Telegram Web Link
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻عاشق= دلداده، دلباخته، دلسوخته، دلشده، شیفته، پاکباز، بیدل، شیدا، گرم‌دل، مهرورز، مِهرا، دوست‌دارنده، دوستار، نیازان، ویاپان، سِنار، دیوانه
🔻عاشق‌آزار= سِنارآزار
🔻عاشق‌آسا= سِنارآسا
🔻عاشقانه= دل‌سپارانه، دلدارانه، شورمندانه، شوریده‌وار، مهرآمیز، شیفته‌وار، شیفتگانه، شیداوار، مهرورزانه
🔻عاشق‌باره= مهرباره، مهرپیشه
🔻عاشق بی‌صبر= گرم‌روان
🔻عاشق‌پیشه= شیفته، شیدا، شیداپیشه، دلشده، دلداده، دلباخته، پاکباز، بیدل
🔻عاشق‌شدن= دل‌باختن، دل‌سپردن، دل‌دادن، پاک‌باختن، شیفتن، دیوانه‌شدن، بیهوش‌شدن
🔻عاشق شوریده= خاش، شیدا
🔻عاشق‌کش= دلآزار، شیفته‌کش
🔻عاشق‌نواز= دلنواز، شیفته‌نواز
🔻عاشق و معشوق= دلدار و دلبر
🔻عاشقی= دلباختگی، دلدادگی، شوریدگی، شیدایی
🔻عاشقیت= دلسپردگی، شیفتگی
🔻عاشق یک‌فصله= دلداده‌ی یکروزه، سرسپرده‌ی فَرَهی
🔻عشق= اِشغ، شیفتگی، شیدایی، دلدادگی، دلبردگی، دلباختگی، پاکبازی، مهر، مهرورزیدن، دوست‌داشتن، دوشارم، دوشِش، دُشاکی
🔻عشق افلاطونی= اِشغ افلاتونی، دوشِش پلاتونی، مهر پلاتونی
🔻عشق اکبر= اِشغ خدایی
🔻عشق‌باز= اِشغ‌باز، دلباخته
🔻عشق‌بازی= اِشغ‌بازی، شیفتگی، شیدایی، دلباختگی، دلدادگی، مهرورزی، دلبازی
🔻عشق جسمانی(شهوت)= وَرَن، تن‌شیفتگی
🔻عشق متقابل= اِشغ دوسویه، هم‌دوشِشی، مهر دوسویه
🔻عشق ممنوع= اِشغ پنامیده، دوشش اَرُواک، مهر ناروا
🔻عشق‌نچشیده= اِشغ‌نچشیده، خشک‌جان
🔻عشق‌ورزیدن= اِشغ‌ورزیدن، مهرورزیدن، کام‌راندن
🔻معاشقه= مهرورزی، هم‌مهری، هم‌آغوشی، دلدادگی
🔻معشوق= دلبر، دلدار، دلربا، دلسِتان، نگار، ریکا، رایکا، رایگا، دوشَست، تاز
🔻معشوق جفاپیشه= گرگ‌مست
🔻معشوقه= کیجا، دوستِگان، مول

❗️«اِشغ» واژه‌ای پارسی است که به‌نادرست «عشق» نوشته می‌شود.

نمونه:
🔺وِیس ترنم عشق را ازبرای رامین نجوا می‌کرد=
وِیس زمزمه‌ی اِشغ در گوش رامین می‌خواند

🔺صحبت معشوق را طالبم =
همنشینی(و همسخنی) با دلبر را خواهانم

🔺بدو گفت مادر که ای «تاز» مام
چه بودت که گشتی چنین زردفام؟ #فردوسی

🔺که رامین را به تو دیدم سزاوار
تو او را «دوستگان»ی، او تورا یار #اسعد_گرگانی(ویس و رامین)

🔺در گلستانی که جولانگاه آن قد رساست
سرو، یک «ریکا»ی دارالمرزی کوته‌قباست #میرنجات

🔺«رایگا» روی نموده‌ست و غلط افتادی
باش تا در طلب پویه جهان پیمایی #مولوی

🔺طعمه‌ای کان «پاکبازان» را دهند
هرگز آن کی «نونیازان» را دهند؟ #عطار

🔺آن زنک می خواست تا با «مول» خویش
برزند در پیش شوی گول خویش #مولوی


#مجید_دری
#پارسی_پاک

#عاشق #عاشقانه #عاشقی #عاشقیت #عشق #معاشقه #معشوق #معشوقه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸

رفت یار و آرزوی او ز جانِ من نرفت
نقشِ٭ او از پیش چشم خون‌فشانِ من نرفت

من بدان بودم که پایش گیرم و میرم به دست
چون کنم کو گاهِ رفتن در میان من نرفت

#امیرخسرو_دهلوی
#چکامه_پارسی
*= نَخش
@AdabSar

🍃 روز جهانی زیست‌بوم 🍃

در سال ۱۹۷۲ ترسایی(میلادی) روز ۵ ژون از سوی سازمان ملل روز جهانی زیست‌بوم(محیط زیست) نام گرفت. با این آرمان که آگاهی و انگیزه مردم را درباره‌ی زیست‌گاه بالا برده و از نابودی بیش‌از‌پیشِ آن جلوگیری نماید.

بایسته است بدانیم که ایرانیان از دیرباز در پاسداشت و گرامیداشت زیست‌بوم سرآمد بوده و این رفتار پیوندی ناگسستنی با فرهنگ ایرانی دارد.

سده‌هاست که در ایران جشن‌هایی در پاسداشت زمین، گیاهان و جانوران برگزار می‌شود و با نگاهی به آیین این جشن‌ها نیک می‌توان دریافت که از ویژگی‌های آشکار و بنیادین آن گرامیداشت همه‌ی نشانه‌های زیستی و پرهیز از بدرفتاری با زمین و چرخه آفرینش است و چه‌بسا با آیین‌هایی همراه است که به انگیزه‌ی پاکیزگی و پاسداری از زیست‌بوم برگزار می‌شود.

امید است در این روز و همه روزهای سال با بخشیدن چهره‌ای مهربانانه و دلسوزانه به گرفتاری‌های(مسایل) زیست‌بومی و با آگاهی از خویشکاری(وظیفه) خویش در برابر زیستگاهمان، همسو با آیین‌های نیایی و همراه با مردم جهان در پاسداری از زیست‌بوم کوشیده و نگاهبان زیستگاه و همه‌ی گونه‌های زیستی آن باشیم.

#مجید_دری
#زیست_بوم

🌍🧹 @AdabSar

آشنایی با چند واژ‌ه‌ی برگزیده‌ی فرهنگستان زبان و ادب پارسی در پیوند با #زیست_بوم برگرفته از تارنمای فرهنگستان:


🌳 پوسال (compost)
پسماندهای آلی تجزیه‌شده و نسبتاً پایدار حاصل فرایند پوسش

🌳 پرانشت (percolation)
حرکت یا جریان آب در داخل خاک یا سنگ

🌳 بازیافت (recycling)
فرایندی که در طی آن مواد مصرف‏شده برای مصرفِ مجدد آماده شود.

🌳 دورریز (refuse)
هرگونه مواد بی‌مصرف دورریختنی

🌳 زباله‌گردی (scavenging)
جست‌وجو در میان پسماندها برای یافتن خوراک یا مواد استفاده‌شدنی

🌳 پساب (فاضلاب تصفیه‌شده) (treated wastewater)
فاضلابی که یک یا چند فرایند تصفیۀ فیزیکی یا شیمیایی یا زیستی بر ‌روی آن صورت گرفته است تا خطرات بهداشتی آن کاهش یابد.

🌳 خاکچال (landfill)
زمینی برای چال کردن ضایعات زباله به‌طوری‌که روی هر لایۀ زباله لایه‌‏ای از خاک قرار دهند.


@AdabSar

می‌سوزم از این دورویی و نیرنگ
یکرنگی کودکانه می‌خواهم

ای مرگ از آن لبان خاموشت
یک بوسه‌ی جاودانه می‌خواهم


#فروغ_فرخزاد
#چکامه_پارسی

◾️▫️ @AdabSar

با آن مرد کجا پدر و مادر از او آزرده و ناخشنودند همکار مباش
کت داد به دوبار ندارد
هیچت با آن کس دوستی و دوشارم مباد.

جوانی کز او نیست خشنود باب
هم آزرده زو مادر مهریاب

مشو هیچ همکار چونین کسی
کزان مرد بیداد بینی بسی

به جای تو نیکی ندارد نگاه
ازین دوستان تا توانی مخواه


#بهار
#چکامه_پارسی

🟫🔸 @AdabSar
ادب‌سار
🔲 دنباله‌ی واژه‌های پارسی در زبان تازی ▪️ شُرغ = از پارسی جُغر، قورباغه‌ی کوچک ▫️ شرَمح = بنگرید به جَرَنفس ▪️ شرَمَند = از پارسی شَره (خیزاب دریا) + مند(بخشنده) ▫️ شَرَن = از پارسی شرن، شرینونتَن، ترکیدن و شکافتن سنگ ▪️ شِرنا، شَرَنبث، شَرواص = بنگرید به…
🔲 دنباله‌ی واژه‌های پارسی در زبان تازی


▫️ شَطَل = از پارسی شَتَل، پول نگهدار منگیان(قماربازان) در بازی
▪️ شِعر = از پارسی شَروِه، چامِه، چَکامِه، سَرواد، سُرُود، دانستن (از شعور). شنیده شده از واژه‌ی سانسکریت Srati و ریشه‌ی اوستایی سرو: شنیدن، سرود است
▫️ شُغل = از پارسی شَوال، کار و پیشه

▪️ شفُارِج، بَشارج = از پارسی پیش‌یاره، تَبَگ(تبق) و یا خوانچه، آردینه(حلوا)
▫️ شَفَش، شَفشَف = از پارسی شَفش، شُفش، شفشه، چوب یا نی پنبه‌زنی، شاخه‌ی درخت، گونه‌ای ماهی رودخانه
▪️ شَفلَج = از پارسی شفلج، درخت کبر و میوه آن
▫️ شَفَلًقه = از پارسی شَپَنک، از بازی نوجوانان

▪️ شَک = از پارسی شک Sak، گُمان، دودلی. از سانسکریت sank و sanka گمان، بدگمانی
▫️ شُک = از پارسی شُک، داروی مرگ موش
▪️ شَکاّک = از پارسی شک، شَکدار، شَکزن، دُودِل، دیرباور
▫️ شَکَر = از پارسی سُگّر، شِکَر sekar، افشره‌ای که از چغندر یا نی‌شکر می‌گیرند، در پهلوی sakar

▪️ شکربَرَه = از پارسی شکرپاره(زردآلو)
▫️ شَکَرهنَج = از پارسی شِکرهنگ، خار و خسک
▪️ شکنجه (گویش عراقی) = از پارسی شکنجه Sekanje در پهلوی Sikenjak، به دستگاه فشارنده‌ی تخته‌های چوب می‌گویند، منگنه، چلاننده
▫️ شَلاله = از پارسی شَلال، آجیده یا بخیه‌ی درشت زدن پارچه، کوک زدن

▪️ شکیب = از پارسی شکیب Sakib ، بردباری
▫️ شَلجَم، شَلحَم، شلغَم = از پارسی شَلغم
▪️ شِلحَف = از پارسی چُلبُله(اضطراب، شتاب، بی‌قراری)، نگرانی
▫️ شَلغَمی، شلجمی = از پارسی شلغمی، نما(شکل) هندسی


🔲 @AdabSar

دنباله دارد

📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وام‌واژه‌ها در زبان عربی، شهاب‌الدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ

گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی


🔲 @AdabSar

رخِ پادشا تیره دارد دروغ
بلندیش هرگز نگیرد فروغ

نگر تا نباشی نگهبانِ گنج
که مردم ز دینار یازد به رنج

اگر پادشا آزِ گنج آورد
تنِ زیردستان به رنج آورد

کجا گنجِ دهقان بوَد گنجِ اوست
وگر چند بر کوشش و رنجِ اوست

نگهبان بود شاه گنج ورا
به بار آورَد شاخ رنج ورا
#فردوسی

بادا که:
مبادا جز از نیک فرجامِ تو


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻بیت‌المال= گنجینه‌ی کشور، داراییِ کشور، داراییِ همگانی
🔻بیت‌المالچی= گنجور، گنجویر، گنجبان

نمونه:
🔺بیت‌المال به مکانی گفته می‌شود که اموال عمومی متعلّق به تمام مسلمین در آنجا تهیه و حفظ می‌شود=
«گنجینه‌ی کشور» به جایی گفته می‌شود که دارایی‌های همگانیِ وابسته به همه‌ی مسلمانان در آنجا فراهم و نگهداری می‌شود

🔺دیه‌ی مقتولین را از بیت‌المال پرداختند=
خون‌بهای کشتگان را از داراییِ کشور پرداختند


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#بیت_المال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸

ما در پیوند با خدایان سرزمین‌مان،
با آیین‌های کهن دیارمان،
با آوای گاه شادان و گاه غمبار نیاکان‌مان که از ژرفای نهان‌مان می‌آید،
با کویرهای ترک خورده و خشک‌مان،
با باران‌های سیل‌آسامان،
با بوی سینه‌ی مادران‌مان،
با اشک‌های پنهان پدران‌مان،
با آهنگ اندوهناک شکست‌هامان،
با پهلوانان پیروز در پهنه‌ی نبردهامان
و با کهن استوره‌هامان که هر دم از ژرفامان می‌رویند و ما را به آن سوی دهشت‌بار و شگفتی‌زای زمانه‌ها می‌برند است که چَم[معنا] می‌یابیم.
اگر آنچه رفت را به یاد آریم، در آن خاک و از آن خاک نام می‌گیریم، با آن خاک و در یادها می‌مانیم.
اگر آنچه رفت از یادمان برود، بی‌نام و نشان به سان پرهیبی سرگردان در ویرانه‌های دلهره‌آور زمانه می‌آییم و می‌رویم و در ناکجای فراموشی ناپدید می‌گردیم.


🖋فرستنده: #خسرو_یزدانی
📸 «هربرت کریم‌مسیحی»

🟫🔸 @AdabSar

☀️ «در زیست‌شناسی، اندازه‌گیری دمای اندام‌های جانداران و گیاهان با دماسنج‌های ویژه، بخشی از فرآیند بررسی بالینی است.»

چند واژه‌ی فرهنگستانی در گزاره‌ی بالا هست؟
زیست‌شناسی/ اندازه‌گیری/ دما/ اندام/ جاندار/ گیاه/ دماسنج/ فرآیند/ بررسی/ بالینی
آری، ده واژه‌ی فرهنگستانی بودند.

آیا می‌دانید بی واژه‌های برگزیده‌ی فرهنگستان، گزاره‌ی پیشین را چگونه باید می‌گفتیم؟

«در علم‌الحیاة ذرع حرارت اعضاء حیوانات و نباتات با میزان‌الحراره‌های خاص، بخشی از پروسه امعان کلینیکی است.»

آیا می‌دانید واژه‌های فرهنگستانی به‌کار رفته در گزاره‌ی پیشین، در آغاز از سوی مردم به ریشخند گرفته می‌شدند؟ ولی امروز بخش زیبایی از زبان پارسی‌اند.

شاید ما در آغاز به واژه «یارانه» خندیدیم، ولی امروز...!


🖋فرستنده #بامداد_خوش

☀️ @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
هموندان ارجمند
برای بهتر دیده‌شدن، نیاز به آگهی و دادوستد با کانال‌های دیگر داریم.
بایسته است بدانید که ادب‌سار هیچ دیدگاهی در باره‌ی درونمایه‌ی این کانال‌ها ندارد و داوری درباره‌ی آن‌ها را به خرد خودتان می‌سپارد.

👧🏻👦🏻 @AdabSar
📌 پالایش زبان پارسی:

🔻مخاطَب= گفتاسو★، هم‌سخن، دویم کس، نام‌برده، شنونده، روی سخن، خواننده، نیوشنده(شنونده)
🔻مخاطب خاص= هم‌سخنِ برگزیده، گفتاسوی ویژه
🔻خطیب= سخنران، سخنور، سخنگو
🔻خطبه= سخنرانی، اندرزگویی
🔻خِطاب= روی سخن، روی‌گفت، گفتگو
🔻خِطاب‌کردن= رویاروی سخنیدن، نام‌بردن، سِدا(صدا)زدن
🔻حُسن خطاب= زبان‌آوری، خوش سخنیدن، خوب گفتگوکردن، شیواسُخنی، نیک‌گویی
🔻فصل‌الخطاب/فصل خطاب= سخن بُرنده، فرمان بُرنده، فرجامِ سخن، فرجام‌سخن، سخن فرجامنده، سخن فرجامگر
🔻خطابه= سخنرانی، سخن‌راندن، سخنیدن، اندرز، اندرزگفتن، گفتار سخنورانه

نمونه:
قبل از صحبت‌کردن، لازم است مخاطبمان را خوب بشناسیم=
پیش از سخنیدن، باید گفتاسویِمان را خوب بشناسیم

مرشد خطاب به شاگردان پند و اندرز می‌دهد=
ادب‌آموز به شاگردان پند و اندرز می‌دهد

مخاطبان این فیلم، افراد بالای ۱۵ سال استند=
بینندگان این توژ، مردمان بالای ۱۵ سال استند


★واژه‌ی زیبای «گفتاسو» را پانا #کیانمهر_علیشاهی از هموندان گرامی ادبسار برساخته است.


گردآوری و نگارش: #میلاد_فرخ_وند
#پارسی_پاک

#خطاب #مخاطب #خطبه #خطیب #خطابه #فصل_الخطاب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
ادب‌سار
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی            «بخش دوازدهم»            گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #فونتیک : آوایی، آواشناسی #قیاسی : روشمند، باآیین، دستوری، سنجشی #قید : بند،…
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»


🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی
           «بخش سیزدهم»
           گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی


#قید_وصف_و_حالت : بند فروزه‌گون
#قید_وصف : بند زاب، بند ویمند
#قید_تکرار : بند بازگردانی، بند پیوار (پیشنهاد نگارنده)، واگویه
#قید_نحوی : مایه‌افزا
#قیود : بندها

#کسره : زیر، آوازیر، نشان زیر
#کلام : گفت، گفتا، گویش، سخن، سَخون
#کلمات_استفهام : پُرسه‌ها، پُرسواژه‌ها
#کلمه : واژه، واچ، سخن، گپ
#کلمه_مرکب : واژه‌ی آمیخته، واژآمیخت

#کنایه / #کنایات : نامگونه/ها، کماسه/ها
#ماضی_ابعد_مستمر : گذشته‌ی دورتر
#ماضی_ابعد (اَبعد): گذشته‌ی دورتر
#ماضی_استمراری (#ماضی_متمنی): گذشته‌ی آرزویی
#ماضی_استمراری (#ماضی_ناقص): گذشته‌ی همارگی

#ماضی_التزامی : گذشته‌ی واداری، گذشته‌ی شایدی
#ماضی_بعید : گذشته‌ی دور
#ماضی_مطلق : گذشته‌ی ساده، گذشته‌ی فراگیر، گذشته‌ی اَوَند
#ماضی_مقدم : گذشته‌ی پیشین، گذشته‌ی پیشینگی

#ماضی_نقلی_ثبوتیه : گذشته‌ی نگذشته
#ماضی_نقلی_حدوثیه : گذشته‌ی گذشته
#ماضی_نقلی : گذشته‌ی گفتاری، گذشته‌ی بازگویی
#ماضی : گذشته، پیشین، درگذشته
#مبهم : آچَم، پوشیده، پنهان، ناروشن


دنباله دارد
#پارسی_پاک


🖋📋 برجسته‌ترین بازخن‌ها (منابع):
۱- پیوست‌های فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشه‌شناسی، محمدعلی داعی‌الاسلام
۳- فرهنگ ریشه‌شناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری


📋🖋 @AdabSar
بِدان کوش تا دور باشی ز خَشم
به مردی بخواب از گنهکار چَشم

چو خَشم آوری هم پشیمان شَوی
به پوزش نگهبانِ درمان شَوی

هرآن‌گه که خَشم آورَد پادشا
سبک‌مایه خوانَد وُرا پارسا

چو بر شاه زشت‌ست بَدخواستن
بباید به خوبی دل آراستن
#فردوسی

امید که:
مبادا به تو دستِ دشمن دراز


گزينش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌸
🌸🌸

نگاه انگیزشی داری بسی هار
ز چَشمانت وَرَن می‌بارد ای یار
فُسونی، کامجوی دل فریبی
لبت با خواهش بوسه منم چار


سراینده و فرستنده: #کوروش_دورکی_بختیاری
#چکامه_پارسی


*پی‌نوشت سراینده:
هار: سرمست، درنده
ورن: شهوت
فسونی: جادوگری
چار: سزاوار

@AdabSar

ز خاکِ من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید

میا بی دف به گور من برادر
که در بزم خدا غمگین نشاید


#مولوی
#چکامه_پارسی

🌾 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻عینک*= Eyeglass، آیینَک، آیِنَک، دیدیار، چشم‌یار، چشمینه، چشمی، چشمک، چشم‌افزار
🔻عینک آفتابی= آیینک آفتابی، آیِنَک آفتابی
🔻عینک ذره‌بینی= آیینَکِ ریزبینی، چشمیِ نزدیک‌بین
🔻عینک‌زدن= آیِنَک‌زدن
🔻عینک‌ساز= Optometrist، آیِنَک‌ساز
🔻عینک‌سازی= آیینک‌سازی
🔻عینک طبی= آیینک پزشکی
🔻عینک‌فروشی= Optometry، آیینک‌فروشی، آیِنَک‌فروشی
🔻عینکی= آیینَکی، آیِنَکی
🔻عدسی عینک= مِژوک آیینَک، شیشه‌ی آیینک، شیشه‌ی چشمینه
🔻جلد عینک= آیینک‌دان، آیِنَک‌دان، جاآیینکی
🔻قاب عینک= آیینک‌دان، آیِنَک‌دان، جاآیینکی
🔻نمره‌ی عینک= شماره‌ی آینک، شماره‌ی آیینک، شماره‌ی چشم‌یار، شماره‌ی دیدیار، شماره‌ی چشمینه، شماره‌ی چشمی، شماره‌ی چشم‌افزار

*«آیینک» واژه‌ای پارسی است و «عینک» اَرَبیده‌ی(معرب) آن است.

نمونه:
🔺نیست ممکن که ز من دور توانی گردید
عینک صاف‌دلان دورنما می‌باشد #صائب=
نیست شایا که ز من دور توانی گردید
آیِنَک پاک‌دلان دورنما می‌باشد

🔺جایت به فراز دیده در می‌دادند
چون عینک اگر کج و دورو می‌بودی=
جایت به فراز دیده در می‌دادند
چون چشمینه اگر کژ و دورو می‌بودی

🔺ای چشم سپهر از تو روشن
عینک‌نِهِ دیده‌های روزن #درویش_واله_هروی=
ای چشم سپهر از تو روشن
آیینک‌نِهِ دیده‌های روزن


🖋 #مجید_دری
#پارسی_پاک

#عینک #عینکی #Eyeglass #Optometrist #Optometry
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌴☀️ جشن آغاز تابستان، جشن‌های گرامیداشت آب و آفتاب

🌴 با آغازیدن تابستان و ماه تیر، ماه آرش شیواتیر، این استوره‌ی کمانگیر، جشن‌های پرشمار تابستانی در ایران باستان آغاز می‌شد. جشن‌هایی در ستایش آب، ستایش آفتاب، روشنایی بیشتر و بلندترین روز سال، ستایش فرزانگی و جشن‌هایی برای شادی! در واپسین روز خرداد نیز جشن پیشواز جشن‌های تابستانی برپا می‌شد.

🌴 در ایران آغاز هر فَرشیم/وَرشیم(فصل) بهانه‌ای برای جشن بود و در گاهشماری گاهانباری ایران، آغاز سال نو با آغاز تابستان هم‌زمان بود. در این زمان چله‌ی تموز(تموز: گرمای سخت) نیز آغاز می‌شد و تا دهم امرداد دنباله داشت. جشن‌های این چله کم‌وبیش همسان و هم‌ریشه بودند.

🌴 در آغاز تابستان، خورشید بیش از هر زمان دیگری می‌تابد و روزها بلندند. از سویی مردم جهان باستان به پدیده‌های کیهانی دلبستگی بسیاری داشتند و رویدادهای کیهانی را با باورهایشان می‌آمیختند.
ایرانیان برای بازشناسی(تشخیص) روز نخست تابستان و دگرگونی تابستانی از سازه‌های خورشیدی و گاهشمار آفتابی همچون «چهارتاغی» بهره می‌بردند.هنوز یک نمونه از آن در نیاسر کاشان بهره‌برداری می‌شود.

🌴 در پگاه یکم تیر و همزمان با سر زدن خورشید، زنان اسپند دود می‌کردند و درآیه(ورودی) خانه را آب و جارو می‌کردند.
یکی از شناخته‌شده‌ترین آیین‌های یکم تیر برگزاری یادبودی برای گرامیداشت جان‌سپاران (شهیدان) میهن بود. به باور پیشینیان در این روز بسیاری از ایرانیان باستان در راه میهن جان سپردند. اکنون این آیین در میان زرتشتیان برگزار می‌شود.

🌴 امروز در یکم تیر گرامیداشت چله‌ی تموز در استان خراسان و جشن آب‌پاشونک در چند شهر میانی کشور همچون اراک و فراهان برگزار می‌شود. در جشن آب‌پاشونک، مردم در گردشگاه‌ها و دشت‌ها آب‌بازی می‌کنند. این آیین همسان و هم‌ریشه با جشن آبریزگان در میانه‌ی تیر است.

🌴 در نیمروز(جنوب) خراسان از یکم تیر تا دهم امرداد را چله‌ی تموز و از دهم امرداد تا آخر این ماه را «چله‌ی خُرد» می‌گویند. «جشن ۹۰روز» که هنوز در روستای «حوض‌ماهی» شهر مبارکه برگزار می‌شود، به جا مانده از جشن‌های چله‌ی تموز است.

🌴 جشن «روز زیادی» در واپسین روز خرداد برای پیشواز فرارسیدن بلندترین روز سال و آغاز تابستان برگزار می‌شد و گفته می‌شود که برای همین نام خرداد به مانَک(معنی) رسایی را برای این ماه برگزیدند.

🌴 در سال ۲۰۱۴ ترسایی(میلادی)، هندوستان توانست روز یکم تیر را با نام روز جهانی یوگا و با آیین‌های «درود بر خورشید» در سازمان کشورهای همبسته(ملل متحد) نیز آیینمَند(رسمی) کند. بسیار پیش از این، آیین‌های گرامیداشت خورشید و هماهنگی با آن در آیین مهرپرستی یا میتراگرایی پدید آمده بود.


#پریسا_امام_وردیلو

#جشن_های_ایرانی #چله_تموز #تیرگان #جشن_آغاز_تابستان #آب_پاشونک


📚 برداشت آزاد از:
- راهنمای زمان جشن‌ها و گردهمایی‌های ملی ایران باستان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
- گاهشماری و جشن‌های ایران باستان #هاشم_رضی
- ایران‌نامه #شاهین_سپنتا

☀️🌴 @AdabSar
2024/06/28 18:59:56
Back to Top
HTML Embed Code: