آزاده حسینزاده - رقص شکوفه
@AdabSar
🐣 تخممرغ هفتسین، نماد پدید آمدن جهان
🥚 تخممرغ هفتسین افسانهای خواندنی دارد. تخممرغ در افسانههای ایران باستان نماد زمین و یکی از نمادهای فراوانی(برکت) بود.
🐣 در نبیک پهلوی «مینوی خرد» دربارهی استورههای ایرانی آمده که آسمان همچون تخممرغی پیرامون زمین را فراگرفته و زمین در میانهی آسمان مانند زردهی تخممرغ است. «باجلان فرخی» در برگردان نبیک(ترجمهی کتاب) «شناخت اساتیر ایران» نوشتهی «جان راسل هینلز» افزوده است که تخممرغی که در نوروز در خوان هفتسین نهاده میشود یادآور استورهای است که در آن مهر از تخم کیهانی هستی مییابد. گمان میرود که در اینجا فردید(منظور) از «مهر» خورشید است.
«هینلز» نیز نوشته است که تخممرغ در خوان هفتسین یادآور نخستین استورههای روزگار و زایش کیهان از درون تخمی است که بر پَهناب(اقیانوس) آغازین شناور بود. گفته میشود در میان شمارگان(اعداد) شمارهی زفر(صفر) نشانهی تخممرغ کیهانی و دو ژاد(جنسیت) آغازین بود. هینلز دربارهی ارزش تخممرغ در آیینهای نوروزی هم نوشته است که در بسیاری از خانهها تخممرغ را روی آیینه مینهادند و به هنگام آغاز سال زمانی که گاوِ برشاخدارندهی زمین، زمین را از شاخی به شاخ دیگر مینهد تخممرغ روی آیینه به گردش درمیآید.
🥚 تخممرغ رنگی هفتسین نماد زندگی تازه است. همانگونه که چوژه(جوجه) پوسته را میشکند تا به زندگی تازهای گام نهد و در جهان بزرگتری زندگی کند، میتواند پیامی به آدمیان بدهد تا زندگی و والاشدن را دریابند. گفته میشود سر از تخم برآوردن چوژه نماد رستاخیز است.
«مرتضا فرهادی» در ماتیکان(کتاب) «واره» نوشته است شیر، ماست، نمک و تخممرغ خوراکیهای سپنت(مقدس) بودند و به آنها سپیدمانی میگفتند.
🍳 در آیین زرتشتی و به باور ارمنیان باستان انار نماد زایش فراوان و تخممرغ نماد زندگی جاودانه بود. در خوربَرانِ(غربِ) کشور مردم باور داشتند که اگر کسی در نخستین روز نوروز تخممرغ آبپز بخورد به بیماری «گَری» دچار نخواهد شد.
با گذر هزارهها و سدهها آیینهای چون آبپزکردن کردن تخممرغ با پوست پیاز، روناس، کاه و زاج برای خوشرنگ شدن، تخممرغبازی و رنگآمیزی آن به آیینهای نوروز افزوده شد.
🐣 تخممرغبازی تا گذشتههای نهچندان دور یکی از سرگرمیهای نوروزی مردم و با گِروبَندی(شرطبندی) همراه بود. این بازی در کردستان «هیلکهشکنی» یا تخممرغشکنی، در کرمانشاه «خاجنگکی» و در برخی روستاهای فیروزکوه «مُرغنه جنگی» نام داشت. این بازیها پیش از نوروز آغاز میشدند و تا سیزدهبدر دنباله داشتند.
بازیگران تخممرغ را در مشت نگه میداشتند و تنها سر آن بیرون میماند. سپس تخممرغها را به هم میکوبیدند. سر هرکدام که میشکست دارندهاش بازنده بود و باید تخممرغهای خود را به برنده میداد. اکنون این بازیها در فرهنگ ایران رنگ باختهاند و تخممرغهای سفالی و تینگهای(پلاستیکی) در هفتسینهای ما جا خوش کردهاند.
🥚 در اروپا و همزمان با جشن پاک نیز تخممرغبازی انجام میشود. کودکان تخممرغ را در باغچه پنهان میکنند و اگر کسی آن را پیدا کند آن را برای خود برمیدارد. همچنین تخممرغ رنگ شده و خرگوش از نمادهای این جشن هستند. به باور مردم اروپا در این روز خرگوشها به آشیانهی مرغها میروند تا تخممرغها را بدزدند. پس آنان تخممرغها را رنگ میکنند تا از دید خرگوش پنهان بماند. چند تن جامهی خرگوشی میپوشند و تخممرغها را پنهان میکنند و کودکان به دنبال یافتن آنها میروند.
✍️ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #هفت_سین
📎 پینوشت: «جوجه» تازی شدهی(معرب) واژهی پارسی «چوژه» و صفر تازیشدهی «زفر/زفرین» است.
📚 برگرفته از:
۱- جشنها و آیینهای ایرانی #حسام_الدین_مهدوی
۲- شناخت اساتیر ایران #جان_هینلز برگردان باجلان فرخی
۳- واره #مرتضا_فرهادی
۴- نوروز، جشن نوزایی آفرینش #علی_بلوکباشی
۵- آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز #محمود_روح_الامینی
🌷 @AdabSar
🥚 تخممرغ هفتسین افسانهای خواندنی دارد. تخممرغ در افسانههای ایران باستان نماد زمین و یکی از نمادهای فراوانی(برکت) بود.
🐣 در نبیک پهلوی «مینوی خرد» دربارهی استورههای ایرانی آمده که آسمان همچون تخممرغی پیرامون زمین را فراگرفته و زمین در میانهی آسمان مانند زردهی تخممرغ است. «باجلان فرخی» در برگردان نبیک(ترجمهی کتاب) «شناخت اساتیر ایران» نوشتهی «جان راسل هینلز» افزوده است که تخممرغی که در نوروز در خوان هفتسین نهاده میشود یادآور استورهای است که در آن مهر از تخم کیهانی هستی مییابد. گمان میرود که در اینجا فردید(منظور) از «مهر» خورشید است.
«هینلز» نیز نوشته است که تخممرغ در خوان هفتسین یادآور نخستین استورههای روزگار و زایش کیهان از درون تخمی است که بر پَهناب(اقیانوس) آغازین شناور بود. گفته میشود در میان شمارگان(اعداد) شمارهی زفر(صفر) نشانهی تخممرغ کیهانی و دو ژاد(جنسیت) آغازین بود. هینلز دربارهی ارزش تخممرغ در آیینهای نوروزی هم نوشته است که در بسیاری از خانهها تخممرغ را روی آیینه مینهادند و به هنگام آغاز سال زمانی که گاوِ برشاخدارندهی زمین، زمین را از شاخی به شاخ دیگر مینهد تخممرغ روی آیینه به گردش درمیآید.
🥚 تخممرغ رنگی هفتسین نماد زندگی تازه است. همانگونه که چوژه(جوجه) پوسته را میشکند تا به زندگی تازهای گام نهد و در جهان بزرگتری زندگی کند، میتواند پیامی به آدمیان بدهد تا زندگی و والاشدن را دریابند. گفته میشود سر از تخم برآوردن چوژه نماد رستاخیز است.
«مرتضا فرهادی» در ماتیکان(کتاب) «واره» نوشته است شیر، ماست، نمک و تخممرغ خوراکیهای سپنت(مقدس) بودند و به آنها سپیدمانی میگفتند.
🍳 در آیین زرتشتی و به باور ارمنیان باستان انار نماد زایش فراوان و تخممرغ نماد زندگی جاودانه بود. در خوربَرانِ(غربِ) کشور مردم باور داشتند که اگر کسی در نخستین روز نوروز تخممرغ آبپز بخورد به بیماری «گَری» دچار نخواهد شد.
با گذر هزارهها و سدهها آیینهای چون آبپزکردن کردن تخممرغ با پوست پیاز، روناس، کاه و زاج برای خوشرنگ شدن، تخممرغبازی و رنگآمیزی آن به آیینهای نوروز افزوده شد.
🐣 تخممرغبازی تا گذشتههای نهچندان دور یکی از سرگرمیهای نوروزی مردم و با گِروبَندی(شرطبندی) همراه بود. این بازی در کردستان «هیلکهشکنی» یا تخممرغشکنی، در کرمانشاه «خاجنگکی» و در برخی روستاهای فیروزکوه «مُرغنه جنگی» نام داشت. این بازیها پیش از نوروز آغاز میشدند و تا سیزدهبدر دنباله داشتند.
بازیگران تخممرغ را در مشت نگه میداشتند و تنها سر آن بیرون میماند. سپس تخممرغها را به هم میکوبیدند. سر هرکدام که میشکست دارندهاش بازنده بود و باید تخممرغهای خود را به برنده میداد. اکنون این بازیها در فرهنگ ایران رنگ باختهاند و تخممرغهای سفالی و تینگهای(پلاستیکی) در هفتسینهای ما جا خوش کردهاند.
🥚 در اروپا و همزمان با جشن پاک نیز تخممرغبازی انجام میشود. کودکان تخممرغ را در باغچه پنهان میکنند و اگر کسی آن را پیدا کند آن را برای خود برمیدارد. همچنین تخممرغ رنگ شده و خرگوش از نمادهای این جشن هستند. به باور مردم اروپا در این روز خرگوشها به آشیانهی مرغها میروند تا تخممرغها را بدزدند. پس آنان تخممرغها را رنگ میکنند تا از دید خرگوش پنهان بماند. چند تن جامهی خرگوشی میپوشند و تخممرغها را پنهان میکنند و کودکان به دنبال یافتن آنها میروند.
✍️ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #هفت_سین
📎 پینوشت: «جوجه» تازی شدهی(معرب) واژهی پارسی «چوژه» و صفر تازیشدهی «زفر/زفرین» است.
📚 برگرفته از:
۱- جشنها و آیینهای ایرانی #حسام_الدین_مهدوی
۲- شناخت اساتیر ایران #جان_هینلز برگردان باجلان فرخی
۳- واره #مرتضا_فرهادی
۴- نوروز، جشن نوزایی آفرینش #علی_بلوکباشی
۵- آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز #محمود_روح_الامینی
🌷 @AdabSar
بدانید کاین تیرْگردان سپهر
ننازد به داد و نیازد به مهر
یکی را چو خواهد برآرَد بلند
هم آخر سپارد به خاکِ نژند
نمانَد به جز نامْ زو در جَهان
همهْ رنج با او شود در نهان
به گیتی ممانید جز نامِ نیک
هر آنکس که خواهد سرانجامِ نیک
#فردوسی
امید که بر شما:
خجسته بوَد گردشِ روزْگار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
ننازد به داد و نیازد به مهر
یکی را چو خواهد برآرَد بلند
هم آخر سپارد به خاکِ نژند
نمانَد به جز نامْ زو در جَهان
همهْ رنج با او شود در نهان
به گیتی ممانید جز نامِ نیک
هر آنکس که خواهد سرانجامِ نیک
#فردوسی
امید که بر شما:
خجسته بوَد گردشِ روزْگار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
Audio
🌱☀️ نغمهی نوروز
سراینده و گوینده: #هما_ارژنگی
نوروز دلافروز بخوان نغمهی پیروز…
…دیریست که رنگ از رخ امید پریدهست
بر خاک وطن درد و محن تار تنیدهست
دژخیم تباهی به رخش پنجه کشیدهست
زهر ستم و تلخی اندوه چشیده است
…
این خانهی عشق است تو غمخانه مدانش
گنجینهی مهر است تو ویرانه مخوانش
این جان جهان است و ورا فرّه یزدان
زین بیش به چنگ دد و دیوانه نمانش…
#نوروز
☀️🌱 @AdabSar
🌱☀️ نغمهی نوروز
سراینده و گوینده: #هما_ارژنگی
نوروز دلافروز بخوان نغمهی پیروز…
…دیریست که رنگ از رخ امید پریدهست
بر خاک وطن درد و محن تار تنیدهست
دژخیم تباهی به رخش پنجه کشیدهست
زهر ستم و تلخی اندوه چشیده است
…
این خانهی عشق است تو غمخانه مدانش
گنجینهی مهر است تو ویرانه مخوانش
این جان جهان است و ورا فرّه یزدان
زین بیش به چنگ دد و دیوانه نمانش…
#نوروز
☀️🌱 @AdabSar
🌱☀️ نماد امشاسپند شهریور در هفتسین
آیینهای #نوروز یک به یک با داستان و افسانهای خواندنی درآمیختهاند ولی بسیاری از این داستانها در گذر هزارهها جا ماندند و ما اندکی و بریدهای از آن را میدانیم. امروز دانگ(سکه) بخشی از هفتسین است. اگرچه بسیاری از ایراندوستان به آن خرده گرفته و گفتهاند که «سکه» هم واژهای تازی است و هم خوراکی نیست. ولی از سویی گفته میشود که گذاشتن دانگ(سکه) در خوان هفتسین نوروز برای «سین» داشتنش نیست. دانگ که از توپال(فلز) ساخته شده، نماد ایزد یا امشاسپند شهریور است. زیرا این امشاسپند نگهبان توپالهای جهان بود. ایرانیان در جشن شهریورگان او را میستودند و توپالها را پاک نگاه میداشتند. دانگ هفتسین نیز نمادی از این افسانه بود که پس از سدهها به نماد فراوانی و دارایی دگرید(تغییر کرد).
درباره شهریورگان و ارزش توپال و ایزد شهریور بیشتر بخوانید:
https://www.tg-me.com/AdabSar/14699
https://www.tg-me.com/AdabSar/14694
https://www.tg-me.com/AdabSar/14686
درباره خوان #هفت_سین بیشتر بخوانید:
https://www.tg-me.com/AdabSar/6409
https://www.tg-me.com/AdabSar/10502
☀️🌱 @AdabSar
🌱☀️ نماد امشاسپند شهریور در هفتسین
آیینهای #نوروز یک به یک با داستان و افسانهای خواندنی درآمیختهاند ولی بسیاری از این داستانها در گذر هزارهها جا ماندند و ما اندکی و بریدهای از آن را میدانیم. امروز دانگ(سکه) بخشی از هفتسین است. اگرچه بسیاری از ایراندوستان به آن خرده گرفته و گفتهاند که «سکه» هم واژهای تازی است و هم خوراکی نیست. ولی از سویی گفته میشود که گذاشتن دانگ(سکه) در خوان هفتسین نوروز برای «سین» داشتنش نیست. دانگ که از توپال(فلز) ساخته شده، نماد ایزد یا امشاسپند شهریور است. زیرا این امشاسپند نگهبان توپالهای جهان بود. ایرانیان در جشن شهریورگان او را میستودند و توپالها را پاک نگاه میداشتند. دانگ هفتسین نیز نمادی از این افسانه بود که پس از سدهها به نماد فراوانی و دارایی دگرید(تغییر کرد).
درباره شهریورگان و ارزش توپال و ایزد شهریور بیشتر بخوانید:
https://www.tg-me.com/AdabSar/14699
https://www.tg-me.com/AdabSar/14694
https://www.tg-me.com/AdabSar/14686
درباره خوان #هفت_سین بیشتر بخوانید:
https://www.tg-me.com/AdabSar/6409
https://www.tg-me.com/AdabSar/10502
☀️🌱 @AdabSar
⚔ از دور که سیاهی شهر پیدا شد دود و آتش بود که از شهر زبانه همیکشید. به شهر که رسیدیم کشته بود که بر جای-جای شهر فتاده بود، زنان و مردان و کودکان.
تازیان هَتا بر جانوران دلسوزی نکرده آنها را نیز کشته بودند.
ناگاه از برزنی سِدای بَربَت(بربط) شنیدیم، به کوی اندر(وارد) شدیم و مردی را سرگرم بَربتنوازی و پایکوبی دیدیم.
گفتیم ای مرد این چه کاری است؟
با چشمانی گریان و روزگاری پریشان گفت: سپاهیان مسلمان بر نیمروز تاخته و «یزیدابنمهلب» دستور کشتار همگان داد و کشتند و سوختند، من به همراه اندکی بیرون از شهر بودیم و پس از رفتن آنان آمدیم.
شگفتزده گفتیم پس این نواختن و پایکوبی از برای چیست؟
گفت: مگر نمیدانید که امروز نوروز است!
✍ برشی از نبیک «تاریخ سیستان»
با بازبینی و ویرایش #محمدتقی_بهار
برگردان شده به پارسی
#نوروز
🥀 @AdabSar
⚔ از دور که سیاهی شهر پیدا شد دود و آتش بود که از شهر زبانه همیکشید. به شهر که رسیدیم کشته بود که بر جای-جای شهر فتاده بود، زنان و مردان و کودکان.
تازیان هَتا بر جانوران دلسوزی نکرده آنها را نیز کشته بودند.
ناگاه از برزنی سِدای بَربَت(بربط) شنیدیم، به کوی اندر(وارد) شدیم و مردی را سرگرم بَربتنوازی و پایکوبی دیدیم.
گفتیم ای مرد این چه کاری است؟
با چشمانی گریان و روزگاری پریشان گفت: سپاهیان مسلمان بر نیمروز تاخته و «یزیدابنمهلب» دستور کشتار همگان داد و کشتند و سوختند، من به همراه اندکی بیرون از شهر بودیم و پس از رفتن آنان آمدیم.
شگفتزده گفتیم پس این نواختن و پایکوبی از برای چیست؟
گفت: مگر نمیدانید که امروز نوروز است!
✍ برشی از نبیک «تاریخ سیستان»
با بازبینی و ویرایش #محمدتقی_بهار
برگردان شده به پارسی
#نوروز
🥀 @AdabSar
🌱🌳 سیزده پیمان سیزده بهدر
✍ نوشتهی «محمد درویش» کنشگر زیستبوم و برماندهای (میراث) فرهنگی
بازنویسی به پارسی پاک: «ادبسار»
۱- پیمان میبندیم که رانندگی ما به آسیب و مرگ هیچ جانداری نینجامد. بیشینهی شتاب خودرو در گذرگاههای جنگلی یا پاسبانیشده ۴۰ کیلومتر در تسوک(ساعت) است.
۲- پیمان میبندیم که به جای افروختن آتش با چوب یا خریدن زغال، از آتشدانهای بیرونبر(گاز پیکنیک) بهره بگیریم.
۳- پیمان میبندیم که بهجز جای پای خود چیزی در زیستبوم بهجا نگذاریم.
۴- پیمان میبندیم که از ترکاندن هرگونه تراکه(ترقه) بپرهیزیم. زیرا گوش جانوران بسیار بیشتر از گوش آدمیان به سدا(صدا) واکنش نشان میدهد و آسیبپذیر است.
۵- پیمانمیبندیم که با خودرو بیش از سد(صد) متر به تالابها و کرانهی رود و دریا نزدیک نشویم.
۶- پیمان میبندیم که با مردمان دیگر از همیشه بردبارتر و بخشندهتر باشیم و آغازگر هیچ ستیزی نباشیم.
۷- پیمان میبندیم که سبزههای هفتسین را در خیابان، بوستان و جنگل رها نکنیم و آن را با راهنمایی سمنها برای بازیافت، ساخت کود یا خوراک دام به شهرداری یا دامداریها بسپاریم.
۸- پیمان میبندیم روش زندگی پاک و همسو با زیستبوم را جایگزین آوندهای(ظروف) پلاستیکی دورریختنی میکنیم.
۹- پیمان میبندیم که ماهیهای گُلی را تنها در آبگیرهای بسته رها کنیم و در تالابها و رودها رها نکنیم.
۱۰- پیمان میبندیم که اگر زبالهی رها شده یا آتش نیمهخاموش دیدیم از کنار آن نگذریم و بدانیم که آسیب آن دامنگیر همه خواهد شد.
۱۱- پیمان میبندیم که نهتنها تهسیگار خود را جز در زبالهدان رها نکنیم که زیستبوم را از تهسیگارهای رها شده پاک کنیم.
۱۲- پیمان میبندیم که گیاهان خودرو را نکنده و از خاستگاه خود جدا نکنیم. درون زمینهای کشاورزی نرویم و خودروی خود را در کنار رودها و تالابها نشوییم. شویندهها را نیز در آب و زیستگاه نریزیم.
۱۳- پیمان میبندیم که شمارهی خودروی کسانی که زباله به خیابان میاندازند به شهربانی گزارش دهیم تا تاوان این رفتار را بپردازند.
#سیزده_بدر
b2n.ir/13bedar
🌳🌱 @AdabSar
✍ نوشتهی «محمد درویش» کنشگر زیستبوم و برماندهای (میراث) فرهنگی
بازنویسی به پارسی پاک: «ادبسار»
۱- پیمان میبندیم که رانندگی ما به آسیب و مرگ هیچ جانداری نینجامد. بیشینهی شتاب خودرو در گذرگاههای جنگلی یا پاسبانیشده ۴۰ کیلومتر در تسوک(ساعت) است.
۲- پیمان میبندیم که به جای افروختن آتش با چوب یا خریدن زغال، از آتشدانهای بیرونبر(گاز پیکنیک) بهره بگیریم.
۳- پیمان میبندیم که بهجز جای پای خود چیزی در زیستبوم بهجا نگذاریم.
۴- پیمان میبندیم که از ترکاندن هرگونه تراکه(ترقه) بپرهیزیم. زیرا گوش جانوران بسیار بیشتر از گوش آدمیان به سدا(صدا) واکنش نشان میدهد و آسیبپذیر است.
۵- پیمانمیبندیم که با خودرو بیش از سد(صد) متر به تالابها و کرانهی رود و دریا نزدیک نشویم.
۶- پیمان میبندیم که با مردمان دیگر از همیشه بردبارتر و بخشندهتر باشیم و آغازگر هیچ ستیزی نباشیم.
۷- پیمان میبندیم که سبزههای هفتسین را در خیابان، بوستان و جنگل رها نکنیم و آن را با راهنمایی سمنها برای بازیافت، ساخت کود یا خوراک دام به شهرداری یا دامداریها بسپاریم.
۸- پیمان میبندیم روش زندگی پاک و همسو با زیستبوم را جایگزین آوندهای(ظروف) پلاستیکی دورریختنی میکنیم.
۹- پیمان میبندیم که ماهیهای گُلی را تنها در آبگیرهای بسته رها کنیم و در تالابها و رودها رها نکنیم.
۱۰- پیمان میبندیم که اگر زبالهی رها شده یا آتش نیمهخاموش دیدیم از کنار آن نگذریم و بدانیم که آسیب آن دامنگیر همه خواهد شد.
۱۱- پیمان میبندیم که نهتنها تهسیگار خود را جز در زبالهدان رها نکنیم که زیستبوم را از تهسیگارهای رها شده پاک کنیم.
۱۲- پیمان میبندیم که گیاهان خودرو را نکنده و از خاستگاه خود جدا نکنیم. درون زمینهای کشاورزی نرویم و خودروی خود را در کنار رودها و تالابها نشوییم. شویندهها را نیز در آب و زیستگاه نریزیم.
۱۳- پیمان میبندیم که شمارهی خودروی کسانی که زباله به خیابان میاندازند به شهربانی گزارش دهیم تا تاوان این رفتار را بپردازند.
#سیزده_بدر
b2n.ir/13bedar
🌳🌱 @AdabSar
🌿🌷 شادی و خنده در روز #سیزده_بدر نشانهی فروریختن اندیشههای تیره و پلید، روبوسی نماد آشتی، به آب افکندن سبزههای تازه* نشانهی پیشکش دادن به آناهیتا ایزدبانوی آبها و گره زدن سبزه برای بختگشایی نشانهی پیوند زن و مرد برای دنبالهی زندگی آدمیان در جهان و یادبود مشی و مشیانه(نخستین زن و مرد روی زمین) بود. هماورد و اسبدوانی نیز یادآور کشمکش تیشتر یا ایزد باران با اپوش یا دیو خشکسالی بود.
🖋 برگرفته از: فرهنگ اساطیر #محمدجعفر_یاحقی
📝 پینوشت:
* امروز، رها کردن سبزه در آبها در روز سیزده بهدر، یک گرفتاری بزرگ در شهرهاست. این کار برای زیستبوم زیانآور است. زنده نگاه داشتن آیین کهن همواره باید با اندیشه، هوشمندی و هماهنگی با نیازهای زندگی امروز باشد.
*فرتور: نبرد افسانهای تیشتر ایزد باران و اپوش دیو خشکسالی که افسانهی پدید آمدن جشن سیزدهبدر است.
🌿 @AdabSar 🌱
🌿🌷 شادی و خنده در روز #سیزده_بدر نشانهی فروریختن اندیشههای تیره و پلید، روبوسی نماد آشتی، به آب افکندن سبزههای تازه* نشانهی پیشکش دادن به آناهیتا ایزدبانوی آبها و گره زدن سبزه برای بختگشایی نشانهی پیوند زن و مرد برای دنبالهی زندگی آدمیان در جهان و یادبود مشی و مشیانه(نخستین زن و مرد روی زمین) بود. هماورد و اسبدوانی نیز یادآور کشمکش تیشتر یا ایزد باران با اپوش یا دیو خشکسالی بود.
🖋 برگرفته از: فرهنگ اساطیر #محمدجعفر_یاحقی
📝 پینوشت:
* امروز، رها کردن سبزه در آبها در روز سیزده بهدر، یک گرفتاری بزرگ در شهرهاست. این کار برای زیستبوم زیانآور است. زنده نگاه داشتن آیین کهن همواره باید با اندیشه، هوشمندی و هماهنگی با نیازهای زندگی امروز باشد.
*فرتور: نبرد افسانهای تیشتر ایزد باران و اپوش دیو خشکسالی که افسانهی پدید آمدن جشن سیزدهبدر است.
🌿 @AdabSar 🌱
🌬🌧 افسانهی نبرد ایزد تیشتر با دیو اَپوش
#هرودوت نوشته است که مردم هیچ سرزمینی به اندازهی ایرانیان آب را گرامی نمیداشتند.
این سخن نشانهای برای داستانها و افسانههایی در ستایش آب و باران است.
🌧 در ایران باستان ایزد تیر یا تیشتر/تیشتریَه ایزدِ همهی آبها، باران و باروری بود و چهارمین ماه سال برای او نامگذاری شد. داستان جنگ او با دیو خشکسالی یا دیو اپوش/اپوشَه خواندنی است. افسانهای که شاید چیستی سیزدهبدر را بیشتر بر ما بنمایاند.
بر پایهی افسانههای باستانی و زرتشتی تیشتر در سی روز ماه سه دیسهی(شکل) گوناگون داشت. در ده روز نخست مردی پانزده ساله میشد. پانزده سالگی زمانی آرمانی نزد ایرانیان بود. در ده روز دوم گاوی نر بود و در دههی پایانی اسبی سپید و در هر سه جایگاه باران میآفرید. در نبیگ(کتاب) پهلوی «بُندَهِش» تیشتر پدیدآورندهی نخستین باران، دریا و دریاچه است.
در باور زرتشتیان باستان ایزدِ تیر چکههای باران را ساخت و ایزدِ باد آنها را به یک سو برد تا دریای گیهانی(کاسپی) در کنار کوه البرز ساخته شود.
⚡️ داستان نبرد بارندگی و خشکسالی این است که دیو اپوش با هر ترفندی میکوشید از بارندگی جلوگیری کند ولی تیشتر به یاری ایزدِ باد، آبها را از زمین به آسمان فرستاد و پس از ده شبانهروز خود را همچون مرد جوان بلندبالایی درآورد که پرواز کرد و در آسمانها جای گرفت و توانست از ابرها به سوی زمین باران بفرستد.
اين باران همچون همیشه نبود. هر چکهی آن به بزرگی يک مرد تنومند بود.
پس از چنين بارشی، آب زمين را فرا گرفت و جانوران موتَک(موذی) را از ميان برد. اگر شماری از آنها جان بهدر بردند خود را پنهان کردند.
🌬 يک بار ديگر ايزدِ باد دست بهکار شد و آبها را به کرانههای زمين برد و يک دریای افسانهای به نام دريای فراخکرد ساخت. همين که اپوش دریافت که تیشتر و یارانش چه کردهاند، تيشتر اينبار خود را به سان گاوی زرينشاخ درآورد و ده شبانهروز ديگر در آسمان پرواز کرد و همچنان از ابرها باران باراند.
در دههی سوم که به سان اسبی سپید و زيبا بود، به دريای فراخکرد رفت تا آنجا را از زهر جانوران زيانبخش پاکيزه کند. ولی ديو اپوش دست او را خوانده و او نيز خود را همچون اسبی درآورده بود که يال و گوش نداشت و سياه و ترسناک بود. در اينجا بود که نبردی رو در رو ميان آنها درگرفت.
💫 در آغاز اين جنگ، اپوش نيرومندتر از تيشتر جنگید و پيروز شد. او توانست تيشتر را هزار گام از دريای فراخکرد دور و جهان را چندی دچار خشکی و تشنگی کند. تيشتر آزرده و شکستخورده به پيشگاه خدا رفت و گفت که ناتوانیاش برای این است که مردم نیایش شايستهای برای او بجا نیاوردهاند. خداوند به او نیرویی داد برابر ده مرد جوان، ده کوه و ده رود. در برخی نوشتارها ده اسب، ده گاو نر و ده شتر نیز نوشتهاند.
با اين پشتوانه تیشتر در نبرد دوم پيروز شد و ديو خشکسالی را هزار گام دور کرد و باز هم با یاری ايزدِ باد ابرها را به هر سوی آسمان راند تا همهجا را سرشار از باران کند.
⚡️ در اين داستان همانگونه که تيشتر همکارانی داشت، اپوش نيز از دیوهای دیگر مانند دیو آذرخش(رعد و برق) یاری گرفته بود زيرا در نبرد دوم هنگامی که ايزدِ تيشتر گرز خود را بر آتشی که در ابرها نهفته بود کوبید آتش زبانه کشید و یکی از یاوران اپوش از ترس خروشی برآورد و نابود شد، همين رویداد باران را فراوانتر کرد. تيشتر کمکم توانست بر خشکسالی چیره شود و ده شبانهروز برای زمین باران بفرستد.
زهری که از جانوران موتَک بر روی زمین مانده بود همراه با این آبها به دریاها رفت و مایهی شوری و تلخی آب دریاها شد. ولی آبهای پاکیزه به کشتزارها و چراگاهها راه يافت و مایهی سرسبزی و تازگی شد.
🌧 اين رویداد فرخنده در سيزدهمین روز ماه، در يک زمان افسانهای رخ داد و برای مردمی که از خشکسالی بیم داشتند روز باران فرخنده بود. بهويژه اگر اين روز از پی نوروز و در آغاز بهار از راه میرسید. پس باید برای دیدن زیبایی بهار از خانهها بيرون میآمدند و با جشن و شادی برای داشتن سالی پر باران نيايش میکردند.
با این کار دلخوری تیشتر از مردم نیز از میان میرفت تا او به یاری کشت و کارشان بیاید. آنها سبزهها را به آب روان میسپردند تا به تیشتر بگویند که سرسبزی زمین در گرو آب و باران است و با اين کار نمادين از او میخواستند بارش را از آنها دريغ نکند.
تیشتر به اندازهای ارزشمند بود که نام او را بر درخشانترین ستارهی آسمان و گل سرسبد ستارههای خرس بزرگ گذاشته بودند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سیزده_بدر #نوروز
📚 ۱- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
۲- جشنها و آیینهای شادمانی در ایران #ابوالقاسم_آخته
۳- شناخت اساتیر ایران #جان_هینلز برگردان «باجلان فرخی»
🌬🌧 @AdabSar
goo.gl/vqiuhw
#هرودوت نوشته است که مردم هیچ سرزمینی به اندازهی ایرانیان آب را گرامی نمیداشتند.
این سخن نشانهای برای داستانها و افسانههایی در ستایش آب و باران است.
🌧 در ایران باستان ایزد تیر یا تیشتر/تیشتریَه ایزدِ همهی آبها، باران و باروری بود و چهارمین ماه سال برای او نامگذاری شد. داستان جنگ او با دیو خشکسالی یا دیو اپوش/اپوشَه خواندنی است. افسانهای که شاید چیستی سیزدهبدر را بیشتر بر ما بنمایاند.
بر پایهی افسانههای باستانی و زرتشتی تیشتر در سی روز ماه سه دیسهی(شکل) گوناگون داشت. در ده روز نخست مردی پانزده ساله میشد. پانزده سالگی زمانی آرمانی نزد ایرانیان بود. در ده روز دوم گاوی نر بود و در دههی پایانی اسبی سپید و در هر سه جایگاه باران میآفرید. در نبیگ(کتاب) پهلوی «بُندَهِش» تیشتر پدیدآورندهی نخستین باران، دریا و دریاچه است.
در باور زرتشتیان باستان ایزدِ تیر چکههای باران را ساخت و ایزدِ باد آنها را به یک سو برد تا دریای گیهانی(کاسپی) در کنار کوه البرز ساخته شود.
⚡️ داستان نبرد بارندگی و خشکسالی این است که دیو اپوش با هر ترفندی میکوشید از بارندگی جلوگیری کند ولی تیشتر به یاری ایزدِ باد، آبها را از زمین به آسمان فرستاد و پس از ده شبانهروز خود را همچون مرد جوان بلندبالایی درآورد که پرواز کرد و در آسمانها جای گرفت و توانست از ابرها به سوی زمین باران بفرستد.
اين باران همچون همیشه نبود. هر چکهی آن به بزرگی يک مرد تنومند بود.
پس از چنين بارشی، آب زمين را فرا گرفت و جانوران موتَک(موذی) را از ميان برد. اگر شماری از آنها جان بهدر بردند خود را پنهان کردند.
🌬 يک بار ديگر ايزدِ باد دست بهکار شد و آبها را به کرانههای زمين برد و يک دریای افسانهای به نام دريای فراخکرد ساخت. همين که اپوش دریافت که تیشتر و یارانش چه کردهاند، تيشتر اينبار خود را به سان گاوی زرينشاخ درآورد و ده شبانهروز ديگر در آسمان پرواز کرد و همچنان از ابرها باران باراند.
در دههی سوم که به سان اسبی سپید و زيبا بود، به دريای فراخکرد رفت تا آنجا را از زهر جانوران زيانبخش پاکيزه کند. ولی ديو اپوش دست او را خوانده و او نيز خود را همچون اسبی درآورده بود که يال و گوش نداشت و سياه و ترسناک بود. در اينجا بود که نبردی رو در رو ميان آنها درگرفت.
💫 در آغاز اين جنگ، اپوش نيرومندتر از تيشتر جنگید و پيروز شد. او توانست تيشتر را هزار گام از دريای فراخکرد دور و جهان را چندی دچار خشکی و تشنگی کند. تيشتر آزرده و شکستخورده به پيشگاه خدا رفت و گفت که ناتوانیاش برای این است که مردم نیایش شايستهای برای او بجا نیاوردهاند. خداوند به او نیرویی داد برابر ده مرد جوان، ده کوه و ده رود. در برخی نوشتارها ده اسب، ده گاو نر و ده شتر نیز نوشتهاند.
با اين پشتوانه تیشتر در نبرد دوم پيروز شد و ديو خشکسالی را هزار گام دور کرد و باز هم با یاری ايزدِ باد ابرها را به هر سوی آسمان راند تا همهجا را سرشار از باران کند.
⚡️ در اين داستان همانگونه که تيشتر همکارانی داشت، اپوش نيز از دیوهای دیگر مانند دیو آذرخش(رعد و برق) یاری گرفته بود زيرا در نبرد دوم هنگامی که ايزدِ تيشتر گرز خود را بر آتشی که در ابرها نهفته بود کوبید آتش زبانه کشید و یکی از یاوران اپوش از ترس خروشی برآورد و نابود شد، همين رویداد باران را فراوانتر کرد. تيشتر کمکم توانست بر خشکسالی چیره شود و ده شبانهروز برای زمین باران بفرستد.
زهری که از جانوران موتَک بر روی زمین مانده بود همراه با این آبها به دریاها رفت و مایهی شوری و تلخی آب دریاها شد. ولی آبهای پاکیزه به کشتزارها و چراگاهها راه يافت و مایهی سرسبزی و تازگی شد.
🌧 اين رویداد فرخنده در سيزدهمین روز ماه، در يک زمان افسانهای رخ داد و برای مردمی که از خشکسالی بیم داشتند روز باران فرخنده بود. بهويژه اگر اين روز از پی نوروز و در آغاز بهار از راه میرسید. پس باید برای دیدن زیبایی بهار از خانهها بيرون میآمدند و با جشن و شادی برای داشتن سالی پر باران نيايش میکردند.
با این کار دلخوری تیشتر از مردم نیز از میان میرفت تا او به یاری کشت و کارشان بیاید. آنها سبزهها را به آب روان میسپردند تا به تیشتر بگویند که سرسبزی زمین در گرو آب و باران است و با اين کار نمادين از او میخواستند بارش را از آنها دريغ نکند.
تیشتر به اندازهای ارزشمند بود که نام او را بر درخشانترین ستارهی آسمان و گل سرسبد ستارههای خرس بزرگ گذاشته بودند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سیزده_بدر #نوروز
📚 ۱- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
۲- جشنها و آیینهای شادمانی در ایران #ابوالقاسم_آخته
۳- شناخت اساتیر ایران #جان_هینلز برگردان «باجلان فرخی»
🌬🌧 @AdabSar
goo.gl/vqiuhw
🌿🌱
نخستین تکه تَپَنگِهای(پلاستیکی) که به دست آدمی ساخته شد، هنوز در خاک جُدایِش(تجزیه) نشده است.
جُدایِشِ هر تکه تَپَنگِه در زمین، افزون بر سَدها سال زمان میبرد.
سیزدهمین روز نوروز را به دیدار نازنینترین بیمار این سرزمین، «زیستگاه خستهجان» میرویم ولی برای دیدار بیمار تبر نمیبریم، آتش نمیبریم، دود نمیبریم، خاشه(زباله) نمیبریم، تیر و تفنگ نمیبریم.
تنها و تنها مهر و دوستی میبریم.
پاسداشت زمین در ایران پیشینهی چند هزار ساله دارد. ایران کهن آکنده از افسانههایی شگرف دربارهی شکوه زمین است. آنان به درستی میدانستند که ما خداوندگاران(صاحبان) زمین نیستیم؛ فرزندان زمینیم. زمینی که رنج او رنج ما و بهبودی و آسودگیاش، آسایش ما است. در روز #سیزده_بدر هوای زمین را داشته باشیم.
#ادبسار
🌳🍃 @AdabSar
نخستین تکه تَپَنگِهای(پلاستیکی) که به دست آدمی ساخته شد، هنوز در خاک جُدایِش(تجزیه) نشده است.
جُدایِشِ هر تکه تَپَنگِه در زمین، افزون بر سَدها سال زمان میبرد.
سیزدهمین روز نوروز را به دیدار نازنینترین بیمار این سرزمین، «زیستگاه خستهجان» میرویم ولی برای دیدار بیمار تبر نمیبریم، آتش نمیبریم، دود نمیبریم، خاشه(زباله) نمیبریم، تیر و تفنگ نمیبریم.
تنها و تنها مهر و دوستی میبریم.
پاسداشت زمین در ایران پیشینهی چند هزار ساله دارد. ایران کهن آکنده از افسانههایی شگرف دربارهی شکوه زمین است. آنان به درستی میدانستند که ما خداوندگاران(صاحبان) زمین نیستیم؛ فرزندان زمینیم. زمینی که رنج او رنج ما و بهبودی و آسودگیاش، آسایش ما است. در روز #سیزده_بدر هوای زمین را داشته باشیم.
#ادبسار
🌳🍃 @AdabSar
با من از ایران بگو.mp4
12.4 MB
💚🤍❤️
با من از خاک وطن از خطهی شیران بگو
ای نسیم نوبهاری با من از ایران بگو…
با من از جمشید از زرتشت از فر کیان
از سرود گاتها از روزگار باستان
با من از پندار نیک و با من از کردار نیک
با من از بخشایش آن مهربان دادار نیک
با من از آیین رادی، مردمی، آزادگی
با من از دریادلان عشق از دلدادگی
بامن از شادی عید و سفرههای هفتسین
از شمیم سنبل و آن لالههای نازنین…
نماهنگ «با من از ایران بگو»
سراینده و گوینده #هما_ارژنگی
#نوروز
☀️🌱 @AdabSar
💚🤍❤️
با من از خاک وطن از خطهی شیران بگو
ای نسیم نوبهاری با من از ایران بگو…
با من از جمشید از زرتشت از فر کیان
از سرود گاتها از روزگار باستان
با من از پندار نیک و با من از کردار نیک
با من از بخشایش آن مهربان دادار نیک
با من از آیین رادی، مردمی، آزادگی
با من از دریادلان عشق از دلدادگی
بامن از شادی عید و سفرههای هفتسین
از شمیم سنبل و آن لالههای نازنین…
نماهنگ «با من از ایران بگو»
سراینده و گوینده #هما_ارژنگی
#نوروز
☀️🌱 @AdabSar
🌦🌱 آنان که از نام «روز طبیعت» بهجای «سیزده بهدر» و از نام «چهارشنبهی آخر سال» بهجای «چهارشنبهسوری» بهره میگیرند، آماجشان فراموشی کیستی و فرهنگ کهن ایران است.
در تاجیکستان هم هنگامیکه فرمانروایان همبودگرا(کمونیست) نتوانستند مردم را از جشنهای نوروزی بازدارند، گفتند جشن بگیرید ولی نگویید «نوروز»، بگویید «جشن بهار»!
#سیزده_بدر
🌦🌱 @AdabSar
🌦🌱 آنان که از نام «روز طبیعت» بهجای «سیزده بهدر» و از نام «چهارشنبهی آخر سال» بهجای «چهارشنبهسوری» بهره میگیرند، آماجشان فراموشی کیستی و فرهنگ کهن ایران است.
در تاجیکستان هم هنگامیکه فرمانروایان همبودگرا(کمونیست) نتوانستند مردم را از جشنهای نوروزی بازدارند، گفتند جشن بگیرید ولی نگویید «نوروز»، بگویید «جشن بهار»!
#سیزده_بدر
🌦🌱 @AdabSar
⛰🌱
آمد سپهِ بهار و شد لشکرِ دی
بر شاخ نگر شکوفه چون افسرِ کی
زان پیش که خیلِ* دی رسد باز ز پی
در پایِ گل از دست مده ساغرِ می!
#میرزا_نصیرالدین_جهرمی_شیرازی
چارانهی بهاریه
#چکامه_پارسی #نوروز
*خیل: تنها واژهی ییگانه
🌿⛰ @AdabSar
آمد سپهِ بهار و شد لشکرِ دی
بر شاخ نگر شکوفه چون افسرِ کی
زان پیش که خیلِ* دی رسد باز ز پی
در پایِ گل از دست مده ساغرِ می!
#میرزا_نصیرالدین_جهرمی_شیرازی
چارانهی بهاریه
#چکامه_پارسی #نوروز
*خیل: تنها واژهی ییگانه
🌿⛰ @AdabSar
دریا دادور- باز بهار
@AdabSar
🎋🍃
باد به تن سبزهها
چه رقصان دمیده
شاخه به آهنگ ما
به هر سو رمیده
برگ گلها به روی چمن
شده دامنافشان
شد قناری غزلخوان و مست
به روی درختان
ترانهی «باز بهار»
با آواز #دریا_دادور
#نوروز
🎋🍃 @AdabSar
باد به تن سبزهها
چه رقصان دمیده
شاخه به آهنگ ما
به هر سو رمیده
برگ گلها به روی چمن
شده دامنافشان
شد قناری غزلخوان و مست
به روی درختان
ترانهی «باز بهار»
با آواز #دریا_دادور
#نوروز
🎋🍃 @AdabSar
💚 تو و من 💚
<unknown>
🌱💚 «تو و من»
سراینده و گوینده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
آدینه، سوم فروردین ۱۴۰۳ خورشیدی
بر من ارزانیدار
شادی جشن کهنسالهی ایرانی را
پهلوانانه بخوان
شَروهی پیر خرَد، نامهی شاهانی را
که در آغوش و ِسارِ تو به جا مانده ز جَم
که در آزادی اندیشهی من
میدرخشد هَنتا
نوش لبخندهی تو
اشک شورانهی من
کاهد از رنج دریغ دیدار
سبز پیوند تو در من بسیار
اختر خُفتهی من
شود از بخت بلند تو ویشار
به شُکوهات سوگند
پرتو فَرّ کیانی من از کیخسروست
بال پرواز امید دلم از چرخ برین
و تو زیباییات از شهر خُجَند…
آید افکندِ کمند از
اَسریِ سرد تو در گوشهی چشم
میچکد درد شکست از
ناامیدانه ز ِکانِ نگهاَت
از تو ای روشن چشم
تو خموشانه و آرام بخند
تا من اندوه نیاکانم را
پُرشتابان بِزُدایم از یاد
بسپارم به باد…
🖋 پینوشت:
شَروه: سروده (شعر)
جَم: جمشید پیشدادی
و ِسار: گرم
هَنتا: هنوز
ویشار: بیدار
ز ِکان: زُل(زدن)، خیرگی
اَسری: اشک
#چکامه_پارسی #نوروز
💚🌱 @AdabSar
سراینده و گوینده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
آدینه، سوم فروردین ۱۴۰۳ خورشیدی
بر من ارزانیدار
شادی جشن کهنسالهی ایرانی را
پهلوانانه بخوان
شَروهی پیر خرَد، نامهی شاهانی را
که در آغوش و ِسارِ تو به جا مانده ز جَم
که در آزادی اندیشهی من
میدرخشد هَنتا
نوش لبخندهی تو
اشک شورانهی من
کاهد از رنج دریغ دیدار
سبز پیوند تو در من بسیار
اختر خُفتهی من
شود از بخت بلند تو ویشار
به شُکوهات سوگند
پرتو فَرّ کیانی من از کیخسروست
بال پرواز امید دلم از چرخ برین
و تو زیباییات از شهر خُجَند…
آید افکندِ کمند از
اَسریِ سرد تو در گوشهی چشم
میچکد درد شکست از
ناامیدانه ز ِکانِ نگهاَت
از تو ای روشن چشم
تو خموشانه و آرام بخند
تا من اندوه نیاکانم را
پُرشتابان بِزُدایم از یاد
بسپارم به باد…
🖋 پینوشت:
شَروه: سروده (شعر)
جَم: جمشید پیشدادی
و ِسار: گرم
هَنتا: هنوز
ویشار: بیدار
ز ِکان: زُل(زدن)، خیرگی
اَسری: اشک
#چکامه_پارسی #نوروز
💚🌱 @AdabSar
🐓 سروشگان، جشنی در ستایش ایزد آگاهیبخش
🐓 «سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایران و نگهبان سامانمندی(نظم) و پیمانها بود. جشن «سروشگان» یا جشن «هفدهروز» در سروشروز از فروردین، برابر با هفدهم فروردین در ایران برگزار میشد.
#سروش از ریشهی «سرُو»، در اوستا «سِرااوشا» به چَم(معنی) فرمانبرداری و در پارسی میانه «سرُوشُو» به چَم شنیدن است. بر پایهی باورهای کهن، بهویژه در باورهای زرتشتی، «سروش ایزدی» نخستین ایزدی است که زبان به ستایش خداوند گشود و نیایش را به مردم آموخت. او پیش از سر زدن آفتاب بانگ زده و مردم را برای نیایش پروردگار فرا میخواند. دربارهی آیین #جشن_سروشگان تنها این را میدانیم که ایرانیان در این روز به نیایشگاهها میرفتند.
🐓 بر پایهی افسانهها، ایزد سروش بر بلندای البرز کاخی دارد با یکهزار ستون که به خودی خود روشن و ستارهنشان است. گردونهی او را در آسمان، چهار اسب نر درخشان و تیزرو با سمهای زرین میرانند. هیچ جانداری نمیتواند از او پیشی بگیرد و از اینرو او دشمنان خود را در هر کجا که باشند دستگیر میکند.
سروش همیشه بیدار است و از آفریدگان مزدا پاسبانی میکند و برای این کار هر روز و هر شب سه بار به دور زمین میگردد. نماد مادی سروش «خروس» است که با بانگ بامدادی خود مردم را بیدار میکند. از اینرو خروس بهویژه خروس سپیدرنگ، ارزش والایی برای ایرانیان داشت.
🐓 سروش دارای ویژگیهایی چون بازوی پرتوان، چالاکی و شهریاری بر جهان است. او دارای جنگافزار سخت و ابزار مینوی است. ابزار مینوی پیکری آمیخته با سخنان سپند(مقدس)، اندیشهی والا، خوشسخنی، نگهبانی آفریدگان، پاسبانی سرار گیتی و پناه دادن به بینوایان است.
«ایزد سروش» بر آن است تا نیروهای اهریمنی چون خشم، مستی، بوشاسپ یا خواب و تنبلی و بهویژه دروغ را از میان ببرد.
سروش نابودکنندهی دیو آز و خشم است و به همراه مهر و رَشَن (دو ایزد باستانی ایران) کردار مردم را سنجیده و به نیکوکاران پاداش و به بدکاران سزا میدهد. او پیک اهورامزدا و فرمانروای خورآسان تا خوربران(شرق تا غرب) جهان است.
🐓 در شاهنامهی #فردوسی سروش نخستین باشندهی(موجود) فرازمینی در جهان است.
در داستانهای شاهنامه او بر کیومرس، فریدون، سام، گودرز و خسروپرویز نمایان میشود و آنها را از بدخواهیها آگاه کرده و یاریشان میکند.
ز گیتی برآمد سراسر خروش
به آذربد این جشن روز سروش
🐓 در سرودههای #حافظ نیز سروش همان «روحالقُدُس» است.
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غیبم چه مژدهها داده است
✍️ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #فروردینگان
📚 برگرفته از:
۱- فرهنگ نامهای شاهنامه #منصور_رستگارفسایی
۲- بندهش #مهرداد_بهار
۳- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
۴- راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
🌠 @AdabSar
🐓 «سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایران و نگهبان سامانمندی(نظم) و پیمانها بود. جشن «سروشگان» یا جشن «هفدهروز» در سروشروز از فروردین، برابر با هفدهم فروردین در ایران برگزار میشد.
#سروش از ریشهی «سرُو»، در اوستا «سِرااوشا» به چَم(معنی) فرمانبرداری و در پارسی میانه «سرُوشُو» به چَم شنیدن است. بر پایهی باورهای کهن، بهویژه در باورهای زرتشتی، «سروش ایزدی» نخستین ایزدی است که زبان به ستایش خداوند گشود و نیایش را به مردم آموخت. او پیش از سر زدن آفتاب بانگ زده و مردم را برای نیایش پروردگار فرا میخواند. دربارهی آیین #جشن_سروشگان تنها این را میدانیم که ایرانیان در این روز به نیایشگاهها میرفتند.
🐓 بر پایهی افسانهها، ایزد سروش بر بلندای البرز کاخی دارد با یکهزار ستون که به خودی خود روشن و ستارهنشان است. گردونهی او را در آسمان، چهار اسب نر درخشان و تیزرو با سمهای زرین میرانند. هیچ جانداری نمیتواند از او پیشی بگیرد و از اینرو او دشمنان خود را در هر کجا که باشند دستگیر میکند.
سروش همیشه بیدار است و از آفریدگان مزدا پاسبانی میکند و برای این کار هر روز و هر شب سه بار به دور زمین میگردد. نماد مادی سروش «خروس» است که با بانگ بامدادی خود مردم را بیدار میکند. از اینرو خروس بهویژه خروس سپیدرنگ، ارزش والایی برای ایرانیان داشت.
🐓 سروش دارای ویژگیهایی چون بازوی پرتوان، چالاکی و شهریاری بر جهان است. او دارای جنگافزار سخت و ابزار مینوی است. ابزار مینوی پیکری آمیخته با سخنان سپند(مقدس)، اندیشهی والا، خوشسخنی، نگهبانی آفریدگان، پاسبانی سرار گیتی و پناه دادن به بینوایان است.
«ایزد سروش» بر آن است تا نیروهای اهریمنی چون خشم، مستی، بوشاسپ یا خواب و تنبلی و بهویژه دروغ را از میان ببرد.
سروش نابودکنندهی دیو آز و خشم است و به همراه مهر و رَشَن (دو ایزد باستانی ایران) کردار مردم را سنجیده و به نیکوکاران پاداش و به بدکاران سزا میدهد. او پیک اهورامزدا و فرمانروای خورآسان تا خوربران(شرق تا غرب) جهان است.
🐓 در شاهنامهی #فردوسی سروش نخستین باشندهی(موجود) فرازمینی در جهان است.
در داستانهای شاهنامه او بر کیومرس، فریدون، سام، گودرز و خسروپرویز نمایان میشود و آنها را از بدخواهیها آگاه کرده و یاریشان میکند.
ز گیتی برآمد سراسر خروش
به آذربد این جشن روز سروش
🐓 در سرودههای #حافظ نیز سروش همان «روحالقُدُس» است.
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غیبم چه مژدهها داده است
✍️ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #فروردینگان
📚 برگرفته از:
۱- فرهنگ نامهای شاهنامه #منصور_رستگارفسایی
۲- بندهش #مهرداد_بهار
۳- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
۴- راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
🌠 @AdabSar
هر آنکس که داند که دادار هست
نباشد مگر پاک و یزدانپرست
دگر آنکه دانش مگیرید خوار
اگر زیردستست و گر شهرْیار
سه دیگر بدانی که هرگز سخن
نگردد برِ مردِ دانا کهن
چهارم چنان دان که بیمِ گناه
فزون باشد از بند و زندانِ شاه
به پنجمسخن مردمِ زشتْگوی
نگیرد به نزدِ کسان آبِروی
#فردوسی
امید آن که:
همهروزْگارِ تو فرخنده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
نباشد مگر پاک و یزدانپرست
دگر آنکه دانش مگیرید خوار
اگر زیردستست و گر شهرْیار
سه دیگر بدانی که هرگز سخن
نگردد برِ مردِ دانا کهن
چهارم چنان دان که بیمِ گناه
فزون باشد از بند و زندانِ شاه
به پنجمسخن مردمِ زشتْگوی
نگیرد به نزدِ کسان آبِروی
#فردوسی
امید آن که:
همهروزْگارِ تو فرخنده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
ادبسار
🐓 سروشگان، جشنی در ستایش ایزد آگاهیبخش 🐓 «سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایران و نگهبان سامانمندی(نظم) و پیمانها بود. جشن «سروشگان» یا جشن «هفدهروز» در سروشروز از فروردین، برابر با هفدهم فروردین در ایران برگزار میشد. #سروش از ریشهی «سرُو»، در…
🐓 🌞 سروشایزد، جشن بیداری و فرزانگی
«سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایرانیان و نگهبان سامانمندی(نظم) بود و «جشن سروشایزد» یا «جشن هفدهروز» در ستایش او و در سروشروز(هفدهم) فروردین برگزار میشد.
#سروش در اوستا از ایزدان بزرگ، امشاسپند فَرهِش (وحی) و جنگاوری است. او با ویژگیهای اهریمنی که هنگام تاریکی نمایان میشود، میستیزد. دشمن جادوگران، دزدان، دروغگویان و پیمانشکنان است و از هنگام تاریکی شب تا فرا رسیدن بامداد از جهان پاسداری میکند. (گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی)
این ایزد از شب تا بامداد سه بار جادوگران را تار و مار و از جهان پاسبانی میکند. پس هنگام پگاه آبها گوارا میشوند، گیاهان و شکوفهها میشکفند، مرغها به آواز میآیند، ناتوانان نیروی تازه مییابند، از اندوه کاسته میشود، روزگار خرم و فرشتگان شاد میشوند. (زینالاخبار، گردیزی)
در جشن سروش به آتشکده رفتن و نیایش کردن بد بود(برهان قاطع، خلف تبریزی).
ولی از سوی دیگر به این جشن «باژ» میگفتند.
این واژه به عربی رفته و به آن «باز»(زمزمه) یا نیایش زیرلب میگفتند. باژ نیایش آرام پیش از خوراک برای سپاسگزاری از دَهِشهای خدا بود.(رضی)
هنگام باژ گفتن همهی اندامها آرام میگیرند، سخن نمیگویند، خوراک نمیخورند، همهمه نمیکنند و نیایش به آهستگی انجام میشود.(گردیزی)
زیبایی شگفتانگیز از ویژگیهای ایزد سروش و خروس سپید نماد او است که هر پگاه با بانگ پیاپی خود مردم را برای آغاز کار و کوشش بیدار میکند.
🧚🏻♂ فرتور(عکس): نگارهی نمادین یکی از ایزدان باستانی ایران در کنار سرودهای از سعدی. این آفرینه در گنجینهی بریتانیا نگهداری میشود.
b2n.ir/Sorush
🖋 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_سروشگان #فروردینگان
🌞 @AdabSar 🧚🏻♂
«سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایرانیان و نگهبان سامانمندی(نظم) بود و «جشن سروشایزد» یا «جشن هفدهروز» در ستایش او و در سروشروز(هفدهم) فروردین برگزار میشد.
#سروش در اوستا از ایزدان بزرگ، امشاسپند فَرهِش (وحی) و جنگاوری است. او با ویژگیهای اهریمنی که هنگام تاریکی نمایان میشود، میستیزد. دشمن جادوگران، دزدان، دروغگویان و پیمانشکنان است و از هنگام تاریکی شب تا فرا رسیدن بامداد از جهان پاسداری میکند. (گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی)
این ایزد از شب تا بامداد سه بار جادوگران را تار و مار و از جهان پاسبانی میکند. پس هنگام پگاه آبها گوارا میشوند، گیاهان و شکوفهها میشکفند، مرغها به آواز میآیند، ناتوانان نیروی تازه مییابند، از اندوه کاسته میشود، روزگار خرم و فرشتگان شاد میشوند. (زینالاخبار، گردیزی)
در جشن سروش به آتشکده رفتن و نیایش کردن بد بود(برهان قاطع، خلف تبریزی).
ولی از سوی دیگر به این جشن «باژ» میگفتند.
این واژه به عربی رفته و به آن «باز»(زمزمه) یا نیایش زیرلب میگفتند. باژ نیایش آرام پیش از خوراک برای سپاسگزاری از دَهِشهای خدا بود.(رضی)
هنگام باژ گفتن همهی اندامها آرام میگیرند، سخن نمیگویند، خوراک نمیخورند، همهمه نمیکنند و نیایش به آهستگی انجام میشود.(گردیزی)
زیبایی شگفتانگیز از ویژگیهای ایزد سروش و خروس سپید نماد او است که هر پگاه با بانگ پیاپی خود مردم را برای آغاز کار و کوشش بیدار میکند.
🧚🏻♂ فرتور(عکس): نگارهی نمادین یکی از ایزدان باستانی ایران در کنار سرودهای از سعدی. این آفرینه در گنجینهی بریتانیا نگهداری میشود.
b2n.ir/Sorush
🖋 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_سروشگان #فروردینگان
🌞 @AdabSar 🧚🏻♂
🌬🌾 فروردینگان یا فرودگ، جشن فروهرها
در ایران باستان و آیین مزدیسنی زمانی که روز و ماه همنام میشدند آن روز را جشن میگرفتند و هریک از جشنها به بهانهای برگزار میشد.
🍃🍃 نخستین جشن ماهانه(در کنار جشنهای پرشمار هرماه) در فروردینروز از فروردینماه برابر با روز نوزدهم فروردین برگزار میشد.
🌾🌾 «فرودگ» جشن درگذشتگان و باورمندی به مانایی راستی و درستی است.
در فروردینگان ایرانیان برای روان پاک درگذشتگان خود آفرینگانخوانی و نیایش میکردند. اکنون زرتشتیان همچنان بر این آیین استوارند.
ایرانیان همواره مردمی شادخو بودند و از اندوه و سوگواری دوری میکردند و از اینرو فرودگ نیز بهگونهی جشن برگزار میشد.
☘️☘️ فروردین به چَم(معنی) فَرَوَهَرها و ماهِ فروردین ماهِ فروهرها است. فروردینگان نیز جشن ارج نهادن به فروهرها و روان پاک درگذشتگان بود.
بر پایهی باور ایرانیان باستان آدم از پنج بخش ساخته شده است:
روان، جان، فَرَوَشی(خودِ آسمانی)، فرجاد(وجدان) و تن.
فروهر یا فرَوَشی بخشی از بود(وجود) مینوی انسان است که روان نگهبان اوست. روان پس از مرگ به فرَوَشی خود میپیوندد.
در باورهای ایرانیان فروهرها یکسره راستی و پاکیاند، از یاوران نیروهای اهورایی بشمار میآیند و اهورامزدا را در نبرد با اهریمن یاری میکنند.
🌱🌱 ایرانیان باور داشتند که در سختیها، ناخوشیها، بیم و هراس باید از فروهرهای نیکان یاد کرد و یاری خواست. همچنین فروهر هر یک از نامداران برای زدایش گزند ویژهای خوانده میشود. برای نمونه فروهر جمشید برای زدایش تهیدستی و خشکسالی، فروهر فریدون برای زدایش ناخوشی و فروهر گرشاسب برای رویارویی با دشمن و دزد است. فَرَوَشیها خویشکاری(وظیفه) پخش آب را بر دوش دارند. همچنین در نبرد تیشتر(ایزد باران) با دیو اپوش یا دیو خشکسالی یاریرسان تیشتر هستند. فروهرها از پیکر گرشاسب نیز که تا هزاره اوشیدرماه در بیهوشی به سر میبرد، نگهبانی میکنند.
ریشهی باور به فَرَوَشی در ایران پیشازرتشتی است.
goo.gl/do74Va
🍀🍀 جشنهای «فروردینگان» در ماه فروردین و «فروردگان» در واپسین روزهای اسپند(اسفند) هر دو برای فروهر پاک درگذشتگان برگزار میشد. «ابوریحان بیرونی» هر دو جشن را به یک نام(فروردینگان) خوانده است.
دربارهی جشن فروردگان در اسپندماه بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/15951
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_فروردینگان
📚 برگرفته از:
۱- گاهشماری و جشنهای ایرانباستان #هاشم_رضی
۲- بدانیم و سربلند باشیم #منوچهر_منوچهرپور
۳- مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان #اردشیر_آذرگشسب
@AdabSar
🌬🌾🍃🍂
در ایران باستان و آیین مزدیسنی زمانی که روز و ماه همنام میشدند آن روز را جشن میگرفتند و هریک از جشنها به بهانهای برگزار میشد.
🍃🍃 نخستین جشن ماهانه(در کنار جشنهای پرشمار هرماه) در فروردینروز از فروردینماه برابر با روز نوزدهم فروردین برگزار میشد.
🌾🌾 «فرودگ» جشن درگذشتگان و باورمندی به مانایی راستی و درستی است.
در فروردینگان ایرانیان برای روان پاک درگذشتگان خود آفرینگانخوانی و نیایش میکردند. اکنون زرتشتیان همچنان بر این آیین استوارند.
ایرانیان همواره مردمی شادخو بودند و از اندوه و سوگواری دوری میکردند و از اینرو فرودگ نیز بهگونهی جشن برگزار میشد.
☘️☘️ فروردین به چَم(معنی) فَرَوَهَرها و ماهِ فروردین ماهِ فروهرها است. فروردینگان نیز جشن ارج نهادن به فروهرها و روان پاک درگذشتگان بود.
بر پایهی باور ایرانیان باستان آدم از پنج بخش ساخته شده است:
روان، جان، فَرَوَشی(خودِ آسمانی)، فرجاد(وجدان) و تن.
فروهر یا فرَوَشی بخشی از بود(وجود) مینوی انسان است که روان نگهبان اوست. روان پس از مرگ به فرَوَشی خود میپیوندد.
در باورهای ایرانیان فروهرها یکسره راستی و پاکیاند، از یاوران نیروهای اهورایی بشمار میآیند و اهورامزدا را در نبرد با اهریمن یاری میکنند.
🌱🌱 ایرانیان باور داشتند که در سختیها، ناخوشیها، بیم و هراس باید از فروهرهای نیکان یاد کرد و یاری خواست. همچنین فروهر هر یک از نامداران برای زدایش گزند ویژهای خوانده میشود. برای نمونه فروهر جمشید برای زدایش تهیدستی و خشکسالی، فروهر فریدون برای زدایش ناخوشی و فروهر گرشاسب برای رویارویی با دشمن و دزد است. فَرَوَشیها خویشکاری(وظیفه) پخش آب را بر دوش دارند. همچنین در نبرد تیشتر(ایزد باران) با دیو اپوش یا دیو خشکسالی یاریرسان تیشتر هستند. فروهرها از پیکر گرشاسب نیز که تا هزاره اوشیدرماه در بیهوشی به سر میبرد، نگهبانی میکنند.
ریشهی باور به فَرَوَشی در ایران پیشازرتشتی است.
goo.gl/do74Va
🍀🍀 جشنهای «فروردینگان» در ماه فروردین و «فروردگان» در واپسین روزهای اسپند(اسفند) هر دو برای فروهر پاک درگذشتگان برگزار میشد. «ابوریحان بیرونی» هر دو جشن را به یک نام(فروردینگان) خوانده است.
دربارهی جشن فروردگان در اسپندماه بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/15951
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_فروردینگان
📚 برگرفته از:
۱- گاهشماری و جشنهای ایرانباستان #هاشم_رضی
۲- بدانیم و سربلند باشیم #منوچهر_منوچهرپور
۳- مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان #اردشیر_آذرگشسب
@AdabSar
🌬🌾🍃🍂