Forwarded from آمَد و شُد
"خودکشی... بدون درد؟"
به نظر میرسد کسی که به دنبال خودکشی بدون درد و خونریزی است کماکان به حیات و زندگی دلبستگی دارد. مگر نه این که فرد در زمانی این تصمیمِ بیبازگشت را میگیرد که برای ترک هرچه زودتر جسمی که اصلاً دوستش ندارد لحظه شماری میکند؟ مگر زیستن در این کالبد را، به تنهایی، عامل پشت سر گذاشتن این همه رنج و بدبختی نمیداند؟
آنوقت درد کشیدن یا نکشیدن در مسیر رسیدن به مقصدِ مرگ در این بین چه موضوعیتی دارد؟ حتی به نظر میرسد فرد باید فرایند فروپاشی و جان سپردنش را چنان دردناک و دهشتناک طراحی کند تا شدت بیزاریاش از هستی را به بهترین نحو برای همگان تفهیم کند. هرچه باشد این کُنش یک حُسن خِتام است و ای بسا حرف آخر باید در عین وزین بودن، بسیار گویا و شفاف هم باشد.
فکر خودکشی بدون درد و خونریزی و یا به عبارتی "خودکشی آسان"، افشاگر ته ماندهای از تعلق خاطر فرد به زندگی و نفس کشیدنش در قالب جسمانی است؛ چرا که در این مقولهی خاص، اساساً جایی برای دلسوزی و ترحم برای خود وجود ندارد. بلکه تنها عدم و نیستی است که برای او عزیز است و اصالت دارد.
حدیث ملاحسینی
پ.ن: بازنشر از سال ۱۳۹۷.
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
به نظر میرسد کسی که به دنبال خودکشی بدون درد و خونریزی است کماکان به حیات و زندگی دلبستگی دارد. مگر نه این که فرد در زمانی این تصمیمِ بیبازگشت را میگیرد که برای ترک هرچه زودتر جسمی که اصلاً دوستش ندارد لحظه شماری میکند؟ مگر زیستن در این کالبد را، به تنهایی، عامل پشت سر گذاشتن این همه رنج و بدبختی نمیداند؟
آنوقت درد کشیدن یا نکشیدن در مسیر رسیدن به مقصدِ مرگ در این بین چه موضوعیتی دارد؟ حتی به نظر میرسد فرد باید فرایند فروپاشی و جان سپردنش را چنان دردناک و دهشتناک طراحی کند تا شدت بیزاریاش از هستی را به بهترین نحو برای همگان تفهیم کند. هرچه باشد این کُنش یک حُسن خِتام است و ای بسا حرف آخر باید در عین وزین بودن، بسیار گویا و شفاف هم باشد.
فکر خودکشی بدون درد و خونریزی و یا به عبارتی "خودکشی آسان"، افشاگر ته ماندهای از تعلق خاطر فرد به زندگی و نفس کشیدنش در قالب جسمانی است؛ چرا که در این مقولهی خاص، اساساً جایی برای دلسوزی و ترحم برای خود وجود ندارد. بلکه تنها عدم و نیستی است که برای او عزیز است و اصالت دارد.
حدیث ملاحسینی
پ.ن: بازنشر از سال ۱۳۹۷.
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from عکس نگار
"۱۸ فروردین ۰۳"
صبح برای تعویض شناسنامه به پیشخوان دولت رفتم. کار تا حدی پیش رفت، اما خب چون این مملکت گره خورده به قطع شدن و عدم دسترسی به چیزی یا کسی نصف دیگر کار ماند برای فردا.
توضیح واضحات است که بخوام بگم چقدر از اینجور کارها فراری هستم. کیست که از این اقدامات پیشپا افتادهای که بخاطر پروسهی مزخرف و بیخودی وقتگیرشان تبدیل شدهاند به کارهای شاق خوشش بیاید؟
اما بیش از شلوغی پیشخوان، قطعی سیستم و معطلی، انبوهی از بوهای مختلف باعث رنجش من شده بود. اخیراً مشامم نسبت به بوها کم طاقت شده و هر بویی را اغراق شده و قویتر از حد معمول احساس میکنم.
به خانه رسیدم، یک ویدئو از دو سیاستمدارِ مرد هلندی دیدم که یک داستان عشقی جعلی برایشان درست کرده بودند. از آن دست شیطنتها و فانتزیهای اینستاگرامی و تیکتاکی. هر دو آقا خوشتیپی تحسین برانگیزی داشتند که با چاشنی نگاهها و لبخندهای تو دل برو شادکامی خیلی کوتاهی رو برام به ارمغان آورد. یک مرتبه یاد همهی کارهای نکرده و نداشتههایم افتادم.
سرم سنگینی میکرد. خوابیدم. دو سه بار با یک جهش از خواب پریدم. پاهایم یخ بود و دستانم سِر میشد، خوابها آشفته و صحنهها درهم و برهم بود. بیانصافیست که بگویم همهی صحنهها ناخوشایند بودند. بیدار شدم، تا بحال انقدر از درک نشدن نهراسیده بودم.
شب رفتیم عید دیدنی و باز هم تخمه خوردن و چایهای پر رنگ، کمرنگ، رقیق و غلیظ...
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
صبح برای تعویض شناسنامه به پیشخوان دولت رفتم. کار تا حدی پیش رفت، اما خب چون این مملکت گره خورده به قطع شدن و عدم دسترسی به چیزی یا کسی نصف دیگر کار ماند برای فردا.
توضیح واضحات است که بخوام بگم چقدر از اینجور کارها فراری هستم. کیست که از این اقدامات پیشپا افتادهای که بخاطر پروسهی مزخرف و بیخودی وقتگیرشان تبدیل شدهاند به کارهای شاق خوشش بیاید؟
اما بیش از شلوغی پیشخوان، قطعی سیستم و معطلی، انبوهی از بوهای مختلف باعث رنجش من شده بود. اخیراً مشامم نسبت به بوها کم طاقت شده و هر بویی را اغراق شده و قویتر از حد معمول احساس میکنم.
به خانه رسیدم، یک ویدئو از دو سیاستمدارِ مرد هلندی دیدم که یک داستان عشقی جعلی برایشان درست کرده بودند. از آن دست شیطنتها و فانتزیهای اینستاگرامی و تیکتاکی. هر دو آقا خوشتیپی تحسین برانگیزی داشتند که با چاشنی نگاهها و لبخندهای تو دل برو شادکامی خیلی کوتاهی رو برام به ارمغان آورد. یک مرتبه یاد همهی کارهای نکرده و نداشتههایم افتادم.
سرم سنگینی میکرد. خوابیدم. دو سه بار با یک جهش از خواب پریدم. پاهایم یخ بود و دستانم سِر میشد، خوابها آشفته و صحنهها درهم و برهم بود. بیانصافیست که بگویم همهی صحنهها ناخوشایند بودند. بیدار شدم، تا بحال انقدر از درک نشدن نهراسیده بودم.
شب رفتیم عید دیدنی و باز هم تخمه خوردن و چایهای پر رنگ، کمرنگ، رقیق و غلیظ...
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from آمَد و شُد
مختصر و مفید:
اون کسی که باید خودت رو براش توضیح بدی و تفسیر کنی آدم تو نیست.
حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
اون کسی که باید خودت رو براش توضیح بدی و تفسیر کنی آدم تو نیست.
حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Dagen er endt
Lumsk
#باکلام
کمی متفاوت بشنویم.
گروه Lumsk گروهی در سبک پراگرسیو فولک با زبان نروژی در خوانش از کشور نروژ است. موسیقی آنها موسیقی دلنشین و با سازهای محلی کشور نروژ ترکیبی دلنشین را ساخته و پرداخته کردند.
وکال خانم با صدایی سوپرانو در کنار بک وکال آقا باعث شده که کار گروه خاص و مثال زدنی باشه.
گوش کنین
@musicfriendsforever
کمی متفاوت بشنویم.
گروه Lumsk گروهی در سبک پراگرسیو فولک با زبان نروژی در خوانش از کشور نروژ است. موسیقی آنها موسیقی دلنشین و با سازهای محلی کشور نروژ ترکیبی دلنشین را ساخته و پرداخته کردند.
وکال خانم با صدایی سوپرانو در کنار بک وکال آقا باعث شده که کار گروه خاص و مثال زدنی باشه.
گوش کنین
@musicfriendsforever
Forwarded from آمَد و شُد
کاش در یک چیز حداقل عدالت برقرار بود؛
این که همهی کشورها به یکسان فاقد "اقتدار" بودند.
#صلح🪽
حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
این که همهی کشورها به یکسان فاقد "اقتدار" بودند.
#صلح🪽
حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Anesthetize
Porcupine Tree
"در تمام سالهای جنگ چیکار می کردی؟
موسیقی گوش می کردم "
برگرفته از دیالوگ فیلم افسانه 1900
#باکلام
حتمن بشنوین
Outro part
۱۷ سال از آلبوم fear of blank planet از گروه porcupine tree می گذرد و هنوز این آلبوم از بهترین و چه بسا شاهکارها در سبک پراگرسیو راک است.
قطعه Anesthesia یکی از بهترین قطعات این آلبوم است که در این پست بخش outro قطعه را می شنویم به قدری این پایان خوب است که همسان با نام قطعه یعنی بیهوشی شنونده رو بیهوش از لحظات ناب می کند.
اصل قطعه ۱۷ دقیقه است.
@musicfriendsforever
موسیقی گوش می کردم "
برگرفته از دیالوگ فیلم افسانه 1900
#باکلام
حتمن بشنوین
Outro part
۱۷ سال از آلبوم fear of blank planet از گروه porcupine tree می گذرد و هنوز این آلبوم از بهترین و چه بسا شاهکارها در سبک پراگرسیو راک است.
قطعه Anesthesia یکی از بهترین قطعات این آلبوم است که در این پست بخش outro قطعه را می شنویم به قدری این پایان خوب است که همسان با نام قطعه یعنی بیهوشی شنونده رو بیهوش از لحظات ناب می کند.
اصل قطعه ۱۷ دقیقه است.
@musicfriendsforever
Forwarded from آمَد و شُد
طرحی برای یکی از رویدادهای انجمن جامعهشناسی ایران، با عنوان "سیاستورزی فمینیستی با رویکرد تفسیری".
طراحی: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
طراحی: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from سرونامه
سرونامه
گاهنامه علمیتخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی
فراخوان مقاله، جستار و یادداشت
«سینمای اجتماعی داریوش مهرجویی»
*سرونامه علاوه بر «سینمای اجتماعی داریوش مهرجویی» ویژهنامهای را هم به «محیطزیست و علوم اجتماعی» اختصاص داده است.
*سرونامه علاوهبر این موضوعات، بخشی از مجله را به موضوعات آزاد اختصاص داده و آمادۀ دریافت مقالات و یادداشتها اعم از تالیف و ترجمه است.
*سرونامه محدودیت کلمات ندارد.
ارسال نوشتار تا: ۳۰ تیرماه ۱۴۰۳
ارسال مقاله: [email protected]
ارتباط با سردبیر: [email protected]
آیدی تلگرام سردبیر: @soren93
#سرونامه
@sarvmagazin
سرونامه
گاهنامه علمیتخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی
فراخوان مقاله، جستار و یادداشت
«سینمای اجتماعی داریوش مهرجویی»
*سرونامه علاوه بر «سینمای اجتماعی داریوش مهرجویی» ویژهنامهای را هم به «محیطزیست و علوم اجتماعی» اختصاص داده است.
*سرونامه علاوهبر این موضوعات، بخشی از مجله را به موضوعات آزاد اختصاص داده و آمادۀ دریافت مقالات و یادداشتها اعم از تالیف و ترجمه است.
*سرونامه محدودیت کلمات ندارد.
ارسال نوشتار تا: ۳۰ تیرماه ۱۴۰۳
ارسال مقاله: [email protected]
ارتباط با سردبیر: [email protected]
آیدی تلگرام سردبیر: @soren93
#سرونامه
@sarvmagazin
Forwarded from عکس نگار
چهرهی بیمیلم را از سر اجبار در آینه نگاه میکنم. مداد چشمِ سیاه را برمیدارم و خطی بر زیر سفیدی چشمم میکشم.
میخواهم برای جلسهی مجازی اندکی قابل قبولتر به نظر بیایم. قابل قبولتر برای کی و چی را دقیقاً نمیدانم؛ اما برای این که اقدامی کرده باشم دست به این کار زدم.
بسی سخت است که برای یک ساعت هم که شده دست از جدال نفسگیر با گذشته و آینده بردارم و با جمع همراهی کنم، گوش بسپارم و اظهار نظر کنم. آه از این همراهی... که چقدر مشکل است این همراهی کردن با دیگری و دیگران وقتی که درونت یک سونامی در جریان است.
همان درد مأنوس دوباره به سراغم آمده. انگار با یک مَته وسط قفسهی سینهام، مایل به سمت چپ را سوراخ میکنند. پزشکان این دردِ مأنوس مرا به قلب بیربط میدانند، توضیح واضحی هم برایش ندارند.
با چشم برهم زدنی دوباره شب شده است، شاید کمی نگرانم که مبادا خون هوس طغیان کند و راهش را از نوار بهداشتی و لباس زیر باز کند و به رخت خواب نفوذ کند.
آن هم مهم نیست، مثل خیلی چیزها که خراب شدند و بر باد رفتند و دیگر مهم نبودند.
دردِ مأنوس آرام آرام به سمت کمرم سرایت میکند. فردا صبح در هر حال بیدار میشوم، باید برای کشش و حرکت این جسم سری به باشگاه بزنم و خُنکی اجباری اول صبح را احساس کنم.
مدتهاست که امید دارم خُنکی اول صبح فرداها اجباری نباشد.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
میخواهم برای جلسهی مجازی اندکی قابل قبولتر به نظر بیایم. قابل قبولتر برای کی و چی را دقیقاً نمیدانم؛ اما برای این که اقدامی کرده باشم دست به این کار زدم.
بسی سخت است که برای یک ساعت هم که شده دست از جدال نفسگیر با گذشته و آینده بردارم و با جمع همراهی کنم، گوش بسپارم و اظهار نظر کنم. آه از این همراهی... که چقدر مشکل است این همراهی کردن با دیگری و دیگران وقتی که درونت یک سونامی در جریان است.
همان درد مأنوس دوباره به سراغم آمده. انگار با یک مَته وسط قفسهی سینهام، مایل به سمت چپ را سوراخ میکنند. پزشکان این دردِ مأنوس مرا به قلب بیربط میدانند، توضیح واضحی هم برایش ندارند.
با چشم برهم زدنی دوباره شب شده است، شاید کمی نگرانم که مبادا خون هوس طغیان کند و راهش را از نوار بهداشتی و لباس زیر باز کند و به رخت خواب نفوذ کند.
آن هم مهم نیست، مثل خیلی چیزها که خراب شدند و بر باد رفتند و دیگر مهم نبودند.
دردِ مأنوس آرام آرام به سمت کمرم سرایت میکند. فردا صبح در هر حال بیدار میشوم، باید برای کشش و حرکت این جسم سری به باشگاه بزنم و خُنکی اجباری اول صبح را احساس کنم.
مدتهاست که امید دارم خُنکی اول صبح فرداها اجباری نباشد.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from آمَد و شُد
Forwarded from آمَد و شُد
عکس من که در نمایشگاه گروهی "ملودی بهار" در گالری خورشید به نمایش درآمد.
بیش از هرچیزی هنوز در فکر اون کشتیِ در دوردستها هستم. خوشا به حالش...
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
بیش از هرچیزی هنوز در فکر اون کشتیِ در دوردستها هستم. خوشا به حالش...
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
The Reason For My Pain
Ghostlight
#باکلام
🔴پیشنهاد ویژه
Ghostlight
گروه Ghostlight یک گروه پراگرسیو راک مدرن از کشور استعدادها لهستان است.
آلبوم From above در سال 2023 توانست به سرعت در صدر آلبوم های کشور لهستان قرار گیرد و به شدت تمجید شد. آهنگسازی گروه به شدت هوشمندانه ست و شنونده را به نحوی مست می کند که تا آخر قطعه گوش می کند. یه قطعه ازهم outro قطعه unfortunate قرار میدم.
🔴پ.ن. برای طرفداران opeth , katatonia , septicflesh در پست بعد سورپرایز خاصی دارم.
@musicfriendsforever
🔴پیشنهاد ویژه
Ghostlight
گروه Ghostlight یک گروه پراگرسیو راک مدرن از کشور استعدادها لهستان است.
آلبوم From above در سال 2023 توانست به سرعت در صدر آلبوم های کشور لهستان قرار گیرد و به شدت تمجید شد. آهنگسازی گروه به شدت هوشمندانه ست و شنونده را به نحوی مست می کند که تا آخر قطعه گوش می کند. یه قطعه ازهم outro قطعه unfortunate قرار میدم.
🔴پ.ن. برای طرفداران opeth , katatonia , septicflesh در پست بعد سورپرایز خاصی دارم.
@musicfriendsforever
Unfortunate
Ghostlight
🔴گوش کنید فقط
@musicfriendsforever
@musicfriendsforever
Forwarded from آمَد و شُد
به نام رابطهی عاطفی، به رسم سرکوب و زورگویی... دیکتاتورهای زندگی روزمره و پنهان در پشت نقاب دلبر و یار را خوب بشناسیم.
✌🏼
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
✌🏼
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from آمَد و شُد
Forwarded from عکس نگار
#رئیسجمهور
نوجوان بودم که غیاب ناگهانی سیاستمداران برایم سوال شد و از پدرم پرسیدم: "اگه رئیس جمهور بمیره یا بگه دیگه نمیخوام رئیس جمهور باشم چی میشه؟" گفت معاون اول میآید.
سوالم از جنس کنجکاویای بود که گویی در حال ترسیم یک رخداد بسیار دور از ذهنی بودم که اطمینان داشتم هرگز چنین وضعیتی جزو تجربهی زیستهی من نخواهد بود.
آخر برخی منصبها، فارغ از خیر یا شر بودنشان، آنقدر هستندگی شدید و چسبندهای دارند که به نظر میرسد آمدهاند که فقط باشند و این عدم غیاب و شلنگ تخته انداختن در میدان سیاست تنها دارایی آنهاست. این مرگگریزی و فرار مداوم از زیر سایهی نیستی، معمولاً تا جایی پیش میرود که تنها زمانی که پیر و فرتوت شدهاند و از انظار و خاطرهها رفتهاند با یک خبر مرگ نه چندان تعیین کننده به نقطهی پایان سلام میکنند.
و اما اگر این هستندگی شدید و چسبنده، روزگاری از آنها سلب شود چه میشود؟ اگر روزی آمدن معاون اول بشود جزوی از تجربهی زیستهی ما چه؟
شک ندارم که همچنان هُرم گرمای خرداد ماه را روی گونههایم حس خواهم کرد، ایمان دارم که دختر بچهی تازه آشنایی دستان کوچکش را در بین انگشتانم قلاب میکند، قطعاً موهای موجدار و جوگندمی زنی میانسال در خیابانهای تهران خودی نشان میدهد، بیتردید دخترانی در میانهی دههی بیست زندگیشان از عشقبازیها و تجربههای تنانهشان با شهامت و هویدایی بیشتری صحبت میکنند و یقین دارم که نرمی و شیرینی آن کیک شکلاتیای که در راه بازگشت به خانه خریدهام، بسی رضایتبخش دلچسب خواهد بود. باری، در بحبوحهی این تعقیب و گریزهای هستی و نیستی باید با اطمینان زیست.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
پ.ن: تأخیر به دلیل مشغلهی کاریابی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
نوجوان بودم که غیاب ناگهانی سیاستمداران برایم سوال شد و از پدرم پرسیدم: "اگه رئیس جمهور بمیره یا بگه دیگه نمیخوام رئیس جمهور باشم چی میشه؟" گفت معاون اول میآید.
سوالم از جنس کنجکاویای بود که گویی در حال ترسیم یک رخداد بسیار دور از ذهنی بودم که اطمینان داشتم هرگز چنین وضعیتی جزو تجربهی زیستهی من نخواهد بود.
آخر برخی منصبها، فارغ از خیر یا شر بودنشان، آنقدر هستندگی شدید و چسبندهای دارند که به نظر میرسد آمدهاند که فقط باشند و این عدم غیاب و شلنگ تخته انداختن در میدان سیاست تنها دارایی آنهاست. این مرگگریزی و فرار مداوم از زیر سایهی نیستی، معمولاً تا جایی پیش میرود که تنها زمانی که پیر و فرتوت شدهاند و از انظار و خاطرهها رفتهاند با یک خبر مرگ نه چندان تعیین کننده به نقطهی پایان سلام میکنند.
و اما اگر این هستندگی شدید و چسبنده، روزگاری از آنها سلب شود چه میشود؟ اگر روزی آمدن معاون اول بشود جزوی از تجربهی زیستهی ما چه؟
شک ندارم که همچنان هُرم گرمای خرداد ماه را روی گونههایم حس خواهم کرد، ایمان دارم که دختر بچهی تازه آشنایی دستان کوچکش را در بین انگشتانم قلاب میکند، قطعاً موهای موجدار و جوگندمی زنی میانسال در خیابانهای تهران خودی نشان میدهد، بیتردید دخترانی در میانهی دههی بیست زندگیشان از عشقبازیها و تجربههای تنانهشان با شهامت و هویدایی بیشتری صحبت میکنند و یقین دارم که نرمی و شیرینی آن کیک شکلاتیای که در راه بازگشت به خانه خریدهام، بسی رضایتبخش دلچسب خواهد بود. باری، در بحبوحهی این تعقیب و گریزهای هستی و نیستی باید با اطمینان زیست.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
پ.ن: تأخیر به دلیل مشغلهی کاریابی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from آمَد و شُد
۰۳/۳/۲۲
گفته میشود که باید با پدیدهها مواجه شد، باید وارد میدان شد، باید همدلانه نگاه کرد و برخورد کرد... درست میگویند.
تجربهی شخصی خودم بعد از دو هفته زیستن در شغل جدیدم به من ثابت کرد که فاصله گرفتن از دنیای ذهنی خودم موهبتی بزرگ است، البته موهبتی است تؤام با درد؛ چرا که این مَکِشِ ذهن به قدری مرا در سیاهچالههای تو در تو و متعددی گرفتار کرده بود که گمان نمیکردم هرگز بتوانم روده درازیهای آن را خفه کنم.
دنیای ذهنی همیشه منبع الهامات والا و خلق شاهکار نیست؛ دنیای ذهنی خطرناک است، از من بشنوید.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
گفته میشود که باید با پدیدهها مواجه شد، باید وارد میدان شد، باید همدلانه نگاه کرد و برخورد کرد... درست میگویند.
تجربهی شخصی خودم بعد از دو هفته زیستن در شغل جدیدم به من ثابت کرد که فاصله گرفتن از دنیای ذهنی خودم موهبتی بزرگ است، البته موهبتی است تؤام با درد؛ چرا که این مَکِشِ ذهن به قدری مرا در سیاهچالههای تو در تو و متعددی گرفتار کرده بود که گمان نمیکردم هرگز بتوانم روده درازیهای آن را خفه کنم.
دنیای ذهنی همیشه منبع الهامات والا و خلق شاهکار نیست؛ دنیای ذهنی خطرناک است، از من بشنوید.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod