Telegram Web Link
ادب‌سار
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی            «بخش چهاردهم»            گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #مبهمات = پوشیده‌ها، اَچمان، اَچم‌ها (اَ+چَم+ها) #مترادف = همتا، هم‌چم، هم‌مایه…
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»


🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی
           «بخش پانزدهم»
           گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی


#مشتغل (مُشتغِل): روی گرداننده
#مشتغل_عنه : واگذاشته
#مشتق (مُشتَق): برگرفته، شکافته، جدا گشته، گرفته، جُدامَد
#مشتقات : جُدامدها، برگرفتگان
#مشدد (مُشَدد): بافشاره، واژآواپذیر

#مصدر : کنش‌گون، بُنیادواژه
#مصدر_اصلی : کنش بنیادین، کنش خانیک (بُنیک).
#مصدر_بسیط : کنش ساده
#مصدر_جعلی :کنش ساختگی
#مصدر_صناعی : کنش ساختگی

#مصدر_متعدی : گذراکنش، کنش‌کنان
#مصدر_مخفف : کاهیده کنش
#مصدر_مرخم (مُرَخّم): کاهیده کنش
#مصدر_مرکب : کنش آمیزه، آمیخته‌کنش
#مصدری : کنشی

#مصغر (مُصَغَر): کوچک نمود، کوچک شده، کهیده
#مضارع_التزامی : کنونه‌ی واداری
#مضارع : کنونه
#مضاف_و_مضاف_الیه : فزود و فزایش، فزاینده
#مضاف : افزا، فزوده
#مضاف_الیه : فزاینده، برگیر، (پیشنهاد نگارنده: فزایش نشان)

#معدود : شمرده، اندک
#معدوله : ناخوانه
#معرفه : شناخته
#معرفه_جنسی : شناسه ی گونه‌ای/گونی، (پیشنهاد نگارنده: شناسه‌ی ژادین)


دنباله دارد
#پارسی_پاک


🖋📋 برجسته‌ترین بازخن‌ها (منابع):
۱- پیوست‌های فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشه‌شناسی، محمدعلی داعی‌الاسلام
۳- فرهنگ ریشه‌شناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری


📋🖋 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻احقر = خوارتر، خُردتر، کوچک‌تر، کِهین
🔻تحقیر = کوچک‌شماری، کوچک‌بینی، زبونی، خواری، خوارسازی، خوارداشت، پست‌شمردن، تَرمینیدن، تَرمینِش، هاژِش
🔻تحقیرا = به‌خواری، به‌زبونی
🔻تحقیرکردن = تَرمینیدن، خوارشمردن، هاژیدن
🔻تحقیرانه = خواراَنگارانه، هاژانه
🔻حقارت = خواری، خُردی، زبونی، پستی
🔻حقیر = پست، فرومایه، بیمایه، کوچک، هاژ، کِهتَر، خوار، خُرد، زبون، پَچیز، نَچیز، ناچیز
🔻حقیرجثه = ریزپیکر، خُردتََن، رنجور، لاغر، لاغرمردنی، زَوَنگ
🔻حقیر شدن = کوچک‌شدن، خوارشدن، پست‌شدن
🔻حقیرشمردن = کوچک‌شمردن، کوچک‌بینی، خوارسازی، خوارداشت، پست‌شمردن، تَرمینیدن، تَرمینِش، هاژِش
🔻حقیری = پستی، خواری، زبونی
🔻محقّر = ناچیز، کوچک، خرد، اندک، هاژ، هاژه، خوار، زبون، کوتاه، اندک، ریزه

نمونه:
🔺از جانب او فقط توهین و تحقیر نصیب ما است =
از سوی او تنها ناسزا و خواری بهره‌ی ماست
از او تنها ناسزا و خوارداشت به ما می‌رسد

🔺هر نوع برخورد تحقیرانه با طفل، به روانش صدمه می‌زند =
هر گونه برخورد خواراَنگارانه با کودک، به روانش آسیب می‌زند

🔺به کلبه‌ی محقر ما خوش آمدید =
به کلبه‌ی کوچک ما خوش آمدید

🔺هیچ کوچکی را حقیر نشمارید =
هیچ کوچکی را پست/خوار مَشمارید

🔺از سراپایش حقارت می‌بارید =
از سراپایش خواری می‌بارید
از سراپایش زبونی می‌بارید
از سراپایش پستی می‌بارید

🔺این حقیر سراپا تقصیر =
(این سخنواره را هرگز بکار مبرید، در فرهنگ ایرانی نیست)، من


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#احقر #تحقیر #تحقیرا #تحقیرانه #حقارت #حقیر #حقیری #محقر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸


نخستین رویه از نبیگ(کتاب) «زبان پاک» از #احمد_کسروی درباره‌ی پارسی سره


@AdabSar
تو بیدار باش و جَهاندار باش
جَهان‌دیدگان را خریدار باش

به‌جز داد و خوبی مکُن در جهان
پناهِ کِهان باش و فرّ‌ِ مِهان

به دینارْ کم ناز و بخشنده باش
همان داددِه باش و فرخنده باش

مزن بر کم‌آزار بانگِ بلند
چو خواهی که بختت بود یارْمند
#فردوسی

باشد که:
سرَت برتر از کاویانی‌درفش


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🪸
🪸🪸

گر با دگران به ز منی
وای به من
ور با همه‌کس همچو منی
وای همه


#ابوسعید_ابوالخیر
#چکامه_پارسی

@AdabSar

هرجا که لب به خنده گشاید دهان تو
خونابه‌ای‌ست از لب چون ناردان تو

عشق(اشغ) تو بس‌که بر دل خسرو زده‌ست زخم
گر هست امید زیستنم هم به جان تو


#امیرخسرو_دهلوی
#چکامه_پارسی

🌅@AdabSar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

برش کوتاهی از دیدگاه #میرجلال_الدین_کزازی درباره‌ی گرایش به کاربرد واژه‌های پارسی در گفتار و نوشتار


📔 @AdabSar

بوستان بر سرو دارد آن نگار دلستان
آن نگار دلستان بر سرو دارد بوستان


#ذوالفقار_شروانی
#چکامه_پارسی

@AdabSar

چمن شد از گل صدبرگ تازه دلبروار
بهار یافت بهاری ز باد در گلزار


#ذوالفقار_شروانی
#چکامه_پارسی


*صد: از پارسی سد
@AdabSar
🔲🔘 توان زبان پارسی
گردآوری #بزرگمهر_صالحی
بخش نخست


توان زبان پارسی (یکی از ده‌ها زبان ایرانی) در واژه‌سازی از همه هماوردهای خویش در درازنای تاریخ نمایان‌تر است.
همه‌ی واژگان زیر از ریشه‌ی رابه‌ی (فعل) دانستن هستند و همه دارای مانیک (معنای) ویژه‌ی خود هستند که برابر برخی از آن‌ها در زبان‌های دیگر وجود ندارد و باید با یک سهان (جمله) آن را بر زبان آورد. اکنون بخشی از آن را بررسی می‌کنیم.

دان = دان
دان + ا = دانا
دان + ا + ی = دانایی
دان + ا + مرد = دانامرد
دان + ا + تر = داناتر
دان + ا + کی = داناکی (علم)
دان + ا + یان = دانایان (علما)
دان + ا + دل = دانادل (آگاه و واقف)
دان + ا + سر = داناسر (خردمند)
دان + ا + سخن = داناسخن (داننده‌ی سخن‌های نیک)
دان + ست = دانست
دان + ست + ه = دانسته
دان + ست + ه + گی = دانستگی
دان + ست + نی = دانستنی
دان + ست + نی + ها = دانستنی‌ها
دان + ست + ن = دانستن

دان + ست + ار = دانستار
دان + نده = داننده
دان + نده + گی = داننده‌گی
دان + ش = دانش
دان + ش + مند = دانشمند
دان + ش + مند + انه = دانشمندانه
دان + ش + جو = دانشجو
دان + ش + جو + ی = دانشجویی
دان + ش + جو + یان = دانشجویان
دان + ش + گاه = دانشگاه
دان + ش + کاه = دانش‌کاه (کاهنده‌ی دانش)
دان + ش + کده = دانشکده
دان + ش + یار = دانشیار
دان + ش + پژوه = دانش‌پژوه
دان + ش + ورز = دانشورز
دان + ش + خواه = دانش‌خواه

دان + ش + گر = دانش‌گر
دان + ش + نویس = دانش‌نویس
دان + ش + نامه = دانشنامه
دان + ش + نامه + نویس = دانشنامه نویس
دان + ش + ساز = دانش‌ساز
دان + ش + وار = دانش‌وار
دان + ش + اندیش = دانش‌اندیش
دان + ش + آموز = دانش‌آموز
دان + ش + آور = دانش آور
دان + ش + سرا = دانشسرا
دان + ش + افزا = دانش‌افزا
دان + ش + اندوز = دانش‌اندوز
دان + ش + دوست = دانش‌دوست
دان + ش + پرور = دانش‌پرور
دان + ش + پذیر = دانش‌پذیر
دان + ش + پرست = دانش‌پرست

دان + ش + سرشت = دانش‌سرشت
دان + ش + گستر = دانش‌گستر
دان + ش + گزین = دانش‌گزین
دان + ش + یاب = دانش‌یاب
دان + ش + آباد = دانش آباد
دان + ش + ستان = دانشستان (جایگاه دانش)
دان + ش + ستان = دانش ستان (دانش گیر)
دان + ش + آرا = دانش آرا
دان + ش + گیر = دانشگیر
دان + ش + افروز = دانش‌افروز
دان + ش + سا = دانشسا (همچون دانش)
دان + ش + خیز = دانش‌خیز
دان + ش + خَر = دانش‌خر
دان + ش + نیوش = دانش نیوش (گوش دادن به دانشی ویژه)
دان + ش + نما = دانشنما


🔲🔘 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔷پارسی‌گویی هماره جایگزین‌کردن واژه‌ای پارسی به‌جای واژه‌ی بیگانه نیست. گاهی می‌توان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژه‌ها پارسی‌اند، ولی به‌گونه‌ای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو می‌شوند.
در پی، شماری از این واژه‌ها را می‌آوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاری‌مان کنید.

#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژن‌گرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَس‌رَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینه‌ها(سلاح‌ها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گاب‌گـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
بکوشیم تا نیکی آریم و داد
خُنُک آن‌که پندِ پدر کرد یاد

بدانید کان کو منی‌فش بوَد
برِ مِهترانْ سختْ ناخَوش بوَد

دگر هر که دارد ز هر کارْ ننگ
بوَد زندگانیّ و روزیْش تنگ

درِ آز باشد دلِ سِفلَه‌مرد
برِ سِفلَگان تا توانی مگرد

هرآن‌کس که دانش نیابی برَش
مکُن ره‌گذر تا زیَد بر درَش
#فردوسی

امید آن‌که:
دلت زنده باشد به فرهنگ و هوش


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺

بردارم دل گر از جهان فرمایی
فرمان برم ار سود و زیان فرمایی

بنشینم اگر بر سر آتش گویی
برخیزم اگر از سر جان فرمایی


#ابوسعید_ابوالخیر
#چکامه_پارسی

@AdabSar
ادب‌سار
🔲🔘 توان زبان پارسی گردآوری #بزرگمهر_صالحی بخش نخست توان زبان پارسی (یکی از ده‌ها زبان ایرانی) در واژه‌سازی از همه هماوردهای خویش در درازنای تاریخ نمایان‌تر است. همه‌ی واژگان زیر از ریشه‌ی رابه‌ی (فعل) دانستن هستند و همه دارای مانیک (معنای)…
🔲🔘 توان زبان پارسی
          گردآوری #بزرگمهر_صالحی
          بخش دوم


توان زبان پارسی (یکی از ده‌ها زبان ایرانی) در واژه‌سازی از همه هماوردهای خویش در درازنای تاریخ نمایان‌تر است.
همه‌ی واژگان زیر از ریشه‌ی رابه‌ی (فعل) دانستن هستند و همه دارای مانیک (معنای) ویژه‌ی خود هستند که برابر برخی از آن‌ها در زبان‌های دیگر وجود ندارد و باید با یک سهان (جمله) آن را بر زبان آورد. اکنون بخشی از آن را بررسی می‌کنیم.

دان + ش + گریز = دانش‌گریز
دان + ش + آزما + یی = دانش‌آزمایی
دان + ش + آزرم = دانش‌آزرم
دا + ش + کار = دانش‌کار
دان + ش + آفرین + ی = دانش‌آفرینی (خلق کردن دانشی نو)
دان + ش + آگاه = دانش‌آگاه
دان + ش + آمیز = دانش‌آمیز (آمیختن چند دانش با هم)
دان + ش + رو = دانش‌رو
دان + ش + انباز = دانش‌انباز
دان + ش + زدا = دانش‌زدا (از بین بردن دانش)
دان + ش + پیما = دانش‌پیما
دان + ش + ستیز = دانش‌ستیز (مبارزه با علم و دانش)
دان + ش + افزار = دانش‌افزار (همچون نوشت‌افزار)
دان + ش + افشان = دانش‌افشان
دان + ش + آک = دانشاک (هر چیز دانستنی همچون خوراک، پوشاک)
دان + ش + ناک = دانشناک (همچون وحشتناک)
دان + ش ایک = دانشیک (علمی)
دان + ش + بد = دانشبُد (همانند ارتشبد، سپهبد)
دان + ش + گرد = دانشگرد (شهر دانش)

دان + ش + واره = دانش‌واره (همچون جشنواره)
دان + ش + بخش = دانش‌بخش (کار در راه دانش بدون مزد)
دان + ش + انگیز = دانش‌انگیز
دان + ش + بار = دانشبار (همچون خونبار)
دان + ش + پال = دانشپال (صافی دانش، همچون آش پال)
دان + ش + تاب = دانش‌تاب (همچون خورشید، دانش تابانیدن)
دان + ش + پیرا = دانش‌پیرا (پیراییدن دانش)
دان + ش + کاو = دانش‌کاو
دان + ش + بان = دانش‌بان
دان + ش + پا = دانشپا (پاییدن و مراقبت از دانش)
دان + ش + پرداز = دانش‌پرداز
دان + ش + هراس = دانش‌هراس
دان + ش + رُمب = دانش‌رمب (ویران کننده دانش)
دان + ش + رس + ی = دانش‌رسی (رسیدگی به موضوعات علمی)
دان + ش + ربا = دانش‌ربا (همانند آهن ربا)
نا + دان = نادان
نا + دان + ی = نادانی
نا + دان + ست + ه = نادانسته
نا + دان + ست + نی = نادانستنی

کار + دان = کاردان
هیچ + ن + دان = هیچ ندان
نیک + دان = نیک دان
ره + دان = ره‌دان
همه + چیز + دان = همه چیزدان
هنر + دان = هنردان
فیزیک + دان = فیزیکدان
شیمی + دان = شیمیدان
ریاضی + دان = ریاضیدان
تاریخ + دان = تاریخدان
خرده + دان = خرده دان
راز + دان = رازدان
زبان + دان = زبان دان
بسیار+ دان = بسیار دان
بی + دان + ش = بی‌دانش
باز + دان + ست + ن = بازدانستن
هو + دان = هودان (خوب دان)
باز + دان + ش + آور + ی = بازدانش آوری
آور + دان + یی = آوردانی (علم الیقین)
فُزود + دان + یی = فزوددانی (علم الجبر)
کیش + دان + یی = کیش‌دانی (علم شریعت)


🔲🔘 @AdabSar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

🔹دیدگاه #میرجلال_الدین_کزازی درباره‌ی پیوند افسانه‌ی سیمرغ و دانش پزشکی
به پاس کوشش خستگی‌ناپذیر پزشکان و پرستاران میهن و بزرگداشت #روز_پزشک

🔹سیمرغ نمادی است چند رویه و چند سویه در سامانه‌های نمادشناختی ایرانی. یکی از برجسته‌ترین این رویه‌ها و سویه‌ها پزشکی است.
سیمرغ نخستین کاردپزشک (جراح) ایران و جهان است.
نخستین زایمان کاردپزشکانه به راهنمونی او انجام گرفته است:
بدر آوردن رستم، نوزادی تهم و تنومند از زهدان رودابه و زایاندن او به یاری کاردپزشکی.


🩺 @AdabSar
هما ارژنگی - پورسینا
@AdabSar

...او شفابخش تن و اندیشه بود
کیمیاکاری محبت پیشه بود

آشنا بر دانش بحث و جدل
علم او گسترده تا اوج زحل

شد مهیا از نگارین خامه‌اش
گنج پُرباری چو «دانشنامه»اش...


🪐 «پورسینا» کیمیای روزگار
سرایش و گویش زیبای #هما_ارژنگی


#پورسینا #پور_سینا #روز_پزشک

🪐📚 @AdabSar
🏕 جشن خنکی هوا و جشن کشمین


دوازده ماه سال در ایران یا با جشن آغاز می‌شدند یا در یکی از روزهای نخستین ماه، جشن داشتند. شهریور از آن دسته ماه‌هایی بود که با جشن آغاز می‌شد و در دهه‌ی نخست چهار جشن داشت.

🪁 «جشن خنکی هوا» یا «جشن فغدیه» در اورمزد روز از شهریور برابر با یکم این ماه برگزار می‌شد. دو روز پس از آن، اردیبهشت روز از شهریور برابر با سوم این ماه روز برگزاری «جشن کشمین» بود. این هر دو جشن از آن سرزمین خوارزم، سغد باستان و فرارود (ماوراءالنهر) بودند.

🛶 خوارزم و سغد به بخش‌هایی از اَپاختر(شمال) خراسان، تاجیکستان و ازبکستان کنونی گفته می‌شود که در گذشته بخشی از خاک ایران بودند.

⛵️ جشن فغدیه یا خنکی هوا نوید فرو افتادن گرمای توان‌فرسای امردادماه را می‌داد و مردم را آگاه می‌کرد که هوا کم‌کم رو به خنکی می‌رود و پاییز دیگری در راه است.

🏖 درباره‌ی جشن کشمین همین اندازه می‌دانیم که با بازاری بزرگ و همگانی، جشن و بازی‌های گروهی همراه بود. در دی به‌مهر روز (پانزدهم) شهریور نیز جشنی در همین سرزمین به نام «بازار همگانی» برگزار می‌شد.

🪁 جشن فغدیه یا خنکی هوا وجشن کشمین که گویا دیرینگی آن‌ها به زمان هخامنشیان و شاید پیش از هخامنشیان می‌رسد، از جشن‌های فراموش شده‌ی ایران هستند و درباره‌ی آن‌ها دانشی برای ما نمانده است. به دید می‌رسد این جشن‌ها و برماندهای (آثار) فرهنگی آن با تازش مغولان به ایران از میان رفت.


#پریسا_امام_وردیلو

#جشن_های_ایرانی #جشن_کشمین #جشن_خنکی_هوا #جشن_فغدیه #شهریورگان


📚 برگرفته از:
۱- جشن‌های فراموش شده ایران باستان #مریم_نوذری و #بهروز_بیگوند
۲- تارنمای فرهنگنامه


🎢🎠 @AdabSar
خرَد همچو آب‌ست و دانش زمین
بِدان کین جدا وان جدا نیست زین

خردمند گر* مردمِ پارسا
چو جایی سخن رانَد از پادشا

همه سَخته باید که رانَد سخن
که گفتارِ نیکو نگردد کهن

نباید که گویی به جز نیکُوی
وگر بد سراید نگر نشنوی

چه گفت آن سخن‌گوی پاسخ‌نیوش
که دیوار دارد به گفتار گوش
#فردوسی
_
*گر=یا

امید که:
چو شهریورت باد پیروزگر
به نام بزرگیّ و فرّ و هنر


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🔥 شهریورگان، جشن بزرگداشت شهریاران دانا


🍃🍂 شهریورگان یکی از جشن‌های بسیار کهن ده روز نخست شهریور و از دسته‌ی جشن‌های دوازدگانه‌ی سال در ایران باستان بود که پس از پیدایش کیش زرتشتی ریخت دینی یافت. این جشن در گاهشمار کهن ایرانی برابر با روز چهارم شهریور(شهریور روز از شهریور ماه) برگزار می‌شد.
واژه‌ی شهریور برگرفته از واژه‌ی اوستایی «خشَترَه وَئیریَه» (کشور یا شهریاری + آرزو) به چمار (معنی) شهر و شهریاری شایسته، آرزو شده و نیرومند و همچنین آرمانشهر داری است. این واژه در پارسی پهلوی «خشتریور» بود.

🍃🍂 شهریور نام یکی از امشاسپندان است که در جهان مینوی نماینده‌‌ی شهریاری نیرومند و باشکوه خدا بود که بخت و دارایی به مردم ارزانی می‌داشت و در جهان گیتایی یا زمین نگاهبان توپال‌ها (فلزات) و جنگ‌ابزارها بود و سیم و زر را چنان در میان آدمیان بخش (تقسیم) می‌کرد که دیو فتنه و آشوب نتواند بر زمین رخنه کند. در افسانه‌ها او خواهان فرّ و بزرگی و نیرومندی برای مردمان و دستگیری از نیازمندان است.
شهریور میان ایزدان که با پیدایش کیش زرتشتی امشاسپند یا فرشته نامیده شدند پس از بهمن جایگاه دوم را دارد. او نمود توانایی و شکوه خدا است.

🍃🍂 «بیرونی» شهریورگان را که روز دستگیری از تهیدستان بود روز دوستی و آرزو نامید و آن را آذرجشن یا جشن آتش خواند. جشن‌های آذرگان، سده و سوری شماری دیگر از جشن‌های آتش هستند. هرچند که آتش‌افروزی آیین بیشتر جشن‌ها در ایران بود.
بیرونی از زبان «زادویه» (موبد زرتشتی که آگاهی بسیاری از آیین‌های ایرانی به بیرونی داده) نوشته که شهریورگان جشنی خانگی است. این جشن در گذشته آغازگر زمستان و سرما بود که آتش‌های بزرگ در خانه‌ها می‌افروختند و خدا را می‌ستودند و برای خوردن خوراک و برپایی جشن و شادمانی گرد هم می‌آمدند. آن‌ها باور داشتند این آتش سرمای زمستان و چیزهایی را که برای گیاهان زیان‌آور است از میان می‌برد.

🍃🍂 در گذشته‌های دور سال دو بخش تابستان بزرگ و زمستان بزرگ داشت. بهار و پاییز هم بیش از سه هزار سال درازا ندارند. یک گمان این است که شهریورگان همان آذرگان است که در پایان تابستان بزرگ برگزار می‌شد و با دگرگونی در گاهشماری(تقویم) به چهار وَرشیم(فصل)، به دو جشن بخش شده است.

🍃🍂 و شهریورت باد پیروزگر
به نام و بزرگی و فرّ و هنر
در شاهنامه دو جا از شهریور نام برده شده؛ یکی آنجا که رستم نزد کیخسرو می‌رود و آغاز به بزرگداشت و ارجمند شمردن شاه می‌کند.
دیگری داستان رفتن بهرام گور به شکارگاه و کشتن شیران است که بر پایه‌ی شاهنامه روزی بود که «ابر شهریور» برآمد و همه‌جا پر از سیاهی شد.

🍃🍂 شهریور نماد سروری آرمانی خرد است که رها و آزاد از روش و کیش است.
در گات‌ها پس از ستایش شهریور از شهریاری مینویی و ویژگی‌های آن سخن رفته است:
«مرتو(انسان) از میان آن دو همچون راست‌کردار و پیشرفت‌دهنده و افزاینده منش پاک را برای خود برمی‌گزیند. ای مزدا پس هیچگاه پاسبان و رهبر دروغین و فریبکار با خودنمایی و مردم فریبی به پاکی از برای نام نیک و یاد نیک بهره‌مند نگردد.»
در نسک (کتاب) دینکرد آمده که بدترین پادشاه آن بددین و بدکنشی است که کُشنده‌ی بی‌گناهان باشد و پاداَفرَه (مجازات) یا کیفر، سزای آن کسی است که چنین دروغگویی را پادشاه کند.

🍃🍂 در نسک پهلوی بندهش آمده که گیاه شاهسپرغم یا شاهسپرم (ریحان) گیاه ویژه‌ی شهریور و آرامش‌بخش روان اندوهناک آدمی است. بوی شادی‌آفرین آن اندوه روان را می‌پالاید و چونان بوی پادشاهی است.
ابوالقاسم آخته نوشته است که شهریورگان جشن کشاورزان بود. در پایان تابستان و هنگام برداشت فراورده‌های کشاورزی، کشاورزان دست‌رنج خود را می‌دیدند و شاد می‌شدند. از سویی برای کشت پاییزه آماده می‌شدند که با نیایش و آیین‌های شاد همراه بود.

🍃🍂 امشاسپند شهریور در افسانه‌ها نرینه بود و امروز زرتشتیان روز شهریورگان را به شوند (دلیل) نماد شهریاری بر درون، خرد و رفتار، روز پدر نامیده‌اند. در ایران باستان روز نخست دی‌ماه روز خواهر و برادر(پیوند خواهر و برادری پادشاهان با مردم)، جشن بهمنگان در بهمن‌ماه روز مردان نیک‌اندیش و اسپندگان (سپندارمذگان) روز زن و زمین بود.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_شهریورگان #شهریورگان #آذرجشن


📚 بن‌
مایه‌ها:
۱- جشن‌ها و آیین‌های ایرانی #منصوره_میرفتاح
۲- گاهشماری و جشن های ایران باستان #هاشم_رضی
۳- جشن‌ها و آیین‌های شادمانی در ایران #ابوالقاسم_آخته


🔥🔥 @AdabSar 🔥
ادب‌سار
🔥 شهریورگان، جشن بزرگداشت شهریاران دانا 🍃🍂 شهریورگان یکی از جشن‌های بسیار کهن ده روز نخست شهریور و از دسته‌ی جشن‌های دوازدگانه‌ی سال در ایران باستان بود که پس از پیدایش کیش زرتشتی ریخت دینی یافت. این جشن در گاهشمار کهن ایرانی برابر با روز چهارم شهریور(شهریور…
🔥 شهریورگان و افسانه‌ی پایان یافتن پادشاهی اهریمن بر زمین


🔱 افسانه‌ی شهریورگان بازگوی‌ نبرد نخستین آدم روی زمین «گیومرت/گیومرتن» (کیومرث) با اهریمن است. در این افسانه گیومرت با یاری امشاسپند شهریور بر اهریمن پیروز شده و دوران پیروزی و شهریاری آدمیان بر زمین آغاز می‌شود.

🔱 گیومرت در اوستا «گیه‌مرتن» و در پهلوی «گیومرت/گیومرد» به چمار(معنای) «زنده‌ی میرا» یا «جان نیستی‌پذیر» است. گیومرت نخستین کسی است که اندیشید و آموزش و منش اهورامزدا را دریافت و از این روی با نام «نخست‌اندیش» از وی یاد شده است. درباره او در فروردین‌یشت از نیپیک (کتاب) یشت‌ها نوشته شده: «فَرَوَشی گیومرت اَشَون را می‌ستاییم، نخستین کسی که به گفتار و آموزش اهوره‌مزدا گوش فرا داد و از او خانواده و سرزمین‌های ایرانی و نژاد ایرانیان پدید آمد.»

🔱 در بخش چهارم نیپیک «بندهش» می‌خوانیم: «اهورامزدا همه‌ی فرشتگان را به همکاری در نبرد آفریدگان چنان گمارَد و ایستانَد که چون اهریمن آید هرکس آن دشمن خویش را به نبرد فراز گیرد»!
سپس به خویشکاری (وظیفه) هر یک از فرشتگان در این نبرد مینوی پرداخته و درباره‌ی شهریور نوشته: «چهارم از مینویان شهریور است. او از آفرینش ماتکیک (مادی)، توپال (فلز) را به خویش گرفت.[…] توپال را استواری از آسمان است.[…] اهریمن را توانِ از میان بردنِ توپال نباشد.»
در بخش پنجم به تازش اهریمن بر آفرینش و چگونگی نبرد گیومرت با اهریمن پرداخته و در بخش هشتم ناراسته (غیرمستقیم) درباره‌ی نبرد آفریدگان گیتی با اهریمن و پیوند شهریور با شهریاری گیومرت سخن گفته است: «ششم نبرد را گیومرت کرد. از آن جا که بر سپهر گیومرت پیدا بود، در تازش اهریمن به نبرد اختران و اباختران سی سال زیست». ولی نبرد گیومرت و اهریمن با مرگ گیومرت به پایان نرسید و پس از مرگ او فرزندانش با اهریمن جنگیدند که به نابودی دیوان و از کار افتادگی اهریمن انجامید. این آغاز شهریاری مردمان بر جهان بود. از آن جا که تن گیومرت از توپال (فلز) ساخته شده بود از تن او هفت گونه توپال پدید آمد.

🔱 نشان این هفت گونه توپال را که در بندهش از آن‌ها و پیوندشان با گیومرت سخن رفته می‌توان در نوشته‌ی «ابوریحان بیرونی» یافت. بیرونی نوشته است که شهریور روز چهارم از شهریورماه است و برای هم‌زمان شدن دو نام جشن است و آن را شهریورگان گویند. شهریور فرشته‌ای است که به گوهر هفت‌گانه مانند زر یا تلا (طلا)، سیم (نقره) و دیگر توپال‌ها که ساختاوری (صنعت) و پایداری جهان و مردم به آن‌ها بستگی دارد نگهبان است.

🔱 در داستان هوشنگ پیشدادی و دومین پادشاه افسانه‌ای ایران پس از گیومرس/گیومرت بخش پیدایش آهن در پیوند با شهریورگان است:
هوشنگ نخستین مرتوی (انسان) زمین بود که با دانش خود آهن را از دل سنگ بیرون آورد و با شناخت آن پیشه‌ی آهنگری بنیاد نهاد و بدان تبر، اره و تیشه ساخت. سپس با ساختن جوی‌ها بر سر دریاها آن‌ها را به دشت‌ها کشاند و کشاورزی را پدید آورد شد. پس زندگی کوچی نیز به یک‌جانشینی و شهرنشینی دگرگون شد.

🔱 با نگر (توجه) به این داستان‌های افسانه‌ای گفته می‌شود جشن شهریورگان در ایران باستان ویژه‌ی سپاهیان بوده و در آن زمان جشن شهریورگان را در پادگان‌ها و دژها برگزار می‌کردند و برای ارزشی که توپال‌ها داشتند ابزار جنگی را پاک نگه می‌داشتند.

🔱 بر پایه‌ی آگاهی‌های به‌جا مانده از ساسانیان پاک نگاه نداشتن توپال و رها کردن آن‌ها در جای نمناک گناه شمرده می‌شد.
«داراب پالتن» در «فرضیات‌نامه» نوشته است که شادی کردن، روزی دادن به لشکریان، بخشودن گنه‌کاران، دَهِشمندی به نیازمندان، دیدار با بزرگان و فرماندهان از آیین‌های شهریورگان است.

🔱 با این‌همه گفتنی است بخش بزرگی از آگاهی ما درباره‌ی جشن شهریورگان با گذر زمان و تازش‌های پی‌درپی از میان رفته و آنچه می‌دانیم ناچیز است که شاید هم کمی دستخوش دگرگونی شده باشد.
افسانه‌ی شهریورگان با اندکی دگرگونی به کیش مانوی نیز راه یافت.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_شهریورگان #شهریورگان #آذرجشن
1ea.ir/ABo4CBk


📚 برگر
فته از:
۱- تارنمای ایران‌بوم
۲- جشن‌ها و آیین‌های شادمانی در ایران #ابوالقاسم_آخته
۳- اوستا به گزارش #جلیل_دوستخواه
۴- بندهش به گزارش #مهرداد_بهار


🔥 @AdabSar
2024/10/01 16:35:11
Back to Top
HTML Embed Code: