Telegram Web Link
بار دیگر شهری که دوست می داشتم.pdf
2.9 MB
داستان این کتاب، داستان ترک شهر و محل زندگی بخاطر عشق، بی‌وفایی و در نهایت بازگشت دوباره به زادگاه است. نثری این کتاب شورانگیز و شاعرانه است. داستان عشق ممنوعه‌ی پسر کشاورز و دختر خان است که وقتی با مخالفت اطرافیان مواجه می‌شوند قدرت عشق آن‌ها را وسوسه می‌کند تا شهر خود را ترک کنند. عشق و غم و افسوس و اندوه در همه‌ی جای این اثر جریان دارد.
خواندن این کتاب برای طرفداران رمان‌های عاشقانه واجب است و قطعا از خواندن آن لذت خواهند برد
.
#کتاب_بخوانیم

@Asheghanbook
هر قدر انسان شریف‌تر و نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد،
و این دو علت دارد: یکی اینکه خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر اینکه منتظر نیست که سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده است.
👤الکساندر_دوما
#بیندیشید

@Asheghanbook
ما در روزگاری هستیم، هلیا، که بسیاری چیزها را می‌توان دید و باور نکرد و بسیاری چیزها را ندیده باور کرد.
📖 بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم
نادر ابراهیمی
کپی ⛔️
@Asheghanbook
در هوایت بی‌قرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب
جان و دل از عاشقان می‌خواستند
جان و دل را می‌سپارم روز و شب
تا نیابم آن چه در مغز مَنست
یک زمانی سر نخارم روز و شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
می‌زنی تو زخمه و بر می‌رود
👤 #مولانا

@Asheghanbook
و او در من تابستان را زنده می‌کند.
📖 بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم
نادر ابراهیمی
کپی ⛔️

@Asheghanbook
هیچکس با شهامت به دنیا نمی‌آید
👤ناتالیا گینزبرگ
کپی ⛔️
@Asheghanbook
هر آشنایی تازه ‌اندوهی تازه است. مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان. هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی‌ست.
📖 بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم
نادر ابراهیمی


@Asheghanbook
ﺁﻭﺭﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺯﺍﻫﺪﻯ ﺩﺭ ﺑﺼﺮﻩ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﮒ ﺭﺳﻴﺪ، ﺧﻮﻳﺸﺎﻧﺶ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﺩ ﻭﻯ ﺩﺭ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻰ‌ﮔﺮﻳﺴﺘﻨﺪ. ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﺎﻧﻴﺪ. ﻭﻯ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﺎﻧﻴﺪﻧﺪ.
ﺭﻭ ﺳﻮﻯ ﭘﺪﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﭘﺪﺭ! ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ‌ﮔﺮﻳﻰ؟ ﮔﻔﺖ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﮕﺮﻳﻢ ﻛﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﻯ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﻤﻴﺮﺩ ﻭ پشتم ﺑﺸﻜﻨﺪ. 
ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ:ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ‌ﮔﺮﻳﻰ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﻴﺪ ﻣﻰ‌ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﻯ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻦ ﻛﻨﻰ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﻟﻴﻦ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻰ. ﺭﻭﻯ ﺳﻮﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ‌ﮔﺮﻳﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﻳﺘﻴﻢ ﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺫﻟﻴﻞ ﮔﺸﺘﻴﻢ.
ﺭﻭ ﺳﻮﻯ ﻋﻴﺎﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: "ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ‌ﮔﺮﻳﻰ؟" ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ نگه ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻳﻦ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﺭﺍ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻩ! ﺁﻩ! ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻪ، ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ‌ﮔﺮﻳﻴﺪ، ﻫﻴﭽﻜﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﻧﻤﻰ‌ﮔﺮﻳﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼِﺸَﻢ ﺗﻠﺨﻰ ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﻭ ﭼﻪ ﮔﻮﻳﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ؟ ﺍﻳﻦ ﺑﮕﻔﺖ ﻭ ﺑﺨﺮﻭﺷﻴﺪ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻛﺮﺩ.
#حکایت

@Asheghanbook
یاد تو هر لحظه با من است؛ امّا یاد، انسان را بیمار می‌کند.
📖 بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم
نادر ابراهیمی
کپی ⛔️

@Asheghanbook
👤فئودور داستایُفسکی
#بیندیشید

@Asheghanbook
تحمّلِ تنهایی از گدایی دوست‌داشتن آسان‌تر است.
📖 بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم
نادر ابراهیمی
کپی ⛔️

@Asheghanbook
رنج تن دور از تو ای تو راحت جان‌های ما
چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما
صحت تو صحت جان و جهانست ای قمر
صحت جسم تو بادا ای قمرسیمای ما
عافیت بادا تنت را ای تن تو جان‌صفت
کم مبادا سایه لطف تو از بالای ما
گلشن رخسار تو سرسبز بادا تا ابد
کان چراگاه دلست و سبزه و صحرای ما
رنج تو بر جان ما بادا مبادا بر تنت
تا بوَد آن رنج همچون عقلِ جان‌آرای ما
#مولانا

@Asheghanbook
ما هرگز از آنچه نمی‌دانستیم و از کسانی که نمیشناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغات آشنایی هاست.
📖 بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم
نادر ابراهیمی
#بیندیشید
کپی ⛔️

@Asheghanbook
روزی حکیمی به شاگردانش گفت: فردا هر کدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوستشان ندارید و از آنان بدتان می‌آید پیاز قرار دهید. روز بعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت: هر جا که می‌روید این کیسه را با خود حمل کنید.
شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که: پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت می‌کند.
حکیم پاسخ زیبایی داد: این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید. این کینه، قلب و دل شما را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد.
#حکایت
#بیندیشید

@Asheghanbook
آنچه هنوز تلخ‌ترین پوزخند مرا بر می‌انگیزد "چیزی شدن" از دیدگاه آن‌هاست.
آن‌ها که می‌خواهند ما را در قالب‌های فلزی خود جای بدهند.
آن‌ها با اعداد کوچک به ما حمله می‌کنند.
آن‌ها با صفر مطلقشان به جنگ با عمیق‌ترین و جاذب‌ترین رویاها می‌آیند.
📖 بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم
نادر ابراهیمی
کپی ⛔️

@Asheghanbook
کدام مذهب است که توانسته باشد پنج دقیقه از شرارت بشر بکاهد؟
#صادق_هدایت
#بیندیشید

@Asheghanbook
هیچ پایانی به راستی پایان نیست. در هر سرانجام یک آغاز نهفته است. چه کسی می‌تواند بگوید "تمام شد" و دروغ نگفته باشد.
📖 بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم
نادر ابراهیمی
#بیندیشید
کپی ⛔️

@Asheghanbook
فلسفه تنهایی.pdf
40.6 MB
کتاب فلسفه تنهایی، اثری از لارس اسونسن است که برای اولین بار در سال 2017 به چاپ رسید. این کتاب با بهره گرفتن از آخرین تحقیقات در فلسفه، روانشناسی و علوم اجتماعی، در انواع مختلف تنهایی چاوش می‌کند و عوامل اجتماعی را بررسی می‌کند که باعث می‌شود افراد به سوی تنهایی و انزوا حرکت کنند.
#کتاب_بخوانیم
#فلسفه

@Asheghanbook
2024/10/01 10:19:40
Back to Top
HTML Embed Code: