Telegram Web Link
⚰️ایده های واپسگرایانه و رمانتیک هگل در مورد نسبت فلسفه با دین و خدا، ضد روشنگری و مخرب برای مدرنیته و مشابه عقاید متکلمین اسلامی بوده است.در واقع هگل اینجا بعد از کانت که لیبرال روشنگری بود، بازگشتی به ایده های دین محور و عصر تیره و تار قرون وسطایی دارد چنانکه رمانتیسیسم نیز ارجاعی ضد روشنگری و ضد لیبرال به قرون میانه بود.هگل در نسبت فلسفه و خدا چنین می گوید:
🔻


«فلسفه، علی‌الاطلاق خدا را به عنوان موضوع خودش دارد، و اصلا خدا تنها موضوع فلسفه است.
فلسفه حکمت عرفی و ناسوتی نیست که پیش‌تر آن را چنین نامیده‌اند؛ فلسفه را در تضاد با ایمان به این نام خوانده‌اند، اما فلسفه در واقع حکمت دنیا نیست، بلکه معرفت به عنصر لاهوتی است، شناخت وجود متقرر بیرونی، شناخت وجود متعین تجربی و حیات تجربی یا عالَم صوری نیست، بلکه شناخت همه آن چیزی است که سرمدی است، شناخت چیستی خدا است و شناخت ماهیت خداوند است، ماهیتی که خدا ذیل آن بسط پیدا می‌کند، به این علت که خودش را متجلی می‌کند....»
(هگل-پدیدارشناسی روح)
@cafe_andishe95
رضا شاه در آغاز سده ۱۴ (۱۳۰۰ خورشیدی) در میدانِ پرمخاطره سیاست ایران برآمد و ایرانِ نو را ساخت. اکنون چونان سرمشق و الگویی الهام‌بخش و راهنما بر فراز، صدر و بلندای سده ۱۵ (یعنی همین سده‌ای که در سالهای آغازین آن هستیم) ایستاده و فرزندان خودش را به ساخت ایران فردا فرا می‌خواند.
او مردی‌ سازنده دوسده‌ست! سده‌ای که در آن ایرانِ نو را ساخت و سده‌ای که ایرانِ نو پیروز خواهد شد.
#رضا_شاه_روحت_شاد
@cafe_andishe95
❇️  سرطان خون یا قتل سیاسی؟

📖 بازخوانی پرونده پزشکی #محمدرضاشاه_پهلوی پادشاه ایران


🔻 محمدرضاشاه پهلوی: من بدل به کسی شده بودم که باید او را از پای درآورند! 

🔻چرا دکتر«#مایکل_دوبیکی» جز دروغ نگفت و چرا ساده ترین تدبیر پزشکی را پس از برخورد چاقوی جراحی با لوزالمعده پادشاه ایران به کار نبرد؟
این غفلت پزشکی به بیرون آوردن یک کیلو و نیم چرک از بدن شاه، پس از سه ماه و در یک عمل جراحی دیگر شد!

🔻دکتر #ژرژ_فلاندن در نامه ای برای استادش پروفسور ژان برنار نوشت :
برای برگرداندن آبروی مردی که از هر سو مورد حمله قرار دارد (شاهنشاه ایران) باید کاری بکنم. راست کرداری ایجاب می‌کند که سوگند بقراط را زیر پا نگذارم، و رازداری کامل را رعایت کنم، ولی چنین کاری به معنای تایید دروغ و شایعه ها است!

🔻 #هامیلتون_جردن رییس ستاد کاخ سفید در زمان ریاست جمهوری «#جیمی_کارتر» در کتاب «بحران » از پیشنهادی می نویسد که توسط «صادق قطب زاده» وزیر خارجه وقت ایران به او شده بود، تا «شاه بیمار» را همانگونه که «آمریکایی خوب بلدند» به قتل برسانند. جردن خود را از این پیشنهاد قطب زاده شگفت زده نشان می‌دهد اما هم او هنگامی که پادشاه در راه قاهره است، می‌کوشد تا وی را در جزیره “آزور” متوقف کند.

#سرطان
#قتل_سیاسی
#محمدرضاشاه_پهلوی

برای خواندن این پرونده کثیف و جنجالی روی مشاهده فوری(instant view) کلیک کنید👇
https://bit.ly/2Gu5n6M
لیبراسیون/لیبرالیسم
شاهنشاه آریامهر محمدرضا شاه پهلوی : "ما به عظمت باستانی و میراث گرانبهای نیاکان خود می‌بالیم، زیرا این میراث پرافتخار که کمتر ملتی در جهان از نظیر آن برخوردار است برای ما منبع نیرو و الهامی برای ساختن ایران آینده است. ولی نباید تنها بدین افتخارات قناعت کنیم،…
💠 ما امروز وقتی صحبت از وطن و مملکت می‌کنیم منظورمان فقط یک اصطلاح کتابی و یک چیز خشکی که تنها مربوط به گذشته و یا صرفا عامل تحریک احساسات وطن پرستی و عرق ملیت ما باشد نیست. وقتی صحبت از وطن و آینده می‌کنیم نظرمان مملکتی است که در دنیای امروز بتواند همگام پیشرفته ترین ممالک دنیا به زندگی پر افتخار خود ادامه دهد.

🔸از سخنان شاهنشاه در شرفیابی دانشجویان ایرانی مقیم آنکارا 7 آبان 1341

📚📖 برگزیده‌ای از نوشته ها و سخنان شاهنشاه آریامهر
@cafe_andishe95
‏رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه در دوران حکمرانی خود کوشیدند ایرانی بسازند که متعلق به همه ایرانیان باشد. آنها تلاش کردند همه نخبگان و اندیشمندان کشور را فارغ از تبار و مذهب و نگاه سیاسی برای ساختن ایران به کار بگیرند. بر پایه چنین نگاه و باوری بود که بسیاری از کارگزاران پادشاهی پهلوی از نخبگان دوره قاجار بودند. و در راستای بهره‌برداری حداکثری از ظرفیت انسانی کشور بود که پدربزرگ و پدرم راهگشای حضور زنان در اجتماع و سیاست شدند و نیمی از جمعیت ایران را از پستوی انزوا و تحجر خارج کردند. آنچه ما باید از رضاشاه و محمدرضاشاه بیاموزیم ترجیح منافع ایران بر منافع شخصی و گروهی است.

رضا شاه در سفرنامه‌اش پس از نجات خوزستان آرزو کرده بود آن‌قدر عمر کند تا بتواند آن وطن «جذاب و عزیز» را چنان آباد سازد که حتی کسانی که مهر وطن ندارند هم زندگی در آن را به زندگی در «خارجه» ترجیح دهند. هم پدربزرگ و هم پدرم به همراه یاران ایران‌سازشان، مُجدّانه و دلسوزانه برای برآورده کردن این آرزو کوشیدند و ایرانی ساختند که تا پیش از فاجعه خانمان‌سوز ۵۷، کمتر ایرانی حاضر به ترک همیشگی آن بود.

اکنون رضاشاه و محمدرضاشاه نیستند که ببینند جمهوری اسلامی با «وطن جذاب و عزیز»شان کاری کرده که حتی فرزندان و وابستگان رهبران این رژیم نیز با وجود برخورداری از رانت‌های فراوان، زندگی در «خارجه» را به حضور در ایران ترجیح می‌دهند.

رضاشاه و محمدرضاشاه اما اگر امروز بودند به جوانان آگاه و دلاور ایران افتخار می‌کردند. جوانانی که با درس‌آموزی از گذشته، و با عزمی میهن‌پرستانه‌، می‌خواهند ایران را پس بگیرند و از نو بسازند؛ ایرانی که دوباره متعلق به همه ایرانیان باشد و همه نخبگان و نیروهای توانمند کشور، فارغ از تبار و جنسیت و باور و نگاه سیاسی در بازسازی آن به کار گرفته شوند. با اتکا به این جوانان است که یقین دارم فردای ایران بهتر از گذشته‌اش خواهد بود.

@OfficialRezaPahlavi
🛡رهبری که نمی‌توانست با مقامات فاسد حکومتش مبارزه کند


هیچ رهبر دیکتاتوری را ندیده‌ام که اراده و توانی برای مبارزه با مقامات فاسد زیردستش داشته باشد.دلیلش هم روشن است، رهبر برای خریدن وفاداری زیردستانش هیچ ابزاری جز اعطای رانت و امتیازهای مالی مفسدانه به آن‌ها ندارد و فساد اساسا ابزار حکمرانی‌اش است.

نمونه‌اش هم لئونید برژنف رهبر اسبق شوروی که گرچه خودش دزد بیت المال نبود اما از بیت المال مسرفانه خرج می‌کرد تا حمایت و وفاداری وزرا و فرمانداران و مدیران زیردستش را بخرد و چند صباحی بیشتر حکومت کند.
نظام حکومتی او مبتنی بر کادرهایی بود که جملگی فاسد بودند و امکان برکناری آنها وجود نداشت چون کل سیستمش فرومی‌ریخت.

در اواسط دهه هفتاد شایعات درباره  دزدی‌های یک مقام گرجی به اسم کلیموف شدت گرفت تا آنجا که کمیته مرکزی حزب کلیموف را به مسکو فراخواند تا بازخواستش کنند اما موقعی که آنها فهمیدند کلیموف مهره وفادار رهبر است از توضیحاتش «قانع »شدند و اعلام کردند این شایعات دروغ است.

مورد دیگر قضیه فساد مالی خاندان علیف‌ها در جمهوری آذربایجان بود. برژنف گزارش‌های فساد این خانواده را مرتب دریافت می‌کرد اما چون از وفاداری آنها به خودش اطمینان داشت هیچ اقدامی علیه آنها نمی‌کرد و چشم بر دزدی‌هایشان می‌بست‌.

سرگیی مدانوف ،دبیر اول حزب در کراسنودار، مقام فاسد دیگری بود که عالم و آدم از مفاسد گسترده مالی‌اش با خبر بودند.
حتی یوری آندروپف رییس ک‌گ‌ب شخصا نزد رهبر رفت و به او گفت: «رفیق برژنف این فرد به قدری دزدی کرده که حفظ او در این مقام دیگر به صلاح شما نیست. من توصیه می‌کنم او را برکنار کنید و تحت پیگرد قضایی قرار دهید»
اما رهبر چگونه می‌توانست این مهره وفادار قدیمی را که همیشه در کراسنودار بهترین پذیرایی‌ها را از او کرده بود و مجسمه‌هایش را در جای جای منطقه تحت فرمانش برپا کرده بود و با پرشورترین جملات مجیزش را گفته بود از کار برکنار کند؟
رهبر سکوت سنگینی کرد و به آندروپف گفت: «یوری،چنین کاری ناممکن است. او رهبر سازمان حزبی ما در کراسنودار است، خیلی ها به او اعتقاد دارند، کلی پیرو و هوادار دارد و حالا تو به من می‌گویی که بیاییم و او را محاکمه کنیم؟امکان ندارد.»

محاکمه مهره‌های وفادار رژیم‌های دیکتاتوری، حتی اگر مرتکب قتل هم شده باشند، هیچ جایی در دستور کار رهبران این رژیم‌ها ندارد. آن‌ها حداکثر کاری که در این باره می‌کنند مقداری موعظه اخلاقی به مقامات است که بیش از حد ندزدید و به آنچه که تاکنون دزده‌اید قانع باشید.
آن‌ها دوست دارند بگویند فساد مالی مقامات رژیم صرفاً یک لغزش اخلاقی است و نه عملی مجرمانه برخاسته از معایب ساختاری رژیم.

✍🏼بیژن اشتری
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔦حقایق پنهان و تاریک زندگی علی شریعتی

@cafe_andishe95
🔺این رفیق محترم که دوازده سال گذشته دبیر کل حزب کمونیست نروژ بوده عاقبت به جرم خودش اعتراف کرده و گفته «همه از من می‌پرسند چرا این کار را کردی و من هیچ جوابی برای این کار احمقانه ‌ای که کردم ندارم.»اگر این رفیق سارق ما یک مشورتی با من می‌کرد می توانست دفاع بهتری از خودش بکند.

اولا باید می‌گفت این کاری که من کردم یک نوع شاپینگ سوسیالیستی است؛یک جور سرقت شرافتمندانه.ثانیا سرقت یک نوع تقسیم ثروت است و عملی در راستای عدالت اجتماعی.ثالثا ما نباید خودمان را تابع نظم و انضباط ظالمانه کاپیتالیستی، که یک مشت پولدار زالوصفت آن را تعیین کرده‌اند، قرار بدهیم.رابعا کل نظام کاپیتالیستی مبتنی بر عادی‌سازی «سرقت دسترنج دیگران» است و هر زمان بساط این سرقت بزرگ جمع شد ما هم بساط این سرقت‌های کوچک خودمان(دزدیدن عینک ناقابل هوگوباس)را جمع می‌کنیم اما تا آن زمان می‌دزدیم و خوبش را هم می‌دزدیم زیرا پرولتاریا چیزی برای از دست دادن ندارد جز زنجیرهای پایش، و خلاصه اینکه :سارقان جهان متحد شوید.آیا خدایی این دفاع بهتری نبود؟


بیژن اشتری
@cafe_andishe95
🖇نقطه‌ی مشترکی که در میان کمونیسم و فاشیسم وجود داشت، این بود که هر دو به لحاظ سیاسی از دموکراسی مدرن دور بودند. این دو نوع رژیم تمامیت‌خواه معروف، هر دو تلاش می‌کردند نقش اصلی در اداره‌ی امور مردم را به تصمیمات نظام سیاسی محول کنند و به همین جهت توده‌ها را در یک حزب واحد ادغام کردند و هم‌زمان ادعا کردند حزب‌شان به لحاظ مکتبی بسیار درست‌پندار است. هر دو مکتب همیشه ادعا می‌کردند به طور بنیادین با یکدیگر در تعارض هستند، ولی واقعیت این است که با همین دشمنی یکدیگر را تقویت می‌کردند. کمونیسم ایمان اصلی خود را با ضدیت با فاشیسم تغذیه می‌کرد و فاشیسم همین کار را با کمونیسم می‌کرد. هر دو نیز با یک دشمن، یعنی دموکراسی بورژوازی مبارزه می‌کردند. کمونیست‌ها معتقد بودند دموکراسی بورژوا پرورش‌گاه فاشیسم است و فاشیست‌ها معتقد بودند دموکراسی مقدمه‌ی بلشویسم است، و هر دو برای نابودی آن مبارزه می‌کردند.

📕📒فاشیسم و کمونیسم- فرانسوا فوره
ترجمه‌ی حمید هاشمی‌کهندانی
جامعه‌شناسی
@cafe_andishe95
🧮از ویژگی های پست مدرن

تاکید بر سبک و شکل به بهای فدا کردن ذات و جوهر

در نتیجه سر به هوا بودن، لا ابالیگری ،بی قیدی ،شوخی ،کنایه ،دست انداختن به بهای از میان رفتن باطن محتوا جوهر ماهیت ،مفهوم ،معنا ،جدیت، دقیق بودن و... سیطره یافت.

نتیجه کیفیاتی چون استعدادها هنری ،صداقت ،همبستگی ،انسجام ،جدیت ،اعتبار، اقتدار ،اصالت ،واقعگرایی، عمق و ژرفای فکری فرهنگی و روایتهای قوی در معرض تضعیف و فروپاشی قرار میگیرند.

📝کتاب پست مدرنیته و پست مدرنیسم-مقاله پست مدرنیسم و فرهنگ عامه-دومینیک استریناتی.
@cafe_andishe95
⚖️توازن بین سنت و امر نو💎

🖌لِشک کولاکوفسکی چنین می‌نویسد:

«اگر نسل‌های جدید درمقابل سنتی که از پدرانشان به ارث برده‌اند پی‌درپی شورش نمی‌کردند و سر به عصیان برنمی‌داشتند، ما امروز درغارها زندگی می‌کردیم. دوم آن‌که اگر روزی شورش علیه سنت موروثی همگانی و عام شود، جای ما دوباره در غارها خواهد بود.»

🔥شورش دربرابر سنت، و درعین‌حال، حفظ این میراث به یک اندازه حائز اهمیت است.
باید بدانیم چه چیزی را نمی‌خواهیم؛ لکن باید با همان صراحت و شفافیت هم به آن‌چه می‌خواهیم اعتراف کنیم.

درواقع، حرف کولاکوفسکی نحوه‌ی تعامل روشنفکران و جامعه با سنت‌هاست. اگر سنت‌ها فربه‌تر از خواست تغییر باشند، چه‌بسا جامعه محکوم به رکود و سکون باشد؛ و اما اگر شورش علیه سنت از کنترل خارج شود، درآن‌صورت، جامعه باز محکوم به نابودی است.

سنت‌ها همان نقشی را ایفا می‌کنند که ریشه در ارگانیسم طبیعی درخت. رهایی از اسارت خاک سنت الزاماً به معنای آزادی نیست بلکه بیشتر تداعی‌گر مرگ و زوال است.

سخنان کوتاه کولاکوفسکی جایگاه او را درگفتمان سنت و مدرنیته مشخص کرده است. او، که خود هم روشنفکری عصیانگر است و هم اندیشمندی سنت‌گرا، کوشیده است با تکیه بر اصل امید با این ناسازگاری بسازد و زندگی کند. اما در این راه بر دو اصل پایبند بوده است:
دریافت حقیقت از سر عشق و دلیری درخواست آزادی.

✍🏼دکتر قربان عباسی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🎖بزرگترین مزیت کاپیتالیسم این است که با پیش‌زمینه‌ها و پیش‌نیازهای بقای انسان و نیاز او به رشد هماهنگی و تناسب دارد. اصول کاپیتالیسم به انسان آزادی اندیشه، آزادی عمل، آزادی تولید و آزادی تلاش برای رسیدن به چیزهای ناشناخته و نو می‌دهد و در نتیجه به گونه‌ای…
🔖 در موضوع انحصارها، مانند بسیاری از موضوعات دیگر، کاپیتالیسم معمولا برای آن چیزی سرزنش می‌شود که تخریب‌گَرانش مرتکب شده‌اند: این تجارت آزاد در بازار آزاد نیست که انحصار می‌آفریند، بلکه قانون‌گذاری دولتی، عمل دولتی، و کنترل های دولتی است. اگر مردم نگران شرهای ناشی از انحصارها هستند، بگذار شریر واقعی و علت واقعی شرها را در تصویر بشناسند: دخالت دولت در اقتصاد.

📚📖 کاپیتالیسم: آرمان ناشناخته، آین رند
ترجمه ابوالفضل حقیری
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
♦️روشنفکران، در معنای محدودی که عمدتاً با کاربرد کلی آن مطابقت می‌کند، در نهایت به دنیای بیرون پاسخگو نیستند. رواج و مطلوبیت این سخن از طریق چیزهایی مانند جایگاه علمی دانشگاه‌ها و مفاهیم گسترده‌ی آزادی آکادمیک و خودمختاری آکادمیک تأیید می‌شود. در رسانه‌ها،…
🎯 روشنفکر خیلی راحت دستخوش این وسوسه است که خود را یک «روح لطیف، یک جان پاک» ببیند و تعریف کند. او می‌داند که احتمال کمی هست که این ادعا تکذیب و او رسوا شود. مخالفان احتمالی او در این خصوص زبان بسته خواهند ماند، چرا که این خطر تهدیدشان می‌کند که احساسات پاک هوادارنش را در هم بریزند و اعصابشان را متشنج کنند. برای همین هم او می‌تواند دربست با خیال راحت تحلیل‌های بی دروپیکر خود را جلو ببرد، بدون ترس از اینکه یک وقت معلوم شود حرف‌های او بیش‌تر برای بعضی فایده‌ها و کارچاق کنی هایی که برای بعضی‌ها دارد حبل المتین توسل شده، تا این‌که برای این باشد که حقیقتی را معلوم می‌کنند. اینجا است که دیگر انتقاد می‌شود یک چیزی برای گذاشتن درِ کوزه، یک چیز شدنی و یا بی‌خاصیت: احتمال این هست که اصلاً نباشد، یا اگر هم هست گوشی کسی بدهکار آن نباشد. این قضایا روشن می‌کنند که چطور عقاید غلط و ضدتمدنی - گاه برای مدتی طولانی- این طور پا سفت می‌کنند و باید مدت‌ها معطل ماند تا روزی بالاخره حکمِ غیرقابل چانه‌زنیِ واقعیت، دست آنها را کوتاه کند.

📚📖 چرا روشنفکران لیبرالیسم را دوست ندارند؟، رِمون بودُن ترجمه مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
« بیشتر گام‌ها در تحول فرهنگ را کسانی برداشته اند که قواعد سنتی را شکسته و کردارهای تازه‌ای را پیش گرفته اند. این نوآوری های قاعده‌شکنان زمانی موفق تلقی می‌شوند که دیگر شهروندان به آنها روی خوش نشان بدهند و آنها را بپذیرند.» 💎 فردریش فون هایک 📚📖 مبانی فلسفی…
📍فردباوری روش شناسانه هم اصطلاحی است که برای تعریف جایگاه فرد در جامعه آزاد به کار گرفته می‌شود. فرد باوری روش شناسانه به معنای رد سنت و اخلاق نیست. سنت و هنجارهای اخلاقی از آزمون زمان سربلند بیرون آمده اند و ویژگی بقا را دارند. سنت برای بقای انسان همان نقش سرمایه برای اقتصاد را دارد. با این حال، فردباوری روش شناسانه به دنبال آزاد کردن انسان از انقیاد سنت و اخلاق است. فرد آزاد است که در جستجوی رُجحان‌های خود برخی هنجارهای اخلاقی را نادیده بگیرد، ولی باید هزینه و بار تصمیم خود را بر عهده بگیرد.
🖊اِسوِتُزار پژویچ

📚📖مبانی فلسفی و اقتصادی سرمایه‌داری، مجموعه نویسندگان ویراستار اِسوِتُزار پژویچ ترجمه امیرحسین خالقی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
💠 اخلاق‌باورانی که از نازل‌بودن سلیقه دیگر انسان‌ها خشمگینند باید یاد بگیرند که به جای اقتصاد بازار که برایش موسیقی راک و کلاسیک فرقی ندارد، خشم خود را نثار عامل اصلی کنند؛ یعنی متوجه نهادهایی که چنین رُجحان‌ها و سلیقه‌های را تولید می‌کنند که در میان آن‌ها…
🗽آزادی‌گرایی، یک فلسفه سیاسی است نه یک قانون کاملاً اخلاقی. آن قوانین حداقل مشخصی را برای زندگی با یکدیگر در صلح و آرامش، جامعه‌ای فعال، مالکیت، قرارداد و آزادی مقرر می‌سازد و آموزش‌های بیشتر را به جامعه مدنی واگذار می‌کند.

📚📖 مقدمه‌ای بر آزادی‌گرایی، دیوید بوز
ترجمه رضا اسلامی
@cafe_andishe95
سازمان مشروطه ایران برگزار می‌کند:
صد و هفدهمین سالگرد پیروزی انقلاب مشروطه

🔹سخنرانان:
حجت کلاشی

عبدالرضا احمدی

فرخنده مدرس

بهرام روشن ضمیر

🔻زمان: شنبه ۱۴ امرداد ۱۴۰۲ برابر با ۵ آگوست ۲۰۲۳
ساعت ۱۷:۳۰ به وقت ایران/ ۱۶:۰۰ به وقت اروپای مرکزی

▪️این مراسم در نرم افزار زوم برگزار خواهد شد.


#بازگشت_به_مشروطه
#سازمان_مشروطه_ایران

@mashrootehorg
❇️ پرچم شیر و خورشید نشان ایران و تصویری از شاهنشاه #آریامهر و #شهبانو_فرح_پهلوی بر مزار جاویدنام #مهسا_امینی



@paniranist
🛑 بمب ساعتی صندوق‌های بازنشستگی

💢در حالی که اعتراض‌های مستمر بازنشستگان دوباره‌ اوج گرفته، به گفته دولت ابراهیم رئیسی، سهم صندوق‌های بازنشستگی در بودجه اکنون به اندازه سهم بودجه عمرانی کشور است.
سهم صندوق‌ها از بودجه دولت طی سال‌ها روندی افزایشی داشت و از ۱۲ درصد حدود یک دهه پیش به ۱۵ درصد در سال ۱۴۰۲ رسید. واقعیت این است که صندوق‌های بازنشستگی در ایران ورشکسته‌اند و تنها با دخالت مستقیم و مداوم دولت است که ادامه حیات می‌دهند.

📍در سال‌های آینده، به چهار دلیل نیاز به این دخالت شتاب بیشتری هم خواهد یافت.
نخست اینکه اقتصاد ایران طی این سال‌ها رشد قابل‌توجهی نکرده است. در دهه ۹۰، رشد اقتصادی ایران صفر بوده، چهار دهه تورم دورقمی قدرت خرید ایرانیان را در هم شکسته و درآمد سرانه به نرخ ثابت همچنان زیر نرخ پیش از انقلاب است. اکثریت مطلق ایرانیان در این سال‌ها توانایی پس‌انداز و کسب ثروت را نداشته‌اند. معنای این سخن این است که بازنشستگان با پس‌انداز و ثروت شخصی بسیار اندکی پا به بازنشستگی خواهند گذاشت و برای تامین زندگی به‌شدت به حقوق ماهانه بازنشستگی وابسته خواهند بود.
دوم اینکه فساد سازمان‌یافته در صندوق‌ها و ناکارآمدی مدیران ثروت صندوق‌ها را یا آگاهانه به یغما برده یا با ناآگاهی به خاک سیاه نشانده است.
سوم اینکه جمعیت ایران در حال پیرتر شدن است؛ به این معنا که در مقایسه با پیش‌تر، تعداد افرادی که به سن بازنشستگی می‌رسند بیشتر و تعداد افرادی که وارد بازار کار می‌شوند کمتر می‌شود.
به عبارت دیگر، تعادل میان جمعیت بازنشسته و نیروی کار فعال به هم می‌خورد و در نتیجه منابع لازم برای تامین هزینه‌های صندوق وجود ندارد.
چهارم اینکه با پیشرفت‌های پزشکی‌ــ‌‌بهداشتی در سطح جهانی افراد طولانی‌تر عمر می‌کنند. به عبارت دیگر در ایران نه تنها بر تعداد بازنشسته‌ها افزوده می‌شود بلکه بر تعداد سال‌هایی که هر بازنشسته باید حقوق بگیرد، نیز اضافه می‌شود.
سیستم بازنشستگی در ایران سال‌ها است که به‌روز نشده است و توانایی پاسخگویی به این وضعیت را ندارد.

▫️چگونه می‌توان مشکل را حل کرد؟

🔺راه‌حل کلیدی و ریشه‌ای بازگرداندن قطار کشور روی ریل ترقی و تمدن، تبدیل ایران به یک عضو معمولی جامعه جهانی، وصل شدن به اقتصاد بین‌الملل برای رونق اقتصاد، ایجاد فرصت‌های شغلی و فراهم کردن فرصت‌های سرمایه‌گذاری‌ است. بدون رشد اقتصادی امکان حل این بحران وجود نخواهد داشت.

🔺در گام دوم، باید فساد و ناکارآمدی را از مدیریت این صندوق‌ها زدود و آن را با شفافیت و کارآمدی جایگزین کرد؛ اما چنین امری جز با حاکم کردن شفافیت و کارآمدی در چارچوب وسیع‌تر اقتصاد و سیاست در ایران ممکن نیست.
جمهوری اسلامی نشان داده است نه توان ایجاد رشد اقتصادی را دارد و نه می‌تواند با فساد و ناکارآمدی مبارزه کند.

🔺گام سوم افزایش سن بازنشستگی است؛ اما این راه‌حل جز در چارچوب یک دولت ملی مطلوب نیست. جمهوری اسلامی عادت دارد اصلاحات اقتصادی را تنها از جیب مردم انجام دهد. در حالی که رژیم اسلامی انواع و اقسام حیف‌و‌میل‌ها را برای فربه کردن ملایان و پاسدارها انجام می‌دهد، بالا بردن قیمت بنزین یا بالا بردن سن بازنشستگی چیزی جز زدن جیب مردم برای پر کردن جیب گشاد «خواص بابصیرت» نیست.

🔺گام چهارم پس از ایجاد رونق اقتصادی و زدودن فساد و ناکارآمدی، ترمیم هرم جمعیتی با افزایش جمعیت جوان است؛ اما چنین گامی بدون ایجاد رونق اقتصادی سمی کشنده است چرا که در نبود یک اقتصاد پویا، افزایش جمعیت به بروز بحران‌های بیشتر منجر خواهد شد. از این نظر اصرار خامنه‌ای بر افزایش جمعیت در شرایطی که فرصت‌های شغلی و سرمایه‌گذاری و پیشرفت وجود ندارد، خیانتی عظیم به کشور است.

🔺پیش‌شرط حل مسئله صندوق‌های بازنشستگی همچون همه مشکلات کلان ایران براندازی جمهوری اسلامی و قرار دادن دوباره کشور روی ریل ترقی و تمدن و آزادی است.

✍️ سعید قاسمی‌نژاد
🔳 ایندیپندنت فارسی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
👑 نقش دولت و نظام پادشاهی در ایران در ایجاد و گسترش هویت ایرانی اهمیت محوری پیدا می‌کرده است. وجود دولت و شخص پادشاه که با برخورداری از پشتوانه کهن تاریخی و فرهنگی مندرج در آثار تاریخی و ادبی (نظیر شاهنامه و کتاب‌های مشابه آن)، قدرت خود را توجیه می‌کرد، و…
👑 نهادهای قدیمی با آثاری که به جای می‌گذارند محک می‌خورند. اگر مردم شاد، متحد، مرفه و نیرومند باشند ما بقیه طرح خود را به اجرا می‌گذاریم. ما چیزی را خوب محسوب می‌کنیم که از آن خوبی حاصل شود. در نهادهای قدیمی عوامل اصلاحی متنوعی در برابر انحراف آن‌ها از مبانی نظری وجود داشته است. به واقع آن‌ها محصول ضرورت‌ها و مصالح گوناگونی بوده‌اند. معمولاً بر اساس نظریه خاصی شکل نمی‌گیرند و اصولاً نظریه‌ها از آن‌ها منبعث می‌شوند.

📚📖 تأملاتی بر انقلاب فرانسه، ادموند برک
ترجمه‌ی سهیل صفاری
@cafe_andishe95
🏷 پهلوی‌ستیزی شگفت‌انگیزترین پدیده سیاسی ایران

🔰کسی مدعی بی‌عیب‌ونقص‌بودن او نیست.
اما خیلی عجیب است که حتی یک فرد آبرودار بین دشمنان (نه اندک منتقدان منصف) او در گذشته و حال، از دهه بیست تاکنون وجود ندارد. حیرت‌آورتر این‌که دشمنان او در میان فعالان اپوزیسیون جمهوری اسلامی، به شدت پلیدتر از دشمنان او در میان اعضای فرقه جمهوری اسلامی هستند.

در این فقره، شگفتی‌ها وجود دارد. معمولاً نخستین مأموریت و یا رسالتی که اعضای اپوزیسیون صادراتی برای خود تعریف می‌کنند، لگدزدن به پهلوی‌هاست.

🔸انگیزه جفتک‌اندازی‌ها علیه او و پدر و پسرش در میان افراد مختلف، بسته به خاستگاه متفاوت است. برخی‌ها نمی‌توانند از ارتجاع سرخ و سیاه و گفتمان آن دل بکنند و باید مهم‌ترین ویژگی این گفتمان یعنی پهلوی‌ستیزی را به نحوی از انحا از خود بروز دهند، بعضی‌ها مأموریت دارند، و عده‌ای مفلوک هم به پهلوی‌ها حمله می‌کنند تا از تبعات احتمالی ناشی از اندک انتقادات‌شان از جمهوری اسلامی در امان بمانند.

🔘 یک دسته از دشمنانش، از همه رسواتر و بی‌خردترند. جماعتی خودزرنگ‌پندار که پدرش مرحوم رضاشاه را تأیید و بعضاً از آن تمجید می‌کنند، اما خودش و پسرش را آماج توهین و برچسب قرار می‌دهند. فکر می‌کنند که می‌توانند با آن تمجیدها به این توهین‌ها و برچسب‌ها مشروعیت و حقانیت ببخشند!

📍رذیلانه‌ترین و احمقانه‌ترین برچسبی که به او می‌زنند، اتهام ترس است! او اگر ترسو بود در اوج جوانی و درحالی‌که هنوز سی سالش هم نشده بود، شخصاً سوار هواپیما برای فرماندهی عملیات سرکوب عوامل استالین و شوروی در شمال غرب ایران نمی‌شد. استالین در آن روزها به‌خاطر پیروزی در جنگ جهانی دوم در اوج قدرت و غرور بود. اگر هواپیمای او را می‌زد، کسی می‌توانست متعرض استالین شود؟! تحلیل برخی از تصمیمات شاهنشاه فقید با کلیشه ترس، یا ناشی از بلاهت است و یا به‌خاطر رذالت.

⚜️او را به استبداد و خودکامگی متهم می‌کنند، اما نگاهی به لیست نمایندگان مجلسین و وزرای کابینه و نخبگان جذب‌شده در سازمان‌ها و نهادهای دولتی در دوره‌های مختلف نمی‌اندازند که اغلب‌شان مایه فخر و مباهات ایران و ایرانی هستند. تقریباً هیچ نخبه‌ای نبود که جذب سیستم نشود، برعکس ج.ا! پخمه‌ای نیست که جذب این تشکیلات تباه نشده باشد. کل قوه قضاییه جمهوری اسلامی در این ۴۵ سال را جمع کنند و بچلانند یک انگشت حسن امامی و یک تار موی عبدالحسین علی‌آبادی از آن ببرون نمی‌آید. نگاهی به اصلاحات قانون راجع به مجازات عمومی در سال ۱۳۵۲ نمی‌اندازند که رده ایران در استانداردهای حقوق کیفری را تا حد اروپای غربی ارتقاء داد. نگاهی به دنیا نمی‌اندازند که در آن دوران در کل آسیا و آفریقا و اروپای شرقی فقط ژاپن و اندکی هند دارای دموکراسی نسبی و حداقلی بودند. حتی کره جنوبی هم تا دهه هشتاد اسیر دیکتاتوری نظامی بود.

⭕️ شورش علیه او را انقلابی برای آزادی و دموکراسی و عدالت می‌نامند (کذا!!)، اما نگاهی به انبوه محتواهایی که مخالفانش از دهه بیست تا نکبت۵۷ تولید کرده‌اند نمی‌اندازند! حتی یک سطر در تبیین فلسفه حقوق آزادی و یا فلسفه سیاسی دموکراسی در آن محتواها نیست! اما اسلام‌خواهی، غرب‌ستیزی، میهن‌ستیزی، تجددستیزی! و ستیز با هر چیز نویی که برای ایران به ارمغان آورده بود، به شدت فراوان است. یک‌بار برای همیشه همه باید بفهمند که شورش۵۷، شورش علیه استبداد نبود! استبدادی نبود که علیه آن شورشی صورت بگیرد. استبداد فقط نبود دموکراسی نیست، دموکراسی هم فقط صندوق رأی نیست! آن شورش، یک شورش خائنانه و احمقانه علیه تجدد و نوسازی ایران، و جلوگیری از پیوستن این کشور کهن به قافله تمدن جدید و مدرنیته و نظم بین‌المللی بود.

📍پدیده پهلوی‌ستیزی یکی از شگفت‌انگیزترین پدیده‌های سیاسی در تاریخ ایران است. جمهوری اسلامی برای این پدیده، لشکری از موافقان و مخالفان فیک پهلوی را ایجاد کرده است تا هم‌چنان فضا را غبارآلود نگه دارد. بقیه فرفه‌های پنجاه‌وهفتی هم براساس عقده‌هایی که دارند، به جای ستیز با ج.ا هم‌چنان با پهلوی می‌جنگند.

💠 اما غبارهای انبوهی که ارتجاع سرخ و سیاه از دهه بیست بر فضای ایران پاشیده بودند، فرونشسته و تاریخ قضاوت خود را کرده است. عشق محمدرضا شاه پهلوی به میهن و توسعه و تعالی ایران در تاریخ بی‌نظیر بود. کارنامه سیاسی او در مجموع مثبت بود. بدون هیچ تبصره و اما و اگری، می‌توان او را یکی از دل‌سوزترین و وطن‌پرست‌ترین و شایسته‌ترین شهریاران ایران‌زمین در پانزده قرن اخیر دانست. و دشمنانش را در ردیف روسیاه‌ترین افراد تاریخ این سرزمین قرار داد.

✍️محمد محبی
@cafe_andishe95
2024/11/19 22:28:49
Back to Top
HTML Embed Code: