Telegram Web Link
از لطف همچو اشک شود آب پیکرش
از پرده های چشم بود گر پرند او

صائب تبریزی
هر که را در پرده های چشم آب شرم هست
زود می آید برون از پوست چون بادام تر

صائب تبریزی
اشک را در پرده های چشم تر پیچیده ام
ساده لوحی بین که در کاغذ شرر پیچیده ام

صائب تبریزی
پیمانه‌ام ز رعشهٔ پیری به خاک ریخت
بعد از هزار دور که نوبت به من رسید


صائب تبریزی
2024/09/21 23:14:19
Back to Top
HTML Embed Code: