حج اکبر
ابن عباس گفته است: حج اكبر عبارتست از روز عرفه، به اين معنا كه هر كس روز عرفه تا طلوع آفتاب روز عيد قربان را درك كند حج را درك كرده، و هر كس ديرتر برسد حج آن سال از او فوت شده، پس شب عرفه، هم براى قبل و هم براى بعد قرار داده شده. دليل بر اين قول هم اين است كه كسى كه شب قربان تا طلوع فجر را درك كند حج را درك كرده و از او مجزى است، هر چند وقوف در روز عرفه را نداشته.
📓 ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۹، ص۲۳۹
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
ابن عباس گفته است: حج اكبر عبارتست از روز عرفه، به اين معنا كه هر كس روز عرفه تا طلوع آفتاب روز عيد قربان را درك كند حج را درك كرده، و هر كس ديرتر برسد حج آن سال از او فوت شده، پس شب عرفه، هم براى قبل و هم براى بعد قرار داده شده. دليل بر اين قول هم اين است كه كسى كه شب قربان تا طلوع فجر را درك كند حج را درك كرده و از او مجزى است، هر چند وقوف در روز عرفه را نداشته.
📓 ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۹، ص۲۳۹
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
دوستی با کفـــار
دوستى با كفار طغيان و افساد نظام دين است، كه بدترين و خطرناكترين ضرر را براى دين دارد، حتى ضررش از ضرر كفر كفار و شرك مشركين نيز بيشتر است، زيرا آن كس كه كافر و مشرك است، دشمنيش براى دين آشكار است، و به سهولت مىتوان خطرش را از حومه دين دفع نموده و از خطرش بر حذر بود، و اما مسلمانى كه دعوى صداقت و دوستى با دين مىكند، و در دل دوستدار دشمنان دين است، و قهرا اين دوستى اخلاق و سنن كفر را در دلش رخنه داده، چنين كسى و چنين كسانى ندانسته حرمت دين و اهل دين را از بين مىبرند، و خود را به هلاكتى دچار مىسازند كه ديگر اميد حيات و بقايى باقى نمىگذارد.
و سخن كوتاه اينكه اين قسم دوستى طغيان است، و امر طاغى به دست خود خداى سبحان است.
📓 ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۳، ص۲۴۱
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
دوستى با كفار طغيان و افساد نظام دين است، كه بدترين و خطرناكترين ضرر را براى دين دارد، حتى ضررش از ضرر كفر كفار و شرك مشركين نيز بيشتر است، زيرا آن كس كه كافر و مشرك است، دشمنيش براى دين آشكار است، و به سهولت مىتوان خطرش را از حومه دين دفع نموده و از خطرش بر حذر بود، و اما مسلمانى كه دعوى صداقت و دوستى با دين مىكند، و در دل دوستدار دشمنان دين است، و قهرا اين دوستى اخلاق و سنن كفر را در دلش رخنه داده، چنين كسى و چنين كسانى ندانسته حرمت دين و اهل دين را از بين مىبرند، و خود را به هلاكتى دچار مىسازند كه ديگر اميد حيات و بقايى باقى نمىگذارد.
و سخن كوتاه اينكه اين قسم دوستى طغيان است، و امر طاغى به دست خود خداى سبحان است.
📓 ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۳، ص۲۴۱
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
Forwarded from رسانه المیزان | Almizan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 ثواب المیزانم را با این بیت از شعر ایرجمیرزا عوض میکنم...
ماجرای اشک و تأثر زیاد علامهطباطبایی با یک بیت از شعر ایرجمیرزا | نقل خاطره از آیتالله علوی بروجردی
بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانهٔ مرغ پریده را
«کسیکه این شعر را برای علیاکبرِ امام حسین ‹ع› میسراید، من نمیتوانم توهم این معنا را داشته باشم که آقا سیدالشهدا فردای قیامت نسبت بهاو بیتفاوت باشد.»
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
📺 ثواب المیزانم را با این بیت از شعر ایرجمیرزا عوض میکنم...
ماجرای اشک و تأثر زیاد علامهطباطبایی با یک بیت از شعر ایرجمیرزا | نقل خاطره از آیتالله علوی بروجردی
بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانهٔ مرغ پریده را
«کسیکه این شعر را برای علیاکبرِ امام حسین ‹ع› میسراید، من نمیتوانم توهم این معنا را داشته باشم که آقا سیدالشهدا فردای قیامت نسبت بهاو بیتفاوت باشد.»
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
🪧 آیهای که سیدالشهدا در صحرای کربلا در مورد سپاه مقابل قرائت کردند.
﴿إسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ﴾
يعنى منافقان¹ در اثر استيلاء و غلبه شيطان بر نفسهايشان، ياد خدا را فراموش كردهاند و از گروه و حزب شيطان مىباشند و هر آينه حزب شيطان زيانكارند، (چون سرمايه
عمر و نفس خود را از دست داده و عذاب ابدى را براى خود خريدهاند)
اين آيه را حضرت سيدالشهداء عليهالسّلام در صحراى كربلا پس از مشاهده عدم تذكّرپذيرى و هدايت لشكر يزيد قرائت فرمودند.
ترجمه خلاصه تفسير الميزان، ج ۴، ص۵۲۱
•
¹ - شيطان بر آنها مسلّط شده، پس ياد خدا را از دلهايشان برده، اينها حزب شيطانند، بدانيد كه حزب شيطان زيانكارند. / آیه ۱۸ سوره مجادله
•
@AlmizanMedia
﴿إسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ﴾
يعنى منافقان¹ در اثر استيلاء و غلبه شيطان بر نفسهايشان، ياد خدا را فراموش كردهاند و از گروه و حزب شيطان مىباشند و هر آينه حزب شيطان زيانكارند، (چون سرمايه
عمر و نفس خود را از دست داده و عذاب ابدى را براى خود خريدهاند)
اين آيه را حضرت سيدالشهداء عليهالسّلام در صحراى كربلا پس از مشاهده عدم تذكّرپذيرى و هدايت لشكر يزيد قرائت فرمودند.
ترجمه خلاصه تفسير الميزان، ج ۴، ص۵۲۱
•
¹ - شيطان بر آنها مسلّط شده، پس ياد خدا را از دلهايشان برده، اينها حزب شيطانند، بدانيد كه حزب شيطان زيانكارند. / آیه ۱۸ سوره مجادله
•
@AlmizanMedia
#علامه_طباطبایی | حكمت آفرينش «حماسه بزرگ كربلا» همين است که وقتى خطر اصل و اصول دين را هدف مىگيرد بايد از جان، مال، اولاد، خانواده، طفل صغير شش ماهه نيز گذشت و از هياهوى عوامانه برخى از اهل بحث و غوغاى عوام، نهراسيد.
📔 نقدهاى علامه طباطبائى بر علامه مجلسى صفحه ۸۵
@AlmizanMedia
📔 نقدهاى علامه طباطبائى بر علامه مجلسى صفحه ۸۵
@AlmizanMedia
تفاوت تدریس در درس فلسفهٔ امام و علامه
سیدمصطفی محقق داماد:
تفکر علامه طباطبایی‹ره› نه گرایش به تصوف افراطی داشت و نه شیخیگری. مرحوم علامه طباطبایی یک فیلسوف به تمام معنا «عقل گرا» بود. اصلا در کارهایش تفکر عرفانی محض و تصوف محض مشهود نبود و از این منظر بین کار علامه و کربن از نظر من به عنوان یک طلبه فلسفه، با آشناییای که در دوران جوانیام از علامه طباطبایی دارم و آشنایی ای که با آثار ایشان از نزدیک داشتهام، تفاوت خیلی زیاد است.
علامه طباطبایی حرفهای شیخالرئیس بوعلی سینا را خوب بیان میکرد. چون میدانید که این قضیه از قدیم وجود داشته و دو مکتب سینایی و صدرایی تقریبا در مقابل هم بودهاند. حتی در تهران عصر قاجار این دو مکتب مقابل هم بودهاند. مکتب سید جلوه و مکتب آقاعلی مدرس زنوزی و آقا محمدرضا قمشهای دو راه میرفته اند و دو جور فکر میکرده اند.
من از یکبار از مرحوم استاد مطهری در مورد مقایسهٔ فلسفهٔ امام خمینی‹ره› و علامه طباطبایی‹ره› پرسیدم که شما چگونه قضاوت میکنید؟
آقای مطهری قضاوت بسیار خوبی کرد و گفت: «انصافا امام خمینی فلسفه ملاصدرا را بهتر بیان میکرد، ولی علامه طباطبایی فلسفه شیخ را بهتر بیان میکرد.»
آقای مطهری میگفت که علامه طباطبایی در فلسفهٔ شیخ عمقش بیشتر بود و بیشتر وقت گذاشته بود و بهتر بیان میکرد.
📓 آفاق حقیقت در سپهر شریعت، ص۱۵۴
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
سیدمصطفی محقق داماد:
تفکر علامه طباطبایی‹ره› نه گرایش به تصوف افراطی داشت و نه شیخیگری. مرحوم علامه طباطبایی یک فیلسوف به تمام معنا «عقل گرا» بود. اصلا در کارهایش تفکر عرفانی محض و تصوف محض مشهود نبود و از این منظر بین کار علامه و کربن از نظر من به عنوان یک طلبه فلسفه، با آشناییای که در دوران جوانیام از علامه طباطبایی دارم و آشنایی ای که با آثار ایشان از نزدیک داشتهام، تفاوت خیلی زیاد است.
علامه طباطبایی حرفهای شیخالرئیس بوعلی سینا را خوب بیان میکرد. چون میدانید که این قضیه از قدیم وجود داشته و دو مکتب سینایی و صدرایی تقریبا در مقابل هم بودهاند. حتی در تهران عصر قاجار این دو مکتب مقابل هم بودهاند. مکتب سید جلوه و مکتب آقاعلی مدرس زنوزی و آقا محمدرضا قمشهای دو راه میرفته اند و دو جور فکر میکرده اند.
من از یکبار از مرحوم استاد مطهری در مورد مقایسهٔ فلسفهٔ امام خمینی‹ره› و علامه طباطبایی‹ره› پرسیدم که شما چگونه قضاوت میکنید؟
آقای مطهری قضاوت بسیار خوبی کرد و گفت: «انصافا امام خمینی فلسفه ملاصدرا را بهتر بیان میکرد، ولی علامه طباطبایی فلسفه شیخ را بهتر بیان میکرد.»
آقای مطهری میگفت که علامه طباطبایی در فلسفهٔ شیخ عمقش بیشتر بود و بیشتر وقت گذاشته بود و بهتر بیان میکرد.
📓 آفاق حقیقت در سپهر شریعت، ص۱۵۴
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
«ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها»
كلمه" مصيبت" به معنای واقعه و حادثهای است كه به انسان يا هر چيز اصابت كند، و اسم فاعل از مصدر اصابت است، و از اصابه تير به هدف منشا گرفته، و هر چند اصابه حادثه از نظر مفهوم اعم است، هم شامل اصابه حوادث خير میشود و هم اصابه حوادث شر، و ليكن استعمال آن در شر غلبه دارد، در نتيجه هر وقت كلمه" مصيبت" اطلاق شود بلاء و گرفتاری به ذهن تبادر میكند، و در آيه مورد بحث هم به همين معنا است، و مراد از" مصيبتی كه در زمين و از ناحيه آن به انسانها میرسد" قحطی و آفت ميوهها و زلزلههای ويرانگر و امثال آن است، و مراد از" مصيبتی كه به جان آدمی روی میآورد" بيماری و جراحت و شكستن استخوان و مردن و كشته شدن و امثال آن است، و مراد از" برء" كه مصدر فعل" نبرأها" است خلقت از عدم است، و ضمير در فعل مذكور به مصيبت بر میگردد.
ولی بعضی از مفسرين گفتهاند: ضمير مذكور به"انفس" برمیگردد. و بعضی ديگر گفتهاند: به كلمه"ارض". و بعضی ديگر گفتهاند: به همه اين سه كلمه، يعنی “ارض" و"انفس"و "مصيبت" برمیگردد.
مؤيد احتمال اول كه همان برگشتن ضمير به مصيبت باشد اين است كه مقام آيه مقام بيان مصائبی است كه در دنيا واقع میشود، و باعث نقصی در اموال و انفس میگردد، و اين نيز باعث میشود كه مردم از انفاق دست برداشته از شركت در جهاد تخلف كنند.
و مراد از" كتاب" لوحی است كه در آن همه آنچه بوده و هست و تا قيامت خواهد بود نوشته شده، هم چنان كه آيات و روايات هم بر آن دلالت دارد، و اگر از ميان مصائب تنها به آنچه از زمين و از وجود خود انسانها ناشی میشود اكتفاء كرد برای اين بود كه گفتگو در باره آنها بود.
بعضی از مفسرين گفتهاند: اگر مصيبتی را مقيد كرد به قيد در زمين و در انفس، برای اين بود كه مطلق مصائب در لوح محفوظ نوشته نشده، چون لوح متناهی است، ولی حوادث نامتناهی است، و معلوم است كه متناهی گنجايش آن را ندارد كه ظرف غير متناهی شود.
و از اين گفتار پيداست كه صاحب گفتار لوح را يك لوحی فلزی و امثال آن گرفته، كه در ناحيهای از نواحی جو آويزان است، حوادث را با يكی از لغات (يا فارسی يا عربی يا غير آن) در آن نوشتهاند، و با خطی نوشتهاند كه ما مقاصد خودمان را با آن مینويسيم، ولی ما در سابق لوح و قلم را معنا كرديم و به زودی تتمهای نيز از نظر خواننده خواهد گذشت.
بعضی هم در باره كتاب گفتهاند كه: مراد از آن علم خدای تعالی است، ولی اين معنا خلاف ظاهر است، مگر اينكه منظورشان از علم همان كتابی باشد كه حوادث كه مراتبی از علم فعلی خداست در آن نوشته شده است.
آيه شريفه با جمله" إِنَّ ذلِكَ عَلَی اللَّـهِ يَسِيرٌ" ختم شده، تا دلالت كند بر اينكه تقدير حوادث قبل از وقوع آن، و راندن قضای حتمی آن برای خدای تعالی صعوبتی ندارد.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۹، صفحه۲۹۳
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
كلمه" مصيبت" به معنای واقعه و حادثهای است كه به انسان يا هر چيز اصابت كند، و اسم فاعل از مصدر اصابت است، و از اصابه تير به هدف منشا گرفته، و هر چند اصابه حادثه از نظر مفهوم اعم است، هم شامل اصابه حوادث خير میشود و هم اصابه حوادث شر، و ليكن استعمال آن در شر غلبه دارد، در نتيجه هر وقت كلمه" مصيبت" اطلاق شود بلاء و گرفتاری به ذهن تبادر میكند، و در آيه مورد بحث هم به همين معنا است، و مراد از" مصيبتی كه در زمين و از ناحيه آن به انسانها میرسد" قحطی و آفت ميوهها و زلزلههای ويرانگر و امثال آن است، و مراد از" مصيبتی كه به جان آدمی روی میآورد" بيماری و جراحت و شكستن استخوان و مردن و كشته شدن و امثال آن است، و مراد از" برء" كه مصدر فعل" نبرأها" است خلقت از عدم است، و ضمير در فعل مذكور به مصيبت بر میگردد.
ولی بعضی از مفسرين گفتهاند: ضمير مذكور به"انفس" برمیگردد. و بعضی ديگر گفتهاند: به كلمه"ارض". و بعضی ديگر گفتهاند: به همه اين سه كلمه، يعنی “ارض" و"انفس"و "مصيبت" برمیگردد.
مؤيد احتمال اول كه همان برگشتن ضمير به مصيبت باشد اين است كه مقام آيه مقام بيان مصائبی است كه در دنيا واقع میشود، و باعث نقصی در اموال و انفس میگردد، و اين نيز باعث میشود كه مردم از انفاق دست برداشته از شركت در جهاد تخلف كنند.
و مراد از" كتاب" لوحی است كه در آن همه آنچه بوده و هست و تا قيامت خواهد بود نوشته شده، هم چنان كه آيات و روايات هم بر آن دلالت دارد، و اگر از ميان مصائب تنها به آنچه از زمين و از وجود خود انسانها ناشی میشود اكتفاء كرد برای اين بود كه گفتگو در باره آنها بود.
بعضی از مفسرين گفتهاند: اگر مصيبتی را مقيد كرد به قيد در زمين و در انفس، برای اين بود كه مطلق مصائب در لوح محفوظ نوشته نشده، چون لوح متناهی است، ولی حوادث نامتناهی است، و معلوم است كه متناهی گنجايش آن را ندارد كه ظرف غير متناهی شود.
و از اين گفتار پيداست كه صاحب گفتار لوح را يك لوحی فلزی و امثال آن گرفته، كه در ناحيهای از نواحی جو آويزان است، حوادث را با يكی از لغات (يا فارسی يا عربی يا غير آن) در آن نوشتهاند، و با خطی نوشتهاند كه ما مقاصد خودمان را با آن مینويسيم، ولی ما در سابق لوح و قلم را معنا كرديم و به زودی تتمهای نيز از نظر خواننده خواهد گذشت.
بعضی هم در باره كتاب گفتهاند كه: مراد از آن علم خدای تعالی است، ولی اين معنا خلاف ظاهر است، مگر اينكه منظورشان از علم همان كتابی باشد كه حوادث كه مراتبی از علم فعلی خداست در آن نوشته شده است.
آيه شريفه با جمله" إِنَّ ذلِكَ عَلَی اللَّـهِ يَسِيرٌ" ختم شده، تا دلالت كند بر اينكه تقدير حوادث قبل از وقوع آن، و راندن قضای حتمی آن برای خدای تعالی صعوبتی ندارد.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۹، صفحه۲۹۳
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
﴿وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً﴾
كلمه" لغو" به معنای هر عمل و گفتاری است كه مورد اعتنا نباشد، و هيچ فايدهای كه غرض عقلا بر آن تعلق گيرد نداشته باشد، و به طوری كه گفتهاند: شامل تمامی گناهان میشود. و مراد از"مرور به لغو" گذر كردن به اهل لغو است در حالی كه سرگرم لغو باشند.
و معنای آيه اين است كه: بندگان رحمان چون به اهل لغو میگذرند و آنان را سرگرم لغو میبينند، از ايشان روی میگردانند، و خود را پاکترو منزهتر از آن میدانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينی كنند.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۵، ص۳۳۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
كلمه" لغو" به معنای هر عمل و گفتاری است كه مورد اعتنا نباشد، و هيچ فايدهای كه غرض عقلا بر آن تعلق گيرد نداشته باشد، و به طوری كه گفتهاند: شامل تمامی گناهان میشود. و مراد از"مرور به لغو" گذر كردن به اهل لغو است در حالی كه سرگرم لغو باشند.
و معنای آيه اين است كه: بندگان رحمان چون به اهل لغو میگذرند و آنان را سرگرم لغو میبينند، از ايشان روی میگردانند، و خود را پاکترو منزهتر از آن میدانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينی كنند.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۵، ص۳۳۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
فرزند علامه از زبان مادرش چنین نقل میکند:
در عرض چندسالی که در نجف بودم من همه شب ساعت را کوک میکردم و خودم بیدار میشدم تا حاجآقا را برای نماز شب بیدار کنم. حاجآقا بعد از وضو گرفتن و نماز شب خواندن نمیخوابیدند. میگفتند بین دو نماز نباید خوابید. در این فاصله ایشان و برادرشان، که همدرسشان بودند، مینشستند و با هم تمرین خط درشت میکردند و بعد از نماز صبح هم به مباحثه میپرداختند و من برای اینکه کسل و خسته نشوند، چای برایشان درست میکردم.
#آنیگانه، عبداللهنصری، ص۶۱
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
در عرض چندسالی که در نجف بودم من همه شب ساعت را کوک میکردم و خودم بیدار میشدم تا حاجآقا را برای نماز شب بیدار کنم. حاجآقا بعد از وضو گرفتن و نماز شب خواندن نمیخوابیدند. میگفتند بین دو نماز نباید خوابید. در این فاصله ایشان و برادرشان، که همدرسشان بودند، مینشستند و با هم تمرین خط درشت میکردند و بعد از نماز صبح هم به مباحثه میپرداختند و من برای اینکه کسل و خسته نشوند، چای برایشان درست میکردم.
#آنیگانه، عبداللهنصری، ص۶۱
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
عبادتِ تمام
عبادت وقتی تمام و کامل میشود که به غیر خدا به کسی دیگر مشغول نباشد، و در عملش شریکی برای خدای سبحان نتراشد، و دلش در حال عبادت بسته و متعلق به جایی نباشد. نه به امیدی، و نه ترسی، حتی نه امید به بهشتی، و نه ترس از دوزخی، در این صورت عبادتش خالص و برای خدا است.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱، ص۴۳
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
عبادت وقتی تمام و کامل میشود که به غیر خدا به کسی دیگر مشغول نباشد، و در عملش شریکی برای خدای سبحان نتراشد، و دلش در حال عبادت بسته و متعلق به جایی نباشد. نه به امیدی، و نه ترسی، حتی نه امید به بهشتی، و نه ترس از دوزخی، در این صورت عبادتش خالص و برای خدا است.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱، ص۴۳
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
Forwarded from رسانه محضر دوست
خدایا! از تو پوزش میخواهم دربارۀ بد کنندهای که از من پوزش خواسته و من پوزش او را نپذیرفتم؛
و از نیازمندی که از من درخواست کرده و من او را بر خود برتری ندادم
📚 صحیفه سجادیه، دعای ۳۸
@mahzaredoost
و از نیازمندی که از من درخواست کرده و من او را بر خود برتری ندادم
📚 صحیفه سجادیه، دعای ۳۸
@mahzaredoost
دختر علامه میگوید:
پدرم به قدری از مادرم راضی بود که او را شریک کارهای علمی خود میدانست و میگفت نیمی از هرچه کتاب نوشتهام، از آنِ وی است. رفتار پدر و مادرم بسیار احترام آمیز بود و پدر همواره طوری رفتار میکرد که گویی مشتاق دیدار مادرم است. ما هیچگاه اختلافی میان آن دو ندیدیم. آنقدر نسبت به هم مهربان و باگذشت بودند که ما هرگز گمان نمیکردیم که میان آنها اختلاف نظری وجود داشته باشد.
#آن_یگانه، عبداللهنصری، ص۶۱
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
پدرم به قدری از مادرم راضی بود که او را شریک کارهای علمی خود میدانست و میگفت نیمی از هرچه کتاب نوشتهام، از آنِ وی است. رفتار پدر و مادرم بسیار احترام آمیز بود و پدر همواره طوری رفتار میکرد که گویی مشتاق دیدار مادرم است. ما هیچگاه اختلافی میان آن دو ندیدیم. آنقدر نسبت به هم مهربان و باگذشت بودند که ما هرگز گمان نمیکردیم که میان آنها اختلاف نظری وجود داشته باشد.
#آن_یگانه، عبداللهنصری، ص۶۱
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
﴿أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّـهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ﴾
شان ياد خدا چنين شانی است، كه هر گاه نزد مؤمن به ميان آيد بلادرنگ دنبالش خشوعی در دل مؤمن میآيد، هم چنان كه حق نازل از ناحيه خدا هم، چنين شانی دارد، كه در دل كسانی كه به خدا و رسولان او ايمان دارند ايجاد خشوع میكند.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۹، ص۲۸۳
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
شان ياد خدا چنين شانی است، كه هر گاه نزد مؤمن به ميان آيد بلادرنگ دنبالش خشوعی در دل مؤمن میآيد، هم چنان كه حق نازل از ناحيه خدا هم، چنين شانی دارد، كه در دل كسانی كه به خدا و رسولان او ايمان دارند ايجاد خشوع میكند.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۹، ص۲۸۳
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
بسمالله
خانم محترمی بعد از سانحهای که برای همسرشون پیش آمده و دیگه توانایی کار ندارن با سه تا دختر که یکیشون عقد هستن و فعلا توانایی رفتن به خونهشون رو ندارن برای رهن خونهشون به مشکل برخوردن و ۳۰ تومن قرضالحسنه نیاز دارن، امیدشون باشیم انشاءالله.
•مبلغموردنیازجمعشد، خیرببینید•
خانم محترمی بعد از سانحهای که برای همسرشون پیش آمده و دیگه توانایی کار ندارن با سه تا دختر که یکیشون عقد هستن و فعلا توانایی رفتن به خونهشون رو ندارن برای رهن خونهشون به مشکل برخوردن و ۳۰ تومن قرضالحسنه نیاز دارن، امیدشون باشیم انشاءالله.
•مبلغموردنیازجمعشد، خیرببینید•
شناخت خــدا
شناخت خداوند یک شناخت بدیهی و از آشکارترین بدیهیات است و آنچه که مانع شناخت او میشود، جهل و نادانی نیست بلکه غفلت و بیتوجهی است، که این خود در اثر اشتغال و سرگرمی به کالای بیارزش دنیا و دل بستن به این سرای عاریتی و گذرا پدید آمده است.
📚#رسالهالولایه، ص۹۶
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
شناخت خداوند یک شناخت بدیهی و از آشکارترین بدیهیات است و آنچه که مانع شناخت او میشود، جهل و نادانی نیست بلکه غفلت و بیتوجهی است، که این خود در اثر اشتغال و سرگرمی به کالای بیارزش دنیا و دل بستن به این سرای عاریتی و گذرا پدید آمده است.
📚#رسالهالولایه، ص۹۶
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
آرامـــش
برای آرامش قلب متلاطم دستوری خواست.
آقا فرمودند:نشسته یا ایستاده، دست را روی قلب بگذار و سه چهار بار این آیه را بخوان ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّـهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾
بعد از آن، اثرش را بارها آزمود.
📚عَلّامه، ص۸۶
©️ @AlmizanMedia
برای آرامش قلب متلاطم دستوری خواست.
آقا فرمودند:نشسته یا ایستاده، دست را روی قلب بگذار و سه چهار بار این آیه را بخوان ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّـهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾
بعد از آن، اثرش را بارها آزمود.
📚عَلّامه، ص۸۶
©️ @AlmizanMedia
﴿وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ﴾
كسی كه تنها نتایج دنيايی را در نظر دارد، و برای به دست آوردن آن میكوشد، و میخواهد كه نتيجه عملش در دنيا عايدش شود، نه در آخرت، ما آن نتيجه دنيايی را به او میدهيم، و ديگر در آخرت بهرهای ندارد. و اگر اين معنا را تعبير كرده به اراده حرث، برای اين بوده كه اشاره كرده باشد به اينكه صرف اراده در به دست آوردن نتايج دنيا و آخرت كافی نيست بلكه اراده عمل هم میخواهد، هم چنان كه در جای ديگر نيز فرموده:"وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی".
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۸، ص۵۷
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
كسی كه تنها نتایج دنيايی را در نظر دارد، و برای به دست آوردن آن میكوشد، و میخواهد كه نتيجه عملش در دنيا عايدش شود، نه در آخرت، ما آن نتيجه دنيايی را به او میدهيم، و ديگر در آخرت بهرهای ندارد. و اگر اين معنا را تعبير كرده به اراده حرث، برای اين بوده كه اشاره كرده باشد به اينكه صرف اراده در به دست آوردن نتايج دنيا و آخرت كافی نيست بلكه اراده عمل هم میخواهد، هم چنان كه در جای ديگر نيز فرموده:"وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی".
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۸، ص۵۷
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
Forwarded from سیدالساجــدین
خدایا آنجا که به ناچار یا دینِ ما کاستی میگیرد یا دنیای ما، کاستی را در آن قرار ده که زودگذر است، و بازگشت ما را به سوی آنکه پایدارتر است.
•صحیفهسجادیه، دعای۹ام•
•صحیفهسجادیه، دعای۹ام•
داروی دردها
به آقا گفت:«برای حل مشکلم چلهها گرفتم، عبادتها کردم، نمازها خواندم، خدمت علما و بزرگان رسیدم دریغ از ذرهای حل شدن مشکل!»
صورت آقا از ناراحتی جمع شد، دستشان را بر صورت گذاشتند در حالی که به شدت گریه میکردند فرمودند:«داروی همهٔ دردها خداست، داروی همهٔ دردها خداست.»
📚عَلّامه، ص۷۲
©️ @AlmizanMedia
به آقا گفت:«برای حل مشکلم چلهها گرفتم، عبادتها کردم، نمازها خواندم، خدمت علما و بزرگان رسیدم دریغ از ذرهای حل شدن مشکل!»
صورت آقا از ناراحتی جمع شد، دستشان را بر صورت گذاشتند در حالی که به شدت گریه میکردند فرمودند:«داروی همهٔ دردها خداست، داروی همهٔ دردها خداست.»
📚عَلّامه، ص۷۲
©️ @AlmizanMedia