Forwarded from لیلا کردبچه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و دستانِ تو بِداههای گرم و بههنگام بود
که در ذهنِ گنجشکهای زمستاندیده نمیگنجید
آمدی با سخاوتِ دستانت
و از کنارِ ناخنهایم، برگهای تازه جوانه زد
بر چندشاخگیِ موهایم
گنجشکهای جوان لانه ساختند
و آوازهای تازه آموختم
به آینه گفتم «فرصت کم است
وقتی برای شمردنِ بهارهای رفته نمانده،
دستی به موهایم بکش
هرطور شده باید این فصل
زیبا بمانم»
#لیلا_کردبچه
@leila_kordbacheh
که در ذهنِ گنجشکهای زمستاندیده نمیگنجید
آمدی با سخاوتِ دستانت
و از کنارِ ناخنهایم، برگهای تازه جوانه زد
بر چندشاخگیِ موهایم
گنجشکهای جوان لانه ساختند
و آوازهای تازه آموختم
به آینه گفتم «فرصت کم است
وقتی برای شمردنِ بهارهای رفته نمانده،
دستی به موهایم بکش
هرطور شده باید این فصل
زیبا بمانم»
#لیلا_کردبچه
@leila_kordbacheh
گتسبیینگ «Gatsbying» فعلیست که تازگیها به زبان انگلیسی اضافه شده و به عمل «تیک زدن» در شبکههای اجتماعی اشاره میکند؛ یعنی وقتی پستی را در صفحهمان برای تمام دنبال کنندگان به اشتراک میگذاریم تا توجه یک نفر خاص را جلب کنیم و منتظر لایک و واکنش او میمانیم.
این فعل از نام جی گتسبی شخصیت اصلی رمان «گتسبی بزرگ» نوشتۀ #اسکات_فیتزجرالد اقتباس شده است؛ میلیونر تازهبهدوران رسیدهای که برای جلب توجه زن محبوبش، دیزی، مهمانیهای بزرگ با حضور چند صد مهمان ترتیب میداد.
@Booef
این فعل از نام جی گتسبی شخصیت اصلی رمان «گتسبی بزرگ» نوشتۀ #اسکات_فیتزجرالد اقتباس شده است؛ میلیونر تازهبهدوران رسیدهای که برای جلب توجه زن محبوبش، دیزی، مهمانیهای بزرگ با حضور چند صد مهمان ترتیب میداد.
@Booef
Forwarded from لیلا کردبچه
دورهٔ دهم (و آخر) کارگاه مجازی شعر «لیلا کردبچه»، در تابستان ۱۴۰۳، در شانزده جلسه برگزار میشود.
جلسه اول: دربارهٔ شعر
جلسه دوم: زبان شعر
جلسه سوم: موسیقی شعر۱
جلسه چهارم: موسیقی شعر۲
جلسه پنجم: موسیقی شعر۳
جلسه ششم: جلوههای دیداری شعر ۱
جلسه هفتم: جلوههای دیداری شعر۲
جلسه هشتم: جلوههای دیداری شعر۳
جلسه نهم: ساختارهای نحوی۱
جلسه دهم: ساختارهای نحوی۲
جلسه یازدهم: ساختار نحوی۳
جلسه دوازدهم: صورخیال۱
جلسه سیزدهم: صورخیال۲
جلسه چهاردهم: صورخیال۳
جلسه پانزدهم: تناسبها و تداعیها
جلسه شانزدهم: ساختار شعر و جریانهای شعر معاصر
شانزده جلسه طی دو ماه، به صورت دو جلسهٔ دوساعتی در هفته، و همراه با کار کلاسی و نقد شعر برگزار میشود
شروع دوره: هفتهٔ اول تیر
پایان دوره: هفتهٔ آخر مرداد
شماره برای هماهنگی (پیامک، تلگرام، واتساپ)
09195710795
جلسه اول: دربارهٔ شعر
جلسه دوم: زبان شعر
جلسه سوم: موسیقی شعر۱
جلسه چهارم: موسیقی شعر۲
جلسه پنجم: موسیقی شعر۳
جلسه ششم: جلوههای دیداری شعر ۱
جلسه هفتم: جلوههای دیداری شعر۲
جلسه هشتم: جلوههای دیداری شعر۳
جلسه نهم: ساختارهای نحوی۱
جلسه دهم: ساختارهای نحوی۲
جلسه یازدهم: ساختار نحوی۳
جلسه دوازدهم: صورخیال۱
جلسه سیزدهم: صورخیال۲
جلسه چهاردهم: صورخیال۳
جلسه پانزدهم: تناسبها و تداعیها
جلسه شانزدهم: ساختار شعر و جریانهای شعر معاصر
شانزده جلسه طی دو ماه، به صورت دو جلسهٔ دوساعتی در هفته، و همراه با کار کلاسی و نقد شعر برگزار میشود
شروع دوره: هفتهٔ اول تیر
پایان دوره: هفتهٔ آخر مرداد
شماره برای هماهنگی (پیامک، تلگرام، واتساپ)
09195710795
متن نامهٔ تازه منتشرشدهٔ #ابراهیم_گلستان به #صادق_چوبک
در سوگ فقدان فروغ (در چهار صفحه)
تاریخ نامه: نوامبر ۱۹۶۷، یعنی آذر ۱۳۴۶، ۱۱ ماه پس از مرگ فروغ است.
@Booef
در سوگ فقدان فروغ (در چهار صفحه)
تاریخ نامه: نوامبر ۱۹۶۷، یعنی آذر ۱۳۴۶، ۱۱ ماه پس از مرگ فروغ است.
@Booef
Audio
جزء از کل استیو تولتز
این کتاب دربارهٔ خانواده عجیب و غریب دین و اطرافیان و آشنایان آنها است.
این کتاب یکی از موفقترین آثار ادبیات استرالیا است که در مدتزمان کمی توانست بهعنوان یکی از پرفروشترین آثار نیویورکتایمز و آمازون شناخته شود. این کتاب روایت دو نسل از خانوادهی «دین» است که با کارهای عجیبوغریب و گاها جنایی و ترسناک در میان مردم کشور استرالیا شناخته شدهاند. «مارتین دین»، «تری دین» و «جسپر دین» سه ضلع مثلث این کتاب محبوب و تأثیرگذار هستند که از زمان جنگ جهانی دوم تا اوایل قرن بیست و یکم در استرالیا، پاریس و تایلند زندگی میکنند.
راوی: بهرام ابراهیمی
@Booef
این کتاب دربارهٔ خانواده عجیب و غریب دین و اطرافیان و آشنایان آنها است.
این کتاب یکی از موفقترین آثار ادبیات استرالیا است که در مدتزمان کمی توانست بهعنوان یکی از پرفروشترین آثار نیویورکتایمز و آمازون شناخته شود. این کتاب روایت دو نسل از خانوادهی «دین» است که با کارهای عجیبوغریب و گاها جنایی و ترسناک در میان مردم کشور استرالیا شناخته شدهاند. «مارتین دین»، «تری دین» و «جسپر دین» سه ضلع مثلث این کتاب محبوب و تأثیرگذار هستند که از زمان جنگ جهانی دوم تا اوایل قرن بیست و یکم در استرالیا، پاریس و تایلند زندگی میکنند.
راوی: بهرام ابراهیمی
@Booef
Forwarded from لیلا کردبچه
چشمهای تو
میشیِ مایل به معبدی متروک
از آنها که در مسیرِ نگاهشان
چندبار دینِ آدم عوض میشود
دستهایت ضمیرهای مستتر نوازش
از آنها که جلوی آدم را میگیرند
و دیگر نمیشود به روزهای قبل برگشت
و قلبت...
کسی چه میداند خدا هنگام خلقتِ بعضی چیزها
به چه فکر میکرده!؟
از آن آهنگها بودی
که هرکسی لااقل یکبار در عمرش با آنها گریستهاست
و آدم را ناچار میکنند به هرکسی حسادت کند
حسادت میکنم
چون من سزاوارترینِ زنانم
برای آنکه اندوه را به ساعتِ چهارِ نیمهشب
انتظار را به سالهای ماندۀ عمر
و زخم را به قلبم ضمیمه کنم.
#لیلا_کردبچه
#درنا_در_بزرگراه
@leila_kordbacheh
میشیِ مایل به معبدی متروک
از آنها که در مسیرِ نگاهشان
چندبار دینِ آدم عوض میشود
دستهایت ضمیرهای مستتر نوازش
از آنها که جلوی آدم را میگیرند
و دیگر نمیشود به روزهای قبل برگشت
و قلبت...
کسی چه میداند خدا هنگام خلقتِ بعضی چیزها
به چه فکر میکرده!؟
از آن آهنگها بودی
که هرکسی لااقل یکبار در عمرش با آنها گریستهاست
و آدم را ناچار میکنند به هرکسی حسادت کند
حسادت میکنم
چون من سزاوارترینِ زنانم
برای آنکه اندوه را به ساعتِ چهارِ نیمهشب
انتظار را به سالهای ماندۀ عمر
و زخم را به قلبم ضمیمه کنم.
#لیلا_کردبچه
#درنا_در_بزرگراه
@leila_kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عقاید یک دلقک نوشتهٔ هاینریش
این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام هانس شنیر است که معشوقهاش، ماری، او را بابت دلایل مذهبی ترک کرده و وارد رابطه با مردی کاتولیک به نام هربرت تسوپفنر شدهاست که دارای نفوذ مذهبی و سیاسی قابل توجهی است. هانس به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرضهای همیشگیاش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آورده است. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط میکند». فقط دو چیز این دردها را تسکین میدهند: مشروب و ماری. مشروب یک تسکین موقتیست ولی ماری نه؛ ولی او رفته. سراسر داستان روایت چند ساعتی است که هانس شنیر از بوخوم به زادگاهش بن باز میگردد و بعد از ناامیدی عاطفی و حس تنهایی و فقری که به او دست میدهد برای اجرا با گیتار به ایستگاه راهآهن بن میرود. در خلال این مدت او به صورت نامنظم و غیرخطی خاطراتی را تعریف میکند که برای خواننده روشن میکند که چطور وضعیت او به اینجا کشیده است.
راوی: آرمان سلطان زاده
@Booef
این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام هانس شنیر است که معشوقهاش، ماری، او را بابت دلایل مذهبی ترک کرده و وارد رابطه با مردی کاتولیک به نام هربرت تسوپفنر شدهاست که دارای نفوذ مذهبی و سیاسی قابل توجهی است. هانس به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرضهای همیشگیاش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آورده است. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط میکند». فقط دو چیز این دردها را تسکین میدهند: مشروب و ماری. مشروب یک تسکین موقتیست ولی ماری نه؛ ولی او رفته. سراسر داستان روایت چند ساعتی است که هانس شنیر از بوخوم به زادگاهش بن باز میگردد و بعد از ناامیدی عاطفی و حس تنهایی و فقری که به او دست میدهد برای اجرا با گیتار به ایستگاه راهآهن بن میرود. در خلال این مدت او به صورت نامنظم و غیرخطی خاطراتی را تعریف میکند که برای خواننده روشن میکند که چطور وضعیت او به اینجا کشیده است.
راوی: آرمان سلطان زاده
@Booef