Telegram Web Link
موسیقی دراویش

🖌 همایون خَش اندیش

خانگاه ها و موسیقی دراویش در بعد از حمله اعراب و حرام شدن موسیقی مخصوصا از دوره صفویه که موزیسین ها در صف اجتماعی دلقک ها قرار داشتند تا اواخر دوره قاجاری که ملیجک ها با اشعاری جنسیت زده و سخیف نبض حیات موسیقی بودند، تنها حوزه ای بود که موسیقی در آن حیات جدی خود را ادامه داد. خانگاه ها و دراویش از موسیقی به عنوان قسمتی از آیین عرفانی خود استفاده می کردند و به آنچه شریعت حکم می کرد کمتر اعتنا می کردند. اهل تصوف در کردستان و کرمانشاه گرفته تا تبریز و تهران سعی می کردند موسیقی را به صورت شفاهی و راز گونه به عنوان کلید اسرار سلوک آمیخته با اشعار بزرگان از گزند بزرگان شریعت محفوظ دارند. رقص سماع و سایر اسامی که شنیده می شود از این همین خانگاه ها در آمده اند. موسیقی ایران ادای دین زیادی به دراویش دارد. هنوز هم موسیقی به نوعی حیات خود را مدیون دراویش است. متاسفانه در این حوزه مطالعات آکادمیک زیادی صورت نگرفته اما شواهد زیادی وجود دارد. در موسیقی دراویش کردستان همچنان نشانه های موسیقی باستانی و اصیل ایرانی را در خود دارد. ساز تنبور و دف شالوده ترکیبند و ساز بندی را تشکیل می دهند البته به مرور سازهای دیگری مانند نی، سه تار و تار هم به موسیقی دراویش اضافه شده است.وزن و تکرار شالوده موسیقی دراویش را شکل می دهد. تکرار فاکتوری که مینیمال گونه شما را از دنیا مادی با ذکر پیر خارج می کند.
@homusic

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
Forwarded from نوشتارهایی درباره موسیقی (Homayoon Khashandish)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مراسم تنبور نوازی دالاهوی کرمانشان
@homusic
🔗 #نقل_قول

🔗 #تغییر_نگرش
.............................................................
آدمی در اتاقی که درش قفل است و به درون باز می شود ، "زندانی"
خواهد ماند ؛ تا وقتی که به فکرش نرسد که در را به جای آن که
فشارش دهد ، بکشد .

📝 لودویگ ویتگنشتاین



ورای موسیقی
@Beyondthemusic
Forwarded from نوشتارهایی درباره موسیقی (Homayoon Khashandish)
تاثیر مارکی دوساد در موسیقی
همایون خشندیش: ماركي دو ساد اشراف زاده اي فرانسوي قرن هجدهم در مرحله اول يك نويسنده و دوم يك فيلسوف و شاید در نهایت یک روانپریشی است كه كلمه ساديسم با پشتوانه فلسفی از او گرفته شده ، البته بايد اين نكته را ذكر كرد ساديسم به عنوان یک اختلال شخصیتی هميشه وجود داشته و دارد اما نوعي از آن كه با پشتوانه فكری و فلسفی ادامه حیات داده ماركي دوساد بنيان گذار آن بوده است.
فلسفه دوساد در روابط جنسي كاملا آزاد و ميل شديد به آزار جنسی بنا شده؛ یعنی عملی که بر ضد اخلاق باشد به عنوان انقلابی علیه کلیسای قرن هفدهم، ساد از متحول كنندگان فلسفه در قرن 17 و 18 ميلادي در فرانسه است. او پايه گذار يك سبك ادبياتي در فرانسه هست كه طبق گفته آلبر كامو به ادبيات سياه چال مشهور است.چرا كه بسياري از نوشته هاي او در سياه چال و يا زندان نوشته شده و فضاي تاريك و بسته زندان نيز بر آثار او كاملا مشهود است . افکار و فلسفه مارکی دو ساد در عین حال بسیار پیچیده به نظر می رسد به عبارت دیگر فلسفه او گونه ای از پوچ گرایی است که در آن هیچ گونه تعهد اجتماعی به چشم نمی خورد و انسانیت و اخلاقیات و حتی تعهدات اجتماعی سراسر یاوه شمرده می شود. شاید بتوان نهایت تفکرات او بااین جمله مشهورش بیان کرد :«تقوا و شرارت در گور يكي هستن ».در افکار مارکی دوساد به زیر پای نهادن اخلاقیات بسنده نمی شود بلکه برای رسیدن به خواسته های جنون آمیز تمام قواعد اجتماعی از بین می رود .مارکی دوساد این طغیان را نوعی انقلاب برای بشریت به شمار می آورد .به گونه ای که دیگر خودکشی برای رهایی از پوچی معنا و مفهومی ندارد بلکه باید به دیگر کشی و آزار و همچنین ارضاء هوس ها پرداخت.
انقلابی که مارکی دوساد در فلسفه و ادبیات پایه گذاری کرد بیشتر شبیه به شورشی علیه تمام ارزش ها و اخلاقیات و حتی حدود اجتماعی و شاید فلسفی بود به گونه ای که جامعه را دشمن بزرگ خود می بیند.
ولي در حوزه موسيقي اين افكار كجا و چرا جاي پيدا كردند ؟ در سبكهاي مختلف پس از سالهاي 1950 افكار اعتراضي نسبت به جامعه غرب در موسيقي شدت گرفت و با لحني كاملا اعتراضي بيان مي شد.هر روز لبه شمشير اين افكار تند تر مي شد و اين افكار اعتراضي در موسيقي نيز تبلور پيدا مي كرد . دامنه اين اعتراضات به تمام مسائل روز جامعه كشيده مي شد از جمله مسائل سياسي ،اجتماعي و اقتصادي و....
اين روند به گونه اي ادامه پيدا كرد و به حدي رسيد كه بعضا افكار فلسفي را نيز در خود جاي مي داد ؛ اشعار موسيقي بعضي از گروهاي متال در دهه 90 نيز مي توان اين ادعا را ثابت كرد. نفوذ افكار فلسفي به حدي بود كه در سبكهاي خاصي" brutal "death metalمي توان آن را به وضوح ديد . اين شكل گيري ها همانطور كه مي توانست مفيد واقع شود در بعضي از مواقع مخرب و بسيار خطرناك بود . البته اين تعداد در مقايسه با بقيه گروها و كساني كه در حوزه موسيقي متال فعاليت مي كنند اندك هستند.
شايد يكي از دلايل اين گونه افكار جنبه تبليغاتي داشته باشد؛ به گونه اي كه آنها فقط به جذب مخاطب فكر مي كنند نه به نوع و كيفيت كاري كه عرضه مي كنند اما وقتي به موسيقي آنها به چشم يك آهنگساز نگاه مي كنيم نوعي حركت موسيقيايي در موسيقي آنها به چشم مي خورد مثل بافت پولي فونيك و يا تم واریاسیون های مداوم و پشت سرهم و استفاده گسترده از تكنولوژي صدا سازي براي انعكاس افكار بين مخاطبين خود. اما با تمام اين مزيت ها، به گونه اي اين نوع موسيقي به مقابله با مدرنيسم با استفاده از ابزاري كه خود بر آمده از مدرنيته هستند مي پردازد. در اینجا با جوانانی در غرب سروکار داریم که تمام قد در مقابل اجتماع خود ایستاده و از هر تفکری حتی به صورت سطحی برای خود استفاده می کند.
برخورد با افكار ساديسمي و ديوانه وار ماركي دوساد ،البته در حوزه موسيقي چيز جديدي نيست چرا كه اين فيلسوف در اين دوره زندگي نمي كرده او در طول عمر خود و حتي بعد از آن بسيار تاثير گزار بوده به شكلي كه كليسا وقتي استقبال مردم فرانسه آن هم مردم كوچه و بازار را به آثار او مي بيند تمام آثار او را ممنوع اعلام مي كند .به اعتقاد كليسا آثار او كفر آميز ،مستهجن و خلاف دين و عناد با خداوند است .در دوران كنوني هم بسياري از كشورها غربي نوشته هاي او را چاپ نمي كنند اما سانسور مانع آن نشد كه در زمان فعلي از آثار او و اعتقادات او چيزي برجا نما ند كه اين مسئله هم در موسيقي كاملا به چشم می خورد.
@homusic
جامعه ایران گرفتار در حدود دو پدیده غایب:شاه و توسعه

🖌 مصطفی مهرآیین

۱.جورجو آگامبن،فیلسوف برجسته ایتالیایی، معتقد بود یکی از مهمترین پرسش های فلسفه سیاسی آن است که بپرسیم در چه زمانی پیوند میان زندگی و سیاست گسسته می شود و چه مکانیسم هایی باعث بوجود آمدن این گسست می شوند و زندگی را بی پناه در مقابل قدرت سیاسی رها می سازند.آگامبن معتقد بود این شخص حاکم است که بنا به دستور خود سیاست و قانون را معلق می سازد و با اعلام وضعیت استثنایی و وضعیت اضطراری یا حکومت نظامی زمینه ساز شکل گیری "حیات برهنه" در جامعه می شود و شهروندان را تبدیل به "هومو ساکر" یا انسان های "قابل قربانی شدن " می سازد.به باور آگامبن،حاکم کسی که می گوید استثنا و دشمن چیست.
۲.در جامعه ایران عصر مدرن ما با دو پدیده روبرو هستیم که به دلایل متفاوت به طور دایم به خلق وضعیت استثنایی و اضطراری در جامعه ما می پردازند و با تعلیق سیاست و قانون از مردم ایران مردمانی بی پناه و قربانی ساخته اند.این دو پدیده چیزی نیستند جز شخص شاه یا شخص حاکم و پدیده توسعه.
۳.ما در صد و اندی سال گذشته تاکنون یا بنا به خواست شاهان یا به بهانه لزوم توسعه با فرآیند تعلیق قانون و شکل گیری پدیده "حذف ادغامی" روبرو هستیم.حذف ادغامی یعنی حاکمان به ما می گویند شما بنا به قانون شهروند ایرانید اما ما هر وقت بخواهیم قادر به کشتن شماییم و هیچ قانونی وجود ندارد که بخواهد مانع از کشتن شما به دست ما شود.حاکمان یا بدلایل سیاسی و یا به به بهانه توسعه و ضروریات آن دایم از ما قربانیان بی پناه ساخته اند.ما محیط زیست را به بهانه ضرورت توسعه،ما خانواده را به بهانه توسعه،ما روستاها و شهرها را به بهانه توسعه قربانی ساخته ایم و هیچ کس در این میان قادر به دفاع از ما در مقابل قدرت نیست.توسعه البته یک قربانی بزرگ دیگر نیز ساخته است و آن تهیدستان شهری اند که بنا به ضرورت توسعه هر روز به جمعیت آنها اضافه می شود.
۴.آنچه امروز در جامعه ما می گذرد حاصل تدابیر و رویه هایی است که انسان را در مقابل قدرت بی پناه ساخته است.ما به جای مدیریت زندگی مردم به مدیریت مرگ مردم مشغولیم.ما هر دفعه به بهانه ای به تعلیق سیاست و قانون اقدام کرده ایم و از مردم قربانی ساخته ایم.امروز،اما، این قربانیان که به بی ارزشی زندگی خود در چنین نظم و نظامی پی برده اند جان خود را به دست گرفته در پی یافتن قاتل یا قاتلان خود برآمده اند.وحشت آنجاست که آدمیان در این فرآیند به آسانی در جایگاه قربانی و قاتل قرار می گیرند و به نابودی زندگی و جامعه خود می پردازند.


ورای موسیقی
@Beyondthemusic
🔗 #فلسفه

🔗 #نقل_قول

🔗 #در_باب_حقیقت
🔗 #پدیدار_شناسی
🔗 #اصالت_وجود
.............................................................

"حقیقت مثل تله می ماند، پا در آن بگذاریم خودمان گیر افتاده ایم. نمی توان حقیقت را به دام انداخت، بلکه این حقیقت است که ما را به دام خود می اندازد."

📝 #سورن_کرکیگارد


ورای موسیقی
@Beyondthemusic
🔗 #هنر
🔗 #نقاشی
🔗 #نقل_قول
🎨 #Gottfried_Helnwein
🔗 #Hyper_realist
.............................................................

🔶 وقتی نقاشی رو آغاز می کنم، بچه ها را به تصویر می کشم، برای اینکه احساس می کنم که می تونم درکشون کنم. چیزی که همیشه من را ناراحت می کنه این است که بچه ها به راحتی مورد آزار قرار می گیرند، برای اینکه آنها ضعیف تر و توانایی کمی برای دفاع از خودشان دارند، اینکه مورد تجاوز قرار می گیرند، زور می شنوند و کشته می شوند.
هرگز نفهمیدم چطور می شود که بعضی مردم از آزار رساندن به کوچکتر از خودشان لذت می برند.

رسانه ورای موسیقی

@Beyondthemusic
درباره یک اثر

خانه
(زیستن در مدرنیته)

🖌علیرضا پیروزان

تجربه ی مواجهه و سپس زیستن با مدرنیته، تجربه ای متناقض و بسیار پیچیده بوده است. این تجربه، بر خلاف آنچه تصور می شود، نه تنها برای انسان شرقی یا مای ایرانی سرشار از بحران و کشاکش، بلکه برای خود مردم غرب نیز چنین بوده است. تنها تفاوتش آنجاست که این روند برای ما بسیار دیرتر، به گونه ای دیگر، و در تاریخی دیگر در حال رخ دادن است. کافیست به خیل عظیم آثار فلسفی، ادبی و هنری اروپا و سپس آمریکا در دو سده ی اخیر مراجعه کنید تا نحوه ی رویارویی با این تجربه و چالش های آن را به عيان لمس کنید. اما مهم ترین برایند این تجربه تا به امروز، نفی درونی آن از سوی خویشتن حاملان مدرنیته بوده است، پس بعید و دور از ذهن نیست اگر هابرماس، واپسین فرزند فرانکفورتر، مدرنیته را «پروژهای ناتمام» داوری می کند. این اثر از دنیس هارپر با عنوان «خانه»، چنین مواجهه ای را به خوبی ترسیم می کند. مردی حامل بوروکراسی دوران مدرن، از سر کار به خانه بازگشته است. نحوه ی لباس پوشیدن او (یک یقه سفید)، و محل زندگی اش که یک آپارتمان است، از او شمایل یک حامل مدرنیته ساخته است. اما او در برابر آن، و در برابر آنچه مدرنیته به او بخشیده است، به غایت پریشان و سردرگم می نماید. کافیست در جزئیات چهره اش دقيق شوید تا آثار چنین حالاتی از تشویش و نگرانی را دریابید. رخسار مرد، رنگ پریده می نماید و نگاهش به شدت متزلزل و بی ایمان است. و برای همین، امید و آرامش درون خود را درون خانه ی خود، و در هیئت مردی شرقی، یک رمال، می یابد که به سبک مردمان مشرق زمین کف خانه اش نشسته و با چهره ای عبوس، سرگرم نوشتن اورادی از کتابی بر دفتری است. چهره ی عبوس و خشمگین مرد رمال، از کینه و دشمنی درازمدت او با مدرنیته خبر می دهد. در مغز او، چیزی جز آنچه در تصویر می بینید وجود ندارد؛ دنیایی از عقاب و عقرب و مار، از ارواح و اشرار تا طلسم و خرافات. اما با همه ی این ها، مردی که به خانه ی خود پا گذاشته است، خسته و دلزده از جهان خارج، كيف کار خود را گوشه ای نهاده است و مرد رمال را چونان استادی عظیم می پندارد که دوای دردها و آرامش روح نا آرام و تشویش های وجدان معذب اوست. جسچر مرد، او را در آستانه ی زانو زدن برابر مرد شرقی - مرد رمال قرار می دهد؛ کنایه ای از آنچه با نام عرفان آپارتمانی در غرب و حتی در سال های اخیر در کشور خود ما رواج یافته است. بیشتر که دقت کنیم، حتی مرد را مسخر و تسلیم اوامر مرد رمال هم می بینیم.به قاب نقاشی بر دیوار خانه ی مرد نگاه کنید. او آرامش باطن خود را نه در آپارتمانش،که در خانه ای دورافتاده و روستایی وار می یابد. پس دور از ذهن نیست اگر تا لحظاتی دیگر بر زمین زانو بزند و تسلیم مقدرات مرد رمال شود. این همان تجربه ی مواجهه با مدرنیته است؛ مدرنیته ی ناتمام و ادامه دار،چنان که هابرماس می گوید.

https://ibb.co/SvWgRsg
ورای موسیقی
@Beyondthemusic
#‌‌خطوط_برجسته

‌‌«برشت در چکامه‌ی معروف خودش که در سال ۱۹۵۳ در آلمان‌ شرقی سروده است، از قول یکی از هم‌عصرانش نقل می‌کند که دولت اعتماد خودش را به مردم از دست داده است. برشت به‌شکل معنی‌داری می‌پرسد: بنابراین، آیا آسان‌تر نیست که مردم را منحل کنیم تا دولت، مردم دیگری را انتخاب کند؟»

🖌‌‌‌‌اسلاوی ژیژک
📚‌‌‌‌«خشونت»
(پنج نگاه زیرچشمی)

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
‌‌
🔗 #موسیقی
🔗 #نقل_قول

🔶 کلمات و تئوری زاده ی منطق اند، لذا قادر به وصف موسیقی جز نیستند.
نمی توان با کلام، عواطف را به زبان آورد چرا که واژه از جنس حس نیست. به این خاطر از سعی مردم و موزیسین ها برای تحلیل موسیقی جز به مثابه یک تئوری عقلانی، همواره می رنجم؛ جز تئوری نیست، حس است.

🔗 #بیل_اوانس
🎹 #Bill_Evans
🎺 #Jazz_music
🎼 #Jazz_Pianist

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
گئورگ زیمل خاطر نشان می کند که انزوا خود رابطه ای اجتماعی است، رابطه ای با مردم دیگر است. انزوا لزوماً مسئله ی تنها بودن نیست -آدمی هیچ گاه منزوی تر از وقتی نیست که در انبوهی از افراد بیگانه حضور دارد.

🖌یان کرایب
📚«نظریه اجتماعی کلاسیک»

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
مهمترین سوالی که راه فیلسوف را روشن می کند.
و موسیقی

🖌 یوسف محمدی
یک فیلسوف از برای تمدن مردمش چه می کند؟

نیچه در ضمیمه های کتاب «فلسفه در عصر تراژیک یونانیان» سه امکان پاسخ به این پرسش را برانداز می کند. نخست، یک تنهای بی تفاوت. دوم، استاد صد هشیاری و خردمندی از معنوی ترین و مجرد ترین نوع و یا در نهایت دشمن و ویرانگر تمدن ملی.
اما کدام یک رسالت فیلسوف است.؟
نیچه تصریح می کند: در حالت دوم او تنها به صورت غیر مستقیم عمل می کند، اما همچون حالت آخر عمل می کند. حالت اول شخصی ترین حالت فیلسوف است چگونه؟ یک تنهای بی تفاوت، تنها می ماند اما اثرش برای روزگار آینده ذخیره می شود، تنها سوال اینست که آیا برای زمان خویش ضروری بود. فیلسوفی که تمام ارتباط زمان خود را می گسلد برای آنکه ارتباط او در آینده قرار است شکل گیرد. او زندگی خود را در لحظه حال می پذیرد برای آنکه در آینده زندگی اش او را پذیرا باشد. تنها به سبب رابطه دو طرفه وی با زندگی است که از زندگی می تواند رها شود و در تاریخ زندگی کند.
منظر اجتماعی فیلسوف حالت آخر دشمن و ویرانگر تمدن ملی، در واقع به سخن نیچه او نمی تواند یک تمدن بیافریند، اما می تواند آن را با کنار زدن پاره ای موانع تدارک ببیند آن را تعدیل کند و آنرا از این رهگذر حفظ نماید یا ویران سازد.ص ۱۵۹.
اما چکش نیچه در خطوط بعدی سنگین تر می خورد ضرباتی که بعدها در نحوه تفکر افرادی مانند فوکو، دلوز و فیلسوفان مدرن متبلور گشت.
یک فیلسوف مردم را با نظر گاه ایجابی خویش به دنبال خود نکشیده است. گرایش او در قبال هرآنچه در تمدن و مذهب مثبت است ، منحل کننده و ویرانگر است.
گرایش به واسازی چیزها برای ویرانی چیزهایی که به نظر می رسیده غیر قابل ویران به نظر می رسیدند. هر تمدن و واقعیت تاریخی در نظر دارد هر چه که بوی ویرانی دارد از جمله فیلسوف را بی ثمر سازد.
منزوی کردن فیلسوف یا انسان اهل اندیشه ویژگی همیشگی تاریخ تمدن است. زین رو برای اینکه از انزوا فرار کنیم باید از واقعیت دیده شده تا حدی به سمت روح رفت. بی شک موسیقی در این میان نقش اساسی برای جستجو در روح وقتی جامعه به هر دلیلی به دنبال اینست که فیلسوف را نادیده انگارد، ایفا می کند. او با موسیقی در پس صلابت تمدن دنیای بیرون شکاف های ویرانی را می بیند.

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
🔗 #موسیقی
🔗 #فلسفه_هنر
🔗 #نقل_قول
🎷#Charlie_Parker


🔶#موسیقی تجربه توست، افکار تو، خرد تو. اگر اینطور نباشه، تو هیچ وقت نمی توانی چیزی خلق کنی و به اوج رضایت از نوازندگی برسی. آنها به تو چارچوب ها و مرزها در موسیقی رو یاد می دهند، اما، دوست من، هیچ مرز و چارچوبی در هنر وجود ندارد.
چارلی پارکر

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
#تاملات
نابالغی.. نه به کم سن و سالی که به وابستگی و پیروی از دیگری اشاره دارد. بلوغ یعنی به اجتهاد و نظر خود رسیدن.. صدای داوری ضمیر و ذهن خویش را شنیدن و از دنباله روی کورکورانه از عرف.. سنت.. مرجعیت های فکری و دینی و اقتدارهای سیاسی و اجتماعی باز ایستادن...

امانوئل کانت
تصویر اثر جیمز براون با عنوان موج های بالندگی است.

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا تغییر در کشورهای خاورمیانه باید از بالا باشد، یعنی یا با دخالت آمریکا یا با جنگ و یا کودتا؟

▫️آصف بیات، جامعه‌شناس و متفکر، معتقد است مردم خاورمیانه با مبارزه خود دولتمردان را مجبور به گرفتن تصمیماتی می‌کنند که ضرورتاً به آن تمایلی ندارند.

📓او در گفتگوی اختصاصی با میدان به بهانه انتشار کتاب «انقلاب بدون انقلابیون» از تجربه‌های شخصی و نگاهش به جوامع در خاورمیانه می‌گوید.

🎙گفت‌وگوی فیروزه فروردین و نادر طالبی با آصف بیات را اینجا بخوانید:

📌 http://medn.me/7Y

☯️ورای موسیقی
@Beyondthemusic
#خطوط_برجسته
آن روز صبح وقتی از ماشین پیاده شدم و ــ تا اطلاع ثانوی ــ صحیح و سالم وارد خانه شدم، نمی‌دانستم این آخرین باری است که تا چندین روز دیگر می‌توانم خانه را ترک کنم... و همان لحظه که در را پشت سرم می‌بندم، دارم آن را به روی زندگی و امید می‌بندم... و زندانیِ کابوسی طولانی می‌شوم ــ سخت طولانی.
با برادرم به خانه برگشته‌ام تا با هم نقش زندانیان را بازی کنیم... اگر می‌دانستیم، در راه بازگشت چیزی برای خوردن می‌گرفتیم... اگر می‌دانستیم شاید برنمی‌گشتیم... و اگر... و اگر... و «اگر» را در خاک پشیمانی کاشتیم و «ای کاش» درو کردیم!...
کجا زندگی می‌کنم؟ این سؤال یادآور واقعیتی وحشتناک بود. وسط میدان جنگ زندگی می‌کنم، بی هیچ سلاحی و بی‌آن‌که کاری از دستم برآید، جز همین کشیدن قلم بر کاغذ و به جا گذاشتن سطرهایی لرزان مانند رد خونین مجروحی که در پنبه‌زار سپید سینه‌خیز می‌رود...

📚«کابوس‌های بیروت»
🖌غادة السمان

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
‌‌‌

‌‌‌‌«آه، این گیسوان کنده به بسیار سوگ را پریشان می‌کنیم
و بر طره‌های افشان‌مان خاکستر سوزان میهن می‌پاشیم
پیرهن از شانه‌هامان فرو می‌افتد
و سینه‌هامان به خود می‌خواند دست‌های کوبنده را
هان و هان ای اندوه، همه نیروی خود بنما
باشد که زمین بشنود و به خود آید
باشد که دریا و آسمان اندوه ما را بر سینه بنگارند.»‌‌
‌‌
📚‌‌«زنان تروا و توئستس»‌‌
🖌‌‌سنکا‌‌

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
‌‌
#تاملات
اگر حکومتی خردمندانه عمل کند، این فقر و فلاکت است که شرم‌آور خواهد بود. اما اگر حکومتی بی‌خِرَدی کند، این ثروتمندان و اشراف‌اند که وجودشان شرم‌آور است.

از کتاب نافرمانی مدنی
اثر «هنری دیوید ثورو»

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻رسانه‌ها چگونه به ماشین پروپاگانداسازی تبدیل شده‌اند؟

🔹در این ویدئو ببینید رسانه‌ها چگونه اخبار و مطالبی را به ما می‌گویند که صاحبان قدرت نیاز دارند به ما گفته شود.

🔹۵ فیلتر رسانه‌ای که حاکمان از طریق آن افکار عمومی را به خدمت می‌گیرند.

#اسکان_نیوز

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
#خطوط_برجسته
اگر ستون اصلی نظام زندگی کردن با دروغ باشد، پس عجیب نیست که تهدید اساسی برای نظام زندگی کردن با حقیقت باشد.

🔗 #تیموتی_اسنایدر


🔵 این عبارت برگرفته از کتاب درباره ی استبداد (بیست درس از قرن بیستم)که با عنوان «در برابر استبداد» ترجمه و منتشر شده است، انتخاب گردیده است. ص۷۷
جمله نقل از واتسلاو هاول است


📖 #On_Tyranny

ورای موسیقی

@Beyondthemusic
2024/09/30 05:16:53
Back to Top
HTML Embed Code: