آپاردی سِللَر سارانی
.
آپاردی سئللر سارانی...
گئدین دئیین خان چوبانا
گلمهسین بوایل موغانا
گلسه باتارناحق قانا
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
آرپا چایی درین اولماز
آخار سویو سرین اولماز
سارا کیمی گلین اولماز
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
آرپا چایی آشدی داشدی
سئل سارانی قاپدی قاچدی
هر گؤرهنین گؤزو یاشدی
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
قالی گتیر اوتاق دوشه
سارا یئری قالدی بوشا
چوبان الین چیخدی بوشا
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
ترجمه فارسی:
سیلها سارا را بردند.
بروید و به خان چوپان بگویید
که امسال به مغان نیاید
اگر بیاید به خون ناحق فرو میرود
سیلها سارا را بردند
یک فرزند چشم شهلا را.
رودخانه ی آرپا عمیق نیست
آب روانش سرد نیست
عروسی مانند سارا وجود ندارد
سیلها سارا را بردند
یک فرزند چشم شهلا را.
آرپا چای گذشت و طغیان کرد
سیل سارا را قاپید و فرار کرد
چشم هر بیننده ای اشکالود است
قالی بیاور ودر اتاق پهن کن.
جای سارا خالی شد
دست چوپان به نیستی رسید و خالی شد
سیلها سارا را بردند
یک فرزند چشم شهلا را
گئدین دئیین خان چوبانا
گلمهسین بوایل موغانا
گلسه باتارناحق قانا
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
آرپا چایی درین اولماز
آخار سویو سرین اولماز
سارا کیمی گلین اولماز
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
آرپا چایی آشدی داشدی
سئل سارانی قاپدی قاچدی
هر گؤرهنین گؤزو یاشدی
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
قالی گتیر اوتاق دوشه
سارا یئری قالدی بوشا
چوبان الین چیخدی بوشا
آپاردی سئللر سارانی
بیر آلا گؤزلو بالانی
ترجمه فارسی:
سیلها سارا را بردند.
بروید و به خان چوپان بگویید
که امسال به مغان نیاید
اگر بیاید به خون ناحق فرو میرود
سیلها سارا را بردند
یک فرزند چشم شهلا را.
رودخانه ی آرپا عمیق نیست
آب روانش سرد نیست
عروسی مانند سارا وجود ندارد
سیلها سارا را بردند
یک فرزند چشم شهلا را.
آرپا چای گذشت و طغیان کرد
سیل سارا را قاپید و فرار کرد
چشم هر بیننده ای اشکالود است
قالی بیاور ودر اتاق پهن کن.
جای سارا خالی شد
دست چوپان به نیستی رسید و خالی شد
سیلها سارا را بردند
یک فرزند چشم شهلا را
آه، من عاشق تابستانام و مطمئنام که خداوند تابستان را برای ما آفریده است.
همه خیال میکنند بعد از بهار خود به خود تابستان است.
نمی دانند که تابستانها فقط به دعای مادر من میآیند. میآیند تا فصول منجمد ما را آب کند. پدرم درس نخوانده ولی حرفهایش معنی دارند. تابستان که میرسد میخندد، میگوید که: «زمستان زیر کرسی، تابستان تندرستی.» من خودم عاشق تابستانام، چون تابستان بوی پدرم را میدهد....
#محمد_صالح_علا
همه خیال میکنند بعد از بهار خود به خود تابستان است.
نمی دانند که تابستانها فقط به دعای مادر من میآیند. میآیند تا فصول منجمد ما را آب کند. پدرم درس نخوانده ولی حرفهایش معنی دارند. تابستان که میرسد میخندد، میگوید که: «زمستان زیر کرسی، تابستان تندرستی.» من خودم عاشق تابستانام، چون تابستان بوی پدرم را میدهد....
#محمد_صالح_علا
کشور شما، زیباترین کشوری است که من دیدهام!
آنجا باران میخندد
گلها میخندند
هلو و انار میخندند
بوتههای یاسمن
از دیوارها آویزانند؛
پس چرا در کشور شما،
هیچ آدمی نمیخندد؟!
#نزار_قبانی
آنجا باران میخندد
گلها میخندند
هلو و انار میخندند
بوتههای یاسمن
از دیوارها آویزانند؛
پس چرا در کشور شما،
هیچ آدمی نمیخندد؟!
#نزار_قبانی