Telegram Web Link
توسعه برنامه هسته‌ای بریتانیا

بریتانیا در دوران جنگ جهانی دوم، با افزایش تهدیدات جهانی و پس از اطلاع از پیشرفت‌های آلمان نازی در زمینه فناوری هسته‌ای، تصمیم گرفت برنامه‌ای مستقل برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای راه‌اندازی کند. این تصمیم منجر به ایجاد کمیته MAUD در سال 1940 شد. این کمیته شامل برخی از برجسته‌ترین دانشمندان بریتانیایی بود، از جمله رادرفورد و چادویک، که بعدها نقش کلیدی در توسعه برنامه هسته‌ای این کشور ایفا کردند. کمیته MAUD با تحلیل‌های دقیق به این نتیجه رسید که ساخت یک بمب اتمی نه تنها ممکن است، بلکه می‌تواند به زودی عملیاتی شود.

با این وجود، بریتانیا به تنهایی قادر به تحقق این هدف نبود. همکاری نزدیک با ایالات متحده در چارچوب پروژه منهتن، که بزرگ‌ترین تلاش برای توسعه سلاح‌های هسته‌ای در جهان بود، فرصتی طلایی برای بریتانیا فراهم آورد. این همکاری باعث شد دانشمندان بریتانیایی به آزمایش‌ها و تحقیقات حیاتی دسترسی پیدا کنند و اطلاعات فنی لازم را به‌دست آورند. اما پس از پایان جنگ، با تصویب قانون مک‌ماهون در سال 1946، ایالات متحده تبادل اطلاعات هسته‌ای با بریتانیا را به شدت محدود کرد و بریتانیا را به توسعه مستقل برنامه‌اش واداشت.

در این راستا، دولت بریتانیا تصمیم به ادامه تحقیقات و توسعه مستقل گرفت و در نتیجه پروژه هارول به راه افتاد. این پروژه، که در اوایل دهه 1950 میلادی آغاز شد، منجر به ساخت نخستین راکتور هسته‌ای بریتانیا در سایت وینفریث (Windscale) شد. هدف اصلی این راکتور تولید پلوتونیوم با کیفیت بالا بود که برای ساخت بمب‌های اتمی ضروری است. با وجود محدودیت‌های اقتصادی پس از جنگ، دولت اتلی (Attlee) سرمایه‌گذاری سنگینی در این پروژه انجام داد، چرا که دستیابی به تسلیحات هسته‌ای به عنوان کلید حفظ قدرت و نفوذ بین‌المللی بریتانیا تلقی می‌شد.

در سال 1952، پس از سال‌ها تلاش و تحقیق، بریتانیا نخستین آزمایش هسته‌ای خود را با نام عملیات هریکن (Operation Hurricane) در جزیره تریموول (Trimouille) در مجمع‌الجزایر مونتبلو در اقیانوس آرام انجام داد. این آزمایش موفقیت‌آمیز بود و بریتانیا را به سومین کشور جهان پس از آمریکا و شوروی تبدیل کرد که به سلاح‌های هسته‌ای دست یافته است.

با این حال، مشکلات فنی و مالی بریتانیا ادامه داشت. تلاش‌های مداوم برای بهبود و توسعه کلاهک‌های هسته‌ای مؤثرتر، باعث شد تا بریتانیا مجدداً به دنبال همکاری نزدیک‌تر با آمریکا باشد. این همکاری در نهایت با توافقات جدیدی از جمله توافق 1958 که منجر به ایجاد پروژه Polaris شد، به اوج خود رسید. این برنامه مشترک به بریتانیا اجازه داد تا از فناوری‌های پیشرفته آمریکا برای توسعه و ارتقای سیستم‌های تسلیحات هسته‌ای خود استفاده کند.

⚜️ @Army_Ir
برنامه‌های هسته‌ای مشترک و توافقات بین دو کشور

پس از دستیابی بریتانیا به توانایی تولید تسلیحات هسته‌ای، نقش همکاری‌های راهبردی بین این کشور و ایالات متحده به مرحله جدیدی وارد شد. هرچند که قانون مک‌ماهون در سال 1946 به طور موقت مانع از تبادل آزاد اطلاعات هسته‌ای بین دو کشور شد، اما نگرانی‌های مشترک از قدرت روزافزون شوروی و نیاز به تقویت توان نظامی در برابر این تهدید، دو کشور را به سمت همکاری‌های تازه‌ای سوق داد.

یکی از مهم‌ترین توافقات، توافق‌نامه دفاعی متقابل 1958 بود. این توافق‌نامه، نقطه عطفی در روابط هسته‌ای بریتانیا و آمریکا محسوب می‌شود. بر اساس این توافق، محدودیت‌های قانون مک‌ماهون برداشته شد و تبادل اطلاعات هسته‌ای، مواد شکاف‌پذیر، و فناوری‌های کلیدی میان دو کشور از سر گرفته شد. این همکاری به بریتانیا اجازه داد تا از مواد هسته‌ای ایالات متحده، از جمله اورانیوم غنی‌شده و پلوتونیوم، برای توسعه و بهبود کلاهک‌های هسته‌ای خود استفاده کند. همچنین، دانشمندان بریتانیایی به اطلاعات فنی و تجربیات آمریکا در زمینه طراحی و ساخت کلاهک‌های پیشرفته دسترسی پیدا کردند.

پروژه Polaris که در اوایل دهه 1960 میلادی آغاز شد، نخستین برنامه گسترده برای توسعه سیستم‌های بازدارنده هسته‌ای مشترک بود. در این برنامه، بریتانیا نه تنها از فناوری موشکی پیشرفته آمریکا استفاده کرد، بلکه برای نخستین بار به توسعه و آزمایش کلاهک‌های هسته‌ای جدید با قابلیت حمل توسط این موشک‌ها پرداخت. این موشک‌ها از زیردریایی‌های بریتانیایی مستقر در اقیانوس‌ها شلیک می‌شدند و توانایی بریتانیا برای پاسخگویی به هرگونه تهدید هسته‌ای را به طرز چشمگیری افزایش دادند. این همکاری استراتژیک، برای بریتانیا مزیت دوجانبه‌ای داشت، از یک سو باعث ارتقاء توان بازدارندگی هسته‌ای شد و از سوی دیگر، هزینه‌های توسعه مستقل این فناوری را کاهش داد.

با ورود به دهه 1980، همکاری‌های هسته‌ای بین دو کشور در قالب برنامه ترایدنت (Trident) ادامه یافت. این برنامه با هدف نوسازی نیروی بازدارنده هسته‌ای بریتانیا طراحی شد و شامل موشک‌های بالستیک با برد بلند و قابلیت حمل چندین کلاهک هسته‌ای بود. این موشک‌ها که بر روی زیردریایی‌های کلاس Vanguard نصب شدند، به بریتانیا امکان دادند تا همچنان به عنوان یکی از قدرت‌های بزرگ هسته‌ای در جهان باقی بماند. نکته قابل توجه در برنامه ترایدنت این بود که آمریکا نه تنها فناوری موشک‌ها را تأمین کرد، بلکه در زمینه تعمیر و نگهداری این سیستم‌ها نیز نقش مهمی ایفا کرد، این همکاری نشان‌دهنده وابستگی متقابل دو کشور در حوزه امنیت هسته‌ای بود.

این توافقات و همکاری‌ها، نه تنها بر توان هسته‌ای بریتانیا تأثیر گذاشت، بلکه به شکل‌دهی به سیاست‌های بین‌المللی و تقویت پیوندهای استراتژیک بین دو کشور نیز کمک کرد. در این همکاری‌ها، بریتانیا از مزایای دسترسی به فناوری و اطلاعات پیشرفته بهره‌مند شد، در حالی که آمریکا از وجود یک شریک استراتژیک قابل اعتماد در اروپا بهره برد. این روابط در طول دهه‌ها با تغییرات ژئوپلیتیک و ظهور تهدیدات جدید همچنان تقویت شد و نقش تعیین‌کننده‌ای در حفظ توازن قدرت جهانی ایفا کرد. / پایان قسمت اول

✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
🫡روز بخیر عزیزان ، تصویری از شناور Liaowang-1 ، شناور جدید رهگیری موشک و ماهواره چینی ها

⚜️ @Army_Ir
📋Mɪʟɪᴛᴀʀʏ Aʀᴛɪᴄʟᴇs
برنامه‌های هسته‌ای مشترک و توافقات بین دو کشور پس از دستیابی بریتانیا به توانایی تولید تسلیحات هسته‌ای، نقش همکاری‌های راهبردی بین این کشور و ایالات متحده به مرحله جدیدی وارد شد. هرچند که قانون مک‌ماهون در سال 1946 به طور موقت مانع از تبادل آزاد اطلاعات…
همکاری‌های هسته‌ای بین بریتانیا و ایالات متحده، فراتر از تقویت قدرت نظامی دو کشور، تأثیرات گسترده‌ای بر سیاست‌های جهانی و توازن قدرت داشته است. این همکاری‌ها به‌ویژه در دوران جنگ سرد و پس از آن، نقش کلیدی در شکل‌دهی به دنیای ژئوپلیتیک و امنیت بین‌المللی ایفا کرد.

یکی از نتایج اصلی این همکاری‌ها، تأثیر آن بر توازن قدرت جهانی بود. با توسعه برنامه‌های هسته‌ای مشترک و توافقات استراتژیک، بریتانیا توانست به یکی از قدرت‌های هسته‌ای پیشرفته جهان تبدیل شود و نقشی فعال در تعادل قدرت هسته‌ای جهانی ایفا کند. این وضعیت به ویژه در دوران جنگ سرد، جایی که رقابت هسته‌ای میان بلوک‌های شرق و غرب به اوج خود رسید، اهمیت ویژه‌ای داشت. توانمندی هسته‌ای بریتانیا به عنوان یک شریک کلیدی برای ایالات متحده، موجب تقویت موضع غرب در برابر تهدیدات شوروی شد و به برقراری توازن نسبی در زمینه تسلیحات هسته‌ای کمک کرد.

همکاری‌های هسته‌ای بین بریتانیا و آمریکا، باعث تقویت روابط استراتژیک و سیاسی میان دو کشور شد. این روابط نزدیک به بریتانیا این امکان را داد تا در سطح جهانی به عنوان یک شریک معتبر و قدرتمند در سیاست‌های بین‌المللی شناخته شود. این نزدیکی به ویژه در زمینه‌های نظامی و دفاعی به تقویت همبستگی غربی و مقابله با تهدیدات مشترک از جمله تروریسم و تهدیدات هسته‌ای از سوی کشورهای دیگر، از جمله ایران و کره شمالی، کمک کرده است.

توسعه و استقرار سیستم‌های هسته‌ای مشترک، مانند موشک‌های پلی‌باد و ترایدنت، به تغییر سیاست‌های دفاعی و نظامی جهانی منجر شد. این سیستم‌ها به کشورهای دیگر نشان داد که توان هسته‌ای بریتانیا و آمریکا تنها به دفاع محدود نمی‌شود بلکه به قدرت بازدارنده‌ای تبدیل شده است که می‌تواند از حملات هسته‌ای جلوگیری کند. این تحول به افزایش انگیزه کشورهایی مانند فرانسه و چین برای توسعه برنامه‌های هسته‌ای مستقل خود و تقویت توانمندی‌های نظامی آنها انجامید.

در پاسخ به نگرانی‌های جهانی و فشارهای بین‌المللی، بریتانیا و آمریکا به همراه دیگر قدرت‌های هسته‌ای، به مذاکرات کاهش تسلیحات هسته‌ای و توافقات بین‌المللی مانند پیمان عدم گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) و پیمان کاهش تسلیحات هسته‌ای (START) پرداخته‌اند. این توافقات، هدفشان کاهش تعداد تسلیحات هسته‌ای و جلوگیری از گسترش آن به کشورهای جدید است و نشان‌دهنده تلاش‌های دو کشور برای تعامل مسئولانه در زمینه امنیت هسته‌ای جهانی است.

⚜️ @Army_Ir
همکاری‌های هسته‌ای بین بریتانیا و ایالات متحده، از ابتدای توسعه تسلیحات هسته‌ای تا به امروز، نقشی حیاتی در سیاست‌های جهانی و امنیت بین‌المللی ایفا کرده است. این همکاری‌ها، که به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین و پایدارترین روابط هسته‌ای در سطح جهانی شناخته می‌شود، تأثیرات عمیق و گسترده‌ای بر توازن قدرت جهانی و سیاست‌های دفاعی داشته است.

در ابتدا، همکاری‌های هسته‌ای بین دو کشور با هدف مقابله با تهدیدات مشترک و تقویت توان نظامی در دوران جنگ جهانی دوم و جنگ سرد آغاز شد. از تأسیس کمیته MAUD و پروژه منهتن تا توافق‌نامه دفاعی متقابل و برنامه‌های مشترک مانند پلی‌باد و ترایدنت، این روابط استراتژیک به بریتانیا و آمریکا این امکان را داد تا توان هسته‌ای خود را به شکل قابل توجهی تقویت کنند و به عنوان دو قدرت هسته‌ای پیشرو در عرصه جهانی باقی بمانند.

این همکاری‌ها، علاوه بر تقویت توان بازدارنده هسته‌ای، به شکل‌دهی به سیاست‌های جهانی و توازن قدرت کمک کرد. بریتانیا با استفاده از فناوری و دانش فنی ایالات متحده، توانست به یکی از قدرت‌های هسته‌ای برجسته تبدیل شود و نقشی کلیدی در سیاست‌های جهانی ایفا کند. از سوی دیگر، ایالات متحده نیز از وجود یک شریک استراتژیک قابل اعتماد در اروپا بهره‌مند شد که به تقویت موضع غرب در برابر تهدیدات جهانی کمک کرد.

با این حال، آینده همکاری‌های هسته‌ای بین دو کشور با چالش‌های جدیدی مواجه است. پیشرفت‌های فناوری، تغییرات در سیاست‌های جهانی، و مسائل امنیتی جدید از جمله تهدیدات سایبری و تروریسم هسته‌ای، نیاز به همکاری‌های مداوم و به‌روز را به شدت افزایش داده‌اند. همچنین، مسائل زیست‌محیطی و اخلاقی مرتبط با تسلیحات هسته‌ای و تأثیرات آن بر سیاست‌های جهانی، از دیگر چالش‌های مهم در این حوزه هستند. / پایان

✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
یکی از مواردی که امروز در رونمایی تانک سلیمان 402 مشاهده کردیم نصب سامانه اخلالگر فروسرخ اشتورا روسی است.

این سامانه که از روسیه دریافت شده توانایی خوبی در اخلال موشک هایی مانند کنکورس و نسل های اولیه تاو دارد اما بهتر بود به جای این سامانه یک بلوک محافظتی قرار میگرفت تا حفاظت برجک تانک از هر جهت تامین شود.

✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
برای اینکه یک شرکت هواپیماساز بتواند محصول خود را در سطح جهانی عرضه کند، باید از مقررات و استانداردهای معتبر مانند FAR (آمریکا)، JAR (اروپا) یا AP (روسیه) پیروی کند و برای خط تولید خود گواهینامه دریافت نماید. یکی از مهم‌ترین تست‌ها در این فرآیند، ارزیابی توانایی پرواز با یک موتور خاموش (one-engine-out capability) است.

هدف این تست بررسی عملکرد هواپیما در شرایطی است که یکی از موتورها غیرقابل استفاده است. این تست بررسی می‌کند که آیا هواپیما می‌تواند کنترل، پایداری و ادامه پرواز خود را با یک موتور خاموش حفظ کند و به طور ایمن به زمین بنشیند. این ارزیابی برای اطمینان از ایمنی پرواز و توانایی هواپیما در شرایط اضطراری ضروری است، یکی از علل سقوط های مرگبار هواپیمای ایران 140 توانایی پرواز نکردن با یک موتور بوده (با وجود داشتن استاندارد و مجوز AP روسیه) که طبق گفته مقامات این مشکل در سیمرغ حل شده است اما نحوه حل آن مشخص نیست، آینده همه چیز را مشخص خواهد کرد.

✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
Forwarded from Dr.Painkiller
بحث کنترل خونریزی از اندام در میدان نبرد:
خارج از میدان نبرد، مثلا در شرایط اورژانس پیش بیمارستانی، و در شهرها، فشار مستقیم روی زخم مهترین راه کنترل خونریزی هست. هر گونه خونریزی مخصوصا اگر تهدیدکننده حیات باشه باید کنترل بشه. اگر فرد می‌تونه به خودش کمکی برسونه باید اقدام کنه اگر نه باید یک امدادگر بهش کمک کنه.
در مورد کنترل اولیه خونریزی از بینی هم فشار بر روی نرمی بینی و پائین گرفتن سر و گذاشتن پک یخ روی پل بینی باید صورت بگیره.

به طور کلی مراحل کنترل خونریزی به شرح زیر هست: فشار مستقیم، بانداژ ناحیه خونریزی، بانداژ فشاری، تورنیکه و نهایتا گاز جنگی، که فرد امدادگر باید استفاده از همه رو بلد باشه، چه در جنگ و چه در صلح.

خونریزی قابل فشردن یا خونریزی تهدید کننده حیات از یک اندام، علت اول قابل پیشگیری مرگ در میدان نبرد هست. تعبیه سریع یک تورنیکه CoTCCC یا مثل اون برای کنترل یک خونریزی از اندام، توصیه شده. به طور اولیه این تورنیکه روی لباس، بالاتر از زخم به به صورت سفت تعبیه می‌شه. اگر زیر لباس تعبیه می‌شه باید ۲-۳ اینچ بالاتر از زخم باشه. زمان تعبیه تورنیکه باید روی اون نوشته بشه. اگر خونریزی همچنان کنترل نشد یا نبض وجود داشت، می‌شه از تورنیکه دوم در مجاورتش استفاده کرد.

متد تعبیه: بستگی به نوع وسیله داره، ولی نهایتا باید نبض دیستال لمس نشه و خونریزی عمده، جت شریانی و جریان وریدی خونریزی متوقف بشه و فرد به سرعت از محل دور بشه‌.
تورنیکه مهترین مداخله در صحنه رخ دادن صدمه برای جلویی از مرگ‌و‌میر هست.

در روش بعدی می‌شه از گاز جنگی یا وسیله مشابه  استفاده کرد که در این روش با دست غالب گاز رو می‌گیریم و درون زخم فرو می‌بریم، بقیه زخم رو با بقیه گاز پر می‌کنیم و روی، برای مثال، شریان پاره شده فشار می‌دیم و حداقل ۳ دقیقه مستقیم و محکم فشار می‌دیم. اگر خونریزی بیشتر از ۳ دقیقه ادامه داشت گاز رو در میاریم و یک گاز جدید رو طبق روش قبل جای‌گذاری می‌کنیم. در حین انتقال حواستون به خونریزی وریدی یا بیرون زدن خون از لبه زخم باشه. میشه از گاز جنگی دوم هم استفاده کرد. اگر خونریزی کنترل شد هم از بانداژ استفاده کنید و پانسمان رو در جای خودش محکم کنید.
بلااستثنا در هر کیف امدادی چه جنگی چه شهری، باید تجهیزات کنترل خونریزی برای تمام تکنیک‌های گفته شده وجود داشته باشد.
📖منبع:
Tactical combat casualty care, version

📃@dr_pain_killer
سرباز مسن صرب با اسلحه پاپوفکا در محاصره Vukovar کرواسی.


اسلحه زاستاوا M59/66 که با نام پاپوفکا هم شناخته میشود نمونه تحت لیسانس اسلحه SKS شوروی ساخت یوگسلاوی میباشد.

این اسلحه برای جایگزینی با اسلحه M48 تولید شد و تولید آن از سال 1959 آغاز شد. در سال 1966 نیز این اسلحه مورد بازنگری قرار گرفت و پس از ارتقائاتی تولید آن ادامه یافت که از تغییرات آن توانایی شلیک نارنجک 22م.م M60 بود. در نهایت این اسلحه به طور کامل با اسلحه زاستاوا M70 جایگزین شد.

✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
🫡روز بخیر عزیزان

⚜️ @Army_Ir
📋Mɪʟɪᴛᴀʀʏ Aʀᴛɪᴄʟᴇs
Photo
بیشتر ساختار و اجزای جنگنده اف-22 از ترکیبات متنوعی تشکیل شده‌اند که به‌طور عمده از کامپوزیت‌ها و آلیاژهای سبک و مقاوم ساخته شده‌اند. کامپوزیت‌ها با 23٪ از کل سازه، نقشی کلیدی در کاهش وزن و افزایش مقاومت هواپیما در برابر خستگی و تنش‌های مکانیکی دارند.

سازه میانی جنگنده، که تحت فشار و دمای زیادی قرار دارد، عمدتاً از تیتانیوم ساخته شده است که حدود 40٪ از کل ساختار اف-22 را شامل می‌شود. تیتانیوم به دلیل مقاومت بالای خود در برابر گرما و خستگی، برای این بخش‌های حیاتی انتخاب شده است. همچنین ریشه بال (Wing Root)، پایدارکننده‌های افقی و عمودی (Horizontal & Vertical Stabilizer) و لبه‌های پیشرو (Leading Edges) نیز از این ماده ساخته شده‌اند.

آلومینیوم، با سهمی ۱۵ درصدی، در اجزای سبک‌تر و کم‌فشارتر مانند قسمت دماغه (Nose Cone) و کابین خلبان (Cockpit Area) به‌کار رفته است. این فلز به دلیل وزن کم و مقاومت مناسب در برابر خستگی انتخاب شده است. علاوه بر این، بخش‌هایی مانند ارابه فرود (Landing Gears) و سایر قسمت‌های تحت فشار از استیل و آلیاژهای مقاوم دیگر تشکیل شده‌اند.

✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
طناب‌های سرنوشت: در دل مرگ
قسمت اول

در عمق جنگل‌های انبوه ویتنام، جایی که نور روز به سختی به زمین می‌رسید، سربازان آمریکایی با یکی از چالش‌برانگیزترین و مرگبارترین مأموریت‌ها مواجه شدند: ورود به تونل‌های تاریک و پیچیده‌ای که توسط ویت‌کنگ‌ها ساخته شده بودند. این تونل‌ها نه تنها راهی برای پنهان شدن و فرار از دشمن بودند، بلکه به پایگاه‌های عملیاتی و انبارهای مهمات تبدیل شده بودند. ورود به این دالان‌های پرپیچ و خم، که به نام تونل‌های مرگ شناخته می‌شد، کار هرکسی نبود. اینجا بود که گروهی از سربازان ویژه و چابک به نام "موش‌های تونل" وارد میدان می‌شدند.

موش‌های تونل، افراد شجاع و دلیر بودند که وظیفه داشتند به این تونل‌ها نفوذ کنند و آن‌ها را از تهدیدات دشمن پاکسازی کنند. اما این کار ساده‌ای نبود. هر تونل پر از تله‌های مرگباری بود که با دقت توسط ویت‌کنگ‌ها کار گذاشته شده بود. هر لحظه‌ای که این سربازان در دل زمین پیش می‌رفتند، ممکن بود به آخرین لحظه زندگی‌شان تبدیل شود. دشمن، نه در برابرشان، بلکه در سایه‌ها و گوشه‌های تاریک کمین کرده بود، آماده برای ضربه زدن در لحظه‌ای که کمتر انتظار می‌رفت.

✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
تفنگداران دریایی فرانسه در طول عملیات طوفان صحرا که مسلح به سلاح FAMAS و تک تیرانداز FR-F2 میباشند.

اسلحه تک تیرانداز FR-F2 از سال 1989 جایگزین اسلحه FR-F1 شد.این اسلحه از کالیبر 51×7.62 ناتو استفاده می کند و برد مفید آن 800 متر است.این اسلحه در کشورهای فنلاند، لیتوانی و مولداوی نیز خدمت می‌کند. روند جایگزینی این اسلحه با FN Scar و Hk-417 آغاز شده است.

اما اسلحه فاماس در سال 1978 توسط شرکت MAS طراحی شد. این اسلحه از کالیبر 45×5.56 استفاده میکند و می تواند 900 تا 1100 گلوله در دقیقه شلیک کند. پیش بینی می شود تا سال 2028 کلا این اسلحه با HK-416F جایگزین شود.

✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
2024/10/04 21:25:06
Back to Top
HTML Embed Code: