Black information | اطلاعات سیاه
جیغ اسکاتلند @BLACK_INFORMATIONN
در پی گزارشاتی از مشاهده فعالیت و صدای های جیغ مانند ماورائی در منطقه غربی اسکاتلند چند نوجوان دست به سفری شبانه زده تا اندکی ماجراجویی و هیجان را تجربه کنند
از ابتدای سفرشان هیچکدام مسئله را آنطور که باید جدی نگرفته بود و تمام راه به شوخی و تفریح میگذشت
تا اینکه درمیانه مسیر و کمی بعد از رسیدن به جنگل هوا تاریک شد
فضا به قدری سنگین شد که تمامی افراد سکوت کردند و با نهایت دقت به اطراف خیره شدن
ماشین در وسط راه خاموش شد
یکی از پسرها برای بررسی مشکل پیاده شد ولی دیگر به ماشین برنگشت
این عکس آخرین و البته تنها مدرکی ایست که از این چهارپسر باقی مانده
که نه توضیحی برای موجود درون عکس وجود دارد و نه خبری از اتفاقی که برای آنها افتاده
پسرها هنوز پیدا نشده اند
@BLACK_INFORMATIONN
از ابتدای سفرشان هیچکدام مسئله را آنطور که باید جدی نگرفته بود و تمام راه به شوخی و تفریح میگذشت
تا اینکه درمیانه مسیر و کمی بعد از رسیدن به جنگل هوا تاریک شد
فضا به قدری سنگین شد که تمامی افراد سکوت کردند و با نهایت دقت به اطراف خیره شدن
ماشین در وسط راه خاموش شد
یکی از پسرها برای بررسی مشکل پیاده شد ولی دیگر به ماشین برنگشت
این عکس آخرین و البته تنها مدرکی ایست که از این چهارپسر باقی مانده
که نه توضیحی برای موجود درون عکس وجود دارد و نه خبری از اتفاقی که برای آنها افتاده
پسرها هنوز پیدا نشده اند
@BLACK_INFORMATIONN
#آدم خواری
گروهی در دیپ وب وجود دارد به نام Black Dream که کارشون خوردن گوشت جسد انسان ها است!
آنها این کار را یک نوع بینش فلسفی میدانند!
و فکر میکنن با خوردن گوشت جسد روح آنها به آرامش میرسه
بیشتر اعضا این گروه زن ها و دختر ها هستند که قربانی خود را که بیشتر مَرد ها هستند را ارضا میکنند و آنهارا میکشند!!
عکس بالا هم مربوط به همین گروه میشود که در سال 2013 این عکس را به اشتراک گذاشتند.
@black_informationn
گروهی در دیپ وب وجود دارد به نام Black Dream که کارشون خوردن گوشت جسد انسان ها است!
آنها این کار را یک نوع بینش فلسفی میدانند!
و فکر میکنن با خوردن گوشت جسد روح آنها به آرامش میرسه
بیشتر اعضا این گروه زن ها و دختر ها هستند که قربانی خود را که بیشتر مَرد ها هستند را ارضا میکنند و آنهارا میکشند!!
عکس بالا هم مربوط به همین گروه میشود که در سال 2013 این عکس را به اشتراک گذاشتند.
@black_informationn
خب ، خیلی از اعضا نمیدونن چطور به دارک وب دسترسی پیدا کنن.در این پست اموزشش رو براتون میزارم
اگه PC دارید میتونید Tor Browser رو نصب کنید و لینک های موتور های جستجو که در پست بعد براتون میزارم رو باز کنید و به جستجو در دارک نت بردازید
اگه با گوشی اندروید میخاید وارد بشید میتونید از گوگل پلی orbot و orfox رو دانلود کنید و باهاش به شبکه تور متصل بشید و به لینک موتور های جستجو که در پست بعد میزارم به جستجو بپردازید.
و اگه ios دارید میتونید Red Onion رو از اپل استور دانلود و نصب کنید.
- بیشتر سایت ها اسکم هستن دقت کنید -
بهتره از مارکت های معتبر خرید کنید که زیاد هم نیستن !
@BLACK_INFORMATIONN
اگه PC دارید میتونید Tor Browser رو نصب کنید و لینک های موتور های جستجو که در پست بعد براتون میزارم رو باز کنید و به جستجو در دارک نت بردازید
اگه با گوشی اندروید میخاید وارد بشید میتونید از گوگل پلی orbot و orfox رو دانلود کنید و باهاش به شبکه تور متصل بشید و به لینک موتور های جستجو که در پست بعد میزارم به جستجو بپردازید.
و اگه ios دارید میتونید Red Onion رو از اپل استور دانلود و نصب کنید.
- بیشتر سایت ها اسکم هستن دقت کنید -
بهتره از مارکت های معتبر خرید کنید که زیاد هم نیستن !
@BLACK_INFORMATIONN
در اینجا چند تا موتور جست و جو
بهتون معرفی میکنم
Not evil :
http://hss3uro2hsxfogfq.onion/
Searx :
http://searx7hcqiogbrhk.onion/
Haystak :
http://haystakvxad7wbk5.onion
Deeplink :
http://deeplinkdeatbml7.onion
Torch :
http://xmh57jrzrnw6insl.onion
Ahmia :
http://msydqstlz2kzerdg.onion
Grams :
http://grams7enufi7jmdl.onion/
این لینک هارو سرچ کنید
اگه با گوشی میرید تو Orfox
* قبلش Orbot هم فعال کنید *
نکته : اگه از Fire onion استفاده میکنید ، به Orbot نیازی نیست
اگه با کامپیوتر Tor browser
بعد هم سرچ کردن که دیگه کاری نداره
هرچی میخواید سرچ کنید....
@BLACK_INFORMATIONN
بهتون معرفی میکنم
Not evil :
http://hss3uro2hsxfogfq.onion/
Searx :
http://searx7hcqiogbrhk.onion/
Haystak :
http://haystakvxad7wbk5.onion
Deeplink :
http://deeplinkdeatbml7.onion
Torch :
http://xmh57jrzrnw6insl.onion
Ahmia :
http://msydqstlz2kzerdg.onion
Grams :
http://grams7enufi7jmdl.onion/
این لینک هارو سرچ کنید
اگه با گوشی میرید تو Orfox
* قبلش Orbot هم فعال کنید *
نکته : اگه از Fire onion استفاده میکنید ، به Orbot نیازی نیست
اگه با کامپیوتر Tor browser
بعد هم سرچ کردن که دیگه کاری نداره
هرچی میخواید سرچ کنید....
@BLACK_INFORMATIONN
🔻ماده مخدر فلاکا Flakka🔻
ماده مخدر فلاکا در غرب ساختهشده، این ماده مخدر آثار مخرب بیشتری داشته و فرد را در توهم همیشگی نگه میدارد، ترکیبات PVP این ماده شبیه به LSD و دی آمفتامینها است. ظاهر فلاکا شبیه دانه های کوچک و رنگی داخل گلدان های دکوری است، به آن سنگریزه نیز می گویند. این ماده می تواند از طریق تزریق، بلعیدن و دود کردن استعمال شده و موجب مشکلات رفتاری خطرناک و حتی کشنده گردد.
@black_informationn
در ماه گذشته مردی بعد از کشیدن ماده مخدری شبیه کریستال با هجوم از خانه خود خارج شد. در حالیکه لباس خود را از روی عصبانیت پاره کرده بود، شدیداً نعره می زد. برای گرفتن او به پنج افسر پلیس تنومند نیاز بود زیرا نیرویی مافوق انسانی را به معرض نمایش گذاشته بود. عرق کرده و اشیای مقابل خود را بصورت پارانوئید، اوهام و توهم می دید.
#فلاکا #مواد_مخدر
@black_informationn
ماده مخدر فلاکا در غرب ساختهشده، این ماده مخدر آثار مخرب بیشتری داشته و فرد را در توهم همیشگی نگه میدارد، ترکیبات PVP این ماده شبیه به LSD و دی آمفتامینها است. ظاهر فلاکا شبیه دانه های کوچک و رنگی داخل گلدان های دکوری است، به آن سنگریزه نیز می گویند. این ماده می تواند از طریق تزریق، بلعیدن و دود کردن استعمال شده و موجب مشکلات رفتاری خطرناک و حتی کشنده گردد.
@black_informationn
در ماه گذشته مردی بعد از کشیدن ماده مخدری شبیه کریستال با هجوم از خانه خود خارج شد. در حالیکه لباس خود را از روی عصبانیت پاره کرده بود، شدیداً نعره می زد. برای گرفتن او به پنج افسر پلیس تنومند نیاز بود زیرا نیرویی مافوق انسانی را به معرض نمایش گذاشته بود. عرق کرده و اشیای مقابل خود را بصورت پارانوئید، اوهام و توهم می دید.
#فلاکا #مواد_مخدر
@black_informationn
Audio
Audiomachine
🔻موزیک نفرین شده🔻
موزیک که به گفته خیلیا گوش دادن به ان موجب وحشت و ارواح زدگی میشه🔞
#موزیک #ترسناک #ارواح
@black_informationn
موزیک که به گفته خیلیا گوش دادن به ان موجب وحشت و ارواح زدگی میشه🔞
#موزیک #ترسناک #ارواح
@black_informationn
سوییچ ماشین داستان ترسناکی است که برای یک پدر و دختر در یک شب بارانی اتفاق افتد."
شبی پدری همراه دخترش، در جادهای کم تردد در بیرون شهر رانندگی میکرد. آنها کل روز را نزد مادر دخترک که در بیمارستان بستری بود سپری کرده بودند و شب هنگام در حال برگشت به خانه بودند. دختر در حالی که به صدای ضربات قطرههای باران روی سقف ماشین گوش میکرد، خواب چشمانش را سنگین و شروع به چرت زدن کرد. ناگهان صدای بلندی به گوش رسید. پدر با فرمان دست و پنجه نرم میکرد تا کنترل لاستیکها را از دست ندهد، اما ماشین روی جادهی خیس بارانی لیز خورد و به دیوار سنگی برخورد کرد.
پدر، دخترک را دید که در اثر تصادف زخمی شده است. پس از آن از ماشین پیاده شد تا اوضاع ماشین را ارزیابی کند. هر دو لاستیک جلوی ماشین ترکیده بود و گلگیر سمت راست در اثر اصابت با دیوار جمع شده بود اما قسمتهای دیگر ماشین صدمه جندانی ندیده بود.
پدر که سعی میکرد وضعیت را برای دخترش توضیح دهد گفت: «ما حتما از روی یک چیزی توی جاده رد شدیم! هر چیزی که بوده، جفت لاستیکها رو سوراخ کرده! »
دخترک در حالی که از شوک تصادف میلرزید پرسید: «میتونی درستش کنی پدر؟» پدر در حالی سرش را به نشانهی منفی تکان میداد پاسخ داد: «نه. متاسفانه من فقط یک لاستیک زاپاس دارم. مجبورم برگردم به شهر و یکی رو پیدا کنم تا ماشینو یدک کنه. شهر از اینجا زیاد دور نیست. تو میتونی توی ماشین منتظر بمونی.» دختر با اینکه دلش نمی خواست گفت: «باشه. اما لطفا خیلی طول نکشه.»
مرد میتوانست ترس را در چشمان دخترش ببیند. در حالی که در ماشین را میبست به دخترش گفت: «همینجا بشین. به محض این که بتونم برمیگردم.»
دختر پدرش را در آیینه جلوی ماشین نظاره کرد که با گامهایی خسته در زیر باران به سمت پایین جاده میرفت تا در سیاهی شب از دیده پنهان شد. یک ساعت از رفتن پدرش میگذشت. دخترک در شگفت بود که پدرش چرا هنوز بعد از این همه وقت بازنگشته است. او بسیار نگران بود چرا که پدرش تا آن موقع باید برمیگشت. در همان هنگام، نگاهی به آیینه جلوی ماشین انداخت و شمایلی را دید که از دور به سمت ماشین حرکت میکرد. دخترک فکر کرد که آن شخص پدرش است؛ اما هنگامی که سرش را برگرداند تا نگاه دقیقتری بیاندازد، متوجه شد که مرد غریبهای است. مرد لباس سرهمی پوشیده و ریش پرپشتی صورتش را پوشانده بود. او چیز بزرگی را در دست چپش گرفته بود که با هر قدم به جلو و عقب تاب میخورد.
چیزی در رابطه با مرد غریبه وجود داشت که دختر را عصبی میکرد. همانطور که مرد به ماشین نزدیک میشد، دخترک به شیشه عقب ماشین خیره شد و چشمانش را ریز کرد تا بهتر ببیند. در نور کم جاده، دخترک فهمید که مرد در دست راست خود چیزی را محکم گرفته است. یک ساطور بزرگ و تیز!
مغز دخترک وحشت زده، سریع شروع به کار کرد. هر دو در جلو را قفل کرد. سپس روی صندلی عقب پرید و درهای عقب را نیز قفل کرد. وقتی که سر خود را بالا آورد، مرد غریبه را دید که ایستاده و به نظر میرسد که مستقیما به او زل زده!
ناگهان، مرد دست خود را بالا آورد و دخترک جیغ بلندی از ته دل کشید. در دست چپ او سر بریدهی پدرش بود! دختر پشت سر هم جیغ میکشید. نمیتوانست خودش را کنترل کند. قلبش دیوانهوار در سینه میکوبید و به سختی میکوشید نفس بکشد. چهرهی پدرش حالت وحشتزدگی را هنوز در خود نگه داشته بود. دهانش باز، مردمک چشمانش به سمت بالا چرخیده و فقط سفیدی چشمانش معلوم بود.
وقتی که مرد غریبه به ماشین رسید، صورتش را به شیشهی ماشین چسباند و با چشمانی سرخ و دیوانهوار به دختر خیره شد. موهای مرد آشفته و کثیف بود. روی صورتش نیز زخمهایی عمیق خودنمایی میکرد. برای یک لحظه، مرد همانجا زیر بارش باران در حالی که پوزخند میزد مانند مرد دیوانهای ایستاد. سپس دستش را درون جیبش کرد، چیزی بیرون آورد و به آرامی دستش را بالا برد. سوییچ ماشین پدر دخترک در دستش بود!
@BLACK_INFORMATIONN
شبی پدری همراه دخترش، در جادهای کم تردد در بیرون شهر رانندگی میکرد. آنها کل روز را نزد مادر دخترک که در بیمارستان بستری بود سپری کرده بودند و شب هنگام در حال برگشت به خانه بودند. دختر در حالی که به صدای ضربات قطرههای باران روی سقف ماشین گوش میکرد، خواب چشمانش را سنگین و شروع به چرت زدن کرد. ناگهان صدای بلندی به گوش رسید. پدر با فرمان دست و پنجه نرم میکرد تا کنترل لاستیکها را از دست ندهد، اما ماشین روی جادهی خیس بارانی لیز خورد و به دیوار سنگی برخورد کرد.
پدر، دخترک را دید که در اثر تصادف زخمی شده است. پس از آن از ماشین پیاده شد تا اوضاع ماشین را ارزیابی کند. هر دو لاستیک جلوی ماشین ترکیده بود و گلگیر سمت راست در اثر اصابت با دیوار جمع شده بود اما قسمتهای دیگر ماشین صدمه جندانی ندیده بود.
پدر که سعی میکرد وضعیت را برای دخترش توضیح دهد گفت: «ما حتما از روی یک چیزی توی جاده رد شدیم! هر چیزی که بوده، جفت لاستیکها رو سوراخ کرده! »
دخترک در حالی که از شوک تصادف میلرزید پرسید: «میتونی درستش کنی پدر؟» پدر در حالی سرش را به نشانهی منفی تکان میداد پاسخ داد: «نه. متاسفانه من فقط یک لاستیک زاپاس دارم. مجبورم برگردم به شهر و یکی رو پیدا کنم تا ماشینو یدک کنه. شهر از اینجا زیاد دور نیست. تو میتونی توی ماشین منتظر بمونی.» دختر با اینکه دلش نمی خواست گفت: «باشه. اما لطفا خیلی طول نکشه.»
مرد میتوانست ترس را در چشمان دخترش ببیند. در حالی که در ماشین را میبست به دخترش گفت: «همینجا بشین. به محض این که بتونم برمیگردم.»
دختر پدرش را در آیینه جلوی ماشین نظاره کرد که با گامهایی خسته در زیر باران به سمت پایین جاده میرفت تا در سیاهی شب از دیده پنهان شد. یک ساعت از رفتن پدرش میگذشت. دخترک در شگفت بود که پدرش چرا هنوز بعد از این همه وقت بازنگشته است. او بسیار نگران بود چرا که پدرش تا آن موقع باید برمیگشت. در همان هنگام، نگاهی به آیینه جلوی ماشین انداخت و شمایلی را دید که از دور به سمت ماشین حرکت میکرد. دخترک فکر کرد که آن شخص پدرش است؛ اما هنگامی که سرش را برگرداند تا نگاه دقیقتری بیاندازد، متوجه شد که مرد غریبهای است. مرد لباس سرهمی پوشیده و ریش پرپشتی صورتش را پوشانده بود. او چیز بزرگی را در دست چپش گرفته بود که با هر قدم به جلو و عقب تاب میخورد.
چیزی در رابطه با مرد غریبه وجود داشت که دختر را عصبی میکرد. همانطور که مرد به ماشین نزدیک میشد، دخترک به شیشه عقب ماشین خیره شد و چشمانش را ریز کرد تا بهتر ببیند. در نور کم جاده، دخترک فهمید که مرد در دست راست خود چیزی را محکم گرفته است. یک ساطور بزرگ و تیز!
مغز دخترک وحشت زده، سریع شروع به کار کرد. هر دو در جلو را قفل کرد. سپس روی صندلی عقب پرید و درهای عقب را نیز قفل کرد. وقتی که سر خود را بالا آورد، مرد غریبه را دید که ایستاده و به نظر میرسد که مستقیما به او زل زده!
ناگهان، مرد دست خود را بالا آورد و دخترک جیغ بلندی از ته دل کشید. در دست چپ او سر بریدهی پدرش بود! دختر پشت سر هم جیغ میکشید. نمیتوانست خودش را کنترل کند. قلبش دیوانهوار در سینه میکوبید و به سختی میکوشید نفس بکشد. چهرهی پدرش حالت وحشتزدگی را هنوز در خود نگه داشته بود. دهانش باز، مردمک چشمانش به سمت بالا چرخیده و فقط سفیدی چشمانش معلوم بود.
وقتی که مرد غریبه به ماشین رسید، صورتش را به شیشهی ماشین چسباند و با چشمانی سرخ و دیوانهوار به دختر خیره شد. موهای مرد آشفته و کثیف بود. روی صورتش نیز زخمهایی عمیق خودنمایی میکرد. برای یک لحظه، مرد همانجا زیر بارش باران در حالی که پوزخند میزد مانند مرد دیوانهای ایستاد. سپس دستش را درون جیبش کرد، چیزی بیرون آورد و به آرامی دستش را بالا برد. سوییچ ماشین پدر دخترک در دستش بود!
@BLACK_INFORMATIONN
🔻جن گیری🔻
عکس هایی از جنگیری در اتیوپی
رابرت وادینگهم، عکاس بریتانیایی به اتیوپی سفر کرده تا از مراسم جنگیری با آبمقدس در کلیسای ارتدوکسی این کشور دیدن کند.
#جنگیری #اتیوپی
@black_informationn
عکس هایی از جنگیری در اتیوپی
رابرت وادینگهم، عکاس بریتانیایی به اتیوپی سفر کرده تا از مراسم جنگیری با آبمقدس در کلیسای ارتدوکسی این کشور دیدن کند.
#جنگیری #اتیوپی
@black_informationn
🔻اولین قاتل🔻
عکسی بسیار عجیب از دارک وب که بسیار مرموز است گفته میشود این مرد یکی از اولین قاتلان دیپ بوده که از بچه ها و نوزادا بعد از قتل عروسک دستی میساخته و باهاشون فیلم میساخته و فیلمارو میفروخته.
#دارک_وب #قاتل
@black_informationn
عکسی بسیار عجیب از دارک وب که بسیار مرموز است گفته میشود این مرد یکی از اولین قاتلان دیپ بوده که از بچه ها و نوزادا بعد از قتل عروسک دستی میساخته و باهاشون فیلم میساخته و فیلمارو میفروخته.
#دارک_وب #قاتل
@black_informationn
در ادبیات کهن رومانس مرد ترسناک و ماورائی وجود داشته که به نوعی فرشته عذاب محسوب میشده
مرد رقاص افسانه ترسناک و خوبی برای آرام نگه داشتن بچه ها موقع خواب بود
ولی بعد از چند قتل توسط کودکان کم کم جدی گرفته شد
افسانه این طور بازگو میشد؛
در شب های تاریک زیر نور کمرنگ ماه چنگال های تیزی چندسانتی زمین در هوا شناور است و به دنبال خانه هایی میگردد که کودکان در آنها شیطنت میکنند و اصلا حرف گوش کن نیستند
مرد رقاص شب ها به بالین این کودکان رفته و از بالای سقف به آنها نگاه میکند تا بیدار شوند
بعد هم نمایش ترسناک و رقص دیوانه کننده ای را برایشان انجام میدهد و ناپدید میشود
این افسانه هنوز هم رگه هایی از واقعیت را درخود نگه داشته
در داستان اصلی قید شده بود که دیدن مرد رقاص فرد را مجنون و مطیع او میکند و بعد از شیوع قتل های عجیب و هولناک توسط کودکان در مناطقی که این افسانه شدت بیشتری داشتکم کم مردم به حقیقت داشتن آن شک کردند و دیگر هیچکس آن را شب برای فرزندش تعریف نکرد
@BLACK_INFORMATIONN
مرد رقاص افسانه ترسناک و خوبی برای آرام نگه داشتن بچه ها موقع خواب بود
ولی بعد از چند قتل توسط کودکان کم کم جدی گرفته شد
افسانه این طور بازگو میشد؛
در شب های تاریک زیر نور کمرنگ ماه چنگال های تیزی چندسانتی زمین در هوا شناور است و به دنبال خانه هایی میگردد که کودکان در آنها شیطنت میکنند و اصلا حرف گوش کن نیستند
مرد رقاص شب ها به بالین این کودکان رفته و از بالای سقف به آنها نگاه میکند تا بیدار شوند
بعد هم نمایش ترسناک و رقص دیوانه کننده ای را برایشان انجام میدهد و ناپدید میشود
این افسانه هنوز هم رگه هایی از واقعیت را درخود نگه داشته
در داستان اصلی قید شده بود که دیدن مرد رقاص فرد را مجنون و مطیع او میکند و بعد از شیوع قتل های عجیب و هولناک توسط کودکان در مناطقی که این افسانه شدت بیشتری داشتکم کم مردم به حقیقت داشتن آن شک کردند و دیگر هیچکس آن را شب برای فرزندش تعریف نکرد
@BLACK_INFORMATIONN
🔻سایت «Pink Meth» دارک وب🔻
پینک مث «Pink Meth» فروشگاهی در دارک وب بود که مردها میتونستن در اون عکس های لخت دوست دخترای قبلیشونو به مبلغ بالایی به فروش بگذارند.
پینک مث این عکس هارو همراه اسم ، شماره تلفن ، ادرس خونه و بقیه اطلاعات لازم در اونجا قرار میداد
و بعد یه دلال به خونه ی قربانی فرستاده میشد و بهش میگفت که یا باید مبلغ هنگفتی برای پاک شدن اون اطلاعات بپردازه و یا اونا اطلاعاتش رو توی تمام دارک وب منتشر میکنن.
#دارک_وب #اطلاعات_شخصی
@black_informationn
پینک مث «Pink Meth» فروشگاهی در دارک وب بود که مردها میتونستن در اون عکس های لخت دوست دخترای قبلیشونو به مبلغ بالایی به فروش بگذارند.
پینک مث این عکس هارو همراه اسم ، شماره تلفن ، ادرس خونه و بقیه اطلاعات لازم در اونجا قرار میداد
و بعد یه دلال به خونه ی قربانی فرستاده میشد و بهش میگفت که یا باید مبلغ هنگفتی برای پاک شدن اون اطلاعات بپردازه و یا اونا اطلاعاتش رو توی تمام دارک وب منتشر میکنن.
#دارک_وب #اطلاعات_شخصی
@black_informationn
#جانی_داستین
~جانی داستین یک شهروند تگزاسی بود که در سال ۲۰۰۹ به طرز مشکوکی ناپدید شد. بعد از یک هفته بی خبری از اون یک عکس به خانوادهاش از یه فرد ناشناس پست میشه
~پشت این عکس نوشته شده بود:
اورا شکنجه دادم.
کتک زدم.
و روی صورتش اسید ریختم.
رنجاندن مردم بهم ارامش میده.
منو دستگیر کنید.
در غذاب هستم.
این پرونده هنوز حل نشده و قاتل هنوز پیدا نشده است.و جنازه جانی داستین نیز پیدا نشده است. پلیس بر این عقیده است که ممکن است بدن جانی با اسید آب شده باشه💀
@BLACK_INFORMATIONN
~جانی داستین یک شهروند تگزاسی بود که در سال ۲۰۰۹ به طرز مشکوکی ناپدید شد. بعد از یک هفته بی خبری از اون یک عکس به خانوادهاش از یه فرد ناشناس پست میشه
~پشت این عکس نوشته شده بود:
اورا شکنجه دادم.
کتک زدم.
و روی صورتش اسید ریختم.
رنجاندن مردم بهم ارامش میده.
منو دستگیر کنید.
در غذاب هستم.
این پرونده هنوز حل نشده و قاتل هنوز پیدا نشده است.و جنازه جانی داستین نیز پیدا نشده است. پلیس بر این عقیده است که ممکن است بدن جانی با اسید آب شده باشه💀
@BLACK_INFORMATIONN
Black information | اطلاعات سیاه
🔻ماده مخدر فلاکا Flakka🔻 ماده مخدر فلاکا در غرب ساختهشده، این ماده مخدر آثار مخرب بیشتری داشته و فرد را در توهم همیشگی نگه میدارد، ترکیبات PVP این ماده شبیه به LSD و دی آمفتامینها است. ظاهر فلاکا شبیه دانه های کوچک و رنگی داخل گلدان های دکوری است، به آن…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی از افرادی که مواد فلاکا رو مصرف کردند💀🧟♂
@BLACK_INFORMATIONN
@BLACK_INFORMATIONN
⛓" ۶۶۶، یک کانال در یوتوب است که حاوی تعداد زیادی ویدیوی ترسناک و آزاردهنده بود.کاورِ کانال قرمز رنگ و سراسر پر از رقمِ شش بود.
⛓" اگر شما تلاش کنید که وارد کانال شوید، موفق نخواهید شد زیرا کانال به دلیل وجود محتوای آزاردهنده و حاوی خشونت، بر اساس دستورالعملهای یوتوب مسدود گردیده است.
⛓" اما راه عجیبی هم وجود دارد، که به برخی افراد اجازه ورود به کانال را می دهد.
⛓" روی دکمه ریفرش، چندین و چند بار کلیک کنید.شما وارد کانال خواهید شد،و ممکن است پشیمان شوید!
@BLACK_INFORMATIONN
⛓" این روش برای همه جواب نداده.بعضی ها با این روش تونسته ان وارد کانال بشن.می تونید امتحان کنید، و البته تبعاتش بر عهده خودتونه،کانال پر از ویدیوهای ترسناک مثل آزار حیوانات و شکنجه و تجاوز و ...است.
⛓" جدای از ویدیوهای هراسناک موجود در کانال، شما دیگر قادر نخواهید بود مرورگرتان را ببندید.حتی کامپیوترتان را هم نمی توانید خاموش کنید.
⛓" البته گفته میشود که دیگر چنین کانالی وجود ندارد ولی شاید این فقط یک حرف برای گمراه کردن مردم باشه که دیگه حس کنجکاوی نسبت به این کانال نداشته باشند.
@BLACK_INFORMATIONN
⛓" اگر شما تلاش کنید که وارد کانال شوید، موفق نخواهید شد زیرا کانال به دلیل وجود محتوای آزاردهنده و حاوی خشونت، بر اساس دستورالعملهای یوتوب مسدود گردیده است.
⛓" اما راه عجیبی هم وجود دارد، که به برخی افراد اجازه ورود به کانال را می دهد.
⛓" روی دکمه ریفرش، چندین و چند بار کلیک کنید.شما وارد کانال خواهید شد،و ممکن است پشیمان شوید!
@BLACK_INFORMATIONN
⛓" این روش برای همه جواب نداده.بعضی ها با این روش تونسته ان وارد کانال بشن.می تونید امتحان کنید، و البته تبعاتش بر عهده خودتونه،کانال پر از ویدیوهای ترسناک مثل آزار حیوانات و شکنجه و تجاوز و ...است.
⛓" جدای از ویدیوهای هراسناک موجود در کانال، شما دیگر قادر نخواهید بود مرورگرتان را ببندید.حتی کامپیوترتان را هم نمی توانید خاموش کنید.
⛓" البته گفته میشود که دیگر چنین کانالی وجود ندارد ولی شاید این فقط یک حرف برای گمراه کردن مردم باشه که دیگه حس کنجکاوی نسبت به این کانال نداشته باشند.
@BLACK_INFORMATIONN