Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تصنیف شب مهتاب
با اجرای زیبای دانشجوی خوشصدای چینی
درود بر همه دوستان عزیزم.
من ای شینگ (نام هنری به معنی اولین ستاره) با نام ایرانی کیوان هستم، دانشجوی سال سوم رشته زبان فارسی دانشگاه زبان و فرهنگ پکن.
از کودکی به فرهنگ و موسیقی چین و ایران علاقهمند بوده و همیشه به دنبال یادگیری و درک عمیقتر این دو فرهنگ بزرگ و تاریخی بودهام.
به نظرم ترانههای ایرانی، همانند ترانههای چینی، سرشار از زیبایی، احساسات و انرژی هستند. امروز میخواهم شما را با یکی از مشهورترین تصنیفهای ایرانی به نام 'امشب شب مهتابه' آشنا کنم و امیدوارم از آن لذت ببرید.
(کیوان هنرمند و دوستداشتنی، پیش از این هم تصنیف زیبای "لیلی لیلی" را خوانده که در این صفحه و در یوتیوب من موجود است).
امیدوارم لذت ببرید و برای دوستان اهل دل و فرهنگ نیز بفرستید.
یوتیوب من: BahadorBagheri@
亲爱的朋友们,大家好!我是Keyvan。下学期我将成为波斯语专业三年级的学生。一直以来,我对中伊文化和艺术都很感兴趣,并希望能更深入地了解这两个伟大且历史悠久的文明。在我看来,伊朗歌曲和中国歌曲一样,充满了美感,富有感情与活力。今天,我想和大家分享一首著名的伊朗歌曲曲《今夜月明》,希望大家喜欢。
کانال تلگرامی "عشق انگار اختراع من است"
@bahadorbagheri1347
اینستاگرام: dr.bahadorbagheri@
یوتیوب: BahadorBagheri@
با اجرای زیبای دانشجوی خوشصدای چینی
درود بر همه دوستان عزیزم.
من ای شینگ (نام هنری به معنی اولین ستاره) با نام ایرانی کیوان هستم، دانشجوی سال سوم رشته زبان فارسی دانشگاه زبان و فرهنگ پکن.
از کودکی به فرهنگ و موسیقی چین و ایران علاقهمند بوده و همیشه به دنبال یادگیری و درک عمیقتر این دو فرهنگ بزرگ و تاریخی بودهام.
به نظرم ترانههای ایرانی، همانند ترانههای چینی، سرشار از زیبایی، احساسات و انرژی هستند. امروز میخواهم شما را با یکی از مشهورترین تصنیفهای ایرانی به نام 'امشب شب مهتابه' آشنا کنم و امیدوارم از آن لذت ببرید.
(کیوان هنرمند و دوستداشتنی، پیش از این هم تصنیف زیبای "لیلی لیلی" را خوانده که در این صفحه و در یوتیوب من موجود است).
امیدوارم لذت ببرید و برای دوستان اهل دل و فرهنگ نیز بفرستید.
یوتیوب من: BahadorBagheri@
亲爱的朋友们,大家好!我是Keyvan。下学期我将成为波斯语专业三年级的学生。一直以来,我对中伊文化和艺术都很感兴趣,并希望能更深入地了解这两个伟大且历史悠久的文明。在我看来,伊朗歌曲和中国歌曲一样,充满了美感,富有感情与活力。今天,我想和大家分享一首著名的伊朗歌曲曲《今夜月明》,希望大家喜欢。
کانال تلگرامی "عشق انگار اختراع من است"
@bahadorbagheri1347
اینستاگرام: dr.bahadorbagheri@
یوتیوب: BahadorBagheri@
Forwarded from شکفتن در آفتاب
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
نکاتی درباره اهمیت شاهنامه
سخنرانی دکتر سیروس شمیسا
اردیبهشتماه ۱۳۹۷
دانشگاه علامه طباطبایی
@shekoftandaraftab
سخنرانی دکتر سیروس شمیسا
اردیبهشتماه ۱۳۹۷
دانشگاه علامه طباطبایی
@shekoftandaraftab
«آشنایی با فرهنگ و ادبیات عامه». بخش اول
چند سال پیش، دوست و همکار فقیدم، زنده یاد دکتر حسن ذوالفقاری، به درخواست اینجانب، در بارۀ فرهنگ و ادبیات عامه سخن گفت و پوشۀ شنیداری آن را در کانال تلگرامم تقدیم دوستان کردم و حالا در یوتیوب در اختیار شما مینهم.
در این ویدئو، ابتدا آثار خود ایشان را معرفی میشود و سپس پوشۀ شنیداری سخنان استاد را میشنوید.
در بخش نخست ایشان به شرح و توضیح این موضوعات میپردازد:
تعریف فرهنگ و ادبیات عامه، کاربرد و فواید آن، جنبههای گوناگون آن، ارتباط فرهنگ عامه و دنیای امروز و فناوریهای نوین، خطرهای فراموش یا کمرنگ شدن آن، روزآمد شدن و جنبههای جدید و امروزینِ آن مانند فضای مجازی، انواع ادبیات عامه مانند داستانها، افسانهها، چیستانها، متلها، عناصر مادی مانند معماری، موسیقی، ابزار جنگ، خوراک، پوشاک، پیشهها، عناصر غیرمادی مانند آداب و رسوم، هنرها و موسیقی قومی، رقصهای محلی، نمایشهای روحوضی، سرگرمیها، فالها، افسانهها، انواع ترانههای محلی، دوبیتی و رباعی، ضرب المثلهای مکتوب و شفاهی، چیستانها و فواید آن، گویشهای مختلف کشور، کنایات، اصطلاحات و کلیشههای زبانی، فحشها و ناسزاها، سوگندها، متلکها، جادو و جنبل، نقالیها، باورهای درست و نادرست عامیانه،
ویژگیهای ادبیات عامه: سادگی زبان آن، گمنام بودن سازندگان آن، ناشناخته بودن منشأ آن، وجود روایات متعدد از یک داستان.
حتماً بخش دوم این درسگفتار ارزنده و آموزنده را نیز بشنوید.
#زبان_فارسی #ادبیات_فارسی #ادبیات_عامه #فرهنگ_عامه #حسن_ذوالفقاری #فرهنگ_ایران
کانال تلگرامی: "عشق انگار اختراع من است"
@bahadorbagheri1347
اولین مطلب کانال:
www.tg-me.com/BahadorBagheri1347/1
اینستاگرام: dr.bahadorbagheri@
یوتیوب: BahadorBagheri@
ارتباط مستقیم:
@Dr_Bahador_Bagher
چند سال پیش، دوست و همکار فقیدم، زنده یاد دکتر حسن ذوالفقاری، به درخواست اینجانب، در بارۀ فرهنگ و ادبیات عامه سخن گفت و پوشۀ شنیداری آن را در کانال تلگرامم تقدیم دوستان کردم و حالا در یوتیوب در اختیار شما مینهم.
در این ویدئو، ابتدا آثار خود ایشان را معرفی میشود و سپس پوشۀ شنیداری سخنان استاد را میشنوید.
در بخش نخست ایشان به شرح و توضیح این موضوعات میپردازد:
تعریف فرهنگ و ادبیات عامه، کاربرد و فواید آن، جنبههای گوناگون آن، ارتباط فرهنگ عامه و دنیای امروز و فناوریهای نوین، خطرهای فراموش یا کمرنگ شدن آن، روزآمد شدن و جنبههای جدید و امروزینِ آن مانند فضای مجازی، انواع ادبیات عامه مانند داستانها، افسانهها، چیستانها، متلها، عناصر مادی مانند معماری، موسیقی، ابزار جنگ، خوراک، پوشاک، پیشهها، عناصر غیرمادی مانند آداب و رسوم، هنرها و موسیقی قومی، رقصهای محلی، نمایشهای روحوضی، سرگرمیها، فالها، افسانهها، انواع ترانههای محلی، دوبیتی و رباعی، ضرب المثلهای مکتوب و شفاهی، چیستانها و فواید آن، گویشهای مختلف کشور، کنایات، اصطلاحات و کلیشههای زبانی، فحشها و ناسزاها، سوگندها، متلکها، جادو و جنبل، نقالیها، باورهای درست و نادرست عامیانه،
ویژگیهای ادبیات عامه: سادگی زبان آن، گمنام بودن سازندگان آن، ناشناخته بودن منشأ آن، وجود روایات متعدد از یک داستان.
حتماً بخش دوم این درسگفتار ارزنده و آموزنده را نیز بشنوید.
#زبان_فارسی #ادبیات_فارسی #ادبیات_عامه #فرهنگ_عامه #حسن_ذوالفقاری #فرهنگ_ایران
کانال تلگرامی: "عشق انگار اختراع من است"
@bahadorbagheri1347
اولین مطلب کانال:
www.tg-me.com/BahadorBagheri1347/1
اینستاگرام: dr.bahadorbagheri@
یوتیوب: BahadorBagheri@
ارتباط مستقیم:
@Dr_Bahador_Bagher
اولین کلاس زبان فارسی
با جوجه-دانشجویان ترم اول
زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه پکن
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
کانال تلگرامی: "عشق انگار اختراع من است"
@bahadorbagheri1347
اولین مطلب کانال:
www.tg-me.com/BahadorBagheri1347/1
اینستاگرام: dr.bahadorbagheri@
یوتیوب: BahadorBagheri@
ارتباط مستقیم:
@Dr_Bahador_Bagher
با جوجه-دانشجویان ترم اول
زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه پکن
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
کانال تلگرامی: "عشق انگار اختراع من است"
@bahadorbagheri1347
اولین مطلب کانال:
www.tg-me.com/BahadorBagheri1347/1
اینستاگرام: dr.bahadorbagheri@
یوتیوب: BahadorBagheri@
ارتباط مستقیم:
@Dr_Bahador_Bagher
کانال آموزشی برادر هنرمندم
مهندس امیر باقری
را به شما دوستان عزیز معرفی میکنم.
می توانید با عضویت در کانال تلگرام و یوتیوب ایشان، از هنر ارزنده و ابتکارات ایشان بهره ببرید:
فیلم کامل آموزش رایگانِ "قالبگیری از دست و پا با پودر آلژینات دندانپزشکی" را در کانال یوتیوب مهندس امیر باقری مجسمه ساز ببینید
با لینک زیر وارد شوید:
https://youtu.be/TbVF837GZ14?si=pCVZC01wQbpWQXz1
مهندس امیر باقری
را به شما دوستان عزیز معرفی میکنم.
می توانید با عضویت در کانال تلگرام و یوتیوب ایشان، از هنر ارزنده و ابتکارات ایشان بهره ببرید:
فیلم کامل آموزش رایگانِ "قالبگیری از دست و پا با پودر آلژینات دندانپزشکی" را در کانال یوتیوب مهندس امیر باقری مجسمه ساز ببینید
با لینک زیر وارد شوید:
https://youtu.be/TbVF837GZ14?si=pCVZC01wQbpWQXz1
YouTube
قالبگیری از دست و پا با پودر آلژینات دندانپزشکی
آموزش #قالبگیری_با_آلژینات_دندانپزشکی
با این آموزشِ ساده شما یاد می گیرید که چگونه با پودر آلژینات دندانپزشکی و گچ، از دست و پای خود و دیگران قالبگیری کنید!
این هنر در سرتاسر جهان خواهان و طرفدار دارد و با یادگیری آن می توانید با قالبگیری از دستِ نوزادان،…
با این آموزشِ ساده شما یاد می گیرید که چگونه با پودر آلژینات دندانپزشکی و گچ، از دست و پای خود و دیگران قالبگیری کنید!
این هنر در سرتاسر جهان خواهان و طرفدار دارد و با یادگیری آن می توانید با قالبگیری از دستِ نوزادان،…
«از توله خرس تا جوجه عبدالباسط»
۱.کلاس دوم بودم در دبستان فروتن در شهرستان اقلید فارس. رئیس مدرسه، جاودانیاد استاد نوذر گرامی بود که چهره ای زیبا و نورانی و روحیه ای هنرمندانه و ورزشکارانه داشت و جو مدرسه را بسیار پرشور و تحرک میخواست و صمیمیت، شخصیت و آراستگی و دلسوزی اش، اسوه ای درخشان بود و بر روح و شخصیت بچهها تأثیر چشمگیری داشت. از آن مردان خودساختۀ فرهیختۀ دل در گرو فرهنگ و ادب و هنر بود. حالا تا حدی میفهمیم که او که بود و چه میخواست. یاد شیرینش گرامی و روح بلندش شاد باد!
هنوز عطر و طعم تغذیههای آن سالها که مدرسه را تبدیل به خودِ خودِ بهشت میکرد، در مشام خاطره ام جاری است: بیسکویت سه تایی بزرگ مینو، شیر داغ، ویفر موزی و پرتقالی پدردارِ آن سالها، سیبهای درشت و پر آب و معطر لبنانی از آن نوع که آدم و حوا را سرگردان زمین کرد، موز آفریقایی که دقیقاً اندازۀ هیکل خودمان بود، سنگک داغ با عطر داغ گیج کننده ای که دل و چشم با آن قیلی ویلی میرفت، پنیر خارجی سفت و زرد و خوشخوراکی که دیگر مثل و مانندش را هیچ جا نیافتم، پستۀ خندان کلّه قوچی و ... (شاعر دقیقاً در همین زمینه فرموده است: من و این همه خوشبختی محاله!).
روزی در بین دو زنگ، در کلاس بودیم و بچهها چونان جوجه گنجشکهایی شوخ و شنگ و بیدرد و بیدغدغه، غوغا به پا کرده بودند. جیغ و داد و هوار و هیاهو و شیطنتِ معصومانه ای که هرجا کودک است، باید باشد وگرنه آنجا قبرستان است. من اما ساکت بودم و مشغول کار خودم. نمیدانم احتمالا داشتم یکی از معادلات دیفرانسیل یا مسائل فیزیک اتم را حل میکردم یا کتاب نسبیت انیشتین را تورّق میفرمودم!!
ناگهان در با شدتی زلزلهوار باز شد؛ یعنی به دیوار کوبیده شد و ما از جا پریدیم و خشکمان زد و همچون برکه ای که سنگی در آن بیفکنند و قورباغههای وراج را ساکت کنند، مات و مبهوت و هاج و واج به دیوار و در خیره شدیم.
یکی از معلمان کلاسهای دیگر که غریبه بود و هیکلی درشت، قامتی بلند، چشمانی شرربار و صدایی مهیب و ورای تحمل پردۀ حریرین گوش و هوش ما داشت، صاعقهوار بر خلوت دلخواستۀ ما فرود آمد و از میان آن همه جوجۀ ترسخوردۀ سر در بال و پر فرو بردۀ مادرمُرده، رو به من کرد و با چشمانی غضب آلود و صدایی - مسلمان نشنود، کافر نبیند - فریاد برکشید: «مدرسه و محله رو، روی سرت گذاشتی. خفه شو تولهخرس!»
من هیچ نگفتم چون به من نیاموخته بودند که باید از حقم دفاع کنم و بگویم آقا معلمِ تقریباً عزیز! اولاً من سر و صدا نمیکردم و ثانیاً: من تولهخرس نیستم و هیچ شباهتی هم با آن ندارم و شما حق ندارید اینگونه با من سخن بگویید.
۲.سال بعد، روزی بین دو زنگ در کلاس نشسته بودم و نمیدانم داشتم نرم نرمک شعری، ترانه ای، تصنیفی یا آیه ای را زیر لب و تودماغی و کودکانه برای دل خودم و نه از سر روی و ریا و ... !! زمزمه و مزمزه میکردم. آن سالها قرائت قرآن به شیوۀ عبدالباسط یا منشاوی و ... اصلاً مرسوم و شناخته شده نبود. هرکس هر طور دلش میخواست قرآن میخواند. ناگهان در باز شد و چهره ای خندان و آرام و مهربان با صدایی زلال و آرامشبخش چونان نسیمی بهارانه به کلاس وزید و مرا صدا زد: «باقری! بیا دفتر کارِت دارم.» من که از ماجرای تولهخرس سال پیش، هنوز ترس در دل و جان داشتم، لرزان و هراسان، همچون جوجه گنجشکی زیر باران لاهیجان به دفتر رفتم. لبخند زنان و مهرجویان گفت: «آفرین پسر! تو صدایی به این زیبایی داشتی و تا حالا رو نکرده بودی! بیا میخوام برام قرآن بخونی و من صداتو ضبط کنم. میخوام از فردا صبح، کلاسهای مدرسه با تلاوت قرآن تو شروع بشه.»
پس آیۀ زیبای «ربنا اننا سمعنا منادیاً ینادی للایمان ...» را به من آموخت و من در دفتر مدرسه، آن را به سبک «عبدالقاطی!» (ترکیبی از سبکهای گوناگون) خواندم و تمام آن سال، چشمتان روز بد نبیند، هرروز، صدای نازیبا و ناپختهی من، از بلندگوی سادهی مدرسه پخش میشد؛ در حالی که خودم در صف ایستاده بودم و سخت احساس «خودعبدالباسط بینی» میکردم!
سال های سال، من و برادرانم محمدباقر و امیر و یکی از خواهرانم در مسابقات قرائت قرآن در سطح شهر و استان، دارای مقام میشدیم و چه اردوها و چه خاطرات شیرین و زیبایی هنوزاهنوز از آن مسابقات دانش آموزی و دوستیها و آشناییهای دلکش و ماندگار دارم! و این پیروزیها چه نقش مهم و سرنوشتسازی در بالندگیهای من نوجوان و بعدها جوان و حالا خیلی خیلی جوان! در عرصههای دیگر زندگی داشت!
بله ما از زمین خاکیِ ضبط صوت قراضۀ مدرسهی فروتن شروع کردیم. استودیو و استادیوم کجا بود؟!
آن معلم عزیز و فرشتهخصال، آقای عبداللطیف تدین معاون مدرسۀ ما بود که هرکجا هست خدایا به سلامت دارش. هفت آسمان دوستش دارم.
۱.کلاس دوم بودم در دبستان فروتن در شهرستان اقلید فارس. رئیس مدرسه، جاودانیاد استاد نوذر گرامی بود که چهره ای زیبا و نورانی و روحیه ای هنرمندانه و ورزشکارانه داشت و جو مدرسه را بسیار پرشور و تحرک میخواست و صمیمیت، شخصیت و آراستگی و دلسوزی اش، اسوه ای درخشان بود و بر روح و شخصیت بچهها تأثیر چشمگیری داشت. از آن مردان خودساختۀ فرهیختۀ دل در گرو فرهنگ و ادب و هنر بود. حالا تا حدی میفهمیم که او که بود و چه میخواست. یاد شیرینش گرامی و روح بلندش شاد باد!
هنوز عطر و طعم تغذیههای آن سالها که مدرسه را تبدیل به خودِ خودِ بهشت میکرد، در مشام خاطره ام جاری است: بیسکویت سه تایی بزرگ مینو، شیر داغ، ویفر موزی و پرتقالی پدردارِ آن سالها، سیبهای درشت و پر آب و معطر لبنانی از آن نوع که آدم و حوا را سرگردان زمین کرد، موز آفریقایی که دقیقاً اندازۀ هیکل خودمان بود، سنگک داغ با عطر داغ گیج کننده ای که دل و چشم با آن قیلی ویلی میرفت، پنیر خارجی سفت و زرد و خوشخوراکی که دیگر مثل و مانندش را هیچ جا نیافتم، پستۀ خندان کلّه قوچی و ... (شاعر دقیقاً در همین زمینه فرموده است: من و این همه خوشبختی محاله!).
روزی در بین دو زنگ، در کلاس بودیم و بچهها چونان جوجه گنجشکهایی شوخ و شنگ و بیدرد و بیدغدغه، غوغا به پا کرده بودند. جیغ و داد و هوار و هیاهو و شیطنتِ معصومانه ای که هرجا کودک است، باید باشد وگرنه آنجا قبرستان است. من اما ساکت بودم و مشغول کار خودم. نمیدانم احتمالا داشتم یکی از معادلات دیفرانسیل یا مسائل فیزیک اتم را حل میکردم یا کتاب نسبیت انیشتین را تورّق میفرمودم!!
ناگهان در با شدتی زلزلهوار باز شد؛ یعنی به دیوار کوبیده شد و ما از جا پریدیم و خشکمان زد و همچون برکه ای که سنگی در آن بیفکنند و قورباغههای وراج را ساکت کنند، مات و مبهوت و هاج و واج به دیوار و در خیره شدیم.
یکی از معلمان کلاسهای دیگر که غریبه بود و هیکلی درشت، قامتی بلند، چشمانی شرربار و صدایی مهیب و ورای تحمل پردۀ حریرین گوش و هوش ما داشت، صاعقهوار بر خلوت دلخواستۀ ما فرود آمد و از میان آن همه جوجۀ ترسخوردۀ سر در بال و پر فرو بردۀ مادرمُرده، رو به من کرد و با چشمانی غضب آلود و صدایی - مسلمان نشنود، کافر نبیند - فریاد برکشید: «مدرسه و محله رو، روی سرت گذاشتی. خفه شو تولهخرس!»
من هیچ نگفتم چون به من نیاموخته بودند که باید از حقم دفاع کنم و بگویم آقا معلمِ تقریباً عزیز! اولاً من سر و صدا نمیکردم و ثانیاً: من تولهخرس نیستم و هیچ شباهتی هم با آن ندارم و شما حق ندارید اینگونه با من سخن بگویید.
۲.سال بعد، روزی بین دو زنگ در کلاس نشسته بودم و نمیدانم داشتم نرم نرمک شعری، ترانه ای، تصنیفی یا آیه ای را زیر لب و تودماغی و کودکانه برای دل خودم و نه از سر روی و ریا و ... !! زمزمه و مزمزه میکردم. آن سالها قرائت قرآن به شیوۀ عبدالباسط یا منشاوی و ... اصلاً مرسوم و شناخته شده نبود. هرکس هر طور دلش میخواست قرآن میخواند. ناگهان در باز شد و چهره ای خندان و آرام و مهربان با صدایی زلال و آرامشبخش چونان نسیمی بهارانه به کلاس وزید و مرا صدا زد: «باقری! بیا دفتر کارِت دارم.» من که از ماجرای تولهخرس سال پیش، هنوز ترس در دل و جان داشتم، لرزان و هراسان، همچون جوجه گنجشکی زیر باران لاهیجان به دفتر رفتم. لبخند زنان و مهرجویان گفت: «آفرین پسر! تو صدایی به این زیبایی داشتی و تا حالا رو نکرده بودی! بیا میخوام برام قرآن بخونی و من صداتو ضبط کنم. میخوام از فردا صبح، کلاسهای مدرسه با تلاوت قرآن تو شروع بشه.»
پس آیۀ زیبای «ربنا اننا سمعنا منادیاً ینادی للایمان ...» را به من آموخت و من در دفتر مدرسه، آن را به سبک «عبدالقاطی!» (ترکیبی از سبکهای گوناگون) خواندم و تمام آن سال، چشمتان روز بد نبیند، هرروز، صدای نازیبا و ناپختهی من، از بلندگوی سادهی مدرسه پخش میشد؛ در حالی که خودم در صف ایستاده بودم و سخت احساس «خودعبدالباسط بینی» میکردم!
سال های سال، من و برادرانم محمدباقر و امیر و یکی از خواهرانم در مسابقات قرائت قرآن در سطح شهر و استان، دارای مقام میشدیم و چه اردوها و چه خاطرات شیرین و زیبایی هنوزاهنوز از آن مسابقات دانش آموزی و دوستیها و آشناییهای دلکش و ماندگار دارم! و این پیروزیها چه نقش مهم و سرنوشتسازی در بالندگیهای من نوجوان و بعدها جوان و حالا خیلی خیلی جوان! در عرصههای دیگر زندگی داشت!
بله ما از زمین خاکیِ ضبط صوت قراضۀ مدرسهی فروتن شروع کردیم. استودیو و استادیوم کجا بود؟!
آن معلم عزیز و فرشتهخصال، آقای عبداللطیف تدین معاون مدرسۀ ما بود که هرکجا هست خدایا به سلامت دارش. هفت آسمان دوستش دارم.
ضمن اینکه من آن معلم خشمگین را نیز بخشیده ام. شاید آن روز حالش خوب نبود و دیواری یا پرچینی کوتاه تر از قد و قامت ناچیز من نیافته بود تا خشمش را ابراز و نقش «توله خرس» را بر آن حک کند.
برایش آرزوی سلامت و سعادت دارم و دستش را میبوسم. اما خدا وکیلی، انصافاً آن معلم کجا و این معلم کجا!
تولهخرس کجا و جوجه عبدالباسط کجا!
بهادر باقری
۱۳۹۲
برایش آرزوی سلامت و سعادت دارم و دستش را میبوسم. اما خدا وکیلی، انصافاً آن معلم کجا و این معلم کجا!
تولهخرس کجا و جوجه عبدالباسط کجا!
بهادر باقری
۱۳۹۲
Forwarded from عشق انگار اختراع من است
این هم عکسی خاطره انگیز از دبستان فروتن که حالا خراب شده و جایش پارک محله ساخته اند.
دلم هنوز پشت دیوارهای آجری و نم کشیده و پنجره های سبزرنگش می تپد.
دلم هنوز پشت دیوارهای آجری و نم کشیده و پنجره های سبزرنگش می تپد.
باسمه تعالی
انتشار دو فصلنامه علمی پژوهشی - ویرایش و نگارش
با درود و مهر به اطلاع می رساند انجمن علمی ویراستاری ایران قصد دارد با هدف ارائه تازه ترین دستاوردهای علمی در زمینه ویرایش و نگارش ، دو فصلنامه ای علمی پژوهشی در این خصوص منتشر کند. از اعضای محترم هیأت علمی، دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی دعوت می شود مقالاتشان را در حوزه های دستور خط، نشانه گذاری، نگارش خلاق، نگارش علمی، درست نویسی، ویرایش ترجمه، ویرایش فنی و سایر حوزه های مرتبط، به رایانامه [email protected] یا سامانه فصلنامه ارسال کنند.
نکات شایان توجه:
الف) از آنجا که صاحب امتیاز این دو فصلنامه، انجمن علمی ویراستاری ایران خواهد بود، مقالات آن، از همان شماره نخست علمی- پژوهشی محسوب خواهد شد .
ب)نویسندگان مقاله های شماره های آغازین، از پرداخت هزینه های داوری معاف خواهند بود.
@anjomanvirastari
انتشار دو فصلنامه علمی پژوهشی - ویرایش و نگارش
با درود و مهر به اطلاع می رساند انجمن علمی ویراستاری ایران قصد دارد با هدف ارائه تازه ترین دستاوردهای علمی در زمینه ویرایش و نگارش ، دو فصلنامه ای علمی پژوهشی در این خصوص منتشر کند. از اعضای محترم هیأت علمی، دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی دعوت می شود مقالاتشان را در حوزه های دستور خط، نشانه گذاری، نگارش خلاق، نگارش علمی، درست نویسی، ویرایش ترجمه، ویرایش فنی و سایر حوزه های مرتبط، به رایانامه [email protected] یا سامانه فصلنامه ارسال کنند.
نکات شایان توجه:
الف) از آنجا که صاحب امتیاز این دو فصلنامه، انجمن علمی ویراستاری ایران خواهد بود، مقالات آن، از همان شماره نخست علمی- پژوهشی محسوب خواهد شد .
ب)نویسندگان مقاله های شماره های آغازین، از پرداخت هزینه های داوری معاف خواهند بود.
@anjomanvirastari
Forwarded from Shadi Shajiei
📍 قابل توجه پژوهشگران حوزهی ادبیات تطبیقی
📜 سمینار تصویرشناسی: رویکردی میانرشتهای به ادبیات تطبیقی
🔻 مهلت ارسال چکیده مقالات: ۲۳ مهرماه
جهت مطالعه اطلاعات دقیق درخصوص ارسال چکیده به کانال تلگرام مراجعه کنید.
https://www.tg-me.com/persianpromotionassociation
🌿📜🌿
📜 سمینار تصویرشناسی: رویکردی میانرشتهای به ادبیات تطبیقی
🔻 مهلت ارسال چکیده مقالات: ۲۳ مهرماه
جهت مطالعه اطلاعات دقیق درخصوص ارسال چکیده به کانال تلگرام مراجعه کنید.
https://www.tg-me.com/persianpromotionassociation
🌿📜🌿
Forwarded from @litera999کتابخانهوموزه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سعدی متجدد معتدل
گفتاری از سیروس شمیسا
@literature9
سیروس شمیسا، سخنران نشست علمی یاد روز سعدی در سال ۱۳۹۳ بود. وی در گفتار خود سعدی را «متجدد معتدل» خواند.
گفتاری از سیروس شمیسا
@literature9
سیروس شمیسا، سخنران نشست علمی یاد روز سعدی در سال ۱۳۹۳ بود. وی در گفتار خود سعدی را «متجدد معتدل» خواند.
تجربههای من در تدریس زبان و ادبیات فارسی در خارج از کشور را در یوتیوب ببینید.
بخش اول:
https://youtu.be/VbXrVjHepOM?si=KfEs5UgK43_NN2qs
بخش دوم:
https://youtu.be/dS04O_5z560?si=uPXnRYscYGe4ywiw
بخش سوم:
https://youtu.be/kJiVhHWt-oM?si=ALmLXuBy6SH7snqF
بخش چهارم:
https://youtu.be/juVHaAMefMk?si=dTAcQcevX2E8pV-Q
کانال تلگرامی: "عشق انگار اختراع من است"
@bahadorbagheri1347
اولین مطلب کانال:
www.tg-me.com/BahadorBagheri1347/1
اینستاگرام: dr.bahadorbagheri@
یوتیوب: BahadorBagheri@
ارتباط مستقیم:
@Dr_Bahador_Bagher
بخش اول:
https://youtu.be/VbXrVjHepOM?si=KfEs5UgK43_NN2qs
بخش دوم:
https://youtu.be/dS04O_5z560?si=uPXnRYscYGe4ywiw
بخش سوم:
https://youtu.be/kJiVhHWt-oM?si=ALmLXuBy6SH7snqF
بخش چهارم:
https://youtu.be/juVHaAMefMk?si=dTAcQcevX2E8pV-Q
کانال تلگرامی: "عشق انگار اختراع من است"
@bahadorbagheri1347
اولین مطلب کانال:
www.tg-me.com/BahadorBagheri1347/1
اینستاگرام: dr.bahadorbagheri@
یوتیوب: BahadorBagheri@
ارتباط مستقیم:
@Dr_Bahador_Bagher
Audio
جملههای زیبایی از
رمان مادام بوواری
اثر: گوستاو فلوبر
ترجمه مهدی سحابی
انتخاب و اجرا: بهادر باقری
مهر ۱۴۰۳
کانال تلگرامی: "عشق انگار اختراع من است"
@bahadorbagheri1347
اولین مطلب کانال:
www.tg-me.com/BahadorBagheri1347/1
اینستاگرام: dr.bahadorbagheri@
یوتیوب: BahadorBagheri@
ارتباط مستقیم:
@Dr_Bahador_Bagher
رمان مادام بوواری
اثر: گوستاو فلوبر
ترجمه مهدی سحابی
انتخاب و اجرا: بهادر باقری
مهر ۱۴۰۳
کانال تلگرامی: "عشق انگار اختراع من است"
@bahadorbagheri1347
اولین مطلب کانال:
www.tg-me.com/BahadorBagheri1347/1
اینستاگرام: dr.bahadorbagheri@
یوتیوب: BahadorBagheri@
ارتباط مستقیم:
@Dr_Bahador_Bagher