Forwarded from دختری که دوست داشت خدا باشد🌿
زنگ بزن بهش بگو «ترسیدم صدات يادم بره!»
او هم شما را می خواست؟
به اندازه یک قرن ساکت ماند...
بعد گفت: "هیچوقت مطمئن نشدم!"
#فریبا_وفی
@ahm_poem ☕️🌿
به اندازه یک قرن ساکت ماند...
بعد گفت: "هیچوقت مطمئن نشدم!"
#فریبا_وفی
@ahm_poem ☕️🌿
آدمهایی که میرن هیچ وقت دلتنگ ما نمیشن چون اگه قرار بود دلتنگ بشن نمی رفتن...
اگه یه روزی برگشتن دلشون برای خودشون تنگ شده وقتی کنار ما بودن... برای حال خوبشون کنار ما ...
@ahm_poem ☕️🌿
اگه یه روزی برگشتن دلشون برای خودشون تنگ شده وقتی کنار ما بودن... برای حال خوبشون کنار ما ...
@ahm_poem ☕️🌿
دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و بهار بود و پنجره باز...
استاد شفیعی کدکنی رو به ما دانشجو ها :
خاک بر سرِ دانشجویی که عاشق نشود!
همين!
#شهاب_سليمانى
استاد شفیعی کدکنی رو به ما دانشجو ها :
خاک بر سرِ دانشجویی که عاشق نشود!
همين!
#شهاب_سليمانى
هر هفت سال همه سلولهای بدن ادم
یه دور میمیرن و دوباره تولید میشن
یعنی هفت سال دیگه شما یه آدم جدیدی هستید و اونی که رفته رو نه لمس کردین و نه بوسیدین!
یه دور میمیرن و دوباره تولید میشن
یعنی هفت سال دیگه شما یه آدم جدیدی هستید و اونی که رفته رو نه لمس کردین و نه بوسیدین!
گفته بودم به " تو " این بار " شما " یادت هست ؟
معنی " تـو " شدنت را به " شما " میفهمی ؟
#علی_لنگرودی
@ahm_poem 🌿☕️
گفته بودم به " تو " این بار " شما " یادت هست ؟
معنی " تـو " شدنت را به " شما " میفهمی ؟
#علی_لنگرودی
@ahm_poem 🌿☕️