من شیفته body contact های ریز و لطیفم.
مثل بوسیدن پشت پلک
نوازش آروم پوست
بوییدن مو
بوسیدن سر انگشتای دست
نوازش سر
خوابیدن رو پای یار
مثل بوسیدن پشت پلک
نوازش آروم پوست
بوییدن مو
بوسیدن سر انگشتای دست
نوازش سر
خوابیدن رو پای یار
اگه بدن میشدم، قلبم بودی؛
درخت میشدم، ریشهم بودی؛
رنگ میشدم، قلمم بودی؛
شب میشدم، ماهَم بودی؛
ساز میشدم، آهنگم بودی؛
فصل میشدم، بهارم بودی؛
حس میشدم، امیدم بودی.
تو همونی هستی که همیشه به بودنم معنا میدی.
درخت میشدم، ریشهم بودی؛
رنگ میشدم، قلمم بودی؛
شب میشدم، ماهَم بودی؛
ساز میشدم، آهنگم بودی؛
فصل میشدم، بهارم بودی؛
حس میشدم، امیدم بودی.
تو همونی هستی که همیشه به بودنم معنا میدی.
بچهها من فهمیدم بزرگسالی اونجاس ک اجازه میدیم؛ "درد از ما عبور کنه و در نهایت خودمونو تو مسیر جریان رودخونه رها میکنیم، و دیگه واسه هیچکس و هیچ چیز بیقراری نمیکنیم. تنهایی رو با همه وجود بغل میکنیم و ب این نتیجه میرسیم که خواستن رنجه، انتظار رنجه، مقاومت و حتی فرار هم رنجه".
میخواستم به تو بگویم که به جز تو
از همه ناامید گشتهام و میترسم از همه.
اما پیش از آنکه به تو بگویم تو نیز ناامیدم کردهای...
از همه ناامید گشتهام و میترسم از همه.
اما پیش از آنکه به تو بگویم تو نیز ناامیدم کردهای...
به خودتون شانس دیدن آدمای جدید رو بدید
گوربابای آدمی که شانس با تو بودن رو داشته اما قدر ندونسته!
گوربابای آدمی که شانس با تو بودن رو داشته اما قدر ندونسته!
یه جایی آخرین بغل، آخرین بوسه، آخرین دوست دارم، آخرین خداحافظی اتفاق میافته و تو روحتم ازش خبردار نمیشه.
یکی از بزرگترین بدی هایی که در حق خودم کردم این بود که توانایی «زود ناراحت شدن و بر خوردن» رو از خودم گرفتم.
متاسفانه روانم دیگه یاری نمیکنه صبوری کنم، تذکر بدم، یادآوری کنم یا قهر کنم که باهام درست رفتار بشه، فقط حذف میکنم.
Forwarded from دُنیایِ خودمون (-زَریآ)
راستش بعضی وقتها دلم میخواد یه جای دور باشم، یه جایی که هیچکس منو نشناسه، هیچ خاطرهای تعقیبم نکنه، و هیچ فکری از گذشته دنبالم نیاد. یه جایی که بشه برای یه مدت، بدون فکر کردن به "چراها" و "ایکاشها" نفس کشید و زندگی کرد؛
«أری الناس یرجون الربیع وإنما
ربیعي الذي أرجو نوال وصالک.»
مردم را میبینم که امیدشان به بهار است
من امّا تنها بهاری که امیدش دارم کسب وصال توست!
ربیعي الذي أرجو نوال وصالک.»
مردم را میبینم که امیدشان به بهار است
من امّا تنها بهاری که امیدش دارم کسب وصال توست!
وقتی ادم تو یه شرایط لجن گیر کرده برای اینکه ازش دربیاد دو تا چیز لازمه، اول بفهمه که توی لجنه و دوم بتونه تصور کنه که بیرون این لجن چی هست، چی منتظرشه، قراره چی بشه. یه امید، یه تصور، یه برنامه، یه چیزی که بهش بگه ببین یه چیز دیگه هم غیر لجن وجود داره، دست و پا بزن و بیا بیرون
یه جا خوندم نوشته بود:
زنها وقتی جاشون توی رابطه امن باشه بچه میشن و وقتی جاشون نا امن باشه مرد میشن.
نمیگم درسته یا غلط ولی قابل تامله.
زنها وقتی جاشون توی رابطه امن باشه بچه میشن و وقتی جاشون نا امن باشه مرد میشن.
نمیگم درسته یا غلط ولی قابل تامله.
بنظرم قشنگترین حرف به یه آدم میتونه این باشه که من کنار تو خود واقعیمم، آدم کنار هر کسی نمیتونه خودش باشه..
خلاصه من کنارِ تو خیلی خودمم..
خلاصه من کنارِ تو خیلی خودمم..
تو برای من همون معجزه ی هستی که شمش لنگردوی میگه:
"وقتی در من نگاه میکنی زخمهای من آرام میگیرند.🥹✨"
"وقتی در من نگاه میکنی زخمهای من آرام میگیرند.🥹✨"
«قلب من متعلق به توست» تو اون کسی هستی که تموم دوئل های دردناک زندگیم رو باهام گذروند و هرگز نذاشت تسلیم بشم.