Telegram Web Link
💵💎ارزش تولید ناخالص داخلی در سال ۱۳۵۰ خورشیدی
مقایسه با ترکیه عربستان کره جنوبی

@cafe_andishe95
این داستان: خرج سفر فرنگ کنیم یا دفاع از مرزها؟

🧿ناصرالدین شاه، در جواب تقاضای تأمین مخارج جنگ هرات از سوی صدر اعظم، با «لحنی مضطرب، و آمیخته به یأس و طعنه» نوشت:

«پول خزانه را خدا تمام کرده است، من نکرده‌ام.»

و مکرّر به یاد می‌‌ آورد، «وقتی ما پادشاه شدیم یک کرور در خزانه بود. بعد دویست از ان به خرج [طغیان] سالار رفت. ما هم سالی صد [هزار تومان] می‌گذاشتیم، آن هم به قرض و خرج می‌رفت. اکثر سال‌ها هم نگذاشتیم آن صد را.»

ولی اگر تهی بودنِ خزانه و ورشکستگی مالی به نظر شاه تا اندازه‌ای کار خدا بود، اجدادش هم بی‌تقصیر نبودند:

«من چه بکنم؟ کثافتِ نجاستِ ایران را به گردن ما انداخته رفتند. کاش به کس دیگری می‌دادند ولی، و به من نمی‌رسید.»

📗عباس امانت، قبله‌ی عالم، ترجمه‌ی حسن کامشاد، تهران، نشر کارنامه، ۱۳۹۳، ص. ۴۰۲.
@cafe_andishe95
🔮تفاوت‌ تفکر جادویی و تفکر منطقی🔬

Magical Thinking vs. Logical Thinking

ادعاها و استدلال‌های «الف» را با ادعاها و استدلال‌های «ب» مقایسه کنید. تفاوتشان چیست؟

الف. قدم عروس بدیُمن بود، چون بعد از مراسم عروسی پدر داماد فوت کرد.

ب. پدر داماد به‌خاطر بیماری قلبی و کهولت سن بعد از مراسم عروسی فوت کرد.

الف. کودک به‌خاطر چشم‌زخم بیمار شد.

ب. کودک به‌خاطر خوردن غذای مسموم بیمار شد.

الف. رضا تصادف کرد، چون بعد از عطسه کردن صبر نکرد‌.

ب. رضا تصادف کرد، چون در حالت مستی رانندگی می‌کرد.

الف. دعا از مبتلا شدن به بیماری کرونا پیشگیری می‌کند.

ب. واکسن کرونا از مبتلا شدن به بیماری کرونا پیشگیری می‌کند.

الف. ۱۳ عدد نحس است؛ به همین دلیل، من اتاق ۱۳ این هتل را اجاره نکردم.

ب. ۱۳ عدد اول است، چون فقط بر خودش و عدد ۱ بخش‌پذیر است.

یکی از ویژگی‌های مهم ادعاها این است که در ادعاها دست‌کم بین دو انگاره ارتباط درونی هست. اگر این ارتباط درست و منطقی باشد، آن ادعا صادق است وگرنه نباید صدق آن را بپذیریم. برای مثال، اگر ادعا کنیم «تابستان فصل سرماست»؛ کسی این ادعا را نمی‌پذیرد، چون بین انگار‌ه‌های «تابستان» و «سرما» سازگاری نیست. در واقع، ادعای «تابستان فصل سرماست» با واقعیت مطابقت ندارد.

ارتباط درونی بین دو یا چند انگاره ویژگی اصلی ادعاهاست. در ادعاها و استدلال‌های «الف» ارتباط درست و منطقی بین انگار‌ه‌ها وجود ندارد؛ درنتیجه، این ادعاها و استدلال‌ها منطقی نیستند. افرادی که ادعاها و استدلال‌های «الف» را مطرح می‌کنند در دام «تفکر جادویی» افتاده‌اند. تفکر جادویی زمانی اتفاق می‌افتد که شخص دو حادثه را نه براساس منطق و شواهد بلکه برپایه‌ی باورهای خرافی به هم ربط می‌دهد.

خرافات زمانی شکل می‌گیرد که ذهن الگویی کاذب می‌سازد؛ یعنی زمانی که بین دو رویداد، دو پدیده، دو نماد یا دو ایده ارتباط منطقی وجود ندارد و ذهن بینشان ارتباط کاذب ایجاد می‌کند خرافات شکل می‌گیرد. برای مثال، در تفکر جادویی ذهن بین «عدد ۱۳» و «نحسی» یا بین «بیماری» و «چشم‌زخم» الگو (ارتباط) ایجاد می‌کند.

تفکر جادویی از خطای شناختی همبستگی خیالی (illusory correlation) نشئت می‌گیرد. زمانی که دو متغیر (برای مثال، دو ایده یا دو رفتار یا دو رویداد یا دو نماد) را به هم ربط می‌دهیم، درحالی‌که هیچ‌گونه ارتباطی بینشان نیست خطای شناختی همبستگی خیالی اتفاق می‌افتد.

تفکر جادویی با مغالطه‌ی علت جعلی نیز ارتباط تنگاتنگی دارد. در مغالطه‌ی علت جعلی مغالطه‌کننده چیزی را به‌عنوان علت بیان می‌کند که «علت واقعی» یا «تنها علت» نیست‌؛ یعنی به لحاط منطقی نمی‌تواند علت باشد‌. برای مثال،‌ مغالطه‌کننده علت «خشکسالی» را «بی‌حجابی» می‌داند!

یادگیری استدلال‌ها به‌خصوص استدلال علی و آگاهی از مغالطه‌های آن به ما کمک می‌کند علت‌ها و معلول‌ها را خوب درک کنیم و استدلال‌های علی مغالطی را تشخیص دهیم. استدلال علی فرایند شناخت علت‌هاست؛ یعنی در این نوع استدلال ارتباط بین علت‌ها و معلول‌ها را درست و دقیق درک می‌کنیم.

در ادعاها و استدلال‌های «ب» ارتباط منطقی و عقلانی بین انگاره‌ها و اجزای استدلال هست. بنابراین، این ادعاها و استدلال‌ها برمبنای تفکر منطقی شکل گرفته‌اند. تفکر منطقی شیوه‌ای از تفکر است که در آن معلول‌ها را درست و دقیق به علت‌هایشان ربط می‌دهیم.

در این جهانی که سرشار از پیچیدگی‌هاست و بین رویدادها، پدیده‌ها و ایده‌ها در‌هم‌تنیدگی‌ست؛ هرکس بتواند بین این رویدادها، پدیده‌ها و ایده‌ها ارتباط درست‌تر، دقیق‌تر و مناسب‌تر ایجاد کند منطقی‌تر می‌اندیشد.
🖌 محمدرضا سلیمی
📚منابع:

۱. ۶۶ خطای شناختی در تصمیم‌گیری: پیامدها و راه‌حل‌ها، تالیف محمدرضا سلیمی

۲. تفکر هوشمندانه: مهارت‌های فهم و نگارش نقادانه، نوشته‌ی مَتیو آلن

@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔮تفاوت‌ تفکر جادویی و تفکر منطقی🔬 Magical Thinking vs. Logical Thinking ادعاها و استدلال‌های «الف» را با ادعاها و استدلال‌های «ب» مقایسه کنید. تفاوتشان چیست؟ الف. قدم عروس بدیُمن بود، چون بعد از مراسم عروسی پدر داماد فوت کرد. ب. پدر داماد به‌خاطر بیماری…
📱فیلسوفان روانگردان معمولا از این تفکر جادویی استفاده کرده اند ولی در پوشش تفکرات بسیار عمیقتر علمی تر و سطح بالاتر.

مثلا ادعای هگل مبنی بر اینکه چون فردگرایی باعث خودمحوری میشود فرد باید الزاما درون دولت آزاد باشد

ادعای نیچه در اینکه لیبرالها ابله هستند و آزادی دموکراتیک به گله واری منجر می شود و چون فیلسوفان انگلیسی اصلا فلسفه نمی فهمند لیبرالیسم سطحی است

ادعای مارکس در اینکه دولت حافظ منافع طبقاتی است و باید استبداد طبقه پرولتایا جانشین استبداد دموکراسی غربی بورژوایی شود

ادعای مکتب فرانکفورت در اینکه چون مدرنیته از روشنگری و تفکر علمی ناشی شده و نازیسم هم در دوره مدرن رخ داده پس روشنگری مسئول فاشیسم غربی است یا اینکه توطئه ای توسط رسانه ها در جریان است تا فرهنگ توده ها را مبتذل کند و از والایی و انقلاب دور کنند...


همگی نمونه ای از استدلالهای مغلطه وار است که اسطوره و جادو اندیشی را جایگزین استدلال سلیم کرده اند.
از میان اینان بیش از همه نیچه و مارکس بر مغلطه استوار هستند.
@cafe_andishe95
🧭آزادی مدنی Civil Liberty


آزادی مدنی حوزۀ خصوصی زندگی است که به شهروندان تعلق دارد نه به دولت از ،این رو آزادی مدنی در برگیرنده گستره ای از حقوق منفی است که معمولاً در حقوق بشر ریشه گرفته و خواستار عدم دخالت دولت است آزادیهای کلاسیک مدنی در آموزشی معمولاً آزادی ،بیان آزادی مطبوعات آزادی تجمع و آزادی برگزاری گردهمایی هستند

غالب اوقات آزادیهای مدنی را با حقوق مدنی اشتباه می.گیرند آزادیهای مدنی آزادیهایی در مقابل دولت است؛ در حالی که حقوق مدنی معمولاً حقوق مثبت،اند به معنى حق مشارکت و دسترسی به قدرت از این رو حقوق مدنی نوعاً مبارزه ای برای گسترش حق رأی، توسعۀ حقوق سیاسی و پایان تبعیض است تا برای افزایش آزادی مدنی .

اهمیت:

🖱به طور کلی حفظ آزادیهای مدنی عمده برای کارکرد جوامع لیبرال دموکراتیک حیاتی ،است چرا که حامی اشخاص در مقابل حکومت مستبد است
در بسیاری از موارد اصول آزادی مدنی از طریق اسنادی نظیر لایحۀ حقوق در قوانین اساسی آمده و دلیل و توجیه اصلی استقلال قضایی و جدایی بین قانون و سیاست ملاحظه شده است از دیدگاه لیبرال شفافیتی که در تعریف آزادی مدنی و کارامدی خاصی که در حفظ آن وجود دارد شاخصهای مهم آزادی اشخاص.اند به هر حال آزادیهای مدنی هم از جانب برخی محافظه کاران و هم از جانب سوسیالیستها انتقاد شده است. این محافظه کاران اظهار میکنند که تقویت و تحکیم آزادیهای مدنی سبب ضعیف شدن حکومت و، به خصوص به هم خوردن نظم داخلی خواهد شد از طرف دیگر سوسیالیستها می گویند که آموزۀ آزادی ،مدنی به خصوص زمانی که به حقوق مالکیت مربوط میشود
ممکن است از نابرابری اجتماعی و سرکوب طبقاتی دفاع کند

اندرو هیوود
@cafe_andishe95
🔎علی شریفی زارچی، استاد اخراج شده دانشگاه صنعتی شریف، در واکنش به ادعای وزیر علوم، درباره وضعیت آزادی بیان دانشجویان نوشت:

امروز وزیر علوم در دانشگاه شریف ادعا کرد دانشگاه‌های ایران جزو آزادترین دانشگاه‌های جهان هستند.
به‌طور هم‌زمان ۸ دانشجوی دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران به خاطر شرکت در یک جلسه‌ی دفاع از پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد جمعا به ۸ ترم محرومیت از تحصیل محکوم شده‌اند. پایان.


📊رتبه ایران در آزادی آکادمیک چقدر ، به «شاخص آزادی آکادمیک» که توسط موسسه علوم سیاسی دانشگاه فردریش-آلکساندر ارلانگن-نورنبرگ در بایرن از سال ۲۰۱۷ سالانه منتشر می‌شود.

این دانشگاه، آزادی آکادمیک را بر اساس پنج پارامتر ارزیابی می‌کند:

تا چه حد محققین آزادند که بدون دخالت، برنامه های تحقیق و تدریس خود را توسعه دهند و دنبال کنند؟
پژوهشگران تا چه اندازه در تبادل و انتقال ایده ها و یافته های پژوهشی آزادند؟
دانشگاه ها تا چه اندازه به عنوان یک نهاد مستقل می توانند آزادانه عمل کنند؟
دانشگاهها تا چه اندازه عاری از نظارت با انگیزه سیاسی یا نقض امنیتی هستند؟
آیا آزادی آکادمیک و آزادی بیان فرهنگی مرتبط به مسائل سیاسی است؟
در آخرین نسخه از پروژه بررسی شاخص آزادی آکادمیک که در سال ۲۰۲۳ منتشر و مربوط به سال ۲۰۲۲ است، ۱۷۹ کشور بررسی شده‌اند. ایران در این رده‌بندی، جزو ده کشور انتهایی لیست، (رتبه ۱۶۷) قرار گرفته‌است.

📄بر اساس گزارش‌های مستند دولت جمهوری اسلامی در یک سال گذشته، دست‌کم ۱۰۰ استاد را اخراج یا به اشکال مختلف از فعالیت دانشگاهی منع کرده است. .
🏫در عین حال گزارش‌های مستند زیادی هم از برخورد گسترده نیروهای انتظامی و امنیتی، بازداشت و ضرب و شتم دانشجویان منتشر شده است. در عین حال کمیته‌های انضباطی دانشگاه‌ها نیز با صدور احکام سنگین انضباطی نقش فعالی در برخورد با دانشجویان داشته‌اند. 
گزارش این برخوردها و اقدامات خشونت‌آمیز علیه دانشجویان و دانشگاهیان در نشریات معتبر علمی بین‌المللی نیز منتشر و ثبت شده است. 
اما صرف نظر از این موارد نقض، در آخرین رده‌بندی شاخص «آزادی آکادمیک» دانشگاه فردریش-آلکساندر آلمان، ایران جزو کشورهای انتهای جدول و در رتبه ۱۶۷ از میان ۱۷۹ کشور قرار داده شده. این رده‌بندی در شرایط پیش از اعتراضات سال ۱۴۰۱ انجام شده است. می‌توان انتظار داشت در رده‌بندی‌های بعدی ایران در رده‌های پایین‌تری قرار داشته باشد
.
فکت نامه
@cafe_andishe95
📚📍کتاب «ظهور و سقوط قذافی» با ترجمه من تجدید چاپ شده از سوی نشر ثالث.گفتم شاید حوصله خواندنش را نداشته باشید، آن را در قالب مطلب زیر(شش اشتباه مرگبار قذافی)خلاصه کردم برایتان:


یک) قذافی زمانی در لیبی به قدرت رسید که جمعیت این کشور یک و نیم میلیون نفر بود و تولید نفت خامش روزی سه میلیون بشکه.با این جمعیت کم و این پول هنگفت می‌شد لیبی را به بهشت روی زمین تبدیل کرد اما قذافی ترجیح داد که تقریبا همه این درآمد هنگفت را صرف حمایت از گروه‌های تروریستی در چهار گوشه جهان کند.

دو) اوج قساوت قذافی، قتل عام تقریبا سه هزار زندانی سیاسی در زندان ابوسلیم طرابلس بود.اینها زندانیانی بودند که مشغول گذراندن احکام زندانشان بودند.سال ها بعد، دادخواهی خانواده‌های همین قربانیان جرقه انقلاب علیه قذافی را زد و دودمان او را بر باد داد.

سه)قذافی برای بیش از چهل سال مشغول مهندسی اجتماعی در کشورش بود.مردم لیبی عملا در حکم خوکچه‌های آزمایشگاهی او بودند.هیچ دیکتاتوری به اندازه قذافی بنیان ها و ساختارهای متعارف سیاسی و اجتماعی را زیر و رو نکرد.این تجربیات احمقانه که زیر نام انقلاب انجام می‌شد جز مصیبت و فاجعه چیز دیگری به دنبال نیاورد.

چهار) قذافی به دلیل حمایتش از تروریسم بین الملل و عدم تحویل بمب گذار هواپیمای پان آمریکن، که موجب مرگ حدود دویست انسان بیگناه شده بود، مردم لیبی را وادار به تحمل تحریم‌های بین‌المللی کرد.این دوره تحریم ها حدود ده سال طول کشید که ماحصل آن پایین آمدن سطح رفاه عمومی، فقیر‌تر شدن مردم و افزایش نارضایتی عمومی از رژیم بود.

پنج)قذافی گرچه پی برده بود که بدون اصلاحات اقتصادی و سیاسی رژیمش دوام پیدا نمی‌کند و به جناح اصلاح‌طلب رژیمش هم اجازه فعالیت داده بود اما از پشت پرده چوب لای چرخ آنها می‌گذاشت و نهایتا هم بساط آنها را کاملا برچید و با این کار بر شدت نومیدی و نارضایتی عمومی افزود.

شش)قذافی عاقبت پس از چهل و دو سال حکمرانی با مردمی روبرو شد که علیه او به پا خاسته بودند.او تصمیم به سرکوب آنها گرفت.او چنین ارزیابی کرده بود که آمریکا و انگلستان به دلیل تجربیات ناگوار اخیرشان در افغانستان و عراق حاضر به دخالت نظامی در لیبی نخواهند شد و لذا او می‌تواند با خیال راحت مردم لیبی را سرکوب کند.اما این ارزیابی‌اش کاملا غلط از کار درآمد و شورای امنیت سازمان ملل متحد ضمن اعلام منطقه پرواز ممنوع بر فراز خاک لیبی به دولت های غربی اجازه دخالت نظامی در لیبی را داد.مردم لیبی هم تحت حمایت نیروی هوایی نیروهای غربی توانستند قذافی را ساقط کنند.


بیژن اشتری
@cafe_andishe95
🏮مارکس و انگلس معتقد بودند که جوامع شرقی فاقد نیروی درونی لازم برای تغییر و تحول اند، از این رو به نظر آنان این نیرو بایستی از خارج یعنی از طریق کشورهای استعماری غرب وارد جوامع شرقی شود. در بالا گفته شد که منتسکیو علت رکود و عقب ماندگی شرق را استبداد شرقی و شرایط جغرافیایی می دانست و مارکس و انگلس علت را شیوه تولید آسیایی می پنداشتند. اما ماکس وبر علت رکود و در جازدن کشورهای آسیایی را دینهای خاور زمین می داند. البته پیش از وبر، منتسکیو در روح القوانین (کتاب بیست و چهارم، فصلهای سوم ، چهارم و پنجم) درباره ارتباط میان شکل حکومت و دین بحث کرده بود. منتسکیو اعتقاد دارد که هر دینی متناسب با هر نوع حکومتی نیست و گویی هر دینی نوع خاصی از حکومت را تأسیس میکند یا آن را سر پا نگه می دارد.
اکنون به بیان نظریات ماکس وبر دربارۀ اسلام می پردازیم:

ماکس وبر از یک سو اسلام را جزو ادیان بزرگ جهان و دینهای متمدن می داند، اما از دیگر سو آن را دینی جنگ طلب می شناسد (kriegerreligion) زیرا به نظر وبر در اسلام «مجاهد» نمونۀ یک مسلمان واقعی شناخته می شود نه زاهد و عالم.
کسی که در راه ترویج اسلام شمشیر زند و کشورهای غیراسلامی را فتح کند، مقامش بیش از عابد و زاهد است.

☪️ وبر می گوید که اسلام، عصبیتِ قبایل عرب را که بر ضد یکدیگر به کار می رفت با متحدکردن آنها تحت لوای اسلام و در قالب یک امت، متوجه غیرمسلمانان کرد و اسلام را «دین ملی اعراب» ساخت. تاکید اسلام بر جهاد با مشرکان و کفار، باعث شده است که مسلمانان به جای آنکه در پی شناختن طبیعت و سلطۀ بر آن برایند همیشه در اندیشۀ جهان گشایی و غلبه بر غیر مسلمانان باشند. اسلام جهان را به دو اردوگاه «داراالسلام» و «دارالحرب» تقسیم می کند. مسلمان، غیرمسلمان را نجس می داند و از آمیزش با او پرهیز می کند. به نظر وبر اسلام بیش از آنکه دین رستگاری اخلاقی باشد،یک دین سیاسی است ، زیرا تکیۀ اسلام بر جنگ با کفار و گرفتن جزیه از اهل کتاب است. هر مسلمان خود را از غیرمسلمان برتر می شمارد، حتی اموری که هیچ ارتباطی با دین ندارند یا اصولاً مسئله ای سیاسی و اجتماعی هستند در اسلام رنگ دینی پیدا می کنند. به نظر وبر در یهودیت و اسلام میان تشکیلات دینی و تشکیلات دولتی تفکیک و تمایزی وجود ندارد.

🔗 هر فرقۀ اسلامی با دیگر فرقه های اسلامی می جنگد و آن را جهاد در راه خدا می نامد. تاریخ کشورهای اسلامی یا تاریخ مهاجمانی است که آنجا ها را متصرف شده و به انقیاد خود درآورده اند یا تاریخ جنگهای داخلی میان فرقه های مختلف اسلامی است . هر فرقۀ اسلامی ادعا می کرده که وظیفۀ شرعی اش این است که ملاحده و زنادقه را از دم تیغ بی‌دریغ بگذراند که البته منظور از ملاحده و زنادقه مخالفان سیاسی بوده اند. البته ناگفته نماند که در نظام پاتریمونیال، به علت بسته بودن فضای سیاسی – اجتماعیِ جامعه، هر گونه نارضایتی از وضع موجود به صورت ظهور یک فرقۀ جدید مذهبی بروز می کند، یا لااقل، اختلاف میان فرق مذهبی را تشدید می نماید. به نظر وبر شهرهای کشورهای اسلامی مرکز تبادل نظر و ارتباطهای فرهنگی نبوده بلکه اردوگاه نظامی بوده اند. در هر شهر هر فرقۀ اسلامی و نیز هر یک از اقلیتهای اهل کتاب محلۀ خاص خود را داشته اند و میان این محله ها یا مراوده ای صورت نمی گرفته یا ارتباطشان بسیار محدود بوده است. در درون هر محله نیز گهگاه جنگ میان دسته های «حیدری» و «نعمتی» در می گرفته است.

این تقسیم بندی های درون شهری و سلطۀ پاتریمونیال که امور بازرگانی، اقتصادی، حمل و نقل و نظامی را از برون در چنگ خود داشته سبب شده است که شهر اسلامی به مرتبۀ شهر غربی یعنی جامعۀ مدنی نرسد. بگذریم از اینکه هر مهاجم بیگانه یا سلطانی فرمان قتل عام اهالی یک منطقه را می داده است. نکتۀ دیگری که وبر ذکر می کند این است که هر گونه اندیشه و نظر تازه ای را فقهای اسلامی به نام بدعت و نظری که ایجاد شبهه می کند مردود می دانسته اند. وبر می گوید که مقام و منزلت زن در جامعۀ اسلامی در ردیف اشیا و اموال است ، همچنان که در جنگ غنائم را تقسیم می کنند زنان و کودکان را نیز در گذشته مانند اموال تقسیم می کرده اند و سپس آنها را به عنوان کنیز و غلام می فروخته اند. همچنین نوعی جداسازی زن از مرد وجود دارد.

🔸 خلاصه نظر ماکس وبر این است که جامعۀ اسلامی شرایط لازم برای گذر به جامعۀ مدرن صنعتی را نداشته که از جملۀ این شرایط وجود سلطۀ عقلانی، قوانین عقلانی، شهرهای خودبسامان و طبقۀ متوسط شهری و نیروی کار آزاد بوده است، و از لحاظ دینی نیز انگیزۀ رستگاری اخلاقیِ درون جهانی، بدان گونه که در پروتستانیسم هست، وجود نداشته است.

📄 از مقاله" تفاوت تمدنهای شرق و غرب از دید ماکس وبر"

یدالله موقن

🔻🔻🔻
@cafe_andishe95
تفاوت_تمدنهای_شرق_و_غرب_از_دیدگاه_ماکس_وبر.pdf
399.2 KB
📑مقاله" تفاوت تمدنهای شرق و غرب از دید ماکس وبر"

✍🏼یدالله موقن



@cafe_andishe95
🗓‍ این روزها در رسانه‌های حکومتی زیاد می‌شنویم که « آقا جان حتی در آمریکا هم یک شرایطی برای نامزدی افراد در انتخابات وجود دارد و اینطوری نیست که هر کسی سرش را بیندازد پایین و بیاید نامزد انتخابات شود».

گفتم به همین مناسبت بد نیست نگاهی بیندازیم به قوانین انتخاباتی ایالات متحده آمریکا.

📥 فقط سه شرط برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وجود دارد:«تولد در آمریکا ،حداقل سن سی‌وپنج سال و حداقل چهارده سال اقامت در آمریکا» فردی که این سه شرط را داشت می‌تواند بعد از جمع‌آوری حداقل پنج هزار دلار برای کارزار انتخاباتی اش ثبت نام کند.

ملاحظه می‌کنید که هیچ شرط دیگری نیست.حتی فردی که سابقه محکومیت زندان دارد می‌تواند نامزد شود.نمونه اش هم آقای گاس هال رهبر حزب کمونیست آمریکا که به رغم پنج سال سابقه زندان به جرم بمب گذاری (اسلاید چهار) توانست در چهار دوره متوالی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نامزد شود (اسلاید پنج).شرایط لازم برای نامزدی در کنگره آمریکا هم عبارت است از:« حداقل سن بیست‌و‌پنج سال،حداقل هفت سال شهروندی آمریکا و اقامت در ایالتی که فرد از آن نامزد شده است»

📋حقوقی که قانونگذار به مردم آمریکا برای نامزدی در انتخابات داده تا آن حد است که حتی یک فرد مجرم که در داخل زندان مشغول سپری کردن دوران محکومیتش است به شرط آن که متولد آمریکا باشد و حداقل سی‌وپنج سال سن داشته باشد و چهارده سال مقیم آمریکا، می‌تواند نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود.البته قانونگذاران شرط عدم سوء پیشینه را به شروط نامزدها اضافه نکرده‌اند و دلیلش هم این است که به عقل سلیم مردم (شعور جمعی یا کامن سنس) اعتماد کرده‌اند.هیچگاه خرد عام یا عقل سلیم مردم به هیچ قاتل یا مجرم یا خلافکاری رای نمی‌دهد و قانونگذار هم بر این اساس شرط عدم سوء پیشینه را به شرایط نامزدی اضافه نکرده است.اما حالا معلوم شده که این «هیچگاه» هم یک امر قطعی قطعی هم نیست کما اینکه الان در یک مورد بسیار نادر و استثنایی شاهدیم که دونالد ترامپ ،نامزد جمهوری‌خواهان،ممکن است به دلیل پرونده‌هایی که دارد به زندان بیفتد اما طبق قانون حق دارد نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شود و اگر پیروز شود از داخل زندان می‌تواند وظایف رئیس جمهوری خود را انجام دهد.بله اینطوری است.البته حالا بحث درباره این است که آیا می‌توان ترامپ را با استفاده از یک بند قانون اساسی که مربوط به دوران جنگهای داخلی میشود از شرکت در انتخابات منع کرد؟بعید می‌دانم .اگر کمونیست بمب‌گذار سابق توانسته نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شود چرا ترامپ نتواند؟

بیژن اشتری
@cafe_andishe95
چرا کودتا نامیدن واقعه سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی اشتباه است؟

"بعضی نام این پیش‌آمد را کودتا گذاشتند، این تسمیه دور از انصاف است، خاتمه دادن به دوره فترت و هرج و مرج و ملوک الطوایفی و جریان انداختن اصول مشروطیّت را نمیتوان کودتا نامید. برای آنکه تشکیلات اساسی مملکت تغییر نیافت، بلکه چرخهای شکسته و روی هم ریخته مملکت اصلاح و به کار افتاد".

📚تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضاشاه پهلوی، تألیف امیر طهماسب، صفحه ۲۵


پرسش و پاسخِ"حرکت سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی اجماع نخبگان سیاسی بود نه کودتا" نوشته دکتر حمید احمدی(مورخ و استاد علوم سیاسی دانشگاه)

قسمت اول:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4350

قسمت دوم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4351

قسمت سوم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4352

قسمت چهارم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4356

قسمت پنجم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4357

قسمت ششم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4360

قسمت هفتم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4364

قسمت هشتم:
https://www.tg-me.com/na_ta_ma/4366
"ویترین کتابفروشی"ها قطعا از زیباترین ساخته های دست بشر محسوب میشن

لینک کتابخانه کافه اندیشه👇🏽👇🏽👇🏽
https://www.tg-me.com/book_archives
🗳💰 هم بازار و هم دموکراسی به حکومت قانون احتیاج دارند و تأمین آن برای یکی به منزله تأمین آن برای دیگری نیز هست

همان طور که هر اقتصاد بازاری برای تضمین امنیت مالکیت و قرارداد به حکومت قانون نظام پیش بینی پذیری در داوری و تفسیر حقوقی احتیاج دارد دموکراسی نیز برای تضمین اینکه مقامات حکومت تنها در چارچوب اختیاراتی که از سوی پارلمان تصویب ،شده عمل ،کنند و شهروندان در صورت سوء مدیریت یا سوء استفاده از قدرت به اقدامات قانونی دسترسی داشته باشند به حکومت قانون نیاز دارد.


🪜ایجاد نظام کارآمد دادگاههای مستقل برای تسهیل مبادله اقتصادی به تسهیل پاسخگویی قانونی قوه مجریه و مقاماتش نیز خواهد انجامید.

هر چند این گزاره در نظر اول معتبر است همان مشکلی را که گزاره قبلی با مفهوم «آزادی» داشت این گزاره با مفهوم حکومت قانون دارد؛ یعنی ارتباطی که حکومت قانون بین اقتصاد و حکومت سیاسی برقرار کرد ممکن است صرفاً نوعی ارتباط ادعایی باشد نه واقعی این که در عمل نظام بازار به سبب پیش بینی پذیری اقتصادی تابع قانون باشد و در همان حال حکومت در قبال شهروندانش سرکوبگرانه عمل ،کند نه امری غیر ممکن است و نه حتى تناقض آمیز امکان دارد که قوه قضائیه در مورد قانون تجاری مستقل باشد اما در جایی که پای منافع حیاتی حکومت در میان آید مثلاً در موارد قانون اداری یا انتخاباتی تابع حکومت باشد یا امکان دارد که قوه مجریه چنان بر قوه مقننه مسلط باشد که حکومت قانون در سطح سیاسی صرفاً به امری ظاهری تبدیل شود چرا که حکومت میتواند به اراده خود قانون را تغییر دهد یا برمبنای صلاحدید شخصی که مورد تأیید قانون قرار گرفته حکومت کند همچنین امکان دارد که نظام دادگاههای تجاری به خوبی ایجاد و حمایت شده باشد در حالی که راههای قانونی دادرسی یا حفاظت از شهروندان در مقابل سوء استفاده از قدرت توسعه نیافته باشد. بالاخره امکان دارد که فقط عوامل و شرکتهای اقتصادی قدرتمند و ثروتمند توان دسترسی به قانون را داشته باشند نه شهروندان عادی در همه موارد فوق ممکن است که حکومت قانون در حوزه ای مؤثر و در حوزه دیگر ناموفق باشد.
اگر در اینجا تلاقی هرگونه تأثیرات علم سیاست به علم اقتصاد وجود داشته باشد باز هم امکان دارد این تأثیرات نه صرفاً از طریق علل غیر شخصی بلکه از راه کارگزاری اجتماعی اعمال شوند
💡در دوره مدرن حقوقدانان نقش مهمی در مبارزه برای محدود ساختن اختیارات مطلقه دولت سرکوبگر ایفا کرده اند چه در عصر انقلاب فرانسه و چه در مبارزات حقوق بشر زمانه .

خودمان هرچند چیزی در قانون تخصصی تجاری سراغ نداریم که چنین ربطی را ایجاد کند اما به طور کلی میتوانیم فرض کنیم که هر چه جامعه حقوقدانان آموزش دیده گسترده تر باشد و هر چه آموزششان در اصول حقوق و حقوق تطبیقی وسیع تر باشد احتمال ظهور افراد متعهد به دفاع از حکومت قانون در جهت پاسخگویی عمومی و همچنین پیش بینی پذیری قراردادهای اقتصادی بیشتر خواهد بود

📔دیوید بیتام.حقوق بشر و دموکراسی

@cafe_andishe95
📏📐اعتقاد اخلاقی عبارت است از اینکه انسان به فعلیت و تحقق فضیلت معتقد باشد و بی اعتقادی اخلاقی در این است که انسان به تحقق فضیلت معتقد نباشد.‌

اعتقاد به اینکه فضیلت فقط یک مفهوم است‌. حالت و وضعیتی است ضد بشری و فقط نقابی است برای پوشاندن غرور و نخوت خود تا بتوان تمایلات خود را در پشت آن، ارضا کرد.
کسی که نسبت به فضیلت و منشأ خیر در وجود انسان، بی اعتقاد باشد خواهد گفت: ما همه طبیعتا فاسدیم. 

پس انسان باید به فضیلت معتقد باشد. در غیر این صورت شریرترین دزدان به اندازه هر فرد دیگری شریف خواهد بود.


📚کانت
درس های فلسفه اخلاق، صص ۱۳۶_ ۱۳۷.آرسین
@cafe_andishe95
ما هر روز از رسالت انسانی خود دور می شویم
سرنوشت قومی که هنگام بلا و سختی به خرافه‌پرستی و دعا روی می‌آورد، چیزی جز نابودی نیست


🎥 فیلم مهر هفتم
The Seventh Seal (1957).
اثر 🎬اینگمار برگمان کارگردان بزرگ سوئدی

📋داستان فیلم:
فیلم در مورد یک شوالیه قرون وسطایی است که  سفری را از سرزمین طاعون‌زده آغاز کرده است و یک بازی شطرنج میان او و "مظهر مرگ" که برای گرفته جان او آمده است صورت میگیرد، مظهر مرگ به دنبال جوابی برای سوالاتش در مورد زندگی، مرگ، و وجود خدا می گردد.
@cafe_andishe95
چین برای ارتقای بخش صنعت،لزوم خصوصی‌سازی و سازوکار تخصیص منابع از طریق مکانیسم بازار را ضروری یافت ولی برای اصلاح روند صنعتی شدن،به‌یکباره سیاست درهای باز و خصوصی‌سازی و مکانیسم باز را انجام نداد؛بلکه اصلاحات را ابتدا در حومه‌ی شهرها با تبدیل«بنگاه‌های اقتصادی بخش‌ها و روستاها»به «تعاونی‌ها و شرکت‌های خصوصی و انفرادی»اغاز کرد.

بدین ترتیب برای بخش خصوصی،فضای فعالیت و توسعه ایجاد شد،با ایجاد فضای فعالیت برای شرکت‌های خصوصی در مقیاس کوچک«از طریق بهبود محیط کسب‌وکار»،بار بخش‌های دولتی در تولید صنعتی به‌سرعت کاهش یافت.

به‌عبارتی چین در روند اصلاح تجارت خارجی نیز به‌یکباره درهای خویش را با کاهش تعرفه‌ها،حذف سهمیه‌بندی و پذیرفتن سرمایه‌های خارجی به‌صورت نامحدود و برداشتن کنترل ارز و… باز نکرد؛بلکه با احتیاط و به‌صورت تدریجی به سوی ازاد‌سازی تجارت حرکت کرد و پس از گذشت بیش از سه دهه از اغاز اصلاحات،هنوز فاصله‌ی زیادی با معیارهای اقتصاد ازاد دارد.
🇨🇳
در یک جمله می‌توان گفت چین روشی را اتخاذ کرد که به اقتضای اقتصادش به ان نیاز داشت.

دولت چین با سیاست توسعه صنعتی موفق شد تا فقر و بیکاری را ریشه کن کند و با افزایش 5 برابری تولید ناخالص داخلی به رده دومین اقتصاد جهان دست یافت.تولید ناخالص داخلی از مهمترین شاخص برای نمایش رشد اقتصادی کشورهاست.

سیاست توسعه صنعتی چین :

1- حمایت همه جانبه و جدی از تولیدات داخل با توسعه بخش خصوصی
2- ممنوعیت صادرات مواد خام طبیعی
3- حمایت مالی،اعتبارات مالی بانکها و ارائه تسهیلات عالی به سرمایه گذاران بخشهای تولیدی
4- بومی سازی صنعت بصورت هدفمند
5- توسعه صادرات با کیفیت و قیمت رقابتی متناسب با بازار هدف
6- «تکیه بر تولید ملی از طریق اتخاذ سیاست‌های تقویت‌کننده‌ی ان»،«بومی‌سازی صنایع و تکنولوژی» و «توسعه و به‌روزرسانی فناوری»در راستای بهره‌وری اقتصاد
7- تنظیم و بازبینی برنامه‌ها و نظامات اموزشی و پژوهشی کشور متناسب با نیاز بومی در حوزه‌ی فناوری و تجارت بین الملل،توسعه‌ی پارک‌های علم و فناوری و پژوهش‌محور شدن نظام علمی کشور
8- سیاست درهای باز و ارتباط و تعامل همه‌جانبه با دنیا

اندیشکده اقتصاد و توسعه
@cafe_andishe95
📅 حدود ۲۰ سال پیش ضمن سخنرانی‌ای در دانشکدۀ علوم سیاسی دانشگاه تهران، که بعدأ مضمون آن در کتاب «در دفاع از سیاست» چاپ شد، گفتم که


گمشدۀ مردم ایران که در جنبش مشروطه‌خواهی دنبال آن می‌گشتند، آزادی (در معنی جمهوری‌خواهی) نبود؛
نظم، امنیت، حکومت قانون و، بیش از هر چیز، توسعه و پیشرفت و رفاه بود.

مجالس مشروطه‌ نه‌فقط کمکی به این موارد نکرد، بلکه آفات بیشتری به مدیریت سیاسی و پیشرفت کشور زد.


🪧دقیقاً به همین دلیل، کودتای سرتیپ رضاخان و ظهور رضاشاه پهلوی شکست آرمان‌های «انقلاب مشروطیت» نبود، نجات آن بود.



✍🏼دکتر مرتضی مردیها (مترجم و نویسنده لیبرال)
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
📅 حدود ۲۰ سال پیش ضمن سخنرانی‌ای در دانشکدۀ علوم سیاسی دانشگاه تهران، که بعدأ مضمون آن در کتاب «در دفاع از سیاست» چاپ شد، گفتم که گمشدۀ مردم ایران که در جنبش مشروطه‌خواهی دنبال آن می‌گشتند، آزادی (در معنی جمهوری‌خواهی) نبود؛ نظم، امنیت، حکومت قانون و، بیش…
⁉️برخی پرسشی را مطرح کرده‌اند مبنی بر اینکه مگر با جمهوری نمی‌توان به نظم و پیشرفت رسید. پاسخ من این است که البته که‌ می‌توان، کما اینکه بسیاری رسیده‌اند، اما

1⃣اولاً، در زمانی که ما صحبت آن را می‌کنیم (زمان احمدشاه قاجار) انتخابات و برگزیدن کسی برای ریاست جمهوری یا حتی نخست‌وزیر منتخب مجلس، چیزی بهتر از دمکراسی ۲۰-۳۲ به دست نمی‌داد، که عمر متوسط هر کابینه سه-چهار ماه بود. این خود به دلیل بیسوادی گستردۀ مردم و نبود حداقل‌های نظم و امنیت و قانون و آزادی مشرف به هرج و مرج بود.

2⃣دوم اینکه، من نمی‌گویم فقط اقتدار مصلح یا فقط مشروطه، شمایید که می‌گویید فقط جمهوری. و طوری می‌گویید جمهوری و آزادی، که گویی رأی دادن آحاد مردم بالاترین حدی است که جامعه‌ای می‌تواند به آن برسد. در حالی‌که در ۱۲ فروردین ۵۸ هم‌ مردم رأی دادند.
سخیف‌ترین فکری که ما را به اینجا رساند این بود که در همۀ عالم مفسده‌ای بدتر از سلطنت و موروثی بودن آن نیست. نه انگار انتخابات می‌تواند هیتلر و پوتین و چه بسا القاعده و داعش سر کار بیاورد.

پادشاهانی بوده‌اند که ستم کرده‌اند یا ناکارآمد و عیاش و کم عقل و بی‌وجود بوده‌اند، ولی بسیاری از اوج‌های تاریخ بشری را پادشاهان رقم زده‌اند. همان‌هایی که با انتخابات نیامده و نرفتند.‌

🔅درخشش رضاشاه خیره کننده بود؛ به تمام‌معنای کلمه، نجات‌بخش. دشمنی با او را یکی آخوندهایی رقم زدند که فرهنگ و  آموزش و قضا از چنبرۀ آنها بیرون‌ می‌آمد، و یکی هم کمونیست‌هایی که برای الحاق ایران به شوروی نه مشروطه می‌خواستند نه جمهوری، و دیگری هم روشنفکرانی که تنها عُرضه‌ای که داشته‌اند نفی و نقد مدرنیته بوده است؛ و از همه بدتر، سواد اعظم عامه‌ای که مغزهایشان زیر فشار این دو-سه دسته کج شده بود.

✍🏼دکتر مرتضی مردیها (مترجم و نویسنده لیبرال)
@cafe_andishe95
2024/09/30 00:24:45
Back to Top
HTML Embed Code: