Telegram Web Link
Nakhab Kourosh
Faramarz Aslani
💽🎼نخواب کوروش -فرامرز اصلانی🖤

@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥🎼نخواب کوروش -فرامرز اصلانی🖤
کلیپ

@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🐠جشن نوروز-دکتر مرتضی مردیها🪻


@cafe_andishe95
💸هوادارانم را پولدارتر می‌کنم
دشمنانم (مردم) را فقیرتر🗜
🇪🇸

فرانسیسکو فرانکو
که تا همین پنجاه سال پیش دیکتاتور اسپانیا بود سبک خاصی در حکمرانی داشت که حایز اعتناست.از وقتی به قدرت رسید همه قراردادهای پروژه‌های عمرانی و ساختمانی را به دوستان و نوچگان و طرفداران و حامیانش داد و دقت زیادی به خرج داد که دشمنان بالقوه و بالفعلش هیچ سهمی از این خوان نعمت نبرند.

او ایده جامعه دو طبقه را با پولدار کردن حامیانش(درصد اندکی از مردم) و فقیر کردن دشمنانش (اکثریت مردم) فعلیت بخشید.اعتقاد داشت که دشمن اگر فقیر و مفلوک شود همه انرژی اعتراضی ‌اش هم خنثی خواهد شد .

به این ترتیب دیری نگذشت که طبقه متوسط اسپانیایی به شهروندان درجه دو تبدیل شدند و آلونک نشینی در حاشیه شهرهای بزرگ رونق یافت.در این سکونتگاه‌های غیرانسانی گرسنگی،خودکشی، اعتیاد و انواع خلافکاری ها بیداد می‌کرد اما دولت کناری ایستاده بود و صرفا تماشا می‌کرد.همزمان فرانکو تا توانست به حامیان و نوچگانش امتیازات مالی داد و آن ها را چاق و چله کرد.به آن هایی که در حفظ قدرت کمکش می‌کردند مناصب نان و آب‌دار می‌داد و اگر منصب و شغل به اندازه کافی نبود،پول و خانه و زمین می‌داد.
همیشه شکم‌هایشان را سیر نگه می‌داشت تا مبادا به صف دشمنان بپیوندند.می‌دانست که با سیر و راضی نگه‌داشتن آنها می‌تواند وفاداری‌شان به رژیم را بخرد.البته حواسش بود به چه کسی بدهد و به هر کس چقدر.اگر احساس می‌کرد کسی به اندازه کافی خورده و جیبش را زیادی پر کرده به نرمی او‌ را کنار می‌زد چون احتمالا نوبت فرد دیگری رسیده بود که از آخور رژیمش سهم خود را بگیرد و بخورد.
در واقع یکی از اصلی‌ترین وظایف ژنرال فرانکو تصمیم گیری درباره این موضوع بود که چه کسانی باید پولدار شوند و چه کسانی نباید.این محور نظام نوچه‌پروری اش بود.این نظامی بود که در یک کشور فاقد احزاب سیاسی بیشترین کارایی را برای هر دیکتاتوری دارد. البته کارکرد مطلوب این سیستم نیازمند پول و امکانات زیادی است که باید دست دیکتاتور باشد تا با توزیع آن بین کارگزاران و نوچگانش بتواند همواره آن ها را در خدمت خویش داشته باشد.

برقراری نظام نوچه‌پروری به فرانکو اجازه داد که نظامی از محافل و شبکه‌های شخصی را جایگزین احزاب سیاسی کند؛شبکه‌ها و محافلی که نهایتا سر آن‌ها به شخص خود دیکتاتور ختم می‌شد.او موفق شد مجموعه‌ای از سیاستمداران پوشالی بی‌اصل و نسب و کارگزاران حقیر فرومایه را پرورش دهد که تنها چیزی که برایشان اهمیت داشت حفظ منصب و باقی ماندن بر سر سفره گسترده رانت‌ها و امتیازات انحصاری بود.این نظام نوچه‌پروری فواید دیگری هم برای فرانکو داشت که بماند برای بعد.

بیژن اشتری
@cafe_andishe95
🧨‏بهمن بازرگانی از بنیانگذاران اولیه سازمان مجاهدین خلق که خود هنوز چپ است در‌ جایی از سیطره «اتوریته چپ» بر عرصه کتاب و‌ کتابخوانی در‌ ایران می‌گوید و می‌آورد:

‏«اتوریته چپ در ایران خیلی قوی بود. کتابی را که چپ نمی‌خواست ترجمه نمی‌شد. دکتر مهدی سمسار «سفری در‌ گردباد گینزبرگ» را که خاطرات یک‌ نویسنده روس در اردوگاه‌های کار اجباری استالین بود ترجمه کرده بود. آن‌ موقع شایعه بود مهدی سمسار که این را ترجمه کرده عضو سیا است و‌ وقتی که چنین انگی می‌زدند کسی این را نمی‌خواند. کسی هم که می‌خواند باور نمی‌کرد و‌ می‌گفت اینها را سیا ساخته است.»

‏این سیطره البته و‌ صد البته هنوز هم به قوت خود باقی است جز اینکه مردمان عادی جامعه دریافته‌اند که آنچه از تاریخ معاصر ایران، چپ‌ها به خوردشان داده‌اند عموما قلب ِ واقعیت و دروغ بوده است.
‏اینکه حامیان روایت پنجاه‌و‌هفتی از تاریخ معاصر، تا این اندازه برآشفته شده‌اند، دلیلی جز غم از دست‌دادن هژمونی خود بر روایت‌های تاریخی در باور همین مردم ندارند.

🔻بهزاد مهرانی
‏منبع نقل قول:
‏زمان بازیافته،
‏خاطرات سیاسی بهمن بازرگانی
‏نشر اختران
‏ص۲۷۸
@cafe_andishe95
در زمانی که مارکس انقلاب کمونیستی و دیکتاتوری پرولتاریا تعلیم و ترویج میکرد و نیچه اخلاق سروری و برتری نژاد آریایی
جان استیوارت میل از لیبرالیسم و دموکراسی و حقوق زنان و فواید و ضرورت کمک غرب به رشد جوامع عقب مانده سخن می گفت

مارکس میکوشید که اخلاق را به مبارزۀ پایین دست بر بالادست فرو کاهد و نیچه میخواست که اخلاق سروران را جای اخلاق بردگان بنشاند و افتخار اینان را در احتشام آنان بشمارد

هر دو هم مشتاق متحقق شدن این ایده ها بودند برای انجام چنان کارهای سترگی جرئت و شجاعت زیاد لازم بود و چون عقل تاحدی جای جرئت را تنگ میکند به شکلی باید از شر او رهایی حاصل میشد؛
📍
و این دلیل مهمی در متهم کردن عقل و درک متعارف از سوی آنان بود.
به رغم پیچیدگیها و چند علتیها و بغرنجیهای تبیین اغلب حوادث تاریخی شاید بتوان چنین ساده سازی ای را مجاز دانست که به عنوان عاملی نرم افزار در میان عوامل حاصل کار مارکس استالین شد و حاصل کار نیچه هیتلر و حاصل کار استيوارت میل آنچه جانشین آن دو شد زندگی ای میانمایه و معتدل و رو به سوی امید و شادی با پذیرش واقعیت وجودی زشتیها و رنجهای انبوهی که هست و از ریشه هم برانداختنی نیست؛
که احساس حقارتِ ناشی از آن بیشتر منجر میشود به تا شدن در خود، که به دو نیم کردن دیگران.

📗دکتر مرتضی مردیها -فلسفه های روانگردان📘

@cafe_andishe95
🚩مارکسیسم، به عنوان نظریه‌ای علمی که مدعی است تحولات اجتماعی و اقتصادی را تبیین و پیش‌بینی می‌کند، در آغاز قرن بیستم با رویدادهایی و به شیوه‌هایی باطل شده بود که آن‌قدر درباره‌اش گفته‌اند و نوشته‌اند که نیازی به تکرار آن‌ها نیست.

در غرب، گاهی سوسیالیست‌های دلسوز و دیگران تلاش‌هایی می‌کردند تا این نظریه را از ورشکستگی فکری نجات بدهند، و این تلاش‌ها گاهی ارتدوکس بودند و گاهی هم ارتدادآمیز.

🚮در روسیه به طور کلی نیازی به چنین کاری نبود. در روسیه، بخصوص پس از انقلاب اکتبر، مارکسیسم به نوعی متافیزیک بدل شد که صراحتاً مبتنی بود بر تحلیلی از تاریخ، اما سرسختانه همه‌ی حقایق ناساز را نادیده می‌گرفت، و به اجبار یا اقناع می‌خواست همه‌چیز را سازگار کند با مجموعه‌ای از گزاره‌های جزمی، آن هم با استفاده از واژگان فرقه‌ای و دوپهلو، تکنیک‌های《دیالکتیکی》در بحث‌وجدل، و تصورات سفت و سختِ از پیش فرض‌شده درباره‌ی این‌که انسان‌ها و جامعه چه باید بشوند (به هر قیمت که شده).


📖سِر آیزایا برلین- ذهن روسی در نظام شوروی
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🦫تکامل هیچ هدفی ندارد. هیچ خیرخواهی در آن نیست. هیچ نقشه‌ی اولیه‌ای ندارد.
برای بسیاری از مردم، فهمیدن چنین حقیقتی آزاردهنده است. اما می‌شود طور دیگری هم به آن نگاه کرد.

در میان همه موجودات، تنها ما انسان‌ها به جایگاهی بسیار ویژه در مسیر تکامل رسیده‌ایم که می‌دانیم چه ژن‌های خودخواهی ما را ساخته‌اند.
از این پس، آنها نباید الگویی برای رفتار و کردار ما باشند. بلکه برعکس، حالا که این نیروها را شناخته‌ایم می‌توانیم تلاش کنیم آنها را رام خود کنیم؛ با مهربانی و اخلاق، پزشکی مدرن ، نیکوکاری و حتی با پرداخت مالیات، می‌توانیم استبدادِ انتخاب طبیعی را از میان برداریم. مغز تکامل‌یافته‌مان به ما قدرت می‌دهد تا علیه ژن‌های خودخواهمان قیام کنیم.


📹ریچارد داوکینز-ترجمه از داوود شفیعی-عصر روشنگری
@cafe_andishe95
🗽«کشورها به اعتبار منابع طبیعی خود ثروتمند نیستند. اگر چنین بود روسیه ثروتمندترین کشور جهان بود. او همه چیز دارد، نفت، گاز، الماس، پلاتین، طلا، نقره، فلزات صنعتی، چوب و خاک غنی.

کشورهایی ثروتمند‌اند که سیاست دولت‌هایشان تشویق خلاقیت اساسی انسان برای همکاری اجتماعی با دیگران در تولید کالاها و‌ خدمات مورد نیازشان است.

بنابراین می‌بینیم ژاپن، سوئیس، هنگ کنگ، تایوان، سنگاپور و … با اینکه فاقد منابع طبیعی هستند اما در حال حاضر جزو مرفه ترین کشورهای جهان هستند.

بازار اختراع جدید برخی از اقتصاددانان آکادمیک نیست، بلکه قدیمی ترین سازوکار تجاری شناخته شده برای بشر است.

تنها یک اقتصاد تجارت آزاد می تواند استانداردهای زندگی بالاتر و مشاغلی را که مردم به آن نیاز دارند ایجاد کند؛ اگر صادقانه بگوییم آنها در حال بهره‌مندی از مزایای آزادی هستند.»

🎙مارگارت تاچر
نخست‌وزیر فقید بریتانیا ملقب به بانوی آهنین
محمدرضا
@cafe_andishe95
Forwarded from حجت کلاشی
‏سالِ ۵۷ جشن پیروزی گرفتند که شاه رفت و ریشه پادشاهی را از جا کنده و سوزاندیم.

پنج دهه پس از آن روزگارِ سیاه و شوم، وفاداران به ۵۷ ترسان و شگفت‌زده، نیرومندی و پُر زور شدن میهن‌پرستی و پادشاهی خواهی را می‌بینند و در برابر موج‌هایی که از همه جا سربلند می‌کند ناتوانتر می‌شوند. نانوان‌تر و خنده‌دارتر از دُن‌کیشوت!
منطق ما در پادشاهی‌خواهی، دفاع از ایران، ارزش‌های جهان نو و پیشرفت و آزادی ست.
#جاویدشاه
#گاردجاویدان

@kalashi_hojjat
🔦وظیفه‌ی علم، روشنگری است🔬

بالاخره به من خواهید گفت که اگر چنین است، دستاورد مثبت علم در زندگی علمی و شخصی چیست؟
با این سوال بار دیگر مسئله‌ی «رسالت» علم را مطرح می‌کنید.

در درجه اول، علم به طور طبیعی دانش‌ها و شناخت‌هایی را برای ما می‌آورد که به نوبه خود امکان می‌دهند از نظر تکنیکی، اعم از این که در زمینه امور خارجی باشد یا امور مربوط به فعالیت‌های انسان، بر زندگی تسلط پیدا کنیم. خواهید گفت که این کار علم درواقع مؤید همان تصور جوان امریکایی است که از خرید دانش، تصوری همانند خریدن سبزی دارد. خواهم گفت که کاملاً صحیح است، ولی؛
[در درجه دوم] علم، چیز دیگری هم به دست می‌دهد که مطمئناً سبزی‌فروش قادر به انجام آن نیست، و آن روش تفکر، یعنی ابزار و انضباطی برای فکر کردن است. شاید احتجاجات مرا این‌طور به خودم برگرداند که این بار مسئله‌ی فروشِ سبزی در کار نیست، بلکه صحبت از وسیله‌ای است که از طریق آن می‌توان سبزی تهیه نمود [علم، ابزار، تفکر، تکنیک]. باشد، فعلاً این را قبول می‌کنیم. ولی خوش‌بختانه ما هنوز به پایان خط نرسیده‌ایم. ما هنوز می‌توانیم شما را در یافتن سومین وجه ممیزه‌ی علم کمک کنیم:

علم در امر روشنگری مشارکت دارد؛ البته به شرط این که ما دانشمندان آن را در اختیار داشته باشیم.


📗دانشمند و سیاستمدار-ماکس وبر
احمد نقیب‌زاده_ص۹۳
@cafe_andishe95
🌤روشنگری و انتقاد

روشنگری دوره ای است که در آن انسان ، بدون آنکه تحت سلطه ی دیگری باشد، عقل خود را به کار می اندازد. درست در همین لحظه است که انتقاد ضروری می نماید؛ چرا که نقش انتقاد تعیین شرایطی است که تحت آن کاربرد عقل - برای تعیین آنچه می توان دانست ،آنچه می بایست انجام داد،و به آنچه که می توان امید بست - حقانیت می یابد. بنابراین انتقاد راهنمای عقلی است که در دوره ی روشنگری رشد کرده و به همین دلیل است که فوکو عصر روشنگری را "عصر انتقاد " نیز می نامد.

با ورود انتقاد به قلمرو اندیشه ی انسان مدرن، دره ی عمیقی میان فکر و عمل به وجود آمد که فکر برای عملی شدنش نیاز به عبور از آن داشت. به عبارت ساده تر با آزادی انتقاد فاصله ی میان حرف و عمل زیاد می شود ؛ چراکه در این دره ، که می توان آن را دره انتقاد نامید، عقل می بایستی از صافی انتقاد عبور کند و به تدریج راه خود را به طرف عملی شدن بپیماید.

با وارد شدن انتقاد به قلمرو اندیشه ، اندیشه انتقادی می شود و در نتیجه اندیشه و اندیشه ی انتقادی ، که خود را در گفتمان متجلی می کند، همیشه در حال پر بار شدن است؛ زیرا موقعیت نامتجانس انسان ها، بحران ها و تضادهای غیرقابل کنترلی در درون و میان آن ها ایجاد می کند.

📚رساله_ای_درباره_ی_حکومت
جان لاک
از پیشگفتار مترجم
حمید عضدانلو
@cafe_andishe95
🛎در حاشیه نبرد خیابانی «کرد‌ها» و «ترک‌ها» در بلژیک


از دیروز «کردها» و «ترک‌ها» در بلژیک به جان هم افتاده‌اند و در خیابان همدیگر را کتک می‌زنند. ظاهراً کار به کوکتل مولوتوف هم کشیده است. این نتیجه نهایی قوم‌گرایی بدون هویتِ ملی و شهروندی است، سیاستی که در اروپا تبلیغ می‌شود و بر اساس آن مدام روی «اتنیک‌ها» مانور می‌دهند.
وقتی قوم‌های مختلف درون فرهنگی ملی ادغام نشوند، وقتی «ادغام» نام فاشیسم بگیرد، جامعه به مجمع‌القبایلی بدل می‌شود که هیچ نسبتی با هم ندارند. این وضعیتی است که لیبرالیسم چندفرهنگ‌گرا دارد به وجود می‌آورد. هر تعلق قومی باید درون فرهنگی ملی تعریف شود. از سوی دیگر هویت شهروندی باید بر هویت قومی غلبه داشته باشد. ما اول شهروند یک ملتیم، و بعد به فلان قوم متعلقیم.
اما وقتی این رابطه برعکس بشود، یعنی هویت قومی بر هویت ملی اولویت پیدا کند، وضعیت همین می‌شود که در بلژیک می‌بینید. ایده ملت اساساً یعنی «مایی فراتر از تعلقات خاص و محلی و قومی.» وجود این «ما» ضروری است تا دولت بی‌توجه به اینکه شخص به چه گروه دینی/قومی/ زبانی تعلق دارد ضامن حقوق او باشد.
در ایران این مفهوم «ملت ایران» نیست که باید خود را با اقوام تنظیم کند، این هویت‌های قومی هستند که خود را باید درون ملت ایران و در نسبت با فرهنگ ملی ایران تعریف کنند. هویت ملی به دلایلی که گفته شد باید همچون چتری بالای سر هویت‌های محلی حاضر باشد. بدون چنین چتری ایران به مجمع القبایلی بدل می‌شود نظیر بلژیک امروز، کشوری ورشکسته که مهاجران از «اتنیک‌ها»ی مختلف مشغول تخریبش هستند.

بابک مینا
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وحشی‌گری‌های دیروز قبیله‌گرایان پان تُرک و پان کُرد بدوی در کشور بلژیک را دیدید؟

این همان نسخه‌ای است که فرقه جنون و سه فاسد برای ایران‌مان می‌خواهند.

حال متوجه می‌شویم که چقدر مهم است وقتی تاکید می‌کنیم ایران و ایرانی یکی از کهن‌ترین کشورها و ملت‌های یگانه و یکپارچه تاریخی جهان است.

حالا متوجه می‌شویم که چقدر مهم است بر ملیت و هویت‌ و تاریخ و فرهنگ کهن و مشترک ایرانی خویش تاکید کنیم.

حال متوجه می‌شویم که اگر از زیر چتر تاریخی و کهن و فراگیر ایران‌مان خارج شویم، چنین وحشی‌گری‌هایی را برای ما نیز تدارک دیده‌اند.

باز هم روشن و بدون لکنت زبان تاکید می‌کنیم، ما یک ملت یگانه و کهن و یکپارچه تاریخی هستیم.
وحید بهمن
@cafe_andishe95
🔋💡چه کنیم که عاقل‌تر باشیم⁉️
۷ توصیه‌ی فلسفی یک روان‌شناس


1⃣. انسان عاقل بهتر از سایرین می‌داند که چه می‌داند و چه نمی‌داند. ممکن است به نظر برسد که فرد عاقل همه چیز می‌داند، اما معرفت‌شناسی به ما می‌آموزد که همواره احتمالی برای خطا بودن دانسته‌ها باز بگذاریم. به عنوان مثال، عاقلانه است که به محدودیت‌های خود اعتراف کنیم. و عاقلانه نیست مدعی دانستن چیزی شویم که نمی‌دانیم، یا هرگز نمی‌توانیم بدانیم. وقتی حدسی می‌زنیم، هرچند حدسِ عالمانه‌ای‌ باشد، هرگز با اطمینان کامل از درستی آن سخن نگوییم.

2⃣. انسان عاقل خیر دیگران را سرلوحه‌ی تصمیمات خود قرار می‌دهد. انسان عاقل چرخ را از نو اختراع نمی‌کند. جهان را به وسع خود می‌شناسد و از امکانات در دسترس در جهان برای رسیدن به اهداف خود بهره می‌گیرد. در این مسیر خودخواهانه، خیر دیگران را فراموش نمی‌کند.

3⃣ انسان عاقل درست و نادرست را به خوبی درک می‌کند و به آن پایبند است. عاقل بودن به این معنی است که سخت تلاش کنیم تصمیماتی را دنبال کنیم که به هدفی ارزشمند کمک می‌کند. افراد نادان تمام تلاش خود را برای رسیدن به هدف، صرف نظر از عواقب آن برای دیگران انجام می‌دهند.

4⃣. قضاوت‌های انسان عاقل بر اساس تحلیل است و نه صرفاً احساسات درونی. هیچ‌گاه انسان عاقل در توجیه یک تصمیم «خطیر» نخواهد گفت «هرچند ممکن است غیرمنطقی باشد، اما دلم می‌گوید فلان کار را بکنم!»

5⃣. برای انسان عاقل زیبایی ارزشمند است. برای انسان عاقل ساده‌ترین لذات طبیعی از جمله دیدن غروب آفتاب در ساحلی آرام ارزشمند است. فقدان عقلانیتِ زیبایی‌شناسی باعث دردسرهای بزرگی می‌شود. [کارلسون، فیلسوفی که در زمینه‌ی زیباشناسی محیط زیست می‌نویسد، همنوا با دعوی این روان‌شناس معتقد است علت اصلی تخریب‌های گسترده در محیط زیست در دهه‌های اخیر ضعیف شدن ذائقه‌ی زیباشناسی مردم است.]

6⃣. انسان عاقل موقعیت‌ها را بر اساس واقعیت‌های موجود ارزیابی می‌کند و نه آمال و آرزوهایش. ممکن است فرد عاقل آرزو کند که اعضای خانواده‌اش بهتر با هم کنار بیایند، اما وضعیت را آن‌طور که هست ارزیابی می‌کند. فرد نادان به امید و آرزوهای خود ادامه می‌دهد که شاید روزی اعضای خانواده به نحو معجزه‌آسایی با هم کنار بیایند.

7⃣. انسان عاقل از منطق و استدلال برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کند. عاقل‌بودن به این معنی است که بر حقایقی که از راه تجزیه و تحلیل شواهد رسیده‌ایم تکیه کنیم. افراد نادان اجازه می‌دهند که باورهایشان تعیین کنند که چه چیزی درست است.

در جامعه‌ای که عموماً خردورزی تحقیر می‌شود فریب کسانی را که علیه منطقی‌بودن سخن می‌گویند نخوریم. همگان بلد هستیم به حرف دل، دل بسپاریم و عموماً نیز چنین می‌کنیم! اما فقط دسته‌ی کوچکی از  ما معقول عمل می‌کنیم.

هادی صمدی_عصر روشنگری
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
〽️بلایی که از آن به شدت می‌ترسیدند، بر سرشان آوار شده.

۴۵ سال تمام به هویت و تاریخ و فرهنگ و هنر و ملیت و میهن‌پرستی و ملی‌گرایی ایرانی تاختند و توهین و حمله و تحریب کردند، اما نتیجه برعکس داد.

هر روز شاهد گسترش تصاعدی حس ملی‌گرایی و میهن‌پرستی در بین ملت ایران هستیم، چون اکثریت ملت ایران فهمیده‌‌اند که راه نجات کشور و ملت ایران، همین است.

📽وحید بهمن
@cafe_andishe95
🔯✝️☪️«سنگسار، کشتن برای ترک دین و قصاص و زن‌ستیزی، این‌ها نمونه‌هایی از اخلاقیات بر پایه دین است.

من هیچ‌وقت اخلاقیات مطلق را نخواهم پذیرفت، من اخلاقیاتی را قبول دارم که اندیشه، استدلال و بحث شده باشند


یعنی از ذهن هوشمند بوجود آمده باشد.

امروز ما برده‌داری نداریم، به برابری زن و مرد معتقدیم، باید با حیوانات مهربان باشیم و... اینها همه جدید هستند و از ادیان نیامده‌اند. شما می‌روید در انجیل و تورات و قرآن یک جمله ی مثبت پیدا می‌کنید و بعدش می‌گوئید این دین است و تمام قطعات وحشتناک و وحشیگری این کتابها و این دین‌ها را کنار می‌گذارید، حال آنکه حقیقت این کتابها همین قطعات وحشتناک است».

🎚ریچارد داوکینز
Richard Dawkins
@cafe_andishe95
انقلاب ۵۷ «مرکز ثقل سیاست» در ایران را به منتهی‌الیه چپ هل داد. جایی که جریان‌های انقلابی برای تسخیر سفارت آمریکا با هم رقابت می‌کردند. جایی که روشنفکر و پزشک ۵۷ی برای قتل سرمایه‌دار، اسلحه تهیه می‌کرد. جایی که ملی‌مذهبیِ ایران‌ستیز و غرب‌ستیز، از دید انقلابیون، لیبرال دیده می‌شد.
گفتمان ۵۷ به روش‌های مختلف در ایران پیاده شد. سیاستِ ستیز با غرب، ترور شهروندان اسرائیلی، ستیز با نمادها و نشان‌های ایران در کتب درسی، سیاست مذاکره و ستیز رحمانی با غرب، همه به شکست انجامید. مردم هم تمام تلاششان را کردند تا مرکز ثقل ج.ا را به میانه هل دهند. اما طبیعتاً نشد. از سال ۹۵، گفتمان ۵۷ ترک عظیمی برداشت. مردمِ مستأصلی که سالها در چهارچوب جمهوری اسلامی برای اصلاح امور تلاش کرده بودند به راه‌حلی بیرون از این چهارچوب اندیشیدند. در آبان ۹۵ ده‌ها هزار ایرانی با حضور در پاسارگاد پیام واضحی به گفتمان۵۷(چپ و اصلاح‌طلب و اصول‌گرا) ارسال کردند. در دی ۹۶ و آبان ۹۸ این ترک تبدیل به شکافی عمیق شد. مردمی که از طریق انتخابات و فعالیت‌های مدنی به هدف خود نرسیده بودند به خیابان آمدند و از رضاشاه گفتند.
پس از آن در خیزش مهسا، پرچم ایران و اسرائیل را افراشتند. از رفاه و توسعه عصر پهلوی، از دوستی با غرب و بازگشت به ایران گفتند. در ۲سال گذشته، علاقه‌مندان به گفتمان۵۷ که طعم شکست گفتمانی را چشیده‌ بودند برای نجات گفتمان‌شان همه کار کردند. سعی کردند با ایجاد ائتلاف‌های آبکی، مرکز ثقل سیاست را نزدیک به گفتمان چپ نگه داشته و با معرفی «خود» به عنوان چهره‌های میانه‌رو، از ملی‌گراها تصویری فاشیستی ترسیم کنند. اینجا نباید از نقش مخرب رسانه‌ها در احیای گفتمان۵۷ گذشت. رسانه‌هایی که به فاشیست‌های قوم‌گرا، اصلاح‌طلب‌مخفی‌ها، فعالین قلابی مدنی، کمونیست‌های کارگری، مجاهدین و تجزیه‌طلب‌ها میدان دادند. فعالین صنفی چپ و شورایی رو بولد کردند و با گفتمان ملی تجددخواه و لیبرال جنگیدند. اما شکست خوردند.
دست سوختهٔ منقش به شیر و خورشید مجیدرضا و شعار مردم در استادیوم علیه فلسطین، رؤیایشان را خراب کرد. این روزها علاقه به ایران و نفرت از گفتمان اسلام‌گرا و چپ ۵۷ی در اوجه. دیگه کسی تره برای کاسترو و چه‌گوارا خرد نمی‌کنه. دیگه کسی روشنفکر ۵۷ی را اسطوره خطاب نمی‌کنه. این روزها گفتمان۵۷ مفتضح‌تر از همیشه است. مرکز ثقل سیاست به سمت میانه در حرکته و جامعه عقل سلیم را جایگزین مبارزات چریکی-شیعی کرده.
این روزها مردم به رفاه عصر پهلوی، به زندگی عادی و نرمال اون دوره می‌اندیشند. به ایرانی که با دنیا در جنگ نیست. ایرانی که انقلابی را صادر نمی‌کنه...
sangtarash_azad
@cafe_andishe95
🔹تصمیمات بنیادی در سیاست خارجی به راحتی می‌تواند یک کشور بزرگ و ثروتمند را به چاه فلاکت و نیستی بیندازد و یا رفاه و خوشبختی یک کشور کوچک فاقد منابع طبیعی را برای ده‌ها سال تضمین کند. بهترین نمونه در این بحث مقایسه انتخاب‌های راهبردی هلند و انگلستان در قرون هفده و بیست میلادی با انتخاب‌های آلمان نازی، امپراتوری ژاپن و نظایر قذافی و صدام حسین در قرن بیستم است.

در اواخر قرن هفدهم میلادی، هلند با نهایت شایستگی در فن‌آوری، تجارت و حکمرانی، از بسیاری جهات قدرتمندترین کشور جهان محسوب می‌شد. هلند پیشتاز اکتشافات دریایی و تجارت ماورا بحار بود و پایتختش مرکز مبادلات مالی جهان به شمار می‌رفت. اما در همین نقطه اوج، هلندی‌ها با واقعیت تلخی مواجه شدند: قدرت‌های دیگری با مساحت، جمعیت و منابع بیشتر یعنی انگلستان و فرانسه وارد عرصه‌ای شده بودند که هلند پیشگام و راهگشایش بود و هلندی‌ها هر قدر هم که تلاش می‌کردند و نبوغ به خرج می‌دادند، در میان مدت قادر به رقابت و برابری با آنها نبودند.

هلندی‌ها با انتخاب دشواری روبرو بودند: از سودای رهبری نظم جهانی و جایگاه ابرقدرتی چشم بپوشند و یا با تمام توش و توانشان دست به جنگی انتحار گونه زده و منابع و مردم خود را فدای غرور رمانتیک حاصل از دوران کوتاه قدرت و سروری جهانی بنمایند. سیاست خارجی از فرهنگ سیاسی و کیفیت فرماسیون اجتماعی، فرهنگی یک کشور ریشه می‌گیرد. هلندی‌ها برخلاف هیتلر و ژاپنی‌ها راه اول را برگزیدند. آنها تشخیص دادند که از میان انگلستان و فرانسه، به دلایل فرهنگی و ژئوپلتیک، انگلستان قدرتی است که می‌توان با آن کنار آمد و کار کرد. آنها با انگلستان معامله‌ای تاریخی انجام دادند و در قبال مواهب امنیتی و اقتصادی، جایگاه برتر جهانی این کشور را به رسمیت شناختند و حتی روند دستیابی لندن به این جایگاه را تسهیل نمودند.

در واقع آنها خود به پیشواز روندی رفتند که اجتناب ناپذیر بود، اما با این کار این روند را از یک تهدید به یک فرصت تبدیل نمودند. آنها از یکسو خود را دربرابر تهدید قدرت قاره‌ای رو به افزایش فرانسه بیمه نمودند و از سوی دیگر مانع از نابودی منابع خود در راه یک رقابت نظامی پرخرج و بی حاصل شدند. آنها همچنین یک امپراتوری دریایی بزرگ را که در میان مدت توان پرداخت هزینه نگهداریش را نداشتند، با یک امپراتوری کوچک تعویض کردند که مواهب اقتصادی آن بیش از هزینه نگهداریش بود. بدین ترتیب موجودیت، رفاه و حضور هلند در باشگاه کشورهای پیشرفته تضمین گردید.

سه قرن بعد انگلیسی‌ها دقیقا همین معامله را با ایالات متحده انجام دادند. یعنی به جای پافشاری بر یک توهم دست نیافتنی و سوزاندن منابع و مردم خود به پای آن، تلاش کردند به هوشمندانه‌ترین و سودآورترین شکل ممکن با روندهای اجتناب ناپذیر تاریخی همراه شوند و رفاه و خوشبختی مردم خود را تضمین نمایند. کدام فلسفه و نگرش سیاسی است که چنین خرد تاریخی کلانی را پی می‌ریزد؟ امروز در شرایطی که نتایج انتخاب‌های هیتلر، میلیتاریست‌های ژاپن و نیز نسخه کمیک و شیزوفرنیک آنها یعنی هیتلرهای کوچک خاورمیانه‌ای نظیر صدام حسین و قذافی و... در برابر ما است، ارزش این خرد کلان تاریخی، خود را بسیار بیشتر به ما نشان می‌دهد.

✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
2024/09/29 18:12:07
Back to Top
HTML Embed Code: