لیبراسیون/لیبرالیسم
نویسنده این کتاب از اعضای حزب سوسیالیست متحد آلنده و از عناصر رده بالای اتحادیههای کارگری چپ گرا بوده است. بخش عمده کتاب به نقد دوران پینوشه اختصاص دارد، اما در فصل اول نویسنده به حقایق مهمی پیرامون سیاست اقتصادی فاجعهبار دولت آلنده اشاره میکند که میتواند…
📄✍🏼هرالدو مونیز می گوید:
"در ابتدای دولت آلنده حقوقها افزایش یافت و قیمتها به شکل غیرواقعی پایین نگه داشتهشد. از آنجا که قیمت کالاها در سطوح پایین ثابت بود، تقاضا افزایش یافت، سرمایه گذاری سقوط کرد، تولید کاهش یافت و مشاغل ورشکسته شدند... افراط گرایی در حال افزایش ائتلاف سیاسی حاکم و سوءمدیریت ناخوشایند اقتصاد و تورم شدید ( ۳۶۰ درصد در ۱۹۷۲ )، رشد بازار سیاه و افزایش فزاینده صفوف طولانی مصرف کنندگانی که مجبور بودند برای خرید در صفها بایستند تا کالاهای کمیاب را با قیمت ثابت بخرند، انتقادهای بیشتری را باعث شد. به صورت خلاصه اقتصاد شیلی به شکل مارپیچواری از کنترل خارج شد. ( صص ۵۹ و ۶۰ )
مونیز می گوید: " همراستا با برنامه اقتصادی آلنده یک بخش "مالکیت اجتماعی" ایجاد شد. پانصد کمپانی به بخش مالکیت اجتماعی منتقل شدند. از هشت تای آنها سلب مالکیت شد و از طریق قوه مجریه در بقیه مداخله شد. ( دولت رسما کنترل اجرایی شرکت را بدون انتقال مالکیت غصب کرد. ) بقیه کمپانیها توسط دولت زیر قیمت بازار خریداری شدند." ( ص ۵۹ ) البته کار به همینجا محدود نمیماند. مونیز اعتراف میکند که دولت قادر یا مایل به کنترل فعالیت های افسار گسیخته گروههای چپ افراطی که بعضا مسلح بوده و دست به اقدامات خشونت آمیز میزدند، نبود.
به علاوه کم کم کارگران بطور خودسر اقدام به تصرف کارخانهها کرده و دولت هم این اقدام را مورد تایید قرار میداد. مونیز می گوید: "اوایل ۱۹۷۳ رئیس حزب سوسیالیست (حاکم) در بخش من دستور داد که فورا به کارخانه شلوار جین ال آس در نزدیک خانهام در محله استاسیون سنترال سانتیاگو بروم. او گفت: "برو به مردم کمک کن." منظورش کارگران بود. "کارگران کارخانه رو تصرف کردن. اونها خواهان راهنمایی ما هستن و به خصوص اسم تو رو بردن."" ( ص ۶۰)
موضوع بسیار مهمی که هیچگاه چپگرایان و ضد امپریالیستها در مورد دولت آلنده به شما نخواهند گفت آن است که دولت او اکثریت خیلی ضعیف و شکنندهای داشت که به او مشروعیت قانونی و دمکراتیک برای اهداف بلندپروازانهاش نظیر تغییر قانون اساسی و سلب مالکیت از صاحبان سرمایه را نمیداد. در انتخاباتی که آلنده با ۳۶/۶ درصد آرا پیروز شد، دو نامزد دیگر با گرایشهای سیاسی و پایگاه اجتماعی نسبتا مشابه حضور داشتند: خورخه الساندرو رودریگز با گرایش لیبرال-محافظهکار که ۳۵/۸ درصد آرا را بدست آورد و رادومیرو تومیک با گرایش دمکرات مسیحی که ۲۷/۹ درصد آرا را کسب نمود. از آنجا که آلنده حد نصاب لازم را کسب نکرده بود، رئیس جمهور شدنش نیازمند یک رای اضافی از مجلس ملی شیلی بود که همراه با آرزوی پایبندی به قانون اساسی به او داده شد.
در چنین شرایطی در دمکراسیها منتخبین یا دولت ائتلافی تشکیل میدهند و یا خیلی دست به عصا و با مراعات احزاب مخالف پیش میروند اما آلنده همچون رهبری برآمده از یک انقلاب مسالمت آمیز با نود درصد آرا رفتار میکرد و همین امر سرآغاز بحران سیاسی حاد، دو قطبی شدن خطرناک جامعه شیلی و در نهایت نابودی این دمکراسی ریشه دار در آمریکای لاتین گردید. در می ۱۹۷۳ دادگاه عالی شیلی به اتفاق آرا دولت آلنده را به دلیل نقض قانون اساسی و تصمیما نادرست قضایی محکوم کرد. در ۲۲ اوت ۱۹۷۳ مجلس ملی شیلی هم قطعنامهای در ۷ بند علیه آلنده صادر کرد که شامل مواردی چون نقض قانون اساسی، تخطی از اصل تفکیک قوا، ایجاد انحصار در رادیو و تلویزیون، محدود کردن غیر قانونی مهاجرت و مسلح کردن هوادارانش میشد.
✍🏼توس تهماسبی
@cafe_andishe95
"در ابتدای دولت آلنده حقوقها افزایش یافت و قیمتها به شکل غیرواقعی پایین نگه داشتهشد. از آنجا که قیمت کالاها در سطوح پایین ثابت بود، تقاضا افزایش یافت، سرمایه گذاری سقوط کرد، تولید کاهش یافت و مشاغل ورشکسته شدند... افراط گرایی در حال افزایش ائتلاف سیاسی حاکم و سوءمدیریت ناخوشایند اقتصاد و تورم شدید ( ۳۶۰ درصد در ۱۹۷۲ )، رشد بازار سیاه و افزایش فزاینده صفوف طولانی مصرف کنندگانی که مجبور بودند برای خرید در صفها بایستند تا کالاهای کمیاب را با قیمت ثابت بخرند، انتقادهای بیشتری را باعث شد. به صورت خلاصه اقتصاد شیلی به شکل مارپیچواری از کنترل خارج شد. ( صص ۵۹ و ۶۰ )
مونیز می گوید: " همراستا با برنامه اقتصادی آلنده یک بخش "مالکیت اجتماعی" ایجاد شد. پانصد کمپانی به بخش مالکیت اجتماعی منتقل شدند. از هشت تای آنها سلب مالکیت شد و از طریق قوه مجریه در بقیه مداخله شد. ( دولت رسما کنترل اجرایی شرکت را بدون انتقال مالکیت غصب کرد. ) بقیه کمپانیها توسط دولت زیر قیمت بازار خریداری شدند." ( ص ۵۹ ) البته کار به همینجا محدود نمیماند. مونیز اعتراف میکند که دولت قادر یا مایل به کنترل فعالیت های افسار گسیخته گروههای چپ افراطی که بعضا مسلح بوده و دست به اقدامات خشونت آمیز میزدند، نبود.
به علاوه کم کم کارگران بطور خودسر اقدام به تصرف کارخانهها کرده و دولت هم این اقدام را مورد تایید قرار میداد. مونیز می گوید: "اوایل ۱۹۷۳ رئیس حزب سوسیالیست (حاکم) در بخش من دستور داد که فورا به کارخانه شلوار جین ال آس در نزدیک خانهام در محله استاسیون سنترال سانتیاگو بروم. او گفت: "برو به مردم کمک کن." منظورش کارگران بود. "کارگران کارخانه رو تصرف کردن. اونها خواهان راهنمایی ما هستن و به خصوص اسم تو رو بردن."" ( ص ۶۰)
موضوع بسیار مهمی که هیچگاه چپگرایان و ضد امپریالیستها در مورد دولت آلنده به شما نخواهند گفت آن است که دولت او اکثریت خیلی ضعیف و شکنندهای داشت که به او مشروعیت قانونی و دمکراتیک برای اهداف بلندپروازانهاش نظیر تغییر قانون اساسی و سلب مالکیت از صاحبان سرمایه را نمیداد. در انتخاباتی که آلنده با ۳۶/۶ درصد آرا پیروز شد، دو نامزد دیگر با گرایشهای سیاسی و پایگاه اجتماعی نسبتا مشابه حضور داشتند: خورخه الساندرو رودریگز با گرایش لیبرال-محافظهکار که ۳۵/۸ درصد آرا را بدست آورد و رادومیرو تومیک با گرایش دمکرات مسیحی که ۲۷/۹ درصد آرا را کسب نمود. از آنجا که آلنده حد نصاب لازم را کسب نکرده بود، رئیس جمهور شدنش نیازمند یک رای اضافی از مجلس ملی شیلی بود که همراه با آرزوی پایبندی به قانون اساسی به او داده شد.
در چنین شرایطی در دمکراسیها منتخبین یا دولت ائتلافی تشکیل میدهند و یا خیلی دست به عصا و با مراعات احزاب مخالف پیش میروند اما آلنده همچون رهبری برآمده از یک انقلاب مسالمت آمیز با نود درصد آرا رفتار میکرد و همین امر سرآغاز بحران سیاسی حاد، دو قطبی شدن خطرناک جامعه شیلی و در نهایت نابودی این دمکراسی ریشه دار در آمریکای لاتین گردید. در می ۱۹۷۳ دادگاه عالی شیلی به اتفاق آرا دولت آلنده را به دلیل نقض قانون اساسی و تصمیما نادرست قضایی محکوم کرد. در ۲۲ اوت ۱۹۷۳ مجلس ملی شیلی هم قطعنامهای در ۷ بند علیه آلنده صادر کرد که شامل مواردی چون نقض قانون اساسی، تخطی از اصل تفکیک قوا، ایجاد انحصار در رادیو و تلویزیون، محدود کردن غیر قانونی مهاجرت و مسلح کردن هوادارانش میشد.
✍🏼توس تهماسبی
@cafe_andishe95
Forwarded from اتحاد ملی ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در نشست شورای آمریکاییان اسرائیلی
#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
#اتحاد_ملی_ایران 🤝
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‼️آیا منطق باید دموکراتیک باشد؟
یکی از اشتباهات رایج این است که گفته میشود چیزی که مردم به آن باور دارند درست است.
این استدلال بی اعتبار را مغلطه توسل به باور عمومی میگویند که «استدلال بر اساس رای اکثریت»، "استدلال مبتنی بر اجماع" و "توسل به دموکراسی" نیز نامیده میشود.
💢مغلطه دانستن توسل به باور عمومی به معنای مخالفت با دموکراسی نیست؛
از نظر منطق نتیجه تصمیم گیری دموکراتیک همیشه درست نیست؛
اما به این دلیل که گروهها و صداهای متنوع یک جامعه در تصمیم گیریها مشارکت میکنند و استبداد را کاهش میدهد بهترین شیوه تصمیم گیری موجود است...
آرت ژورنال
@cafe_andishe95
یکی از اشتباهات رایج این است که گفته میشود چیزی که مردم به آن باور دارند درست است.
این استدلال بی اعتبار را مغلطه توسل به باور عمومی میگویند که «استدلال بر اساس رای اکثریت»، "استدلال مبتنی بر اجماع" و "توسل به دموکراسی" نیز نامیده میشود.
💢مغلطه دانستن توسل به باور عمومی به معنای مخالفت با دموکراسی نیست؛
از نظر منطق نتیجه تصمیم گیری دموکراتیک همیشه درست نیست؛
اما به این دلیل که گروهها و صداهای متنوع یک جامعه در تصمیم گیریها مشارکت میکنند و استبداد را کاهش میدهد بهترین شیوه تصمیم گیری موجود است...
آرت ژورنال
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
📍دفاع از حقوق مالکیت به معنای دفاع از ثروتهای نامشروع نیست. دفاع از اصول حقوق مالکیت به معنی مصون کردن اغنیا از بازپرسی در برابر راههای به دستآوردن اموالشان نیست بلکه کاملاً برعکس، دادهها و اطلاعات تجربی نشان میدهد که این جامعه است که از حقوق مالکیت بیشترین…
🔰برای اکثر مردم این واقعیت که آزادی اقتصادی به تساوی و برابری اجتماعی میانجامد، عجیب است. چون به اکثر مردم اینطور تلقین شده است که سرمایهداری و بازار آزاد روش و آیین ثروتمندان است. در حالی که حقیقت کاملا بر خلاف این است. در یک کشور با اقتصاد بسته و انبوه قانونهای نامشخص و پیچیده، فقط ثروتمندان هستند که ارتباطات و ضوابط لازم برای پیش بردن کارهای اداری خود را دارند. فقط افرادی که توانایی رشوه دادن را داشته باشند مجوزهای لازم برای یک تجارت یا کار جدید را اخذ میکنند. آنها همچنین با پرداخت رشوه و روابط میتوانند از صدر مجوز برای رقبایشان هم جلوگیری کنند.
در چنین جامعهای حتی بازکردن یک مغازه نانوایی یا سوپرمارکت برای افراد فقیر بسیار دشوار است. درست در مقابل آن، در یک اقتصاد آزاد همه مردم به آسانی میتوانند شروع به کار کنند و شانس و توانایی خود را به بوته آزمایش بسپارند و نیاز به سرمایه کلان و داشتن ارتباط با مدیران سازمانها و ادارات ندارند.
📚📖در دفاع از سرمایهداری، یوهان نوربرگ ترجمه سعید نوروزی و طاهر نوروزی
@cafe_andishe95
در چنین جامعهای حتی بازکردن یک مغازه نانوایی یا سوپرمارکت برای افراد فقیر بسیار دشوار است. درست در مقابل آن، در یک اقتصاد آزاد همه مردم به آسانی میتوانند شروع به کار کنند و شانس و توانایی خود را به بوته آزمایش بسپارند و نیاز به سرمایه کلان و داشتن ارتباط با مدیران سازمانها و ادارات ندارند.
📚📖در دفاع از سرمایهداری، یوهان نوربرگ ترجمه سعید نوروزی و طاهر نوروزی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⚜️ آنچه لیبرالهای کلاسیک آزاد ساختن انسان از بند دین و سنت میدیدند، در چشم محافظه کاران کاتولیک به معنای تحلیل رفتن اخلاق و انکار ارزشهای «مطلقی» بود که اخلاق بر آنها استوار است. ... البته باید به یاد داشت بازار آزاد رُجحانها را به وجود نمیآورد، بلکه…
📍اما چیزی که کاپیتالیسم نمیتواند به مردم ارائه دهد، معنای فردی در زندگی و وعده خوشبختی ست. انسان باید در تلاش برای سعادت آزاد باشد اما تحصیل چنین سعادتی بر عهده نظام اقتصادی نیست. فلسفه بازار آزاد مبتنی بر مسئولیت شخصی هر فرد است.
🗽لیبرالیسم کلاسیک بر این اصل استوار است که نه دولت و نه اقتصاد معنایی از زندگی که برای همه شهروندان صادق باشد را نمیسازند.
☑️ جامعه آزاد، هیچکس را ملزم نمیکند که رویای خاصی داشته باشد یا اصلاً چیز خاصی از زندگی بخواهد. این نیز بخشی از خود انتخابگری هر فرد است.
📚📖 در دفاع از کاپیتالیسم؛ افشای اسطورهها، راینر زیتلمن ترجمه محمد ماشینچیان و محمدامین عامری و میلاد سفیدیان
@cafe_andishe95
🗽لیبرالیسم کلاسیک بر این اصل استوار است که نه دولت و نه اقتصاد معنایی از زندگی که برای همه شهروندان صادق باشد را نمیسازند.
☑️ جامعه آزاد، هیچکس را ملزم نمیکند که رویای خاصی داشته باشد یا اصلاً چیز خاصی از زندگی بخواهد. این نیز بخشی از خود انتخابگری هر فرد است.
📚📖 در دفاع از کاپیتالیسم؛ افشای اسطورهها، راینر زیتلمن ترجمه محمد ماشینچیان و محمدامین عامری و میلاد سفیدیان
@cafe_andishe95
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نسخه کامل و با زیرنویس فارسی سخنانم در اجلاس «شورای اسرائیلی-آمریکایی»
جمعه ٢٠ سپتامبر ٢٠٢۴ (٣٠ شهریور ١۴٠٣)
واشینگتن دیسی
My full remarks at the Israeli-American Summit
Friday September 20, 2024
Washington, D.C
https://youtu.be/opXk4Ea9j_g
@OfficialRezaPahlavi
جمعه ٢٠ سپتامبر ٢٠٢۴ (٣٠ شهریور ١۴٠٣)
واشینگتن دیسی
My full remarks at the Israeli-American Summit
Friday September 20, 2024
Washington, D.C
https://youtu.be/opXk4Ea9j_g
@OfficialRezaPahlavi
🧨💣 ارتجاع سرخ و سیاه از لانه بیرون آمدهاند تا در پوشش حقوق بشر و انسانیت، برای تروریستهای حزبالله و دیگر اوباش اسلامگرا مظلومیت بخرند.
داستان امروز و دیروزشان هم نیست.
مخالفان محمدرضاشاه پیش از نکبت۵۷ در پایگاههای فلسطینی و در لبنان و عراق و دیگر نظامیخانههای تروریستی، دوره میدیدند، پول و سلاح و مواد منفجره میگرفتند و در خیابانهای ایران منفجر میکردند و آدم میکشتند تا به امپریالیسم آمریکا و صهیونیستها و «سگ زنجیری امپریالیسم» در منطقه صدمه بزنند. (این سخنان به وفور در آثارشان آمده است)
شعبه برونمرزی این جماعت که کلی وکیل بینالمللی و حقوقدان و فعال حقوق بشر و روزنامهنگار میشناختند و با آنها رفاقتهای شخصی داشتند، مشتی تروریست را قهرمان جا زدند و کشوری که رو به رشد بود و رو به آزادی، به چنین قهقرایی کشاندند.
(تاریخنویسشان هم یرواند آبراهامیان، شخصیتی جهانی بود که تاریخنویسیاش سر تا پا بوی کمونیسم میدهد)
اینها با صدام حسین، قذافی و … و مشتی جنایتکار ضد بشر و تروریست در جهان همپیمان شدند تا پهلوی را براندازند. چرا؟ دموکراسی و آزادی و …میخواستند؟ شوخی میکنید؟
امروز تروریستهای متحد ارتجاع سرخ و سیاه، زیر فشار هستند؛ حزب الله لبنان و حماس و
رفقا به یاریشان آمدهاند؛ هم شاعر دارند و هم فیلسوف و فعال حقوق بشر و روزنامهنگار و …. صحنه آشنا است. با این تفاوت:
این بار مقابل این جماعت، مردمی بیپناه با دست خالی نیست که با شلیک مستقیم چشمانشان را از حدقه بیرون بیاوری و جانشان بگیری و به بندشان بکشی و اعدامشان کنی.
اینبار مقابلت کسی است که چشمانت را منفجر میکند و بیضههایت را و در خانهات تو را پودر میکند.
اینبار ظاهرا مقابلت کسانی هستند که خیلی برای سر و صداهای مشتی عشاق اسلامگرایان در قالب فعال فلان و بهمان جهان تره خرد نمیکند.
اینبار کسانی مقابل شما هستند که به چیزی ورای «چشم در مقابل چشم» باور دارند.
▫️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
داستان امروز و دیروزشان هم نیست.
مخالفان محمدرضاشاه پیش از نکبت۵۷ در پایگاههای فلسطینی و در لبنان و عراق و دیگر نظامیخانههای تروریستی، دوره میدیدند، پول و سلاح و مواد منفجره میگرفتند و در خیابانهای ایران منفجر میکردند و آدم میکشتند تا به امپریالیسم آمریکا و صهیونیستها و «سگ زنجیری امپریالیسم» در منطقه صدمه بزنند. (این سخنان به وفور در آثارشان آمده است)
شعبه برونمرزی این جماعت که کلی وکیل بینالمللی و حقوقدان و فعال حقوق بشر و روزنامهنگار میشناختند و با آنها رفاقتهای شخصی داشتند، مشتی تروریست را قهرمان جا زدند و کشوری که رو به رشد بود و رو به آزادی، به چنین قهقرایی کشاندند.
(تاریخنویسشان هم یرواند آبراهامیان، شخصیتی جهانی بود که تاریخنویسیاش سر تا پا بوی کمونیسم میدهد)
اینها با صدام حسین، قذافی و … و مشتی جنایتکار ضد بشر و تروریست در جهان همپیمان شدند تا پهلوی را براندازند. چرا؟ دموکراسی و آزادی و …میخواستند؟ شوخی میکنید؟
امروز تروریستهای متحد ارتجاع سرخ و سیاه، زیر فشار هستند؛ حزب الله لبنان و حماس و
رفقا به یاریشان آمدهاند؛ هم شاعر دارند و هم فیلسوف و فعال حقوق بشر و روزنامهنگار و …. صحنه آشنا است. با این تفاوت:
این بار مقابل این جماعت، مردمی بیپناه با دست خالی نیست که با شلیک مستقیم چشمانشان را از حدقه بیرون بیاوری و جانشان بگیری و به بندشان بکشی و اعدامشان کنی.
اینبار مقابلت کسی است که چشمانت را منفجر میکند و بیضههایت را و در خانهات تو را پودر میکند.
اینبار ظاهرا مقابلت کسانی هستند که خیلی برای سر و صداهای مشتی عشاق اسلامگرایان در قالب فعال فلان و بهمان جهان تره خرد نمیکند.
اینبار کسانی مقابل شما هستند که به چیزی ورای «چشم در مقابل چشم» باور دارند.
▫️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🧨💣 ارتجاع سرخ و سیاه از لانه بیرون آمدهاند تا در پوشش حقوق بشر و انسانیت، برای تروریستهای حزبالله و دیگر اوباش اسلامگرا مظلومیت بخرند. داستان امروز و دیروزشان هم نیست. مخالفان محمدرضاشاه پیش از نکبت۵۷ در پایگاههای فلسطینی و در لبنان و عراق و دیگر…
اینها دروغ میگویند. دلشان از قضا برای همان اعضای حزبالله تروریست که کرور کرور کشته میشوند میسوزد و نه برای مرگ احتمالی غیرنظامیها.
سالهاست در سوریه ده هزار نفر ده هزار نفر غیرنظامی کشته میشود، از تاپاله صدا در میآید که از اینها نه.
🔺تروریستها و طرفدارانشان در قالب فعال سیاسی و روزنامهنگار و فعال حقوق بشر و مانند اینها همیشه از شهروندان عادی برای خود سپر ساختهاند؛چه از نامشان و چه از جانشان.
▫️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
سالهاست در سوریه ده هزار نفر ده هزار نفر غیرنظامی کشته میشود، از تاپاله صدا در میآید که از اینها نه.
🔺تروریستها و طرفدارانشان در قالب فعال سیاسی و روزنامهنگار و فعال حقوق بشر و مانند اینها همیشه از شهروندان عادی برای خود سپر ساختهاند؛چه از نامشان و چه از جانشان.
▫️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
ملت ایران بار دیگر سوگوار است: سوگوار از دست دادن دهها تن از کارگران سختکوش معدن زغالسنگ در طبس.
در این فاجعه ملی، من نیز با خانوادههای کارگران جانباخته و همکاران آسیبدیدهشان همدردم، و سوگوار عزیزانی هستم که شرافتمندانه، اما با کمترین امکانات، در دل زمین کار و تلاش میکردند.
این فاجعه، نتیجه غفلت و بیکفایتی حکومتی است که اولویتش تسلیح و تجهیز و تامین مالی تروریستهای ضدایرانی است تا تضمین رفاه و امنیت کارگران ایرانی؛ اولویتش ساخت تونلهای مجهز برای تروریستها در غزه و لبنان است تا حصول اطمینان از تجهیز محیطهای کاری ایمن با تهویههای مناسب و سیستمهای حفاظتی ضد انفجار برای معدنکاران ایرانی در اعماق زمین.
آری! جان شما کارگران که ثروت واقعی این کشور هستید، برای این فاسدان و چپاولگران ارزشی ندارد.
اما با وجود این غم و درد، من به فردایی بهتر باور دارم. فردایی که در آن با اتحاد و همدلیِ کارگران، و همه مردم ایران، برای ساختن کشوری تلاش خواهیم کرد که در آن جان ایرانیان و رفاه آنها اولویت داشته باشد. آیندهای که در آن کارگران معدن با اطمینان خاطر و در محیطی امن و بهروز، به کار خود ادامه دهند. آیندهای که در آن اثری از جمهوری اسلامی در ایران نباشد.
@OfficialRezaPahlavi
در این فاجعه ملی، من نیز با خانوادههای کارگران جانباخته و همکاران آسیبدیدهشان همدردم، و سوگوار عزیزانی هستم که شرافتمندانه، اما با کمترین امکانات، در دل زمین کار و تلاش میکردند.
این فاجعه، نتیجه غفلت و بیکفایتی حکومتی است که اولویتش تسلیح و تجهیز و تامین مالی تروریستهای ضدایرانی است تا تضمین رفاه و امنیت کارگران ایرانی؛ اولویتش ساخت تونلهای مجهز برای تروریستها در غزه و لبنان است تا حصول اطمینان از تجهیز محیطهای کاری ایمن با تهویههای مناسب و سیستمهای حفاظتی ضد انفجار برای معدنکاران ایرانی در اعماق زمین.
آری! جان شما کارگران که ثروت واقعی این کشور هستید، برای این فاسدان و چپاولگران ارزشی ندارد.
اما با وجود این غم و درد، من به فردایی بهتر باور دارم. فردایی که در آن با اتحاد و همدلیِ کارگران، و همه مردم ایران، برای ساختن کشوری تلاش خواهیم کرد که در آن جان ایرانیان و رفاه آنها اولویت داشته باشد. آیندهای که در آن کارگران معدن با اطمینان خاطر و در محیطی امن و بهروز، به کار خود ادامه دهند. آیندهای که در آن اثری از جمهوری اسلامی در ایران نباشد.
@OfficialRezaPahlavi
برای مرگ یک اجنبی تروریست سه روز عزای عمومی اعلام میکنند اما برای چند ده معدنکار شریف و سختکوش طبس هیچ!
این رژیم هیچ نسبتی با رنج و درد مردم ایران ندارد!
▪️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
این رژیم هیچ نسبتی با رنج و درد مردم ایران ندارد!
▪️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⚜️ از آنجا که شرط اساسی برای تامین آزادی این است که حکومت به طور کلی با مردم منافع و علائق مشترکی داشته باشد، پس، این هم از اهمیتی اساسی برخوردار است که ببینیم شاخهای از آن که مورد ملاحظه ماست بیگفتگو تابع مردم هست یا نه؛ و همدلی ای صمیمانه میان وی و مردم…
📜دموکراسی به معنای حاکمیت قانون است. اگر چنین نباشد صاحب منصبان به مستبدانی خودسر و غیرپاسخگو، و دادرسان به قضاتی بیثبات و دمدمی مزاج بدل میشوند.
🔺 دو رکن حکومت دموکراتیک عبارت است از اولویت قانون و بودجه. (این تعریف حکومت دموکراتیک نیست، بلکه توصیف فن اداره حکومتهای دموکراتیک است. تعریف حکومت دموکراتیک چنین است: نوعی نظام حکومتی که در آن حکومتشوندگان میتوانند به طور مستقیم از طریق همهپُرسی یا به طور غیر مستقیم از طریق انتخابات، اِعمال قوای اجرایی و تقنینی و نیز گزینش بالاترین نمایندگان قوه مجریه را تعیین کنند.)
🔹اولویت داشتن قانون یعنی هیچ قاضی یا صاحب منصبی حق ندارد در امور و مناسبات زندگی فردی مداخله کند، مگر اینکه قانونی چنین چیزی را از او خواسته یا به او چنین اختیاری داده باشد. جزایی نیست، مگر به حکم قانونی.
📚📖 بوروکراسی، لودویگ فون میزس ترجمه مهدی تدینی
@cafe_andishe95
🔺 دو رکن حکومت دموکراتیک عبارت است از اولویت قانون و بودجه. (این تعریف حکومت دموکراتیک نیست، بلکه توصیف فن اداره حکومتهای دموکراتیک است. تعریف حکومت دموکراتیک چنین است: نوعی نظام حکومتی که در آن حکومتشوندگان میتوانند به طور مستقیم از طریق همهپُرسی یا به طور غیر مستقیم از طریق انتخابات، اِعمال قوای اجرایی و تقنینی و نیز گزینش بالاترین نمایندگان قوه مجریه را تعیین کنند.)
🔹اولویت داشتن قانون یعنی هیچ قاضی یا صاحب منصبی حق ندارد در امور و مناسبات زندگی فردی مداخله کند، مگر اینکه قانونی چنین چیزی را از او خواسته یا به او چنین اختیاری داده باشد. جزایی نیست، مگر به حکم قانونی.
📚📖 بوروکراسی، لودویگ فون میزس ترجمه مهدی تدینی
@cafe_andishe95
💢 آیا مردان با زنان همچون دارایی خودشان رفتار میکردند؟
وقتی میشنویم مردان با زنان مثل دارایی خود رفتار میکنند، به ندرت به این میاندیشیم که از مردان انتظار میرود برای جلوگیری از آسیب رسیدن به «دارایی» خود کشته شوند - یعنی، جان مردان باید در خدمت داراییشان قرار گیرد. حتی در آمریکای سده نوزدهم هم قوانین فدرال میگفتند اگر زنی جرمی مرتکب شود، شوهرش را به دادگاه میکشانند و اگر محکوم شود، شوهرش باید به زندان برود. به همین ترتیب، اگر خانواده بدهکار شود، این مرد است که به زندان میرود.
🔺در کل تاریخ، هر دو جنس به شیوههایی مختلف دارایی دیگران بودهاند؛ پسرهای مایایی میبایست برای پدر زن خود بیگاری کنند؛ در عهد عتیق، یعقوب برای عمویش لابان بیگاری کرد؛ در آمریکا، جانی برای عمو سام بیگاری کرد ... تقریبا در هر جامعهای که مجبور بود از سرزمینش دفاع کند، پسرها در دفاع از سرزمین جان دادند و حتی پیش از آنکه دست چپ و راست خود را بشناسند به آنها یاد دادند تا به مُردن افتخار کنند. در آمریکا، دهها هزار مهاجر به عنوان خدمتکاران بیمزد اجازه ورود به آمریکا گرفتند. بیش از 90 درصد خدمتکاران بیمزد مرد بودند. مردان برای هفت سال نخست ورود به آمریکا وضعیتی همچون بردگان داشتند. برخی از آنها مردان مجردی بودند که امید داشتند این قدر پول دربیاورند که بتوانند ازدواج کنند. عده دیگری از افراد، زن و فرزند را در اروپا رها کرده بودند. فکر کنید چه وضعیتی حاکم بوده است. مگر نمایش عشق برتر از این میشود که مردی خودش را برای همسرش که برای او نمیپزد و نمیشوید و حتی کنار او نیست برده کند؟ بسیاری از این مردان نه فقط در روز مادر برای همسرشان فداکاری میکردند، بلکه هفت سال تمام زندگی خودشان را بردگی میکردند. فقط مردان - «جنس بیاحساس» - حاضر شدند این کار را به صورت یک جانبه برای همسرانشان انجام دهند اما ...
بسیاری از مردانی که بیگاری میکردند حاضر شدند به جای هفت سال، چهارده سال بیگاری کنند تا خانوادهشان هم بتوانند به آمریکا بیایند. این مردان عملا برده بودند. در اروپا، در فاصله دوره امپراتوری روم تا سده های میانه، معمول بود که مردان به محافظت مالی نیاز پیدا میکردند و بنابراین خودشان را به اربابان میفروختند. مراسمی برگزار میشد و نوکر اعلام نوکری میکرد و ارباب اعلام میکرد که این مرد مال او خواهد بود و هر دو برای رسمیت این پیمان همدیگر را میبوسیدند. البته نوکر باید برای اربابش کاری میکرد زنان به ندرت برای شوهرانشان انجام میدهند : نوکر باید مرگ برای محافظت از ارباب را افتخار خودش میدید.
▫️اگر مردان قدرت نداشتند، پس چرا حقوق مالکیتی خانواده به مردان میرسید؟ چون مردان مسئول فراهم آوردن دارایی بودند. مرد باید دارایی فراهم میکرد تا شایستگی همسرش را داشته باشد، درست همانطور که زن باید باروری و توانایی پرورش فرزند میداشت تا شایسته شوهرش باشد. فشار اجتماعی مرد را وادار میکرد تا هرچقدر میتواند برای زنش دارایی فراهم کند و تابوی طلاق باعث میشد دارایی مرد تا پیش از مرگش در اختیار زن باشد. پس، زنان هم به لحاظ دارایی با مردان برابر بودند و هم از برخی لحاظ نسبت به مردان موقعیت برتر و «فرادست» را داشتند.
📚📖 افسانه قدرت مردانه؛ چرا مردان جنس دور ریختنی هستند؟، وارِن فارِل ترجمه احسان شاهقاسمی
@cafe_andishe95
وقتی میشنویم مردان با زنان مثل دارایی خود رفتار میکنند، به ندرت به این میاندیشیم که از مردان انتظار میرود برای جلوگیری از آسیب رسیدن به «دارایی» خود کشته شوند - یعنی، جان مردان باید در خدمت داراییشان قرار گیرد. حتی در آمریکای سده نوزدهم هم قوانین فدرال میگفتند اگر زنی جرمی مرتکب شود، شوهرش را به دادگاه میکشانند و اگر محکوم شود، شوهرش باید به زندان برود. به همین ترتیب، اگر خانواده بدهکار شود، این مرد است که به زندان میرود.
🔺در کل تاریخ، هر دو جنس به شیوههایی مختلف دارایی دیگران بودهاند؛ پسرهای مایایی میبایست برای پدر زن خود بیگاری کنند؛ در عهد عتیق، یعقوب برای عمویش لابان بیگاری کرد؛ در آمریکا، جانی برای عمو سام بیگاری کرد ... تقریبا در هر جامعهای که مجبور بود از سرزمینش دفاع کند، پسرها در دفاع از سرزمین جان دادند و حتی پیش از آنکه دست چپ و راست خود را بشناسند به آنها یاد دادند تا به مُردن افتخار کنند. در آمریکا، دهها هزار مهاجر به عنوان خدمتکاران بیمزد اجازه ورود به آمریکا گرفتند. بیش از 90 درصد خدمتکاران بیمزد مرد بودند. مردان برای هفت سال نخست ورود به آمریکا وضعیتی همچون بردگان داشتند. برخی از آنها مردان مجردی بودند که امید داشتند این قدر پول دربیاورند که بتوانند ازدواج کنند. عده دیگری از افراد، زن و فرزند را در اروپا رها کرده بودند. فکر کنید چه وضعیتی حاکم بوده است. مگر نمایش عشق برتر از این میشود که مردی خودش را برای همسرش که برای او نمیپزد و نمیشوید و حتی کنار او نیست برده کند؟ بسیاری از این مردان نه فقط در روز مادر برای همسرشان فداکاری میکردند، بلکه هفت سال تمام زندگی خودشان را بردگی میکردند. فقط مردان - «جنس بیاحساس» - حاضر شدند این کار را به صورت یک جانبه برای همسرانشان انجام دهند اما ...
بسیاری از مردانی که بیگاری میکردند حاضر شدند به جای هفت سال، چهارده سال بیگاری کنند تا خانوادهشان هم بتوانند به آمریکا بیایند. این مردان عملا برده بودند. در اروپا، در فاصله دوره امپراتوری روم تا سده های میانه، معمول بود که مردان به محافظت مالی نیاز پیدا میکردند و بنابراین خودشان را به اربابان میفروختند. مراسمی برگزار میشد و نوکر اعلام نوکری میکرد و ارباب اعلام میکرد که این مرد مال او خواهد بود و هر دو برای رسمیت این پیمان همدیگر را میبوسیدند. البته نوکر باید برای اربابش کاری میکرد زنان به ندرت برای شوهرانشان انجام میدهند : نوکر باید مرگ برای محافظت از ارباب را افتخار خودش میدید.
▫️اگر مردان قدرت نداشتند، پس چرا حقوق مالکیتی خانواده به مردان میرسید؟ چون مردان مسئول فراهم آوردن دارایی بودند. مرد باید دارایی فراهم میکرد تا شایستگی همسرش را داشته باشد، درست همانطور که زن باید باروری و توانایی پرورش فرزند میداشت تا شایسته شوهرش باشد. فشار اجتماعی مرد را وادار میکرد تا هرچقدر میتواند برای زنش دارایی فراهم کند و تابوی طلاق باعث میشد دارایی مرد تا پیش از مرگش در اختیار زن باشد. پس، زنان هم به لحاظ دارایی با مردان برابر بودند و هم از برخی لحاظ نسبت به مردان موقعیت برتر و «فرادست» را داشتند.
📚📖 افسانه قدرت مردانه؛ چرا مردان جنس دور ریختنی هستند؟، وارِن فارِل ترجمه احسان شاهقاسمی
@cafe_andishe95
✂️کاپیتالیسم، سوسیالیسم و کمونیسم قرار ملاقات می گذارند در زمان مشخص، هم کاپیتالیسم می رسد و هم کمونیسم ولی سوسیالیسم دیر می کند.
پس از مدتی طولانی سر و کله سوسیالیسم هم پیدا می شود و می گوید: سلام ببخشید در صف گوشت بودم،
کاپیتالیسم می پرسد : صف دیگر چیست؟
و کمونیسم می پرسد: گوشت دیگر چیست؟
📖به آن می خندم، ص ۶۲
میخائیل میلنیچینکو-آرسین
@cafe_andishe95
پس از مدتی طولانی سر و کله سوسیالیسم هم پیدا می شود و می گوید: سلام ببخشید در صف گوشت بودم،
کاپیتالیسم می پرسد : صف دیگر چیست؟
و کمونیسم می پرسد: گوشت دیگر چیست؟
📖به آن می خندم، ص ۶۲
میخائیل میلنیچینکو-آرسین
@cafe_andishe95
📜«باستانشناسیِ کاپیتالیسم»
مدتها پیش شبی از شبها که در اینستاگرام طبق معمول منبری مجازی رفته بودم، تصویری را در یک استوری نمایش دادم: عکسی از کاوش در یک محوطۀ باستانی بود. به گواه تصویر، پس از چند متر حفاری و خاکبرداری، در آن کف، زیر چند هِزاره خاک و خاشاک موزاییک رنگارنگی نمایان شده بود؛ پُرترههای زیبا و نقش و نگاری چشمنوازی بر موزاییک نقش بسته بود...
در توضیح عکس نوشته بودم شناخت لیبرالیسم و کاپیتالیسم نیز برای ما مانند حفاریهای باستانشناسی است. چنان در طول دهههای متمادی جریانهای ضدلیبرال مختلف از هر سو خاک و لجن بر «لیبرالیسم» و «کاپیتالیسم» ریختهاند که باید در ذهن خود حفاریهای عمیقی انجام دهیم تا در نهایت به موزاییک زیبایی مانند این برسیم؛ از نفرت ایدئولوژیک و شناخت سوگیرانه تا انگارههای اخلاقی و عواملِ بسیار مؤثر روانشناختی. برداشتن این تلِ ذهنی کار آسانی نیست ــ گرچه تازیانۀ روزگار و تاوانهای سخت، هر تنآسایی را وادار به خودکاوی میکند. این استعارۀ باستانشناسانه را داشته باشید تا به جای دیگری برویم...
مشغول مطالعه و ترجمۀ مقالهای از لوئیس مورتن هَکِر (۱۸۹۹ــ۱۹۸۷) بودم؛ استاد تاریخنگار و اقتصاددان آمریکایی که کتاب مهمی با عنوان «پیروزی کاپیتالیسم آمریکایی» نگاشته است. هکر در این مقاله دربارۀ سوگیریهای ضدکاپیتالیستی در تاریخنگاری آمریکایی توضیح میداد و در اوج مقالهاش برای فهماندن مقصودش از همان «استعارۀ حفاری باستانشناسانه» استفاده کرده بود؛ با همان لحن و حتی کموبیش با همان تعابیری که من در آن مطلبم به کار برده بودم. هکر در دفاع از کاپیتالیسم نوشته بود:
📌«کاپیتالیسم» تعبیر مهمی است که هم باید آن را حفظ کرد و هم باید از آن دفاع کرد. باید آوارِ خاک و آجرپاره را که از زمان نوشتههای مارکس، انگلس و زومبارت بر این دژ باستانی تلنبار شده است، پاکسازی کنیم. درست مانند حفاریهایی که به یافتن [شهر باستانی] تروآ منجر شد، در اینجا هم فقط با صبوری و وقف کردن خود میتوان در پایان به پیروزی رسید. اما حجم این آوار هم بسیار است: [مفاهیمی چون] انقلاب دیالکتیکی، روح عقلگرایانه، بهرهکشی از انسان، آزمندی شخصی ــ همۀ لفاظی، خشم و احساسات گمراهشدۀ یک صد سال اخیر! این حفاری ارزش تلاشهای ما را دارد، زیرا آنچه در آن عمق خواهیم یافت نوعی نظام و مجموعه رویکردهایی است که پیشرفت مادی و تسکین آلام انسانی را امکانپذیر کرده است.
اگر یک تاریخنگار آمریکایی فکر میکند ذهن شهروند آمریکایی به چنین حفاری عمیق و طاقتفرسایی نیاز دارد، پس ما چه بگوییم؟ البته ما نیازی به گفتن نداریم و کافی است مروری بر سرنوشتمان کنیم تا بدانیم لیبرالیسمستیزی و کاپیتالیسمستیزی چه بر سر ما آورد. ما خودمان هم شانهبهشانۀ کاپیتالیسم دفن شدیم و این آواربرداری در واقع توأمان آواربرداری از خویش است. در این نوشته قصد ندارم به بلایی برسم که این ضدیتِ مطلقاً ایدئولوژیک و عمدتاً وارداتی سر ما آورد، اما همیشه در سادهترین صورتبندی گفتهام: مصرفکنندهستیزی فرجام ناگزیر کاپیتالیسمستیزی است و همین یک فقره کافی است تا هر عقل سلیمی سر در گریبان تأمل فرو برد و در خلوت پنجۀ حبوبغض را از گلوی حقیقت بردارد... شاید از این رهگذر دیگر اجازه ندهد او را به گاریهای ایدئولوژیک ببندند و سیاهیلشکر سپاهیان زندگیستیزی کنند.
این چند سطر در خوشبینانهترین حالت میتواند پاراگرافهای آغازین کتابی باشد و آن کتاب هم یکی از مجلدهای پرشماری که در شرح و بسط این مسئله باید نوشت. پس گمان نکردهام ــ شما هم نکنید ــ تا اینجا چیزی را اثبات کردهام. مجموع کاری که امثال من در طول عمر انجام میدهیم، روی هم اثبات میکند آنچه گفتم استعاره نیست، بلکه عین واقعیت است. برای واکاویِ این اَبَردروغِ عصر جدید ــ همانا این یاوه که کاپیتالیسم به زیان بشر بوده است ــ ما باید عمرمان را بگذاریم و طبعاً خواننده هم باید صبور باشد و مبحث به مبحث پابهپای ما بیاید.
شاید ریشۀ مسائل در «قدرت نفرت» باشد. فهم، سختترین کار این جهان است و نفرت چونان جادو راهحلهای آسان پیش ذهنِ ضعیف مینهد. کاستیهای جهان حتماً مقصری دارد و چه مقصری دمدستتر از «کاپیتالیسم»؟ ظواهر امر هم به این داوری آسان بسیار کمک میکند. چنین است که بشر در عصر جدید هوسِ «زئوسکُشی» کرد؛ هوس کرد کاپیتالیسم، این قدرتمندترین نیروی پیشران جهان نو را بکشد. به سان انقلابیان سرمستی که گردن شاه را زیر گیوتین گذاشتند و گرفتار روبِسپیرها شدند.
البته این زئوس بر مردمانش خشم نگرفت! وگرنه اگر به تلافیِ این طغیان فقط یک آفریدهاش را از مردم پس میگرفت، ممکن بود مثلاً لولۀ آهنی ناگهان از جهان محو شود و در نتیجه فاضلاب چنان در آب شُرب بیامیزد که جای آب از شیر خانهها کثافت بالا بیاید.
✍️مهدی تدینی
@cafe_andishe95
مدتها پیش شبی از شبها که در اینستاگرام طبق معمول منبری مجازی رفته بودم، تصویری را در یک استوری نمایش دادم: عکسی از کاوش در یک محوطۀ باستانی بود. به گواه تصویر، پس از چند متر حفاری و خاکبرداری، در آن کف، زیر چند هِزاره خاک و خاشاک موزاییک رنگارنگی نمایان شده بود؛ پُرترههای زیبا و نقش و نگاری چشمنوازی بر موزاییک نقش بسته بود...
در توضیح عکس نوشته بودم شناخت لیبرالیسم و کاپیتالیسم نیز برای ما مانند حفاریهای باستانشناسی است. چنان در طول دهههای متمادی جریانهای ضدلیبرال مختلف از هر سو خاک و لجن بر «لیبرالیسم» و «کاپیتالیسم» ریختهاند که باید در ذهن خود حفاریهای عمیقی انجام دهیم تا در نهایت به موزاییک زیبایی مانند این برسیم؛ از نفرت ایدئولوژیک و شناخت سوگیرانه تا انگارههای اخلاقی و عواملِ بسیار مؤثر روانشناختی. برداشتن این تلِ ذهنی کار آسانی نیست ــ گرچه تازیانۀ روزگار و تاوانهای سخت، هر تنآسایی را وادار به خودکاوی میکند. این استعارۀ باستانشناسانه را داشته باشید تا به جای دیگری برویم...
مشغول مطالعه و ترجمۀ مقالهای از لوئیس مورتن هَکِر (۱۸۹۹ــ۱۹۸۷) بودم؛ استاد تاریخنگار و اقتصاددان آمریکایی که کتاب مهمی با عنوان «پیروزی کاپیتالیسم آمریکایی» نگاشته است. هکر در این مقاله دربارۀ سوگیریهای ضدکاپیتالیستی در تاریخنگاری آمریکایی توضیح میداد و در اوج مقالهاش برای فهماندن مقصودش از همان «استعارۀ حفاری باستانشناسانه» استفاده کرده بود؛ با همان لحن و حتی کموبیش با همان تعابیری که من در آن مطلبم به کار برده بودم. هکر در دفاع از کاپیتالیسم نوشته بود:
📌«کاپیتالیسم» تعبیر مهمی است که هم باید آن را حفظ کرد و هم باید از آن دفاع کرد. باید آوارِ خاک و آجرپاره را که از زمان نوشتههای مارکس، انگلس و زومبارت بر این دژ باستانی تلنبار شده است، پاکسازی کنیم. درست مانند حفاریهایی که به یافتن [شهر باستانی] تروآ منجر شد، در اینجا هم فقط با صبوری و وقف کردن خود میتوان در پایان به پیروزی رسید. اما حجم این آوار هم بسیار است: [مفاهیمی چون] انقلاب دیالکتیکی، روح عقلگرایانه، بهرهکشی از انسان، آزمندی شخصی ــ همۀ لفاظی، خشم و احساسات گمراهشدۀ یک صد سال اخیر! این حفاری ارزش تلاشهای ما را دارد، زیرا آنچه در آن عمق خواهیم یافت نوعی نظام و مجموعه رویکردهایی است که پیشرفت مادی و تسکین آلام انسانی را امکانپذیر کرده است.
اگر یک تاریخنگار آمریکایی فکر میکند ذهن شهروند آمریکایی به چنین حفاری عمیق و طاقتفرسایی نیاز دارد، پس ما چه بگوییم؟ البته ما نیازی به گفتن نداریم و کافی است مروری بر سرنوشتمان کنیم تا بدانیم لیبرالیسمستیزی و کاپیتالیسمستیزی چه بر سر ما آورد. ما خودمان هم شانهبهشانۀ کاپیتالیسم دفن شدیم و این آواربرداری در واقع توأمان آواربرداری از خویش است. در این نوشته قصد ندارم به بلایی برسم که این ضدیتِ مطلقاً ایدئولوژیک و عمدتاً وارداتی سر ما آورد، اما همیشه در سادهترین صورتبندی گفتهام: مصرفکنندهستیزی فرجام ناگزیر کاپیتالیسمستیزی است و همین یک فقره کافی است تا هر عقل سلیمی سر در گریبان تأمل فرو برد و در خلوت پنجۀ حبوبغض را از گلوی حقیقت بردارد... شاید از این رهگذر دیگر اجازه ندهد او را به گاریهای ایدئولوژیک ببندند و سیاهیلشکر سپاهیان زندگیستیزی کنند.
این چند سطر در خوشبینانهترین حالت میتواند پاراگرافهای آغازین کتابی باشد و آن کتاب هم یکی از مجلدهای پرشماری که در شرح و بسط این مسئله باید نوشت. پس گمان نکردهام ــ شما هم نکنید ــ تا اینجا چیزی را اثبات کردهام. مجموع کاری که امثال من در طول عمر انجام میدهیم، روی هم اثبات میکند آنچه گفتم استعاره نیست، بلکه عین واقعیت است. برای واکاویِ این اَبَردروغِ عصر جدید ــ همانا این یاوه که کاپیتالیسم به زیان بشر بوده است ــ ما باید عمرمان را بگذاریم و طبعاً خواننده هم باید صبور باشد و مبحث به مبحث پابهپای ما بیاید.
شاید ریشۀ مسائل در «قدرت نفرت» باشد. فهم، سختترین کار این جهان است و نفرت چونان جادو راهحلهای آسان پیش ذهنِ ضعیف مینهد. کاستیهای جهان حتماً مقصری دارد و چه مقصری دمدستتر از «کاپیتالیسم»؟ ظواهر امر هم به این داوری آسان بسیار کمک میکند. چنین است که بشر در عصر جدید هوسِ «زئوسکُشی» کرد؛ هوس کرد کاپیتالیسم، این قدرتمندترین نیروی پیشران جهان نو را بکشد. به سان انقلابیان سرمستی که گردن شاه را زیر گیوتین گذاشتند و گرفتار روبِسپیرها شدند.
البته این زئوس بر مردمانش خشم نگرفت! وگرنه اگر به تلافیِ این طغیان فقط یک آفریدهاش را از مردم پس میگرفت، ممکن بود مثلاً لولۀ آهنی ناگهان از جهان محو شود و در نتیجه فاضلاب چنان در آب شُرب بیامیزد که جای آب از شیر خانهها کثافت بالا بیاید.
✍️مهدی تدینی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🔰برای اکثر مردم این واقعیت که آزادی اقتصادی به تساوی و برابری اجتماعی میانجامد، عجیب است. چون به اکثر مردم اینطور تلقین شده است که سرمایهداری و بازار آزاد روش و آیین ثروتمندان است. در حالی که حقیقت کاملا بر خلاف این است. در یک کشور با اقتصاد بسته و انبوه…
🔹اقتصاددانان حفظ حقوق مالکیت را برای این موارد ضروری میبینند (1) نگه داشتن تصمیمگیری های اقتصادی در دستان افراد حقیقی یعنی بیرون از دستان سیاستمداران و حقوقیها (2) حفظ انگیزهی بخش خصوصی برای سرمایهگذاری زمان، استعداد و منابع برای بهرهمند شدن و حفظ کردن پاداش تلاشهایشان.
کسانی که نسبت به حقوق مالکیت بیاعتنایی میکنند نه تنها دیدگاه خودشان را ارتقا نمیدهند بلکه اغلب دیدگاههای مخالف را هم فیلتر میکنند یا آن را فقط به عنوان دفاعی از تضمین ثروت جلوه میدهند، بنابراین بیشتر جامعه حتی متوجه نمیشوند که موضوع چیست و این شیوهی برخورد، پرسش را در مورد چگونگی حل موضوع بی مورد میسازد. وقتی با بهره بردن از مهارت کلامی حقوق مالکیت به یک منفعت خاص برای تعداد کمی از ثروتمندان تبدیل میشود، اهمیت خود را در برابر منافع جامعه از دست میدهد. در نتیجه حقوق مالکیت اغلب نزاعها با سایر حقوق در مرتبهی پایینتری قرار میگیرد.
📚📖روشنفکران و جامعه؛ آنجا که روشنفکران خطا میکنند، توماس سوئل ترجمه شروین صولتی و شایان صولتی
@cafe_andishe95
کسانی که نسبت به حقوق مالکیت بیاعتنایی میکنند نه تنها دیدگاه خودشان را ارتقا نمیدهند بلکه اغلب دیدگاههای مخالف را هم فیلتر میکنند یا آن را فقط به عنوان دفاعی از تضمین ثروت جلوه میدهند، بنابراین بیشتر جامعه حتی متوجه نمیشوند که موضوع چیست و این شیوهی برخورد، پرسش را در مورد چگونگی حل موضوع بی مورد میسازد. وقتی با بهره بردن از مهارت کلامی حقوق مالکیت به یک منفعت خاص برای تعداد کمی از ثروتمندان تبدیل میشود، اهمیت خود را در برابر منافع جامعه از دست میدهد. در نتیجه حقوق مالکیت اغلب نزاعها با سایر حقوق در مرتبهی پایینتری قرار میگیرد.
📚📖روشنفکران و جامعه؛ آنجا که روشنفکران خطا میکنند، توماس سوئل ترجمه شروین صولتی و شایان صولتی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
⚜️حقیقت به پروپاگاندا نیاز ندارد، بلکه خود پشتوانه خود است. مشخصه حقیقت این است که بازنمایی درستی از واقعیت است؛ یعنی بازنماییِ وضع امور، آن سان که این وضع هست و عمل میکند _ چه کسی آن را بپذیرد یا نپذیرد. نفس شناخت و ابراز حقیقت نفی هر نوع ناراستی است. 🔖…
✔️ زیرا اگر حقیقت را برای یک بار هم که شده به حال خود واگذاریم بهتر میتواند خود را بنمایاند. حقیقت به ندرت توانسته است، و من بیم آن دارم که هرگز نتواند از قدرت مردان بزرگی که آن را به دشواری دریافتهاند و کمتر عزیز و محترم داشتهاند، چندان یاری بگیرد. حقیقت را نمیتوان به وسیلهی قوانین به مردم آموخت و نیازی نیست آن را به قهر در اذهان آدمیان فرو کرد. در واقع کژیها و ناراستیها با نیروی بیگانه و به عاریت گرفته، رواج مییابند. اما اگر حقیقت نتواند به نیروی خود راهش را در اذهان مردم بگشاید و برای این کار به نیروی زور و اجبار تمسک جوید، دیگر قدرت و اعتباری نخواهد داشت.
💠 جان لاک
📚📖 مدارا، بیژن شاهین ترجمه محمد ماشینچیان
@cafe_andishe95
💠 جان لاک
📚📖 مدارا، بیژن شاهین ترجمه محمد ماشینچیان
@cafe_andishe95
🗽آزادی هر فردی محدود به شرایطی است که به موجب آن، بتواند طبق قوانین عمومی با آزادی افراد دیگر سازگار باشد.
📚📖کانت
دین در محدوده عقل تنها، ص ۱۴۴
@cafe_andishe95
📚📖کانت
دین در محدوده عقل تنها، ص ۱۴۴
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏫
تاریخچه تاسیس مدارس دخترانه در ایران
🎥
📝تاریخ نشان داده به حال خود رها کردن و خودجوشی و عدم مداخله دولت در جوامع توسعه نیافته به مدرنیزاسیون منجر نمی شود
و نیازمند اصلاحات از بالا و حمایت دولت نیز هست
@cafe_andishe95
تاریخچه تاسیس مدارس دخترانه در ایران
🎥
📝تاریخ نشان داده به حال خود رها کردن و خودجوشی و عدم مداخله دولت در جوامع توسعه نیافته به مدرنیزاسیون منجر نمی شود
و نیازمند اصلاحات از بالا و حمایت دولت نیز هست
@cafe_andishe95
حادثه اخیر ایجاب میکنه که دوباره این سطور درخشان پست بشن.
قیمت هر gas tester چینی در ایران حدود ۲۰ دلار است. چیز خاصی هم ندارد، اما چیزی که بعنوان اقدام جهادی (بگا رفتن و بگا دادن) در فقه شیعه مطرح است، کارگران را دسته دسته به آن دنیا رهسپار میکند.
همین اقدام جهادی، توجیهی است در جاگذاری بمب و موشک و لانچر در مناطق مسکونی لبنان و غزه، تا اینکه هدف وسیله را توجیه نموده و دسته دسته مردم بیگناه لت و پار بشوند، اینطوری با یک تیر دو نشان هم میزنند حضرات.
چنین جانورانی با چنین مسلکی واقعن باعث بهت و حیرتند.
پ.ن۱: تحریم مگر نعمت نبود؟ کشتار کارگران نتیجه تحریم شد؟
پ.ن۲: هرکجا اقدام جهادی کردند، عده زیادی را بیچاره و بدبخت کردند.
#بدون_سانسور
قیمت هر gas tester چینی در ایران حدود ۲۰ دلار است. چیز خاصی هم ندارد، اما چیزی که بعنوان اقدام جهادی (بگا رفتن و بگا دادن) در فقه شیعه مطرح است، کارگران را دسته دسته به آن دنیا رهسپار میکند.
همین اقدام جهادی، توجیهی است در جاگذاری بمب و موشک و لانچر در مناطق مسکونی لبنان و غزه، تا اینکه هدف وسیله را توجیه نموده و دسته دسته مردم بیگناه لت و پار بشوند، اینطوری با یک تیر دو نشان هم میزنند حضرات.
چنین جانورانی با چنین مسلکی واقعن باعث بهت و حیرتند.
پ.ن۱: تحریم مگر نعمت نبود؟ کشتار کارگران نتیجه تحریم شد؟
پ.ن۲: هرکجا اقدام جهادی کردند، عده زیادی را بیچاره و بدبخت کردند.
#بدون_سانسور
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نسخه کامل و با زیرنویس فارسیِ سخنرانی در «کنفرانس ایران» به میزبانی سازمان نوفدی
پنجشنبه ٢۶ سپتامبر ٢٠٢۴ (۵ مهر ١۴٠٣)
واشینگتن دیسی
با کیفیت بهتر در یوتیوب:
https://youtu.be/W0aVv88eCXk
@OfficialRezaPahlavi
پنجشنبه ٢۶ سپتامبر ٢٠٢۴ (۵ مهر ١۴٠٣)
واشینگتن دیسی
با کیفیت بهتر در یوتیوب:
https://youtu.be/W0aVv88eCXk
@OfficialRezaPahlavi