Telegram Web Link
🎯 جایزهٔ تازه دمِ کهنه جوش: اصغر عبداللهی

🔖 چند نکته دربارهٔ جایزهٔ اصغر عبداللهی

🖊 آراز بارسقیان

🔸 چند سال پیش که عده‌ای از اهالی ادبیات دورهم جمع شدند و به نام «احمد محمود» چنگ انداختند تا جایزه‌ای برایش دست‌وپا کنند خیلی بی‌تعارف از پوچ بودن، از بی‌اعتبار رفتار، از اشتباه بودن، از تلاش آن‌ها برای «خراب کردن» نام محمود نوشتیم. دعوا بالا گرفت. محمود اعتبار ادبیات بود و هست و برگزاری جایزه به نامش، آن هم توسط حضراتی که سابقه‌شان در تخریب ادبیات بیشتر از ساختنش بود و هست، به هیچ‌چیز کمک نکرد.

🔹در آن روزها از نامزدهای جایزه ادبیات خواستیم که آثارشان را که به مرحلهٔ بالاتر رسیده است از جایزه بیرون بکشند. همکاران محترم، ترجیح دادند عوض خوش‌نامی، عوض خاطره‌ای خوبی برای «تاریخ»، تف‌های سر بالایی بیندازند که همگی به صورت‌های خودشان برگشت. بندگان خدایی که آن سال جایزه را می‌گرداندند، از ترس‌ولرز تمام توان روابط عمومی خود را راه انداختند تا برای مراسمشان لشکرکشی کنند. از ترس اینکه مراسمشان تعطیل شود یا هر چه. شب قبل از مراسم برایشان نوشتیم مبادا که بهانه بیاورید و مراسم را لغو کنید، برعکس بروید و مراسم را حتماً اجرا کنید. آن‌ها هم همین کار را کردند و همکارهای محترم همیشه حاضر در صحنه، پیروزمندانه و باد به غبغب انداخته به مراسم رفتند. حتی محمود دولت‌آبادی آمد و از تفاوت «تقویم و تاریخ» سخن راند. آخ که چه شبی بود؛ یکی درد پایش را فراموش کرد، آن یکی از زیر فشار خلاص شد، یکی دیگر... اهالی ادبیات همه خوشحال از این هم‌صدایی، به ریش معترض و آدم دولتی و غیردولتی و «دیگری» و آدم‌های «شکست‌خورده» خندیدند...

🔸چیزهایی هست که تغییر نمی‌کند؛ صفت‌های مثبت و منفی فقط کم‌وزیاد می‌شود. مثلاً ریاکاری اهالی ادبیات تغییر نمی‌کند، خب نکند، بهتر... یا «به جهنم». مثلاً خط رو خط انداختن برای کسب سرمایه‌های پوکِ فرهنگی؛ خوردن نان مثلاً دوستی، نان مثلاً شاگردی، نان مثلاً کیف‌کشی، نان مثلاً مزه‌خوری... تا وقتی «گوری» برایمان کنده‌اند، می‌شود امیدوار بود به دیوارِ سیاه و عمیقاً دموکراتیک مرگ؛ تنها دموکراسی واقعاً موجودِ جهان مرگ است و تا مرگ هست در مقابل ریاکاری[ها] باید گفت «به جهنم».

🔹اما با «تکرار» چه کنیم؟ تکرار به جهنم‌ها؟ تکرار بهترها؟ رخداد بار اولش تراژدی است و پس از آن هر بار «مضحکه». ارزش هنری اصغر عبدالهی هر چه باشد در نسبت با احمد محمود چندین و چند پله پایین‌تر است. پشتش حتی یک علاقهٔ شخصی هم وجود ندارد که بخواهد نگران اسم ایشان باشد. خشم از مسخره‌بازی با اسم محمود، دلیل ندارد برای اسم عبدالهی تکرار شود اما باید با صدای خندهٔ بلند با چه کرد؟ زدن دُکان‌های کوچک و بزرگ با اسم‌ورسم نویسنده‌های مُرده، امر تازه‌ای نیست، ولی راه انداختن جایزه ادبی به نام «مُرده‌ها» دارد فراگیر می‌شود. جوایزی که می‌آیند و می‌روند؛ اتفاقاً در همهٔ آن‌ها برای مشروعیت یکی از اعضای خانواده هم حضور دارد؛ زنی، پسری، دختری، برادرزاده... حتی اگر اعضای خانواده در مواردی «ناراضی»‌ باشند... مثلاً بابک اعطا پسر احمد محمود، روز اول از جایزه خبر نداشت، حتی وقتی خبر را شنید تعجب کرد، اما آخرش روی یک صحنهٔ مبتذل و در چند خبر، ابراز «رضایت» و «خوشحالی» کرد. در نهایت اعضای خانواده سعی می‌کنند به‌نوعی «تکرار» سرسلسله‌ای باشند که ابتدا هوشنگ گلشیری و بنیادش بنا نهاد. یک کپی از یک کپی از یک کپی. تکرار مکررات. بدبختی این است که حتی اسم‌های برگزارکنندگان این شبه‌جوایز هم تکراری است؛ یک تکرار مشمئزکننده... از آدم‌هایی که در طول سال‌ها تغییر نکرده‌اند و چیزی نیستند جز انسداد «تقویم و تاریخ»...

🔸 در مقابل این مضحکه چه باید کرد؟ محمود اعتمادزاده که اکثر شما به نام به‌آذین می‌شناسیدش وصیت کرد: «از هر کس و هر گروه و هر سازمان، دولتی یا جز آن که بخواهد بر مرده‌ام دست اندازد و به‌دلخواه خود بزکم کند و به افزود و کاست، نقشی دروغین از من بر پرچم تبلیغات خود بنشاند بیزارم. من آدمی را دوست داشته‌ام و آزاد خواسته‌ام، از هر نژاد و ملت و زبانی که بوده باشد.» آقای اعتمادزاده در عمر پربار خود معنای «تف سر بالا» را با جان‌ودل درک کرد. سایهٔ همین چند بزرگ‌تر ادبیات که مانده‌اند تا صد سال بالا سر ولی امیدوارم هر کدام چنین وصیتی به زبان خود بکنند تا آشنا و غریبه «بر مُرده‌شان» دست نیندازد و «به‌دلخواه» بزکشان نکند...

🔹خب اگر نخواستند چی؟ «به جهنم».

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 کاستلز و جامعهٔ شبکه‌ای، توضیحی دربارهٔ افکار مانوئل کاستلز

🖊 مترجم حسین متقی

این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد...

📍تماشا در آپارات:
📽 aparat.com/v/hEHmi

☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، حسین را به یک فنجان اسپرسو دعوت کنید:

💳 idpay.ir/motaghi

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
ترجیح می‌دهید ژیل دلوز را سر کلاس درس ببینید یا پراکنده از میشل فوکو بشنوید؟
Final Results
61%
دلوز سر کلاس درس...
25%
پراکنده از فوکو...
14%
بی‌خیال...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰 دیوید هاروی کوتاه از وضعیت امروز می‌گوید

📺 آدرس کانال پادکست دیوید هاروی در یوتیوب:
🎥 youtube.com/playlist?list=PLPJpiw1WYdTPmOmC2i3hR4_aR7omqhaCj

📢دسترسی به تمام درس‌های هاروی از جلد اول مارکس:
📎 www.tg-me.com/AtLeastLiterature/244

🔖 این ویدیو #زیرنویس_فارسی دارد...

☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:

💳 idpay.ir/Metropolatleast

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎯 ژیل دلوز و فلیکس گاتاری در دانشگاه ونسن کتاب "هزار فلات" را تدریس می‌کنند؛ بخش اول

💭 انگلیسی از Graeme Thomson و Silvia Maglioni

این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...

📍تماشا در آپارات:
📽 aparat.com/v/zDoMR
کتاب الفبای ژیل دلوز:
★ حلقهٔ اول:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/491
★ حلقهٔ دوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/532
★ حلقهٔ سوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/538

☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:

💳 idpay.ir/Metropolatleast

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎯 ژیل دلوز و فلیکس گاتاری در دانشگاه ونسن کتاب "هزار فلات" را تدریس می‌کنند و از مارسل پروست می‌گویند که دانشجویان جلسه را بهم می‌زنند؛ بخش دوم

💭 انگلیسی از Graeme Thomson و Silvia Maglioni

📍تماشا در آپارات:
📽 aparat.com/v/cUhqx

این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...

تماشای جلسه اول:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/647
کتاب الفبای ژیل دلوز:
★ حلقهٔ اول:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/491
★ حلقهٔ دوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/532
★ حلقهٔ سوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/538

☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:

💳 idpay.ir/Metropolatleast

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
کتاب 📖 قدرت چیست؟ منتشر شد...

✍️نویسنده: #بیونگ_چول_هان
👤مترجم: #آراز_بارسقیان

‏۱۱۰ صفحه | رقعی، شوميز| ۳۴۵۰۰ تومان

از مقدمه‌ی کتاب:
«وقتی پای مفهوم قدرت به میان می‌آید، درمی‌یابیم که همچنان آشوب تئوریک بر معنی این ‏مفهوم حاکم است. درحالی‌که نمی‌شود به وجودِ خود این پدیده شک کرد، مفهومش تماماً ‏مبهم است. برای عده‌ای یعنی سرکوب؛ برای عده‌ای دیگر قدرت برای ارتباط عنصری ‏سازنده است. تصورات قضایی و سیاسی و جامعه‌شناسانه از قدرت همچنان غیرقابل ‏مصالح است. قدرت گاهی با آزادی منطبق می‌شود گاهی با اجبار. برای عده‌ای اساس ‏قدرت کنش جمعی است، برای عده‌ای اساسش بر کشمکش بنا شده است. برخی خطی ‏مشخص بین خشونت و قدرت می‌کشند. برای عده‌ای خشونت فقط یک شکل حداکثری از ‏قدرت است. یک آن قدرت همدست قانون می‌شود و یک آن دیگر همدست خودکامگی.‏
وقتی با چنین آشفتگی تئوریکی مواجه هستیم، می‌بایست دنبال مفهوم انعطاف‌پذیری ‏از قدرت باشیم. پس کار ما ‏این‌جا فرمول‌بندی شکل پایه‌ای از قدرت است...»

نشر: #یکشنبه
نوبت چاپ: #اول
سال چاپ: ‏۱۴۰۰‏

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎯 «چقدر جسور»...

🔖 چند نکته دربارهٔ کتابی از شهلا زرلکی

🖊 ساجده ابراهیمی

🔸 اعتراف در قرون وسطی کارکرد الهیاتی داشت. دفترچه اعترافات روزانهٔ قدّیسه‌ها و اقرار به گناه نزد کشیش فدیهٔ آمرزش و طریقهٔ توبه بوده است. اعترافات سنت‌آگوستین بیش از اعتراف، رساله‌ای عملی یا مناجات‌نامه است که همواره به عنوان فرامتن مقدس خوانده شد. اگرچه بعدها روسو در اعترافات خود منظر الهیاتی را به چالش کشید و هدفی سکولار پیش روی سنت اعتراف گذاشت.

🔹ادبیات اعترافی نام وسوسه‌برانگیز و گول‌زننده‌ای دارد: «چه کسی قرار است به چه هدفی چه اعترافی بکند؟» آندره مالرو می‌گوید غالب اعترافات به دنبال برانگیختن تحسین خواننده‌اند؛ اگر اعتراف مسیحی آمرزش به دنبال می‌آورد، نویسنده به دنبال آمرزش نیست.

🔸انتشار مجلهٔ True Story از سال ۱۹۱۹ ژانر ادبیات اعترافی را فربه می‌کرد. مخاطب این مجله و ژورنال‌های مشابه، «زنان طبقهٔ کارگر» بودند. سه‌گانهٔ «گناه، رنج، توبه» فرمول روایت‌ها بود: قهرمان معیارهای اخلاقی را نقض می‌کند، رنج می‌برد، تصمیم می‌گیرد به جای ترک دنیا، در پرتو آن رنج زندگی کند. الیزابت برونیگ به این سابقه توجه دارد؛ به باور او امروزه ادبیات اعترافی نزد «زنان» محبوبیت بیشتری دارد. او ادبیات اعترافی را ژانری پرفروش و محصولی مصرفی می‌داند: زنان آن را بیشتر مصرف می‌کنند و در آن بیشتر مصرف می‌شوند: زن، اغلب جوان، نوعی شکست و بدبختی را تجربه می‌کند. احساس حقارت را در معرض دید می‌گذارد و دیده می‌شود. این عمل البته هوشمندانه است. کسانی چون امیلی گولد و ماری کالووی در این ژانر به ترکیبی از «خودآگاهی» و «بی‌شرمی» رسیده‌اند و به باور برونیگ، این حدّ اعلای ادبیات اعترافی است.

🔹زنان اعتراف‌باز فارسی‌زبان اندکند، شاید نزدیک به صفر. شهلا زرلکی کوشیده این ژانر را تجربه کند. خود اعتراف می‌کند خیالِ اعتراف به همه‌چیز را ندارد: خودآگاه است و دست به انتخاب می‌زند تا نور اعتراف را بر کدام زاویهٔ زندگی‌اش بتاباند: کودکی؛ کودکی معصومانه، بلاهت رؤیایی و بی‌ضرر. با این وصف، زرلکی پهلوان پنبه است. خود را عریان پیش‌روی مخاطب می‌گذارد، خود را تحقیر می‌کند و تحقیر برای او کافی نیست؛ خودزنی می‌کند. او در اقرار مرز نمی‌شناسد. (آیا اساساً مرزی وجود دارد؟) مرز، «تن» او نیست؛ فرزندش نیست، خشونت‌های پدرش نیست. هیچ‌کدام او را متوقف نکرده است. اما برهم زدن موقعیت‌های مرزی، تغافل به دنبال می‌آورد و زرلکی رندانه مرزها را برهم زده است. تغافل مخاطب از زوایای پنهان اعتراف زرلکی باید رنگ و نام دیگری بگیرد؛ به بازی‌های زبانی رو می‌آورد: هرچه بی‌شرم‌تر، تغافل مخاطب بیشتر. لیچارها و فحش‌ها جانانه می‌دهد و لابد مخاطب باید بگوید «چقدر جسور».

🔸اما جسارت او در انتخاب چند موقعیت ناب و خودزنی‌های پی‌درپی خلاصه شده است. مالرو می‌گوید خاطرات وقتی رنگ اعتراف به خود می‌گیرند، «فرد» به دنبال احراز یک مقام است؛ مقامی که زرلکی برای خودش در اعتراف‌باز می‌خواهد، چیست؟

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎯 ژیل دلوز در دانشگاه ونسن کتاب "هزار فلات" را تدریس می‌کند و بحث "چهره‌مندی" را مطرح می‌کند؛ بخش سوم

💭 انگلیسی از Graeme Thomson و Silvia Maglioni

📍تماشا در آپارات:
📽 aparat.com/v/AyY9q

این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...

تماشای بخش اول:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/647
تماشای بخش دوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/648
کتاب الفبای ژیل دلوز:
★ حلقهٔ اول:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/491
★ حلقهٔ دوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/532
★ حلقهٔ سوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/538

☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:

💳 idpay.ir/Metropolatleast

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎯 برنامه سینگرام و نقدِ سریال زخم کاری

💭 در این قسمت میثم کریمی، آراز بارسقیان، رسول خردمندی و آذین عشقی سریال «زخم کاری» را مورد ارزیابی قرار داده‌اند...

📍تماشا در آپارات:
📽 aparat.com/v/QtF5S

📍تماشا در یوتیوب:
📽 youtu.be/RlfGOvasG8w

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎯 چارلی کافمن در سمینار فیلم‌نامه‌نویسی بافتا

💭 چارلی کافمن نویسنده‌ فیلم‌هایی همچون درخشش ابدی ذهن بی‌آلایش، اقتباس و جان‌ مالکوویچ بودن در این سخنرانی از نوشتن و شغلش می‌گوید...

این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...

📍تماشا در آپارات:
📽 aparat.com/v/uwXIs

☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:

💳 idpay.ir/Metropolatleast

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎯 امرِ جنسی سیاسی است

🖊 اسلاوُی ژیژک

📝 برگردان از حسین متقی

🔸 این مقاله از ژیژک اول آگوست سال ‏۲۰۱۶‏ در مجله‌ی The Philosophical Salon منتشر شد و به محض انتشار مورد حمله‌ی گروه‌های مختلف قرار گرفت. مقاله درباره‌ی مسئله‌ی مواجه شدن با وضعیت افرادی است که خود را خارج از دسته‌بندی‌های دوگانه و مرسوم "مرد و زن" می‌دانند. ژیژک در این مطلب با باز کرد بحرانی که آدم‌های دایه‌های مهربان‌تر از مادر می‌توانند در این زمینه ایجاد کنند و چگونگی اتصال آن‌ها به سرمایه‌داری، بیان مسئله می‌کند...

📍می‌توانید این نوشته را در سایت یا Instant View مطالعه کنید:

📎 metropolatleast.ir/2n5r

🔰 گزیده‌ای از دیگر مطالب ژیژک:

★ درباره‌ی یکی از آخرین آثارش صحبت می‌کند
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/585
★ روحیه‌ی بدگمانی
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/583
★ فردای خمارآلودهٔ انقلاب‌ها
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/582
★ از آینده و آرمانشهر می‌گوید...
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/541
★ دیداری کوتاه با اسلاوی ژیژک
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/494
★مناظره با جُردن پیترسون
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/280

☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، حسین را به یک فنجان اسپرسو دعوت کنید:

💳 idpay.ir/motaghi

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎯 پاسخی به انتقادات (از: امرِ جنسی سیاسی است)‏

🖊 اسلاوُی ژیژک

📝 برگردان از حسین متقی

🔸 بعد از انتشار مقاله‌ی "امرِ جنسی سیاسی است" منتقدان در فضای مجازی به ژیژک حملات فراوانی انجام دادند و به او برچسب‌های معمولی را زدند که به اصطلاح چپ افراطی عادت دارد آن‌ها را به دشمنان خود در هر جا و هر لحظه بچسباند. ژیژک که اکثر این حملات را عاری از "منطق" می‌دانست دست به پاسخ‌گویی به برخی از آن‌ها که به نظر قابل تأمل‌تر هستند می‌زند...

📍می‌توانید این نوشته را در سایت یا در Instant View مطالعه کنید:

📎 metropolatleast.ir/llal

💬 خوانش مقالهٔ اول ژیژک به نام "امرِ جنسی سیاسی است":
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/657

🔰 گزیده‌ای از دیگر مطالب ژیژک:

★ درباره‌ی یکی از آخرین آثارش صحبت می‌کند
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/585
★ روحیه‌ی بدگمانی
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/583
★ فردای خمارآلودهٔ انقلاب‌ها
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/582
★ از آینده و آرمانشهر می‌گوید...
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/541
★ دیداری کوتاه با اسلاوی ژیژک
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/494
★مناظره با جُردن پیترسون
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/280


☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، حسین را به یک فنجان اسپرسو دعوت کنید:

💳 idpay.ir/motaghi

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 ژیژک و نبرد بر سر مسئلهٔ سکس

📝 در دو مطلب گذشته مقالهٔ اول و پاسخ ژیژک را نسبت به معضل گونه‌های دگر جنسی خواندیم. در این ویدیو داگلاس لین بعد از پنج سال دوباره به موضع ژیژک برگشته است. علت اصلی رشد سریع خطری است که ژیژک به آن اشاره کرد. در این ویدیو داگلاس لین سعی دارد به نوعی با جمع‌بندی حرف‌های ژیژک، نتیجه‌‌گیری‌ای بکند که قاعدتاً خوشایند خیلی‌ها نخواهد بود.

💭 کاری از کانال یوتیوبی Zero Books

این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...

📍تماشا در آپارات:
📽 ویدیوی شما با عنوان 'ژیژک و نبرد بر سر مسئلهٔ جنسیت' بدلیل مغایرت داشتن با شئونات اخلاقی یا عرف جامعه یا قوانین کشور، دستور سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر (ساترا) از سایت حذف شد.

💬 خوانش مقالهٔ اول ژیژک به نام "امرِ جنسی سیاسی است":
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/657
💬 خوانش پاسخ او به منتقدان:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/658


☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:

💳 idpay.ir/Metropolatleast

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎯 ده نویسنده‌ی دنیای مُدرن: هنریک ایبسن

💭 این مستند به بررسی زندگی هنریک ایبسن نمایشنامه‌نویس نروژی می‌پردازد...

این مستند #زیرنویس_فارسی دارد...

📍تماشا در آپارات:
📽 aparat.com/v/PQgqO
💬 از همین سری...
★ جیمز جویس و رمان اولیس:
www.tg-me.com/atleastliterature/92

★ فرانتس کافکا و رمان محاکمه:
www.tg-me.com/atleastliterature/166

★ ویرجینیا وولف و رمان خانم دالووی:
www.tg-me.com/atleastliterature/169

★ جوزف کانراد و رمان مامور مخفی:
www.tg-me.com/atleastliterature/173

★ توماس مان و رمان کوه جادو:
www.tg-me.com/atleastliterature/177

★ مارسل پروست و رمان در جستجوی زمان از دست رفته:
www.tg-me.com/atleastliterature/178

★ تی‌ اس الیوت و شعر سرزمین هرز:
www.tg-me.com/atleastliterature/185

★ زندگی نمایشنامه‌نویس لوئیجی پیراندلو:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/188

☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:

💳 idpay.ir/Metropolatleast

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
کتاب 📖 نمایندگان امر/نمایندگان کلام: دوازده سال با کانون نویسندگان ایران و اهالی آن از ‏۱۳۴۵‏ تا ‏۱۳۵۷‏ منتشر شد

✍️نویسنده: آراز بارسقیان

‏۸۰۰‏ صفحه | ‏۱۶۰۰۰۰‏ تومان

در پشت جلد این کتاب می‌خوانیم:
«ارکان حکومت پهلوی دوم، کانون نویسندگان ایران را از بدو تاسیس «غیرقانونی» خواندند اما اعضای آن، نویسندگان و شاعرانی که دور هم ‏جمع شده بودند تا تشکلی صنفی و سیاسی برای دفاع از قلم داشته باشند، خود را «قانونی» می‌دانستند. به خاطر همین از یک طرف ساواک به طور مداوم ‏سعی داشت این دور هم نشینی را از بین ببرد و در مقابل نویسندگان سعی داشتند همراه با نبض حرکات اجتماعی ایران، حرکت ‏اعتراضی خود را نسبت به دستگاه حکومت پهلوی ابراز کنند.‏
این کتاب روایتی است از این برخوردها. روایتی که براساس اسناد حکومت پهلوی و خاطرات، گفته‌ها و نوشته‌های اعضای کانون ‏نویسندگان ایران، از آن روزها تعریف می‌شود...»

انتشارات امیرکبیر
نوبت چاپ: اول
سال چاپ: پاییز ‏۱۴۰۰‏

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎯 بازترجمه‌ اصول فلسفه حق: بندهای 1 و 2

🖊 هگل

📝 برگردان از حمید مصیبی

🔸 کتاب اصول فلسفه‌ی حق یکی از مهم‌ترین آثار هگل است که به نظر مترجم، نیازش به بازترجمه در زبان فارسی ضرورت داشته است. حمید مصیبی تصمیم دارد این کتاب را قدم‌به‌قدم و با تفسیر براساس منابع انگلیسی و درک خودش از متن، ارائه دهد.

❗️این کتاب به مرور و قطعه‌قطعه ارائه می‌شود.

📍می‌توانید این بندهای اول و دوم را در سایت یا Instant View مطالعه کنید:

📎 metropolatleast.ir/0mw4

☕️ اگر دوست داشتید از مترجم این اثر حمایت کنید می‌‌تواند بی‌واسطه هر اندازه که گمان می‌کند لازم است از او حمایت کند:

💳 IDpay.ir/hmosayebi

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎯 ژیل دلوز در دانشگاه ونسن کتاب "هزار فلات" را تدریس می‌کند و بحث به ادبیات و رمان می‌کشد؛ بخش چهارم

💭 انگلیسی از Graeme Thomson و Silvia Maglioni

📍تماشا در آپارات:
📽 aparat.com/v/AbndZ

این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...

تماشای بخش اول:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/647
تماشای بخش دوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/648
تماشای بخش سوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/652
کتاب الفبای ژیل دلوز:
★ حلقهٔ اول:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/491
★ حلقهٔ دوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/532
★ حلقهٔ سوم:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/538

☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:

💳 idpay.ir/Metropolatleast

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎯 کوتاه با دیوید گربر: تئوری کار و کار در دنیای امروز

💭 کاری از RSA

📍تماشا در آپارات:
📽 aparat.com/v/LjYvz

این ویدئو #زیرنویس_فارسی دارد...


☕️ اگر این مطلب ذهن شما را به اندازهٔ حداقل یک فنجان اسپرسو روشن کرده‌ است، از حداقلْ کلانشهر به قدر یک فنجان اسپرسو حمایت کنید:

💳 idpay.ir/Metropolatleast

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
🎯 بازترجمه‌ اصول فلسفه حق: بند 3

🖊 هگل

📝 برگردان از حمید مصیبی

🔸 کتاب اصول فلسفه‌ی حق یکی از مهم‌ترین آثار هگل است که به نظر مترجم، نیازش به بازترجمه در زبان فارسی ضرورت داشته است. مصیبی در ادامه به ترجمه‌ی بند سوم و تفسیر آن پرداخته است...

❗️این کتاب به مرور و قطعه‌قطعه ارائه می‌شود.

★ خوانش بند‌های 1 و 2:
www.tg-me.com/AtLeastLiterature/662

📍می‌توانید این بندهای اول و دوم را در سایت یا Instant View مطالعه کنید:

📎 metropolatleast.ir/hk8i

☕️ اگر دوست داشتید از مترجم این اثر حمایت کنید می‌‌تواند بی‌واسطه هر اندازه که گمان می‌کند لازم است از او حمایت کند:

💳 IDpay.ir/hmosayebi

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiterature
2024/10/01 19:21:27
Back to Top
HTML Embed Code: