Telegram Web Link
Forwarded from نوشتارهایی درباره موسیقی (Homayoon Khashandish)
آهنگسازان دروغین
همایون خشندیش: دنیای دیجیتال هر روز در حال گسترش است و نرم افزارها، اپلیکشین گوناگون در کامپیوترها و مبایل ها به راحتی در دسترس عموم قرار دارند و تکنولوژی دنیای دیجیتال نیز تقریبا در همه عرصه ها وارد شده است. این تکنولوژی به عنوان یک ابزار وارد رشته های مختلف هنری از جمله گرافیک، طراحی، معماری و موسیقی شده اند. اکثر استودیوهای ضبط موسیقی مجهز به سیستم های دیجیتال شده و کار را برای بسیاری راحت کرده اند.
انواع سینتی سایزر، دستگاه های ضبط، کارت های صوتی کامپیوتر و نرم افزارهای تحت فرمان این سخت افزارها به عنوان ابزاری کارآمد امروزه مورد استفاده قرار می گیرد.اما در کنار این پیشرفت علمی معضلات و مشکلاتی نیز به وجود آمده است.
در کشور ما امروزه شاهد کاربرانی از نرم افزارهای صوتی هستیم که برچسب آهنگساز را بر پیشانی خود چسبانده اند. این افراد معمولا از دانش موسیقی بهره چندانی ندارند و بیشتر به عنوان کاربر نرم افزار دارای مهارت هستند.کنار هم قرار دادن چند ریتم به همراه چند آکورد یا آرپژ که به صورت از پیش ضبط شده در اختیار کاربران قرار دارد توهم آهنگسازی را در ذهن آنها گنجانده است.
آموزش این نرم افزارها شاید حدودا سه ماه طول بکشد و اینگونه می شود که یک جوان می تواند برای جاه طلبی خود، فرصت را غنیمت بشمارد و با چند دکمه و چند صدای پیش فرض و یک خواننده فالش تبدیل به آهنگساز شود.اشتباه نکنید استفاده از نرم افزارهای کامپیوتری شما را آهنگساز موسیقی الکترونیک نخواهد کرد. اساسا علم موسیقی الکترونیک مسئله ای کاملا مجزاست و مانند تمام موسیقی ها نیازمند آموزش های طولانی مدت در هارمونی، ارکستراسیون، کنترپوان، سلفژ و... است.تازه در کنار همه اینها یک آهنگساز موسیقی الکترونیک باید دروس تخصصی از فیزیک صوت، چگونگی ساخت صداهای مختلف و مسائلی از این دست را آموزش ببیند. بنابراین آهنگسازان نرم افزاری ما بعضا برای فرار از واقعیت برچسب اشتباهی هم به خود می زنند.
در واقع تمام نرم افزارها و اپلیکیشن ها به عنوان ابزار شناخته می شوند و به خودی خود دانش افزوده ای برای ما هستند تا بتوانیم با علم قبلی از این ابزار استفاده کنیم نه اینکه از دانش و علم موسیقی را صرف نظر کرده و صرفا با استفاده از چند ابزار آهنگساز شویم.
بگذارید راحت تر بگویم هیچ راه میانبری برای رسیدن به شهرت های فاخر مانند آهنگساز شدن وجود ندارد. شاید با یک مثال راحتر بتوانم منظورم را بیان کنم. نرم افزارهای معماری بسیار زیاد هستند و مهندسین و معمارها از آنها استفاده می کنند. رسم یک خط یا آکسان بندی و فونداسیون را میتوان با این نرم افزارها تا حدود زیادی انجام داد. حتی می توان نماهای سه بعدی زیبایی به وجود آورد اما همه اینها در کنار علم مهندسی شما امکان پذیر خواهد بود و گرنه خانه ای خواهید ساخت که حتی یک روز هم آجرهایش روی هم قرار نمی گیرند.
در اینجا باید به صراحت گفت که ما به پدیده ای به عنوان آهنگسازان جعلی یا به عبارت دیگر آدم های جعلی در حوزه موسیقی طرف هستیم که اتفاقا توانسته اند موسیقی بی کیفیت را برای مخاطبی ناآگاه آماده کنند و به عنوان آهنگساز برای آنها خود را مطرح کنند.بعضا حتی دیده شده که توهم آهنگساز بودن در میان این افراد به واسطه محیط ناآشنا به موسیقی آنقدر عمیق است که دیگر نمی توان هیچ کاری انجام داد.
حتی صدای فالش خواننده را نیز با ترفند های نرم افزاری پنهان می کنند. شاید این افراد در بهترین حالت بتوانند برای مراسم های عروسی یا غیره دی جی باشند اما به عنوان آهنگساز دست سوم هم نمی توانند خود را مطرح کنند.بگذارید صراحت را بیشتر کنم ما با افرادی کلاه بردار طرف هستیم که از وضعیت موسیقی در ایران نهایت سوء استفاده را می کنند تا معروف شوند و از این طریق پول دربیاورند.نتیجه این می شود که وقتی با یک آهنگساز یا آدم جعلی در حوزه موسیقی صحبت می کنید امکان دارد دچار یاس و افسردگی شدید شوید.
@homusic
🔗 #هنر
🔗 #موسیقی
🔗 #مطالعات_فرهنگی
🔗 #سیاست

@Beyondthemusic

🔶هنر به مثابه ی سیاست ، سیاست به مثابه ی هنر و هنر برای هنر ، آیا میتوان برای هر کدام از موضوعات فوق بدیلی موسیقیایی ارایه نمود . بگذارید به مورد اول بپردازیم هنر و سیاست ، چپ گرایی و مارکسیست موسیقیایی ابتدا در جنبش کارگری انگلستان به وضوح در موسیقی خود را نشان داد. قبل از آن در سینمای نیو ریالئست ایتالیا و با آثار #ویسکونتی آغاز و با #فرانچسکو_رزی ، و #پازولینی به اوج کارکرد خویش رسید ، اما در موسیقی آثار ی همچون؛ #پینک_فلوید، #جوداس_پریست، #موتور_هد و #جیم_موریسون کارکردی چپ و مبارزه را علیه سرمایه داری آغاز کردند. آموزش در معنای ماهوی خویش برای چنین رویکردی ثبات و استیلای بر کارگر بود . چنانچه امروز در موسیقی آموزش همچنان بار کنترل و ضریب نفوذ قدرت را در جامعه باز تولید می کند . (خلاصه )، سیاست به مثابه ی هنر ، نیمه پنهان آموزش ، و به تعبیری خلوص آموزش در اینجا شکل میگیرد ، تمام مولفه های آموزشی در حکومت امروزه ذیل آموزش سیاست به مثابه ی هنر قرار می گیرند. در موسیقی عریان کردن چنین رویکردی همیشه هدف غایی هنرمندان ضد جریان در هر دوره ای بوده است . به عنوان مثال موسیقی بر پایه ی اعتراض تا چه میزان لایه های حکومت ، هنر حکومت ، ارتباطات نهادینه شده را به چالش می کشد . رویکرد سوم ایده الیستی ترین است . چرا که ریشه آن به موزیسین های قرن ١٨ و ١٩ بر می گردد . گر چه هنر برای هنر امروزه دیگر آن سنخیت گذشته دور را ندارد ، اما هنوز هم پتانسیل های رهایی بخش را در خود دارد. (ر.ک. م فرانکفورت )، (نیچه و واگنر )، از این رو آثار ی که در زیر می آیند تا حدی این سه رویکرد به صورت موردی پوشش می دهند. و با رویکردهای دیگر نیز همگرایی دارند.

⭕️ اسامی در متن:
🎥 #Luchino_Visconti
🎥 #Francesco_Rosi
🎥 #Pier_Paolo_Psolini
🎼 #Pink_floyd
🎼 #Judas_Priest
🎼 #Motor_Head
🎤 #Jim_Morrison
رسانه ورای موسیقی
Control Denied – Breaking The Broken
دوستانی که به #گیتار_بیس علاقمند هستند، این قطعه را از دست ندهند، اوج هنر نمایی #استیو_دی_جورجیو
Forwarded from اتچ بات
🔗 #موسیقی-#سینما

🔗 #نقل_قول
@Beyondthemusic

فرم های هنر آمریکایی که واجد اصالت باشند، بسیار کم شمارند. #جز، #وسترن، و #بلوز معدود فرم های هنری آمریکایی به شمار می روند.

🔗 #کلینت_ایستوود
🔗 #فستیوال_کن
May 1985
🎥 #Clint_Eastwood
🎼 #Jazz
🎼 #Western
🎼 #Blues
🔗 #پژوهش_هنر

🔗 #هنر_مدرن

@Beyondthemusic

🔶 فیلیپ جونو، مورخ هنر در سال 1976 درباره ی هنر متخصصان با تحلیل شفافیت و تیرگی بیان می کند. رساله ای درباره مبانی نظری هنر مدرن ، او در این اثر توضیح می دهد چگونه ادراک آثار از راه تقابل با محتوا یشان و موضوعشان تحول میابد. در آغاز این امر شفاف است. یعنی تقریبا نامریی، چون به مثابه ی یک ادراک تقلیدی هنر به عنوان بازنمایی واقعیت حاکم است. اما کم کم رو به کدر شدن می رود تا اینکه به موضوع اصلی نگاه مبدل می شود. بنا بر این در وهله اول ، تفاوت میان متن و صورت باید جدی تلقی شود، که غالبا متخصصان به عنوان امری بدون موضوع نفی کرده اند، در حالی که این تفاوت اساس رابطه با هنر است؛ و در وهله دوم نسبت به هیچ یک از آن دو نباید موضع گیری کرد، بلکه آنچه اهمیت دارد منطق تقابلشان است، یا برتری که متخصصان برایشان قایل هستند. اهمیت مساله وقتی اساسی تر می شود که بالسویه رابطه همگان با هنر را شامل می گردد: نه فقط زیبایی شناسی عالمانه، بلکه ادراک زیبایی شناختی عرف عام نیز از این گذر گاه از شفافیت به تیرگی صورت هنری عبور کرده است. جونو در مبانی نظری هنر مدرن زیبایی شناسی را از نقطه نظر اجتماع و ادراک همگانی تبیین می کند. بنا بر نظر او اگر هنر گذشته متعلق به نوعیی شفافیت تخصصی شده بود هنر معاصر به نوعی رابطه متقابل آثار با ادراکشان در طیف وسیع تری صورت می پذیرد. در این راستا هنر معاصر دیگر از رویکردی تخصص گرایانه به تعقلی همگانی مبدل شده است. به عنوان مثال یک اثر هنری امروزین که به وسیله مواد زاید خلق شده است در یک گستره ی ادراک کلی قرار می گیرد. گرچه در ابتدا به نظر می رسد نحوی از تخصص هنری در آن نهادینه شده است، اما با باز ادراک آن در میابیم که زیبایی شناسی معاصر در بستری از درک همگانی در وهله نخست و در وهله ی دیگر در یک منظومه ی شخصی قابل رویت است، بنا بر این تلاقی هنر معاصر با حوزه زیست محیطی در این راستا قرار می گیرد و موازنه ای میان زیبایی شناسی معاصر و نسبی گرایانه برقرار می شود.

⭕️ (بخشی از جستار اینجانب در باب زیبایی شناسی، فوروارد با اطلاع آزاد است)
در شهر کورها یک چشم هم پادشاست
همایون خشندیش: شبکه های اجتماعی پر شده از گروه های موسیقی چه در اینستاگرام یا تلگرام و فیسبوک و ... مثلا در همین تلگرام خودمون هر گروهی تعدادی ممبر داره و هر چند یکبار بحثی شروع میشه وسط بحث ها هم کانال های موسیقی مطالب خودشون رو به اشتراک می گذارند. تا اینجای کار همه چی منطقی به نظر میاد، تا اینکه خدایی نکرده به عبای کسی در این بحث ها در گروهی برخوره و از آنجا که همه ما تقریبا عالم و فیلسوف و موزیسن و گاهی مترجم خلاصه کلام همه چی دان هستیم، شروع می کنیم آسمان و رسیمان دوختن که تو هیچی حالیت نیست...
شاید به نظر ما همه در اشتباه هستند و این "من" هستم که در جهان هستی مانند ستاره ای می درخشم و عمق تمام معانی هستی را درک می کنم، حالا موسیقی که چیزی نیست.بارها شده در گروه های این چنینی بحث و جدل های این شکلی را دیده ایم. اما تا به حال از خود پرسیدیم که چرا اینطوری هست؟
به محض اینکه با ما مخالفتی می شود یا نقدی بر نظری که داریم بیان می شود، توپخانه را روشن می کنیم بدون توقف آتش می کنیم. انگار مسابقه ای در جریان است و اگر ما کوتاه بیاییم یا اشتباه خود را قبول کنیم یا به نحوی استدلال را بپذیریم شکست سختی متحمل می شویم و از رزق و روزی می افتیم. مثل کل کل های فوتبالی استقلال و پرسپولیس اما در واقع زمانی که ما هوادار یک تیم هستیم و شروع به بحث می کنیم، تقریبا می دانیم تمام این بحث ها سر کشک است.
خدا پدر ویکی پدیا را بیامرزد و نه اصلا اخرش دوتا کتابی هم خواندیم چگونه توهم استادی کردن به ما دست می دهد؟حکایت آن ضرب المثلی است که می گویند " با یک من عسل هم نمی شود خوردش" استاد استاد بستن بعضی کاسه لیس‌ها به ریش مبارک هم مشالله کم نیست، یواش یواش باورمان می شود.
این می شود که در این گروه ها همه قهرمانان و اساتید بلامنازع موسیقی می شوند، دیگر نمی توانید بگویید بالای چشمت ابروست. در همین اثناء شاگردان جوستریانی و فارغ التحصیلان فرنگ رفته از برکلی تا آکسفورد، از موسیقی شرق تا غرب، شوروی تا فرانسه و اتریش همه ظهور می کنند.همه هم مشالله نوابغی هستند که آمده اند به وطن خدمت کنند از قدیم گفتن در شهر کورها یک چشم هم پادشاست. دیگه بی سوادترین ها فوق لیسانس هایی هستند که همینطوری میان یک سری بزنن ناگهان متوجه می شوند کسی در اشتباه است و از آنجا که حسی انسان دوستانه و بسیار معنوی آنها را صدا می کند که این انسان جاهل را نجات بده، وارد گود می شود.خب در این گروه ها هم کسی قرار نیست استخدام بشه که مدرک تحصیلی یا رزومه کاری ازت بخواد.
این کل کل های فضای مجازی البته در حوزه های دیگر هم هست مثلا سینما و... اما دست کم در آنجا کسی روح موتزارت در او حلول نکرده! شب زده و جن زده نداریم، اما ظاهرا در موسیقی داریم. کاسبی هم کاسبی های قدیم حداقل کلاهبرداری در آنها سخت تر بود.
بعضی وقت ها به این فکر می کنم که این آهنگسازان بزرگ و فاخر چرا وقتشان را در این گروه ها تلف می کنند، بروند آهنگ بسازن، کنسرت بدهند یا حداقل تدریس کنند. هر طوری شما حساب کنید کسی دیگه وقت کل کل کردن توی این گروه ها را اینطوری نخواهد داشت. اما ظاهرا رسالت روشنگری به ما این اجازه را نمی دهد، جالب اینجاست وسط این بحث ها یک کارگروهی هم به آدرس فلان جا داریم که همین ممبرهای که هیچی حالشیون نیست باید بیان و پول بدن تا من روشنگری را عمیق تر در پاچه های مبارکشان فرو کنم.
البته فضای مجازی مثل یک ابزار هست، ابزاری که قدرت محک زدن آن سخت تر هست. خود من هم قسمتی از همین بلاهت احمقانه اما کاسبکارانه هستم بالاخره بعد از عمری گدایی مخ زدن کاری نداره... راستی دوست عزیز شما می دونید هوی متال با دث متال چه فرقی داره؟ نمی دونی ... عجب بی سوادی هستی!! من خودم کالج ام آی درس خوندم بیا کلاس خصوصی بهت یاد بدم. تازه قشنگ برات روشن میکنم مد با گام چه فرقی داره اینها رو هم نمی دونی؟ اف ال استودیو چی ؟ خب بیا این شماره کارتم، منتظرم ...
@homusic
@Beyondthemusic
Forwarded from اتچ بات
🔗#فرهنگ_باوری
🔗#موسیقی_مردم_پسند
🔗#آنتونیو_گرامشی

@Beyondthemusic

🔶 منظر فرهنگ باورانه بر سر فرهنگ مردمی به این مطلب می پردازد که رسانه بین ساختار های جامعه ،اقتصاد و سیاست که منافع مسلط را در جامعه نگه می دارد چگونه توافق بر قرار می کنند.کسانی که در این زمینه کار کرده اند به صورت قابل توجهی تحت تاثیر عقاید نظریه پرداز بزرگ مارکسیسم ایتالیایی آنتونی گرامشی قرار دارند ،به ویژه درک سیطره ی ایدولوژیک که توسط او مطرح شد .او توضیح می دهد که چگونه طبقه ی حاکم چگونه از طریق کسب رضایت اکثریت با بنیادهای گوناگون جامعه ،منجمله مدارس ،رسانه های جمعی،قانون ،مذهب و فرهنگ مردمی تسلط خود را بر جامعه تحمیل می کند .به این ترتیب سلطه ی ایدولوژیک نمایانگر سازو کار هم نظری است روندی که با تهدید ،زور گویی و خشونت حکومتی بنیادش مستحکم شده است .یکی از جنبه های مهم سلطه ،مرموز جلوه دادن قدرت در هم پوشی ارتباطات سلطه با نظم و ترتیب موجود در جامعه است.ایده ها و قوانین خاصی به عنوان قوانین طبیعی و جهانی عقل سلیم وضع می شوند و رسانه های مردمی نقش هدایت گر را در این بازی دارند در هر حال سلطه هرگز مطلق نیست بلکه مدام در حال چرخش و تعریف دوباره است.در بررسی متون مرتبط با موسیقی مردم پسند فرهنگ باوری را می توان به بهترین شکل در مطالعه مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام در دهه ی 1970 پیرامون موسیقی و خرده فرهنگ های جوانان (توسط هبدیگر1979،ویلیس1978، و هال و جفرسون 1976)مشاهده کرد این کار حجیم روی نقش فردیت در تعیین معنای فرهنگ تاکید دارد برای مثال مضمون گفته های چمبر تاثیر متقابل و دایمی بین عوامل تجاری و تجربه ی زنده را نشان می دهد:
با وجود قدرت تجاری شرکت های بزرگ ضبط ،توضیح و تفسیر رادیو ها و توصیه های جراید موسیقی ،و به رغم شرایط از پیش تعیین شده در تولید که قابلیت گسترده ای در موسیقی مردم پسند دارند ،در نهایت کسانی که آهنگ ها را می خرند و با ریتم ان می رقصند تعیین کنند خواهند بود (چمبر1985).

🎼 #Popular_music
📝 #Antonio_Gramesci
Forwarded from اتچ بات
🔗#موسیقی

🔗 #درباره_یک_هنرمند

@Beyondthemusic

بیست و چهار نوامبر سالروز در گذشت «فردی مرکوری» چهره تاثیرگذار گروه «کویین» بود. گروهی که به یمن اشعار عمیق «برایان می» و صدای جادویی و متفاوت فردی مرکوری به مثابه ی گروهی شاخص مقامی شامخ در میان هواداران موسیقی پیدا کرد. شاخصه اصلی گروه ناجدی گرفتن مسائل جدی بود که رگه ی آن در تمامی آلبوم های کویین یافت می‌شود؛ به رغم آنکه اشعار گروه بار عمیقی داشت و گاهی اوقات حتا به فلسفه می گروید، اما فلسفه طنز ویژگی بارز گروه بود. مرگ فردی در ۲۵ نوامبر ۱۹۹۱ تراژدی غریبی برای طرفداران کویین و موسیقی بود. همگان بر آن باور بودند که گروه با مرگ فردی فعالیت های خود را معلق کند، اما بنا بر شیوه ی زیست فردی که در احتضار خویش آهنگ به یاد ماندنی اما مهجور « مادر لاو» را خواند که با مرگش برایان می بخشی از آهنگ را به جای فردی خواند، همه و همه نشان دهنده آن است؛ گرچه فردی آرمیده اما صدای او و تاثیرش همچنان در عرصه موسیقی باقی مانده است.
در ادامه قطعاتی کمتر شنیده شده از آلبوم های شخصی فردی مرکوری را می شنویم که با انتخاب دوست عزیزم « آریا مهتدی» انتخاب شده است. در خاتمه آهنگ « نمایش باید ادامه یابد » که به نوعی به تبیین آن جهانی اشاره دارد را می شنویم ، که باز اجرای آنها توسط «پل راجرز» «راجر تیلور» «التون جان» و «رسو پتی» را می شنویم به همراه ترجمه قطعه مزبور، که در نوع خود کم نظیر است.
⭕️ اسامی در متن
🎼 #Queen
🎙#Freddie_Mercury
🎸 #Brian_May
🎤 #Paul_Rodgers
🎤 #Roger_Taylor
🎤 #Elton_John
🎤 #Russo_Patti
Forwarded from اتچ بات
🎼 #Queen

🔖 #The_Show_Must_Go_On
#Lyric

@Beyondthemusic
--------------------------------------------------------
نمایش باید ادامه یابد....
در این پوچی مطلق از چه روست که می زییم؟
در این بیهودگی محض، به گمان از فرجام کار، آگاهیم.....
به هر تقدیر....
کسی می داند در جستجوی چه چیزی هستیم؟
قهرمانی دگر، بی مهابا جنایتی دیگر....
پشت پرده ها در نمایشی بی کلام
به راهت استوار باش... دگر آیا کسی را توان رفتن است؟
نمایش باید ادامه یابد.
نمایش باید ادامه یابد...
ذره ذره از درون فرو می ریزم
شاید نقاب از چهره ام رفته باشد.
لبخند اما هنوز پابرجاست.
هر آنچه رخ دهد، به تقدیر خواهم سپرد.
اندوهی دیگر... عشق ویرانه ای دیگر...
به هر تقدیر،
از چه روست که تن به زندگی سپرده ایم؟
اینک نور حکمت را درونم احساس می کنم.
بی شک اکنون گرم تر خواهم بود.
و دیری نمی پاید که به راهی دیگر خواهم رفت.
آنجا، ورای حصار روشنایی، تیرگی در هم می شکند.
و اینجا در ظلمت درونم، فراق از رهایی را به سوگ نشسته ام.
نمایش باید ادامه یابد.
ذره ذره از درون فرو می ریزم.
شاید نقاب از چهره ام رفته باشد.
لبخندم اما هنوز پابرجاست.
روحم بسان بال پروانه ای نقاشی شده است.
امروز، افسانه های پریان بر می یابند و هرگز رنگ نمی بازند.
من ای دوستان، اینک بال پریدن یافته ام.
نمایش باید ادامه یابد.
نمایش باید ادامه یابد...
به ریشخندش خواهم گرفت
و هرگز از پا نخواهم نشست،
همگام با نمایش...
بر بلندای زمانه خواهم رفت...بر مرکب جنون خواهم تاخت...
و ناگزیرم از یافتن شوری که به پیش راندم.
همگام با نمایش
همگام زندگی
نمایش باید ادامه یابد...
زندگی باید ادامه یابد...
--------------------------------------------------------
ترجمه از کتاب «مارش ملکه سیاه»
مجموعه اشعار کویین
Love Kills
Freddie Mercury
Love Kills
حاصل همکاری فردی و جورجیو مورودر، آهنگساز اثرگذار الکترونیک، برای بازنمایشِ فیلم صامت متروپلیس . جالب اینکه آهنگ کاندید تمشک طلایی بدترین آهنگ فیلم سال 85 هم شد!
@Beyondthemusic
The Great Pretender (Original 1987 Single Version)
Freddie Mercury
The Great Pretender
کاور فردی از ترانه ی معروف قدیمی پلترز. اجرای متفاوت فردی در این تنظیم متفاوت قابل توجه است؛ و صد البته ویدئو کلیپ آن که به نوعی سرگذشت بصریِ هنر اوست!

@Beyondthemusic
2024/10/05 22:43:30
Back to Top
HTML Embed Code: