Telegram Web Link
تنها فردی که لایقِ عشق است
کسی است که :
معنیِ حرفهایِ نزده‌ات را بهتر
از خودت بفهمد ...


لئون تروتسکی

https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
برف را دوست دارم
همچو باران
هر دو فقط می آیند
و
رفتن را نیاموخته اند

#سیما_علیزاده

@Alizadeh4755Sima
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsima
گفت من خیلی آدم مستقل و قوی هستم و به هیچ کسی نیاز ندارم،
حتی وقتی مشکلی دارم، خودم از پس خودم برمیام،
نگاه چشمای خسته اش کردم و بهش گفتم،
چون والدینی داشتی که به نیازهای عاطفیت پاسخ نمیدادن و تو هم مجبور بودی که خودت باشی و خودت.
در واقع همه اینها از تروماهای کودکی میان!
چون هیچ کس بهت نگفت اشکال نداره اگه گاهی ضعیف باشی و کم بیاری،
خیلی خوبه اگه گاهی از بقیه کمک بخوای و به دیگران نزدیک بشی،
اشکال نداره اگه عیب هات رو کسی ببینه و در آغوشت بگیره،
اشکهاش سرازیر شد و گفت آخه من میترسم،
میترسم از اینکه دیوار دفاعیم رو بشکنم و کسی نباشه که من رو بپذیره و بخواد..!!
و بهش گفتم دقیقا مشکل همین دیوار دفاعیه..
دیواری که از کودکی ایجاد شده تا ازت محافظت کنه ولی الان فقط داره در تنهایی تو رو حبس میکنه،
باید سعی کنی بشکنیش و بیرون بیای،
چون قوی ترین آدم ها هم نیاز به عشق دارن،
مستقل ترین آدم ها هم نیاز به کمک دارن.

#پریسا_زمانیان

https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
🍀روز عشاق

کاش یاد گرفته بودیم که عشق معامله نیست،
به چنگ در آوردن نیست مالکیت نیست
و آن را نباید با تغییرات هورمونی اشتباه گرفت.
کاش یاد گرفته بودیم قبای هر احساس بر عشق نپوشانیم
کاش یاد گرفته بودیم
بی بهانه دوست داشتن ها را و این که دوست داشتن نیاز به یک روز وتاریخ و مناسبت ندارد
یاد گرفته بودیم مهربانی کردن زمان نمی‌خواهد
یاد گرفته بودیم سکوت نکنیم
یاد گرفته بودیم بیان عشق نیاز به تقویم ندارد
یاد گرفته بودیم که اول خودمان را دوست داشته باشیم بعد دیگری را
چراکه
اگر به دنبال عشقیم به آن دو چشمانی که در آینه ما را می نگرند نگاه کنیم و لبخندی ارزانی ا ش بداریم
چرا که عشق، آدمی را از لبه پرتگاه به پرواز در می آورد و از پیله های مرده پروانه می سازد
و تنهاعشق
و تنها عشق است که تا ابد بی قاعده است

#سیما_علیزاده



@Alizadeh4755Sima
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsima
🍀ولنتاین

روز عشق می نامندش و چه عبث. چرا که عشق را نه در رنگ و نه زمان و نه در تقویم نمیتوان زندانی کرد. تقدس دادن به روز و‌ مکان تنها خاص آدمیست . برای انسان سخن گفتن از عشق که اولین تجربه در زندگی این دنیا را در شنیدن صدای قلب یک انسان دیگر یافته است در حالیکه نه قدرت بینایی دارد و نه توانایی سخن گفتن ، کاری است بس بیهوده . عشق نبرد زندگیست .
اگر روزی صدای طپش قلب خود را نشنیده باشی و مهر را در نگاهی نیافتی، پس چیزی از عشق نمیدانی در آن صورت در زنده بودن خودت باید شک بکنی حال میخواهد ولنتاین باشد یا سپندارمذگان. هر روز، روز عشق است .

#سیما_علیزاده

@Alizadeh4755Sima
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsimai
من از كجا بايد مى دانستم
چقدر بايد بگذرد ، تا باور كنم                                
گاهى يك نداشتن
همه دلتنگيت مى شود
و گاهى يك تو
همه چيزت را
با خودش مى برد
و من از تو
تنها،
تنهاييم را فهميدم . . .

امير وجود

https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
قبای عشق به هر احساسی پوشاندن
بیهوده است
عشق به وقتش
اگر به سراغ آدمی نیاید
همان به که گمشده بماند ...

#سيما_عليزاده



@Alizadeh4755Sima
https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsima
🍀قلعه ایزد خواست
دروازه تاریخ فارس

تنها دیدار از یک بنای تاریخی ۲۰۰۰ ساله می تواند رنج و سختی راه با اتوبوس را تحمل پذیر کند.دیدار از بنایی که نیاکانمان در سالهای بسیار دور آن را بنا کرده اند تا که  تعجب همگان را در حال حاضر برانگیزانند.
" قلعه ایزد خواست " و ایزد را سپاس که خواست تا که لشکری به جهت برودت برف و سرما به دیار باقی بشتابند تا که بر فراز تپه ای رسوبی در جوار رودخانه ای پر آب که اینک خشک است، قلعه ای ساخته شود. (روایت دهخدا) قلعه ای که به عنوان اولین آپارتمانهای بشر از آنها یاد میشود.آپارتمانهایی که حتی سازه ای چون بالکن را نیز داشتند . جا کم نبود و زمین هم فراوان ، اما ترجیح بر این بوده که بر روی تپه ای و در چندین طبقه ساخته شوند که با خندقی محصور شده باشد با یک راه ورود، تا که از گزند انسانهای ناپاک و طماع در امان باشند.
برای رسیدن به قلعه در مسیر اصفهان به شیراز به فاصله یک ساعتی از شهررضا به شهر ایزدخواست میرسیم. صبح هنگام است و مهمان بوم گردی کروشک ( ظرفی که در آن انگور را به شیره بدل میکنند )بوی نان محلی آدمی را مست میکند. بوم گردی خانه آبا و اجدادیست که نوادگان آن را بازسازی و تبدیل به اقامتگاهی کرده اند   تا که آرامش را هدیه دهند. حتی اتاق نمک را نیز تعبیه کرده اند برای ماندن در آن فضا و آرام گرفتن از همه استرسها.می گویند جشنواره شیره انگور هم برگزار می کنند اما در این صبح دل انگیز مهمان سفره صبحانه شان هستیم که میزبان،با شورو التهاب و البته غرور از نان ایزدخواست می گوید" نانی کامل و خوش طعم که بیشتر تاریخ نویسان در گذشته های دور و نزدیک نیز از آن یاد کرده اند".این قوت غالب ایران زمین.
قلعه در وسط شهر قرار دارد که به آن قلعه سرسنگ و یا قلعه کهنه هم می گویند دومین بنای خشتی ایران بعد از ارگ بم است و جهانگردان زیادی از آن نام برده و تصویرش را کشیده اند حتی ارنست هولستر آلمانی نیز عکسهایی از آن گرفته است. قدمت آن به دوره ساسانیان بازمیگردد در ۵ طبقه با ارتفاعی برابر با ۲۲ متر ( نشان دهنده شکوه معماری دوره ساسانیان ). قلعه فقط یک در ورودی داشته که پلی متحرک قلعه را به سطح مجاور مرتبط میکرده است . البته از درب اصلی و سردر و پل متحرک چیزی بجا نمانده است تپه ای که قلعه بر روی آن بنا شده بشکل یک کشتی است و درون قلعه خانه ها حیاط ندارند و پشت بام طبقه اول حیاط طبقه دوم است. همانند معماری که در ماسوله و مریوان و ... می بینیم با استفاده از چوبهای اضافی خارج شده از سقف، بالکنها طراحی شده اند. محل ساخت قلعه بسیار هوشمندانه انتخاب شده است چرا که اطراف آن را خندقهای عمیق (تا ۱۵ متر)احاطه کرده است که نفوذ را غیرممکن میساخته است.دژیست محکم بر بلندای تپه که سالیان سال اجازه تسخیر توسط دشمنان را نداده است اما اینک در برابر جولان باد و فرسایش خاک اندک اندک در حال فرو ریختن است.از درب اصلی میگذریم و قدم بر خیابانی میگذاریم که خانه ها در دو طرفش صف کشیده اند و حجره هایی که داد و ستد در آنها جریان داشته است. اگر گوشها را تیز کنی شاید صدای فروشنده هایی را که به هر ترفند کالای خود را می فروختند را میتوانستی بشنوی.گذر از این خیابان قدم زدن در طول تاریخ است. به چهارطاقی زیبا میرسیم بازمانده از یک آتشکده ای که دیواره کناری آن در اثر زمین لرزه فروریخته است. محلی برای نیایش و سندی براین که درباریان و اعیان نیز در این قلعه سکونت داشته اند. همچون دیگر آتشکده های ایران، بعدها با افزودن محراب و منبر به مسجد ( می گویند اولین در ایران است ) تبدیل شده است.برای رسیدن به انتهای قلعه طولی برابر با ۳۳۲ متر را بایستی طی کرد. از درب قلعه تا انتها از خیابانی گذر می کنیم که تاریخ کهن در آن نفس می کشد و با گذر از خانه ها و چهار تاقی و حمام، در انتهای قلعه درست در نوک این کشتی عظیم، به کتابخانه میرسیم. به جایی که نیاکانمان برای آن ارزشی والا قائل بودند.(سرانه مطالعه هر ایرانی امروزه فقط ۶ دقیقه است!) کتابخانه تا حدود زیادی سالم است و درون آن طاقچه هایی برای گذاشتن کتابها طراحی شده است.تمامی خانه دارای پنجره به بیرون از قلعه بودند و برخی نیز دارای بالکن، که براحتی بیرون از قلعه را مشاهده میکردند. بیرون از قلعه کاروانسرای عباسی و در کنارش پل رودخانه (زمانی رودخانه ای پر آب از زیرش می گذشته که اینک خشک است و بی آب) که به دوران صفوی ساخته شده اند نیز به زیبایی رخ می نمایند.محلی برای استراحت کاروان داران. صدای زنگوله های شتران و اسبها را میتوان شنید وقتی که رونقی بر این کاروانسرا بود.قلعه ایزدخواست بسیار مورد توجه گردشگران غیر ایرانیست و دریغ که در خود ایران ناشناخته و مهجور است. امید که به خواست ایزد خورشید بر فراز قلعه ایزخواست فروزانتر بدرخشد.

۱۸بهمن ماه ۱۴۰۲
#سیما_علیزاده

https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
Instagram.com/alizadehdrsima
بوم گردی کروشک

https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
نقاشیهای باقیمانده از قلعه

https://www.tg-me.com/Alizadeh47Sima
2024/11/16 07:00:11
Back to Top
HTML Embed Code: