ادبسار
🔥 دو افسانهی کمتر شنیده شده از کهنترین جشن جهان #جشن_سده که در نوشتار بزرگان آمده است: - در این روز فرزندان «مَشی» و «مَشیانه» (نخستین زن و مرد روی زمین که خود از ریواس روییده بودند) به ۱۰۰ تن رسیدند و از میان خود یک تن را به سروری برگزیدند. - فریدون پس…
🔥 سده، امید دمیدن سپیده و پایان سرمای اهریمنی
شادی مردم، دشمن اهریمن است.
فرهنگ توانای ایران همچون نگینی درخشان، روشنیبخش و راهگشای او در گذر زمان بوده است.
بر پایهی پژوهشها و با نگاه به افسانهها، بیشتر جشنهای ایرانی در پیوند با دگرگونیهای زمین و زیستبوم بودند در شماری از آنها پای یک یا چند پیروزی میهنی نیز در میان است.
مهرداد بهار و غیاثآبادی میگویند که #جشن_سده پیوندی با ست ۱۰۰ ندارد و «سَدَه» یا «سَذَه» در پارسی اوستایی به چم سپیدهدم است و جشن سده امیدی برای کاهش یافتن سرما است. بر این پایه، سَدَه، سَدَک یا سَذَک کنایه از آتش هستند.
ایرانیان ماههای دی و بهمن را که هوا بسیار سرد بود، زمان نیرومند شدن اهریمن میدانستند و برای پایان یافتن روزگار اهریمنی نیایش میکردند.
نویری نیز نوشته که سده جشنی بود که ایرانیان پس از بیرون کردن افراسیاب از ایران در زمان زَو پسر تهماسپ برگزار کردند.
🔥 @AdabSar
شادی مردم، دشمن اهریمن است.
فرهنگ توانای ایران همچون نگینی درخشان، روشنیبخش و راهگشای او در گذر زمان بوده است.
بر پایهی پژوهشها و با نگاه به افسانهها، بیشتر جشنهای ایرانی در پیوند با دگرگونیهای زمین و زیستبوم بودند در شماری از آنها پای یک یا چند پیروزی میهنی نیز در میان است.
مهرداد بهار و غیاثآبادی میگویند که #جشن_سده پیوندی با ست ۱۰۰ ندارد و «سَدَه» یا «سَذَه» در پارسی اوستایی به چم سپیدهدم است و جشن سده امیدی برای کاهش یافتن سرما است. بر این پایه، سَدَه، سَدَک یا سَذَک کنایه از آتش هستند.
ایرانیان ماههای دی و بهمن را که هوا بسیار سرد بود، زمان نیرومند شدن اهریمن میدانستند و برای پایان یافتن روزگار اهریمنی نیایش میکردند.
نویری نیز نوشته که سده جشنی بود که ایرانیان پس از بیرون کردن افراسیاب از ایران در زمان زَو پسر تهماسپ برگزار کردند.
🔥 @AdabSar
ادبسار
پویایی هر زبان زمانی آغاز میشود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی «بخش نهم» گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #ضمایر_مفعولی : نهانههای پذیرا #ضمایر : کَشاکها، نهانهها، جاینامها #ضمه (ضَمه):…
پویایی هر زبان زمانی آغاز میشود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
«بخش دهم»
گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی
#عدد_وصفی : شمارِ آرایی
#عدد_و_معدود : شمار و شمرده
#عدد : شمار، شماره، اشمار، مَر، ماریک
#عطف_بیان : گزاره، روشنساز، روشنکننده
#علم_کلام : سَخته شناسی
#غایب : نبوده، نابوده
#غیر_مستقیم : درهم ریخته، ناراسته
#غیر_ملفوظ : ناخواندنی، ناخوانه، ناگوییک، همخوان
#الف_مقصوره : الف کوتاه
#الف_وقایه : الف میانجی، الف میانگی، الف میانوند
#الفاظ : سخنها، گَپها، گویشها
#فاعل_مرکب : کناک آمیخته، آمیخته
#فاعل : پوینده، کارساز، کارگر، کارورز، کننده، کُنا، کناک
#فاعلی : پویندگی، کارورزی، کناکی، کُنایی
#فتحه : زَبَر(از نشانههای واتیک)
#فعل_امر : کُنش، پویه، گهواژه، کارواژهی دستوری یا فرمان
#فعل_بسیط : پویهی ساده، کنش ساده
#فعل_تام : کُنش اَنجامی
#فعل_خاص : کُنش ویژه، ویژه پویه
#فعل_ربطی : کُنِش پیوندی، پویهی پیوندی، کارواژهی پیوندی، گَهواژهی پیوندی
#فعل_لازم : کُنِش ناگُذر
#فعل_ماضی_ابعد : پویهی گذشتهی دورادور
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری
📋🖋 @AdabSar
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
«بخش دهم»
گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی
#عدد_وصفی : شمارِ آرایی
#عدد_و_معدود : شمار و شمرده
#عدد : شمار، شماره، اشمار، مَر، ماریک
#عطف_بیان : گزاره، روشنساز، روشنکننده
#علم_کلام : سَخته شناسی
#غایب : نبوده، نابوده
#غیر_مستقیم : درهم ریخته، ناراسته
#غیر_ملفوظ : ناخواندنی، ناخوانه، ناگوییک، همخوان
#الف_مقصوره : الف کوتاه
#الف_وقایه : الف میانجی، الف میانگی، الف میانوند
#الفاظ : سخنها، گَپها، گویشها
#فاعل_مرکب : کناک آمیخته، آمیخته
#فاعل : پوینده، کارساز، کارگر، کارورز، کننده، کُنا، کناک
#فاعلی : پویندگی، کارورزی، کناکی، کُنایی
#فتحه : زَبَر(از نشانههای واتیک)
#فعل_امر : کُنش، پویه، گهواژه، کارواژهی دستوری یا فرمان
#فعل_بسیط : پویهی ساده، کنش ساده
#فعل_تام : کُنش اَنجامی
#فعل_خاص : کُنش ویژه، ویژه پویه
#فعل_ربطی : کُنِش پیوندی، پویهی پیوندی، کارواژهی پیوندی، گَهواژهی پیوندی
#فعل_لازم : کُنِش ناگُذر
#فعل_ماضی_ابعد : پویهی گذشتهی دورادور
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری
📋🖋 @AdabSar
آیدا شاه قاسمی
@AdabSar
🌙 «تو که ماه بلند آسمونی»
ترانهی بومی و سراسر پارسی «لیلا و ماه»
با آواز زیبای «آیدا شاهقاسمی»
#ترانه_پارسی
🌕 @AdabSar
🌙 «تو که ماه بلند آسمونی»
ترانهی بومی و سراسر پارسی «لیلا و ماه»
با آواز زیبای «آیدا شاهقاسمی»
#ترانه_پارسی
🌕 @AdabSar
🌲 «به گیتی سرافراز و مِهتَر منم»
بسیار دیده و شنیدهایم که برخی در نوشتار یا گفتارشان میآورند: «بنده خوبم، حقیر را شرمنده کردید، نوکرتم، ...»!
از زمانی که از دشمنان شکست خوردیم و نیاگان پاک ما را به بردگی و کنیزی و بندگی بردند و به ما «موالی»(بردگان، نوکران، بندگان) گفتند، این خوی بنده و نوکر بودن در فرهنگ ما جا باز کرد و از آن پس زیر هرچه مینویسیم میآوریم «این حقیر، این حقیر سراپاتقصیر، الاحقر فلانی، بنده، بندهی کمترین، ...». و یا میگوییم «نوکر شما، چاکر شما، غلامتم، ...»!
و اینچنین فرهنگ توسریخوری را بههمراه این واژگان که از تازش دشمنان برایمان بهیادگار مانده است گسترش میدهیم. فرهنگی که در هیچ کشور پیشرفته و شهرمندی دیده نمیشود.
شایسته است به جای همهی این واژگان سبک و پست، با سربلندی و سرافرازانه بگوییم «من».
بدین گیتی اندر نشانه منم
سر راستی را بهانه منم
🌲 #مجید_دری
🌲 #پیام_پارسی
🌲 @AdabSar
بسیار دیده و شنیدهایم که برخی در نوشتار یا گفتارشان میآورند: «بنده خوبم، حقیر را شرمنده کردید، نوکرتم، ...»!
از زمانی که از دشمنان شکست خوردیم و نیاگان پاک ما را به بردگی و کنیزی و بندگی بردند و به ما «موالی»(بردگان، نوکران، بندگان) گفتند، این خوی بنده و نوکر بودن در فرهنگ ما جا باز کرد و از آن پس زیر هرچه مینویسیم میآوریم «این حقیر، این حقیر سراپاتقصیر، الاحقر فلانی، بنده، بندهی کمترین، ...». و یا میگوییم «نوکر شما، چاکر شما، غلامتم، ...»!
و اینچنین فرهنگ توسریخوری را بههمراه این واژگان که از تازش دشمنان برایمان بهیادگار مانده است گسترش میدهیم. فرهنگی که در هیچ کشور پیشرفته و شهرمندی دیده نمیشود.
شایسته است به جای همهی این واژگان سبک و پست، با سربلندی و سرافرازانه بگوییم «من».
بدین گیتی اندر نشانه منم
سر راستی را بهانه منم
🌲 #مجید_دری
🌲 #پیام_پارسی
🌲 @AdabSar
بپرهیز و جان را به یزدان سپار
به گیتی جز از تخمِ نیکی مکار
همه مرگْ راییم تا زندهایم
به بیچارگیدَر سَراَفگندهایم
نَه هرکس که شد پادْشاهی ببُرد
برفت و بزرگی کسی را سپرد
بپرهیز و خونِ بزرگان مریز
که نفرین بوَد بر تو تا رستخیز
#فردوسی
امید که:
نبینی جز از خوبی و خرّمی
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
به گیتی جز از تخمِ نیکی مکار
همه مرگْ راییم تا زندهایم
به بیچارگیدَر سَراَفگندهایم
نَه هرکس که شد پادْشاهی ببُرد
برفت و بزرگی کسی را سپرد
بپرهیز و خونِ بزرگان مریز
که نفرین بوَد بر تو تا رستخیز
#فردوسی
امید که:
نبینی جز از خوبی و خرّمی
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نقطه = ۱. دیل، تیل*، خال، ۲. گاه، بخش، گوشه، جا، ۳. کُیان، میانه، میانک(مرکز) ۴. نوک، لبه
🔻نقطه اتصال = پیوندگاه
🔻نقطه اتکاء = اَندَخسگاه(اَندَخس=پشتیبان)
🔻نقطه اثر = هِناگاه، دیلِِ کاربَست
🔻نقطه اوج = بالِست، اوجگاه
🔻نقطه تقارن = دیلِ یکسَنجی
🔻نقطه توقف = مانگاه(در خُنیا)
🔻نقطه ثقل = گرانیگاه
🔻نقطهچین = دیلچین
🔻نقطه حرکت = تازگاه
🔻نقطه حساس = سُهِشگاه
🔻نقطهدار = دیلدار
🔻نقطه دایره = میانَک پرهون
🔻نقطه روشن پرگار = دیل روشن پرگار، 1. میخ سپهر(=قطب فلک)، 2. میانک جهان
🔻نقطه زرین = دیل زرین
🔻نقطه شروع = آغازگاه
🔻نقطهضعف = گزک، آسيبگاه، زبونگاه
🔻نقطه عزیمت = یازگاه
🔻نقطه عطف = چرخِشگاه
🔻نقطهگذاری = دیلگذاری، نشانهگذاری
🔻نقطه مقابل = هَمخَوند(هم آوای هَمچَند)
🔻نقطه موهوم = دیلِِ پنداری
🔻نقطهنظر = دیدگاه، نگرگاه، نگرش
🔻نقاط / نُقَط = (نقطهها)، دیلها
✍️نمونه:
🔺نقطه سَرِ خط =
دیل سر رَج
🔺پارهخط، خط راستی است که بین دو نقطه محصور باشد =
رَجپاره، رَجی است که میان دو دیل کشیده شده باشد
🔺یک دایره، هم تقارنِ محوری دارد و هم تقارن نقطهای =
یک پَرهون، هم یکسَنجی گـِردگاهی دارد و هم یکسَنجی دیلگاهی
🔺عمیقترین نقطهی دنیا در اقیانوس آرام است =
ژرفترین جای گیتی در اَبَردریای آرام است
🔺بحثهای مفید به ظهور نقطهنظرهای جدید منجر میشود =
گفتمان سازنده به پیدایش دیدگاههای نو میانجامد
🔺در هر نقطهای از شهر قابل دسترسی است =
در هر گوشهای از شهر دستیافتنی است
* "تیل" واژهای دساتیری است و بهتر است که آن را بهکار نبریم("دساتیر" نام نَسک(کتاب) پیامبری دروغین به نام "ساسان پنجم" است که واژههای ساختگی آن مایهی گمراهی فرهنگنویسان و سرایندگان پس از خود شد. برخی از واژههای دساتیری امروز در میان پارسیزبانان رواگ(رواج) دارد).
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نقطه #نقاط #نقط
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نقطه = ۱. دیل، تیل*، خال، ۲. گاه، بخش، گوشه، جا، ۳. کُیان، میانه، میانک(مرکز) ۴. نوک، لبه
🔻نقطه اتصال = پیوندگاه
🔻نقطه اتکاء = اَندَخسگاه(اَندَخس=پشتیبان)
🔻نقطه اثر = هِناگاه، دیلِِ کاربَست
🔻نقطه اوج = بالِست، اوجگاه
🔻نقطه تقارن = دیلِ یکسَنجی
🔻نقطه توقف = مانگاه(در خُنیا)
🔻نقطه ثقل = گرانیگاه
🔻نقطهچین = دیلچین
🔻نقطه حرکت = تازگاه
🔻نقطه حساس = سُهِشگاه
🔻نقطهدار = دیلدار
🔻نقطه دایره = میانَک پرهون
🔻نقطه روشن پرگار = دیل روشن پرگار، 1. میخ سپهر(=قطب فلک)، 2. میانک جهان
🔻نقطه زرین = دیل زرین
🔻نقطه شروع = آغازگاه
🔻نقطهضعف = گزک، آسيبگاه، زبونگاه
🔻نقطه عزیمت = یازگاه
🔻نقطه عطف = چرخِشگاه
🔻نقطهگذاری = دیلگذاری، نشانهگذاری
🔻نقطه مقابل = هَمخَوند(هم آوای هَمچَند)
🔻نقطه موهوم = دیلِِ پنداری
🔻نقطهنظر = دیدگاه، نگرگاه، نگرش
🔻نقاط / نُقَط = (نقطهها)، دیلها
✍️نمونه:
🔺نقطه سَرِ خط =
دیل سر رَج
🔺پارهخط، خط راستی است که بین دو نقطه محصور باشد =
رَجپاره، رَجی است که میان دو دیل کشیده شده باشد
🔺یک دایره، هم تقارنِ محوری دارد و هم تقارن نقطهای =
یک پَرهون، هم یکسَنجی گـِردگاهی دارد و هم یکسَنجی دیلگاهی
🔺عمیقترین نقطهی دنیا در اقیانوس آرام است =
ژرفترین جای گیتی در اَبَردریای آرام است
🔺بحثهای مفید به ظهور نقطهنظرهای جدید منجر میشود =
گفتمان سازنده به پیدایش دیدگاههای نو میانجامد
🔺در هر نقطهای از شهر قابل دسترسی است =
در هر گوشهای از شهر دستیافتنی است
* "تیل" واژهای دساتیری است و بهتر است که آن را بهکار نبریم("دساتیر" نام نَسک(کتاب) پیامبری دروغین به نام "ساسان پنجم" است که واژههای ساختگی آن مایهی گمراهی فرهنگنویسان و سرایندگان پس از خود شد. برخی از واژههای دساتیری امروز در میان پارسیزبانان رواگ(رواج) دارد).
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#نقطه #نقاط #نقط
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌾 جشن بادبره؛ در ستایش ایزد باد
میگویند در هزارههای دور، هفت سال در سرزمین ما باد نوزید. پس از هفت سال و در «بادروز» از بهمن ماه چوپانی نزد خسرو رفت و گفت: دیشب بادی به آهستگی وزید و موی گوسپندان اندکی جنبید. این رویداد ایرانیان را شاد کرد و «جشن بادروزی» پدید آمد. بادروز، نام روز ۲۲ هر ماه در ایران باستان بود.
🌾 دربارهی این افسانه نوشتهاند: «شبان نزد کسرا رفت». «کسرا» عربی شدهی «خسرو» است و در گذشته تازیان به پادشاهان ایران کسرا میگفتند. در این داستانها نوشته نشده که فردید(منظور) کدام پادشاه ایران است. تنها میتوان گمان کرد که یکی از پادشاهان کهن، پیش از دورهی ساسانیان باشد.
🌾 ایرانیان یک هفته در سال بادروز را جشن میگرفتند. باد یکی از چهار آخشیج سپند(عنصر مقدس) و پاککننده بود. به این جشن «باذ وَرَه» هم میگفتند. در پارسی اوستایی «واتـَه»(باد) و ایزد نگاهبان آن از بزرگترین ایزدان ایرانی در باورهای زُروانی بشمار میرفتند.
🌾 بیرونی میگوید که در گومِس(قم)، اسپادانا(اصفهان) و شهرها و روستاهای نزدیک، در جشن بادروز کاروانهای شادی و بازارهای همگانی برپا میشد.
#جشن_های_ایرانی #بهمنگان
🌾 @AdabSar
🌾 جشن بادبره؛ در ستایش ایزد باد
میگویند در هزارههای دور، هفت سال در سرزمین ما باد نوزید. پس از هفت سال و در «بادروز» از بهمن ماه چوپانی نزد خسرو رفت و گفت: دیشب بادی به آهستگی وزید و موی گوسپندان اندکی جنبید. این رویداد ایرانیان را شاد کرد و «جشن بادروزی» پدید آمد. بادروز، نام روز ۲۲ هر ماه در ایران باستان بود.
🌾 دربارهی این افسانه نوشتهاند: «شبان نزد کسرا رفت». «کسرا» عربی شدهی «خسرو» است و در گذشته تازیان به پادشاهان ایران کسرا میگفتند. در این داستانها نوشته نشده که فردید(منظور) کدام پادشاه ایران است. تنها میتوان گمان کرد که یکی از پادشاهان کهن، پیش از دورهی ساسانیان باشد.
🌾 ایرانیان یک هفته در سال بادروز را جشن میگرفتند. باد یکی از چهار آخشیج سپند(عنصر مقدس) و پاککننده بود. به این جشن «باذ وَرَه» هم میگفتند. در پارسی اوستایی «واتـَه»(باد) و ایزد نگاهبان آن از بزرگترین ایزدان ایرانی در باورهای زُروانی بشمار میرفتند.
🌾 بیرونی میگوید که در گومِس(قم)، اسپادانا(اصفهان) و شهرها و روستاهای نزدیک، در جشن بادروز کاروانهای شادی و بازارهای همگانی برپا میشد.
#جشن_های_ایرانی #بهمنگان
🌾 @AdabSar
ادبسار
🔲 دنبالهی واژههای پارسی در زبان تازی ▪️شبداز = از پارسی شبدیز sab - diz، شبرنگ، اسب یکی از خسروان، از آهنگهای باربد، یکی از رنگها، کاخ خلیفهی عباسی ▫️شبِدِع = از پارسی شب، دغا(بدخیم، نادرست)، کژدم، اَزدا(داهیه) ▪️شِبذاره = از پارسی شپ: شتاب دارنده،…
🔲 دنبالهی واژههای پارسی در زبان تازی
▪️ شبَهَ = از پارسی شبه، سنگ سیاه و درخشان شبَک(شبَق)
▫️ شبَـَهان = از پارسی شبه (گیاه خاردار شبه)، سیاه تلَو، سیاه تَلی
▪️ شتُرُبان = از پارسی شتربان، ساربان.
▫️ شَجَم = از پارسی شجم، مَرگ، در پارسی: سرمای بسیار سخت، پتیاره(آسیب، بلا)
▪️ شَخرّب = از پارسی شَخ sax= زمین سخت، کوه، ستبر و سخت
▫️ شِخشیر = از پارسی شخشیر، چاهچور، چاقچور، گونهای شلوار زنانه
▪️ شَخیت، شَختیت = از پارسی شخیت، گرد و خاک بالا آمده و درخشان
▫️ شذُانق = بنگرید به سوذنبق
▪️ شَرارَت = از پارسی شَر، بَدی، پلیدی، بدکرداری، آشوبانگیزی، سَرکـشی
▫️ شَراس = از پارسی سِریش seris، سِریشُم، چسپ
▪️ شَربوش = از پارسی سرپوش، sar-pus
▫️ شَرجَب = از پارسی سرکوب sar-kub، هماورد، نیرومند، اسب خوب، اتاقی بر سر دِژ
▪️شَرز، شرزه = از پارسی شرز، تند و درشت و خشمگین، پرتوان
▫️ شَرسفه = از پارسی شرز
▪️ شَرسوف = از پارسی sarze شرزه، تندخوی
▫️ شرشَف، چرچف = از پارسی چادر شب، روتختی و یا روفرشی
▪️ شرُطِه e)sorta-) = از پارسی شرُتِه، شُرتا، بادهمراه، یارباد (بادیاری کننده)، باد سازگار
🔲 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وامواژهها در زبان عربی، شهابالدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ
✍ گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🔲 @AdabSar
▪️ شبَهَ = از پارسی شبه، سنگ سیاه و درخشان شبَک(شبَق)
▫️ شبَـَهان = از پارسی شبه (گیاه خاردار شبه)، سیاه تلَو، سیاه تَلی
▪️ شتُرُبان = از پارسی شتربان، ساربان.
▫️ شَجَم = از پارسی شجم، مَرگ، در پارسی: سرمای بسیار سخت، پتیاره(آسیب، بلا)
▪️ شَخرّب = از پارسی شَخ sax= زمین سخت، کوه، ستبر و سخت
▫️ شِخشیر = از پارسی شخشیر، چاهچور، چاقچور، گونهای شلوار زنانه
▪️ شَخیت، شَختیت = از پارسی شخیت، گرد و خاک بالا آمده و درخشان
▫️ شذُانق = بنگرید به سوذنبق
▪️ شَرارَت = از پارسی شَر، بَدی، پلیدی، بدکرداری، آشوبانگیزی، سَرکـشی
▫️ شَراس = از پارسی سِریش seris، سِریشُم، چسپ
▪️ شَربوش = از پارسی سرپوش، sar-pus
▫️ شَرجَب = از پارسی سرکوب sar-kub، هماورد، نیرومند، اسب خوب، اتاقی بر سر دِژ
▪️شَرز، شرزه = از پارسی شرز، تند و درشت و خشمگین، پرتوان
▫️ شَرسفه = از پارسی شرز
▪️ شَرسوف = از پارسی sarze شرزه، تندخوی
▫️ شرشَف، چرچف = از پارسی چادر شب، روتختی و یا روفرشی
▪️ شرُطِه e)sorta-) = از پارسی شرُتِه، شُرتا، بادهمراه، یارباد (بادیاری کننده)، باد سازگار
🔲 @AdabSar
دنباله دارد
📜 بازخنها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشتهی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وامواژهها در زبان عربی، شهابالدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ
✍ گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی
🔲 @AdabSar
🌱 ایرانشهر
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
سوم اردیبهشت ۱۴۰۲
با آوای «مریم»
به نام نامی ایران کنم آغاز
به مهر ایزد آبان شوم دریا
به پاک چشمهی روشن شوم جوشان
گوارا چون گلاب گومسر کاشان
خُجیر خندهی نوشین شوم شایان
بهار باور سبز زمین را آرزو دارم
به رُخبازنده رنگ جنگل و ِرگانه* دارم چشم
به جانکاهنده درد آن همی جانانه دارم گوش
بدان امّید تا روزی
اَلُوکِ* سینهی سوزان آن خاموش...
به ارژ* فَرّهی فرهنگ ایرانشهر
فروغ آتش وخشور زرتشت پیامآور
سرود رستگاری را
به پاس سهروردیهای بُنباور
همی مردانه میخوانم
به سان خسرو خوبان انوشروان
ز جام بادههای داد سرشارم
اگر سَد(صد) سنگ خارا سخت...
چو تیغ تیشهی اندیشهی فرهاد هشیارم!
به نام نامی ایران زَهی آغاز
زهی انجام
به مهرِ ایزد آبان زهی دریا
زهی باران
بهارِ باورِ سبزِ زمین را آرزو دارم!
〰〰〰
🌱 پینوشت:
و ِرگانه: جنگل هیرکانی. واژهی هیرکانی برگرفته از واژهی
و ِرگانه است
ارژ: ارج
الوک: اخگر آتش
#چکامه_پارسی
🌱 @AdabSar
🌱 ایرانشهر
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
سوم اردیبهشت ۱۴۰۲
با آوای «مریم»
به نام نامی ایران کنم آغاز
به مهر ایزد آبان شوم دریا
به پاک چشمهی روشن شوم جوشان
گوارا چون گلاب گومسر کاشان
خُجیر خندهی نوشین شوم شایان
بهار باور سبز زمین را آرزو دارم
به رُخبازنده رنگ جنگل و ِرگانه* دارم چشم
به جانکاهنده درد آن همی جانانه دارم گوش
بدان امّید تا روزی
اَلُوکِ* سینهی سوزان آن خاموش...
به ارژ* فَرّهی فرهنگ ایرانشهر
فروغ آتش وخشور زرتشت پیامآور
سرود رستگاری را
به پاس سهروردیهای بُنباور
همی مردانه میخوانم
به سان خسرو خوبان انوشروان
ز جام بادههای داد سرشارم
اگر سَد(صد) سنگ خارا سخت...
چو تیغ تیشهی اندیشهی فرهاد هشیارم!
به نام نامی ایران زَهی آغاز
زهی انجام
به مهرِ ایزد آبان زهی دریا
زهی باران
بهارِ باورِ سبزِ زمین را آرزو دارم!
〰〰〰
🌱 پینوشت:
و ِرگانه: جنگل هیرکانی. واژهی هیرکانی برگرفته از واژهی
و ِرگانه است
ارژ: ارج
الوک: اخگر آتش
#چکامه_پارسی
🌱 @AdabSar
هرآنکس که زایَد ببایدْش مُرد
اگر شهرْیارست اگر مَردِ خُرد
بدار و ببخش آنچه افزون بوَد
وز اندازهی خویش بیرون بوَد
نداری تنِ خویش را رنجهْ بس
که اندر جَهان نیست جاویدْ کس
چو با راستی باشی و مردمی
نبینی جز از خوبی و خرّمی
#فردوسی
امید که همواره:
دلِ ما پر از آفرین باد و مِهر
گزينش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌹
🌹🌹
اگر شهرْیارست اگر مَردِ خُرد
بدار و ببخش آنچه افزون بوَد
وز اندازهی خویش بیرون بوَد
نداری تنِ خویش را رنجهْ بس
که اندر جَهان نیست جاویدْ کس
چو با راستی باشی و مردمی
نبینی جز از خوبی و خرّمی
#فردوسی
امید که همواره:
دلِ ما پر از آفرین باد و مِهر
گزينش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌹
🌹🌹
🍷خیرهی خورشید
ديشب كه رویای* دلم روی تو را دید
ماه و ستاره بوسه از چشم تو میچید
تو خیره در ماهی و من هم خیره در او
بوسیدم آن ماهی كه او، آن ماه بوسید
مه تابش او، همچو او امید و مژده
مه نیست شه او آینه از شاه امید
دیشب كه غم* چونانِ شب، تاری و سرما
آیینهی مهر تو شد ماهی كه رخشید
دیگر مرا هم آرزویت گشته سودا
در بستری بی تو كه تنها ماه خندید
در تاری شب بودم و یخ چون زمستان
آنی به دم شاهی شدم زان بوس خورشید
خندیدم و جوشیدم و سوزان ز كامَش
آتش شدم رخشان شدم آندم كه بوسید
دیشب شبی بود و مه و امروز خورشید
در بسترم مه بود و هم خورشید تابید
من بوسه از خورشید و او بیتاب رفتن
من خیرهی خورشيدیاش خشمم بخندید
امروز روز واپسین مهرش پسینگه
رخ باخته در باختر خورم خرامید
امشب به یاد دیشب و مهتاب و بوسه
گه خنده و گه گریه و جانم خراشید
باز آمد آن شبهای شب سرمایی و سرد
گرداب دردم دم دمید امید خوابید
امشب شب سرد و سياه رفتن توست
چشمم تنم دستم لبم لرزید، لرزید
#سیامک_بدیعی
#چکامه_پارسی
*رویا و غم: واژههای بیگانه
🍷 @AdabSar
🍷خیرهی خورشید
ديشب كه رویای* دلم روی تو را دید
ماه و ستاره بوسه از چشم تو میچید
تو خیره در ماهی و من هم خیره در او
بوسیدم آن ماهی كه او، آن ماه بوسید
مه تابش او، همچو او امید و مژده
مه نیست شه او آینه از شاه امید
دیشب كه غم* چونانِ شب، تاری و سرما
آیینهی مهر تو شد ماهی كه رخشید
دیگر مرا هم آرزویت گشته سودا
در بستری بی تو كه تنها ماه خندید
در تاری شب بودم و یخ چون زمستان
آنی به دم شاهی شدم زان بوس خورشید
خندیدم و جوشیدم و سوزان ز كامَش
آتش شدم رخشان شدم آندم كه بوسید
دیشب شبی بود و مه و امروز خورشید
در بسترم مه بود و هم خورشید تابید
من بوسه از خورشید و او بیتاب رفتن
من خیرهی خورشيدیاش خشمم بخندید
امروز روز واپسین مهرش پسینگه
رخ باخته در باختر خورم خرامید
امشب به یاد دیشب و مهتاب و بوسه
گه خنده و گه گریه و جانم خراشید
باز آمد آن شبهای شب سرمایی و سرد
گرداب دردم دم دمید امید خوابید
امشب شب سرد و سياه رفتن توست
چشمم تنم دستم لبم لرزید، لرزید
#سیامک_بدیعی
#چکامه_پارسی
*رویا و غم: واژههای بیگانه
🍷 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻الان = اکنون، اینک، اینگاه، اینهنگام، همینگاه، همیندَم، ایندَم، هماکنون، هماینک، ایدَر
✍نمونه:
🔺الان میام، کمی طاقت بیارید =
هماینک میآیم، کمی تاب بیاورید
بهزودی میآیم، اَندی بَرتابید
🔺الان پشت فرمونم، نمیتونم صحبت کنیم =
اکنون پشت فرمان هستم، نمیتوانم سخن بگویم
🔺بیدار شو از خواب خوش ای خفته چهل سال
بنگر که ز یارانت نماندند کس «ایدَر» #ناصرخسرو
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#الان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻الان = اکنون، اینک، اینگاه، اینهنگام، همینگاه، همیندَم، ایندَم، هماکنون، هماینک، ایدَر
✍نمونه:
🔺الان میام، کمی طاقت بیارید =
هماینک میآیم، کمی تاب بیاورید
بهزودی میآیم، اَندی بَرتابید
🔺الان پشت فرمونم، نمیتونم صحبت کنیم =
اکنون پشت فرمان هستم، نمیتوانم سخن بگویم
🔺بیدار شو از خواب خوش ای خفته چهل سال
بنگر که ز یارانت نماندند کس «ایدَر» #ناصرخسرو
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#الان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
هر آنکس که او تاج و تختِ تو دید
عنان از بزرگی بباید کشید
نمانی همی در سرای سپنج
چه یازی به تخت و چه نازی به گنج
کنون ای هنرمندْمردِ دلیر
تو را زَرِّ زَرد آوریدهست زیر
همه نیکُوی باید و مردمی
جوانمردی و خوردن و خرُمی
جز اینَت نبینم همی بهرهای
اگر کهتر آیی و گر شهرهای
#فردوسی
امید که:
زِ هر بًد، تن پاکت آزاد باد.
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌹
🌹🌹
عنان از بزرگی بباید کشید
نمانی همی در سرای سپنج
چه یازی به تخت و چه نازی به گنج
کنون ای هنرمندْمردِ دلیر
تو را زَرِّ زَرد آوریدهست زیر
همه نیکُوی باید و مردمی
جوانمردی و خوردن و خرُمی
جز اینَت نبینم همی بهرهای
اگر کهتر آیی و گر شهرهای
#فردوسی
امید که:
زِ هر بًد، تن پاکت آزاد باد.
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌹
🌹🌹
اگر بد کنی چشم نیکی مدار
که هرگز نیارد گز انگور بار
نپندارم ای در خزان کِشته جو
که گندم ستانی به وقت درو
#سعدی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
اگر بد کنی چشم نیکی مدار
که هرگز نیارد گز انگور بار
نپندارم ای در خزان کِشته جو
که گندم ستانی به وقت درو
#سعدی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌍🌱 سپندارمذگان یا اسپندگان یکی از بزگترین و افسانهایترین جشنهای ایرانی در ستایش سپندارمذ، ایزدبانوی زمین، از مهین ایزدان(پس از پیدایش کیش زرتشتی از مهین فرشتگان)، نگهبان زمین، جانوران، سرسبزی و باروری، همچنین نماد مادری، مهربانی، فروتنی و بردباری بود.
سپندارمذ در ایران برنام(لقب) زمین و نماد اشغ(عشق) بود. زیرا با فروتنی و گذشت به همه مهر میورزید، زشت و زیبا را به یک چشم مینگریست و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود میپذیرفت.
این ایزدبانو به جانوران چراگاه میبخشید، از زاده شدن فرزندان نیک شادمان میشد و از راه رفتن زنان و مردان بداندیش و دزد آزرده میگشت ولی مادرانه تاب میآورد و در برابر بارها شکیبا بود. اسپندارمذگان در ایران باستان روز بزرگداشت زن و زمین بود. زیرا که زنان و زمین هر دو در ویژگیهای زایندگی، پدیدآوردن زندگی، باروری و رویش، هنباز(مشترک) بودند. این ویژگی از نام آنها و ریشهی یکسان زن و زمین نیز هویداست.
#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان
🌍🌱 @AdabSar
🌍🌱 سپندارمذگان یا اسپندگان یکی از بزگترین و افسانهایترین جشنهای ایرانی در ستایش سپندارمذ، ایزدبانوی زمین، از مهین ایزدان(پس از پیدایش کیش زرتشتی از مهین فرشتگان)، نگهبان زمین، جانوران، سرسبزی و باروری، همچنین نماد مادری، مهربانی، فروتنی و بردباری بود.
سپندارمذ در ایران برنام(لقب) زمین و نماد اشغ(عشق) بود. زیرا با فروتنی و گذشت به همه مهر میورزید، زشت و زیبا را به یک چشم مینگریست و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود میپذیرفت.
این ایزدبانو به جانوران چراگاه میبخشید، از زاده شدن فرزندان نیک شادمان میشد و از راه رفتن زنان و مردان بداندیش و دزد آزرده میگشت ولی مادرانه تاب میآورد و در برابر بارها شکیبا بود. اسپندارمذگان در ایران باستان روز بزرگداشت زن و زمین بود. زیرا که زنان و زمین هر دو در ویژگیهای زایندگی، پدیدآوردن زندگی، باروری و رویش، هنباز(مشترک) بودند. این ویژگی از نام آنها و ریشهی یکسان زن و زمین نیز هویداست.
#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان
🌍🌱 @AdabSar
ادبسار
پویایی هر زبان زمانی آغاز میشود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی «بخش دهم» گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #عدد_وصفی : شمارِ آرایی #عدد_و_معدود : شمار و شمرده #عدد : شمار، شماره، اشمار،…
پویایی هر زبان زمانی آغاز میشود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
«بخش یازدهم»
گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی
#فعل_ماضی_استمراری : پویهی گذشتهی پیوسته، کرواز گذشتهی پیوار
#فعل_ماضی_التزامی : پویهی گذشتهی واداری
#فعل_ماضی_بعید : پویهی گذشتهی دور
#فعل_ماضی_متعدی : پویهی گذشتهی گذرا
#فعل_ماضی_متمنی : پویهی گذشتهی آرزویی
#فعل_ماضی_مطلق : پویهی گذشتهی ساده، کَرواز گذشتهی تنها
#فعل_ماضی_نقلی : پویهی گذشتهی بازگفتی
#فعل_ماضی : پویهی گذشته، کرواز گذشته
#فعل_متعدی : پویهی گذرا، کُنِش گُذرا
#فعل_مجهول : پویهی پذیرا، کرواز ناشناس
#فعل_مرکب : کنشِ آمیخته، کرواز آمیخته
#فعل_مستقبل : پویهی آینده، کروازکنونی
#فعل_مضارع_اخباری : کنونهی آگاهنده، کرواز کنونهی گَهدادی
#فعل_مضارع_التزامی : پویهی آیندهی واداری، کرواز آیندهی شایدی
#فعل_مضارع : پویهی آینده، کرواز کنونه
#فعل_معلوم : پویهی کارا، کنش کارا
#فعل_معین (مُعین): یارپویه
#فعل_منفی : کرواز نایی
#فعل_ناقص : پویهی گُنگ، کرواز ناپردَخته
#فعل_نهی : پویهی بازداری، کرواز نایی
#فعل : پویه، کارواژه، کرواز، گَهواژه
#فعلی : کروازی، پویهیی ،کنشی
#فک_اضافه : گُسَست فزایش، گُسَست فزوده
#فونتیک : آوایی، آواشناسی
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری
📋🖋 @AdabSar
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
«بخش یازدهم»
گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی
#فعل_ماضی_استمراری : پویهی گذشتهی پیوسته، کرواز گذشتهی پیوار
#فعل_ماضی_التزامی : پویهی گذشتهی واداری
#فعل_ماضی_بعید : پویهی گذشتهی دور
#فعل_ماضی_متعدی : پویهی گذشتهی گذرا
#فعل_ماضی_متمنی : پویهی گذشتهی آرزویی
#فعل_ماضی_مطلق : پویهی گذشتهی ساده، کَرواز گذشتهی تنها
#فعل_ماضی_نقلی : پویهی گذشتهی بازگفتی
#فعل_ماضی : پویهی گذشته، کرواز گذشته
#فعل_متعدی : پویهی گذرا، کُنِش گُذرا
#فعل_مجهول : پویهی پذیرا، کرواز ناشناس
#فعل_مرکب : کنشِ آمیخته، کرواز آمیخته
#فعل_مستقبل : پویهی آینده، کروازکنونی
#فعل_مضارع_اخباری : کنونهی آگاهنده، کرواز کنونهی گَهدادی
#فعل_مضارع_التزامی : پویهی آیندهی واداری، کرواز آیندهی شایدی
#فعل_مضارع : پویهی آینده، کرواز کنونه
#فعل_معلوم : پویهی کارا، کنش کارا
#فعل_معین (مُعین): یارپویه
#فعل_منفی : کرواز نایی
#فعل_ناقص : پویهی گُنگ، کرواز ناپردَخته
#فعل_نهی : پویهی بازداری، کرواز نایی
#فعل : پویه، کارواژه، کرواز، گَهواژه
#فعلی : کروازی، پویهیی ،کنشی
#فک_اضافه : گُسَست فزایش، گُسَست فزوده
#فونتیک : آوایی، آواشناسی
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری
📋🖋 @AdabSar
ایرانیان باورمند به #اسپندگان زمین را «ماده» و چون زنان، بارور، زاینده و پرورنده میدانستند که همه باشندگان(موجودات) بر پهنه او و در آغوش او پروریدهاند. از همین خاستگاه واژگانی چون «مام میهن» و «سرزمین مادری» پدید آمد و فراگیر شد.
در هنگامههایی از ایران باستان زن را زندگیبخش و فرزند را دنبالهی مادر میدانستند. سنگنبشتههای ایذه نیز گواه آن است. مردم نیز برای شناساندن خود، نام مادر را بجای نام پدر میگفتند. این باور با ساختار زنسالاری و مادرشاهی دگرسان(متفاوت) است.
در نمادهای ایرانی که در اوستا بازنمایی شده، پیوند زن و مرد به پیوند زمین و آسمان مانند است. زن بارور و شکیباست و مرد چون آسمان باران میبارد و آفتاب میتاباند تا زن/زمین فرزند بپرورد و او به زندگی فرا بخواند.
جشن #سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پایاست. در این روز به روی پاره كاغذ سخنانی چند از اوستا و پهلوی مینویسند و به در خانههای خود میآویزند تا از آسیب گزندگان و جانوران بر كنار بمانند. کشاورزان همین افسون را برای دور داشتن كشتزاران از گزندها به كار میبردند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🤰🏻🌏 @AdabSar
ایرانیان باورمند به #اسپندگان زمین را «ماده» و چون زنان، بارور، زاینده و پرورنده میدانستند که همه باشندگان(موجودات) بر پهنه او و در آغوش او پروریدهاند. از همین خاستگاه واژگانی چون «مام میهن» و «سرزمین مادری» پدید آمد و فراگیر شد.
در هنگامههایی از ایران باستان زن را زندگیبخش و فرزند را دنبالهی مادر میدانستند. سنگنبشتههای ایذه نیز گواه آن است. مردم نیز برای شناساندن خود، نام مادر را بجای نام پدر میگفتند. این باور با ساختار زنسالاری و مادرشاهی دگرسان(متفاوت) است.
در نمادهای ایرانی که در اوستا بازنمایی شده، پیوند زن و مرد به پیوند زمین و آسمان مانند است. زن بارور و شکیباست و مرد چون آسمان باران میبارد و آفتاب میتاباند تا زن/زمین فرزند بپرورد و او به زندگی فرا بخواند.
جشن #سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پایاست. در این روز به روی پاره كاغذ سخنانی چند از اوستا و پهلوی مینویسند و به در خانههای خود میآویزند تا از آسیب گزندگان و جانوران بر كنار بمانند. کشاورزان همین افسون را برای دور داشتن كشتزاران از گزندها به كار میبردند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🤰🏻🌏 @AdabSar
🌦🌳 «ابوریحان بیرونی» #سپندارمذگان را جشن مردگیران نامیده بود. «جلال خالقی مطلق» آن را دگردیسی از مژدهگیران یا همان پیشکش مردان به زنان میداند که به مژدگیران، مزدگیران و مردگیران دگرگون شد. او همچنین نوشته است از اینرو که دختران دم بخت را به همسرگزینی برمیانگیختند، اين جشن را «مردگيران» میناميدند.
#اسپندگان برای دختران شوهرنکرده نیز روز جشن و شادی بود ولی با گذشت سدهها، جایگاه آنان در این جشن کمرنگ و جایگاه زنان همسردار پررنگ شد.
به گفتهی بیرونی بسیاری از این آیینها باستانی نبودند و با گذر زمان به سپندگان افزوده شدند.
مردم ایران بر پایهی آیینی دیرین در این روز خجسته با همیاری یکدیگر میکوشند تا برای سپاسگزاری زندگی و بخششی که زمین به همهی زیستمندان میدهد، با آبادانی و ساخت و سازهای سودمند برای مردم و زمین، این مهر را پاسخ گویند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🌳🌦 @AdabSar
🌦🌳 «ابوریحان بیرونی» #سپندارمذگان را جشن مردگیران نامیده بود. «جلال خالقی مطلق» آن را دگردیسی از مژدهگیران یا همان پیشکش مردان به زنان میداند که به مژدگیران، مزدگیران و مردگیران دگرگون شد. او همچنین نوشته است از اینرو که دختران دم بخت را به همسرگزینی برمیانگیختند، اين جشن را «مردگيران» میناميدند.
#اسپندگان برای دختران شوهرنکرده نیز روز جشن و شادی بود ولی با گذشت سدهها، جایگاه آنان در این جشن کمرنگ و جایگاه زنان همسردار پررنگ شد.
به گفتهی بیرونی بسیاری از این آیینها باستانی نبودند و با گذر زمان به سپندگان افزوده شدند.
مردم ایران بر پایهی آیینی دیرین در این روز خجسته با همیاری یکدیگر میکوشند تا برای سپاسگزاری زندگی و بخششی که زمین به همهی زیستمندان میدهد، با آبادانی و ساخت و سازهای سودمند برای مردم و زمین، این مهر را پاسخ گویند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🌳🌦 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻لید = (Lead)، پیشی
🔻لیدر = (Leader)، رهبر، پیشوا، راهنما، پیشگام، سالار، سرکرده، سردسته، سرور
🔻لیدرشیپ = (Leadership)، رهبری
🔻لیدری = رهبری، پیشوایی
🔻تور لیدر = (Tour Leader)، گَشتبَر
✍️لیدِر (Leader) واژهای انگلیسی است که در پارسی کاربردی چندگانه دارد:
🔺در ساستاری(سیاست) به چَمِ(معنی) رهبر و پیشوای باهَماد(حزب) است.
🔺در گردشگری به گونهی «گَشتبَر»(تورلیدر، Tour Leader) و به آرِشِ(معنی) راهنمای برنامهی گشت است.
🔺در بازاریابی هَمبَندی(شبکهای) چِمارِ(معنیِ) سردسته، بالاسری و پشتیبان را دارد.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#لید #لیدر #لیدری #لیدرشیپ #تورلیدر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻لید = (Lead)، پیشی
🔻لیدر = (Leader)، رهبر، پیشوا، راهنما، پیشگام، سالار، سرکرده، سردسته، سرور
🔻لیدرشیپ = (Leadership)، رهبری
🔻لیدری = رهبری، پیشوایی
🔻تور لیدر = (Tour Leader)، گَشتبَر
✍️لیدِر (Leader) واژهای انگلیسی است که در پارسی کاربردی چندگانه دارد:
🔺در ساستاری(سیاست) به چَمِ(معنی) رهبر و پیشوای باهَماد(حزب) است.
🔺در گردشگری به گونهی «گَشتبَر»(تورلیدر، Tour Leader) و به آرِشِ(معنی) راهنمای برنامهی گشت است.
🔺در بازاریابی هَمبَندی(شبکهای) چِمارِ(معنیِ) سردسته، بالاسری و پشتیبان را دارد.
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#لید #لیدر #لیدری #لیدرشیپ #تورلیدر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌍🌦 «سپنتهآرمییتی» امشاسپند یا فرشتهی #سپندارمذگان است، ساخته شده از واژگان اوستایی سپنت+آرمییتی(پاک+فروتنی). در پهلوی آن را به خرد والا برگرداندند. او نماد باروری و رویاندن جوانهها پس از زمستانی سخت بود. سپندارمزد و اسپندارمذ از نامهای او هستند.
تنها دشمن و همیستار(رقیب) او دیو ناخشنودی و خیرهسری «ترومییتی» بود. هرکس مایهی ناخشنودی سپندارمزد و زنان میشد، یار ترومیییتی خوانده میشد.
در افسانهها فرشتهی اسپندارمذ یار نویسندگان و اندیشمندان بود. به نوشتهی پلوتارک، اردشیر دوم هخامنشی تندرستی همسرش استاتیرا که زنی فرزانه بود را از سپندارمذ خواستار شد.
سپندارمذگان را «جشن برزگران» نیز مینامند. زیرا برزگران همیاران سپندارمذ در رویاندن زمین هستند و در این زمان آمادهی کشت و کار میشوند.
بیرونی دربارهی این افسانه نوشته که «آرش شیواتیر» برای پسگیری سرزمینهای ایران از تورانیان، جان در تیری گذاشت که به رهنمونی اسپندارمذ ساخته بود. او به منوچهر پیشدادی فرمان داد تا برای آرش تیر و کمان بسازد تا هنگام نیاز از مرزهای ایران پاسبانی کند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🌍🌱 @AdabSar
🌍🌦 «سپنتهآرمییتی» امشاسپند یا فرشتهی #سپندارمذگان است، ساخته شده از واژگان اوستایی سپنت+آرمییتی(پاک+فروتنی). در پهلوی آن را به خرد والا برگرداندند. او نماد باروری و رویاندن جوانهها پس از زمستانی سخت بود. سپندارمزد و اسپندارمذ از نامهای او هستند.
تنها دشمن و همیستار(رقیب) او دیو ناخشنودی و خیرهسری «ترومییتی» بود. هرکس مایهی ناخشنودی سپندارمزد و زنان میشد، یار ترومیییتی خوانده میشد.
در افسانهها فرشتهی اسپندارمذ یار نویسندگان و اندیشمندان بود. به نوشتهی پلوتارک، اردشیر دوم هخامنشی تندرستی همسرش استاتیرا که زنی فرزانه بود را از سپندارمذ خواستار شد.
سپندارمذگان را «جشن برزگران» نیز مینامند. زیرا برزگران همیاران سپندارمذ در رویاندن زمین هستند و در این زمان آمادهی کشت و کار میشوند.
بیرونی دربارهی این افسانه نوشته که «آرش شیواتیر» برای پسگیری سرزمینهای ایران از تورانیان، جان در تیری گذاشت که به رهنمونی اسپندارمذ ساخته بود. او به منوچهر پیشدادی فرمان داد تا برای آرش تیر و کمان بسازد تا هنگام نیاز از مرزهای ایران پاسبانی کند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🌍🌱 @AdabSar