Telegram Web Link
Forwarded from ادب‌سار
🔥 چهارشنبه‌سوری جشنی فراتر از سرزمین ایران

🔥 «جشن سوری» یا #چهارشنبه_سوری همچون بسیاری از جشن‌های ایرانی با ستاره‌شناسی در پیوند است. «ذبیح بهروز» نوشته است که در سال ۱۷۲۵ پیش از زایش مسیها(میلاد مسیح)، زرتشت بزرگ‌ترین گاهشمار(تقویم) را درست کرد و بهیزَک(کبیسه) را پدید آورد و رخدادهای کهن‌تر را درست و سامان‌مند کرد. در شبی که ساخت و سامان این گاهشمار به دست زرتشت به پایان رسید، مردم جشن بزرگی برپا کرده و به نشانه‌ی شادی آتش افروختند و یادمان آن اکنون با جشن چهارشنبه‌سوری به جا مانده است.

🔥 آتش در ایران نماد پاکی، روشنی، شادی، سازندگی، تندرستی و نماد خداوند بود. تاریکی و تیرگی نیز نمود اهریمن به‌شمار می‌رفت. به باور آنان، هرگاه که آتش افروخته می‌شود، بیماری، تنگدستی، ناکامی و زشتی که نشانه‌های اهریمن هستند، ناپدید می‌شوند. این رفتار نماد روشنی دل و جان و از میان بردن بدی درون است.
«هاشم رضی» گمان‌های زمان و انگیزه‌های برگزاری «جشن سوری» را اینگونه شمرده است:
- جشن در پایان روز ۳۶۰ سال و در شب پنجه برگزار می‌شد. در گذشته هر ماه سی روز داشت و پنج روز پایانی پنجه نامیده می‌شد که روزهایی سپنت(مقدس) بود.
- در نخستین شب از ۱۰شب فرورگان یا نخستین شب «گاهنبار چَهره‌ی هَمَسپَتمَدَم» برگزار می‌شد و آتش‌افروزی به انگیزه‌ی پیشواز روان درگذشتگان بود که ۱۰ روز به میان بستگان خود بازمی‌گشتند. روشنی آتش راهنمای درگذشتگان بود تا به خانه درآیند. در پشت بام و کنار آتش نیز خوراک ویژه می‌نهادند.
- در واپسین شب سال و شب پایانی گاهنبار که زمان به سرانجام رسیدن آفرینش آدم بود برگزار می‌شد.
شب سوری یا جشن سوری نام باستانی چهارشنبه‌سوری است و سور بجز جشن به چم افروختن آتش سرخ است.

🔥 چهارشنبه‌سوری فراتر از سرزمین ماست. «سعید نفیسی» نوشته است:
جشن‌های میهنی از دورترین زمان تاکنون با ایرانیان همراه بوده است. «جشن سوری» در ایران آیین‌های بسیاری دارد که در همه‌جای ایران و هتا کشورهای دیگر و آریاییان و سرزمین قفقاز می‌توان یافت. این آیین‌ها بر دو بخش است. بخشی که میان همه‌ی مردم یکسان است و بخشی که به دست مردم تهران بنیادگذاری شده و به دیگر شهرها راه یافته است. آنچه میان همه ایرانیان نهادیک(مرسوم) است، زیباترین آیین‌های به‌جا مانده از ایران باستانی است که هر چهارشنبه‌سوری در سراسر این سرزمین با شور و دلبستگی آشکار می‌شود. ایرانیان شهروند دیگر کشورها همچون ترکیه، مصر، هندوستان و… نیز بدان پایبندند.

🔥 «جشن سوری» به باور ایرانی‌تباران به هزاره‌های دور و یادکرد از فرَوَهَر درگذشتگان برمی‌گردد.
«ابراهیم پورداود» درباره‌ی دگرگون شدن آیین‌های «جشن سوری» نوشته است:
در جشن چهارشنبه‌سوری پریدن از روی آتش و گفتن سخنی چون «سرخی تو از من، زردی من از تو» از روزگارانی است که دیگر ایرانیان همچون نیاکان خود آتش را نماینده‌ی فروغ ایزدی نمی‌دانستند. همچون جشن سده که پرندگان و چارپایان را آتش زدن در جشن از روزگاران پس از اسلام است.
امروز زرتشتیان باور دارند آتش پاک و سپند است و نباید ترانه‌ی «زردی من از تو، سرخی تو از من» در چهارشنبه‌سوری خوانده شود و خود می‌خوانند: «غم برو، شادی بیا. زردی برو، سرخی بیا. محنت برو، روزی بیا»

🔥 «گاهنبار چَهره‌ی هَمَسپَتمَدَم» واپسین گاهنبار سال و از روز ۳۶۱ تا روز ۳۶۵ سال برگزار می‌شد که بر پایه‌ی افسانه‌های ایرانی آفرینش آدمی در واپسین روز این گاهنبار به پایان رسید.
به گمان جشن «مانترَه سپند» یا «اوشیدَر جشن» در ایران باستان در روز پایانی اسپند(روز ۳۶۰ سال)، پیش از پنجه و در شب آغاز گاهنبار برگزار می‌شد. اوشیدر جشن، جشنی برای فرارسیدن نوروز، برابری روز و شب و برابری سرما و گرما به‌شمار می‌رفت.
پیدایش گاهنبار را از روزگار پیشدادیان و جمشید پیشدادی می‌دانند. گاهنبارها با پیشه‌ی ایرانیان که کشاورزی و دامداری بود، گره خورده بودند.
در واپسین روز گاهنبار تا سپیده‌دم بر بام‌ها آتش می‌افروختند و چشم‌به‌راه برآمدن آفتاب بهار می‌ماندند و از ایزد توانا می‌خواستند تا روشنایی و مهر و بخشش بر ایران بگستراند.
در این آیین هرکس به اندازه‌ی توان خود خوانِ خوراک می‌گسترد و فردای آن روز هفت‌‌سین جایگزین خوان پیشین می‌شد.
به گفته‌ی بیشتر ایران‌شناسان ریشه‌ی جشن سوری یا شب سوری که امروز چهارشنبه‌سوری است، به جشن پایانی گاهانبار هَمَسپَتمَدَم برمی‌گردد.

🔥درباره‌ی #اوشیدرجشن بیشتر بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/15965

#پریسا_امام_وردیلو
🔥 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔥 «جشن سوری» به باور ایرانی‌تباران به هزاره‌های دور و یادکرد از فرَوَهَر درگذشتگان برمی‌گردد.

#ابراهیم_پورداود درباره‌ی دگرگون شدن آیین‌های «جشن سوری» نوشته است:
در جشن چهارشنبه‌سوری پریدن از روی آتش و گفتن سخنی چون «سرخی تو از من، زردی من از تو» از روزگارانی است که دیگر ایرانیان همچون نیاکان خود آتش را نماینده‌ی فروغ ایزدی نمی‌دانستند. همچون جشن سده که پرندگان و چارپایان را آتش زدن در جشن از روزگاران پس از اسلام است.

امروز زرتشتیان باور دارند آتش پاک و سپند است و نباید ترانه‌ی «زردی من از تو، سرخی تو از من» در #چهارشنبه_سوری خوانده شود و خود می‌خوانند: «غم برو، شادی بیا. زردی برو، سرخی بیا. محنت برو، روزی بیا»

🔥 @AdabSar
هر آن‌کس که دارید رای و خرد
بدانید کین نیک و بد بگذرد

همه رفتنی‌ایم و گیتی سپنچ
چرا باید این درد و اندوه و رنج

ز هر دست چیزی فراز آوریم
به دشمن بمانیم و خود بگذریم

کنون گاوِ رنجت به چرم‌اندرست
که پاداش و پاداَفره از داورست
#فردوسی

امید آن‌که:
درودِ جهان‌آفرین بر تو باد
همان آفرینِ زمین بر تو باد



گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
🍀🍀🍀
Forwarded from ادب‌سار
کم کَمَک چاووشی شاد بهار
نرم نرمک می‌رسد از کوهسار
چشم تا بر هم زنی عید آمده
روز خوب جشن جمشید آمده
فَروَهَرها میهمانت می‌شوند
همنشین مهربانت می‌شوند

ای درخت سرفراز آریا
ای به درد مام میهن آشنا
هر کجای این جهان داری سرا
گوش کن با جان و دل پند مرا:
ما همه از یک نژاد و ریشه‌ایم
پیروان نیکی اندیشه‌ایم
مام میهن ریشه و ما شاخه‌سار
بهر ماندن، ریشه باید پایدار
ور نه در توفان‌سرای روزگار
شاخه‌ساران را نمی‌ماند قرار

لیک اگر روزی من و تو «ما» شویم
جنگلی سبز و گشن می‌پروریم
مهر میهن در سرشت و جان ما
تا ابد پاینده باد ایران ما

#هما_ارژنگی
#نوروز

🌳🌸 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🌍🎺
تا نوای هفت سُرنا* در گلستان جان دمید
خوابِ دیرین شد ز چشمانِ زمستان ناپدید
روزگارا هفت سُرنا را به گوشِ جان نواز
چشم را بیدار دار و سینه‌‌ها را پر امید

روزگارا گلشنِ نوروز را پربار کن
شهد پیروزی به کام مرد و زن بسیار کن
ابر را جان‌بخش ساز و ماه را آیینه‌دار
بددلان را دور، با ما نیکوان را یار کن

روزگارا تازه شد هستی در آغاز بهار
جشنِ جمشید جهان‌بین را جهان‌آرا بدار
مهر افزون کن درونِ سینه‌ها در سال نو
فر شادی را به جامِ زندگی از نو بیار

روزگارا جشنِ ما را نوبه‌نو جاوید ساز
سینه را پرمهرتر از سینه‌‌ی جمشید ساز
رنج را آسان بنه بر مردمِ برگشته‌بخت
چشم نیکومردمان را دیده‌ی خورشید ساز


*پی‌نوشت: در باور پیشینیان «رپیتوین» که ایزد گرمی و نوشَوَندِگی است در جشن سده(پنجاه روز پیش از نوروز) به ژرفای زمین فرو می‌رود، در پنجاه روز زمین را از درون گرم می‌سازد و در آغاز بهار دوباره بر زمین فراز می‌آید. در این هنگام با هفت سُرنا(سورنا، شیپور) بر گیتی می‌دمد و جان خفته‌ی جانداران را دوباره به زندگی برمی‌انگیزد.


🎺 سراینده #مردو_آناهيد
#نیایش_نوروزی #نوروز
#چکامه_پارسی

🌍🎺 @AdabSar
بدو گفت بنگر به کارِ جهان
که با آشکارا چه دارد نهان

که هر گنج را روزی آگندن‌ست
به سختیّ و روزی پراگندن‌ست

نگه کن رباطی که ویران بوَد
پُلی کان به نزدیکِ ایران بوَد

دگر کودکانی که بی‌مادرَند
زنانی که بی‌شوی و بی‌چادَرَند

نگه کن به شهری که ویران شده‌ست
کنام پلنگان و شیران شده‌ست

بدین گنجِ بادآور آباد کن
درم خوار کن مرگ را یاد کن
#فردوسی

باشد که:
شبان سیه بر تو نوروز باد


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
💐🌸
💐💐🌸
ادب‌سار
✦ واژه‌های پارسی در زبان تازی ساس = از پارسی sas ساس از مایان(حشرات) گزنده مانند شپش و کَک، شبگَز ساسَم = از پارسی ساسم، sasem گدا، برهنه، از واژه‌ی اوستایی  sasi بی‌چیز، درخت سیاه آبنوس ساطِل = از پارسی ساتِل، شاتل، روشَنَک(شیرازی)، گیاهی است دارویی و قارچ…
✦ واژه‌های پارسی در زبان تازی

سَبّخ = از پارسی سبُک، در پهلوی Sapuk = چابک و سبک
سُبره = از پارسی سَباروک، Sabaruk کبوتر نامه‌رسان
سبزی = در عراق از پارسی سبزی خوردنی
سَبستان = از پارسی سِپستان، سگ پستان، داروی سرفه
سَبَط = از پارسی سبد، Sabad پشکی کوچک که از نی و چوب سازند
سَبَنجونه = از پارسی آسمان‌گون، پوست روباه آبی رنگ
سَبیج = از پارسی شبی(تاریک یا سیاه همچون شب)، بنگرید به سبجه.
سَبیجی = گروهی که همواره با ناخدای کشتی‌های دریایی بودند
سَبیدَج = از پارسی سپید، Sepid روشن و درخشان، یکی از ماهی‌ها
سَت = از پارسی ستاو، Setav = کالیده، شکست خورده (فرهنگ پهلوی) سخن زشت و ناپسند، آک، نیرنگ و ترفند
سُتُوق = از پارسی سِتُو، زرکَش شده (رُوکش زرین)، پول ساختگی
سِتیر = از پارسی استیر، سیر = برابر با یک چهلم مَن). Sir = زیبا در اوستا  Sigara در پازند Sir پُر انباشته، بیزار، دوری‌گزین، پسوند جا مانند گرم‌سیر، سردسیر.
سَجاوَند = از پارسی سگاوند، کوهی در سیستان
سِجَزی = از پارسی سگزی(سیستانی)
سَجمان = از پارسی سگبان، نگهبان سگان
سَجوَری = از پارسی سگ‌واری، کودن
سِجَیل = از پارسی سنگ و گل (آمیخته‌ی سنگ و گل)

@AdabSar
دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی

@AdabSar
🥀⚡️
با همین دیدگان اشک‌آلود
از همین روزن گشوده به دود
به پرستو به گل به سبزه درود
 
ما که دل‌هایمان زمستان است
ما که خورشیدمان نمی‌خندد
ما که باغ و بهارمان پژمرد
ما که پای امیدمان فرسود
ما که در پیش چشم‌مان رقصید
این همه دود زیر چرخ کبود
 
سرِ راهِ شکوفه‌های بهار
گریه سر می‌دهیم با دل شاد
گریه‌ی شوق با تمام وجود
 
سال‌ها می‌رود که از این دشت
بوی گل یا پرنده‌ای نگذشت
 
ماه دیگر دریچه‌ای نگشود
مهر دیگر تبسمی ننمود
 
اهرمن می‌گذشت و هر قدمش
ضربه‌ی هول و مرگ و وحشت بود
بانگ مهمیزهای آتش‌ریز
رقص شمشیرهای خون‌آلود
 
اژدها می‌گذشت و نعره‌زنان
خشم و قهر و عتاب می‌فرمود
وز نفس‌های تند زهرآگین
باد هم‌رنگ شعله برمی‌خاست
دود بر روی دود می‌افزود
 
هرگز از یاد دشت‌بان نرود
آنچه را اژدها فکند و ربود
 
اشک در چشم برگ‌ها نگذاشت
مرگ نیلوفران ساحل رود
 
دشمنی کرد با جهان پیوند
دوستی گفت با زمین بدرود
 
شاید ای خستگان وحشت دشت
شاید ای ماندگان ظلمت شب
 
در بهاری که می‌رسد از راه
گل خورشید آرزوهامان
سر زد از لای ابرهای حسود
 
شاید اکنون کبوتران امید
بال در بال آمدند فرود
 
پیش پای سحر بیفشان گل
سر راه صبا بسوزان عود
به پرستو به گل به سبزه درود


#فریدون_مشیری

#زن_زندگی_آزادی #نوروز

👩🏻🌱🕊 @AdabSar
مگردان زبان زین سپس جز به داد
که از داد باشی تو پیروز و شاد

مکُن دیو را آشنا با روان
چو خواهی که بختت بمانَد جوان

خردمند باش و بی‌آزار باش
همیشه زبان را نگهدار باش

که هر کس که بیداد گویدهمی
جز از دود از آتش نجویدهمی
#فردوسی

امید که همواره
مباشید جاوید جز راد و شاد


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌸🌺
💐🌸🌺
نوروز
فراز می‌آید
با روانی سبز و جانی شاد
و آرزومندیم
که
دلبازان جهان
بی‌تازیانه باشند
بی گرسنگی باشند
بی‌خمودگی باشند
بی‌هراس و خندان باشند

بهار خجسته باد

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#نوروز

👩🏻🌱🕊 @AdabSar
🌱🌷 دوستان ارجمند؛ درباره پیدایش و برگزاری جشن سیزده به‌در سخن بسیار گفته شده و ما در سال‌های گذشته در ادب‌سار چکیده‌ی آنچه که بر پایه‌ی پژوهش گفته و نوشته شده، همرسانی کردیم. امسال بجای همرسانی چندباره، پیوند برجسته‌ترین یادداشت‌ها را برای شما گردآوردیم.

آشنایی با پیدایش و چیستی سیزده به‌در:
www.tg-me.com/AdabSar/16040

نبرد افسانه‌ای تیشتر و اپوش:
www.tg-me.com/AdabSar/13428

باورهای نادرست درباره‌ی سیزده به‌در:
www.tg-me.com/AdabSar/13451

افسانه‌های فرزانی(فلسفی) سیزده به‌در:
www.tg-me.com/AdabSar/13442
www.tg-me.com/AdabSar/13443

فرخندگی شماره‌ی سیزده با نگاه به گاهشمار روز و ماه و سال در ایران باستان:
www.tg-me.com/AdabSar/13450

برای خواندن همه‌ی آنچه که درباره‌ی این جشن در ادب‌سار آمده، برچسب #سیزده_بدر را بجویید. 🌱🌷
🌱🌳 سیزده پیمان سیزده به‌در

نوشته‌ی «محمد درویش» کنشگر زیست‌بوم و برماندهای (میراث) فرهنگی
بازنویسی به پارسی پاک: «ادبسار»


۱- پیمان می‌بندیم که رانندگی ما به آسیب و مرگ هیچ جانداری نینجامد. بیشینه‌ی شتاب خودرو در گذرگاه‌های جنگلی یا پاس‌بانی‌شده ۴۰ کیلومتر در تسوک(ساعت) است.

۲- پیمان می‌بندیم که به جای افروختن آتش با چوب یا خریدن زغال، از آتشدان‌های بیرون‌بر(گاز پیک‌نیک) بهره بگیریم.

۳- پیمان می‌بندیم که به‌جز جای پای خود چیزی در زیست‌بوم به‌جا نگذاریم.

۴- پیمان می‌بندیم که از ترکاندن هرگونه تراکه(ترقه) بپرهیزیم. زیرا گوش جانوران بسیار بیشتر از گوش آدمیان به سدا(صدا) واکنش نشان می‌دهد و آسیب‌پذیر است.

۵- پیمان‌می‌بندیم که با خودرو بیش از سد(صد) متر به تالاب‌ها و کرانه‌ی رود و دریا نزدیک نشویم.

۶- پیمان می‌بندیم که با مردمان دیگر از همیشه بردبارتر و بخشنده‌تر باشیم و آغازگر هیچ ستیزی نباشیم.

۷- پیمان می‌بندیم که سبزه‌های هفت‌سین را در خیابان، بوستان و جنگل رها نکنیم و آن را با راهنمایی سمن‌ها برای بازیافت، ساخت کود یا خوراک دام به شهرداری یا دام‌داری‌ها بسپاریم.

۸- پیمان می‌بندیم روش زندگی پاک و همسو با زیست‌بوم را جایگزین آوندهای(ظروف) پلاستیکی دورریختنی می‌کنیم.

۹- پیمان می‌بندیم که ماهی‌های سرخ را تنها در آبگیرهای بسته رها کنیم و در تالاب‌ها و رودها رها نکنیم.

۱۰- پیمان می‌بندیم که اگر زباله‌ی رها شده یا آتش نیمه‌خاموش دیدیم از کنار آن نگذریم و بدانیم که آسیب آن دامن‌گیر همه خواهد شد.

۱۱- پیمان می‌بندیم که نه‌تنها ته‌سیگار خود را جز در زباله‌دان رها نکنیم که زیست‌بوم را از ته‌سیگارهای رها شده پاک کنیم.

۱۲- پیمان می‌بندیم که گیاهان خودرو  را نکنده و از خاستگاه خود جدا نکنیم. درون زمین‌های کشاورزی نرویم و خودروی خود را در کنار رودها و تالاب‌ها نشوییم. شوینده‌ها را نیز در آب و زیستگاه نریزیم.

۱۳- پیمان می‌بندیم که شماره‌ی خودروی کسانی که زباله به خیابان می‌اندازند به شهربانی گزارش دهیم تا تاوان این رفتار را بپردازند.

#سیزده_بدر
b2n.ir/13bedar

🌳🌱 @AdabSar
🌱 با درود
آغاز سده‌ی نو خورشیدی برای ما آغاز بازسازی و بازشناسی پیوند مردمی و هم‌خواهی(مطالبات) مردم‌سالارانه و آزادی‌خواهانه بود.

سال‌هاست در هر نوروز می‌گوییم که سالی پر از رنج و اندوه بر ما گذشت. ولی سالی که گذشت شگفتی‌اش نیز بسیار بود. در رنج خردکننده‌اش که کمرها خمید و زانوها لرزید، پشت به پشت هم دادیم و ایستادیم. بهارمان در پاییز رسید و با برگ‌ریزان نو شدیم.

ما ناباورانه داستان ستمی که بر زنان و مردان و هتا(حتی) کودکان دلیر میهن رفته بود را دیدیم و خواندیم و شنیدیم. از دل‌مان خون چکید، روان‌مان فرسود و هم‌پای دختران دانش‌آموز دمِ‌مان(نفس‌مان) بُرید. ما دلاورانه پنجه در پنجه‌ی خشک‌سرانی انداختیم که تاب دیدن شادی ما، آزادی ما، اندیشه‌ورزی ما، بینش زنان ما، شب چله‌ی ما، جشن سده‌ی ما، چهارشنبه‌سوری ما، نوروز ما، سیزده‌به‌در ما، همبستگی ما، زندگی و پیوند گروهی ما و پیشینه‌ی ریشه‌دار ما را نداشتند. همان پیشینه‌ای که این کورباوران یا آن را وازَدند(انکار کردند) یا کوشیدند آن را در راستای رَوامَندی(مشروعیت) خود بازگویند.

اکنون در روزهای آغازین سال دوم این سده، با دلی دردمند و امیدوار می‌نویسیم که «سال نو و سیزده به‌در زیبا، فرخنده و شاد باد».
به امید آنکه امسال
«گل خورشید آرزوهامان
سر زند از لای ابرهای حسود،
به پرستو به گل به سبزه درود»*

#ادبسار
#نوروز #سیزده_بدر

*وام گرفته از فریدون مشیری
b2n.ir/Bahaar1402

👩🏻🌱🕊 @AdabSar
تو شو تختِ شاهی به‌آیین بدار
به گیتی جز از تخمِ نیکی مکار

هر آن‌گه که باشی تن‌آسان ز رنج
بیازی به تاج و بنازی به گنج

چنان دان که رفتنت نزدیک شد
به بودن تو را راه ‌‌‌‌‌‌‌‌باریک شد

همه داد جوی و همه داد کن
ز بدها تنِ مهتر آزاد کن
#فردوسی

بادا:
همیشه ز تو دور دستِ بَدی


گزینش: #جعفرجعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌺🌸
🌼🌺🌸
ماستیسم!

در شهر پی گناه‌یابی رفتیم
با نیّت کار انقلابی رفتیم
چون زیربنای کارمان کشکی بود
با ماست به جنگ بی‌حجابی رفتیم



با کُل جهان عهد خصومت بستیم
از گفتن «مرگ بر همه» سرمستیم
با دبّه‌ی ماست انتحاری زده‌ایم
خواهان امور هسته‌ای هم هستیم



با داس به تکریم شقایق رفتیم
در چاه به دنبال حقایق رفتیم
از بس که تفکراتمان شیری بود
با ماست به ارشاد خلایق رفتیم

#شروین_سلیمانی
🎨 #سام_مشاور

🥣 #ماست

#زن_زندگی_آزادی
@AdabSar
یک مومن اگر حال به حالی بشود
بر زلف کمند، ماست خالی بشود

یک شهرِ بزرگ ماست‌بندی بزنید
تا ظلم و فساد ماست‌مالی بشود

#مهدی_صادقی

🥣 #ماست

#زن_زندگی_آزادی
@AdabSar
لطف کن مسجد که می‌آیی رژت را پاک کن
مومنان با دیدنت حالی‌به‌حالی می‌شوند

خواهشن چادرنمازت تیره باشد بهتر است
با گل پیراهنت حالی‌به‌حالی می‌شوند

عذر می‌خواهم ولی شلوار با مانتو بپوش
در هوای دامنت حالی‌به‌حالی می‌شوند

این جماعت کاملن آماده‌ی گمراهی‌اند
با تماشا کردنت حالی‌به‌حالی می‌شوند

عده‌ای آن‌قدر تعطیل‌اند و بی‌ایمان که با
تار موی خرمنت حالی‌به‌حالی می‌شوند

بوی خوش بعضن به این موضوع دامن می‌زند
چون که با عطر تنت حالی‌به‌حالی می‌شوند

هیکل خوش‌فُرم خود را زیر چادر دفن کن
از وجود مانکنت حالی‌به‌حالی می‌شوند

عده‌ای ایمان‌شان سست است این بیچاره‌ها
با نظر بر گردنت حالی‌به‌حالی می‌شوند

مومنان این روزها اوضاع‌شان این‌گونه است
یک نظر با دیدنت حالی‌به‌حالی می‌شوند

#مصطفا_علوی
🎨 #سام_مشاور

#زن_زندگی_آزادی
👩🏻‍🦱🌱🕊 @AdabSar
جهان را چنین‌ست آیین و دین
نمانده‌ست همواره در به‌ْگزین

یکی را ز خاک سیه برکشد
یکی را ز تخت کیان درکشد

نه زان شاد باشد نه زین دردمند
چنین‌ست رسم سرای گزند

کجا آن کیان و کجا آن گَوان
از اندیشه دل دور کن تا توان
#فردوسی

امید آن که برایتان:
همه بهتری باد و نیک‌اختری


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
💐🌸
🍀💐🌸
ادب‌سار
✦ واژه‌های پارسی در زبان تازی سَبّخ = از پارسی سبُک، در پهلوی Sapuk = چابک و سبک سُبره = از پارسی سَباروک، Sabaruk کبوتر نامه‌رسان سبزی = در عراق از پارسی سبزی خوردنی سَبستان = از پارسی سِپستان، سگ پستان، داروی سرفه سَبَط = از پارسی سبد، Sabad پشکی کوچک که…
✦ واژه‌های پارسی در زبان تازی

سُخ = از پارسی سَختَن(وزن)، دوازده من
سَخت = از پارسی سَخت، پوست بُز پرداخته(چرم شده)، انبان(کیسه‌ی چرمی)
سَختچی(عراقی) = از پارسی ساخته‌چی (نیرنگ زده)، گَربَز (گرگ در پوست بز)، ساخته‌گر (کسی که چیزی ساخته باشد)
سَخته = از پارسی ساختن، نیرنگ، کلاه‌برداری
سَختیان = از پارسی سَختیان، چرم پوست بُز
سَختیت = از پارسی سخت، سفت، استوار
سُخّر = از پارسی سَخیر، از گیاهان خراسانی، دارویی تلخ برای شکمبه(معده) و تب

سَداب، سذاب = از پارسی سُداب، از گیاهان دارویی که بهره‌های بسیاری در دردهای گوارشی و بچه‌اندازی (سقط جنین) دارد
سُدَّر = از پارسی سر دَر، قایم‌باشک بچه‌ها
سِدر = از پارسی سدر، درخت سدر
سَدَق = از پارسی سده
سِدِلّی = از پارسی سِه دِلِهِ(سه گَتَک، سه اتاقه)، سه گنبد
سَذاب، سُذاب = از پارسی سُداب، از گیاهان دارویی و بسیار بدبو

@AdabSar
دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان.
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- واژه‌نامه‌ی دهخدا
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ

فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی

@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
#سعدی

استاد سخن، فرمانروای چمنزار است،
دارنده‌ی بوستان است، خداوند گلستان است و به ما شکوه‌اش را می‌فروشد.
اگر درست بنگریم با همه‌ی تنگنایی که سرایندگی در کاربرد واژگان دلخواه درست می‌کند، سعدی چگونه توانسته است این همه گل و گیاه و پرنده و چرنده را در سروده‌هایش بگنجاند! درختانی چون: آبنوس، انار، انجیر، انگور، بادام، بان، به، بید، پسته، تاک، ترنج، توت، جوْز، چنار، رَز، زیتون، سدر، سرو، سیب، شفتالو، شمشاد، صنوبر، عرعر، فندق، كاج، گردكان، گز، نارنج، خرما و گلهایی چون: آلاله، ارغوان، بستان‌افروز، بنفشه، بیدمشک، گلنار، چنار، خرزهره، خشخاش، دوروی، زریر، زعفران، سپند، سمن، سنبل، سوری، سوسن، شقایق، سدبرگ، قُرنفُل، گل (گل سرخ)، گلنار، لادن، لاله، لبلاب (عَشَقه)، نرگس، نسترن، نسرین، نیلوفر و…

✍️ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#روز_سعدی
🌺 @AdabSar 🌼
2024/10/02 22:28:03
Back to Top
HTML Embed Code: