Telegram Web Link

🪷 چند آفرینه (اثر) هنری درباره‌ی آناهیتا ایزدبانوی آب‌ها. در شماری از آن‌ها ویژگی‌هایی که در یشت‌ها درباره‌ی آناهیتا نوشته شده، همچون گوهرهای فراوان دیده می‌شود.
برخی از آن‌ها در گنج‌خانه‌ها (موزه‌ها) نگهداری می‌شوند.

#جشن_آبانگان
🪷 @AdabSar

🪷 در باور ایرانیان آب، سپنتا (مقدس) است و هیچ‌گاه نباید آن را آلوده کرد. زرتشتیان برای برگزاری #جشن_آبانگان به کنار رودها و جوی‌ها رفته، فرشته‌ی آب (آناهیتا) را نیایش می‌کنند و به شادی می‌پردازند.

🪷 پلوتارک در نبیگ «زندگی مردان نامی» می‌نویسد: سربازان ایرانی سربازان شکست خورده‌ی رومی را دنبال (تعقیب) کردند با اینهمه چون به رودخانه‌ای رسیدند، رومیان شکست خورده را گذاردند که بگریزند چون ایرانیان نمی‌خواستند آب را آلوده کنند.
🪷 آئین‌های ایرانی را پاس بداریم 🪷

#بزرگمهر_صالحی

🪷 فرتورها: پرستشگاه‌های آناهیتا
یکم و دوم از بالا: سرعین/ سوم: تکاب/ چهارم: کنگاور

🪷 @AdabSar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

🏴 دهلیز مرگ بود و باد که می‌ریخت گرد درد…


برای جان‌باختگان معدن طبس که چهل روز از آن گذشت
سرایش و خوانش #هما_ارژنگی


دهلیزِ مرگ بود و باد که می‌ریخت گردِ درد
بر چهره تکیده و افسرده حالِ مرد
پیکارِ سنگ بود و سیاهی
پیکارِ مرگ و تباهی
جنگِ ذغال و سنگ
با تیشه و کلنگ…

او، غافل از بخارِ پلیدی که می‌خزید
آرام و نرم نرم به ژرفای سینه‌اش
نجوا کنان به خویش می‌گفت زیرِ لب:
«باید به فکرِ کیف و کتابِ نوید بود!
شاید برای دخترکم هم عروسکی!»

با دست‌های خسته ز پیکار می‌شکافت
دیوارِ سخت و سنگی آن غارِ خاره را
می‌آمدش به یاد
قولی که داده بود بر همسرش
خریدنِ یک گوشواره را…


دنباله‌ی سروده در رخشاره (ویدیو)
🏴 @AdabSar
بدانید کاِین چرخِ ناپایْدار
نَه پرورده دانَد نَه پروردْگار

سراسر ببندید دست از هوا
هوا را مدارید فرمان‌روا

کسی کو بپرهیزد از بدکنش
نیالاید اندر بدی‌ها تنش

بدین سوی همواره خرّم بوَد
گهِ رفتن آیدْش بی‌غم بود

پناهی بوَد گنج را پادشا
نوازنده‌ی مردمِ پارسا
#فردوسی

و پیام فردوسی در این هفته:
همه مهر جویید و افسون کنید
ز تَن آلت جنگ بیرون کنید


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar

سرتاسر دشتِ خاوران سنگی نیست
کز خون دل و دیده بَر او رنگی نیست

در هیچ زمین و هیچ فرسنگی نیست
کز دست غمت* نشسته‌دلتنگی نیست


#ابوسعید_ابوالخیر
#چکامه_پارسی

@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻شعف= دلدادگی، شیفتگی، خرمی، خوشی، خوشدلی، خوشنودی، خوشهالی۱، شادمانی، شادکامی، شادی، سرشادی، دلتنگی
🔻شوق و شعف= شور و شادی
🔻مشعوف= شیفته، دلباخته، دِل‌رَفته، دیوانه، دوستدار، خوشهال، خوشدل، خرم، خندان، خوشوَخت۲، شاد، شادان، شادمان
🔻مشغوف= (=مشعوف)، دیوانه، شیفته
🔻مشعوف‌شدن= شیفته‌شدن، دلباخته‌شدن، شادمان‌گشتن، خوشوَخت‌شدن، شادشدن، خوشهال‌شدن
🔻مشعوف‌کردن= شادکردن، خوشوَخت‌کردن، خوشهال‌کردن، شادمان‌کردن
🔻مشعوف‌بودن= شیفته‌بودن، دلباخته‌بودن، دوستداربودن، خوشهال‌بودن، خوشدل‌بودن، خرم‌بودن، خندان‌بودن، خوشوَخت‌بودن، شادبودن، شادان‌بودن

۱. خوشهال= خوشحال(بنگرید به www.tg-me.com/AdabSar/9292)
۲. خوشوَخت= خوشوقت(بنگرید به www.tg-me.com/AdabSar/7446)

نمونه:
🔺ایرانی‏‌ها با شوق و شعف وافر منتظر شروع سال جدید هستند=
ایرانی‏‌ها با شور و شادی فراوان چشم‏‌براه آغاز سال نو هستند

🔺از ملاقات شما خیلی مسرور و مشعوف گردیدم=
از دیدن شما بسیار شاد و خُرم شدم


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#شعف #مشعوف #مشغوف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🍃🍂 جشن پاییزانه، جشن پیشواز سرمای زمستان
🍃🍂
🍂🍃
🍃🍂 در گذشته‌های دور ایرانیان برای بخش‌بندی سال یک سال را به چهار وَرشیم/فرشیم (فصل) بخش می‌کردند و هر فَرشیم را با برگزاری جشنی در میانه‌ی آن به دو بخش می‌کردند و این بخش‌بندی راهکاری ساده و باریک‌بینانه برای شمارش روزها و آگاه شدن از آغاز و پایان سال بود.

🍃🍂 «جشن پاییزانه» یا «جشن میانه‌ی پاییز» یکی از آن‌ها است و گفته می‌شود دیرینگی آن به زمان جمشید، پادشاه پیشدادی می‌رسد و در زمان هخامنشیان جشنی شناخته شده بود. در میانه‌ی پاییز دام‌ها (گاو و گوسپند) از چراگاه‌های تابستانی به خانه بازمی‌گشتند.
امروز نیز در سلطانیه‌ی زنجان دامداران و کشاورزان در آغاز سال با چوپانان پیمان می‌بندند و چوپانان در برابر دستمزد یا گندم، دام‌ها را به چرا می‌برند و هنگام نخستین برف که هم‌زمان با نیمه‌های پاییز است دام را بازمی‌گردانند. ابوریحان بیرونی نوشته است که ایرانیان نیمه‌ی هر فَرشیم را بسیار مَهَند (مهم) می‌شمردند و در خوارزم به آن «اجغار» می‌گفتند.

🍃🍂 گفته می‌شود «گاهنبار ایاسرم» به چمار (معنی) آغاز سرما در گذشته‌های دور همان جشن میانه‌ی پاییز بود و با گذشت سده‌ها و دگرگونی‌هایی که در گاهشماری(تقویم)ها رخ داد زمان آن به دهه‌ی سوم مهر جابجا شده است. به باور ایرانیان گاهنبار ایاسرم زمان آفرینش گیاهان بود.

🍃🍂 همچنین بیشتر جشن‌های ایرانی زنجیره‌ی پیوسته‌ای بودند و زمان‌بندی روشنی داشتند که به گاهشماری و شناخت زمان دگرگونی‌های آب‌وهوایی و زمان کشت‌وکار یاری می‌رساند. برخی کارشناسان گاهشماری کهن ایرانی جشن میانه‌ی پاییز را ۲۱۰ روز پس از نوروز می‌دانند و شماری آن را درست در میانه‌ی پاییز می‌پندارند.

🍃🍂 ویژگی جشن‌های گاهانباری دستگیری از نیازمندان و برابری در بزم و مهمانی‌ها بود. در این جشن‌ها هرکس به اندازه‌ی توانایی‌اش در برگزاری جشن و آماده‌کردن خوراک می‌کوشید، همه‌ی باشندگان (حاضران) همچون شاه، فرمانروا، مردم، تهیدست، دارا، زن، مرد و کودک بر یک خوان(سفره) می‌نشستند، از یک خوراک می‌خوردند و این را نشانه‌ی همبستگی می‌دانستند. بخشی از خوراک مهمانی نیز به سوی خانه‌ی نیازمندان روانه می‌شد.

🍃🍂 جشن‌های گاهنباری پنج روز بودند و واپسین روز آن جشن بزرگی برگزار می‌شد و بر پایه‌ی باورها، آن گام آفرینش در روز پنجم به پایان می‌رسید. از آیین‌های دیگر این جشن دست‌به‌دست هم دادن و نیایش‌کردن و سپاسگزاری از ایزد بود. دست‌به‌دست‌هم‌دادن از گذشته نشانه‌ی هم‌پیمان شدن است زیرا ایستادگی در برابر رویدادهایی چون تندآبه (سیل) و زمین‌لرزه با پشتیبانی یکدیگر شدنی است.

🍃🍂 اکنون آیینی همراه با پخش پَتیست (نذری) در میانه‌ی پاییز میان «اهل حق» کرمانشاه برگزار می‌شود که گفته می‌شود به‌جا‌مانده از جشن پاییزانه است و ریشه در آیین مهرپرستی دارد. آن‌ها در این آیین نیایش می‌کنند و به شمار فرزندان خانواده خروس می‌پزند.


✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_پاییزانه #آبانگان #جشن_میانه_پاییز


🍃🍂 برای آشنایی با #گاهنبار_ایاسرم همین برچسب را دنبال کنید.


🍃🍂 برگرفته از:
- زمستان #انجوی_شیرازی
- جشن‌های ایرانی #پرویز_رجبی
- جشن‌های ایران باستان #محمدحسین_موسوی


🍃🍂 @AdabSar
ادب‌سار
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی            «بخش شانزدهم»            گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #معرفه_عهدی : شناخت پیمانی، شناسه‌ی پیمانی #معلوم : آشکار، کارا، دانسته، نمایان،…
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»


🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی
           «بخش هفدهم و پایانی»
           گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی


#ناقص = ناپَردَخته، نارسا، کماس
#ندا = آوا، بانگ، فراخوان
#نسبت = وابستگی، بستگی
#نسبی = وابسته
#نعت (صفت) = نامپَرداز، فروزه، ستودن، شمارزاب
#نقش = کارکرد، درآیش، کارآمدی، کارسازی
#نهی = بازداشتن، بازداری

#واو_معدوله= واوِ ناخوانه
#وجوه_افعال = رویه‌های کنش
#وجوه = چهره‌ها، رویه‌ها
#وجه_اخباری = رویه‌ی گزارشی
#وجه_التزامی = رویه‌ی واداری
#وجه_امری = رویه‌ی دستوری
#وجه_شرطی = رویه‌ی پیمانی

#وجه_فعل = رویه‌ی کُنش
#وجه_مصدری = رویه‌ی کُنشی
#وجه_وصفی = رویه‌ی فروزه‌یی
#وجه = چهر، چهره، رو، رویه
#وحدت = یگانگی، ایواکی
#وصفی = فروزه‌یی، زابی، ستایه‌یی
#وقایه = نگهداشت، پناه دادن (الف وقایه: ه مُختفی/ه غیر ملفوظ:ه ناخواندنی، ه مربوطه: ه گِرد)

#هجه #سیلاب = سازه، آواج، آوات
#هجایی = آواجی، آواتی
#همزه = الف آواپذیر
#ی_ابتر = ی دُم بریده، ی کوچک شده
#ی_تخصیص = ی ویژگی
#ی_وحدت = ی یگانگی


🖋📋 برجسته‌ترین بازخن‌ها (منابع):
۱- پیوست‌های فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشه‌شناسی، محمدعلی داعی‌الاسلام
۳- فرهنگ ریشه‌شناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری


#پارسی_پاک
📋🖋 @AdabSar

تلخ کنی دهان من
قند به دیگران دهی
نم ندهی به کِشت من
آب به این و آن دهی
جان منی و یار من
دولت* پایدار من
باغ من و بهار من
باغ مرا خزان دهی

#مولوی
#چکامه_پارسی


قند: از پارسی کند
دولت: تنها واژه‌ی بیگانه
❤️‍🔥 @AdabSar

گیرم درخت رنگ خزان گیرد
تا ریشه هست ساقه نمی‌میرد

#سیمین_بهبهانی
#چکامه_پارسی


ساقه از پارسی ساگه
🍂🌳 @AdabSar
🖋 اصل بقای ماده:
ماده نه خلق می شود و نه از بین می رود، بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود

#برگردان_به_پارسی

🖋 مِـهاد پایایی ماتَـک:
ماتک نه پدید می‌آید و نه از میان می‌رود، بسا كه از ریختی به ریخت دیگر درمی‌آید


#ماده = (پارسی تازی شده) ماتک، مایه، وادِه، کبود

#مجید_دری

@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻تَوأم= همراه، همزاد، همپا، با هم، جُنابِه
🔻تَوأمان= همزادان، جُنابِه، همراه با هم، با هم
🔻توأم با شک و تردید= گمان‌آمیغ، گمان‌آمیز
🔻تَوأم‌شدن= آمیخته‌شدن، یکی‌شدن، همراه‌شدن
🔻تَوأم‌کردن= آمیخته‌کردن، یکی‌کردن
🔻تَوائِم= همزادان، جُنابِگان

✍️نمونه:
🔺کار اصلاح و تربیت وقتی منجر به نتیجه خواهد شد که با اشتغال توأم باشد=
آموزش و پرورش هنگامی به بار می‌نشیند که با کارزایی همراه باشد

🔺تعداد طبیعی ضربان قلب در نوزادانِ توام، بین ۱۰۰bprm تا ۱۴۰bprm است=
شمار بهنجار تپش دل در نوزادانِ همزاد، میان 100bprm تا 140bprm است

🔺مقولات هویت و توسعه باید توامان مورد مطالعه قرار گیرد=
جُستارهای کیستی و پیشرفت باید همراه با هم بررسی شود

🔺توأم‌شدن علم و تجربه‌ی هنرمند، به خلق آثار هنری معتبری منجر می‌شود=
آمیخته‌شدن دانش و کارآزمودگی هنرمند، به آفرینش کارهای ارزشمندی می‌انجامد


#مجید_دری
#پارسی_پاک
#توأم #توام #توأمان #توامان #توائم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
خُنُک آن‌که در خشمْ هشیارتر
همان بر زمینْ او بی‌آزارتر

گهِ تنگ‌دستی دلی شاد و راد
جَهانْ بی‌تنِ مردِ دانا مباد

چو بر دشمنی‌بَر توانا بوَد
به پی نسپرد ویژهْ دانا بوَد

ستیزه نَه نیک آید از نامْجوی
بپرهیز و گِردِ ستیزه مپوی
#فردوسی

و در آغاز هفته:
درود جَهان‌آفرین بر تو باد


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💚🤍♥️‍ کُهَن‌خاکِ میهن با من سخن می‌گوید!


من بیشتر به کهن‌خاک گوش می‌سپارم تا به خاکیان. نمی‌شود از خاکیان ایران گفت و از کهن‌خاک ایران نگفت.
نمی‌شود سخن خاکیان را شنید و آوای کهن‌خاک را ناشنیده گرفت. خاکیان ایران جز از امروز نمی‌گویند و دگر چیزی جز دیروز نزدیک را به یاد نمی‌آورند. کهن‌خاک ایران از یادآوری نیاکان و از فراموشی و بی‌کرانگی دهشتبارِ فرداهای بی‌پریروز با من سخن می‌گوید. کهن‌خاک ایران دردمندانه و مهربانانه با من سخن می‌گوید. کهن‌خاک ایران از روزگاران دور و از غم‌ها* و شادی‌های دیگرسانی با من سخن می‌گوید. کهن‌خاک ایران از استوره‌ها می‌گوید چرا که از آن خاک روییده و بالیده‌اند. کهن‌خاک ایران از ایزدی می‌گوید که بر پهنه‌ی آن خاک زاده و بر چکاد کوه‌های آن ایستاده و کرانه‌ها را با ده هزار چشم پاییده است. از ایزدی می‌گوید که می‌وَزَد و در دل کوه‌ها و دشت‌ها می‌پیچد و ایزد ده هزار چشم را یار است. از ایزدی می‌گوید که آبشار است، چشمه است و کهن‌خاک تشنه را سیراب می‌کند. کهن‌خاک ایران از فرّ و دادِ شاهان، از پیمان‌های بسته، از آبادانی و شادی مردمان با من سخن می‌گوید. کهن‌خاک ایران از ایزدانی با من سخن می‌گوید که می‌آیند آنگاه که به یاد آورده شوند…

کهن‌خاک ایران از کوبه‌ی سُمِ اسبانِ بیگانه، از سواران بی‌چهره و از خون ریخته‌ی دلیران بر خود می‌گوید. کهن‌خاک ایران از بی‌شماران شیون زنان و از خیزابه‌های دریای اشک کودکان با من سخن می‌گوید. کهن‌خاک ایران از مردانی سخن می‌گوید که با خود توفانِ شن آوردند و به زبانی ناآشنا و خشن سخن می‌گفتند؛ می‌کُشتند، می‌خندیدند و دشنه‌های خونین را بالا برده و واژگانی را فریاد می‌زدند. کهن‌خاک ایران شگفت‌زده و غم‌آلود با من از خاکیانی که بر آن می‌زیند می‌گوید. خاکیانی که از نیکی شن‌زارها می‌گویند، زبان آنان می‌آموزند، آن کشتارها، خنده‌ها و دشنه‌ها را می‌ستایند. کهن‌خاک ایران، گریان، با من از خاکیانی می‌گوید که به سوی شن‌زارها نماز می‌گزارند و با زبان مردان شن‌زارها نیایش می‌کنند. با اینهمه، کهن‌خاک ایران، خاکیانی را که ناسپاسانه بر آن می‌زیند و می‌میرند، می‌بخشاید و خاکیان زنده، خاکیان درگذشته را به آن کهن‌خاک است که می‌سپارند. کهن‌خاک ایران با من از سده‌ها یورش گردبادها و توفان‌های شن می‌گوید و می‌گوید که کوشیدند و هنوز می‌کوشند آن کهن‌خاک را نیز به شن‌زار دگر کنند؛ نتوانستند و کامیاب نگشتند و کهن‌خاک هنوز هم نگاهبانانِ پیمان و مهربانانی می‌زاید، می‌پرورد و می‌بالانَد…

آری ! کهن‌خاک میهن با من این چنین سخن می‌گوید.
و آنگاه من زانو می‌زنم، بر کهن‌خاک میهن بوسه می‌زنم، اشک شادی می‌ریزم، از کهن‌خاک می‌خواهم یاری‌ام دهد و اگر شایسته‌ام می‌داند با آن بانیانِ پیمان و بانیان مهر آشنایم سازد تا مرا نیز دلیری و مهربانی و پیمان بیاموزند…


نویسنده و فرستنده: #خسرو_یزدانی
#پیام_پارسی

💚🤍♥️ @AdabSar
2024/11/15 09:30:43
Back to Top
HTML Embed Code: