Forwarded from لیلا کردبچه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میخواهی دلتنگت نباشم
انگار كه بخواهی شيروانیهای رشت خيس نباشند
انگار كه بخواهی زمستانهای الموت سرد نباشند
انگار كه بخواهی پاييزهای چنار كاشان زرد نباشند
دنيا اما كاری به خواستن هيچكس ندارد
من هم سالهاست میخواهم کنارم باشی...
#لیلا_کردبچه
@leila_kordbacheh
انگار كه بخواهی شيروانیهای رشت خيس نباشند
انگار كه بخواهی زمستانهای الموت سرد نباشند
انگار كه بخواهی پاييزهای چنار كاشان زرد نباشند
دنيا اما كاری به خواستن هيچكس ندارد
من هم سالهاست میخواهم کنارم باشی...
#لیلا_کردبچه
@leila_kordbacheh
فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی
ای دوست! به داد دل من دیر رسیدی
از یاد بِبَر قصهی ما را هم از امروز
دربارهی ما هرچه شنیدی نشنیدی
#فاضل_نظری
@Vaajpub
ای دوست! به داد دل من دیر رسیدی
از یاد بِبَر قصهی ما را هم از امروز
دربارهی ما هرچه شنیدی نشنیدی
#فاضل_نظری
@Vaajpub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای روزهای خوب که در راهید!
ای جادههای گمشده در مِه!
ای روزهای سختِ ادامه!
از پشت لحظهها به در آیید.
ای روز آفتابی!
ای مثل چشمهای خدا آبی!
ای روزِ آمدن!
ای مثل روز، آمدنت روشن!
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما
با من بگو که آیا من نیز
در روزگارِ آمدنت هستم؟
به مناسبت سالگرد درگذشت #قیصر_امینپور
@Vaajpub
ای جادههای گمشده در مِه!
ای روزهای سختِ ادامه!
از پشت لحظهها به در آیید.
ای روز آفتابی!
ای مثل چشمهای خدا آبی!
ای روزِ آمدن!
ای مثل روز، آمدنت روشن!
این روزها که میگذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما
با من بگو که آیا من نیز
در روزگارِ آمدنت هستم؟
به مناسبت سالگرد درگذشت #قیصر_امینپور
@Vaajpub
Forwarded from لیلا کردبچه
درختی دیوانهام
که برای اجاق زمستانت اگر هیزم بخواهی،
ریشههایم را بیرون میآورم از خاک
و بهسمت آتش قدم برمیدارم
چیزی از من بپرس
کاری از من بخواه
که تنها من جوابش را بدانم
که تنها من از عهدهاش برآیم
بخواه تا بمیرم
بخواه تا زنده بمانم
بخواه تا کاری کنم برایت
مثل دم کردن چای در شبی برفی،
مثل انداختنِ چند تکه یخ در لیوانِ تابستان،
مثل روشن کردنِ سیگارت در اتاقی تاریک،
مثل هر کار دیگری
که دوست داری تنها یک نفر برایت انجام دهد
بپرس از من که چگونه از پاهایم گذشتهام
و با قلبم بهسراغت آمدهام
چون درختی که با برگهایش
خود را به پاییز میرسانَد
بخواه از من که برایت توضیح دهم
با من چه کرده اندوهت
که بعد از این
هرجا درختی دربرابر زرد شدن مقاومت کند
خودم
یکتنه آبروی پاییز را میخرم.
#لیلا_کردبچه
«درنا در بزرگراه»
@leila_kordbacheh
که برای اجاق زمستانت اگر هیزم بخواهی،
ریشههایم را بیرون میآورم از خاک
و بهسمت آتش قدم برمیدارم
چیزی از من بپرس
کاری از من بخواه
که تنها من جوابش را بدانم
که تنها من از عهدهاش برآیم
بخواه تا بمیرم
بخواه تا زنده بمانم
بخواه تا کاری کنم برایت
مثل دم کردن چای در شبی برفی،
مثل انداختنِ چند تکه یخ در لیوانِ تابستان،
مثل روشن کردنِ سیگارت در اتاقی تاریک،
مثل هر کار دیگری
که دوست داری تنها یک نفر برایت انجام دهد
بپرس از من که چگونه از پاهایم گذشتهام
و با قلبم بهسراغت آمدهام
چون درختی که با برگهایش
خود را به پاییز میرسانَد
بخواه از من که برایت توضیح دهم
با من چه کرده اندوهت
که بعد از این
هرجا درختی دربرابر زرد شدن مقاومت کند
خودم
یکتنه آبروی پاییز را میخرم.
#لیلا_کردبچه
«درنا در بزرگراه»
@leila_kordbacheh
کسی چه میداند من امروز چندبار فرو ریختم، چندبار دلتنگ شدم
از دیدن کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود!
#ژوان_هریس
-کفشهای آبنباتی -
@Vaajpub
از دیدن کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود!
#ژوان_هریس
-کفشهای آبنباتی -
@Vaajpub
زنی که با یک کتاب، شعر، آهنگ یا حتی یک فنجان قهوه حالش خوب میشود، هیچکس در برابر او پیروز نمیشود.
حتی زندگی در مقابلش شکست میخورد.
#جبران_خلیل_جبران
@Vaajpub
حتی زندگی در مقابلش شکست میخورد.
#جبران_خلیل_جبران
@Vaajpub
«سراسیمه در مکث» تازهترین اثر احسان افشاری است که توسط نشر واج منتشر شدهاست.
احسان افشاری از نخستین مجموعههایش در تلاش بوده تا قدمی فراتر از مرزهای شناختهشده و پذیرفتهشدهٔ زیباییشناسیِ شعر بگذارد، چه آنجا که در حوزههای واژگانی، «خاکبادک» و «زیباییِ منحصربهجمع» و... را ساخته بود، چه آنجا که در شعرهای سپیدش دست به فرارویهای ساختاری زده بود، و چه اینجا و در این مجموعهرباعی، که دست در پیکرهٔ رباعی بردهاست؛ همان رباعیای که همه میدانیم ساختمندترین قالب شعر فارسی است و دست بردن در سازوکار آن، کارِ سادهای نیست، چه رسد به اینکه شاعری بخواهد چیزی به آن پیکره بیفزاید، و آن چیز، بخشی زینتی و جدا از پیکره، بهمثابهٔ گوشواره نباشد، بلکه در ادامهٔ اندامِ سازوارِ آن رباعی، روییده و رشد کرده باشد:
از من به تو نامهای غمانگیز رسید
از تو به من انتظارِ یکریــز رسید
رفتی و تمـــام فصلها زرد شدند
بـا کـوچ تـو پاییـز بـه پاییـز بـه پاییـز بـه پاییـز رسید
«سراسیمه در مکث» در 70 صفحه منتشر شده، و در دو بخشِ «دفتر اول» و «دفتر دوم»، 60 رباعی زیبا و متفاوت را دربر گرفتهاست.
@vaajpub
احسان افشاری از نخستین مجموعههایش در تلاش بوده تا قدمی فراتر از مرزهای شناختهشده و پذیرفتهشدهٔ زیباییشناسیِ شعر بگذارد، چه آنجا که در حوزههای واژگانی، «خاکبادک» و «زیباییِ منحصربهجمع» و... را ساخته بود، چه آنجا که در شعرهای سپیدش دست به فرارویهای ساختاری زده بود، و چه اینجا و در این مجموعهرباعی، که دست در پیکرهٔ رباعی بردهاست؛ همان رباعیای که همه میدانیم ساختمندترین قالب شعر فارسی است و دست بردن در سازوکار آن، کارِ سادهای نیست، چه رسد به اینکه شاعری بخواهد چیزی به آن پیکره بیفزاید، و آن چیز، بخشی زینتی و جدا از پیکره، بهمثابهٔ گوشواره نباشد، بلکه در ادامهٔ اندامِ سازوارِ آن رباعی، روییده و رشد کرده باشد:
از من به تو نامهای غمانگیز رسید
از تو به من انتظارِ یکریــز رسید
رفتی و تمـــام فصلها زرد شدند
بـا کـوچ تـو پاییـز بـه پاییـز بـه پاییـز بـه پاییـز رسید
«سراسیمه در مکث» در 70 صفحه منتشر شده، و در دو بخشِ «دفتر اول» و «دفتر دوم»، 60 رباعی زیبا و متفاوت را دربر گرفتهاست.
@vaajpub
احسان افشاری متولد چهارم بهمنماهِ سال 1365 تهران، از شاعران جوانی است که در یک دهۀ اخیر بهعنوان شاعری توانمند و جدی خوش درخشیده است.
از احسان افشاری از آغاز تا به امروز، چندین مجموعهشعر موفق در قالبهای سنتی و نو منتشر شده است، مانندِ:
ـ از کتیبه تا کوبلن
ـ دندانههای سینِ احساسم
ـ سایه
ـ بیگانه
ـ مادام
ـ سراسیمه در مکث
افشاری در سالهای اخیر، دست به تجربههای جدی در عرصۀ موسیقی زده است و از دکلمههای متفاوت و تکنوازیهای هنرمندانه، تا سرایش ترانههای ماندگار و همکاری با خوانندههای مطرح همچون سالار عقیلی و...، تا خلق نمایشهای منظومِ «شطرنج» و «پیروز و پریزاد» و... و همکاری با علی قمصری را به جامعۀ هنر و ادبیات عرضه کردهاست.
@Vaajpub
از احسان افشاری از آغاز تا به امروز، چندین مجموعهشعر موفق در قالبهای سنتی و نو منتشر شده است، مانندِ:
ـ از کتیبه تا کوبلن
ـ دندانههای سینِ احساسم
ـ سایه
ـ بیگانه
ـ مادام
ـ سراسیمه در مکث
افشاری در سالهای اخیر، دست به تجربههای جدی در عرصۀ موسیقی زده است و از دکلمههای متفاوت و تکنوازیهای هنرمندانه، تا سرایش ترانههای ماندگار و همکاری با خوانندههای مطرح همچون سالار عقیلی و...، تا خلق نمایشهای منظومِ «شطرنج» و «پیروز و پریزاد» و... و همکاری با علی قمصری را به جامعۀ هنر و ادبیات عرضه کردهاست.
@Vaajpub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با پرسشی بزرگ، ولی مضحک
چشم از تمام منظرهها بستم
او سایۀ من است در این بازی،
یا این منم که سایۀ او هستم؟
شعر و صدای #احسان_افشاری
@Vaajpub
چشم از تمام منظرهها بستم
او سایۀ من است در این بازی،
یا این منم که سایۀ او هستم؟
شعر و صدای #احسان_افشاری
@Vaajpub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مطمئنم بار اوّل نیست که
در همین بنبست ترکم میکنی
شرط میبندم نمیدانی خودت
چندمینبار است ترکم میکنی...
شعر و صدای #احسان_افشاری
@Vaajpub
در همین بنبست ترکم میکنی
شرط میبندم نمیدانی خودت
چندمینبار است ترکم میکنی...
شعر و صدای #احسان_افشاری
@Vaajpub
چند رباعی از مجموعۀ «سراسیمه در مکث» #احسان_افشاری
چشــم تو ادامۀ شبی غمگین اسـت
ابروی تو ردِّ خــوشۀ پرویــن اسـت
پیوسته دو ابروی تو، بالای دو چشم
نایابترین شکلِ رباعی، این اسـت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای خـونِ دویـده در رگِ اشعـارم،
ای نبضِ دقیــــقههای بیتکرارم،
تو جـانِ منی و اعترافم این است:
از جانِ خودم دوستترت میدارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همصحبتِ این جهانِ مبهم نشدیم
بازیــچۀ شـاعـران عالـــم نشدیم
مـانند دو تـا واژۀ بـاران و درخــت
ما هیــچ زمان، قافیۀ هم نشدیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این گوش به آن گوش روایت کرده،
دیــوار بـه دیــوار حکــایت کرده،
مــانند دو تا اتـاق در تـاریکـــی،
تنهـاییِ مـا بـههــم سـرایت کـرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این خانه صدای پای خشخش دارد
در خود دوهــــزار روحِ سرکش دارد
آرامتر از همیـشه ترکـم کـن، عشـق!
ایـن خـاطره احتـــمالِ ریـزش دارد
@Vaajpub
چشــم تو ادامۀ شبی غمگین اسـت
ابروی تو ردِّ خــوشۀ پرویــن اسـت
پیوسته دو ابروی تو، بالای دو چشم
نایابترین شکلِ رباعی، این اسـت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای خـونِ دویـده در رگِ اشعـارم،
ای نبضِ دقیــــقههای بیتکرارم،
تو جـانِ منی و اعترافم این است:
از جانِ خودم دوستترت میدارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همصحبتِ این جهانِ مبهم نشدیم
بازیــچۀ شـاعـران عالـــم نشدیم
مـانند دو تـا واژۀ بـاران و درخــت
ما هیــچ زمان، قافیۀ هم نشدیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این گوش به آن گوش روایت کرده،
دیــوار بـه دیــوار حکــایت کرده،
مــانند دو تا اتـاق در تـاریکـــی،
تنهـاییِ مـا بـههــم سـرایت کـرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این خانه صدای پای خشخش دارد
در خود دوهــــزار روحِ سرکش دارد
آرامتر از همیـشه ترکـم کـن، عشـق!
ایـن خـاطره احتـــمالِ ریـزش دارد
@Vaajpub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاهی به زندگی بیژن الهی
تدوینگر: بنفشه جوکار
نامش برف بود
تنش، برفی
قلبش از برف
و تپشش
صدای چکیدن برف
بربامهای کاگلی ...
و من او را
چون شاخهیی که به زیر بهمن شکسته باشد
دوست میداشتم.
#بیژن_الهی
@Vaajpub
تدوینگر: بنفشه جوکار
نامش برف بود
تنش، برفی
قلبش از برف
و تپشش
صدای چکیدن برف
بربامهای کاگلی ...
و من او را
چون شاخهیی که به زیر بهمن شکسته باشد
دوست میداشتم.
#بیژن_الهی
@Vaajpub