Forwarded from آمَد و شُد
🌱🍃
تصویرسازی: حدیث ملاحسینی
در نمایشگاه مجازی "صد اثر، صد هنرمند" گالری گلستان. (صفحهی ۲۰)
www.Golestangallery.com
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
تصویرسازی: حدیث ملاحسینی
در نمایشگاه مجازی "صد اثر، صد هنرمند" گالری گلستان. (صفحهی ۲۰)
www.Golestangallery.com
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from مسئله ی ما (Iman Namadianpour)
یک اثر هنری چه می گوید؟
آیا اثر هنری، همان عنصر خیال است که یک فرد در مواجهه با تاریخ، آن را خلق می کند؟ خیال، آنچنانکه پیش تر توضیح دادم فرایندی است که سوژه را وادار به «شدن» می کند. شدن همان صیرورت انسان به وساطت امر خیال است. هنرمند در خلق اثر هنری امر خیال را می پروراند و بسط می دهد. خیال به هنرمند این قدرت را می دهد که بیافریند، مرزهای جدید را بپیماید و افق های نااندیشدیده را ابداع کند. در اینجا مرادم هر امر هنری همانند، نقاشی، شعر و داستان است. خیال و خیال ورزیدن، به سوژه امکان زایش نداشته ها و امر تهی را می دهد. هنرمند همان خیال پرداز جهان نانوشته و به یک روایت امر ناممکن است. او با تخیل در جهان اجتماعی و مناسبات درونی خود، در برابر تعیین ها و جبرهای بیرونی قرار می گیرد و یک جهان ناممکن، تهی و نیستی را، به یک هستی و بودن تبدیل می کند. می توان گفت، هنرمند نیستی و نبودگی را به هستی و بودگی پیوند می زند.
به زبان سارتری، نیستی برای خود هستی دارد، اگر نیستی هیچ نسبتی با هستی ندارد و از سویی، ضد آن است، پس نیستی از کجا حاصل شده است. صفت نیست شدن مخصوص هستی است نه نیستی، زیرا آنچیزی می تواند نیست شود که هست بوده باشد. این هستی است که دارای کیفیت نیست شدن است. نیستی در هستی است ولی هستی وابسته به نیستی نیست.
ترجمه این بند را در نسبتِ خلق امر هنری می توان اینگونه تحلیل کرد که اثر هنری همان امر نیستی بود که به وساطت خیال و تخیل ورزیدن به هستی تبدیل شد و در حیات اجتماعی پدیدار شده است. زبان این نیستیِ هستی شده همچنان زبانی راز واره و تودرتو است. بر خلاف سنت های علمی که زبانی با مختصات مشخص و قابل سنجنش دارند، زبان امر هنری همچنان رازواره و نسبتی با نیستی و امر مرموز دارد.
وقتی به یک تابلو نگاه می کنی، تابلو با تو سخن می گوید و قرار است هم جهان خالق و هم جهان مخاطب را بازنمایی کند. ولی اثر بخاطر سیالیت، نه در اختیار خالق است و نه در مرزهای جهان مخاطب می گنجد. می توان گفت، اثر هنری در کشاکش مخاطب و خالق و در میانه آن دو است، نه آن است و نه این و هم آن است و هم این. چنین خصلتی به امر هنری حیاتی جاودانی می دهد. راز جاودانگی اثر هنری همان خصلت هرمنوتیکی آن است. اثر بعد از خلق، از خالق خود جدا می شود و خودنمایی می کند. به یک روایت اثر همان روایت خالق و خلق نیستی و نیست بودگی به واسطه جهان خالق است. به روایتی دیگر، اثر هنری همان دیگری است که خالق آن را به وساطت جهان دیگری می سازد و به او جان و روح می دهد. یعنی اثر هنری گویا روایت جهان های ناگفته ی و ناشده ی دیگری است.
ما در یک اثر تلاش می کنیم جهان خود را خوانش کنیم، به زبانی دیگر در اثر هنری ما قصه و خیال خود را روایت می کنیم و جهانِ چشمان ما آنچیزی را می بیند که خیال ما در افق ذهنی ما می سازد. از این حیث می توان گفت، هنر همان امر رهایی بخش را در خود زایمان می کند( به این خاطر رهایی بخش که قرار است فراتر از مرزهای اکنون قدم بردارد) و اثر هنری زایمانِ رها شدن امری است که نبود و به وساطت خیال به شدگی تبدیل شد.
اگر بخواهیم اثر هنری را از چشمان دیگری ببینیم، می توان گفت، خالق اثر هنری تلاش می کند قسمتی از جهان بیرون را با تصویر بازسازی کند. از منظر جامعه شناختی، روح کلی هر اثر هنری برساخته شده موقعیت تاریخی و نداشتگی یک دوران است. هنر دوران قاجار روح نیستی آن دوران را به هستی تبدیل کرد، هنر دوران پهلوی جهان نبودگی آن زمانه را به تصویر می کشید و هنر امروز تلاش می کند سخن نسل و نسیتی های ما را با عنصر خیال به هستی تبدیل کند. از این منظر، امر هنری همان «مای» نشده یا خیال های محقق نشده و حسرت های مای جمعی جهان زندگی ماست. اثر همان حسرت ها و نداشته های ماست که به وساطت خطوطِ در هم پیچیده، نشانه های یک افق و مرزهای یک رخ داد جدید را مجسم می کند.
تمایل دارم و تصور می کنم با این مقدمات و پیش فرض ها، امر هنری خواسته یا ناخواسته به امر امید دامن می زند. یعنی اثر هنری با ساختن خیال و شکستن مرزها و کرانه های موجود می خواهد ما را به افق های نو پرتاب کند. افق های نو همان فراتر رفتن از خود و اکنونیت ما است، وقتی «من» فراتر از خود می جهد، یعنی دل در امری نو و شوق امری جدید دارد. نام این شوق و رفتن همان امید است. من در مقالاتی که در باب امید نوشتم به طور خلاصه بیان کردم که امید همان عنصر و میل فرارفتن از خود است. در اینجا ما شاهد پیوند اثر هنری با امید هستیم. اثر هنری مرزهای جدید می آفریند، مرزهای جدید همان فرارفتن از خود است، بنابراین هنر و خلق اثر هنری همان ابداع امید است.
آیا اثر هنری، همان عنصر خیال است که یک فرد در مواجهه با تاریخ، آن را خلق می کند؟ خیال، آنچنانکه پیش تر توضیح دادم فرایندی است که سوژه را وادار به «شدن» می کند. شدن همان صیرورت انسان به وساطت امر خیال است. هنرمند در خلق اثر هنری امر خیال را می پروراند و بسط می دهد. خیال به هنرمند این قدرت را می دهد که بیافریند، مرزهای جدید را بپیماید و افق های نااندیشدیده را ابداع کند. در اینجا مرادم هر امر هنری همانند، نقاشی، شعر و داستان است. خیال و خیال ورزیدن، به سوژه امکان زایش نداشته ها و امر تهی را می دهد. هنرمند همان خیال پرداز جهان نانوشته و به یک روایت امر ناممکن است. او با تخیل در جهان اجتماعی و مناسبات درونی خود، در برابر تعیین ها و جبرهای بیرونی قرار می گیرد و یک جهان ناممکن، تهی و نیستی را، به یک هستی و بودن تبدیل می کند. می توان گفت، هنرمند نیستی و نبودگی را به هستی و بودگی پیوند می زند.
به زبان سارتری، نیستی برای خود هستی دارد، اگر نیستی هیچ نسبتی با هستی ندارد و از سویی، ضد آن است، پس نیستی از کجا حاصل شده است. صفت نیست شدن مخصوص هستی است نه نیستی، زیرا آنچیزی می تواند نیست شود که هست بوده باشد. این هستی است که دارای کیفیت نیست شدن است. نیستی در هستی است ولی هستی وابسته به نیستی نیست.
ترجمه این بند را در نسبتِ خلق امر هنری می توان اینگونه تحلیل کرد که اثر هنری همان امر نیستی بود که به وساطت خیال و تخیل ورزیدن به هستی تبدیل شد و در حیات اجتماعی پدیدار شده است. زبان این نیستیِ هستی شده همچنان زبانی راز واره و تودرتو است. بر خلاف سنت های علمی که زبانی با مختصات مشخص و قابل سنجنش دارند، زبان امر هنری همچنان رازواره و نسبتی با نیستی و امر مرموز دارد.
وقتی به یک تابلو نگاه می کنی، تابلو با تو سخن می گوید و قرار است هم جهان خالق و هم جهان مخاطب را بازنمایی کند. ولی اثر بخاطر سیالیت، نه در اختیار خالق است و نه در مرزهای جهان مخاطب می گنجد. می توان گفت، اثر هنری در کشاکش مخاطب و خالق و در میانه آن دو است، نه آن است و نه این و هم آن است و هم این. چنین خصلتی به امر هنری حیاتی جاودانی می دهد. راز جاودانگی اثر هنری همان خصلت هرمنوتیکی آن است. اثر بعد از خلق، از خالق خود جدا می شود و خودنمایی می کند. به یک روایت اثر همان روایت خالق و خلق نیستی و نیست بودگی به واسطه جهان خالق است. به روایتی دیگر، اثر هنری همان دیگری است که خالق آن را به وساطت جهان دیگری می سازد و به او جان و روح می دهد. یعنی اثر هنری گویا روایت جهان های ناگفته ی و ناشده ی دیگری است.
ما در یک اثر تلاش می کنیم جهان خود را خوانش کنیم، به زبانی دیگر در اثر هنری ما قصه و خیال خود را روایت می کنیم و جهانِ چشمان ما آنچیزی را می بیند که خیال ما در افق ذهنی ما می سازد. از این حیث می توان گفت، هنر همان امر رهایی بخش را در خود زایمان می کند( به این خاطر رهایی بخش که قرار است فراتر از مرزهای اکنون قدم بردارد) و اثر هنری زایمانِ رها شدن امری است که نبود و به وساطت خیال به شدگی تبدیل شد.
اگر بخواهیم اثر هنری را از چشمان دیگری ببینیم، می توان گفت، خالق اثر هنری تلاش می کند قسمتی از جهان بیرون را با تصویر بازسازی کند. از منظر جامعه شناختی، روح کلی هر اثر هنری برساخته شده موقعیت تاریخی و نداشتگی یک دوران است. هنر دوران قاجار روح نیستی آن دوران را به هستی تبدیل کرد، هنر دوران پهلوی جهان نبودگی آن زمانه را به تصویر می کشید و هنر امروز تلاش می کند سخن نسل و نسیتی های ما را با عنصر خیال به هستی تبدیل کند. از این منظر، امر هنری همان «مای» نشده یا خیال های محقق نشده و حسرت های مای جمعی جهان زندگی ماست. اثر همان حسرت ها و نداشته های ماست که به وساطت خطوطِ در هم پیچیده، نشانه های یک افق و مرزهای یک رخ داد جدید را مجسم می کند.
تمایل دارم و تصور می کنم با این مقدمات و پیش فرض ها، امر هنری خواسته یا ناخواسته به امر امید دامن می زند. یعنی اثر هنری با ساختن خیال و شکستن مرزها و کرانه های موجود می خواهد ما را به افق های نو پرتاب کند. افق های نو همان فراتر رفتن از خود و اکنونیت ما است، وقتی «من» فراتر از خود می جهد، یعنی دل در امری نو و شوق امری جدید دارد. نام این شوق و رفتن همان امید است. من در مقالاتی که در باب امید نوشتم به طور خلاصه بیان کردم که امید همان عنصر و میل فرارفتن از خود است. در اینجا ما شاهد پیوند اثر هنری با امید هستیم. اثر هنری مرزهای جدید می آفریند، مرزهای جدید همان فرارفتن از خود است، بنابراین هنر و خلق اثر هنری همان ابداع امید است.
Forwarded from آمَد و شُد
"باران و طناب"
نیمه شب نزدیک میشه، صدای درختان بیش از صدای خود باران نشونهی یک بارش سبک رو داره. روی تختم و زیر پتوی پشمالویم خوابیدهام. هوای سرد بیرون که از دیوار و پنجره خودش رو به داخل تحمیل میکنه و گرمای زیر پتو رو یکجا روی تختم حس میکنم و از این تضاد کیفور میشم. هر چی شب جلوتر میره یک اضطرابی وجودم رو میگیره. ساعت ۲ نصف شب گوشی رو چک میکنم، ساعت ۳:۳۰ نصف شب دوباره نگاه میکنم، ساعت ۴ صبح همون کار عذابآور رو تکرار میکنم. اسم این حالت چیه؟شاید لازم باشه برای خوابیدن در آسودهترین مکان ممکن توام با سر زدن یک رفتار عذابآور یک واژهی جدیدی اختراع کرد. اما الان وقت فکر کردن به کمبود واژه نیست؛ با همین واژگان موجود یک فاجعه در آستانهی رقم خوردنه.
ساعت ۵ صبح گوشی رو نگاه میکنم و تیتر قرمز رو میبینم: «اعدام شد».
باید تکتک طنابهای دار رو در آغوش بگیرم و ببوسم، چرا که برادران ناشناختهی من رو به من شناسوندن.
حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
نیمه شب نزدیک میشه، صدای درختان بیش از صدای خود باران نشونهی یک بارش سبک رو داره. روی تختم و زیر پتوی پشمالویم خوابیدهام. هوای سرد بیرون که از دیوار و پنجره خودش رو به داخل تحمیل میکنه و گرمای زیر پتو رو یکجا روی تختم حس میکنم و از این تضاد کیفور میشم. هر چی شب جلوتر میره یک اضطرابی وجودم رو میگیره. ساعت ۲ نصف شب گوشی رو چک میکنم، ساعت ۳:۳۰ نصف شب دوباره نگاه میکنم، ساعت ۴ صبح همون کار عذابآور رو تکرار میکنم. اسم این حالت چیه؟شاید لازم باشه برای خوابیدن در آسودهترین مکان ممکن توام با سر زدن یک رفتار عذابآور یک واژهی جدیدی اختراع کرد. اما الان وقت فکر کردن به کمبود واژه نیست؛ با همین واژگان موجود یک فاجعه در آستانهی رقم خوردنه.
ساعت ۵ صبح گوشی رو نگاه میکنم و تیتر قرمز رو میبینم: «اعدام شد».
باید تکتک طنابهای دار رو در آغوش بگیرم و ببوسم، چرا که برادران ناشناختهی من رو به من شناسوندن.
حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from آمَد و شُد
باید همه چیز تغییر کند، این گریزناپذیر است.
اما باید با این رویکرد وارد فاز جدید شد که در آن موقعیت مطلوب هم چندان خبری نیست.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
اما باید با این رویکرد وارد فاز جدید شد که در آن موقعیت مطلوب هم چندان خبری نیست.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from آمَد و شُد
https://hadis-mh.blog.ir/post/%D9%87%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%84%D8%A7%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C
◼️ متنی که پارسال درباره هاله لاجوردی نوشتم. امسال به مناسبت سالمرگش بازنشر میکنم.
◼️ متنی که پارسال درباره هاله لاجوردی نوشتم. امسال به مناسبت سالمرگش بازنشر میکنم.
hadis-mh.blog.ir
هاله لاجوردی
اگر نام هاله لاجوردی رو نشنیدید با یک سرچ ساده متوجه میشید که چه کسی بود، چه دستاوردهایی داشت، چه بر سرش اومد و چه سرنوشتی پیدا کرد (بهتر است بگویم که چه سرنوشتی را برایش رقم زدند). اساتید و دانشجویانی که میشناختنش و باهاش مأنوس بودن، بهمن ماه ۱۳۹۹ که خبر…
Forwarded from آمَد و شُد
"سؤال از ایمنی"
وقتی برای همراه شدن با یک دوست در یک سفر نیمروزه به دیزین قبلش از ایمنی جاده سؤال میکنی یعنی هنوز دلت برای این زندگی و زندگی کردن میتپه، هرچقدرم گاهی در سیاهی فرو بری و احساس کنی دیگه تعلقی نداری... پس بزن قدش دختر.
(خطاب به خودم)
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
وقتی برای همراه شدن با یک دوست در یک سفر نیمروزه به دیزین قبلش از ایمنی جاده سؤال میکنی یعنی هنوز دلت برای این زندگی و زندگی کردن میتپه، هرچقدرم گاهی در سیاهی فرو بری و احساس کنی دیگه تعلقی نداری... پس بزن قدش دختر.
(خطاب به خودم)
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
LOVE
November Might Be Fine
#باکلام
Band: November might be fine
این قطعه از گروه "نوامبر ممکنه خوب باشه" به اسم عشق شاید به نوعی شامل وصف تمام یک هارمونی در باب نه عشق بلکه احساس آن باشه.
یه گروه بسیار مهجور که تا بحال یک EP منتشر کرده و من نتونستم اطلاعاتی بیشتر پیدا کنم.
🔴موسیقی گروه بی شک جزو پلی لیستان می شود بی برو برگرد.
شاید برای من یادآور این شعر از پل الوار باشه
🔴"زخمی بر او بزن عمیق تر از انزوا"
@musicfriendsforever
Band: November might be fine
این قطعه از گروه "نوامبر ممکنه خوب باشه" به اسم عشق شاید به نوعی شامل وصف تمام یک هارمونی در باب نه عشق بلکه احساس آن باشه.
یه گروه بسیار مهجور که تا بحال یک EP منتشر کرده و من نتونستم اطلاعاتی بیشتر پیدا کنم.
🔴موسیقی گروه بی شک جزو پلی لیستان می شود بی برو برگرد.
شاید برای من یادآور این شعر از پل الوار باشه
🔴"زخمی بر او بزن عمیق تر از انزوا"
@musicfriendsforever
Forwarded from آمَد و شُد
"از آدمها..."
در دورهی نوجوانی وقتی فیلم ترسناک میدیدم و یا داستان وحشتناکی با مضمون ماوراءالطبیعه میشنیدم واقعاً تا مدتی تحت تأثیر بودم و از سایهی خودم هم میترسیدم. الان بدبختیها و تیره روزیهایی که بخاطر آدمها و بشریت داریم تحمل میکنیم به قدری زیاد شده که حسرت ترسهای معصومانهی اون دوران رو میخورم.
اون چه که ناشناخته و نادیدنیست دلهرهآور نیست؛ اون چه که پیش چشم توست و از جنس توست عامل بدبختیِ توست.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
در دورهی نوجوانی وقتی فیلم ترسناک میدیدم و یا داستان وحشتناکی با مضمون ماوراءالطبیعه میشنیدم واقعاً تا مدتی تحت تأثیر بودم و از سایهی خودم هم میترسیدم. الان بدبختیها و تیره روزیهایی که بخاطر آدمها و بشریت داریم تحمل میکنیم به قدری زیاد شده که حسرت ترسهای معصومانهی اون دوران رو میخورم.
اون چه که ناشناخته و نادیدنیست دلهرهآور نیست؛ اون چه که پیش چشم توست و از جنس توست عامل بدبختیِ توست.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from آمَد و شُد
غمانگیزه که بودن آدمها، گرمای تنفسشون، صدای قدمهاشون، لحن صحبت کردنشون، قدرت نگاهشون و خوشحالیها و ناراحتیهاشون تبدیل میشه به "سهم الارث" و بازماندگان میتونن اون رو بفروشن. اجتنابناپذیره و انگار هرچیز اجتنابناپذیر غمانگیزه.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from آمَد و شُد
این سه اثرم در نمایشگاه گروهی تجسمی "ارتباط" واقع در نگارخانه فرهنگسرای ابنسینا به نمایش گذاشته شد. 🐱☀️🌜
تصویرسازی: حدیث ملاحسینی
تکنیک: دیجیتال
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
تصویرسازی: حدیث ملاحسینی
تکنیک: دیجیتال
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from آمَد و شُد
"یک سر گریه، یک سر شادی"
چندی پیش مادرم برای تمدید پاسپورتش به همراه پدرم، که باید اجازهی او را میگرفت، به پلیس +۱۰ مراجعه کرد. در فرمی که میبایست پر بشه نام مادر رو هم اضافه کرده بودند.
این مسئله یک سر گریه و یک سر خنده است. لزوم اجازهی همسر برای خروج از کشور، این قانون مضحک و خجالتآور، گریه دارد. آوردن نام مادر در کنار نام پدر در یک فرم رسمی بسی شادیآور.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
چندی پیش مادرم برای تمدید پاسپورتش به همراه پدرم، که باید اجازهی او را میگرفت، به پلیس +۱۰ مراجعه کرد. در فرمی که میبایست پر بشه نام مادر رو هم اضافه کرده بودند.
این مسئله یک سر گریه و یک سر خنده است. لزوم اجازهی همسر برای خروج از کشور، این قانون مضحک و خجالتآور، گریه دارد. آوردن نام مادر در کنار نام پدر در یک فرم رسمی بسی شادیآور.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Imminence
Eliott Tordo Erhu
#بیکلام
🔴سورپرایز شنیدنی
الیوت تاردو موزیسین و پیانیست مستقل اهل فرانسه است. قطعات او به عمق و احساسات بشری می پردازد. خود او می گوید: هر سبکی از موسیقی که بتواند درونم را درگیر کند، دوست دارم و از اینرو سبک مشخصی ندارم. قطعه imminence از قطعاتی است که قادر است تا انتهای روح و ذهن و شما را بپالاید.
🔴گوش کنین.
و به اشتراک بگذارین اگر دوست داشتین
@musicfriendsforever
🔴سورپرایز شنیدنی
الیوت تاردو موزیسین و پیانیست مستقل اهل فرانسه است. قطعات او به عمق و احساسات بشری می پردازد. خود او می گوید: هر سبکی از موسیقی که بتواند درونم را درگیر کند، دوست دارم و از اینرو سبک مشخصی ندارم. قطعه imminence از قطعاتی است که قادر است تا انتهای روح و ذهن و شما را بپالاید.
🔴گوش کنین.
و به اشتراک بگذارین اگر دوست داشتین
@musicfriendsforever
Forwarded from آمَد و شُد
"یکی دیگر از مرزهای باریک زندگی"
دوستی برایمان از آشنایی با یک پسر خودشیفته میگفت و با این که به دنبال تمام کردن رابطه بود، اما ته دلش از این نکند دارد عجولانه تصمیم میگیرد و فرصت سوزی میکند نگران و دو دل بود.
به نظر میرسد یکی دیگر از مرزهای باریک زندگی بین عجولانه رد کردن یک فرد احتمالاً شایسته و هدر دادن زمان با یک آدم اشتباه و بیمار قرار داره.
دلواپسی و هراس بابت از دست ندادن فرد، گاهی ممکن است آدمیزاد را به جایی برساند که وقتی چشم باز میکند و به خودش میآید میبیند که بخاطر حفظ رابطه به هر قیمتی تا گردن در خفت و خواری دادن به خود فرو رفته است.
آه که چقدر احتمالات، محاسبات و روز به روز زندگی آدمیزاد بغرنج و پر مخاطره است. به قول آن وَریها tricky.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
دوستی برایمان از آشنایی با یک پسر خودشیفته میگفت و با این که به دنبال تمام کردن رابطه بود، اما ته دلش از این نکند دارد عجولانه تصمیم میگیرد و فرصت سوزی میکند نگران و دو دل بود.
به نظر میرسد یکی دیگر از مرزهای باریک زندگی بین عجولانه رد کردن یک فرد احتمالاً شایسته و هدر دادن زمان با یک آدم اشتباه و بیمار قرار داره.
دلواپسی و هراس بابت از دست ندادن فرد، گاهی ممکن است آدمیزاد را به جایی برساند که وقتی چشم باز میکند و به خودش میآید میبیند که بخاطر حفظ رابطه به هر قیمتی تا گردن در خفت و خواری دادن به خود فرو رفته است.
آه که چقدر احتمالات، محاسبات و روز به روز زندگی آدمیزاد بغرنج و پر مخاطره است. به قول آن وَریها tricky.
متن و عکس: حدیث ملاحسینی
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
Forwarded from Beyond the music into the music (yusef Mohammadi)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#بیکلام
جدی و در عین حال کمدی
فرض کنید ترامپ، پوتین و کیم جون رهبر کره شمالی گروه موسیقی ای داشته باشند. تا بحال فکر کرده اید ؟😊😊😊 حالا این گروه به واقعیت پیوسته برگرفته از نوازندگان با تبحر که هیچ وقت هم unmask نشدند، اما اطلاعات آنها موجود است به شخصه نوازندگی پوتین(گیتار باس) عالی است در کنار ترامپ 😂😂😂
🔴گروه تریو قدرت هسته ای را ببینید.
@musicfriendsforever
جدی و در عین حال کمدی
فرض کنید ترامپ، پوتین و کیم جون رهبر کره شمالی گروه موسیقی ای داشته باشند. تا بحال فکر کرده اید ؟😊😊😊 حالا این گروه به واقعیت پیوسته برگرفته از نوازندگان با تبحر که هیچ وقت هم unmask نشدند، اما اطلاعات آنها موجود است به شخصه نوازندگی پوتین(گیتار باس) عالی است در کنار ترامپ 😂😂😂
🔴گروه تریو قدرت هسته ای را ببینید.
@musicfriendsforever
Forwarded from آمَد و شُد
🔥💫
من به خود میگویم:
"چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد؟"
#حمید_مصدق
چهارشنبه سوری مبارک.
من به خود میگویم:
"چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد؟"
#حمید_مصدق
چهارشنبه سوری مبارک.
Forwarded from آمَد و شُد
Cast The Route
Mooncake
Outro
#بیکلام
قطعه فوق با زیبایی دو چندان تا عمق وجودتون میشینه و شاید چندین چندین بار بشنوین. اگر این نبوغ نیست پس چیست.
@musicfriendsforever
🔴با هدفون
#بیکلام
قطعه فوق با زیبایی دو چندان تا عمق وجودتون میشینه و شاید چندین چندین بار بشنوین. اگر این نبوغ نیست پس چیست.
@musicfriendsforever
🔴با هدفون
Forwarded from آمَد و شُد
حقِ بیان کردن، مطرح کردن، گفتن، آشکار کردن و هویدا کردن، چیزهاییست که همواره برای آن خیلی مبارزه شده. اما از سوی دیگه برای نگفتن، مسکوت گذاشتن، پنهان کردن و اغماض کردن گویا کمتر جنگیده شده و ای بسا یک "حق" در نظر گرفته نشده و به یک نوعی نقض حق انگاشته شده؛ چرا که به سانسور پهلو میزنه. سوال اینجاست که واقعاً نگفتن هم یک حقه که باید تمام قد برای آن ایستاد؟
پ.ن: کیت میدلتون، شاهدخت ولز از ابتلای خود به سرطان پرده برداشت.
حدیث ملاحسینی
عکس: ABC news
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
پ.ن: کیت میدلتون، شاهدخت ولز از ابتلای خود به سرطان پرده برداشت.
حدیث ملاحسینی
عکس: ABC news
https://www.tg-me.com/Amad_O_Shod
It Leads to This
The Pineapple Thief
#باکلام
شنیدنی
Band:The pineapple thief
Song: It leads to this
Year:2024
دوباره بوروس سورد با گروه The pineapple thief بازگشت.
شاید بتوان با قاطعیت گفت خلاقانه ترین هنرمند سبک پراگرسیو راک امروز وی است. حتا جلوتر از کسی مانند استیون ویلسون .
سادگی و در عین حال بهره بردن از انواع صداسازی ها کارش را چند پله جلوتر برده است.
در همین قطعه سولو آخر گیتار الکتریک با صداسازی منحصر به فردی همراه است.
همچنین درامز و گیتار بیس در بهترین ضرباهنگ خود هستن، می توان حتا بداهه تکنیک را در گیتار باس تغییر داد. برای مثال در قسمت سولو آخر تکنیک اسلاید down به زیبایی روی ساز می نشیند.
🔴گوش کنید
@musicfriendsforever
شنیدنی
Band:The pineapple thief
Song: It leads to this
Year:2024
دوباره بوروس سورد با گروه The pineapple thief بازگشت.
شاید بتوان با قاطعیت گفت خلاقانه ترین هنرمند سبک پراگرسیو راک امروز وی است. حتا جلوتر از کسی مانند استیون ویلسون .
سادگی و در عین حال بهره بردن از انواع صداسازی ها کارش را چند پله جلوتر برده است.
در همین قطعه سولو آخر گیتار الکتریک با صداسازی منحصر به فردی همراه است.
همچنین درامز و گیتار بیس در بهترین ضرباهنگ خود هستن، می توان حتا بداهه تکنیک را در گیتار باس تغییر داد. برای مثال در قسمت سولو آخر تکنیک اسلاید down به زیبایی روی ساز می نشیند.
🔴گوش کنید
@musicfriendsforever
Audio
#بیکلام
روح ابدی طبیعت/ هستی
#پیشنهاد_ویژه
داستین هالوران آهنگساز مستقل اهل آمریکا است که به دلیل چند وجه مهم آثارش قابل تامل است.
اول آنکه موسیقی وی به شدت آمیخته با طبیعت و حیات آسمانها است.
ضلع سوم این فضا برای هالوران مراقبه ست که از دید وی با یوگا و تمرکز بر ذهن و فضای بیکران همراه است. حال با تمام این نکات وی قطعه "روح ابدی طبعیت" را ساخته است.
در موزیک ویدئو این قطعه دو فضای اتصال و انفصال به خوبی مشخص است( بحث مفصل این موضوع به عرفان و الاهیات ختم می شود) به طور خلاصه زنی را میبینم که در فضای انفصال از فیزیک به ذهن عزیمت کرده است و در فضای اتصال از ذهن به ذهن طبیعت/خدا رسیده است.
در پس زمینه فضاهای فیزیکی تغییر می کند، اما در پیش زمینه هماهنگی و هارمونی قوام می یابد.
گوش کنید.
پ.ن.
هالوران برای ساخت قطعاتش به ایسلند و طبیعت آنجا پناه می برد.
پ.ن
اگر کسي از دوستان تمایل به دیدن موزیک ویدئو داشت کامنت بذاره یا خصوصی بهم بگه.
اگر درخواست ها از یک یا دو نفر بیشتر باشه بارگذاری خواهم کرد.
@musicfriendsforever
روح ابدی طبیعت/ هستی
#پیشنهاد_ویژه
داستین هالوران آهنگساز مستقل اهل آمریکا است که به دلیل چند وجه مهم آثارش قابل تامل است.
اول آنکه موسیقی وی به شدت آمیخته با طبیعت و حیات آسمانها است.
ضلع سوم این فضا برای هالوران مراقبه ست که از دید وی با یوگا و تمرکز بر ذهن و فضای بیکران همراه است. حال با تمام این نکات وی قطعه "روح ابدی طبعیت" را ساخته است.
در موزیک ویدئو این قطعه دو فضای اتصال و انفصال به خوبی مشخص است( بحث مفصل این موضوع به عرفان و الاهیات ختم می شود) به طور خلاصه زنی را میبینم که در فضای انفصال از فیزیک به ذهن عزیمت کرده است و در فضای اتصال از ذهن به ذهن طبیعت/خدا رسیده است.
در پس زمینه فضاهای فیزیکی تغییر می کند، اما در پیش زمینه هماهنگی و هارمونی قوام می یابد.
گوش کنید.
پ.ن.
هالوران برای ساخت قطعاتش به ایسلند و طبیعت آنجا پناه می برد.
پ.ن
اگر کسي از دوستان تمایل به دیدن موزیک ویدئو داشت کامنت بذاره یا خصوصی بهم بگه.
اگر درخواست ها از یک یا دو نفر بیشتر باشه بارگذاری خواهم کرد.
@musicfriendsforever