ولی مرز بین عشق و نفرت خیلی باریکه
یهو میبینی کسی که نمیذاشتی گردوغبار روش بشینه،
داری از تماشا کردنش وقتی تو گِل گیر کرده لذت میبری.
یهو میبینی کسی که نمیذاشتی گردوغبار روش بشینه،
داری از تماشا کردنش وقتی تو گِل گیر کرده لذت میبری.
علیرضا آذر راجب سکوت میگه که:
چیزی نخواهم گفت باور کن
گاهی سکوت، آیینه یِ داد است.
روزی مرا خواهی شنید از دور
بغض ابتدایِ تُردِ فریاد است.
چیزی نخواهم گفت باور کن
گاهی سکوت، آیینه یِ داد است.
روزی مرا خواهی شنید از دور
بغض ابتدایِ تُردِ فریاد است.
قلب، مهمانخانه نيست
ك آدم ها بيايند دو سه ساعت يا دو سه روز
توی آن بمانند و بعد بروند
قلب، لانهی گنجشك نيست
ك در بهار ساخته بشود
و در پاييز باد آن را با خودش ببرد
قلب؟ راستش نمیدانم چيست،
اما اين را میدانم ك
فقط جای آدم های خيلی خوب است..!🫀🍃
⌝ نادرابراهیمی | 𝒜𝓈𝓂ℴℴ𝓃_𝓂𝒶𝓃 ⌞
ك آدم ها بيايند دو سه ساعت يا دو سه روز
توی آن بمانند و بعد بروند
قلب، لانهی گنجشك نيست
ك در بهار ساخته بشود
و در پاييز باد آن را با خودش ببرد
قلب؟ راستش نمیدانم چيست،
اما اين را میدانم ك
فقط جای آدم های خيلی خوب است..!🫀🍃
⌝ نادرابراهیمی | 𝒜𝓈𝓂ℴℴ𝓃_𝓂𝒶𝓃 ⌞
بزن باران | ایهام
@Bahmanbekesh
- آسِـمونمَن☁️
@Bahmanbekesh – بزن باران | ایهام
صبح بیدار شدم دیدم بارونه. اولین آهنگی که تو سرم پلی شد، این بود..
- آسِـمونمَن☁️
Hamed Tari – Boose
گفتمش:
شیرین ترین آواز چیست؟
چشم ِ غمگینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه افتادش به گیسوی بلند
زیر ِ لب غمناک خواند:
« ناله ی زنجیرها بر دست ِ من! »
گفتمش:
آنگه که از هم بگسلند...
خندهی تلخی به لب آورد و گفت:
آرزویی دلکش است اما دریغ!
بخت ِ شورم ره برین امید بست
وان طلایی زورق ِ خورشید را
صخره های ساحل ِ مغرب شکست..!
من به خود لرزیدم از دردی که تلخ
در دل ِ من با دل ِ او میگریست
گفتمش:
بنگر درین دریای کور
چشم هر اختر چراغ ِ زورقی است !
سر به سوی آسمان برداشت گفت:
چشم ِ هر اختر چراغ زورقی ست
لیکن این شب نیز دریای ست ژرف
ای دریغا شبروان! کز نیمه راه
میکشد افسون ِ شب در خواب شان..
گفتمش:
فانوس ِ ماه
میدهد از چشم ِ بیداری نشان...
گفت:
اما درشبی این گونه گنگ
هیچ آوایی نمیآید به گوش..
گفتمش:
اما دل ِ من میتپد
گوش کن، اینک صدای پای دوست..!
گفت:
ای افسوس در ایندام ِ مرگ
باز صید تازهای را میبرند
این صدای پای اوست!
گریهای افتاد در من بی امان
در میان ِ اشک ها، پرسیدمش:
خوش ترین لبخند چیست؟
شعلهای در چشم تاریکش شکفت
جوش ِ خون در گونهاش آتش فشاند
گفت:
لبخندی که عشق ِ سربلند
وقت ِ مردن بر لب ِ مردان نشاند
من ز جا برخاستم
بوسیدمش..🤍✨
شیرین ترین آواز چیست؟
چشم ِ غمگینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه افتادش به گیسوی بلند
زیر ِ لب غمناک خواند:
« ناله ی زنجیرها بر دست ِ من! »
گفتمش:
آنگه که از هم بگسلند...
خندهی تلخی به لب آورد و گفت:
آرزویی دلکش است اما دریغ!
بخت ِ شورم ره برین امید بست
وان طلایی زورق ِ خورشید را
صخره های ساحل ِ مغرب شکست..!
من به خود لرزیدم از دردی که تلخ
در دل ِ من با دل ِ او میگریست
گفتمش:
بنگر درین دریای کور
چشم هر اختر چراغ ِ زورقی است !
سر به سوی آسمان برداشت گفت:
چشم ِ هر اختر چراغ زورقی ست
لیکن این شب نیز دریای ست ژرف
ای دریغا شبروان! کز نیمه راه
میکشد افسون ِ شب در خواب شان..
گفتمش:
فانوس ِ ماه
میدهد از چشم ِ بیداری نشان...
گفت:
اما درشبی این گونه گنگ
هیچ آوایی نمیآید به گوش..
گفتمش:
اما دل ِ من میتپد
گوش کن، اینک صدای پای دوست..!
گفت:
ای افسوس در ایندام ِ مرگ
باز صید تازهای را میبرند
این صدای پای اوست!
گریهای افتاد در من بی امان
در میان ِ اشک ها، پرسیدمش:
خوش ترین لبخند چیست؟
شعلهای در چشم تاریکش شکفت
جوش ِ خون در گونهاش آتش فشاند
گفت:
لبخندی که عشق ِ سربلند
وقت ِ مردن بر لب ِ مردان نشاند
من ز جا برخاستم
بوسیدمش..🤍✨
« الإنسان يتألم بالوهم، أكثر مما يتألم بالحقيقة »
انسان در خيال و وَهم خود
بيشتر آسيب میبیند، تا در واقعیت..❤️🩹
انسان در خيال و وَهم خود
بيشتر آسيب میبیند، تا در واقعیت..❤️🩹
خدايا كار را طولانی نكن..
شب اول ماه رجب، مارا به پدرمان اميرالمومنين ببخش.
شب اول ماه رجب، مارا به پدرمان اميرالمومنين ببخش.