This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@BeautyText1
این دنیای کوچک و هفت میلیارد آدم!
یعنی تو باور می کنی؟ شمرده ای؟
کی شمرده است؟ جز سیاستمدارها
دیده ای کسی آدم بشمرد؟ باور نکن
نارنجی! باور نکن
سبز آبی کبود من! باور کن،
همه ی دنیا فقط تویی و برخی دوستان
بقیه هم تکراری اند..
#عباس_معروفی
🍁
این دنیای کوچک و هفت میلیارد آدم!
یعنی تو باور می کنی؟ شمرده ای؟
کی شمرده است؟ جز سیاستمدارها
دیده ای کسی آدم بشمرد؟ باور نکن
نارنجی! باور نکن
سبز آبی کبود من! باور کن،
همه ی دنیا فقط تویی و برخی دوستان
بقیه هم تکراری اند..
#عباس_معروفی
🍁
@BeautyText1
باید بهار اینجوری بگذره
یه خونه باشه با یه ایوون بزرگ؛
لبه ایوون پر از گلدون هایی باشه که مادربزرگ عاشقشونه و صبح به صبح قبل بیدار شدن اهل خونه،
قربون صدقشون میره و بهشون آب میده...
یه حیاط پر از درخت باشه و یه حوض آبی تازه رنگ شده وسط حیاط که شبها، عکس ماه بیفته داخلش!
یه تخت کنار ایوون زیر پنجره باشه و یه لحاف سنگین...
از همون لحاف هایی که وقتی میندازی روت نمیشه نفس کشید!
از همونایی که بوی نم و عطر خاص جا رختخوابی رو میده...
بعد یه روز بالا و پایین کردن حیاط و نشستن کنار حوض و بازی کردن با ماهی ها
شب بخوابی تو همون ایوون و زیر اون لحاف سنگین دست دوز مادربزرگ
بین گرم و سرد شدن و تاب خوردن زیر لحاف خوابت ببره
صبح با بوی نم بارون بلند شی؛
وقتی چشماتو باز میکنی انقد ذوق کنی که دلت بخواد بخوابی و دوباره صبح بشه...
#محسن_صفری
🍁
باید بهار اینجوری بگذره
یه خونه باشه با یه ایوون بزرگ؛
لبه ایوون پر از گلدون هایی باشه که مادربزرگ عاشقشونه و صبح به صبح قبل بیدار شدن اهل خونه،
قربون صدقشون میره و بهشون آب میده...
یه حیاط پر از درخت باشه و یه حوض آبی تازه رنگ شده وسط حیاط که شبها، عکس ماه بیفته داخلش!
یه تخت کنار ایوون زیر پنجره باشه و یه لحاف سنگین...
از همون لحاف هایی که وقتی میندازی روت نمیشه نفس کشید!
از همونایی که بوی نم و عطر خاص جا رختخوابی رو میده...
بعد یه روز بالا و پایین کردن حیاط و نشستن کنار حوض و بازی کردن با ماهی ها
شب بخوابی تو همون ایوون و زیر اون لحاف سنگین دست دوز مادربزرگ
بین گرم و سرد شدن و تاب خوردن زیر لحاف خوابت ببره
صبح با بوی نم بارون بلند شی؛
وقتی چشماتو باز میکنی انقد ذوق کنی که دلت بخواد بخوابی و دوباره صبح بشه...
#محسن_صفری
🍁
@BeautyText1
I hope there are days when coffee taste like magic, Playlist makes you dance, strangers make you smile and night touches your soul. I hope there are days when you fall in love with being alive.
امیدوارم روزایی وجود داشته باشه که قهوه مزهی خیلی خوبی بده، لیست آهنگات باعث رقصیدنت بشن، غریبهها دلیل لبخند زدنت بشن و شب روحت رو لمس کنه. امیدوارم روزایی باشه که از زنده بودن لذت ببری..🤍✨
🍁
I hope there are days when coffee taste like magic, Playlist makes you dance, strangers make you smile and night touches your soul. I hope there are days when you fall in love with being alive.
امیدوارم روزایی وجود داشته باشه که قهوه مزهی خیلی خوبی بده، لیست آهنگات باعث رقصیدنت بشن، غریبهها دلیل لبخند زدنت بشن و شب روحت رو لمس کنه. امیدوارم روزایی باشه که از زنده بودن لذت ببری..🤍✨
🍁
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@BeautyText1
شاید لازم باشه اینو امروز بهت یادآوری کنم...
"قدر خودتو بدون و در جایگاه واقعییت قرار بگیر"
🍁
شاید لازم باشه اینو امروز بهت یادآوری کنم...
"قدر خودتو بدون و در جایگاه واقعییت قرار بگیر"
🍁
@BeautyText1
از من میپرسند چه توصیهای برای ما داری؟
توصیهای که برایتان دارم از مادرشوهرم در روز عروسیام گرفتهام:
در زندگی مشترک گاهی آدم باید کمی کر باشد.
خودم این توصیه را آویزهی گوشم کردهام، آن هم نه فقط در ۵۶ سال زندگی مشترک بینظیرم بلکه در محیط کار حتی در دیوان عالی هم به این توصیه عمل کردهام.
هر وقت کلامی دلسرد کننده یا نامهربان شنیدید بهتر است فراموشش کنید.
عصبانیت و خشم چیزی بر توان و ارادهی انسان نمیافزاید..
#روث_بیدر_گینزبرگ
|قاضی دیوان عدالت آمریکا|
🍁
از من میپرسند چه توصیهای برای ما داری؟
توصیهای که برایتان دارم از مادرشوهرم در روز عروسیام گرفتهام:
در زندگی مشترک گاهی آدم باید کمی کر باشد.
خودم این توصیه را آویزهی گوشم کردهام، آن هم نه فقط در ۵۶ سال زندگی مشترک بینظیرم بلکه در محیط کار حتی در دیوان عالی هم به این توصیه عمل کردهام.
هر وقت کلامی دلسرد کننده یا نامهربان شنیدید بهتر است فراموشش کنید.
عصبانیت و خشم چیزی بر توان و ارادهی انسان نمیافزاید..
#روث_بیدر_گینزبرگ
|قاضی دیوان عدالت آمریکا|
🍁
@BeautyText1
خلاصهی کنفرانس یکی از روانشناسهای معروف دنیا این بود که میگفت:
«برای حذف آدمهای سمی زندگیتون هیچوقت احساس گناه، خجالت و پشیمونی نکنید. فرقی هم نمیکنه از بستگانتون باشه یا عشقتون و یا یک آشنای تازه. مجبور نیستید برای کسی که باعث رنج و احساس حقارت در شما میشه جایی باز کنید!»
کاش اینو زودتر میفهمیدم ولی هیچوقت برای این کار دیر نیست!
🍁
خلاصهی کنفرانس یکی از روانشناسهای معروف دنیا این بود که میگفت:
«برای حذف آدمهای سمی زندگیتون هیچوقت احساس گناه، خجالت و پشیمونی نکنید. فرقی هم نمیکنه از بستگانتون باشه یا عشقتون و یا یک آشنای تازه. مجبور نیستید برای کسی که باعث رنج و احساس حقارت در شما میشه جایی باز کنید!»
کاش اینو زودتر میفهمیدم ولی هیچوقت برای این کار دیر نیست!
🍁
@BeautyText1
معمولا، آدمها، چهار دستهاند :
1- زود قهر و زود آشتی (قابل تحمل)
2- دیر قهر و دیر آشتی (تقریبا قابل تحمل)
3- زود قهر و دیر آشتی (غیرقابل تحمل)
4- دیر قهر و زود آشتی (قابل ستایش، باظرفیت، پرمحبت)
سعی کنید همیشه مثل دسته 4 باشید.
🍁
معمولا، آدمها، چهار دستهاند :
1- زود قهر و زود آشتی (قابل تحمل)
2- دیر قهر و دیر آشتی (تقریبا قابل تحمل)
3- زود قهر و دیر آشتی (غیرقابل تحمل)
4- دیر قهر و زود آشتی (قابل ستایش، باظرفیت، پرمحبت)
سعی کنید همیشه مثل دسته 4 باشید.
🍁
@BeautyText1
یه وقتایی خودتو بغل کن و بگو :
«مرسی که هر سختی و دردی بود رو از سر گذروندی، دل شکستگی، افسردگی، مشکلات، چندین بار اعتماد به کسایی که هیچوقت لیاقتشو نداشتن و همه ی چیزای دیگه که تنهایی تحمل کردی ولی هیچوقت جا نزدی! خیلی راه سخت و طولانی رو اومدی، بهت افتخار میکنم...
🍁
یه وقتایی خودتو بغل کن و بگو :
«مرسی که هر سختی و دردی بود رو از سر گذروندی، دل شکستگی، افسردگی، مشکلات، چندین بار اعتماد به کسایی که هیچوقت لیاقتشو نداشتن و همه ی چیزای دیگه که تنهایی تحمل کردی ولی هیچوقت جا نزدی! خیلی راه سخت و طولانی رو اومدی، بهت افتخار میکنم...
🍁
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@BeautyText1
امروز ۱۴۴۰ تا ۶۰ ثانیه بهت هدیه داده شد! حتی یه لحظه شو هم برای نگرانی و استرس خرج نکن! امتحانش کن..
صبح بخیر زندگی...♥️
🍁
امروز ۱۴۴۰ تا ۶۰ ثانیه بهت هدیه داده شد! حتی یه لحظه شو هم برای نگرانی و استرس خرج نکن! امتحانش کن..
صبح بخیر زندگی...♥️
🍁
@BeautyText1
وقتی میگی چقد حالم بده،
یا من چقدر بدبختم.
تحقیقات اکت (ACT) نشون میده؛ شناخت میتونه به زبان نیاد، ولی زبان حتماً به شناخت میاد.
مثلاً تو میتونی به یه اسب فکر کنی ولی اسم رو نیاری؛ ولی نمیتونی بگی اسب ولی تو فکرت نیاد!
پس میشه گفت نصف بدبختی آدم از گفتن منفی یا زبان میاد.
#دکتر_محمد_گراوندنیا
🍁
وقتی میگی چقد حالم بده،
یا من چقدر بدبختم.
تحقیقات اکت (ACT) نشون میده؛ شناخت میتونه به زبان نیاد، ولی زبان حتماً به شناخت میاد.
مثلاً تو میتونی به یه اسب فکر کنی ولی اسم رو نیاری؛ ولی نمیتونی بگی اسب ولی تو فکرت نیاد!
پس میشه گفت نصف بدبختی آدم از گفتن منفی یا زبان میاد.
#دکتر_محمد_گراوندنیا
🍁
@BeautyText1
10 رفتاری که شمارو کاریزماتیک نشان میدهد:
1. از ارتباط چشمی نهراسید.
2. همیشه لبخند طبیعی به لب داشته باشید
3. قبل از حرف زدن خوب فکر کنید
4. صاف بایستید و قوز نکنید
5. خود را مشتاق شنیدن نشان دهید
6. از نشان دادن خودِ واقعیتان هیچ ترسی نداشته باشید
7. اکتِ اضطراب و استرس نداشته باشید (مثل پا تکان دادن)
8. در هنگام صحبت کردن از دستهای خود کمک بگیرید.
9. هیچ وقت خود را برتر ندانید و مسخره نکنید.
10. خشم خود را با نفس عمیق کنترل کنید.
🍁
10 رفتاری که شمارو کاریزماتیک نشان میدهد:
1. از ارتباط چشمی نهراسید.
2. همیشه لبخند طبیعی به لب داشته باشید
3. قبل از حرف زدن خوب فکر کنید
4. صاف بایستید و قوز نکنید
5. خود را مشتاق شنیدن نشان دهید
6. از نشان دادن خودِ واقعیتان هیچ ترسی نداشته باشید
7. اکتِ اضطراب و استرس نداشته باشید (مثل پا تکان دادن)
8. در هنگام صحبت کردن از دستهای خود کمک بگیرید.
9. هیچ وقت خود را برتر ندانید و مسخره نکنید.
10. خشم خود را با نفس عمیق کنترل کنید.
🍁
@BeautyText1
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که مرتب با هم دعوا و درگیری داشتند...
یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی درست کند و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند حداقل در آسایش زندگی کند!
برای همین سکهای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد.
بنابراین همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قویترین سمی که داشت را خرید و به همسایهاش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانهاش رفت.
قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض.
او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. قدری دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را بازگرداند و بعد از آنکه معدهاش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایهاش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!
همسایه اول هر روز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد!
کم کم نگرانی و ترس همهی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانهی همسایه میشنید دلهرهاش بیشتر میشد و تشویش همه وجودش را میگرفت.
هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربهای بود که در نظرش سم را مهلکتر میکرد.
روز سوم خبر رسید که او مرده است. او پیش از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!
این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماهاست. هر شرایط و بیماریی تا زمانی که روحیهی ما شاداب و سرزنده باشد قدرتمند نیست.
خیلیها بخاطر استرس و ترس و نگرانی نابود میشن نه از خود مشکلات یا بیماری...
🍁
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که مرتب با هم دعوا و درگیری داشتند...
یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی درست کند و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند حداقل در آسایش زندگی کند!
برای همین سکهای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد.
بنابراین همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قویترین سمی که داشت را خرید و به همسایهاش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانهاش رفت.
قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض.
او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. قدری دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را بازگرداند و بعد از آنکه معدهاش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایهاش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!
همسایه اول هر روز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد!
کم کم نگرانی و ترس همهی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانهی همسایه میشنید دلهرهاش بیشتر میشد و تشویش همه وجودش را میگرفت.
هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربهای بود که در نظرش سم را مهلکتر میکرد.
روز سوم خبر رسید که او مرده است. او پیش از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!
این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماهاست. هر شرایط و بیماریی تا زمانی که روحیهی ما شاداب و سرزنده باشد قدرتمند نیست.
خیلیها بخاطر استرس و ترس و نگرانی نابود میشن نه از خود مشکلات یا بیماری...
🍁
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@BeautyText1
اولین سکانس بوسیدن دو بازیگر زن و مرد در یک فیلم ایرانی؛
بوسه امیر جعفری بر پیشانی همسرش ریما رامینفر، امیر جعفری در سکانسی از سریال «جنگل آسفالت» که تازه منتشر شده و هردو نقش زن و شوهر دارند امیر جعفری ریما رامینفر را می بوسد که برای اولین بار در فیلم ایرانی این قسمت سانسور نشده است.
🍁
اولین سکانس بوسیدن دو بازیگر زن و مرد در یک فیلم ایرانی؛
بوسه امیر جعفری بر پیشانی همسرش ریما رامینفر، امیر جعفری در سکانسی از سریال «جنگل آسفالت» که تازه منتشر شده و هردو نقش زن و شوهر دارند امیر جعفری ریما رامینفر را می بوسد که برای اولین بار در فیلم ایرانی این قسمت سانسور نشده است.
🍁
@BeautyText1
نمیدونم کدومتون نیاز داره اینو بشنوه ولی با تمامِ وجود ازتون خواهش میکنم که تو زندگیتون تک بُعدی نباشید!
درس بخونید ولی کنارش به مهارت هم یاد بگیرید؛
کار کنید ولی کنارش حتماً سفر هم برید؛
پس انداز کنید ولی کنارش به استایلتون برسید؛
رابطه عاشقانه داشته باشید ولی خودتونو وقف نکنید؛
خانواده تون رو دوست داشته باشید ولی از علایق خودتون بخاطر احترام به خانواده نگذرید.
يهو به خودتون میاید میبینید هیچی ازتون نمونده جز همون بعد از زندگیتون که خودتونو واسش وقف کردین...
🍁
نمیدونم کدومتون نیاز داره اینو بشنوه ولی با تمامِ وجود ازتون خواهش میکنم که تو زندگیتون تک بُعدی نباشید!
درس بخونید ولی کنارش به مهارت هم یاد بگیرید؛
کار کنید ولی کنارش حتماً سفر هم برید؛
پس انداز کنید ولی کنارش به استایلتون برسید؛
رابطه عاشقانه داشته باشید ولی خودتونو وقف نکنید؛
خانواده تون رو دوست داشته باشید ولی از علایق خودتون بخاطر احترام به خانواده نگذرید.
يهو به خودتون میاید میبینید هیچی ازتون نمونده جز همون بعد از زندگیتون که خودتونو واسش وقف کردین...
🍁