Telegram Web Link
▪️رضاشاه و روحانیون


یکی از مهم‌ترین جنبه‌های حملهٔ رضاشاه به قدرت روحانیّت، اقدام او برای تصویب و اجرای یک نظام قضایی غیرمذهبی بدون مشارکت روحانیون بود. این اقدام عمدتاً با راهنمایی علی‌اکبر داور وزیر دادگستری (بعداً وزیر دارایی) انجام گرفت که در دانشگاه ژنو در رشتهٔ حقوق تحصیل کرده بود. این اصلاحات در قیاس با بقیهٔ اقدامات اجباری سریع رضاشاه در مسیر غربی کردن ایران، نسبتاً با کندی و به‌تدریج انجام گرفت. سه مجموعه قوانین جداگانه مبتنی بر الگوهای غربی به مجلس پیشنهاد و تصویب شدند: در ۱۳۰۴ قانون تجارت، در ۱۳۰۵ قانون جزاء، و در ۱۳۰۷ قانون مدنی.

شکل نهایی این قانون در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۰۷، یعنی دو روز پیش از الغای رسمی قراردادهای کاپیتولاسیون، که از یک سال پیش ایران آن‌ها را رد کرده بود، به تصویب مجلس رسید. در تئوری، یک سیستم جدید دادگاه‌های غیرشرعی برای به اجرا گذاشتن این قوانین تازه ایجاد شد. امّا در عمل تا مدتی امور قضایی هنوز کماکان در اختیار روحانیون بود. امّا حمله حکومت به روحانیون ادامه یافت. مدرس در مهرماه ۱۳۰۷ بازداشت و به خراسان تبعید شد.

در اردیبهشت ۱۳۱۱ محضرهای شرعی از حق ثبت اسناد ممنوع شدند و بدین ترتیب روحانیون از درآمد خود از طریق محضرداری محروم گشتند. در دی ماه ۱۳۱۵ مقرّراتی وضع شد که طبق آن همهٔ قضات چه «فارغ‌التحصیلان دانشکدهٔ حقوق تهران یا یک دانشگاه خارجی ... [و چه دیگران] ملزم بودند امتحانات مخصوصی را بگذرانند» و روحانیون دیگر اجازه نداشتند در دادگاه‌های غیرمذهبی به کار بپردازند.



📚رضاشاه و شکل‌گیری ایران نوین، استفانی کرونین، ترجمهٔ مرتضی ثاقب‌فر، تهران، جامی، ۱۳٩۶، صص ۱۳۵ و ۱۳۶.
جهان اشراقی
@cafe_andishe95
🌐 بهترین کشورهای جهان براساس #شاخص_کیفیت_زندگی در 2023


رتبه‌های اول و برتر:

#لوکزامبورگ
#هلند
#ایسلند
#دانمارک
#فنلاند
#سوئیس
#عمان
استرالیا، نروژ، اسپانیا، استونیا، آلمان، ژاپن، سوئد، #امارات_متحده_عربی، امریکا
💡مشخص کردن و اجبار کردن اینکه چه چیز مردم را خوشبخت میکند و باعث لذت و شادی آنها می شود، نه تنها ممکن نیست بلکه هرگونه کوششی برای طراحی جامعه ای که در آن شادی و لذت و خوشبختی بیشینه باشد ما را در خطر افتادن در ورطه اتوپیاییسم قرار می دهد

✍🏼سِر کارل ریموند پوپر-فیلسوف لیبرال


در جای دیگر پوپر از «کانت» نقل می کند:

⚜️«هیچ کس نمی تواند مرا مجبور سازد که بر طبق تلقی از رفاه و سعادت دیگران سعادتمند باشم زیرا هرکس سعادت خود را به نحوی که می پسندد دنبـال مـی کنـد... حکومتی که احیاناً بر مبنای اصل خیرخواهی نسبت به مردم تأسيس مـی شـود... حکومت پدر سالار... حادترین نوع استبداد است که بتوان در نظر آورد»



🔅از این نظر پوپر مشخص کردن هرگونه خیر و خوشی برای آحاد مردم را اشتباهی بزرگ میداند که منجر به به وجود آمدن حکومتهای استبدادی می شود و نیز آنکه بر سر این خیر و خوشیها توافق همگانی وجود ندارد.



وی در این باره در کتاب «جامعه باز و دشمنانش» چنین میگوید:

🔱" در بین همه آرمانهای سیاسی، آرمان شاد و سعادتمند ساختن مردم احتمالاً خطرناک ترین آرمانهاست. چنین آرمانی به کوشش برای تحمیل ارزشهای والاتر ما بر دیگران می انجامد. چنین آرمانی به آرمان گرایی و گرایشهای رمانتیک منجر میشود ما اطمینان داریــم کـه همگان در جامعه کامل و زیبا و خیالی ما خوشبخت خواهند بود و بی شک اگر ما یکدیگر را دوست بداریم بهشت بر روی زمین برقرار خواهد شد... اما کوشش برای برقراری بهشت بر روی زمین در عوض دوزخ به پا میکند به عدم مدارا می انجامد و به تأمین رستگاری از طریق برقراری دستگاه تفتیش عقاید منجر می شود"

@cafe_andishe95
🔸انقلاب ۵۷ یک بازگشت به عقب، یک خودکشی عمومی با آرز‌وی آزادی بود.

-

▪️در یکی از روزهای گرم تابستان سال ۱۳۵۳ خورشیدی در حالی که در حال رانندگی در مسیر دفتر کارش بود به وسیله تیمی مسلح از سازمان فداییان خلق ترور شد. او صبح روز بیستم مردادماه به قتل رسید و ترور او را یکی از پرسروصداترین ترورهای دهه پنجاه خورشیدی دانسته‌اند. این ترور بازتاب بسیار منفی در میان کارگران کارخانه های متعلق به این سرمایه‌دار داشت.

▪️پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تکمیل اقدام چریکهای فدایی ،  کارخانجات او مانند بسیاری از صنایع بزرگ دیگر توسط بنیاد مستضعفان مصادره شد. چپهای مارکسیست - لنینیست مثل فداییان و پیکار و حزب توده و روحانیت انقلابی و‌ مجاهدین خلق و ملی مذهبی‌ها و مصدقی‌ها یا به عبارتی همه پنجاه و هفتی‌ها در ضدیت با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا(استکبار ) و ضدیت با سرمایه‌داری و کارآفرینی و پادشاهی خاندان پهلوی مشترک بودند. همه  پنجاه و هفتی‌ها بعد از پیروزی انقلاب طرفدار مصادره کارخانه ها و بانکها  و اموال سرمایه داران بودند.

▪️فاتح یزدی مالک مجموعه بزرگی از کارخانجات از جمله کارخانجات روغن نباتی جهان، جهان چیت، پتوبافی جهان، چای جهان، صابون جهان بود.  او یک کارآفرین به معنای دقیق کلمه و یک سرمایه دار ایرانی بود.

▪️تروریست‌هایی که او را به قتل رساندند معتقد بودند که فاتح در برابر اعتصابات کارگران کارخانه نساجی با دعوت از نیروهای امنیتی ایستادگی کرده است.  آنها سرمایه داران و کارآفرینان بخش خصوصی را سرمایه دار کمپرادور و وابسته  می‌دانستند  و بعد ار پیروزی انقلاب بر اساس الگوی شوروی خواهان مصادره اموال و  اعدام همه سرمایه‌داران بودند.

▪️غلامحسین ساعدی نمایشنانه نویس چپگرا در شماره هفتم فصلنامه الفبا که در پاریس بعد از فرار او از ایران منتشر شد نوشت : «فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله … بچه عجیبی بود، سیانور در گوشه‌ زبانش. همان بود که سرمایه‌دار گردن‌کلفت کرجی (فاتح) را کشت. همان که چای جهان را داشت.»

▪️فتحعلی پناهیان مثل بقیه جریکها مبارزه مسلحانه را تنها راه رهایی مردم ایران می‌دانست و معتقد بود هر شکل دیگری از مبارزه فقط یک کج‌راهه است. او برادرزاده‌ محمود پناهیان، وزیر دفاع فرقه دموکرات آذربایجان بود که بعد از جمع شدن بساط تجزیه طلبان فرقه به شوروی گریخت.

▪️فاتح فعالیت‌های عام‌المنفعه و خیرخواهانه‌ بسیاری نیز انجام داد که از آن میان می‌توان به ساخت ورزشگاه و زروخانه، مرکز فنی حرفه‌ای، سردخانه، بیمارستان کسرا ، دانشکده اقتصاد، پارک، مدرسه در جهانشهر کرج و ساخت یک واحد خوابگاه به متراژ ۳۴۰۰ متر مربع در کوی دانشگاه در سال ۱۳۴۸ اشاره کرد.

▪️فاتح ۴۰۰ دستگاه خانه برای پرسنل كارخانه‌هايی كه احداث كرده بود، ساخت كه در کرج به ۴۰۰ دستگاه معروف شد. تا آن زمان هيچ سرمايه‌دار يا كارخانه‌داری چنين كاری را نمی‌كرد. ساخت چنين خانه‌های سازمانی برای كارگران اقدام بسيار بزرگی محسوب می‌شد.

▪️جهانشهر بهترین محله کرج است با درختان فراوان و باغ هایی که بسیاری از آنها نابود شده اند، اما فضاي سبزی كه اينک در كرج هست، مديون همت والا و آينده‌نگری وی است. اگر بالای تپه اسلام‌آباد برويد فضاي سبز جهانشهر را  كاملا مشخص می‌بينيد. هيچ كجای محدوده شهری كرج چنين فضاي سبزی ندارد.

▪️در سال ۱۳۴۷ تعداد کارمندان و کارگران مجموعه صنعتی و کشاورزی جهان در شهر کرج بیش از ۳۰۰۰ نفر بوده است. فاتح در باغش در جهانشهر کرج دفن شده است. چریکهای فدایی حتی شاخه اکثریت هیچگاه از قتل محمد صادق فاتح اظهار ندامت نکردند . اما بعد از حمله ۷ اکتبر حماس به اسراییل ، فرخ نگهدار عملیات حماس را ستود و آن را با عملیات چریکها ی فدایی در سیاهکل همسنگ دانست. 

▪️هر چند هنوز برخی از مردان و زنان بالای ۶۵ سال که به دلایل نوستالوژیک دل در گرو انواع شاخه های مارکسیستی و مصدقی و مجاهد و روحانیون مبارز چپ دوره جوانی دارند، ستایشگر انقلاب ۵۷ هستند، اما باید بپذیرند که این انقلاب ضدامپریالیستی دستاوردی جز فقر و سرکوب  و نکبت نداشته‌است. انقلاب ۵۷ در کلیت خود انقلابی علیه یک نظام توسعه‌گرا و سکولار مبتنی بر عقلانیت با حداکثر آزادی‌های اجتماعی و آزادی برای زنان ، اقلیت‌های دینی و مذهبی و بازگشت به عصر قاجار و قبل از آن و انقلابی علیه غرب و لیبرال دمکراسی بود.

▪️فرقی نمی کرد که در انقلاب ۵۷ هژمونی با روحانیت مبارز بود یا مجاهدین خلق یا چریکها و یا بدتر از همه حزب توده. این یک انقلاب ضد مدرن و ضد تمدن غرب بود. شاید اگر چپهای سکولار(فداییان خلق و حزب توده)یا مجاهدین خلق سرکردگی انقلاب را به دست می‌گرفتند ، وضعیت ایران فاجعه بارتر از این می شد.انقلاب ۵۷ یک بازگشت به عقب، یک خودکشی عمومی با آرز‌وی آزادی بود.

📎 Nejat Bahrami
@cafe_andishe95
خلاصه کتاب رهبر عزیز

صحنه ابتدایی این کتاب، دیدار جنگ جین سونگ با کیم جونگ ایل است. دیداری که بسیار خواندنی است و اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد. خود جنگ جین سونگ با آنکه همشه اطلاعات زیادی در اختیار داشته و از اوضاع کشور آگاه بوده، از نحوه دیدار با کیم جونگ ایل بسیار شگفت‌زده می‌شود. این دیدار جایگاه مهم جنگ جین سونگ را در کره شمالی نشان می‌دهد و نکته مهم‌تر اینکه، از نزدیک دیدن رهبر تصورات ذهنی او را به هم می‌ریزد و باعث می‌شود دوباره در مورد کشور و رهبرش فکر کند:
در حالی که برای ادای احترام تا کمر خم می‌شوم، چشمانم صحنه غم‌انگیزی را می‌بینند: پاهای کیم جونگ ایل زیر رومیزی. او کفش‌هایش را درآورده است. حتی ژنرال هم به پادرد مبتلاست! همیشه او را موجودی قدسی پنداشته بودم که حتی به توالت هم احتیاج ندارد. این را در مدرسه به ما آموزش داده بودند و حزب هم همین را می‌گوید: زندگی ژنرال ما زنجیره‌ای پیوسته از معجزات است که حتی اگر تمام زندگی‌های فانی‌مان را هم روی هم بگذارند، با آن برابر نمی‌شود. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۲۹)
همان‌طور که پیش‌تر هم گفتیم، جنگ جین سونگ شاعر بود، اما نه یک شاعر عادی. او شعری درباره رهبر عزیز گفته بود که بسیار مورد توجه شخص رهبر واقع شده بود و همین موضوع اعتبار بی‌نظیری به او بخشیده بود. اعتباری که بهترین زندگی ممکن در کره شمالی را برای او به ارمغان آورد. دیگر حتی جاسوس‌ها و ماموران حکومتی هم نمی‌توانستند زندگی او را تحت نظر داشته باشند و یا کوچک‌ترین اتهامی به او بزنند، چرا که او از پذیرفته‌شدگان است و رهبر را هم از نزدیک دیده است. این بدان معناست که تهمت زدن به جنگ جین سونگ، یا متهم کردن او به کاری نادرست، مساوی با تهمت زدن به رهبر عزیز و زیر سوال بردن اوست، و هیچ احدی در کره شمالی حتی جرات آن را ندارد که در مورد رهبرش فکر بد بکند چه برسد به تهمت زدن به او یا هرچیز دیگر.
جنگ جین سونگ بعد از اینکه بسیار مورد توجه بود یک وظیفه مهم دیگر را هم به عهده گرفت: سرودن شعری درباره چگونگی لبخند رهبر عزیز. قبل از انجام این ماموریت مهم، جنگ جین سونگ درخواست می‌کند که سری به شهر و خانواده‌اش بزند. رفتن به زادگاهش و دیدن فقر و بدبختی و همچنین نبود غذا دومین ضربه به تفکرات و روح او بود.
چرا ما ملتی فقیر بودیم؟ اگر رهبر کبیرمان بزرگ بود، چرا مردمش از گرسنگی می‌مردند؟ اصلاحات چینی‌ها را خوشبخت کرد، چرا حزب ما به تغییری در سیاست‌هایش نمی‌اندیشد؟ از این‌که این سوال‌ها مثل چشمه در ذهنم می‌جوشیدند متنفر بودم. وقتی فکر می‌کردم از شر یکی‌شان خلاص شده‌ام، سر و کله یکی دیگر پیدا می‌شد. هیچ وقتِ دیگری در عمرم این‌قدر سوال برای پرسیدن از خودم، حزب و رهبر عزیز در ذهن نداشتم. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۲۹)
با وجود همه‌ی این‌ها، جنگ جین سونگ می‌دانست که جایگاه خوبی دارد و نباید زندگی خودش و خانواده‌اش را نابود کند پس روی انجام دادن وظیفه مهم خود و سرودن شعر تمرکز می‌کند. این ماموریت بسیار خاص نیازمند مطالعه و تحقیق بسیار بود تا شعری که سروده می‌شود بی‌همتا باشد. در نتیجه جنگ جین سونگ به اطلاعات، کتاب‌ها، مجلات، روزنامه‌ها و بسیاری دیگر از نوشته‌های ممنوعه دسترسی داشت. در نتیجه همین دسترسی، کتاب ممنوعه‌ای را که امانت گرفته بود را به دوست قرض می‌دهد.
فاجعه وقتی است که دوستش این کتاب را گم می‌کند و آن‌ها دیگر چاره‌ای جز فرار ندارند.
در قسمت دیگری از پشت جلد کتاب آمده است:
جَنگ جین سونگ در کره شمالی زندگی شاد و خوبی داشت: حتی هنگامی که کشور دچار قحطی بود و آدم‌های بسیاری از گرسنگی مردند، جیره غذایی او قطع نشد، مجوز سفر داشت، اطلاعات سانسورنشده در اختیارش بود و با شخص کیم جونگ ایل نشست و برخاست می‌کرد. به نظر می‌رسید زندگی‌اش در پیونگ یانگ در امن و امان است. اما این امتیازات و رفاه در آستانه نابودی بود چرا که مجله ممنوعه‌ای را که به دوستش داده بود گم شده بود. حالا جنگ جین سونگ برای نجات جان خودش و خانواده‌اش چاره‌ای جز فرار نداشت.

@book_archives
جملاتی از متن کتاب رهبر عزیز

وقتی برای چاپ کتاب‌های درسی در کشور به اندازه کافی کاغذ نبود، بیشتر افراد توانایی خرید یک رمان انقلابی قطور را نداشتند. اما با شعر می‌شد اصول وفاداری به خاندان کیم را به صورت خلاصه و البته تاثیرگذار در یک صفحه روزنامه گنجاند. در نتیجه، شعر در نقش رایج‌ترین وسیله اعمال دیکتاتوری فرهنگی کیم جونگ ایل ظهور کرد. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۳۷)

در زبان کره شمالی دو گونه متفاوت سخن گفتن وجود دارد: یکی مربوط به رهبر است و دیگری مربوط به سایرین. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۶۶)

در اوایل دهه ۱۹۸۰، دولت کره شمالی اعلام کرد که حضور شهروندان معلول در پیونگ یانگ زیبایی شهر را خراب می‌کند و همه آنان را به روستاها تبعید کرد. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۷۰)

در کره شمالی، خبری از آزادی سفر نیست و فقط با ارائه مجوز رسمیِ سفر است که می‌شود بلیت خرید. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۷۵)

کره شمالی اصرار دارد که شکست ژاپن، در سال ۱۹۴۵، نتیجه مستقیم دستاوردهای کیم ایل سونگ در مقام رهبری چریک در مقاومت علیه ژاپن است. جنگ دو کره را، که در واقع با آتش‌بس به پایان رسید، پیروزی قاطع کیم ایل سونگ بر امپریالیسم ایالات متحده می‌دانند. حتی تاریخ جنگ سرد، که در کره شمالی به عنوان یک تاریخ کمونیستی تدریس می‌شود، هم حول محور تلاش‌های کیم ایل سونگ می‌چرخد. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۱۵۹)

برای ما پناهندگان فراری، معمولا چیزهایی که نمی‌توانیم با خودمان ببریم دردناک‌تر از چیزهایی است که از آن‌ها فرار می‌کنیم. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۱۹۸)

از لحاظ فنی، کره شمالی هنوز در جنگ با آمریکاست، به همین دلیل، در داخل کشور به کمک‌های انسان‌دوستانه خارجی «غنیمت جنگی» می‌گویند. رژیم کره شمالی خودش را مقید به ایدئولوژی جوچه می‌داند و در آن واژه «کمک» ممنوع است، چون تهدیدی برای «اتکا به خود» محسوب می‌شود. در نتیجه، هدایایی که هر ماه کارکنان سازمان جبهه متحد دریافت می‌کردند، «غنایم جنگی» به حساب می‌آمد که سازمان‌های مذهبی کره جنوبی و بین‌المللی آن‌ها را با نام کمک‌های انسان‌دوستانه اهدا کرده بودند. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۲۱۷)

در سیاهی کره شمالی، تنها جاهایی که بیست و چهار ساعت شبانه‌روز برق داشتند اطراف تندیس‌های کیم ایل سونگ بود. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۲۴۵)

انتظار مرگ قطعی را کشیدن از مرگ سخت‌تر است. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۲۶۳)

اگر دروغی را صد بار تکرار کنید، حتی کسی هم که دروغ را ساخته در آخر آن را باور خواهد کرد. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۲۸۷)

وقتی ماموران کره شمالی می‌خواهند مجرمی را، که خطر فرارش وجود دارد، از کشور دیگری به کره شمالی برگردانند اول دست و پایش را می‌شکنند و سپس برای رد کردنش از مرز در تابوت می‌گذارندش. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۳۳۱)

آزادی وطن من است. (کتاب رهبر عزیز – صفحه۳۳۶)

@book_archives
لیبرالیسم و طبقه کارگر
🌈لیبرالیسم و طبقه کارگر

🌀 جدیدترین قسمت دورهمی اقتصادی با موضوع «لیبرالیسم و طبقه کارگر» با حضور موسی غنی‌نژاد و مهدی تدینی با میزبانی مرتضی کاظمی در استودیوی فردای‌اقتصاد برگزار شده است.
 
🌀 در این گفت‌وگو ضمن بررسی تاریخچه مواجهه اندیشه‌های اقتصادی با موضوع کارگران به نقش رویکردهای آزادی‌خواهانه در توجه به طبقه کارگر و موضوعات مربوطه از جمله نظام بازنشستگی و مسأله دستمزد دستوری و همچنین نقش آنتروپرنورها در کمک ایجاد خدمات رفاهی به‌منظور بهبود زندگی کارگران پرداخته شده است.

✍️ با حضور موسی غنی‌نژاد و مهدی تدینی
https://www.tg-me.com/+SAxktAWqp8ppBV69
🔎پژوهندۀ فرانسوی دوته کتاب بسیار جالبی نوشته است تحت عنوان؛ «جادو و دینِ قبایل آفریقای شمالی». دوته در این کتاب می‌کوشد تعریفی موجز و جامع و مانع از اسطوره ارائه دهد. بنابر نظر او خدایان و اهریمنانی که در جوامع ابتدایی می‌یابیم، چیزی جز شخصیت یافتن آرزوهای جمعی نیستند.
وی می‌گوید اسطوره؛ «شخصیت یافتنِ آرزوهای جمعی است.» 
این فرمول دوته را می‌توان موجزترین و بُرندترین بیان، برای مفهوم جدید رهبری یا دیکتاتوری دانست. نیاز به فراخوانی رهبر تنها زمانی ظاهر می‌شود که آرزوی جمعی قوتی مقاومت‌ناپذیر یافته باشد؛ و همه امیدها نیز در تحقق این آرزو به شیوه‌های عادی و مرسوم به نومیدی انجامیده باشد. در چنین دورانی نه تنها این آرزو با شدت احساس می‌شود، بلکه در وجود یک شخص تبلور پیدا می‌کند. بدین معنی که این آرزوی جمعی در برابر چشم انسان؛ به شکل ملموس تجسم می‌یابد، و به صورت یک فرد ظاهر می‌شود. شدّتِ این آرزوی جمعی در وجود رهبر تبلور پیدا می‌کند. پیوندهای پیشین اجتماعی مانند قانون، عدالت، قانون اساسی و نهادهای اجتماعی، بی‌ارزش و بی‌اعتبار اعلام می‌شوند. تنها آنچه بر جای می‌‎ماند قدرت و مرجعیت عرفانی رهبر است و ارادۀ او بالاترین قانون است.

اما بدیهی است که به صورت شخص در آمدن آرزوهای یک ملتِ بزرگ متمدن نمی‌تواند به همان شیوه‌ای تحقق پیدا کند که در یک قبیلۀ وحشی انجام می‌گیرد.

البته انسان متمدن در معرض شدیدترین هیجانات واقع می‌گردد و هنگامی که هیجانات به نقطۀ اوج خود برسند، وی [انسان متمدن] آماده است که تسلیمِِ غیرعقلانی‌ترین تِمایلات شود.


📕اسطورۀ دولت
ارنست کاسیرر
ترجمۀ یداله موقن.
صفحۀ  ۴۰۳
تهران، انتشارات هرمس.
@cafe_andishe95
🎆 روز اوّل از ماه دی، به مناسبت برخورد نام و نعت خداوند جشن گرفته می‌شد و آن را خرّم‌روز می‌نامیدند و روزی بزرگ بود مشحون از آداب و مراسم دینی و غیردینی. ابوریحان بیرونی و گردیزی و دیگران روز اوّل دی ماه را خرّم‌روز نامیده‌اند، امّا خلف تبریزی خرّم‌روز را روز هشتم از ماه دی دانسته و گفته به مناسبت برخورد نام روز و ماه، خرّم‌روز جشن بوده است. زرتشتیان، به‌ویژه پارسیان این روز را بسیار محترم شمرده و آن را دی دادار جشن می‌نامند.٭

ابوریحان می‌گوید دی‌ماه را خورماه نیز می‌گویند. و هم او در کتاب قانون مسعودی گوید روز اوّل دی ماه را خُرَه‌روز - خورَه‌روز نامند، چنان‌که گَردیزی نیز اشارت به نامزد بودن این روز به جشن خرَه‌روز می‌کند. بی‌گمان این اشاره است به جشن روز خورشید که انگیزه‌ای دیگر داشته است برای یک جشن بزرگ. جشن پیروزی نیکی بر بدی، روشنی بر تاریکی و توفیق خورشید که از پنج تاریکی رها شده و تولّد می‌یابد.

آخرین شب آذر ماه، بلندترین شب سال و آخرین روز آذر در سالی در سير شمسی (= به اصطلاح دینکَرد سال ناقص شمسی که ۳۹۰ روز است، سال هوشمردی (همان بنای تقویم شاهنشاهی و قدیمی میان زرتشتیان متأخّر و سال درست شمسی که ۳۶۵ روز و حدود ربع روز است سال وَ هیزکَی خوانده شده) کوتاه‌ترین روز سال است. در گفتار و بخش ویژه‌ی مهرگان، ضمن بحث و پژوهش در مورد شب یلدا که نخستین شب دی می‌باشد و روز اوّل دی که خور‌روز یا روز خورشید است، مطالبی گذشت. واژه یلدا به معنی تولّد آمده و میان پیروان آیین مهر، روز تولّد خورشید شکست‌ناپذیر است، چون از این روز به‌تدریج خورشید بیشتر در آسمان می‌پاید و شب‌ها کوتاه‌تر و روزها بلندتر می‌شود. به همین جهت است که با توجّه به مطالب بخش نخست، ایرانیان سال را در دوره‌ای از ادوار تاریخی خود، از آغاز زمستان و ماه دی، با روز خورشید و ماه خداوند به قول بیرونی (فَلَٲِن دیماه عِندَهُم شَهرُ الله المُعَظَّم) آغاز می‌کردند، و در واقع نوروزشان به اعتباری بود. چنان‌که بارعام از سوی شاهان برگزار شده و دادخواهی می‌شد برابر با آنچه که از آداب مشهور نوروز و مهرگان بود:
«دی ماه و آن را خورماه نیز می‌گویند. نخستین روز آن خرّم‌روز است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای تعالی که هرمزد است نامیده شده، یعنی پادشاهی حكيم و صاحب رایی آفریدگار، و در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر می‌آمد و جامه‌ی سپید می‌پوشید و در بیابان بر فرش‌های سپید می‌نشست، و دربان‌ها و یساولان و قراولان را که هیبت ملک بدان‌هاست به کنار می‌راند و در امور دنیا فارغ‌البال نظر می‌نمود و هر کس که نیازمند می‌شد که با پادشاه سخن بگوید خواه که گدا باشد یا دارا، و شریف باشد یا وضيع - بدون هیچ حاجب و درمانی به نزد پادشاه می‌رفت و بدون هیچ مانعی با او گفت‌وگو می‌کرد. و در این روز پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست می‌کرد و در یک سفره با ایشان غذا می‌خورد و می‌گفت: من امروز مانند یکی از شما هستم و من با شما برادر می‌باشم زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما می‌شود و قوام عمارت آن هم به پادشاه است، و نه پادشاه را از رعیت گریزی است و نه رعیت را از پادشاه. و چون حقیقت امر چنین شد، پس من که پادشاه هستم با شما برزیگران برادر خواهم بود و مانند دو برادر مهربان خواهیم بود، به‌خصوص که دو برادر مهربان هوشنگ و ويکرد چنین بودند».

🎇 خرم‌روز، به اعتباری، جشن خورروز بوده است و خرم از آن جهت که بسیار مبارک و مقدّس شمرده می‌شد. این عید و روز را نود روز نیز گفته‌اند به آن جهت که تا نوروز، نود روز فاصله بوده است.


گاه‌شماری و جشن‌های #ایران‌_باستان
پژوهش و نوشته‌ی #هاشم_رضی، تهران، انتشارات بهجت، چاپ دوم، ۱۳۸۲، صص ۶۷۶-۶۷۷

📓📖مآخذ:
- آثار الباقیه، ص ۲۹۵، زين الاخبار، ص ۲۴۵
- برهان قاطع، جلد دوم، ص ۷۳۸
- فهرست جشن‌های زرتشتیان هندوستان را جیوانجی مُدی با اشاره به آداب و مراسم، در کتاب خود: مراسم و آداب دینی نقل کرده است:
Jivanji - modi: The Religious and Customs, P.458-463.
-تاریخ گردیزی ، صص ۵۲۲-۵۲۳
جهان اشراقی
@cafe_andishe95
🍉یلداتون مبارک🥜

🌌شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است.
این شب به زمان بین غروب آفتاب
از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود.

🔮ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند.
این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است
و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.

💚مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت
و جشن «ساتورن» خوانده می‌شد.

🤍واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند

❤️از این رو به دهمین ماه سال دی (دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

🔺یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است.

🔺مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.

🔺آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند.

🔺این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند.


🔺بدین‌سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا
واژه Sareda, «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.

🍉در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده‌ است:
«یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است».

🍉سفره شب یلدا، «میَزد» نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک»  که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.

🍉روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود.

🍉فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:

که ما را ز دین بهی ننگ نیست
به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر
نظر کردن اندر شمار سپهر
@cafe_andishe95
📍در مکتبِ توسعه‌ستیزی📍
«صناعت و قناعت» روشنفکری، «هامون» مهرجویی، و این‌جایی که اکنون ایستاده‌ایم

ما روشنفکرانی شرمنده از تجددستیزی بسیار داریم، اما روشنفکریِ توسعه‌خواه در ایران هنوز در دوران جنینی خود به سر می‌برد. کهنه مرده است اما جدید هنوز متولد نشده است. در برابر تفکری که می‌خواست ایران متجدد شود، واکنش روشنفکریِ دهه‌ی چهلی ما ایستادگی بود؛ ایستادگی‌ای که از جلال و شریعتی و فردید و داوری و شایگان آغاز شد و تا سروش نیز ادامه داشت. این سواد عام روشنفکران ما هر دغدغه‌ای داشتند، دغدغه‌شان نه‌تنها تجدد و توسعه نبود، که از مخالفان سازش‌ناپذیر توسعه نیز بودند؛ برخی با تفکر جهان‌سومی و ایدئولوژی‌های مارکسیستی همچون شریعتی و جلال، و برخی با آرمانشهرگرایی‌های خیالبافانه‌ی فلسفی، همچون فردید و شایگان و داوری، و برخی با قناعت‌پیشگی زهدورزانه همچون سروش. آن‌ها بیش‌تر از این‌که دغدغه‌ی معیشت و رفاه داشته باشند، خادمان ایدئولوژی‌‌هایی بودند که مقدس‌شان می‌پنداشتند.

توسعه که هدفش خلق ثروت و ایجاد معیشت و رفاه بود، به همین دلایل، نزد آنان پیش پاافتاده و سخیف می‌نمود و زرق‌وبرقی برای دلربایی نداشت. وداع بقایای این روشنفکری با توسعه‌ستیزی اگرچه نوید آغازی را می‌دهد اما دایه‌ی فهم جدیدی از ضرورت توسعه نیست. ما آن‌قدر از فهمِ «عقل سلیم» ــ‌این‌که بدون توسعه نمی‌توان به رفاه رسید‌ــ فاصله گرفتیم، که نسل جدیدی با شعار یک زندگی معمولی، مطالبه‌گرِ عقل سلیم شد؛ مطالبه‌گر بدیهی‌ترین چیزهایی که دریغ می‌شود، که انکار می‌شود. ما امروز می‌دانیم که قرار نیست به زودی به توسعه برسیم، اما برای آن‌که متوجه باشیم این راه را چقدر جلو آمده‌ایم، کافیست به یاد بیاوریم زمانی را که اعظم روشنفکران قومِ ما نمی‌خواستند به توسعه برسند. به یاد بیاوریم که آن خطابه‌های روشنفکری در مذمت تکنیک و توسعه، حتا عقب‌تر و عقیم‌تر از سخنان غیرروشنفکریِ کاسبان امروزینِ تحریم بود.

ما اگرچه سوارانِ قایقی به طوفان نشسته‌ایم که ساحلی از دور پیداي‌مان نیست، اما برخلافِ حمید هامون در انتظار معجزتی نیستیم. منتظرانی هستیم تا افقی ازِ ساحل امن و آرامش، رهایی از ستیز با توسعه، پدیدارمان شود. ما از هامون و آن مرداب روشنفکری عبور کرده‌ایم. حمید هامون به دریا زد و از سرِ اتفاق، با شانس، با معجزتِ دست‌های علی عابدینی، به زندگی بازگشت. کاش مهرجویی بود و زندگیِ دوباره‌ی‌ حمیدِ هامون را در بازگشت به زندگی برای‌مان روایت می‌کرد. زندگی‌ای که تکرار زندگی پیشین نمی‌توانست باشد.

✔️از متن دیباچه‌ی اندیشه پویا ۸۷. به قلم سردبیر: رضا خجسته رحیمی
@cafe_andishe95
📚معرفی کتاب📘
جستاری در فهم بشر

جان لاک_فیلسوف لیبرال

📜چکیده ای از کتاب:

کتاب حاضر یکی از آثار "جان لاک "( 1632 1704م) فیلسوف حسی و تجربی لیبرال کشور انگلستان است که خلاصه‌ای از متن را "پرنیگل تیسون "فراهم آورده و سال‌ها پیش مرحوم "رضازاده شفق "آن را به فارسی ترجمه نموده است .
🪝در این کتاب "لاک "برخلاف روشنفکرانی که هوادار وجود تصورات فطری بودند و اصول فکر بشر را در ضمیر او می‌دانستند بر این باور است که" :ضمیر آدمی در تولد مانند لوحه سفیدی است که نقشی بر آن نیست و نوزاد هیچ گونه تصوری ندارد تا چه ماند به تصورات اولیه، خواه علمی و خواه اخلاقی .در نتیجه عمل تجربه و احساس است که ذهن متدرجا کسب علم می‌کند، یعنی دارای تصورات می‌گردد ."در این نظر وی از فلاسفه عقلانی مانند دکارت که اساس علوم را مبتنی به اولیات می‌دانستند، جدا شد و علم را نتیجه آزمایش و تجربه دانست و همان طور که در عقیده سیاسی، مخالف تحکم حکومت بود، در فلسفه هم مخالف تحکم اصول فطری یا اولیات بود و می‌گفت" :

برخلاف طرفداران اصول فطری در ابتدا ذهن ما خالی است و باید تصورات از راه تجربه به آن بیاید... .ذهن ما می‌تواند تصوری را به وجود آورد و نه آن را از بین ببرد، ما تصورات را فقط دریافت می‌داریم و یعنی ذهن فقط منفعل است...پس علم ما نسبت به تمام عالم خارجی منحصرا از راه تجربه حسی به حصول می‌آید" .
"لاک "در بخش دیگری از کتاب حاضر درباره فلسفه زبان صحبت می‌کند . "مقصود عمده او در این مبحث رد بعضی جهات فلسفی عقلانی یا نظری است که نسبت به مفاهیم کلی مصادیق واقعی خارجی و مستقل قائل بودند ."لاک در این باره نظرات ارسطو و هم افلاطون را رد می‌کند و با وضوح می‌گوید" :

افراد اعیان وجود دارند و کلی فقط یک موضوع زبانی یا عبارتی است که برای سهولت به جای این که هر فرد را نامی می‌دهیم، مجموع اشیاء مشابه را یک نام می‌گذاریم .پس مفهوم کلی مصداقی غیر از افراد یا اجزای آن در خارج وجود ندارد و کلمات کلی، نام‌هایی بیش نیستند .
ما وقتی نامی به یک مفهوم کلی مانند "طلا "می‌دهیم، هرگز ذات و حقیقت آن را نمی‌دانیم، فقط چند خاصیت مشترک را به هم می‌نهیم و کلی می‌سازیم که می‌توان آن را حقیقت اسمی یا ذات اسمی نامید" ."لاک "بر خلاف "دکارت "بعد و جسم را یکی نمی‌داند و می‌گوید" :بعد بدون جسم متصور است، خاصیت جسم همان جسمیت و امتناع تداخل است .

فکر هم ذاتی روح نیست، بلکه در نتیجه تجربه و حس عارض روح می‌گردد و به حدوث می‌پیوندد ."لاک علم را این گونه تعریف می‌کند" :

علم عبارت است از ادراک تطابق یا عدم تطابق تصورات ما ." مطالب این کتاب در چهار باب اصلی یعنی "اصول فطری، تصورات، فلسفه زبان و باب علم، همراه با مباحث متنوع سامان یافته است .

@cafe_andishe95
🕯کانت می‌گوید شگفت‌انگیز است که ایمان به بهشت و جهنم، خود را به شکل خودکار به همه تحمیل می‌کنند. این امر به خاطر خصلت اخلاقی عامی است که در نهاد بشر است. با این حال، وعده انجیل درباره روز جزا در جهان دیگر، به خاطر این نیست که آن را انگیزه رفتار اخلاقی کند. ترس از این جهان یا جهان بعد، هر دو به یک اندازه، ارزش انگیزه بودن را ندارند و نباید توسط مقامات دینی تحمیل شوند. کشتن افراد به خاطر اعتقادشان مسلما غلط است، مگر اینکه دستوری الهی برای مفتش مذهبی بارز شده باشد و این هم چیزی است که هرگز نمی‌شود قطعیت داشته باشد. هر کس بگوید
《کسی که به این اصل دینی اعتقاد نداشته باشد، ملعون است》 باید آماده باشد این را هم بگوید که
《اگر آنچه اکنون به تو می گویم درست نیست، ملعون اصلی منم》.

📚 ایمانوئل کانت، آنتونی کنی، ترجمه رضا یعقوبی، نشر پارسه، ۱۳۹۹، ص۹۲.
@cafe_andishe95
🔍زمانه‌یِ ما زمانه‌یِ نقد است که همه چیز باید تسلیمِ آن شود.
دین از طریق تقدسِ خود و قانون به واسطه‌یِ ابهتِ خود معمولا می‌خواهند خود را از آن معاف دارند.
ولی به این ترتیب ظنِّ موجهی علیه خود بر می‌انگیزند، و نمی‌توانند طالبِ احترامِ خالصانه‌ای باشند که عقل تنها نثارِ چیزی می‌کند که توانسته است در برابرِ آزمونِ آزاد و آشکار استوار بماند.


(#کانت / از کتاب نقد عقل محض)
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💰میلتون فریدمن، اقتصاد‌دان بزرگ آمریکایی:

زمانی که دولت بزرگ داشته باشیم، کسب‌و‌کارها و صنایع با کنترل و اتحاد دولت، علیه مردم و مصرف کننده می‌شوند. این یکی از دلایلی است که دولت باید کوچک و حداقلی باشد تا امکان سیطره و اتحاد سیاهی این چنینی علیه مردم و مصرف کنندگان پدید نیاید.
کسب‌و‌کارها نهادهای بسیاری مفیدی برای افراد و جامعه هستند و باید با اتکا به تولید محصولات با کیفیت و قیمت های نسبی پایین در بازار آزاد رقابت کنند و به بقا و رشد خود ادامه دهند و نه با کمک و دخالت دولتی.

عاقبت دخالت دولتی، رانت بازی و فساد و به زدن رقابت سالم است. دخالت دولت باعث رشد خودی‌های دولتی می‌شود و نه لزوما بیزنس با محصول بهتر.
@cafe_andishe95
☪️آنچه محمد از بهشت با خود آورد و در قرآن قرار داد به اصول مذهبی محدود نبود، بلکه مبانی سياسی، قوانين جزايی و مدنی، و تئوری های علمی بود.

اما انجيل به مناسبات کلی انسان و خدا و انسان با انسان، محدود است. بيش از آن را نيز درسی نميدهد و مردم را متعهد به اعتقاد به چيزی در آن عرصه ها نميداند.
همين امر بيش از هزار دليل ديگر کافی است که نشان دهد اسلام قادر نخواهد بود در عصر روشنگری و دموکراسی، قدرت خود را حفظ کند، در صورتيکه قدرت مسيحيت در چنين اعصاری نظير هر عصر ديگر، مقدّر است


📚📖(دموکراسی در آمريکا، الکسی دو توکویل، صفحه ۲۴۲ متن انگليسی)

@cafe_andishe95
📜رضا ‏براهنی در کتاب "در انقلاب ایران چه شده است و چه خواهد شد":


"شاه مدعی است امام خمینی مخالف آزادی زن است. این حرف از دهن صهیونیست‌ها بیرون می‌آید و تا این لحظه امام خمینی آزادی زنان را محکوم نکرده. بهتر است به پرونده خود شاه نگاه کنیم. آیا او که از دوران نوجوانی تا به امروز
‏طاق و جفت، زن جوان به دربار می‌برده می‌تواند مدافع زنان باشد؟"

شاه به آذربایجان لشگر کشید و زنان آذربایجانی را قتل عام کرد. شاه 700 زن ایرانی را در روز اول اعلام حکومت نظامی در تهران به گلوله بست. شاه به ناموس صدها زن در زندان تجاوز کرد. آیا آزادی فحشای درباری، آزادی زن است؟
‏بدن زن ایرانی توسط مسلسل‌های شاه سوراخ شده است. این نشان می‌دهد زن نقش خود را به خوبی ایفا کرده است. تا این ساعت سندی در دست نداریم که امام خمینی مخالف این نقش است اما کلیه اسناد این 37 سال نشان می‌هد شاه مخالف زن آزاد است."

#روشنفکر_دوزاری
#ارتجاع_سرخ_و_سیاه
#پایان_پنجاه_و_هفت
#پنکه_سقفی
@cafe_andishe95
🗓ماه می ۱۹۶۸، دانشگاه سوربن پاریس بعد از تصرف دانشگاه توسط دانشجویان کمونیست در جریان اعتراضات می۶۸؛ با تصاویر مائو و لنین بر روی ستون‌های ورودی.

نقطه شروع این اعتراضات گروهی از دانشجویان چپ افراطی علیه سرمایه‌داری و امپریالیسم و این حرف‌ها بود و از شعارهای معروف دانشجویان در آن روزها "مارکس، مائو، مارکوزه" بود. تظاهرات می ۱۹۶۸ که می‌رفت تا منجر به یک انقلاب تمام عیار شود و در برخی آمار تا ۲۰ درصد جمعیت فرانسه را درگیر کرد و دانشجویان سوسیالیست و آنارشیست بسیاری از دانشگاه‌های سراسر فرانسه را به شورش کشاندند و شاهد تظاهرات گسترده‌ای از طیف‌های چپ و کارگری (در یک مورد تا ۵۰۰ هزار نفر تظاهرات در باسیل) بود در نهایت به انتخاباتی منتهی شد که حزب شارل دوگل (حکومت وقت) در آن به پیروزی قاطعی (تقریبا ۳۵۰ کرسی از ۴۳۰ کرسی موجود) رسید. با آن‌که تظاهرات و شورش‌ها برای چند ده روز ادامه داشت و شاهد اجتماعات چند صد هزار نفری بود تعداد تلفات جانی این تظاهرات تنها ۲ نفر کشته بود. به شوخی می‌گویند "ورزش ملی فرانسه تظاهرات است"
محمد الف
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دیروز یکشنبه (۲۴ دسامبر/۳ دی) در گفتگویی با شبکه خبری فاکس آمریکا به مساله تهدیدهای جمهوری اسلامی علیه امنیت بین‌المللی پرداختم و نیز با توجه به اینکه در ایام کریسمس و آغاز سال نو میلادی قرار داریم، از آزار و سرکوبی که هم‌میهنان مسیحی‌مان در ۴۴ سال گذشته از سوی رژیم تجربه کرده‌اند، سخن گفتم. در این گفتگو بار دیگر تاکید کردم که یک ایران سکولار و دموکراتیک به دنبال صلح در داخل و خارج مرزهایش خواهد بود.

زیرنویس فارسی از @Unikador

لینک بدون زیرنویس فارسی در کانال یوتیوب فاکس‌نیوز

متن فارسی گفتگو در کیهان لندن

@OfficialRezaPahlavi
💰💳 سنگاپور یک معجره اقتصادی است !



یک وجب مملکت در صدر جذب سرمایه گذاری خارجی قرار دارد و حالا آخرین آمار می گوید اینجا سومین مرکز مالی دنیا شده است؛ آن هم در میان این همه ابرقدرت اقتصادی در سراسر جهان ...

در سالی که گذشت نیویورک با 46 تریلیون دلار سرمایه در بازار سهام، همچنان پیشروترین مرکز مالی در جهان است و لندن با وجود اندکی کاهش به دلیل برگزیت در جایگاه دوم قرار دارد. 

💸سنگاپور به دلیل بی‌طرفی دیپلماتیک و میزبانی مقر منطقه‌ای غول‌های فناوری در رتبه سوم قرار داشته و هنگ‌کنگ، سانفرانسیسکو و لس آنجلس در رده‌های بعدی هستند.

شانگهای با بزرگترین بورس آسیا با یک پله سقوط در رتبه هفتم و شنزن و پکن پنج پله سقوط کرده‌اند

پاریس با چهار پله سقوط به رتبه چهاردهم رسیده و آمستردام و فرانکفورت در جايگاه شانزده و هفده جای دارند.

فوربس هفته گذشته عربستان و امارات را در بین ده کشور پرقدرت جهان ارزیابی کرد

معلوم نیست پس از چهار دهه و کارنامه ای مشخص چه زمانی قرار است معیارهایمان را نسبت به قدرت تغییر دهیم!
✍🏻 حامد پاک‌طینت
@cafe_andishe95
2024/09/30 17:27:35
Back to Top
HTML Embed Code: