Telegram Web Link
Forwarded from رسانه ورای موسیقی (yusef Mohammadi)
مطالب آتی کانال؛
🎹🎶🎵👇👇👇
✳️ مقدمه ای بر موسیقی راک مدرن، ""دیوید بویی""(تحلیل و تبیین), پست شده
✳️ راک مدرن، پیوند موسیقی الکترونیک و راک معرفی کوتاه و آثار (پیوست سیصد قطعه راک مدرن)
✳️ گروههای مهجور
✳️ تجربه زنان در مواجهه با میدان هنر، #چهارم
✳️ جز مدرن
✳️ عموهای موسیقی فصل سوم(رویکرد انتقادی به فضای حال موسیقی)
✳️ پیوست، موسیقی جز (صد قطعه جز)؛
✳️ موسیقی سینماتیک, معرفی قطعاتی که از فرم سینماتیک استفاده کرده اند.(ده قطعه به همراه معرفی ).
🎥 #سینما
🔗 #نقل_قول:
🔶 اگر می تونستم رویای کسی رو بدزدم، اون شخص کسی نبود جز #ٱورسن_ولز.

🎥 #کریستوفر_نولان
@Beyondthemusic
سکون
عکس: حدیث م.
✳️ #مطالعات_فرهنگی
✳️ #موسیقی
🔗 #ساختار_گرایی و #موسیقی_شناسی:

🔶نگاه ساختار گرایانه بر رسانه/فرهنگ مردمی بر روی این موضوع تمرکز یافته است که چگونه معنا در متن های رسانه ای پدید می آید و ساختار یک متن (دیداری،گفتاری یا شنیداری)چگونه معنای ایدولوژیک ویژه ای را تولید می کند .مطالعه نشانه ها و شیوه ای است که سعی دارد روشن کند عناصر گوناگون یک متن چگونه با هم ترکیب می شوند تا برداشت ارجح را برای مصرف کنند ارایه نمایند.این نگرش مستلزم بررسی نظام مند تمام لایه های است که معنا را در متن می سازند.برای مثال نظریه ی ساختار گرا به این مطلب می پردازد که فیلم و برنامه های تلویزیونی چگونه موقعیت بیننده را مشخص می کنند و ساختار ذهنی او را با بعضی دیدگاههای ایدولوژیک در هماهنگی قرار می دهند.
@Beyondthemusic
Forwarded from اتچ بات
🔗 #فلسفه_هنر
🔖 #تاریخ_زیبایی_شناسی
✏️ نویسنده: #فیلیپ_پی_هلی
مقاله تاریخ زیبایی شناسی نوشته فلیپ. پی. هلی، (ترجمه شده) موجز و مفید به روند تطور نظریات فلاسفه حول زیبایی شناسی می پردازد. نکته بارز در این مقاله تحلیل و توصیف همزمان فیلیپ. پی. هلی. تکثر، تضارب آراء حول مفهوم زیبایی را مبسوط شرح می‌دهد.
نگاهی به نمایشگاه “سعید فلاح فر”
✍🏻 حدیث م.

“ ... تفکر ناب و بلند اندیشی جایش را به درخشش های ناگهانی و هیجان انگیز، اما سطحی داده تا تعداد بیشتری را مجذوب خود کند. در اینچنین کنش هایی، همه الزامات هنر حداکثر به حیرتی ساده و زودگذر فروکاسته می شود. در این بازار مسگری، کم مایگان چنان بر طبل های بزرگ می کوبند که آواز نی لبک خوش الحان زرگران گم می شود. این سرانجام هنر-صنعت است که با حمایت بنگاه های مالی، سیاسی و ایدئولوژیک و البته با علایق ساختگی عام، قله های هنر را یک به یک فتح و پست می کند..."
اين قسمتی از استیتمنت نمایشگاه اخیر “سعید فلاح فر” بود که به خوبی گویای این است که با آثاری مواجه نخواهیم شد که سعی شده با چیدن عناصر متعدد در کنار هم روی یک تابلو و همان پرگویی های معمول، “زیبایی” را به نمایش بگذارد. آثار او سادگی و اختصار معترضانه ای دارد که در آن ها بیشتر از آن که فرم و محتوا صحبت کند، یک رخداد در یک لحظه فریاد می زند.
تک تک تابلو ها با پارچه های ضخیم و یا رنگ سیاه غلیظ پوشانده شده بودند، درست مثل قبری که به تازگی کسی در آن دفن شده و طبق عادت، روی آن را با پارچه ای سیاه می پوشانند تا سنگ قبر نهایی حاضر شود. در زیر این پارچه ی سیاه و خروارها خاک، همه می دانند که فردی آرمیده که یک زمانی در اوج زندگی بوده، پستی ها و بلندی هایی را پشت سر گذاشته و بدون شک، برای عده ای عزیز و شاید هم عزیزترین بوده. این نگاه در قبال تابلوهای این نمایشگاه هم صدق می کند و چنین است که گویی در زیر این سطح از سیاهی که بر روی بوم ها کشیده شده است، آثار هنری دیگری وجود داشتند، نفس می کشیدند و در قید حیات بودند که حال، لحظه ی مرگشان فرارسیده و قدرت تکلم و عرض اندام از آن ها گرفته شده و به سکوت واداشته شده اند. فضای تاریک و سیاه نمایشگاه به خوبی تداعی کننده ی یک فضای سوگ آمیز و عزادارانه است که در آن این تلنگر را به ما وارد می کند که بابت یک فقدانی باید گریست و یا حداقل به فکر فرو رفت.
و اما این فقدان چیست؟ این فرد تازه درگذشته کیست؟ با رجوع دوباره به استیتمنت نمایشگاه می بینیم که صراحتا‌ از منطق صنعت-هنر، آلوده شدن دامان هنر به ایدئولوژی و سیاست و همچنین درخشش های مقطعی و تو خالی [به ظاهر] هنرمندان انتقاد شده. پس بدون شک آن فرد تازه درگذشته، هنر و احیانا هنرمندانی بودند که خود را در منطق صنعت-هنر تعریف نکردند و در مقابل مصالح ایدئولوژیکی و بازار گردن کج نکردند و به ماموریت واقعی خود، که همانا تاثیرگذار و روشنگر بودن است عمل می کردند. اینک آواز خوش دورانی که هنرمندان در آن جولان می دادند به سر رسیده و ما با یک گسست تاریخی ای مواجه شده ایم که در آن زرق و برق های سطحی، خیلی زود چهره ی تیره و غبارآلود خود را نشان دادند و ما را در راهی پر ابهام و نامطمئن رها کرده اند.
حال این سوال مطرح می شود که آیا همه این فقدان و این پایان را در این لحظه حس می کنند و به آن علم دارند؟ احتمالا نه. آن پارچه ی سیاه که بر روی قبر آن فرد تازه درگذشته قرار گرفته هیچ اسم و نشان هویتی بر روی آن درج نشده که رهگذران حداقل بدانند که چه کسی بوده. در نتیجه واضح است که تنها کسانی مستقیم به سراغ آن می روند و بر سر آن می گریند و ماتم می گیرند که با او‌ روزگاری زندگی کرده اند و او را عزیز می شماردند.
شاید دقیقا همین رفتار است که هنرمندان را از به ظاهر هنرمندان و عوام جدا کرده است. تنها آن هایی می گریند و درد فقدان و خسارت نبودش را احساس می کنند که می دانند چه چیزی، چه کسی و یا چه دورانی دیگر در قید حیات نیست و بدون شک، این مسئله نشان می دهد که ارزشِ ارزش را دانستن كار هر كسی نیست.
✳️ پیوست #سیصد قطعه #راک_مدرن

Band: #The_Horros
Genre: #Modern_Rock
Country: #USA
Albums: #V, #Skying
Release date: #2011, #2017
Songs: #225_237
💠 #پیشنهاد_برتر*****
#All_Tracks

@Beyondthemusic
2024/10/07 06:24:54
Back to Top
HTML Embed Code: