان داد که آن منشورِ ننگین را اراده یک ملت از هم گسست و پاره کرد و شاهزاده از اراده جمعی و ملی ایرانیان، پشتیبانی کرد. با این منشورها نمی‌شود سر مردم ایرانْ کلاه گذاشت. روزگارِ پر فریبِ۵۷ و اصلاحات گذشته‌ است.

سرکار خانم علینژاد! شاهزاده از سالها پیش گفته‌اند، سرمایه بزرگ و بی‌بدیلِ اجتماعی و سیاسی خود را برای گردهم‌آمدن اپوزیسیون و درست شدن مجموعه‌ای کارآمد و ملی بکار خواهند برد تا سر و سامانی برای پیشبرد مبارزه ملت ایران پیدا شود. با خیزش بزرگ و ملیِ سال پیش، با مانور رسانه‌ای چنین وانمود شد که منشوری با همکاری فعالان داخل و بیرون نوشته شده که می‌تواند شالوده‌ای برای کنارِ هم آمدنِ نیروها و جریان‌های سیاسی و پیشبرد مبارزه پیشنهاد کند. شاهزاده برپایه سنتِ رفتار سیاسی خود، از آن پشتیبانی کرد. با بیرون آمدنِ منشور که ذهن‌هایی ناتوان و فکرهایی بسته آنرا سرهم بندی کرده بودند؛ کاستی‌های آن هویدا شد و همگان دانستند که این نوشته در پیوند با مبارزه گسترده و سرتاسری ملت بزرگ ایران نیست بلکه بندهایی در آن علیه کشور و ملت ایران جانمایی شده است و آن چند نفر، واقعیت جامعه ایران را بازتاب نمی‌دهند و بیش از هر چیزی برساخته محافلی‌اند. با واکنش عمومی، آن منشور بی‌اعتبار شد. پیش از آنکه شاهزاده از «آنجا برخیزد» کار منشور را افکار عمومی و واکنش هوشمندانه مردم ساخت و تمام کرد. همه شما باید به خواست عمومی گردن می‌نهادید اما نکردید و همچنان بحث‌های پایه‌ای و بنیادین را با مسائل حاشیه‌ای و بی‌ارج و اعتبار تاخت می‌زنید. شما چون توان سخن گفتن از اصول بنیادین و سیاسی ندارید؛ سیاست را به میدان گله‌گذاری، نمایش و مظلوم نمایی و تبلیغات برای منافع و جایگاه شخصی تبدیل کرده‌اید.

شاهزاده حق داشت با مجموعه‌ای همکاری کند و سرمایه ملی و اجتماعی خود را پشت گروهی بیاورد که بازتاب دهنده واقعیت جامعه باشد تا با گروهی که با رانت در آنجا نشسته‌اند. ایشان همیشه گفته‌اند پشتیبان اراده عمومی خواهند بود. مسئله ایشان کوشش برای بهروزی ملت ایران است و نه تاج و تخت شخصی. (من پادشاهی مشروطه را برای بهروزی و سعادت ایران لازم و ضروری می‌دانم.)

برپایه گفته خانم علینژاد، شاهزاده مرا به همراه دو نفر دیگر برای افزوده شدن به آن جمع، پیشنهاد کرده بودند (به واقع به همراه سه نفر دیگر، ایشان به عمد یا سهو از آقای طاهری نام نبردند. به گفتنش می‌ارزد که شاهزاده برای این پیشنهادِ بزرگوارانه با من هیچ سخنی نگفته بودند و من نیز در اینباره با ایشان هرگز گفتگویی نداشتم. در اینجا لازم است که از مهر و بلندنظری ایشان سپاسگزاری کنم.) همچنین خانم علینژاد گفتند که بر سر پذیرفتن یا نپذیرفتنِ این لیست، گفتگو جاری بود. حال یا می‌پذیرفتند یا نمی‌پذیرفتند؛ اگر می پذیرفتند بعنوان افراد آن جمعِ پیشین با هم در پیشگاه ملت به گفتگو بنشینیم و اگر نمی‌پذیرفتند باز در پیشگاه ملت بنشینیم و بر سرِ آن جمع و منشور و دلایل نپذیرفتن گفتگو کنیم.

@kalashi_hiojjat
Forwarded from حجت کلاشی
بخش دو از دو

امیدوارم خانم علینژاد هر چه زودتر آمادگی خود را برای گفتگو اعلام کنند. اما چند نکته در آن گفتگو بود که همینجا به آن می‌پردازم.
خانم علینژاد در این گفتگو پرسیدند «غرب چگونه به ما اعتماد کند؟» چون «جهان سیستم محور است» آنها می پرسند «با چه کسانی باید گفتگو کرد». منظورش این بود که باید، مخالفانِ ج.ا گردهم آیند و ساختاری بسازند تا غرب بتواند با آن مجموعه یا سیستم که توان مدیریت براندازی و اداره کشور در دوره گذار دارد؛ وارد گفتگو شود و اعتماد کند. تا اینجا منطق سخن قابل فهم است. در ادامه گفتند: «آنها نگرانند مثل سوریه بشه ایران، مثل عراق بشه».
خوشحالم از اینکه غربیان نگرانند مبادا ایران، مانند سوریه و عراق شود اما اگر غربیان این نگرانی را دارند و شما آگاهید چرا با برنارد لوی همکاری می‌کنید؟ آقای لوی در حمله نظامی به لیبی و داستان بنغازی، هر چه در توان داشتْ گذاشت؛ حتما از حال و روز لیبی و نقشِ لوی و فرانسه در آنجا آگاهید و سپس با آغاز اعتراضات در سوریه دست بکار شد و نشستی با محوریتِ اخوان المسلمین سوری برپا کرد. اخوان المسلیمنِ سوریه نقش مهمی در «سوریه‌ای» شدن سوریه داشت. اخوان المسلمین سوریه را اردوغان در استانبول، دوباره سرپا کرد و مهندس شقفه را که از شاخه نظامی اخوان در روزگار حافظ اسد بود برای رهبری آن گمارد. سپس لوی، برای اخوان در فرانسه نشست گذاشت و راه افتاد که اکنون حمص، بنغازی‌ست که یعنی الگوی بنغازی و لیبی را باید در سوریه تکرار کرد. اگر غربی‌ها از کرده خود در عراق و لیبی و ... پشیمانند و نگرانند که ایران سوریه‌ای نشود؛ آیا نباید از لوی و هر کسی بوی او می دهد، فرسنگ‌ها دور شوید؟ از شگفتی‌هاست که اجنبی و بیگانه نگرانِ ویرانی ایران باشد ولی کسی که مدعی‌ست ایرانی است برای ویرانی ایران بکوشد!
یا عراق را تقسیمات طایفه‌ای و ایلی و قبیله‌ای و فدرالیسم قومی و اقلیم‌بازی به چنین روزی انداخت و چنان پُوکش کرد که داعش، موصل را به چشم برهم‌زدنی گرفت و تا انبار پیش تاخت و در شنگال آن کرد که از نوشتنش شرم دارم. داعش که به شنگال رسید پیش‌مرگه‌ها گریخته و آن بیچارگان را با وحشیان و حرامیان تنها گذاشته بودند. چرا؟ چون شنگالی‌ها و ایزدی‌ها از طایفه دو ملای اربیل و سلیمانیه نبودند، بی‌کس و بی‌یار ماندند.
اگر غربی‌ها نگرانند که ایران همانند سوریه و عراق نشود؛ شما در کنار گروه‌های شبه نظامی، طرفداران فدرالیسم و هواداران تقسیم ایران بر پایه ایل و طایفه و قوم و قبیله چه می‌خواهید؟ آیا بَرآنید که غربیان را بترسانید؟
چرا با گروه شبه نظامی می‌نشینید که در سابقه‌اش قتل و ترور و‌جنایت و تجاوز و مصادره اموال مردم، انباشته ا‌ست و الگویی که دنبال می‌کند در گام نخست درست کردن اقلیمی مانند اقلیم کردستان عراق در ایران است. یعنی فدرالیسم قبیله‌ای با زور اسلحه برای اهدافِ شومِ بعدی خود. اگر غریبان نمی‌خواهند ایران عراق شود شما پیشِ مهتدی چه می‌خواهید؟ چرا سخنگوی تجزیه‌طلبان شده‌اید؟ اگر غربیان واقعا نگرانند و‌ اینرا به شما گفته‌اند باید پاسخ بدهید که چرا همزمان هم غریبان را از رفتن ج.ا می‌ترسانید و هم مردم داخل ایران را؟ بر پایه آنچه خودتان ادعا کرده‌اید، من شما را به ترساندن غربیان و مردم ایران از رفتن جمهوری اسلامی متهم می‌کنم. و اگر نادانسته به چنین راهی می‌روید؛ اگر چه از جهاتی برای ج.ا خطر دارد اما برای ایران خطرناک‌ترید.
@kalashi_hojjat
📑گزارش رسمی کنگرۀ آمریکا دربارۀ استقلال بحرین.

📁در این گزارش چنانکه می‌بینید آمده: "خاندان آل خلیفه از 1783 بر بحرین حکومت کردند. از سالی که به آنجا آمده و به تسلط یک قرنیِ ساکنان ایرانی بر آنجا خاتمه بخشیدند. بحرین در آگوست 1971 (1350) از بریتانیا استقلال یافت. رفراندوم  1970 (1349) تعیین کرد که ساکنان، استقلال را به حاکمیتِ ایران ترجیح می‌دهند."

مقایسه کنید با فضایی که در ایران جا افتاده که به موجبِ آن بحرین در 1349-1350 از ایران جدا شده است!! تمام متون حقوقی و رسمی تاکید دارند که بحرین از انگلیس استقلال یافت و تاکید دارند که از 1783 (زمان زندیه) حکومت این سرزمین، از دست ایرانیها بیرون رفته بود.
@cafe_andishe95
🌠بحران فلسفه روشنگری

كانت سنجش خرد ناب را درست در دورانی تدوین کرد که فلسفه روشنگری در بحران بسر می برد. گفتنی است که در دهه ۱۷۸۰ توازن فرهنگی از ساحت روشنگری به سوی رومانتیسیسم تغییر جهت داد به تعبیری روشنگری در حقیقت واکنشی بود در برابر ظهور و پیشرفت علم جدید در قرن شانزدهم و هفدهم دست آوردهای علمی نیوتون اعتقاد و ایمان به فرد آدمی در چیرگی بر طبیعت و بهبود شرایط زندگی او در جامعه را هرچه بیشتر تحکیم بخشید و گونه ای خوشبینی علمی را در میان قشرهای تحصیلکرده و فرهیخته دامن زد یکی از پی آمدهای عمده این رویکرد به عقل بشری
احساس استقلال از اقتدار مراجع فرهنگی و دینی در ارشاد شهروندان جامعه اروپایی متبلور شد

كانت رهیافت روشنگری به
حاکمیت عقل را در نقد خود به شرح ذیل تبیین کرد و یادآور شد که عصر ما را باید دوران نقادی نامید و لذا باید در برابر آن سر تسلیم فرود آورد.

🕍دین در پرتو عامل قداست و قانون با تکیه بر جلال و جبروت خود عمدتاً میکوشید خود را از قید نقادی رها سازد هم از این رو بود که وجهی سوءظن و شکاکیت را علیه خود بر می انگیخت و لذا نتوانست از احترامی که عقل نقاد برای خود کسب کرده بود برخوردار شود سنجش خرد ناب .

به طور کلی روشنگری متضمن استقلال تفکر است و اجازه نمیدهد دیگران برای انسان روشنگر تصمیم .بگیرند كانت در" روشنگری چیست" بر ایمان به پیشرفت در سایه چیرگی روشنگری تأکید ورزیده است در حقیقت فلسفه روشنگری مرجعیت قرادادههای سنت را در معرض نقادی قرار داده و عقلانیت را به کسوت مرجعیت درآورد.

کانت با تدوین سنجش خرد ناب کوشید تا به این معضل دوران خویش پاسخ گوید و شان این
و جایگاه عقلانیت را در عرصه هستی معلوم دارد هدف اصلی او در این طرح اثبات نکته بود که نقادی عقل بمدد خود عقل و نه در پرتو مرجعیت نیروهای بیرونی از جمله سنت تکیه گاهی خود پاینده برای خود تعبیه می.کند
در واقع کانت با نگارش سنجش خرد ناب حاکمیت را از قرادادههای سنت برگرفته و به عقل و خرد آدمی تفویض نمود.

🎇انقلاب کپرنیکی کانت


برخلاف نظام بطلمیوسی که به محوریت زمین و ثبات آن در کائنات قائل بود نیکولاس کوپرنیک مدعی بود که زمین ثابت نبوده بلکه سیاره ایست که به گرد خورشید می چرخد و خورشید در کانون منظومه شمسی قرار دارد کپلر و نیوتون این نظریه کوپرنیک را مورد تأیید قرار دادند این امر به انقلابی در علم جدید تحت عنوان انقلاب کپرنیکی معروف شد

🌅کانت نیز در عرصه متافیزیک و معرفت شناسی تحولی بی سابقه را دامن زد بدین معنا که برخلاف نظر فلاسفه پیشین صریحاً اعلام نمود که اشیاء و پدیدههای عالم خود را با ساختار ذهن ما تعدیل میکنند فلاسفه دیرین مدعی بودند که این ذهن ماست که ناچار است خود را با اشیا و اعیان جهان خارج تطبیق دهد.
بدین معنا که در فلسفه پیشین ذهن تابع جهان خارج بود اما در فلسفه نقادی کانت اعیان و پدیدههای عالم خارج تابع کارکرد ذهن ما میباشد به دیگر سخن به باور کانت معرفت و دانائی ما اصل است و پدیده های عالم خارج بعنوان موضوع و متعلق این معرفت تابع ذهن شناسنده اند

🌁 به دیگر سخن قوه فاهمه ماست که طبیعت بیرونی را نظم و نسق می.بخشد از این رو فاهمه را باید قانونگزار بشمار آورد به همین علت بود که فلسفه نقادی او را متضمن انقلابی کپرنیکی شناختند.

خود کانت نیز در مقدمه دوم خود بر سنجش خرد ناب به نجوم کپرنیکی در تبیین نظریه خویش اشاره کرد و گفت متعلق و موضوع تجربه ما از بنیادهای ذهن ما تبعیت میکند .


📘منبع:نگاهی به فلسفه روشنگری و بازتاب آن در هنر.
محمد ضیمران
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💰ایران در بین سرکوب‌شده‌ترین اقتصادهای دنیا

ضدلیبرالترین کشورهای جهان

📊بنیاد هریتیج، ایران را از نظر آزادی اقتصادی در بین ۱۷۶ کشور دنیا، در رده‌ ۱۶۹ قرار داد


🎙گفت‌وگو با محمد ماشین‌چیان، پژوهشگر ارشد حکمرانی در دانشگاه پیتزبورگ
@cafe_andishe95
2024/09/29 19:19:28
Back to Top
HTML Embed Code: