Telegram Web Link
كلمه" قربان" به معناى هر نعمتى و هر آن چيزى است كه با پيشكش كردن و هديه كردن آن، به مقام بالايى، تقرب به آن مقام پيدا مى‌كنيم.

📓 ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۴، ص۱۳۰

©️ @AlmizanMedia
امام هدايت كننده‌اى است كه با امرى ملكوتى كه در اختيار دارد هدايت مى‌كند، پس امامت از نظر باطن يك نحوه ولايتى است كه امام در اعمال مردم دارد، و هدايتش چون هدايت انبياء و رسولان و مؤمنين صرف راهنمايى از طريق نصيحت و موعظه حسنه و بالأخره صرف آدرس دادن نيست، بلكه هدايت امام دست خلق گرفتن و براه حق رساندن است.

📓ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱، ص ۴۱۱

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
على عليه‌السّلام تنها محرم اسرار پيغمبر و در خلوت و جلوتش همراه وى بود. او خطيب‌ترين، سخنورترين، فصيحترين عرب و دانشمندترين افراد امّت اسلامى پس از حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و اله بود كه خود فرمود:
«علّمنى رسول اللّه الف باب من العلم ينفتح من كلّ باب الف باب». 
«رسول خدا هزار نوع دانش به من آموخت كه از هريك هزار باب گشوده مى‌شود».

📓 #علی‌و‌فلسفه‌الهی، ص۳۵

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
اهمیت توسل به سیدالشهداء
و نظر مرحوم قاضی

در این ایام و لیالی (دهه اول ماه محرم بهترین چیز، همان توجه و توسل به سیدالشهداء علیه السلام است. مرحوم استاد قاضی می فرمودند: «حضور در مجالس سیدالشهداء علیه السلام و توسل به سیدالشهداء در این ایام، اهم از همه امور، حتى مستحبات است که اگر موجب ترک نماز شب هم بشود، باز عزاداری اهم است». و می فرمودند: «از راه سیدالشهداء می توان به مقصد رسید و توسل به حضرت ابوالفضل باب و کلید این در است». مرحوم استاد قاضی [هم] از این راه، به مقصد نائل گشته بودند.

📓ثمرات‌الحیات،جلد۳،ص‌۹۸

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
سیاهی‌لشکر

علامه طباطبایی شرکت در مجالس روضه سید الشهداء را برای خود یک کمال محسوب می‌کرد ولی در عین حال، خود را لایق آن نمی‌دید که به عنوان یک عضو اصلی در مجلس روضه شرکت کند، لذا در این‌باره می‌فرمود:«ما سیاهی لشکر هستیم».

📚عرفان علامه، ص۲۶۶

©️ @AlmizanMedia
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

📺 ثواب المیزانم را با این بیت از شعر ایرج‌میرزا عوض می‌کنم...

ماجرای اشک و تأثر زیاد علامه‌طباطبایی با یک بیت از شعر ایرج‌میرزا | نقل خاطره از آیت‌الله علوی بروجردی

بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانهٔ مرغ پریده را

«کسی‌که این شعر را برای علی‌اکبرِ امام حسین ‹ع› می‌سراید، من نمی‌توانم توهم این معنا را داشته باشم که آقا سیدالشهدا فردای قیامت نسبت به‌او بی‌تفاوت باشد.»


رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
سرمایه و دارائی من این است که مانند ترک‌های پشت کوه، صاف و بی‌غلّ و غشّ به حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام ارادت و ایمان دارم.

📓خورشید اهل دل، ص۱۳۲

©️ @AlmizanMedia
رسانه المیزان | Almizan
Photo
در ملت هايى كه روح ماديت در آن‌ها غلبه دارد، روز به روز انتحار و خودكشى زيادتر مى‌شود و كسانى كه همه دلبستگى‌شان به اسباب و علل حسى است، با كوچك‌ترين اوضاع نامساعد از سعادت خود نوميد شده، به زندگى خود خاتمه مى‌دهد. ولى كسانى كه از نعمت خداشناسى برخوردار هستند، هنگامى كه خود را در كام مرگ هم مشاهده مى‌كنند، نوميدى به خود راه نمى‌دهند و به اين كه خداى توانا و بينايى دارند، دلگرم و اميدوار مى‌باشند.
حضرت امام حسين عليه السلام در آخرين ساعات زندگى خود كه از هر سو هدف تير و شمشير دشمن بود، مى‌فرمود: تنها چيزى كه اين مصيبت ناگوار را بر من آسان مى‌سازد، آن است كه خدا را پيوسته ناظر اعمال خويش مى‌بينم.
قرآن شريف در طى آياتى چند به اين حقيقت تصريح دارد:
«إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛
آنان كه خداوند جهان را آفريننده خود بدانند و به ربوبيتش اعتراف كنند و بر گفته خويش پايدار و ثابت باشند هرگز دچار هراس و اندوه نمى‌شوند.
و:
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛
آنان كه ايمان دارند در نتيجه «ياد خدا» قلبى آرام دارند. آگاه باشيد كه تنها «ياد خدا» وسيله آرامش دل‌هاى مردم است.

📓#تعاليم_اسلام، ص۶۸

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
رندان‌تشنه‌لب | شجریان
رسانه المیزان

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی‌جنایت...
حافظ | عاشورا

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
درس و بحثش فقط در روز عاشورا به احترام امام حسين عليه السلام‌ تعطيل مى‌شد و عقيده‌اش اين بود كه كتيبه‌هاى سياه- كه بر در و ديوار حسينيه و محل عزادارى نصب شده است- ما را شفاعت خواهد كرد.

📓مرزبان وحی و خرد، ص۹۵

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

- زنان با معرفتِ بنی‌اسد آمدند...
🔖 امروز، کربلا.

@AlmizanMedia
قضای حاجت با اسم اعظم

🔻علامه حسن‌زاده آملی:

هرگاه خواهی خدا را به اسم اعظم وی بخوانی، شش آیه‌ی اول سوره مبارکه‌ی #حدید از « بسم‌ الله الرحمن الرحیم » تا «و هو علیم بذات الصدور» و سه آیه آخر سوره #حشر را از آیه ۲۲ « هو‌ الله الذی لا اله …» تا آخر سوره بخوان و پس از آن بگو ای کسی که چنانی با من چنین کن ( یعنی حاجت خود را بخواه ) که سوگند به خداوند اگر بر شقی بخوانی سعید می‌گردد‌.

📚 نور‌ علی نور، ص ۳۰

@mahzaredoost
🚗 سفرهای علّامه طباطبائی به زنجان

🔹
عکس بالا مربوط به سفر علّامه به زنجان در مرداد ۱۳۴۶ است. در این تصویر، وی به همراه هشت تن از یاران خود (هفت نفر معمّم) در طبیعت سرسبز زنجان به سر می‌برند.

🔸 علّامه به دلیل روابط دوستانه یا استاد و شاگردی با برخی فضلای زنجان، مسافرت‌هایی (دست‌کم دو بار؛ ابتدا در سال ۱۳۳۴ و بار دیگر در سال ۱۳۴۶) به این شهر داشته است.

🔹 سیّد عزالدین #حسینی_زنجانی در مصاحبه‌ای می‌گوید: «بعد از رحلت مرحوم والد [= پاییز ۱۳۳۴]، ایشان دو مرتبه هم به زنجان تشریف آوردند. یکی مخصوصاً برای عرض!! تسلیت به بنده به زنجان تشریف آوردند. شاید آقای حاج سیّد محمّد یادش باشد که در منزل، شب و روز تشریف داشتند.» (فصلنامهٔ فرهنگ زنجان، شمارهٔ ۱۲، زمستان ۱۳۸۱، ص۲۱)

🔸 دکتر دینانی هم در سخنرانی روز چهلم درگذشت مرحوم #صائنی_زنجانی می‌گوید: «علّامه طباطبائی با تمام وجودش به ایشان توجّه می‌کرد ... و خیلی به آن‌مرحوم علاقه داشت. و مرحوم علّامه به خاطر ایشان به زنجان تشریف آورده بودند.» (همان، شمارهٔ ۱۷و۱۸، بهار و تابستان ۱۳۸۳، ص۲۹)

#علامه_طباطبایی

@cheraghe_motaleeh
@AlmizanMedia
📸 عکسی دیگر از علّامه طباطبائی در زنجان / مرداد ۱۳۴۶

👥 حضّار از دست چپ علّامه: سیّد نجم‌الدین موسوی زنجانی (داماد حاجی سیّد محمّد زنجانی و هم نوهٔ برادرش حاجی سیّد حسین)، سیّد عزالدین حسینی زنجانی، شیخ ... رازقی، سیّد هاشم موسوی زنجانی، شیخ ابوالفضل سلیمی‌راد، ناشناس، شیخ یونس فصاحتی، شیخ محمّداسماعیل صائنی.

🍉 بنا به نقل فرزند حاج سیّد هاشم موسوی زنجانی، در همین مجلس مطایبهٔ شیرینی بین سیّد نجم‌الدین موسوی و علّامه ردّوبدل می‌شود. سیّد نجم‌الدین به علّامه می‌گوید: این تکیه‌کلام "نمنه" در زبان شما تبریزی‌ها چیست که دائماً تکرار می‌کنید؟ علّامه می‌گوید: خب شما هم در زنجان انتهای افعال را کشیده و یک "یَع" اضافه می‌کنید! ایشان انکار می‌کند که: ما همچه تکیه‌کلامی نداریم! علّامه سکوت می‌کند تا زمانی چند می‌گذرد و صحبت از گل و گیاه می‌شود. سیّد نجم‌الدین می‌گوید: بله! هاوا یاخچیدی یع! چای داغدی یع و... . علّامه سکوت را می‌شکند و می‌گوید: این یع‌یع که گفتم دارید همین‌هاست که الآن گفتید! 🥰

🕯 سیّد نجم‌الدین سال‌ها در مشهد گمنام زیست و درگذشت.

#علامه_طباطبایی
#صائنی_زنجانی

@cheraghe_motaleeh
@AlmizanMedia
📸 سفر علّامه به زنجان / مرداد ۴۶

👥 حضّار: علّامه، سیّد نجم‌الدین موسوی و شیخ اسماعیل #صائنی_زنجانی (فرد پشت به دوربین، سیّد عزالدین زنجانی است که معمولاً با سیّد نجم‌الدین مشتبه می‌شود.)

فرزند سیّد هاشم موسوی زنجانی می‌گوید: «علّامه در منزلی متعلّق به اقوام مرحوم روزبه اقامت داشتند و برای این‌که تنها نباشند، هر شب یک نفر نزد ایشان می‌ماند، از جمله پسران مرحوم صائنی.

🌱 دکتر محمّدحسین صائنی برایم گفت: شبی هر دو در محضر علّامه بودیم و آن شب نوبت برادر کوچک‌ترم بود که نزد ایشان بماند. من، قبل از این‌که بروم، قدری تأمّل نمودم. علّامه فرمود: تو برو، نوبتت نیست. امّا باز تردید کردم. برادرم را خواستم و درِ گوشش چیزی گفتم. او هم سریع پذیرفت و رفت و من ماندم. علّامه پرسید: او که نمی‌رفت، چه گفتی که راضی شد؟ من سر باز زدم، ولی ایشان مطالبه نمود. عرض کردم: در گوشش گفتم که قلّک من فلان جاست؛ اگر بگذاری من امشب به جایت بمانم اجازه داری بروی آن را بشکنی و همهٔ محتویاتش از تو باشد. او هم با خوش‌حالی پذیرفت و رفت. علّامه از مشاهدهٔ حسّ گذشت و ابراز علاقه‌ام منقلب شد و گریست.»

@cheraghe_motaleeh
@AlmizanMedia
رسانه المیزان | Almizan
📸 سفر علّامه به زنجان / مرداد ۴۶ 👥 حضّار: علّامه، سیّد نجم‌الدین موسوی و شیخ اسماعیل #صائنی_زنجانی (فرد پشت به دوربین، سیّد عزالدین زنجانی است که معمولاً با سیّد نجم‌الدین مشتبه می‌شود.) فرزند سیّد هاشم موسوی زنجانی می‌گوید: «علّامه در منزلی متعلّق به…
☝🏻
📩 تذکّری در رابطه با فرستهٔ پیشین

دکتر صائنی متولّد ۴۵، و برادرش حسن متولّد ۴۷ و برادر دیگرش جواد متولّد ۴۸ است. ایشان در زمان حضور علّامه یک‌ساله بوده و برادرش حسن هم یک سال پس از آن سفر به دنیا آمده است. سفر سال ۴۶ به دعوت سیّد عزالدین بود. امّا یک بار هم حدود سال ۵۳ به زنجان آمدند که گویا آن سفر به دعوت مرحوم صائنی (پدر) بود. قضیّهٔ مزبور احتمالاً مربوط به سفر دههٔ ۵۰ است، نه ۴۶. البته دکتر صائنی در اواخر عمر علّامه نیز مدّتی در منزل ایشان بوده‌اند.

❣️ (عرض تشکّر خدمت آقایان چوپانی، قائمی و موسوی)

#علامه_طباطبایی

@cheraghe_motaleeh
@AlmizanMedia
﴿لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾

«دار السلام» به معنای آن محلی است كه در آن هيچ آفتی از قبيل مرگ، مرض و فقر و هيچ عدم و فقدانی ديگر و هيچ غم و اندوهی وارد شدگان به آن محل را تهديد نمی‌كند، و چنين محلی همان بهشت موعود است.
آری، اوليای خدا در همين دنيا هم وعده بهشت و دار السلام را كه خداوند به آنان داده احساس می‌كنند، يعنی دنيا هم برای آنان دار السلام است.
برای اينكه اينگونه افراد كسی را جز خداوند مالك نمی‌دانند، و در نتيجه مالك چيزی نيستند تا بترسند روزی از دستشان برود و يا از فقدان و از دست دادنش اندوهگين شوند، هم چنان كه خدای تعالی در حقشان فرموده:« أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّـهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»
و در فكر هيچ چيزی جز پروردگار خود نيستند، و زندگی‌شان همه در خلوت با او می‌گذرد، به همين جهت ايشان در همين دنيا هم كه هستند در دار السلام‌اند، و خداوند ولی ايشان است و آنان را در مسير زندگی به نور هدايت سير می‌دهد، همان نوری كه از دلهايشان تابيده چشم عبرت بينشان را روشن ساخته است.

📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۷، صفحه۴۷۶

رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
خداى سبحان در کلام مجیدش هر حبى را حب نمى شمارد.

و اگر شما خوانندگان عزیز سایر موارد علاقه و محبت را یک یک در نظر بگیرید و یا داستانهاى عشاق تاریخ را بخوانید بدون شک مى بینید که با همه اختلافى که در آنان هست، در این مطلب شریک اند، که مى خواهند با وصل به محبوب، خلاى را از خود پر کنند.
پس بنده مخلص که اخلاص خود را با محبت به خدا اظهار مى دارد، هیچ هدفى جز این ندارد که خدا هم او را دوست بدارد، همانطور که او خدا را دوست مى دارد و خدا براى او باشد همانطور که او براى خدا است، این است حقیقت امر.
چیزى که هست خداى سبحان در کلام مجیدش هر حبى را حب نمى شمارد چون حب«که حقیقتش علقه و رابطه‌اى است میان دو چیز» وقتى حب واقعى است که با ناموس حب حاکم در عالم وجود، هماهنگ باشد، چون دوست داشتن هر چیز مستلزم دوست داشتن همه متعلقات آن است و باعث مى شود که انسان در برابر هر چیزى که در جانب محبوب است تسلیم باشد.

📓ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۳، ص۲۴۸
‌‌
‌‌رسانه المیزان؛
رسانهٔ‌اختصاصی‌نشرافکارعلامه‌طباطبایی‹ره›

©️ @AlmizanMedia
2024/11/16 12:46:42
Back to Top
HTML Embed Code: