💥مقدمهای کوتاه از تحلیلی کلان و بزرگ مقیاس از رویداد بهمن ۵۷ یا همان " انقلاب " ۵۷💥
(۱
در این نوع تحلیلها که همچون نگاه به زمین از درون یک هواپیما و در ارتفاع بسیار بالا است، به جزئیات یا بسیاری مسائل جنجالی و مورد توجه عموم پرداخته نمیشود و برایند ماندگار آن واقعه یا تحول در مقیاس بزرگ تاریخی مورد توجه قرار میگیرد.
از این منظر رویداد بهمن یک انرژی واکنشی نیرومند و پیروز به تجدد و آزادی بود و بس. معدودی فاکتهای به ظاهر متفاوت و متضاد در اینجا هیچ اهمیتی ندارند، همچنان که هنگامی که از درون هواپیما به یک منطقه کویری نگاه میکنید چند عدد گلدانی که یک پیرمرد در حیاط خانهاش قرار داده، اهمیتی ندارد و اصلا دیده نمیشود.
حرکت ناگزیر بخش کوچک و پیشرو جامعه به سوی تجدد یا مدرنیته در چند مرحله از دوران قاجار آغاز شد. در اواخر دوره قاجار سنت و سیستم اجتماعی و فکری کهن جامعه ایران بطور کامل به بنبست رسیده بود و حتی قادر نبود حیات بیولوژیک ساکنان این سرزمین را حفاظت کند. قحطی مردمان را درو میکرد و افیون و وبا و امراض پوستی جامعه را گندابی راکد و متعفن تبدیل کرده بود و این در حالی بود که حتی نمیشد متولیان سنت را به مجاز دانستن واکسن و آبله کوبی و یا قطع سفر به عتبات برای جلوگیری از ورود ویروسهای مرگآور که کرور کرور تلفات میگرفت، قانع نمود.
در این شرایط، اقلیتی شامل مشروطهخواهان نوگرا به همراه رضاشاه و ارتشش، بار نجات ایران را از نابودی سیاسی، اجتماعی و بیولوژیک به تنهایی به دوش کشیدند. آنها که نمیتوانستند انتظار هیچ حمایتی از اکثریت عقب مانده و خرافاتزده داشته باشند، میبایست خود به تنهایی دست به عمل زده و بار عجز و نادانی و انجماد اکثریت را هم به دوش میکشیدند.
مشخص بود که این حرکت به جلوی ناگزیر با مقاومتها و خصومتهای بسیار از سوی بخشهایی از آن اکثریت مرخص مواجه خواهد شد. تنها امید آن بود که با پیشرفت اقتصاد و نظام آموزشی به تدریج از تعداد این اکثریت کاسته شده و بر شمار آن اقلیت افزوده گردد و تا هنگامی که این توازن شوم برهم نمیخورد، تنها راه برای حفاظت از شعله زندگی و تجدد در این سرزمین آن بود که به آن اکثریت مجال داده نشود که بسیج شود و نقشآفرینی سیاسی کند. بنابراین سخن گفتن از تجدد آمرانه بیهوده و یاوه است. در خاورمیانه تجدد تنها از راه حفاظت از آن شعله اولیه در برابر ایلغارهای گاه به گاه آن اکثریت مرخص، امکان رشد و بقا داشت.
⚡️مشکل اصلی از آنجا آمد که مختصات جهان پر آشوب جنگ سرد از جمله سیطره فکری نیرومند مارکسیسم و نیز ناسیونالیسم غرب ستیز جهان سومی که تنها پایه در عقده و جهل داشت، شکافی ویرانگر در صف قشر اجتماعی نحیف و تازه روییده تجددگرا در ایران ایجاد کرد. گفتیم که تنها امید برای تحمل آن فشارهای سهمگین و ناگزیر از سمت ارتجاع، آن بود که فرایند نوسازی به تدریج صفوف اقشار نوگرا را پر شمارتر کرده و کنترل و مهار آن اکثریت مرخص واپسگرا را آسانتر نماید تا زمانی اقشار اجتماعی نوگرا اکثریت یابند و نهادها و ارزشهایشان ریشه گیرد و شرایط برای تحقق دمکراسی لیبرال فراهم گردد.
تنها راه رسیدن به دمکراسی در ایران امتداد بیشتر همین مسیر بود وگرنه تا زمانی که آن موازنه شوم باقی بود، حرکت به سوی دمکراسی معنا نداشت و چیزی مانند این بود که تنها یک بار فرصت فراهم شود که رای بگیرند که آیا قتل ناموسی دختران و سنگسار و....قانونی باشد یا نه و بعد که از نردبان جهل اکثریت بالا رفته و وارد اتاق قدرت شدند، در را برای همیشه پشت سرشان ببندند، همان کاری که محمد مرسی در مصر میخواست انجام دهد که خوشبختانه نتوانست. برگردیم به نکته اصلی: دوام تجدد، توسعه و زندگی در جامعه ایران تنها از طریق پرشمار شدن تدریجی اقشار متجدد و برهم زدن آن موازنه شوم امکانپذیر بود اما گرایش بخش عمدهای از رویشهای اجتماعی تجدد در ایران به مارکسیسم یا ناسیونالیسم غرب ستیز کار را بسیار دشوار و پیچیدهتر کرد. تنها امید به آن بود که آن اکثریت واپسگرا زبان، تریبون و جذبه ندارند و فرزندانشان هم از آنان جدا میشوند اما با تاسف بسیار آن فرزندان به سمت تجدد کژتاب و منحرف ( مارکسیسم ) و یا نیمه واپسگرایی رنگآمیزی شده ( روشنفکری دینی و خط ملی مذهبیها ) رفتند و همچون اسب تروایی عمل کردند که حفاظهای قلعه محافظ تجدد و آزادی در ایران را در هم شکست.
@cafe_andishe95
(۱
در این نوع تحلیلها که همچون نگاه به زمین از درون یک هواپیما و در ارتفاع بسیار بالا است، به جزئیات یا بسیاری مسائل جنجالی و مورد توجه عموم پرداخته نمیشود و برایند ماندگار آن واقعه یا تحول در مقیاس بزرگ تاریخی مورد توجه قرار میگیرد.
از این منظر رویداد بهمن یک انرژی واکنشی نیرومند و پیروز به تجدد و آزادی بود و بس. معدودی فاکتهای به ظاهر متفاوت و متضاد در اینجا هیچ اهمیتی ندارند، همچنان که هنگامی که از درون هواپیما به یک منطقه کویری نگاه میکنید چند عدد گلدانی که یک پیرمرد در حیاط خانهاش قرار داده، اهمیتی ندارد و اصلا دیده نمیشود.
حرکت ناگزیر بخش کوچک و پیشرو جامعه به سوی تجدد یا مدرنیته در چند مرحله از دوران قاجار آغاز شد. در اواخر دوره قاجار سنت و سیستم اجتماعی و فکری کهن جامعه ایران بطور کامل به بنبست رسیده بود و حتی قادر نبود حیات بیولوژیک ساکنان این سرزمین را حفاظت کند. قحطی مردمان را درو میکرد و افیون و وبا و امراض پوستی جامعه را گندابی راکد و متعفن تبدیل کرده بود و این در حالی بود که حتی نمیشد متولیان سنت را به مجاز دانستن واکسن و آبله کوبی و یا قطع سفر به عتبات برای جلوگیری از ورود ویروسهای مرگآور که کرور کرور تلفات میگرفت، قانع نمود.
در این شرایط، اقلیتی شامل مشروطهخواهان نوگرا به همراه رضاشاه و ارتشش، بار نجات ایران را از نابودی سیاسی، اجتماعی و بیولوژیک به تنهایی به دوش کشیدند. آنها که نمیتوانستند انتظار هیچ حمایتی از اکثریت عقب مانده و خرافاتزده داشته باشند، میبایست خود به تنهایی دست به عمل زده و بار عجز و نادانی و انجماد اکثریت را هم به دوش میکشیدند.
مشخص بود که این حرکت به جلوی ناگزیر با مقاومتها و خصومتهای بسیار از سوی بخشهایی از آن اکثریت مرخص مواجه خواهد شد. تنها امید آن بود که با پیشرفت اقتصاد و نظام آموزشی به تدریج از تعداد این اکثریت کاسته شده و بر شمار آن اقلیت افزوده گردد و تا هنگامی که این توازن شوم برهم نمیخورد، تنها راه برای حفاظت از شعله زندگی و تجدد در این سرزمین آن بود که به آن اکثریت مجال داده نشود که بسیج شود و نقشآفرینی سیاسی کند. بنابراین سخن گفتن از تجدد آمرانه بیهوده و یاوه است. در خاورمیانه تجدد تنها از راه حفاظت از آن شعله اولیه در برابر ایلغارهای گاه به گاه آن اکثریت مرخص، امکان رشد و بقا داشت.
⚡️مشکل اصلی از آنجا آمد که مختصات جهان پر آشوب جنگ سرد از جمله سیطره فکری نیرومند مارکسیسم و نیز ناسیونالیسم غرب ستیز جهان سومی که تنها پایه در عقده و جهل داشت، شکافی ویرانگر در صف قشر اجتماعی نحیف و تازه روییده تجددگرا در ایران ایجاد کرد. گفتیم که تنها امید برای تحمل آن فشارهای سهمگین و ناگزیر از سمت ارتجاع، آن بود که فرایند نوسازی به تدریج صفوف اقشار نوگرا را پر شمارتر کرده و کنترل و مهار آن اکثریت مرخص واپسگرا را آسانتر نماید تا زمانی اقشار اجتماعی نوگرا اکثریت یابند و نهادها و ارزشهایشان ریشه گیرد و شرایط برای تحقق دمکراسی لیبرال فراهم گردد.
تنها راه رسیدن به دمکراسی در ایران امتداد بیشتر همین مسیر بود وگرنه تا زمانی که آن موازنه شوم باقی بود، حرکت به سوی دمکراسی معنا نداشت و چیزی مانند این بود که تنها یک بار فرصت فراهم شود که رای بگیرند که آیا قتل ناموسی دختران و سنگسار و....قانونی باشد یا نه و بعد که از نردبان جهل اکثریت بالا رفته و وارد اتاق قدرت شدند، در را برای همیشه پشت سرشان ببندند، همان کاری که محمد مرسی در مصر میخواست انجام دهد که خوشبختانه نتوانست. برگردیم به نکته اصلی: دوام تجدد، توسعه و زندگی در جامعه ایران تنها از طریق پرشمار شدن تدریجی اقشار متجدد و برهم زدن آن موازنه شوم امکانپذیر بود اما گرایش بخش عمدهای از رویشهای اجتماعی تجدد در ایران به مارکسیسم یا ناسیونالیسم غرب ستیز کار را بسیار دشوار و پیچیدهتر کرد. تنها امید به آن بود که آن اکثریت واپسگرا زبان، تریبون و جذبه ندارند و فرزندانشان هم از آنان جدا میشوند اما با تاسف بسیار آن فرزندان به سمت تجدد کژتاب و منحرف ( مارکسیسم ) و یا نیمه واپسگرایی رنگآمیزی شده ( روشنفکری دینی و خط ملی مذهبیها ) رفتند و همچون اسب تروایی عمل کردند که حفاظهای قلعه محافظ تجدد و آزادی در ایران را در هم شکست.
@cafe_andishe95
💥مقدمهای کوتاه از تحلیلی کلان و بزرگ مقیاس از رویداد بهمن ۵۷ یا همان " انقلاب " ۵۷💥
(۲
آیا هجوم و فشارهای سنگین این اتحاد اجتناب ناپذیر بود؟ بله. آیا پیروزی و کسب قدرت توسط آنها اجتناب ناپذیر بود؟ خیر! کافی است که به مورد مصر نگاه کنیم. اکثریت واپسگرا در آنجا نیرومندتر و پرشمارتر بود و در طول دهه هشتاد و نود میلادی فشارهایی حتی سنگینتر از سالهای پنجاه و شش و هفت ایران وارد میکرد و دربسیاری لحظات پیروزی خود را حتمی میپنداشت. اما اراده مقاومت سخت در برابر آن هیچگاه متزلزل نشد و از حمایت خارجی هم برخوردار بود. جامعه مصر سالها هجومهای توفنده و سنگین واپسگرایان را تحمل کرد اما اقلیت حاکم در برابر آن سر فرود نیاوردند و از بخت خوش مصر غرب هم فهمیده بود که این دشمن تازه کیست و نباید در برابرش تزلزلی رخ دهد. مصر از ایران بسیار فقیرتر است و مقداری هم عقبماندهتر. مقاومت در ایران آسان تر بود....
حالا جامعه ایران در حال تجربه عواقب دهشتناک آن انرژی واکنشی پیروز در برابر تجدد است. حالا بالاخره آن موازنه شوم برهم خورده و تجدد خواهان مدتی است اکثریت را در دست دارند و شرایط کاملا وارونه شده است. حتی اکثریت اقشار سنتی هم مدتی است دریافتهاند که چه اشتباه مهلک و وحشتناکی مرتکب شدند و اکنون همچون دیگر ایرانیان ناچارند برای بقای خود تمام این مسیر را برگردند و همه چیز را دانه به دانه و از صفر تا صد از نو و دوباره در ریل عقل و خرد قرار دهند.
پایان
توس طهماسبی
@cafe_andishe95
(۲
آیا هجوم و فشارهای سنگین این اتحاد اجتناب ناپذیر بود؟ بله. آیا پیروزی و کسب قدرت توسط آنها اجتناب ناپذیر بود؟ خیر! کافی است که به مورد مصر نگاه کنیم. اکثریت واپسگرا در آنجا نیرومندتر و پرشمارتر بود و در طول دهه هشتاد و نود میلادی فشارهایی حتی سنگینتر از سالهای پنجاه و شش و هفت ایران وارد میکرد و دربسیاری لحظات پیروزی خود را حتمی میپنداشت. اما اراده مقاومت سخت در برابر آن هیچگاه متزلزل نشد و از حمایت خارجی هم برخوردار بود. جامعه مصر سالها هجومهای توفنده و سنگین واپسگرایان را تحمل کرد اما اقلیت حاکم در برابر آن سر فرود نیاوردند و از بخت خوش مصر غرب هم فهمیده بود که این دشمن تازه کیست و نباید در برابرش تزلزلی رخ دهد. مصر از ایران بسیار فقیرتر است و مقداری هم عقبماندهتر. مقاومت در ایران آسان تر بود....
حالا جامعه ایران در حال تجربه عواقب دهشتناک آن انرژی واکنشی پیروز در برابر تجدد است. حالا بالاخره آن موازنه شوم برهم خورده و تجدد خواهان مدتی است اکثریت را در دست دارند و شرایط کاملا وارونه شده است. حتی اکثریت اقشار سنتی هم مدتی است دریافتهاند که چه اشتباه مهلک و وحشتناکی مرتکب شدند و اکنون همچون دیگر ایرانیان ناچارند برای بقای خود تمام این مسیر را برگردند و همه چیز را دانه به دانه و از صفر تا صد از نو و دوباره در ریل عقل و خرد قرار دهند.
پایان
توس طهماسبی
@cafe_andishe95
🌝زنده یاد عبدالرحیم جعفری بنیان گزار موسسه انتشارات امیرکبیر📚
بنیانگذار بزرگ ترین بنگاه نشر کتاب غیردولتی ایران و خاورمیانه بود . مؤسس انتشارات امیرکبیر ، که کارش را با اجاره یک اتاق چهار در چهار متر در طبقه بالای یک چاپخانه در ناصرخسرو آغاز کرد و بعدها آن را به یکی از بزرگ ترین و معتبرترین بنگاه های نشر خاورمیانه بدل کرد. آنقدر در کارش توانمند بود که دکترپرویزناتل خانلری ، در دوران وزارتش ، مسؤولیت چاپ کتاب های درسی را به او محول کرد و او ضمن چاپ با کیفیت ، دوازده سال قیمت کتاب های درسی را ثابت نگاه داشت .
او خیلی زود ساماندهی بازار نشر کتاب را در دست گرفت و با ایده های نو ، آن را متحول کرد . او حتی دو بنگاه انتشاراتی دیگر را با ادغام در امیرکبیر از ورشکستگی نجات داد و آن مجموعه را به بزرگ ترین مجموعه انتشاراتی ایران تبدیل کرد .
📕 او البته هرگز کیفیت را فدای کمیت نکرد . به همین خاطر ، همه عنوان های منتشر شده تا سال ۵۸ ، عناوین در خوری بودند و پس از آن هم بارها و بارها تجدید چاپ شدند . سال ۵۸ ، اما سال نابودی همه دستاوردهای او بود . انقلاب همه هست و نیست او را - امپراتوری انتشاراتی اش - را مصادره کرد .
📗 در دادگاه گفته شد جرمش حیف و میل اموال بیتالمال و سوءاستفاده از اموال دولتی است! بعد هم او را به زندان بردند و ماهی سی هزار تومان از دارایی های خودش به او خرجی دادند! خودش در کتاب خاطراتش - در جستجوی صبح - نوشته است :
«[آیت الله]احمدجنتی و [آیت الله]محمد محمدی گیلانی وارد اتاق شدند و [آیت الله]گیلانی با لگد بر سر و صورتم میزد تا انتشارات امیركبیر را به تشكیلات [آیت الله]جنتی، [سازمان تبلیغات اسلامی] هدیه كنم و من بهخاطر حفظ جانم چنین كردم!». بدین ترتیب او صلحنامه ای را که پیش روی اش گذاشته شده بود امضا کرد . صلح نامه ای که موجب از دست رفتن همه داراییهایش شد. دادگاهی در ۱۳۶۲ حکم مصادره همه اموال را تأیید کرد و به این ترتیب، برای همیشه، دست اش از همه هست و نیست اش کوتاه شد .
🔚سال ها گذشت و روزی در مراسم نکوداشتی،هنگام اعطای هدیه ای از سوی انتشارات امیرکبیر، به تلخی گفت :«چه دردآور است که از دارایی خودم به خودم هدیه می دهند!» ...
🖤 او ۱۱ مهر ۱۳۹۴ در حالی که همچنان در حسرت “امیرکبیر” می سوخت ، از دنیا رفت ...
@cafe_andishe95
بنیانگذار بزرگ ترین بنگاه نشر کتاب غیردولتی ایران و خاورمیانه بود . مؤسس انتشارات امیرکبیر ، که کارش را با اجاره یک اتاق چهار در چهار متر در طبقه بالای یک چاپخانه در ناصرخسرو آغاز کرد و بعدها آن را به یکی از بزرگ ترین و معتبرترین بنگاه های نشر خاورمیانه بدل کرد. آنقدر در کارش توانمند بود که دکترپرویزناتل خانلری ، در دوران وزارتش ، مسؤولیت چاپ کتاب های درسی را به او محول کرد و او ضمن چاپ با کیفیت ، دوازده سال قیمت کتاب های درسی را ثابت نگاه داشت .
او خیلی زود ساماندهی بازار نشر کتاب را در دست گرفت و با ایده های نو ، آن را متحول کرد . او حتی دو بنگاه انتشاراتی دیگر را با ادغام در امیرکبیر از ورشکستگی نجات داد و آن مجموعه را به بزرگ ترین مجموعه انتشاراتی ایران تبدیل کرد .
📕 او البته هرگز کیفیت را فدای کمیت نکرد . به همین خاطر ، همه عنوان های منتشر شده تا سال ۵۸ ، عناوین در خوری بودند و پس از آن هم بارها و بارها تجدید چاپ شدند . سال ۵۸ ، اما سال نابودی همه دستاوردهای او بود . انقلاب همه هست و نیست او را - امپراتوری انتشاراتی اش - را مصادره کرد .
📗 در دادگاه گفته شد جرمش حیف و میل اموال بیتالمال و سوءاستفاده از اموال دولتی است! بعد هم او را به زندان بردند و ماهی سی هزار تومان از دارایی های خودش به او خرجی دادند! خودش در کتاب خاطراتش - در جستجوی صبح - نوشته است :
«[آیت الله]احمدجنتی و [آیت الله]محمد محمدی گیلانی وارد اتاق شدند و [آیت الله]گیلانی با لگد بر سر و صورتم میزد تا انتشارات امیركبیر را به تشكیلات [آیت الله]جنتی، [سازمان تبلیغات اسلامی] هدیه كنم و من بهخاطر حفظ جانم چنین كردم!». بدین ترتیب او صلحنامه ای را که پیش روی اش گذاشته شده بود امضا کرد . صلح نامه ای که موجب از دست رفتن همه داراییهایش شد. دادگاهی در ۱۳۶۲ حکم مصادره همه اموال را تأیید کرد و به این ترتیب، برای همیشه، دست اش از همه هست و نیست اش کوتاه شد .
🔚سال ها گذشت و روزی در مراسم نکوداشتی،هنگام اعطای هدیه ای از سوی انتشارات امیرکبیر، به تلخی گفت :«چه دردآور است که از دارایی خودم به خودم هدیه می دهند!» ...
🖤 او ۱۱ مهر ۱۳۹۴ در حالی که همچنان در حسرت “امیرکبیر” می سوخت ، از دنیا رفت ...
@cafe_andishe95
🗾حتما همه دوستان معترفند پیشرفته ترین کشور در دنیای صنعتی امروز ژاپن است میزان درآمد سرانه هر ژاپنی و درعین حال میزان ذخائر مالی آن در بانکهای بزرگ جهان تا سه برابر آمریکا تخمین زده می شود.
🌊چندی پیش با یکی از دوستان اندیشمند که چند سالی است در یکی از دانشگاههای آنجا مشغول تدریس و تحقیق است صحبت می کردم و از او این سئوال را کردم که :
با ارزشترین عنصر فکری برای هر ژاپنی چیست؟
و او گفت : ژاپن !
🎌
گفتم بیشتر توضیح بده و او ادامه داد :
تاریخ و فرهنگ ژاپن با ارزشترین قسمت مخیله هر ژاپنی است که همراه است با امپراطوریهای مختلف و قهرمانیهای سامورایی های پاک سرشت و سنن بجای مانده از تاریخ وهم آلود آنها . تاریخ آنها همچون نقاشی ها، موسیقی و خوشنویسی آنها خیال انگیز و رویایی است...
بخشی از متن جعفر معروفی
🇯🇵
@cafe_andishe95
🌊چندی پیش با یکی از دوستان اندیشمند که چند سالی است در یکی از دانشگاههای آنجا مشغول تدریس و تحقیق است صحبت می کردم و از او این سئوال را کردم که :
با ارزشترین عنصر فکری برای هر ژاپنی چیست؟
و او گفت : ژاپن !
🎌
گفتم بیشتر توضیح بده و او ادامه داد :
تاریخ و فرهنگ ژاپن با ارزشترین قسمت مخیله هر ژاپنی است که همراه است با امپراطوریهای مختلف و قهرمانیهای سامورایی های پاک سرشت و سنن بجای مانده از تاریخ وهم آلود آنها . تاریخ آنها همچون نقاشی ها، موسیقی و خوشنویسی آنها خیال انگیز و رویایی است...
بخشی از متن جعفر معروفی
🇯🇵
@cafe_andishe95
🌏آیین کشورداری در خردنامه ی فرزانه ی گرانمایه ی توس؛
سخن چین و بی دانش و چاره گر
مبادا که یابد به پیشت گذر!
زنادان نیابی به جز بتّری
نگر سوی بی دانشان ننگری
خرد را مه و خشم را بنده دار!
مشو تیز با مرد پرهیزگار !
🟩⬜️🟥
ابوالقاسم فردوسی
@cafe_andishe95
سخن چین و بی دانش و چاره گر
مبادا که یابد به پیشت گذر!
زنادان نیابی به جز بتّری
نگر سوی بی دانشان ننگری
خرد را مه و خشم را بنده دار!
مشو تیز با مرد پرهیزگار !
🟩⬜️🟥
ابوالقاسم فردوسی
@cafe_andishe95
📜💰آنچه در تحلیل موانع رشد سرمایهداری در دوران قاجار مطرح شده، بیشتر حاوی نگاههای جامعهشناختی به این مقوله است که به مواردی همچون خصوصیات شیوههای تولید شهری، روستایی و تولید عشایری اشاره میکند اما در انبوه آثاری که در این زمینه نوشته شده کمتر به عواملی مثل
💸سلب مالکیت، سرکوب بازار و ناامنی سرمایهگذاری اشاره شده است. در دوران حکومت ناصرالدینشاه، بیش از ۱۶۰ شورش و قیام مسلحانه رخ داد و شاهزادگان بارها اموال متنفذین و مخالفان را مصادره کردند،
از جمله مصادره ۸۰۰ هزار تومان از اموال حاج محمدحسن امیندارالضرب به بهانه سوءاستفاده در ضرب مسکوکات که یکی از دهها موارد مصادره در عصر قاجار بوده است.
محمد طاهری
@cafe_andishe95
💸سلب مالکیت، سرکوب بازار و ناامنی سرمایهگذاری اشاره شده است. در دوران حکومت ناصرالدینشاه، بیش از ۱۶۰ شورش و قیام مسلحانه رخ داد و شاهزادگان بارها اموال متنفذین و مخالفان را مصادره کردند،
از جمله مصادره ۸۰۰ هزار تومان از اموال حاج محمدحسن امیندارالضرب به بهانه سوءاستفاده در ضرب مسکوکات که یکی از دهها موارد مصادره در عصر قاجار بوده است.
محمد طاهری
@cafe_andishe95
🥎خاطره جالب هومن راورپور مستندساز و فعال گردشگری از فلسطین قبل از جنگ اخیر:
زمانی که قرار شد در مدارس فلسطین دوره های سخنرانی آموزشی داشته باشم به من گفتند در مدارس هر بحثی آزاد است به جز صحبت کردن در مورد صلح!
بحث صلح در مدارس فلسطین ممنوع بوده
@cafe_andishe95
زمانی که قرار شد در مدارس فلسطین دوره های سخنرانی آموزشی داشته باشم به من گفتند در مدارس هر بحثی آزاد است به جز صحبت کردن در مورد صلح!
بحث صلح در مدارس فلسطین ممنوع بوده
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗣👑فریاد رضاشاه بزرگ،
ملیگرای ایرانی بر سر کنسول بریتانیا
که میخواست او را از جنگ با شیخ خزعل باز دارد!
#افسانه_پیروی_انگلستان
فرهنگ ایرانی
@cafe_andishe95
ملیگرای ایرانی بر سر کنسول بریتانیا
که میخواست او را از جنگ با شیخ خزعل باز دارد!
#افسانه_پیروی_انگلستان
فرهنگ ایرانی
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لهستان هیتلر را مجبور به حمله کرد!!!😳
🔺️پوتین: "لهستانیها اشتباه کردند، خودشان را قوی تصور کردند (دست بالا گرفتند) و هیتلر را واداشتند تا به آنها حمله کند.
راهی برای هیتلر باقی نمانده بود جز این که برای تحقق نقشههایش به لهستان حمله کند!"
🔺️این ادعای پوتین در واقع تلاشی وقیحانه با هدف سفیدشویی پیمان عدم تجاوز مولوتف-ریبنتروپ بین آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی است که طبق آن، هیتلر و استالین لهستان را بین خود تقسیم کردند.
در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹، هیتلر به لهستان حمله و جنگ جهانی دوم را آغاز کرد و در ۱۷ سپتامبر استالین از شرق به این کشور حمله کرد. انکار واقعیتی که همه جهان آن را میدانند، آن هم جلوی دوربینی که میلیونها بیننده دارد، وقاحتی میخواهد که فقط و فقط از پوتین برمیآید.
سودابه قیصری
@cafe_andishe95
🔺️پوتین: "لهستانیها اشتباه کردند، خودشان را قوی تصور کردند (دست بالا گرفتند) و هیتلر را واداشتند تا به آنها حمله کند.
راهی برای هیتلر باقی نمانده بود جز این که برای تحقق نقشههایش به لهستان حمله کند!"
🔺️این ادعای پوتین در واقع تلاشی وقیحانه با هدف سفیدشویی پیمان عدم تجاوز مولوتف-ریبنتروپ بین آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی است که طبق آن، هیتلر و استالین لهستان را بین خود تقسیم کردند.
در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹، هیتلر به لهستان حمله و جنگ جهانی دوم را آغاز کرد و در ۱۷ سپتامبر استالین از شرق به این کشور حمله کرد. انکار واقعیتی که همه جهان آن را میدانند، آن هم جلوی دوربینی که میلیونها بیننده دارد، وقاحتی میخواهد که فقط و فقط از پوتین برمیآید.
سودابه قیصری
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
لهستان هیتلر را مجبور به حمله کرد!!!😳 🔺️پوتین: "لهستانیها اشتباه کردند، خودشان را قوی تصور کردند (دست بالا گرفتند) و هیتلر را واداشتند تا به آنها حمله کند. راهی برای هیتلر باقی نمانده بود جز این که برای تحقق نقشههایش به لهستان حمله کند!" 🔺️این ادعای پوتین…
🛑دوستان #پوتین و #پوتینیسم دشمنان انسانیتاند؛ دشمنان آزادی، دموکراسی و زیست انسانیاند.
دوستان ِ پوتین دشمنان ملت ایران هستند.
یک ایران رهاشده از اشغال اسلامگرایی مارکسیستی که به حکومت قانون و آزادی و دموکراسی باور دارد بیشک به قوانین ناعادلانه و رابطه خفتبار با روسیه و چین پایان میبخشد و رابطهای را سامان خواهد داد که بر اساس قوانین بینالمللی و عادلانه باشد.
پوتین، دشمن آزادی، دموکراسی، کرامت انسان و شرافت اخلاقی است.
جهان آزاد باید یکصدا مقابل این جنایتکار و همینطور جنایتکاران حاکم بر ایران بایستد.
#ناوالنی
✍️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
دوستان ِ پوتین دشمنان ملت ایران هستند.
یک ایران رهاشده از اشغال اسلامگرایی مارکسیستی که به حکومت قانون و آزادی و دموکراسی باور دارد بیشک به قوانین ناعادلانه و رابطه خفتبار با روسیه و چین پایان میبخشد و رابطهای را سامان خواهد داد که بر اساس قوانین بینالمللی و عادلانه باشد.
پوتین، دشمن آزادی، دموکراسی، کرامت انسان و شرافت اخلاقی است.
جهان آزاد باید یکصدا مقابل این جنایتکار و همینطور جنایتکاران حاکم بر ایران بایستد.
#ناوالنی
✍️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
🤝📄ناگهان بعد از قرارداد عدم تجاوز بین هیتلر و استالین "ریبنتروپ-مولوتوف" در اوایل جنگ دوم جهانی از بالا دستور رسید که واویلا آلمانها برادران عزیز ما هستند و کسی حق نداره بهشون بگه فاشیست.
تصویر: نمودار استفاده از کلمه فاشیست در روزنامههای رسمی حزب کمونیست شوروی بین سال ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۲.
تغییر لحن حزب کمونیست شوروی نسبت به فاشیست نامیدن نازیهای آلمانی در نمودار اندکی پیش از آگوست ۱۹۳۹ با شیب ملایمی شروع شده و در سپتامبر (ماه اول قرارداد) تقریبا صفر میشود. از آنسو ناگهان با حمله آلمان به شوروی در ژوئن ۱۹۴۱ ناگهان یادشان میافتد: عه فاشیستهای مرکزگرای دیکتاتور.
محمد الف
@cafe_andishe95
تصویر: نمودار استفاده از کلمه فاشیست در روزنامههای رسمی حزب کمونیست شوروی بین سال ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۲.
تغییر لحن حزب کمونیست شوروی نسبت به فاشیست نامیدن نازیهای آلمانی در نمودار اندکی پیش از آگوست ۱۹۳۹ با شیب ملایمی شروع شده و در سپتامبر (ماه اول قرارداد) تقریبا صفر میشود. از آنسو ناگهان با حمله آلمان به شوروی در ژوئن ۱۹۴۱ ناگهان یادشان میافتد: عه فاشیستهای مرکزگرای دیکتاتور.
محمد الف
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🌓اخلاق نمی تواند از دین نشأت کرده باشد.
یعنی اخلاق مقدم بر دین است،
هر دینی که متکی بر اخلاق نباشد درامر خدمات و ستایش متکی بر مراسم ظاهری است. ادیان شرک آلود همه چنین بودند.
آنها الوهیت را به عنوان موجودی هولناک و حسود تصور می کردند.
چنین خدایی را نمی شد ستایش کرد.
پس هر دینی باید اخلاق را پایه و اساس خود قرار دهد.
کانت
.درس های فلسفه اخلاق، ص ۱۲۴
آرسین
@cafe_andishe95
یعنی اخلاق مقدم بر دین است،
هر دینی که متکی بر اخلاق نباشد درامر خدمات و ستایش متکی بر مراسم ظاهری است. ادیان شرک آلود همه چنین بودند.
آنها الوهیت را به عنوان موجودی هولناک و حسود تصور می کردند.
چنین خدایی را نمی شد ستایش کرد.
پس هر دینی باید اخلاق را پایه و اساس خود قرار دهد.
کانت
.درس های فلسفه اخلاق، ص ۱۲۴
آرسین
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
🛑دوستان #پوتین و #پوتینیسم دشمنان انسانیتاند؛ دشمنان آزادی، دموکراسی و زیست انسانیاند. دوستان ِ پوتین دشمنان ملت ایران هستند. یک ایران رهاشده از اشغال اسلامگرایی مارکسیستی که به حکومت قانون و آزادی و دموکراسی باور دارد بیشک به قوانین ناعادلانه…
📍درست در همان زمانی که تاکر کارلسون احمق و دار و دسته حرامیان موسوم به لابی انزوا طلب در حزب جمهوریخواه آمریکا با شور و شوق و انرژی مشغول سفید شویی پوتین در افکار عمومی آمریکا و مانع تراشی برای تصویب لایحه کمکهای مالی و نظامی به اوکراین در کنگره و سنا بودند، رهبر بزرگترین و مخوفترین سازمان مافیایی جهان که از قضا رهبر پهناورترین کشور جهان و صاحب هزاران کلاهک اتمی و غنیترین منابع زیرزمینی جهان نیز هست، مهمترین رهبر مخالف خود را در زندان به قتل رساند تا حقیقت به تراژیکترین شکل ممکن طلوع کرده و پرتو گرم و سوزانش مغزهای منجمد و سرشار از بلاهت محافل هوادار مماشات با روسیه در آمریکا را همچون آدم برفیهای کوچک سرپا شده در یک پارک، ذوب کرده و بروبد.
🔰در همین دو سال گذشته دهها نفر از شخصیتهای برجسته و صاحب نفوذ روسی شامل صاحبان صنایع، مدیران و کارآفرینان به دلیل مخالفت با سیاست پوتین درباره اوکراین به شکل مرموزی سربه نیست شدهاند. پریگوژین آدم خوار و گماشته پر فایده پوتین که آدم کشان حرفهایاش به بیست و پنجهزار سرباز کوبایی برای حفاظت از حکومت منحط و قحطی ساز مادورو در ونزوئلا در برابر خیزش مردم به جان آمده، یاری داده بودند و در چند کشور دیگر نیز به آدم کشی و تبهکاری مشغول بودند، زمانی که بر سر شیوه اداره جنگ با پوتین و شویگو به اختلاف رسید، با حیرت مشاهده کرد که ارتش روسیه از پشت سر محلهای استقرار فرماندهان و سربازانش را که برای اهداف پوتین در اوکراین دهها هزار قربانی داده بودند، با موشک هدف قرار میدهد تا تحت نام اشتباه جنگی از شر همه آنها خلاص شود.
چنین شد که پریگوژین با نیروهایش به سمت مسکو به راه افتاد و لرزه بر اندام دولت مافیا انداخت. او که از جنس یک پیشکار و گماشته بود، ظرفیت درک و هضم موقعیتی که در برابرش بود را نداشت و به جای آنکه لانه کثافت و جنایت در کرملین را بروبد، با وعده لوکاشنکو خام شد و در دروازههای مسکو، از حمله منصرف شد و چندی بعد طبق روال معمول در کرملین، همچون یک مگس بی مصرف هلاکش کردند.
▪️من در این سطرها تقلا میکنم تا شما را متوجه کنم که با چه پدیده وحشتناکی سر و کار دارید. مرزی که دنیای غرب را از روسیه جدا میکند، دقیقا مرزی است که انسانیت و تمدن را از توحش و بربریت عریان و بی آزرم جدا میکند. ما در برابر دو دنیا قرار داریم که فاصله و شکاف میان آنها مافوق تصور و بسیار ترس آور است.
▫️چه کسی میتواند مردم جمهوریهای سابق شوروی را سرزنش کند که میخواهند از راه پیوند با ناتو و اتحادیه اروپا از سیطره چنین دهشت خونآشامی رهایی یابند؟
✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
🔰در همین دو سال گذشته دهها نفر از شخصیتهای برجسته و صاحب نفوذ روسی شامل صاحبان صنایع، مدیران و کارآفرینان به دلیل مخالفت با سیاست پوتین درباره اوکراین به شکل مرموزی سربه نیست شدهاند. پریگوژین آدم خوار و گماشته پر فایده پوتین که آدم کشان حرفهایاش به بیست و پنجهزار سرباز کوبایی برای حفاظت از حکومت منحط و قحطی ساز مادورو در ونزوئلا در برابر خیزش مردم به جان آمده، یاری داده بودند و در چند کشور دیگر نیز به آدم کشی و تبهکاری مشغول بودند، زمانی که بر سر شیوه اداره جنگ با پوتین و شویگو به اختلاف رسید، با حیرت مشاهده کرد که ارتش روسیه از پشت سر محلهای استقرار فرماندهان و سربازانش را که برای اهداف پوتین در اوکراین دهها هزار قربانی داده بودند، با موشک هدف قرار میدهد تا تحت نام اشتباه جنگی از شر همه آنها خلاص شود.
چنین شد که پریگوژین با نیروهایش به سمت مسکو به راه افتاد و لرزه بر اندام دولت مافیا انداخت. او که از جنس یک پیشکار و گماشته بود، ظرفیت درک و هضم موقعیتی که در برابرش بود را نداشت و به جای آنکه لانه کثافت و جنایت در کرملین را بروبد، با وعده لوکاشنکو خام شد و در دروازههای مسکو، از حمله منصرف شد و چندی بعد طبق روال معمول در کرملین، همچون یک مگس بی مصرف هلاکش کردند.
▪️من در این سطرها تقلا میکنم تا شما را متوجه کنم که با چه پدیده وحشتناکی سر و کار دارید. مرزی که دنیای غرب را از روسیه جدا میکند، دقیقا مرزی است که انسانیت و تمدن را از توحش و بربریت عریان و بی آزرم جدا میکند. ما در برابر دو دنیا قرار داریم که فاصله و شکاف میان آنها مافوق تصور و بسیار ترس آور است.
▫️چه کسی میتواند مردم جمهوریهای سابق شوروی را سرزنش کند که میخواهند از راه پیوند با ناتو و اتحادیه اروپا از سیطره چنین دهشت خونآشامی رهایی یابند؟
✍️توس طهماسبی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
📍درست در همان زمانی که تاکر کارلسون احمق و دار و دسته حرامیان موسوم به لابی انزوا طلب در حزب جمهوریخواه آمریکا با شور و شوق و انرژی مشغول سفید شویی پوتین در افکار عمومی آمریکا و مانع تراشی برای تصویب لایحه کمکهای مالی و نظامی به اوکراین در کنگره و سنا…
🪔آلکسی ناوالنی تازهترین قربانی ولادیمیر پوتین است.
قتل ناوالنی شاید فجیعترین جنایتی است که پوتین تاکنون مرتکب شده است.
⚒پوتین ثابت کرده که در کشتن مخالفان سیاسی خود هیچ مرز و محدودیتی نمیشناسد و به هیچ اصل اخلاقیای پایبند نیست.
فهرست مقتولین او روزبروز طولانیتر و نفرتانگیزتر میشود.کشتن مخالف سیاسی در زندان تنها «هنر» دیکتاتورهای رذلی مثل پوتین و همتایان اوست.
ناوالنی بیشک مهمترین و نافذترین مخالف سیاسی پوتین در یکی دو دهه گذشته بود.او دو سال قبل، پس از تلاش ناموفق ماموران امنیتی روسیه در کشتنش، برای معالجه به آلمان رفته بود و میتوانست در مکان امن خود در آلمان بماند و از اینجا به مخالفت خود با پوتین ادامه دهد اما تصمیم گرفت به رغم خطری که جانش را تهدید میکرد به کشورش برگردد و رودرروی دشمن با او بجنگد.
او به محض بازگشت دستگیر و زندانی شد اما هرگز کوتاه نیامد و از داخل زندان به مبارزه خود ادامه داد. به راستی داوودی بود که علیه گولیات زمانه خود جنگید.شجاعت و شرف را توامان داشت و بهترین رهبر بالقوه برای یک روسیه دموکرات بود .
تسلیت به مردم روسیه برای از دست دادن چنین رهبری.الگو و مدل او نلسون ماندلا بود.ماندلا هم در مقطعی از مبارزات خود در آفریقای جنوبی تصمیم گرفت پس از قریب یک سال اقامت در خارج به کشورش برگردد و در خانه علیه رژیم مستبد حاکم بر کشورش بجنگد.
ماندلا چند ماه پس از ورود به کشورش دستگیر شد و برای بیست و هفت سال زندانی شد اما نفوذ و قدرتش از پشت میلههای زندان چنان فزونی گرفت که عاقبت منجر به سقوط حکومت اپارتاید آفریقای جنوبی شد.ناوالنی به ما یاد داد که مبارز سیاسی باید در کشورش بماند و علیه دیکتاتور بجنگد.پوتین هم قطعا متوجه افزایش نفوذ ناوالنی از پشت میلههای زندان شده بود که نهایتا دستور قتلش را صادر کرد.ننگ و نفرین بر این دیکتاتور خونخوار. شرافت تحسینبرانگیز ناوالنی و الگوی ارزشمند او هرگز فراموش نخواهد شد.
✍🏼بیژن اشتری.مترجم و پژوهشگر
@cafe_andishe95
قتل ناوالنی شاید فجیعترین جنایتی است که پوتین تاکنون مرتکب شده است.
⚒پوتین ثابت کرده که در کشتن مخالفان سیاسی خود هیچ مرز و محدودیتی نمیشناسد و به هیچ اصل اخلاقیای پایبند نیست.
فهرست مقتولین او روزبروز طولانیتر و نفرتانگیزتر میشود.کشتن مخالف سیاسی در زندان تنها «هنر» دیکتاتورهای رذلی مثل پوتین و همتایان اوست.
ناوالنی بیشک مهمترین و نافذترین مخالف سیاسی پوتین در یکی دو دهه گذشته بود.او دو سال قبل، پس از تلاش ناموفق ماموران امنیتی روسیه در کشتنش، برای معالجه به آلمان رفته بود و میتوانست در مکان امن خود در آلمان بماند و از اینجا به مخالفت خود با پوتین ادامه دهد اما تصمیم گرفت به رغم خطری که جانش را تهدید میکرد به کشورش برگردد و رودرروی دشمن با او بجنگد.
او به محض بازگشت دستگیر و زندانی شد اما هرگز کوتاه نیامد و از داخل زندان به مبارزه خود ادامه داد. به راستی داوودی بود که علیه گولیات زمانه خود جنگید.شجاعت و شرف را توامان داشت و بهترین رهبر بالقوه برای یک روسیه دموکرات بود .
تسلیت به مردم روسیه برای از دست دادن چنین رهبری.الگو و مدل او نلسون ماندلا بود.ماندلا هم در مقطعی از مبارزات خود در آفریقای جنوبی تصمیم گرفت پس از قریب یک سال اقامت در خارج به کشورش برگردد و در خانه علیه رژیم مستبد حاکم بر کشورش بجنگد.
ماندلا چند ماه پس از ورود به کشورش دستگیر شد و برای بیست و هفت سال زندانی شد اما نفوذ و قدرتش از پشت میلههای زندان چنان فزونی گرفت که عاقبت منجر به سقوط حکومت اپارتاید آفریقای جنوبی شد.ناوالنی به ما یاد داد که مبارز سیاسی باید در کشورش بماند و علیه دیکتاتور بجنگد.پوتین هم قطعا متوجه افزایش نفوذ ناوالنی از پشت میلههای زندان شده بود که نهایتا دستور قتلش را صادر کرد.ننگ و نفرین بر این دیکتاتور خونخوار. شرافت تحسینبرانگیز ناوالنی و الگوی ارزشمند او هرگز فراموش نخواهد شد.
✍🏼بیژن اشتری.مترجم و پژوهشگر
@cafe_andishe95
📄🖋بوریس پیلنیاک، داستاننویس روس، مدتها قبل از دستگیریاش به ورطه رنج و عذاب افتاده بود.
آخرین سالهای زندگیاش، در زیر حکومت استالین،قرین با کابوسی بود که مدام تکرار میشد و هر بار شدت و طنین بیشتری مییافت. به هر جا که میرفت و با هر دوست و آشنایی که روبرو میشد همیشه این سوال را از او میکردند:"عجب ! خودتی ؟ "، "آره خودمم...مگر قرار بوده کس دیگری باشم؟ "، "آخر ما شنیده بودیم که دستگیرت کردهاند "
او در چنین اوضاع و احوالی مشغول کار روی رمان تازهاش بود. روزگار را با پسر کوچک و همسر جوانش میگذراند و در حیاط ویلایش در شهرک نویسندگان که دیوار به دیوار ویلای دوست صمیمیاش بوریس پاسترناک بود ،درختان میوه میکاشت. مهمانان به ویلایش میآمدند و پستچی روزنامهها را برایش میآورد و او در روزنامه ها اعترافات تازهترین "دشمنان خلق "را که نقاب از چهرههایشان کنار زده شده بود میخواند. برخی از آنها تا همین دیروز جزو دوستان صمیمیاش بودند. مکالمات با دوستان و اخبار و گزارشهای روزنامهها، مدام همان سوال همیشگی را در ذهنش تکرار میکرد:"واقعا خودتی؟عجب !هنوز دستگیرت نکردهاند؟"
📄دلایل به ظاهر موجهی هم برای دستگیریاش وجود داشت.او یکی از اولین نویسندگانی بود که زشتی و کراهت انقلاب اکتبر را نشان داده بود.او در ورای شعارهای انقلابی و راهپیماییهای میلیونی مردم، طوفان سبعانهای را دیده بود که به زودی مردم و کشور را در مینوردید.انقلاب را به جانوری "به درندگی یک گرگ" تشبیه کرده بود که از بند رها شده و به جان مردم افتاده است. در کتاب هایش بلشویکها همچون گلههای گرگ در حال پرسه زدن هستند. "کت چرمیها"،"آن بچهخوشگلهای پیرهن چرمیپوش " مدام در حرکت بودند و هدفی جز کشتن و ویران کردن نداشتند.........................گزمهها عاقبت دستگیرش کردند و به مسلخ بردند ،حالا دیگر کسی نمیپرسید: «عجب!هنوز دستگیرت نکردهاند؟»
📚بخشی از کتاب« بایگانی ادبی پلیس مخفی»، نوشته ویتالی شنتالینسکی، ترجمه بیژن اشتری ،نشر ثالث.
@cafe_andishe95
آخرین سالهای زندگیاش، در زیر حکومت استالین،قرین با کابوسی بود که مدام تکرار میشد و هر بار شدت و طنین بیشتری مییافت. به هر جا که میرفت و با هر دوست و آشنایی که روبرو میشد همیشه این سوال را از او میکردند:"عجب ! خودتی ؟ "، "آره خودمم...مگر قرار بوده کس دیگری باشم؟ "، "آخر ما شنیده بودیم که دستگیرت کردهاند "
او در چنین اوضاع و احوالی مشغول کار روی رمان تازهاش بود. روزگار را با پسر کوچک و همسر جوانش میگذراند و در حیاط ویلایش در شهرک نویسندگان که دیوار به دیوار ویلای دوست صمیمیاش بوریس پاسترناک بود ،درختان میوه میکاشت. مهمانان به ویلایش میآمدند و پستچی روزنامهها را برایش میآورد و او در روزنامه ها اعترافات تازهترین "دشمنان خلق "را که نقاب از چهرههایشان کنار زده شده بود میخواند. برخی از آنها تا همین دیروز جزو دوستان صمیمیاش بودند. مکالمات با دوستان و اخبار و گزارشهای روزنامهها، مدام همان سوال همیشگی را در ذهنش تکرار میکرد:"واقعا خودتی؟عجب !هنوز دستگیرت نکردهاند؟"
📄دلایل به ظاهر موجهی هم برای دستگیریاش وجود داشت.او یکی از اولین نویسندگانی بود که زشتی و کراهت انقلاب اکتبر را نشان داده بود.او در ورای شعارهای انقلابی و راهپیماییهای میلیونی مردم، طوفان سبعانهای را دیده بود که به زودی مردم و کشور را در مینوردید.انقلاب را به جانوری "به درندگی یک گرگ" تشبیه کرده بود که از بند رها شده و به جان مردم افتاده است. در کتاب هایش بلشویکها همچون گلههای گرگ در حال پرسه زدن هستند. "کت چرمیها"،"آن بچهخوشگلهای پیرهن چرمیپوش " مدام در حرکت بودند و هدفی جز کشتن و ویران کردن نداشتند.........................گزمهها عاقبت دستگیرش کردند و به مسلخ بردند ،حالا دیگر کسی نمیپرسید: «عجب!هنوز دستگیرت نکردهاند؟»
📚بخشی از کتاب« بایگانی ادبی پلیس مخفی»، نوشته ویتالی شنتالینسکی، ترجمه بیژن اشتری ،نشر ثالث.
@cafe_andishe95