Telegram Web Link
﴿قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ﴾

من اندوه فراوان و حزن خود را به شما و فرزندان و خانواده‌ام شكايت، نمی‌كنم و اگر شكايت كنم در اندك زمانی تمام می‌شود و بيش از يك يا دو بار نمی‌شود تكرار كرد هم چنان كه عادت مردم در شكايت از مصائب و اندوه‌هاشان چنين است، بلكه من تنها و تنها اندوه و حزنم را به خدای سبحان شكايت می‌كنم، كه از شنيدن ناله و شكايتم هرگز خسته و ناتوان نمی‌شود، نه شكايت من او را خسته می‌كند و نه شكايت و اصرار نيازمندان از بندگانش،" وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّـهِ ما لا تَعْلَمُونَ‌- و من از خداوند چيزهايی سراغ دارم كه شما نمی‌دانيد"، و به همین جهت به هیچ وجه از روح او مايوس و از رحمتش نااميد نمی‌شوم.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۱، صفحهٔ۳۱۹

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
﴿وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّـهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً﴾

می‌فرمايد:" وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّـهَ" و هر كس از محرمات الهی به خاطر خدا و ترس از او بپرهيزد، و حدود او را نشكند، و حرمت شرايعش را هتك ننموده، به آن عمل كند" يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً" خدای تعالی برايش راه نجاتی از تنگنای مشكلات زندگی فراهم می‌كند، چون شريعت او فطری است، و خدای تعالی بشر را به وسيله آن شرايع به چيزی دعوت می‌كند كه فطرت خود او اقتضای آن را دارد، و حاجت فطرتش را بر می‌آورد، و سعادت دنيايی و آخرتيش را تامين می‌كند، و از همسر و مال و هر چيز ديگری كه مايه خوشی زندگی او و پاكی حياتش باشد، از راهی كه خود او احتمالش را هم ندهد و توقعش را نداشته باشد روزی می‌فرمايد، پس مؤمن اين ترس را به خود راه ندهد كه اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به اين جهت از آن محرمات كام نگيرد، خوشی زندگيش تامين نشود، و به تنگی معيشت دچار گردد، نه، اينطور نيست، برای اينكه رزق از ناحيه خدای تعالی ضمانت شده و خدا قادر است كه از عهده ضمانت خود بر آيد.

وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّه و كسی كه بر خدا توكل كند، از نفس و هواهای آن، و فرمانهايی كه می‌دهد، خود را كنار بكشد و اراده خدای سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملی را كه خدا از او می‌خواهد بر عملی كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد، و به عبارتی ديگر به دين خدا متدين شود و به احكام او عمل كند.

‏فَهُوَ حَسْبُهُ چنين كسی خدا كافی و كفيل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را كه او آرزو كند، خدای تعالی هم همان را برايش می‌خواهد، البته آنچه را كه او به مقتضای فطرتش مايه خوشی زندگی و سعادت خود تشخيص می‌دهد، نه آنچه را كه واهمه كاذبش سعادت و خوشی می‌داند.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۹، صفحهٔ۵۲۶

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
‏﴿مَنْ يَتَّقِ اللَّـهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً﴾

و اينكه فرمود: خدا كافی و كفيل او است، علتش اين است كه خدای تعالی آخرين سبب است، كه تمامی سبب‌ها بدو منتهی می‌شود، در نتيجه وقتی او چيزی را اراده كند بجا می‌آورد و به خواسته خود می‌رسد، بدون اينكه اراده‌اش دگرگونی پذيرد، او است كه می‌گويد:" ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ" و چيزی بين او و خواسته‌اش حائل نمی‌گردد، چون او است كه می‌گويد:" وَ اللَّـهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ" و اما ساير اسباب كه انسانها در رفع حوائج خود متوسل بدانها می‌شوند، سببيت خود را از ناحيه خدا مالكند، و آن مقدار را مالكند كه او به آنها داده، و هر صاحب قدرتی آن مقدار قدرت دارد كه به آن داده، در نتيجه در مقام فعل آن مقدار می‌تواند عمل كند كه او اجازه‌اش داده باشد.
‏پس تنها خدا برای هر كس كه بر او توكل كند كافی است، و هيچ سبب ديگر چنين نيست،" إِنَّ اللَّـهَ بالِغُ أَمْرِهِ" خدا به هر چه بخواهد می‌رسد، او است كه فرموده:" إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ" و نيز فرموده:" قَدْ جَعَلَ اللَّـهُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً" پس هيچ چيز نيست مگر آنكه قدری معين و حدی محدود دارد، و خدای سبحان موجودی است كه هيچ حدی او را تحديد نمی‌كند، و هيچ چيزی به او احاطه نمی‌يابد، و او خودش محيط به هر چيز است.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۹، صفحهٔ۵۲۶

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
﴿مَنْ يَتَّقِ اللَّـهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً﴾

“مَنْ يَتَّقِ اللَّـهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ" اين مفاد را به دست می‌دهد كه هر كس از خدا بترسد و به حقيقت معنای كلمه پروا داشته باشد- كه البته چنين تقوايی حاصل نمی‌شود مگر با معرفت نسبت به خدا و اسما و صفات او و سپس به خاطر رعايت جانب او از محرمات و ترك واجبات كه لازمه آن اين است كه اراده نكند مگر فعل و تركی را كه او اراده كرده باشد، و لازمه اين هم آن است كه اراده‌اش در اراده خدای تعالی مستهلك شده باشد- چنين كسی هيچ عملی انجام نمی‌دهد مگر از اراده‌ای از خدا.

‏لازمه اين نيز آن است كه خود را و متعلقات خود از مشخصات و افعالش را ملك خدای تعالی بداند، آن هم ملك مطلق او، و او را مالك علی الاطلاق خود بداند، مالكی كه به هر نحو بخواهد می‌تواند در ملكش تصرف كند، و اين ملكيت همان ولايت خدايی است كه خدا با آن ولايت متولی أمر بنده‌اش می‌باشد، پس برای بنده از ملك حقيقی چيزی باقی نمی‌ماند مگر آنچه كه خدای سبحان تمليكش كرده باشد، تازه همان را هم كه او دارد باز به ملكيت خدا باقی است، و ملك همه‌اش از خدای عزوجل است.

‏اينجاست كه خدای تعالی چنين بنده‌ای را به حكم‌"يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً" از تنگنای وهم و زندان شرك نجات می‌دهد، ديگر به اسباب ظاهری دلبسته نيست و به حكم‌"وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ" از جايی كه او احتمالش را هم ندهد رزق مادی و معنويش را فراهم می‌كند، اما رزق ماديش را بدون پيش بينی خود او می‌رساند، برای اينكه او قبل از رسيدن به چنين توكلی رزق خود را حاصل دسترنج خود و اثر اسباب ظاهری می‌دانست، همان اسبابی كه دل به آن بسته بود، و از آن اسباب هم كه بسيار زيادند جز به اندكی اطلاع نداشت، و مثلش مثل كسی بود كه در شبی بس ظلمانی نور بسيار ضعيفی پيش پايش را روشن كرده باشد، و از ما ورای آن فضای اندك بی‌خبر باشد، و ليكن خدای سبحان از همه اسباب خبر دارد، و او است كه اسباب و مسببات را پشت سر هم می‌چيند، و هر طوری كه بخواهد نظام می‌بخشد، و به هر يك از آن اسباب بخواهد اجازه تاثير می‌دهد تاثيری كه خود بنده چنان تاثيری برای آن سراغ نداشته.

‏و اما رزق معنويش را كه رزق حقيقی هم همانست، چون مايه حيات جان انسانی است، و رزقی است فنا ناپذير بدون پيش بينی خود او می‌رساند، دليلش اين است كه انسان نه از چنين رزقی آگهی دارد و نه می‌داند كه از چه راهی به وی می‌رسد.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۹، صفحهٔ۵۲۷

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
وظیفه سالک در ماه مبارک رمضان

تلمیذ:
مقرب‌ترین‌ عمل از اعمال ماه صیام که سالک را به مقصد نایل می‌سازد و انقطاع از عالم طبع برای او حاصل می‌شود،چیست؟

استاد:[پس از قدری تأمّل فرمودند:] ماه مبارک رمضان،ماشاء‌الله پر از اعمال است؛ اما آنچه لازم است، آن است که سالک مراقبه را در هیچ‌یک از اعمال به اقتضای آن عمل فراموش ننماید؛ با روزه، جوع و عطش روز قیامت را به یاد آورد و توجه داشته باشد که تمام اعضا و جوارحش روزه‌دار باشند؛ چنان که روایات بر آن دلالت دارد. با قرآن خواندن نیز کلام الهی را در نظر داشته باشد و توجه کند به اینکه حق _سبحانه_است که با وی سخن می‌گوید و در واقع،سخن را از وی _تبارک و تعالی_ شنوا باشد. دعاهای توحیدی را برای خواندن انتخاب کند، همچون دعای سحر ، و نیز در امور دیگر مراقبه را به اقتضای خودش داشته باشد.

📓ثمرات‌الحیات،جلد‌۱،ص‌۲۰۷

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›


©️ @AlmizanMedia
﴿وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ﴾

این آيه در افاده مضمونش بهترين اسلوب و لطيف‌ترين و زيباترين معنا را براى دعا دارد.

اولا: اساس گفتار را بر تكلم‌وحده (من چنين و چنانم) قرار داده، نه غيبت (خدا چنين و چناناست)، و نه سياقى ديگر نظير غيبت، و اين سياق دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى‌نسبت به مضمون آيه كمال عنايت را دارد.

و ثانيا: تعبير فرموده به (عبادى بندگانم)، و نفرمود (ناس مردم) و يا تعبيرى ديگر نظير آن و اين نيز عنايت ياد شده را بيشتر مى‌رساند.

و ثالثا: واسطه را انداخته، و نفرموده: (در پاسخشان بگو چنين و چنان) بلكه فرمود:
(چون بندگانم از تو سراغ مرا مى‌گيرند من نزديكم).

و رابعا: جمله: (من نزديكم) را با حرف (ان) كه تاكيد را مى‌رساند مؤكد كرده و فرموده: (فانى قريب) پس به درستى كه من نزديكم.

و خامسا: نزديكى را با صفت بيان كرده و فرموده: (نزديكم) نه با فعل، (من نزديك مى‌شوم) تا ثبوت و دوام نزديكى را برساند.

و سادسا: در افاده اينكه دعا را مستجاب مى‌كند تعبير به مضارع آورد نه ماضى، تا تجدد اجابت و استمرار آن را برساند.

و سابعا: وعده اجابت يعنى عبارت (اجابت مى‌كنم دعاى دعا كننده) را مقيد كرد به قيد (اذا دعان- در صورتى كه مرا بخواند) با اينكه اين قيد چيزى جز خود مقيد نيست، چون مقيد خواندن خدا است و قيد هم همان خواندن خدا است و اين دلالت دارد بر اينكه دعوت داعى بدون هيچ شرطى و قيدى مستجاب است نظير آيه«ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»

و اين هفت نكته همه دلالت دارد بر اينكه خداى سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنايت دارد.
از طرفى در اين آيه با همه اختصارش هفت مرتبه ضمير متكلم (من) تكرار شده، و آيه‌اى به چنين اسلوب در قرآن منحصر به همين آيه است.


📓 ترجمه #تفسیر_المیزان،جلد۲، صفحهٔ۴۲

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
شهید مطهری‹ره› می‌فرماید:

علامه‌طباطبایی‹ره› در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه علیها‌السلام افطار می‌کرد. ابتدا پای پیاده به حرم مطهر مشرف می‌شد، ضریح مقدس را می‌بوسید، سپس به خانه می‌رفت غذا می‌خورد.

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
﴿وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾

‏كار" لغو" آن كاری است كه فايده نداشته باشد، و بر حسب اختلاف اموری كه فايده‌ عايد آنها می‌شود مختلف می‌گردد. چه بسا فعلی كه نسبت به امری لغو، و نسبت به امری ديگر مفيد باشد.

‏پس كارهای لغو در نظر دين، آن اعمال مباح و حلالی است كه صاحبش در آخرت و يا در دنيا از آن سودی نبرد و سر انجام آن، منتهی به سود آخرت نگردد مانند خوردن و آشاميدن به انگيزه شهوت در غذا كه لغو است، چون غرض از خوردن و نوشيدن گرفتن نيرو برای اطاعت و عبادت خدا است. بنا بر اين اگر فعل هيچ سودی برای آخرت نداشته باشد، و سود دنيايی‌اش هم سر انجام منتهی به آخرت نشود، چنين فعلی لغو است و به نظری دقيقتر،" لغو" عبارت است از غير واجب و غير مستحبّ.
‏خدای عز و جل در وصف مؤمنين نفرموده كه به كلی لغو را ترك می‌كنند، بلكه فرموده: از آن اعراض می‌كنند، چون هر انسانی هر قدر كه با ايمان باشد در معرض لغزش و خطا است، و خدا هم لغزش‌های غير كبائر را، در صورتی كه از كبائر اجتناب شود بخشيده و فرموده است:"إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً”

‏به همين جهت خدا مؤمنين را به اين صفت ستوده كه از لغو اعراض می‌كنند، و اعراض غير از ترك به تمام معنا است. ترك امری است عدمی و اعراض امری وجودی، اعراض وقتی است كه محرك و انگيزه‌ای، آدمی را به سوی اشتغال به فعلی بخواند و آدمی از آن اعراض نموده به كاری ديگر بپردازد، و اعتنايی به آن كار نكند. و لازمه‌اش آن است كه نفس آدمی خود را بزرگتر از آن بداند كه به كارهای پست اشتغال ورزد، و بخواهد كه همواره از كارهای منافی با شرف و آبرو چشم پوشيده، به كارهای بزرگ و مقاصد جليل بپردازد.

‏ايمان واقعی هم همين اقتضاء را دارد، چون سر و كار ايمان هم با ساحت عظمت و كبريايی و منبع عزت و مجد و بهاء است و كسی كه متصف به ايمان است جز به زندگی سعادتمند ابدی و جاودانه اهتمام نمی‌نمايد، و اشتغال نمی‌ورزد مگر به كارهايی كه حق آن را عظيم بداند، و آنچه را كه فرومايگان و جاهلان بدان تعلق و اهتمام دارند عظيم نمی‌شمارد، و در نظر او خوار و بی ارزش است و اگر جاهلان او را زخم زبان بزنند و مسخره كنند، به ايشان‌ سلام می‌كند، و چون به لغوی بر خورد كند آبرومندانه می‌گذرد.

و از همين جا روشن می‌شود كه وصف مؤمنين به اعراض از لغو كنايه است از علو همت ايشان، و كرامت نفوسشان.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۵، صفحهٔ۹

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
ربّنا و مناجات شجریان
رسانه المیزان

آواز مثنوی افشاری و دعای ربّنا
(محمدرضا شجریان)

@AlmizanMedia
﴿تَتَجافى‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ﴾

اين آيه معرف مؤمنين است از نظر اعمالشان، هم چنان كه آيه قبلى معرف ايشان بود از نظر اوصاف.

و بنا بر اين جمله‌(تَتَجافى‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ)، با در نظر گرفتن اينكه تجافى به معناى اجتناب و دورى است، و جنوب جمع جنب به معنى پهلو است و مضاجع جمع مضجع به معناى رختخواب و محل استراحت است، كنايه مى‌شود از اينكه مؤمنين خواب خود را ترك مى‌كنند، و به عبادت خدا مى‌پردازند.

(يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً) اين جمله حال از ضمير در جنوبهم است، و مراد اين است كه از بستر دورى مى‌كنند، در حالى كه مشغول به دعاى پروردگارشانند، در دل شب، آن هنگامى كه چشم ها به خواب و بدن ها بى حركت افتاده، خدا را مى‌خوانند، اما نه تنها از خوف، تا نوميدى از رحمت خدا بر آنان مسلط شود، و نه تنها به طمع رحمت، تا از غضب و مكر خدا ايمن باشند، بلكه هم از ترس و هم به طمع، او را مى‌خوانند، و در دعاى خود ادب عبوديت را بيشتر رعايت مى‌كنند، تا در خواست آن حوائجى كه هدايت براى آدمى پديد مى‌آورد، و اين تجافى از بستر و دعا، با نوافل شبانه و نماز شب، منطبق است.

(وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ) اين جمله يك عمل ديگرى از مؤمنين واقعى را يادآور شده، و آن اين است كه براى خدا و در راه او انفاق مى‌كنند.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۶، صفحهٔ۳۹۵

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
كلمه "رجاء"
‏به معناى انتظار خيرى است كه احتمال وقوعش در دل زياد باشد

📓ترجمه #تفسير_الميزان، جلد۱۵، ص۲۷۴
سوال: منظور از «حال» که اهل حال و معرفت می‌گویند، چیست؟
جواب: همان که شما و امثال شما دارید؛ حال، کشش عشق است.

📓 درمحضر علامه، ص۳۸۱


©️ @AlmizanMedia
﴿وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً﴾

‏و اگر فرمود: كسی كه از ذكر من اعراض كند" معيشتی ضنك" يعنی تنگ دارد، برای اين است كه كسی كه خدا را فراموش كند، و با او قطع رابطه نمايد، ديگر چيزی غير دنيا نمی‌ماند كه وی به آن دل ببندد، و آن را مطلوب يگانه خود قرار دهد، در نتيجه همه كوشش‌های خود را منحصر در آن كند، و فقط به اصلاح زندگی دنيايش بپردازد، و روز به روز آن را توسعه بيشتری داده، به تمتع از آن سرگرم شود، و اين معيشت، او را آرام نمی‌كند، چه‌ كم باشد و چه زياد، برای اينكه هر چه از آن به دست آورد به آن حد قانع نگشته و به آن راضی نمی‌شود، و دائما چشم به اضافه‌تر از آن می‌دوزد، بدون اينكه اين حرص و تشنگی‌ش به جايی منتهی شود، پس چنين كسی دائما در فقر و تنگی بسر می‌برد، و هميشه دلش علاقه‌مند به چيزی است كه ندارد، صرف نظر از غم و اندوه و قلق و اضطراب و ترسی كه از نزول آفات و روی آوردن ناملايمات و فرا رسيدن مرگ و بيماری دارد، و صرف نظر از اضطرابی كه از شر حسودان و كيد دشمنان دارد، پس او علی الدوام در ميان آرزوهای بر آورده نشده، و ترس از فراق آنچه بر آورده شده به سر می‌برد.

‏در حالی كه اگر مقام پروردگار خود را می‌شناخت و به ياد او بود و او را فراموش نمی‌كرد، يقين می‌كرد كه نزد پروردگار خود حياتی دارد كه آميخته با مرگ نيست، و ملكی دارد كه زوال پذير نيست، و عزتی دارد كه مشوب با ذلت نيست، و فرح و سرور و رفعت و كرامتی دارد كه هيچ مقياسی نتواند اندازه‌اش را تعيين كند و يا سر آمدی آن را به آخر برساند، و نيز يقين می‌كند كه دنيا دار مجاز است و حيات و زندگی دنيا در مقابل آخرت پشيزی بيش نيست، اگر او اين را بشناسد دلش به آنچه خدا تقديرش كرده قانع می‌شود، و معيشتش هر چه باشد برايش فراخ گشته، ديگر روی تنگی و ضنك را نمی‌بيند.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۴، صفحه۳۱۵

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
💐 عید باستانی نوروز مبارک.

رسانه‌المیزان | AlmizanMedia
تمنای توفیق مراقبه و وصول به مقام ولایت

تلمیذ: سؤال شد از معنای غزل ذیل:
زان می صاف کز او پخته شود هر خامی
گرچه ماه رمضان است، بیاور جامی


استاد(علامه‌طباطبایی): می‌صاف، همان مراقبه است که خامان را پخته می‌سازد. می گویـد گـرچـه مـاه رمضان است و نمی‌توان افطار نمود ولی از آن شرابی بیاور که ما را پخته میکند و خامان را از نرسیدگی بیرون می‌آورد و در حضور حضرت دوست به ضیافت حقیقی می‌نگرند.

عرض شد: منظور از مراقبه که فرمودید چیست؟
فرمودند: همان مرتبه اعلای مراقبه است که دیدن فنای خویش باشد و در حقیقت دارا شدن مقام ولایت است که بشر خود را فراموش کرده و خدا را جای خود ببیند و کارهای خدایی از او صادر شود آن چیزی هم که در قیامت از آن سؤال می شود، بنابر نص آیه‌ی شریفه به ضمیمه روایتی در ذیل آیه شریفه‌ی ﴿ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾ همين ولایت است نه خوردنیها و نوشیدنی ها.

عرض شد: در آن روایتی هم که میفرمایند:
«وَلَكِنَّ النَّعِيمَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَمُوَالاَتُنَا يَسْأَلُ اللهُ عَنْهُ عِبَادَهُ بَعْدَ التَّوْحِيدِ وَالنُّبُوَّةِ» آیا منظور از حبّ و موالات همان ولایت است؟
فرمودند: بله مرجع دوستی به همان معنا است اگر چه همه نفهمند؛ زیرا دوستی ایشان به گزاف نیست، بلکه به حساب داشتن مقام ولایت است، آن مقام هم از ولایت کلیه جدا نیست. پس اگر بگوییم از ولایت کلیه سؤال میشود عیب ندارد و اگر بگوییم از ولایت و یا محبت اهل‌بیت سؤال میشود باز هم عیب ندارد این که علی علیه السلام را میزان عمل و صراط گفته‌اند به همین معنا است که دارای ولایت کلیه و کمال اتم است. اعمال عباد با آن مقام و کمالات و ولایت کلیه ایشان سنجیده میشود و هر‌کسی را به اندازه‌ای که عمل و رفتارش با کمال تام مطابقت دارد جزا میدهند صراط هم بر همین معنا تطبیق میشود که هر کس به تمام معنا اعمالش با وی تطبیق کند، زود خواهد گذشت و به هر اندازه نقص داشته باشد به همان اندازه معطل است.

سؤال شد: چرا رسول الله را میزان و یا صراط نگفته‌اند؟
فرمودند: نه آن که ایشان نیست بلکه منظور این است که مردم را با کسی که بالوراثه از او ارث برده و اوّل تربیت شده او است موازنه خواهند کرد.

📚ثمرات‌حیات، جلد۴، صفحه۲۸۷

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
شـــرف‌اســـلام

شرف اسلام اجازه نمى‌دهد كه هيچ‌یک از اين اعمال را درباره دشمن روا بدارند، چنانچه ديديم در هيچ‌یک از معركه‌هاى جنگ (هر قدر هم كه سخت و هول‌انگيز بود) اجازه ارتكاب به چنين اعمالى را نداد ولى مردمى كه امروز خود را متمدن مى‌دانند به همه اين جنايات دست مى‌زنند، هول‌انگيزترين و وحشت‌زاترين رفتار را با دشمن خود مى‌كنند، آنهم در روزگارى كه خودشان "عصر نور" مى‌نامند.
آرى عصر نور كشتن زنان و اطفال و پير مردان و بيماران و شبيخون زدن و بمباران كردن شهرها و مردم بى سلاح و قتل عام دشمن را مباح كرده است.

📚ترجمه #تفسير_الميزان، ج۴، ص۲۶۲

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
عهد بسته بود هر روز قرآن بخواند.

چهل سال تمام به این عهد و پیمان وفادار ماند «من عهد دارم هر روز یک جزء قرآن را بخوانم چهل سال است این کار را میکنم. هر ماه یک ختم قرآن تمام می‌شود و باز از ابتدای آن شروع میکنم و هر بار میبینم که انگار اصلا این قرآن آن قرآن پیشین نیست از بس مطالب تازه ای از آن می فهمم.»

هیچگاه از خواندن قرآن سیر نمی شد. میفرمود: «از خدا می خواهم به بنده عمر بسیاری دهد تا بسیار قرآن بخوانم و از لطایف آن بهره ببرم نمی‌دانید من چه اندازه از قرآن لذت میبرم و استفاده میکنم.»

به قرآن کریم بسیار تواضع و فروتنی داشتند. آیات قرانیه را کم و بیش حفظ بودند و یک نوع عشق بازی با آیات در اثر ممارست و مزاولت پیدا کرده و در یک عالمی از بهجت و مسرت به تماشای این جنات قرآنی فرو می رفتند.

📚اقیانوس ِآرام، صفحهٔ۱۷۱

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
امام حسن عليه‌السلام روزى كه بعد از شهادت پدرش منبر رفت فرمود:

ما حزب غالب خدا و عترت رسول اكرم و اهل بيت پاك و پاكيزه او هستيم. پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله دو امانت سنگين ميان امت به وديعه گذارد: اول كتاب خدا، دوم ما اهل بيت، پس ما در تفسير قرآن مرجع امت هستيم، ماييم كه حقايق قرآن را از روى علم بيان مى‌كنيم، پس اوامر ما را اطاعت كنيد! زيرا اطاعت ما بر شما واجب است، چون‌كه به طاعت خدا و رسولش مقرون است.

📚شيعه، صفحه۲۶۶

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
برای تلاوت قرآن آداب خاصی داشت.

برای تلاوت قرآن آداب خاصی داشت. اغلب حوالی غروب آفتاب شروع می‌کرد به تلاوت قرآن. می‌پرسیدند آقا چرا این وقت روز قرآن می‌خوانید، هوا تاریک است و چشم‌هایتان خسته می‌شود. می‌فرمود:«قرائت قرآن نور چشم زیاد را زیاد می‌کند. همان‌گونه که بر بصیرت دل می‌افزاید.»

بسیاری از اوقات بدین آیه مترنم می‌شدند:«وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‏» و در گرفتاری‌ها و شدائد می‌فرمودند:«وَاللهُ المُستَعَانُ»

📚اقیانوسِ‌آرام، صفحهٔ۱۷۲

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
رسانه‌المیزان|AlmizanMedia
صدای‌علامه؛ قرائت‌سورةمریم
به‌گوش‌جان‌بسپارید.

📻 قرائت ترتیل سورة مریم با صدای علامه سیدمحمدحسین طباطبایی‹ره›

رسانه المیزان

©️ @AlmizanMedia
2024/06/18 12:37:23
Back to Top
HTML Embed Code: