Telegram Web Link
طعنه‌ی خلق و جفای فلک و جور رقیب
همه هیچ‌اند اگر، یار موافق باشد ...

#شوریده_شیرازی
منزلگه دل ها همه کاشانه ی عشق است
هر جا که دلی گم شده در خانه ی عشق است

ویرانه ی جاوید بماند دل بی عشق
آن دل شود آباد که ویرانه ی عشق است

فرزانه در آید به پری خانه ی مقصود
هر کس که در این بادیه دیوانه ی عشق است

پیمانه ی زهر فلکم تلخ نسازد
این حوصله تلخی کش پیمانه ی عشق است

هر کس به لبش گرم شود چشم تبسم
با او ننشینند که بیگانه ی عشق است

عرفی دل و دین باخته ای دلخوش او باش
این ها ثمر کاشتن دانه ی عشق است

#عرفی_شیرازی
همه چيز تويى،
هرآنچه كه هست
ازعشق
ازعصيان
از دلتنگى هاى من..

“ جمال ثريا “
.

عصر "دلتنگی" است ...
گول این هیاهو را نخور
ازدحام شهر
از انبوه تنهایی پر است ...

#سیدمحسن_خاتمی
.

بی‌کسی دل‌های غمگین را کند غمخوارِ هم
غم دلِ ما را نوازش کرد و دل غم را نواخت ...

#صائب_تبریزی
.

و من چه بوده‌ام؟ یک سراب باطل! اما قلبت هنوز هم به من حق می‌دهد و آن چشم‌های قشنگ اندوهگینت، آن سیاهی عمیق... و باز هم ممکن است اشک‌هایت به خاطر من بر زمین بریزد، به خاطر من که وقتی بعدازظهر فرامی‌رسد نمی‌دانم چه بکنم. اضطراب و دلهره آتشم می‌زند. تو زنی و باید دل نازکت بسوزد.

‌#بهرام_صادقی
📒 ملکوت
.

دیری است
احساس فرمان نمی‌برد
و اندیشه، فرمان نمی‌دهد
این چیست
یعنی تمام شد؟
یعنی که تیغ ما، دیگر نمی‌بُرد؟

‌#نصرت_رحمانی
پیاله دور دگر زد
وقتی غمگین هستید دنیا شما را به سخره می‌گیرد،
وقتی شاد هستید دنیا به شما لبخند می‌زند
اما وقتی دیگران را خوشحال کنید دنیا به شما تعظیم می‌کند.

📕 #سرگذشت_من
#چارلز_چاپلین
هیچ چیز بر بوی آنکه دوستش داریم غالب نمی شود
حتی اگر همه ی فرانسه را
در یک شیشه عطر جمع کنند!

#محمود_درویش
می‌گذارم آدم‌ها تا جایی که می‌توانند از اینکه لایق حضور در جهان منند ناامیدم کنند، خوب بتازانند، خوب خودشان را نشانم بدهند، خوب با قسمت‌های تاریک وجودشان مواجه شوند و خوب نقاب از دستانشان بیفتد و بی‌نقاب مقابل من و آینه بایستند؛ آن‌وقت است که بلند می‌شوم و با یک حرکت همه چیز را تمام می‌کنم.
هر ضربه و آسیب، باید پختگی و درسی به همراه داشته‌باشد و من بدون یادگیری و رسیدن به نتایجی کارآمد و درست، هیچ کتابی را نمی‌بندم حتی اگر مجبور شوم یک صفحه را هزار مرتبه و هزار مرتبه و هزار مرتبه بخوانم.
اگر آزارم داده‌ای و حس می‌کنی هنوز در مرزهای جهان منی و ساکت مانده‌ام؛ این یعنی هنوز کتاب را نبسته‌ام...

#نرگس_صرافیان_طوفان
دخترای ننه دریا_احمد شاملو
@katibehchannel

قصه‌ی «دخترای ننه دریا»

▫️شعر و دکلمه:
#احمد_شاملو
▫️موسیقی: #حسین_علیزاده

قصه‌ی منظوم «دخترای ننه دریا»،
روایت درد دل و دلتنگی‌های پسرای عمو صحراست برای دخترای ننه دریا


دکلمه‌ی قصه‌ی دخترایِ ننه دریا یکی از زیباترین و تحسین‌برانگیزترین دکلمه‌های احمد شاملو است که بسیار به دل می‌نشیند. شاملویِ بزرگ در این فایل صوتی، گویی با آن صدایِ جذاب و دوست داشتنی‌اش، نمايشنامه‌ای تک صدائی را اجرا می‌کند و انصافاً مهارتش در این اجرا ستودنی‌ست!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ویدیو انگیزشی:

انسانها در شرایط بد میتونند  تغییر کنند و شکوفا بشن.مشکلات را موانع نبینید بلکه آنها را سکوی پرش ببینید.

توصیه می‌کنم که "تنهایی رو تمرین کنید و همیشه آمادگی این رو داشته باشید که تنهایی بتونید دووم بیارید."
احتیاط، اولین و مهم‌ترین شرط عاقل بودنه؛
تو جمع باشید، رفیق داشته‌باشید، معاشرت کنید؛ اما جوری پیش برید که اگه ناگهان از همه طرف رها شدید، زیر پاتون محکم باشه و نیفتید...

#نرگس_صرافیان_طوفان
به شبنمی صبح این‌ گلستان‌، نشانْد جوش غبار خود را
عرق چو سیلاب از جبین رفت و ما نکردیم‌ کار خود را

ز پاس ناموس ناتوانی چو سایه‌ام ناگزیرِ طاقت
که هرچه زین‌ کاروان‌ گران‌ شد به‌ دوشم افگند بار خود را

اگر دلت زنگ‌ِ کین زداید، خلاف خَلقت به پیش ناید
صفای آیینه شرم دارد که خرده‌ گیرد دچار خود را

ز شرم‌ِ هستی قدح‌ نگون‌ کن‌، دماغ مستی به‌ وهم خون‌ کن
تو ای حباب‌ از طرب چه داری؟ پُر از عدم‌ کن‌ کنار خود را

بلندی‌ای سر به جیبِ پستی‌ است اعتبارِ جهان هستی
چراغ این بزم تا سحرگاه‌ زنده دارد مزار خود را

به‌ خویش گر چشم‌ می‌گشودی‌، چو موج دریا گره نبودی
چه سِحر کرد آرزوی‌ گوهر که غنچه‌ کردی بهار خود را؟

تو شخص آزاد پرفشانی، قیامت است این‌که غنچه مانی
فسرد خودداری‌ات به‌رنگی‌ که سنگ‌ کردی شرار خود را

وداعِ آرایش نگین‌ کن‌، ز شرم دامانِ حرص چین‌ کن
مزن به سنگ از جنونِ شهرت چو نام عنقا وقار خود را

به در زن از مُدّعا چو بیدل، ز الفتِ وهمِ پوچ بگسل
بر آستان امیدِ باطل‌ خجل مکن انتظار خود را

 
#بیدل_دهلوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر انسان‌ها تا ابد زندگی می‌کردند، اگر پیر نمی‌شدند، اگر بدون مردن، همیشه سالم در این جهان زندگی می‌کردند، خیال می‌کنی هرگز به خود زحمت فکرکردن به چیزهایی را می‌دادند که الان ذهن شان را مشغول کرده؟
منظورم این است که ما دربارهٔ همه چیز فکر می‌کنیم، تقریباً همه چیز، فلسفه، روان‌شناسی، منطق، دین، ادبیات …
فکر می‌کنم اگر چیزی به نام «مرگ» وجود نداشت، افکار پیچیده اینچنینی هرگز به وجود نمی‌آمد…
انسانها باید به‌طور جدی، به معنی زنده بودنشان و اینک اینجا بودنشان فکر کنند، چون می‌دانند که روزی خواهند مرد. درست است؟ اگر قرار بود برای همیشه زنده بمانیم، چه کسی به معنای زنده بودن فکر می‌کرد؟ چه اهمیتی داشت؟ یا حتی اگر برای کسی اهمیتی داشت، احتمالاً فقط فکر می‌کردند: «خوب کلی وقت دارم، بعداً بهش فکر می‌کنم.» … ولی ما نمی‌توانیم تا بعد صبر کنیم … باید همین لحظه به آن فکر کنیم … هیچ‌کس نمی‌داند قرار است چه اتفاقی بیفتد … ما مرگ را برای رشد کردن لازم داریم …
مرگ، این موجود عظیم و نورانی است که هر چه بزرگ‌تر و نورانی‌تر باشد، ما را دیوانه‌وارتر مشتاق فکر کردن دربارهٔ چیزها می‌کند.

سرگذشت پرنده کوکی/هاروکی موراکامی
شعر نیچه در مدح حافظ

’به حافظ. پرسشِ یک آبنوش.‘‏

آن می‌خانه‌ که تو از بهرِ خویش بنا کرده ای‏
گُنجا‌تر از هر خانه‌اى ست،
می‌اى که تو در آن پرورده ‌ای
همه‌–عالم آن را دَرکشیدن نتواند.‏
آن پرنده‌اى که [نام‌اش] روزگارى ققنوس بود،
در خانه میهمانِ تو ست،
آن موشى که کوه زاد، ‏
همانا——خود تو ای!‏
همه و هیچ‌ تو ای، می و می‌خانه تو ای،
ققنوس تو ای، کوه تو ای، موش تو ای،
تو که هماره در خود فرومی‌ریزی و ‏
هماره از خود پَر می‌کشی—‏
ژرف‌ترین فرورفتگیِ بلندی‌ها تو ای،
روشن‌ترین روشنیِ ژرفاها تو ای،
مستیِ مستانه‌ترین مستی‌ها تو ای
‏——— تو را، تو را —— با شراب چه کار؟‏

اکنون میان دو هیچ/فریدریش نیچه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Xeyale Tovuzlu - Mezlum 2024 (Resmi Music Klip)
Xeyale Tovuzlu - Mezlum 2024
خیاله تووزلو _مظلوم
2024/11/14 12:30:22
Back to Top
HTML Embed Code: