⭕ سیستم پدافند موشکی A-35 یکی از پروژههای مهم اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد بود که برای حفاظت از مسکو در برابر حملات موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBM) طراحی و ساخته شد. این سیستم به عنوان یکی از نخستین تلاشهای جدی شوروی برای ایجاد یک شبکه دفاعی ضدبالستیک (ABM) با هدف مقابله با تهدیدات هستهای ایالات متحده محسوب میشود. Galosh که نام غیررسمی موشکهای رهگیر 51T6 است، یکی از اجزای کلیدی این سیستم بود.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و با آغاز دوران جنگ سرد، تنشهای میان شوروی و ایالات متحده بهسرعت افزایش یافت. هر دو ابرقدرت بهطور فزایندهای به توانمندیهای هستهای یکدیگر توجه داشتند. در این راستا، شوروی تصمیم گرفت تا با ایجاد یک سیستم پدافند موشکی قوی، از پایتخت خود یعنی مسکو، که مرکز فرماندهی و تصمیمگیری نظامی و سیاسی بود، در برابر حملات احتمالی محافظت کند.
⚜️ @Army_Ir
پس از پایان جنگ جهانی دوم و با آغاز دوران جنگ سرد، تنشهای میان شوروی و ایالات متحده بهسرعت افزایش یافت. هر دو ابرقدرت بهطور فزایندهای به توانمندیهای هستهای یکدیگر توجه داشتند. در این راستا، شوروی تصمیم گرفت تا با ایجاد یک سیستم پدافند موشکی قوی، از پایتخت خود یعنی مسکو، که مرکز فرماندهی و تصمیمگیری نظامی و سیاسی بود، در برابر حملات احتمالی محافظت کند.
⚜️ @Army_Ir
⭕ توسعه سیستم پدافند موشکی A-35 از سال 1958 آغاز شد و پس از بیش از یک دهه تحقیق و آزمایش، این سامانه در سال 1971 به بهرهبرداری رسید. هدف از طراحی این سیستم، مقابله با تهدیدات موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBM) آمریکا بود که میتوانستند طی 30 دقیقه به شوروی برسند. سیستم A-35 یکی از نخستین سیستمهای ضدبالستیک جهان بود که برای حفاظت از یک منطقه شهری طراحی شده بود.
مشخصات فنی A-35:
- موشکهای رهگیر "Galosh" (51T6):
- طول: 19.8 متر
- قطر: 2.6 متر
- وزن: 33.5 تن
- برد: 320 کیلومتر
- ارتفاع رهگیری: 60 تا 120 کیلومتر
- سرعت: تا 4 کیلومتر در ثانیه
- کلاهک: هستهای با توان 2 تا 5 مگاتن
سامانه A-35 شامل 16 سایت موشکی در اطراف مسکو بود که هر کدام به چندین سیلوی زیرزمینی مجهز بودند. این سامانه میتوانست بهطور همزمان چندین موشک بالستیک را رهگیری و نابود کند. موشکهای "Galosh" با استفاده از کلاهکهای هستهای کوچک، قادر به ایجاد موجهای ضربهای و پرتوهای شدید در ارتفاعات بالا بودند که بهطور موثری موشکهای ورودی را در فضای بیرونی (exosphere) منهدم میکردند.
⚜️ @Army_Ir
مشخصات فنی A-35:
- موشکهای رهگیر "Galosh" (51T6):
- طول: 19.8 متر
- قطر: 2.6 متر
- وزن: 33.5 تن
- برد: 320 کیلومتر
- ارتفاع رهگیری: 60 تا 120 کیلومتر
- سرعت: تا 4 کیلومتر در ثانیه
- کلاهک: هستهای با توان 2 تا 5 مگاتن
سامانه A-35 شامل 16 سایت موشکی در اطراف مسکو بود که هر کدام به چندین سیلوی زیرزمینی مجهز بودند. این سامانه میتوانست بهطور همزمان چندین موشک بالستیک را رهگیری و نابود کند. موشکهای "Galosh" با استفاده از کلاهکهای هستهای کوچک، قادر به ایجاد موجهای ضربهای و پرتوهای شدید در ارتفاعات بالا بودند که بهطور موثری موشکهای ورودی را در فضای بیرونی (exosphere) منهدم میکردند.
⚜️ @Army_Ir
⭕ با وجود پیشرفته بودن سیستم A-35 در زمان خود، این سامانه با چالشها و محدودیتهای متعددی مواجه بود:
سیستم A-35 به دلیل فناوریهای محدود آن زمان، دقت کافی برای رهگیری و نابودی تمامی اهداف را نداشت. این موضوع به خصوص در برابر حملات چندین موشک بالستیک یا حملات موشکهایی با مسیرهای پیچیده، یک نقطهضعف محسوب میشد.
استفاده از کلاهکهای هستهای در موشکهای رهگیر "Galosh" خطرات جدی داشت. انفجار این کلاهکها حتی در ارتفاعات بالا میتوانست منجر به آلودگی رادیواکتیو در مناطق وسیع شود.
ساخت، نگهداری و بهروزرسانی سیستم A-35 هزینههای بسیار زیادی را به همراه داشت. این موضوع در طول زمان فشار زیادی به اقتصاد شوروی وارد کرد.
با گذشت زمان و پیشرفت فناوریهای نظامی، سیستم A-35 نیازمند بهروزرسانی و جایگزینی شد. در دهه 1970، شوروی توسعه سیستم A-135 را آغاز کرد که به طور رسمی در سال 1995 به بهرهبرداری رسید. این سیستم جدید، با استفاده از موشکهای رهگیر پیشرفتهتر و رادارهای قویتر، توانایی دفاع موثرتری در برابر تهدیدات موشکی داشت و در عین حال به کاهش خطرات ناشی از انفجارهای هستهای کمک کرد.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
سیستم A-35 به دلیل فناوریهای محدود آن زمان، دقت کافی برای رهگیری و نابودی تمامی اهداف را نداشت. این موضوع به خصوص در برابر حملات چندین موشک بالستیک یا حملات موشکهایی با مسیرهای پیچیده، یک نقطهضعف محسوب میشد.
استفاده از کلاهکهای هستهای در موشکهای رهگیر "Galosh" خطرات جدی داشت. انفجار این کلاهکها حتی در ارتفاعات بالا میتوانست منجر به آلودگی رادیواکتیو در مناطق وسیع شود.
ساخت، نگهداری و بهروزرسانی سیستم A-35 هزینههای بسیار زیادی را به همراه داشت. این موضوع در طول زمان فشار زیادی به اقتصاد شوروی وارد کرد.
با گذشت زمان و پیشرفت فناوریهای نظامی، سیستم A-35 نیازمند بهروزرسانی و جایگزینی شد. در دهه 1970، شوروی توسعه سیستم A-135 را آغاز کرد که به طور رسمی در سال 1995 به بهرهبرداری رسید. این سیستم جدید، با استفاده از موشکهای رهگیر پیشرفتهتر و رادارهای قویتر، توانایی دفاع موثرتری در برابر تهدیدات موشکی داشت و در عین حال به کاهش خطرات ناشی از انفجارهای هستهای کمک کرد.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
⭕ تصویری از مبارز مسیحی طی جنگ داخلی لبنان مجهز به اسلحه M16A2 با نارنجک انداز زیر لوله M203.
نارنجک انداز M203 از گلوله 46×40م.م استفاده می کند، این نارنجک انداز برای پشتیبانی از نیروی پیاده و برای جایگزینی با نارنجک انداز M79 طراحی شد. این نارنجک انداز بر روی اسلحه M16 و M4 و C7 استفاده شد. همچنین بر روی اسلحه اشتایر AUG نیز استفاده شد. این اسلحه های غیر آمریکایی از نسخه M203PI استفاده میکنند.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
نارنجک انداز M203 از گلوله 46×40م.م استفاده می کند، این نارنجک انداز برای پشتیبانی از نیروی پیاده و برای جایگزینی با نارنجک انداز M79 طراحی شد. این نارنجک انداز بر روی اسلحه M16 و M4 و C7 استفاده شد. همچنین بر روی اسلحه اشتایر AUG نیز استفاده شد. این اسلحه های غیر آمریکایی از نسخه M203PI استفاده میکنند.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
⭕ طنابهای سرنوشت: در دل مرگ
قسمت چهارم
برای موشهای تونل، هر مأموریت به نوعی سفر به قلب تاریکی بود؛ جایی که اعتماد به نفس و دقت، تنها امیدهای آنها برای زنده ماندن به شمار میآمد. اما خطرات تنها محدود به مواجهه با دشمن یا تلههای مرگبار نبود. شرایط محیطی نیز چالشهای خاص خود را به همراه داشت. هوای داخل تونلها اغلب خفهکننده و پر از رطوبت بود. دما میتوانست به شدت افزایش یابد و نفس کشیدن را سختتر کند. همینطور، اکسیژن محدود به همراه تاریکی مطلق، حس ناامنی و تنهایی را تقویت میکرد.
موشهای تونل باید بر این فشارهای روحی و جسمی غلبه میکردند. در بسیاری از موارد، تنها راه ارتباطی آنها با سطح زمین، یک ریسمان بود که به پای خود میبستند. این ریسمان برای اطمینان از بازگشت آنها استفاده میشد. اگر سربازی وارد تونل میشد و تا مدت معینی تکانی به ریسمان نمیداد، همکارانش در سطح زمین میفهمیدند که باید او را به سرعت به عقب بکشند. این ریسمان، به نوعی خط حیات آنها در اعماق زمین بود.
اما همه چیز به این سادگی هم نبود. دشمنان نیز از این تاکتیکها خبر داشتند و تلاش میکردند با استفاده از تلههای زیرکانه، موشهای تونل را به دام بیندازند. یکی از این تلهها، حوضچههای آبی بود که در دل تونلها قرار داده شده بودند. ویتکنگها این حوضچهها را برای به دام انداختن یا کشتن سربازانی که سعی داشتند از آنها عبور کنند، ایجاد کرده بودند. تنها راه عبور از این حوضچهها، خوابیدن به پشت و خزیدن با احتیاط زیاد بود. موشهای تونل باید به آرامی از این موانع عبور میکردند، در حالی که تنها امیدشان این بود که قبل از تمام شدن نفس، از آب بیرون بیایند.
خطر خفگی و گیر افتادن در این تلهها همواره وجود داشت، و همین موضوع باعث میشد که هر گام در این تونلها به یک بازی مرگ و زندگی تبدیل شود. موشهای تونل، در این شرایط دشوار، به یکدیگر اعتماد کامل داشتند؛ چرا که تنها همکارانشان در سطح زمین میتوانستند آنها را از مرگ حتمی نجات دهند.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
قسمت چهارم
برای موشهای تونل، هر مأموریت به نوعی سفر به قلب تاریکی بود؛ جایی که اعتماد به نفس و دقت، تنها امیدهای آنها برای زنده ماندن به شمار میآمد. اما خطرات تنها محدود به مواجهه با دشمن یا تلههای مرگبار نبود. شرایط محیطی نیز چالشهای خاص خود را به همراه داشت. هوای داخل تونلها اغلب خفهکننده و پر از رطوبت بود. دما میتوانست به شدت افزایش یابد و نفس کشیدن را سختتر کند. همینطور، اکسیژن محدود به همراه تاریکی مطلق، حس ناامنی و تنهایی را تقویت میکرد.
موشهای تونل باید بر این فشارهای روحی و جسمی غلبه میکردند. در بسیاری از موارد، تنها راه ارتباطی آنها با سطح زمین، یک ریسمان بود که به پای خود میبستند. این ریسمان برای اطمینان از بازگشت آنها استفاده میشد. اگر سربازی وارد تونل میشد و تا مدت معینی تکانی به ریسمان نمیداد، همکارانش در سطح زمین میفهمیدند که باید او را به سرعت به عقب بکشند. این ریسمان، به نوعی خط حیات آنها در اعماق زمین بود.
اما همه چیز به این سادگی هم نبود. دشمنان نیز از این تاکتیکها خبر داشتند و تلاش میکردند با استفاده از تلههای زیرکانه، موشهای تونل را به دام بیندازند. یکی از این تلهها، حوضچههای آبی بود که در دل تونلها قرار داده شده بودند. ویتکنگها این حوضچهها را برای به دام انداختن یا کشتن سربازانی که سعی داشتند از آنها عبور کنند، ایجاد کرده بودند. تنها راه عبور از این حوضچهها، خوابیدن به پشت و خزیدن با احتیاط زیاد بود. موشهای تونل باید به آرامی از این موانع عبور میکردند، در حالی که تنها امیدشان این بود که قبل از تمام شدن نفس، از آب بیرون بیایند.
خطر خفگی و گیر افتادن در این تلهها همواره وجود داشت، و همین موضوع باعث میشد که هر گام در این تونلها به یک بازی مرگ و زندگی تبدیل شود. موشهای تونل، در این شرایط دشوار، به یکدیگر اعتماد کامل داشتند؛ چرا که تنها همکارانشان در سطح زمین میتوانستند آنها را از مرگ حتمی نجات دهند.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
⭕ در جریان جنگ داعش و ارتش عراق در استان الانبار مورخ اول جولای 2014، گروهی از لشکر 9 زرهی ارتش عراق در روستای الخالدیه مورد کمین تروریست های داعش قرار گرفت که در جریان این کمین چند دستگاه نفربر زرهی ام-113 و خودروی هاموی منهدم شده و همچنین دو عراده تانک آبرامز (M1A1M) به غنیمت این نیرو در آمد که مدتی بعد مورد انهدام قرار گرفت.
به ویدئو و تصاویر بالا توجه کنید.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
به ویدئو و تصاویر بالا توجه کنید.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
⭕ امرپ مکس پرو ارتش دانمارک در کابل
خودروهای MRAP (Mine-Resistant Ambush Protected) بهطور ویژه برای مقابله با تهدیدات مینها و تلههای انفجاری طراحی شدهاند. طراحی بدنه این خودروها بهگونهای است که با استفاده از شاسی V شکل، انفجارهای ناشی از مینها و بمبهای کنار جادهای را به سمت بیرون هدایت کرده و از شدت آسیب به سرنشینان میکاهد.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
خودروهای MRAP (Mine-Resistant Ambush Protected) بهطور ویژه برای مقابله با تهدیدات مینها و تلههای انفجاری طراحی شدهاند. طراحی بدنه این خودروها بهگونهای است که با استفاده از شاسی V شکل، انفجارهای ناشی از مینها و بمبهای کنار جادهای را به سمت بیرون هدایت کرده و از شدت آسیب به سرنشینان میکاهد.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
⭕نمایی از انجام مانور کبرا توسط جنگنده Su-30MKM
×بطور عموم ، اکثرا جنگنده های خانواده فلانکر را به عنوان ابداع کننده مانور کبرا میشناسند که کاملا اشتباه است.
⚜️ @Army_Ir
×بطور عموم ، اکثرا جنگنده های خانواده فلانکر را به عنوان ابداع کننده مانور کبرا میشناسند که کاملا اشتباه است.
⚜️ @Army_Ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕مانور کبرا ، در ابتدا توسط نیروی هوایی سوئد با جنگنده های saab 35 ، حین تمرین برای ریکاوری هنگام استال هواپیما در دهه 1960 ابداع شد.
×بعد ها ، با انجام این مانور توسط جنگنده های خانواده فلانکر روسی در ایرشو های اروپا ، این مانور مورد توجه قرار گرفت.
⚜️ @Army_Ir
×بعد ها ، با انجام این مانور توسط جنگنده های خانواده فلانکر روسی در ایرشو های اروپا ، این مانور مورد توجه قرار گرفت.
⚜️ @Army_Ir
⭕️نمایی از جنگنده رهگیر Saab 35 Draken نیروی هوایی سوئد
×این جنگنده ، اولین هواپیمای جنگی مافوق صوت ساخته شده و وارد خدمت شده اروپای غربی ، اولین جنگنده با قابلیت انجام مانور کبرا و جزو اولین هواپیمای اروپای غربی بود که توانست از 2 ماخ فراتر برود.
⚜️ @Army_Ir
×این جنگنده ، اولین هواپیمای جنگی مافوق صوت ساخته شده و وارد خدمت شده اروپای غربی ، اولین جنگنده با قابلیت انجام مانور کبرا و جزو اولین هواپیمای اروپای غربی بود که توانست از 2 ماخ فراتر برود.
⚜️ @Army_Ir
🫡روز بخیر عزیزان
×فریگیت HMS Cardiff در کنار کشتی اقیانوس پیمای RMS Queen Mary II
×کشتی کوئین مری ، 149,200 تن وزن ناخالص و 345 متر طول دارد و میتواند در کنار 1,250 افسر و خدمه خود ، 2,695 مسافر را حمل کند.
⚜️ @Army_Ir
×فریگیت HMS Cardiff در کنار کشتی اقیانوس پیمای RMS Queen Mary II
×کشتی کوئین مری ، 149,200 تن وزن ناخالص و 345 متر طول دارد و میتواند در کنار 1,250 افسر و خدمه خود ، 2,695 مسافر را حمل کند.
⚜️ @Army_Ir
⭕ طنابهای سرنوشت: در دل مرگ
قسمت پنجم
در حالی که موشهای تونل با هر قدم، به عمق بیشتر و پیچیدگیهای فزاینده تونلها نفوذ میکردند، لحظاتی نیز پیش میآمد که تلاشها و ریسکهایشان به ثمر مینشست. یکی از این لحظات، زمانی بود که آنها به رگه اصلی یا همان هسته اصلی شبکه تونلها میرسیدند. این رگهها، اتاقهای زیرزمینی بزرگتری بودند که ویتکنگها از آنها به عنوان مقر فرماندهی یا انبارهای مهمات و تجهیزات استفاده میکردند.
ورود به این اتاقها اغلب به معنای کشف اطلاعات ارزشمندی بود که میتوانست روند جنگ را تغییر دهد. این اتاقها معمولاً مملو از اسناد، نقشهها، تجهیزات و گاهی حتی تجهیزات پیشرفته و غنائم جنگی بودند که ویتکنگها در این مکانها پنهان کرده بودند. موشهای تونل پس از پاکسازی این مکانها، جعبههای پر از مدارک و اسناد را برای متخصصان اطلاعاتی G2 میفرستادند. این اسناد میتوانستند اطلاعات مهمی در مورد تاکتیکهای دشمن، نقشههای حملات آتی یا حتی محل استقرار دیگر تونلها و پایگاههای ویتکنگها ارائه دهند.
اما دسترسی به این غنائم همیشه با خطرات بزرگی همراه بود. هر لحظه ممکن بود دشمن در تاریکی کمین کرده باشد یا تلهای مخفی شده باشد که با یک حرکت نادرست، فعال شود. این شرایط، نیاز به دقت و احتیاط بینظیری داشت. موشهای تونل باید همیشه گوش به زنگ میبودند و کوچکترین نشانهای از حضور دشمن یا خطر را جدی میگرفتند.
اما به دست آوردن این غنائم، تنها نیمی از ماجرا بود. چالش بزرگتر، خروج از تونل و بازگشت به سطح زمین بود. هرچه موشهای تونل به عمق بیشتری نفوذ میکردند، بازگشت به سطح و ترک تونلها سختتر و پرخطرتر میشد. هر لحظه ممکن بود در راه بازگشت با دشمنی که از حضور آنها آگاه شده، مواجه شوند یا در تلهای که از قبل آماده شده بود، گرفتار شوند.
این نبرد درونی، میان امید به موفقیت و ترس از مرگ، به خوبی نشان میدهد که چگونه موشهای تونل نه تنها با دشمن، بلکه با ذهن و روح خود نیز میجنگیدند. آنها به خوبی میدانستند که تنها شانس زنده ماندن، حفظ آرامش، اعتماد به همرزمان و توجه دقیق به هر جزئیات کوچک است.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
قسمت پنجم
در حالی که موشهای تونل با هر قدم، به عمق بیشتر و پیچیدگیهای فزاینده تونلها نفوذ میکردند، لحظاتی نیز پیش میآمد که تلاشها و ریسکهایشان به ثمر مینشست. یکی از این لحظات، زمانی بود که آنها به رگه اصلی یا همان هسته اصلی شبکه تونلها میرسیدند. این رگهها، اتاقهای زیرزمینی بزرگتری بودند که ویتکنگها از آنها به عنوان مقر فرماندهی یا انبارهای مهمات و تجهیزات استفاده میکردند.
ورود به این اتاقها اغلب به معنای کشف اطلاعات ارزشمندی بود که میتوانست روند جنگ را تغییر دهد. این اتاقها معمولاً مملو از اسناد، نقشهها، تجهیزات و گاهی حتی تجهیزات پیشرفته و غنائم جنگی بودند که ویتکنگها در این مکانها پنهان کرده بودند. موشهای تونل پس از پاکسازی این مکانها، جعبههای پر از مدارک و اسناد را برای متخصصان اطلاعاتی G2 میفرستادند. این اسناد میتوانستند اطلاعات مهمی در مورد تاکتیکهای دشمن، نقشههای حملات آتی یا حتی محل استقرار دیگر تونلها و پایگاههای ویتکنگها ارائه دهند.
اما دسترسی به این غنائم همیشه با خطرات بزرگی همراه بود. هر لحظه ممکن بود دشمن در تاریکی کمین کرده باشد یا تلهای مخفی شده باشد که با یک حرکت نادرست، فعال شود. این شرایط، نیاز به دقت و احتیاط بینظیری داشت. موشهای تونل باید همیشه گوش به زنگ میبودند و کوچکترین نشانهای از حضور دشمن یا خطر را جدی میگرفتند.
اما به دست آوردن این غنائم، تنها نیمی از ماجرا بود. چالش بزرگتر، خروج از تونل و بازگشت به سطح زمین بود. هرچه موشهای تونل به عمق بیشتری نفوذ میکردند، بازگشت به سطح و ترک تونلها سختتر و پرخطرتر میشد. هر لحظه ممکن بود در راه بازگشت با دشمنی که از حضور آنها آگاه شده، مواجه شوند یا در تلهای که از قبل آماده شده بود، گرفتار شوند.
این نبرد درونی، میان امید به موفقیت و ترس از مرگ، به خوبی نشان میدهد که چگونه موشهای تونل نه تنها با دشمن، بلکه با ذهن و روح خود نیز میجنگیدند. آنها به خوبی میدانستند که تنها شانس زنده ماندن، حفظ آرامش، اعتماد به همرزمان و توجه دقیق به هر جزئیات کوچک است.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir