Telegram Web Link
در حدود ۱۸ سال داشت. از گرسنگی و تشنگی و خستگی رو به مرگ بود که به وسیله‌ی آمریکایی‌ها دستگیر شد. شلوارش خون‌آلود بود و چشمانش بسته. دو سرباز آمریکایی زیر بغلش را گرفته بودند و او را کشان‌کشان می‌بردند. یک کت امپرمآبل تنش بود که در پشت آن این جملات دوخته شده بود: من بعد از مرگ به بهشت خواهم رفت چون روی این زمین در جهنم زیسته‌ام.
📖زندگی، جنگ و دیگر هیچ
اوریانا فالاچی _ ترجمهٔ لیلی گلستان
کپی ⛔️

@Asheghanbook
اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟
ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ.
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ.
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: به این دو کاسه نگاه کنید. اولی از طلا درست شده است و درونش سم است و دومی کاسه‌ای گلی است و درونش آب گوارا است، شما از کدام کاسه می‌نوشید؟
شاگردان یک‌صدا جواب دادند: از کاسه گلی.
استاد گفت: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسه‌ها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍ‌یتاﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. آدمی هم همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا می‌کند درونش و اخلاقش است. باید سیرتمان را زیباکنیم نه صورتمان را.
#حکایت

@Asheghanbook
قدرت چیز کثیفی بود، یک آلت مصنوعی، یک دست خر کثیف برای کسانی که هیچ هنری ندارند و فقط می‌توانند چماق دست بگیرند و فرمان بدهند. چه کار دارید به آنها بگویید با آدمکشی مخالفید، هر طور شده راهی پیدا می‌کنند که مجبورتان کنند که کار مفیدی انجام دهید.
📖خداحافظ گاری کوپر
رومن گاری
ترجمهٔ سروش حبیبی
کپی ⛔️

@Asheghanbook
یه جایی، تو یه کتابی خوندم، عشق مثل هوایی می‌مونه که میاد طرفت و زنده نگهت می‌داره.
🎥دیالوگ فیلم: دوران عاشقی_ عیلرضا رئیسیان (۱۳۹۳)

@Asheghanbook
این دختر هیچ‌وقت نباید به دنیا آمده باشه. مسأله مثل روز روشنه. هر جا که شد، هر طور که شد بچه پس می‌اندازند به این فکر که هرچه شد شد.
این کار آدمکشی است.
این‌جور بچه درست کردن قتل عام اسپرماتوزوئیده.
📖خداحافظ گاری کوپر
رومن گاری
ترجمهٔ سروش حبیبی
#بیندیشید
کپی ⛔️

@Asheghanbook
ضعیفان و ناتوانان ناگزیر نابود خواهند شد، این نخستین اصلِ مهرورزیِ انسانیِ ماست. از این رو باید در این راه یاورشان بود.
👤#نیچه

@Asheghanbook
کسی که سزاوار نام انسان باشد همیشه احساس ندامت می‌کند و این خود محکی برای شناختن انسانهاست.
📖خداحافظ گاری کوپر
رومن گاری
ترجمهٔ سروش حبیبی
#بیندیشید
کپی ⛔️

@Asheghanbook
فردی از کنار اردوگاه فیل‌ها عبور می‌کرد و متوجه شد که فیل‌ها در قفس نگهداری نمی‌شوند یا با استفاده از زنجیر آنها را نگه نمی‌دارند.
تنها چیزی که آنها را از فرار از اردوگاه باز می‌داشت ، یک تکه طناب کوچک بود که به یکی از پاهای آنها بسته شده بود. وقتی مرد به فیل‌ها خیره شد ، کاملاً گیج شد که چرا فیل‌ها از قدرت خود برای پاره کردن طناب و فرار از اردوگاه استفاده نکردند. آنها به راحتی می‌توانستند این کار را انجام دهند ، اما آنها هیچ تلاشی نکردند.
او که کنجکاو بود و می‌خواست جواب را بداند ، از یک مربی در همان حوالی پرسید که چرا فیلها فقط آنجا ایستاده‌اند و هرگز سعی در فرار نکردند.
مربی پاسخ داد؛
وقتی آنها خیلی جوان و کوچکتر هستند ، از همان طناب برای بستن آنها استفاده می‌کنیم و در آن سن برای نگه داشتن آنها کافی است. وقتی بزرگ می‌شوند ، عادت می‌کنند و باور کنند نمی‌توانند جدا شوند. آنها معتقدند که طناب هنوز می‌تواند آنها را نگه دارد ، بنابراین هرگز سعی نمی‌کنند آزاد شوند.
تنها دلیل آزاد نشدن فیلها و فرار از اردوگاه این بود که با گذشت زمان این عقیده را پذیرفتند که این کار امکان پذیر نیست.
#حکایت

@Asheghanbook
ناستنکا، هیچ می‌دانید کار من به کجا کشیده بود؟ می‌دانید من مجبورم که سالگرد رؤیاهای خود را جشن بگیرم، سالگرد آنچه را که زمانی برایم دلچسب بود، اما در واقع هرگز وجود نداشت، زیرا این جشن یادآور رؤیاپردازی‌های بی‌معنی وهم‌گونهٔ گذشته است، رؤیاهای احمقانه‌ای که دیگر وجود ندارند، زیرا چیزی ندارم که جایگزین آن‌ها کنم؛ آخر رؤیا را باید تجدید کرد.
📖شب‌های روشن
فئودور داستایُفسکی
ترجمهٔ سروش حبیبی
کپی⛔️

@Asheghanbook
چند صباحی است
عاشقی گناه شده و
عاقلان بی‌گناه ما را سرزنش می‌کنند
ما را خیالی نیست
چرا که اگر عاشقی گناهست ، ما غرق گناهیم
👤مهدی اخوان ثالث

@Asheghanbook
آدم دور و برش واقعیت‌های هولناک زیادی می‌بینه که حق نزدیک شدن به آدم رو ندارن. ما زیر حباب بلوری مصونیت دیپلماسی از همه چیز بیرونیم. دست آخر کارمون به جایی می‌کشه که نصف شب به خودمون تلفن می‌کنیم تا ببینیم راستی راستی وجود داریم یا نه.
📖خداحافظ گاری کوپر
رومن گاری
ترجمهٔ سروش حبیبی
کپی ⛔️

@Asheghanbook
شما همیشه اون مدلی که دلت خواسته زندگی کردی؛ من و خیلی‌های دیگه اون مدلی که مجبور بودیم زندگی کردیم.
🎥دیالوگ فیلم: قصه‌ها(۱۳۹۰)

@Asheghanbook
من هیچ‌وقت خواب اصلاح کردن دنیا رو نمی‌بینم. با این دنیایی که ما داریم نمی‌شه دنیایی غیر از همین که هست ساخت.
📖خداحافظ گاری کوپر
رومن گاری
ترجمهٔ سروش حبیبی
#بیندیشید
کپی ⛔️

@Asheghanbook
و جایی که من در بیداری در کنار شما این‌قدر شیرین‌کام بوده‌ام دیگر به چه رؤیایی می‌توانم دل خوش کنم؟
📖شب‌های روشن
فئودور داستایُفسکی
ترجمهٔ سروش حبیبی
کپی⛔️

@Asheghanbook
من با کلمه‌ها میونه‌ای ندارم. کلمه‌ها دشمن شمارهٔ یک بشرن. چون همه جور می‌شه پس و پیششون کرد. بش می‌گن ایده‌آلوژی.
📖خداحافظ گاری کوپر
رومن گاری
ترجمهٔ سروش حبیبی
کپی ⛔️

@Asheghanbook
گاهی میان خلوت جمع
یا در انزوای خویش
موسیقی نگاه تو را گوش می‌کنم
وز شوقِ این محال
که دستم به دست توست
من جای راه رفتن
پرواز می‌کنم

@Asheghanbook
افسوس، خوشبختی از آن شیرینی‌هاییست که باید گرم گرم خورد. نمی‌شود آن را به منزل برد. همینکه کسی بخواهد آن را به هر قیمت شده حفظ کند گُه‌کاری می‌شود.
📖خداحافظ گاری کوپر
رومن گاری
ترجمهٔ سروش حبیبی
کپی ⛔️

@Asheghanbook
فرمانده مردم آزاری، سنگی بر سر فقیر صالحی زد، در آن روز برای آن فقیر صالح، توان و فرصت قصاص و انتقام نبود، ولی آن سنگ را نزد خود نگهداشت.
سال ها از این ماجرا گذشت تا این که شاه نسبت به آن فرمانده عصبانی شد و دستور داد وی را در چاه افکندند. فقیر صالح از حادثه اطلاع یافت و بالای همان چاه آمد و همان سنگ را بر سر آن فرمانده کوفت.
فرمانده: تو کیستی؟ چرا این سنگ را بر من زدی؟
فقیر صالح: من فلان کس هستم که در فلان تاریخ، همین سنگ را بر سرم زدی.
فرمانده: تو دراین مدت طولانی کجا بودی؟ چرا نزد من نیامدی؟
فقیر صالح: «از جاهت اندیشه همی کردم، اکنون که در چاهت دیدم، فرصت غنیمت دانستم» «یعنی از مقام و منصب تو بیمناک بودم، اکنون که تو را در چاه دیدم، از فرصت استفاده کرده و قصاص نمودم»
#حکایت

@Asheghanbook
وقتی آدم نخواد دهن باز کنه می‌تونه همه اجازه‌ای به خودش بده. کاملاً بی‌خطر.
📖خداحافظ گاری کوپر
رومن گاری
ترجمهٔ سروش حبیبی
کپی ⛔️

@Asheghanbook
وای که چقدر شادی و شیرین کامی انسان را خوشرو و زیبا می‌کند. عشق در دل می‌جوشد و آدم می‌خواهد که هرچه در دل دیگری خالی کند. می خواهد همه شادمان باشند، همه بخندند و این شادی بسیار مسری است.
📖شب‌های روشن
فئودور داستایُفسکی
ترجمهٔ سروش حبیبی
کپی⛔️

@Asheghanbook
2024/11/05 18:41:17
Back to Top
HTML Embed Code: