عجیب نیست، یک کتاب بعد از چندین بار خواندهشدن، چاقتر میشود!
انگار چیزی لابهلای صفحهها جا میماند!
چیزهایی مثل، احساسات، افکار،صداها!
#کتاب_بخوانیم
@Asheghanbook
انگار چیزی لابهلای صفحهها جا میماند!
چیزهایی مثل، احساسات، افکار،صداها!
#کتاب_بخوانیم
@Asheghanbook
عصیان
به لبهایم مزن قفل خموشی
که در دل قصهای ناگفته دارم
زِ پایم باز کن بند گران را
کزین سودا دلی آشفته دارم
بیا ای مرد، ای مرد خودخواه
بیا بگشای درهای قفس را
اگر عمری به زندانم کشیدی
رها کن دیگرم این یک نفس را
منم آن مرغ، آن مرغی که دیریست
به سر اندیشهٔ پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینهٔ تنگ
به حسرتها سرآمد روزگارم
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
کپی ⛔️
@Asheghanbook
به لبهایم مزن قفل خموشی
که در دل قصهای ناگفته دارم
زِ پایم باز کن بند گران را
کزین سودا دلی آشفته دارم
بیا ای مرد، ای مرد خودخواه
بیا بگشای درهای قفس را
اگر عمری به زندانم کشیدی
رها کن دیگرم این یک نفس را
منم آن مرغ، آن مرغی که دیریست
به سر اندیشهٔ پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینهٔ تنگ
به حسرتها سرآمد روزگارم
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
کپی ⛔️
@Asheghanbook
از بیم و امید عشق رنجورم
آرامش جاوانه میخواهم
برحسرت دل دگر نیفزایم
آسایش بیکرانه میخواهم
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
#فروغ_فرخزاد
@Asheghanbook
آرامش جاوانه میخواهم
برحسرت دل دگر نیفزایم
آسایش بیکرانه میخواهم
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
#فروغ_فرخزاد
@Asheghanbook
اندوه پرست
کاش چون پائیز بودم... کاش چون پائیز بودم
کاش چون پائیز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینهام پر درد میشد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ میزد
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
#فروغ_فرخزاد
کپی ⛔️
@Asheghanbook
کاش چون پائیز بودم... کاش چون پائیز بودم
کاش چون پائیز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینهام پر درد میشد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ میزد
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
#فروغ_فرخزاد
کپی ⛔️
@Asheghanbook
دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
واسطه نیار، به عزتت خمارم
حوصلهی هیچ کسی رو ندارم
کفر نمیگم، سوال دارم
یک تریلی محال دارم
تازه داره حالیم میشه چیکارهام
میچرخم و میچرخونم ٬ سیارهام
تازه دیدم حرف حسابت منم
طلای نابت منم
#حسین_پناهی
@Asheghanbook
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
واسطه نیار، به عزتت خمارم
حوصلهی هیچ کسی رو ندارم
کفر نمیگم، سوال دارم
یک تریلی محال دارم
تازه داره حالیم میشه چیکارهام
میچرخم و میچرخونم ٬ سیارهام
تازه دیدم حرف حسابت منم
طلای نابت منم
#حسین_پناهی
@Asheghanbook
پرنده فقط یک پرنده بود
پرنده گفت: چه بوئی، چه آفتابی، آه
بهار آمده است
و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت.»
پرنده از لب ایوان
پرید، مثل پیامی پرید و رفت
پرنده کوچک بود
پرنده فکر نمیکرد
پرنده روزنامه نمیخواند
پرنده قرض نداشت
پرنده آدمها را نمیشناخت
پرنده روی هوا
و بر فراز چراغهای خطر
در ارتفاع بیخبری میپرید
ولحظههای آبی را
دیوانهوار تجربه میکرد
پرنده،آه، فقط یک پرنده بود
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
کپی ⛔️
@Asheghanbook
پرنده گفت: چه بوئی، چه آفتابی، آه
بهار آمده است
و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت.»
پرنده از لب ایوان
پرید، مثل پیامی پرید و رفت
پرنده کوچک بود
پرنده فکر نمیکرد
پرنده روزنامه نمیخواند
پرنده قرض نداشت
پرنده آدمها را نمیشناخت
پرنده روی هوا
و بر فراز چراغهای خطر
در ارتفاع بیخبری میپرید
ولحظههای آبی را
دیوانهوار تجربه میکرد
پرنده،آه، فقط یک پرنده بود
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
کپی ⛔️
@Asheghanbook
+از مرگ میترسی؟
- مرگ که ترس نداره، میمیری و همهچیز تموم میشه. این ترسناکه که مرگ کسایی که دوستشون داری رو ببینی.
دیالوگ سریال: مردگان متحرک
🎬The walking dead
@Asheghanbook
- مرگ که ترس نداره، میمیری و همهچیز تموم میشه. این ترسناکه که مرگ کسایی که دوستشون داری رو ببینی.
دیالوگ سریال: مردگان متحرک
🎬The walking dead
@Asheghanbook
غزل
چون سنگها صدای مرا گوش میکنی
سنگی و ناشنیده فراموش میکنی
رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربههای وسوسه مغشوش میکنی
دست مرا که ساقهی سبز نوازش است
با برگهای مرده همآغوشی میکنی
گمراهتر ز روح شرابی و دیده را
در شعله مینشانی و مدهوش میکنی
ای ماهی طلائی مرداب خون من
خوش باد مستیت، که مرا نوش میکنی
تو درهی بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش میکنی
در سایهها، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیهپوش میکنی؟
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
کپی ⛔️
@Asheghanbook
چون سنگها صدای مرا گوش میکنی
سنگی و ناشنیده فراموش میکنی
رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربههای وسوسه مغشوش میکنی
دست مرا که ساقهی سبز نوازش است
با برگهای مرده همآغوشی میکنی
گمراهتر ز روح شرابی و دیده را
در شعله مینشانی و مدهوش میکنی
ای ماهی طلائی مرداب خون من
خوش باد مستیت، که مرا نوش میکنی
تو درهی بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش میکنی
در سایهها، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیهپوش میکنی؟
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
کپی ⛔️
@Asheghanbook
هر انسان پازلی از نیاز است، یاد بگیرید که تکه گم شده آنها باشید تا همهچیز را به شما بدهند.
🎥دیالوگ فیلم: گنجشگ سرخ
Red Sparrow
@Asheghanbook
🎥دیالوگ فیلم: گنجشگ سرخ
Red Sparrow
@Asheghanbook
پرنده مردنی است
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان میروم و انگشتانم را
بر پوست کشیدهی شب میکشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشگها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنیست
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
کپی ⛔️
@Asheghanbook
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان میروم و انگشتانم را
بر پوست کشیدهی شب میکشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشگها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنیست
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
کپی ⛔️
@Asheghanbook
آدم از طعنه دستپاچه نمیشه؛ مگه این که واقعا یه چیزی باشه.
🎥دیالوگ فیلم: رگبار (۱۳۵۱_بهرام بیضایی)
@Asheghanbook
🎥دیالوگ فیلم: رگبار (۱۳۵۱_بهرام بیضایی)
@Asheghanbook
هدیه
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانهی من آمدی برای من ایمهربان چراغ بیار و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچهی خوشبخت بنگرم
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
کپی⛔️
@Asheghanbook
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانهی من آمدی برای من ایمهربان چراغ بیار و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچهی خوشبخت بنگرم
📖دیوان اشعار فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد
کپی⛔️
@Asheghanbook
وقتی تصمیم میگیری یک احساس را به سرانجامی به نام ازدواج برسانی، اولین حرکت مفید این است که از خودت بپرسی:
آیا واقعا باور داری تا سنین پیری از سخن گفتن با این زن، لذت خواهی برد؟
سخن گفتن و نه همخوابگی!
تمامی مسائل دیگر در ازدواج موقت و گذرا است. تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند، میشود به عمر ارتباطشان امید داشت.
#نیچه
#بیندیشید
@Asheghanbook
آیا واقعا باور داری تا سنین پیری از سخن گفتن با این زن، لذت خواهی برد؟
سخن گفتن و نه همخوابگی!
تمامی مسائل دیگر در ازدواج موقت و گذرا است. تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند، میشود به عمر ارتباطشان امید داشت.
#نیچه
#بیندیشید
@Asheghanbook
کدام یک از کتابهای پیشنهادی از نظر شما کاربردیتر بود؟
Anonymous Poll
17%
الماسهای اشو
51%
وقتی نیچه گریست
18%
دیوان اشعار فروغ فرخزاد
15%
هیچکدام
زندگی_جنگ_و_دیگر_هیچ_اوریانا_فالاچی_.pdf
5.3 MB
رمان زندگی، جنگ و دیگر هیچ، تشریحی زیبا و فوق العاده جذاب از اتفاقات یک سال از جنگ ویتنام است که اوریانا فالاچی، آن را به شکل داستان به رشتهی تحریر درآورده است. لازم به ذکر است که این نویسنده در خلال تهیهی گزارشهای جنگ، تیر خورد و بدون کمک در منطقهای رها شد، اما به شکلی معجزه آسا از مرگ نجات یافت.
[نسخه بدون سانسور _ ترجمه لیلی گلستان]
#کتاب_بخوانیم
@Asheghanbook
[نسخه بدون سانسور _ ترجمه لیلی گلستان]
#کتاب_بخوانیم
@Asheghanbook