🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻در عین حال = در همان سان، به همان سان، بااینهمه
🔻در عین = با همهی
✍️نمونه:
🔺در عین حال که انسان میتواند اجتماعی باشد، میتواند شدیدا هم منزوی باشد =
به همان سان که آدم میتواند مردمگرا باشد، میتواند بسیار هم گوشهگیر باشد
در همان سان که آدم میتواند خوگَر باشد، میتواند بهسختی هم کنارهگیر باشد
🔺در عین حال من فکر نمیکنم بتوانم به او اعتماد کنم =
بااینهمه گمان نمیکنم بتوانم به او باور داشته باشم
🔺در عین سادگی، ولی خیلی قشنگ بود =
با همهی سادگی، بسیار زیبا بود
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#درعین #در_عین #درعین_حال #در_عین_حال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻در عین حال = در همان سان، به همان سان، بااینهمه
🔻در عین = با همهی
✍️نمونه:
🔺در عین حال که انسان میتواند اجتماعی باشد، میتواند شدیدا هم منزوی باشد =
به همان سان که آدم میتواند مردمگرا باشد، میتواند بسیار هم گوشهگیر باشد
در همان سان که آدم میتواند خوگَر باشد، میتواند بهسختی هم کنارهگیر باشد
🔺در عین حال من فکر نمیکنم بتوانم به او اعتماد کنم =
بااینهمه گمان نمیکنم بتوانم به او باور داشته باشم
🔺در عین سادگی، ولی خیلی قشنگ بود =
با همهی سادگی، بسیار زیبا بود
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#درعین #در_عین #درعین_حال #در_عین_حال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
چنین داد پاسخ سپهر بلند
که ای مردِ گویندهی بیگزند
چرا بینی از من همی نیک و بد
چنین ناله از دانشی کی سزد
تو از من به هر بارهای برتری
روان را به دانش همی پروری
خور و خواب و رای و نشست تو را
به نیک و به بد راه و دست تو را
#فردوسی
بادا که:
به بختِ تو آرام گیرد جهان
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🪸
🪸🪸
که ای مردِ گویندهی بیگزند
چرا بینی از من همی نیک و بد
چنین ناله از دانشی کی سزد
تو از من به هر بارهای برتری
روان را به دانش همی پروری
خور و خواب و رای و نشست تو را
به نیک و به بد راه و دست تو را
#فردوسی
بادا که:
به بختِ تو آرام گیرد جهان
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🪸
🪸🪸
🧹🏡 خانه تکانی، آمادگی میزبانی از فَرَوَهَر پاک گذشتگان
خانهتکانی پیش از نوروز از آیینهای چند هزارسالهی ایرانیان است که گفته میشود همسال با آمدن آریاییان به این سرزمین است.
پیدایش خانهتکانی بر این باور استوار بود که ده روز مانده به نوروز، به گفته برخی دیگر پنج روز مانده به نوروز، فَرَوَهَر(روح) پاک درگذشتگان به خانه زمینی خود و کنار خانواده بازمیگردند تا به آنان سرکشی کنند. اگر خانه پاک باشد، آنان از خانواده خود خشنود خواهند شد و اگر خانه پاکیزه نباشد، دلخور و رویگردان میشوند. از اینرو ایرانیان گَردِ فراوردههای کشاورزی و خاکستر تنور را از خانه میتکاندند و خانه را آب و جارو میکردند.
آن دسته از کهننگارانی که میگویند آیین خانهتکانی باید ده روز پیش از نوروز به پایان میرسید نوشتهاند که از پیش از پنجه بزرگ که ۲۰ اسپند است خانه تکانیها به پایان میرسید، ابزارهای کهنه دور ریخته میشد و ایرانیان زمینها را شخم میزدند و برای گاهنبار پنجه و آماده کردن هفتسین آماده میشدند. گروهی هم نوشتهاند که به باور باستانیان فروهر/فرورها در پنج روز پایانی سال به زمین فرود میآیند تا پنج روز در کنار زندگان باشند. اگر میان خویشان و بستگان خود شادمانی، آرامش و آشتی ببینند بیگمان با خوشنودی به جهان مردگان باز میگردند.
ایرانیان همانگونه که همراه با نو شدن جهان آفرینش گرد کهنگی را از خانه میزدودند و رخت تازه برتن میکردند، غبار پلیدی و دشمنی را نیز از کاشانهی دل پاک میکردند تا نیاکان خود را شاد کنند. یکی از نشانههای بهجا مانده از این باور اکنون در میان گروهی از زرتشتیان دیده میشود. آنان در واپسین شب سال برای پَسواز(بدرقه) فروهرها آتش میافروزند، نیایش ویژهی این شب را بهجا میآورند و آرزو میکنند که فروهرها از آنها خشنود باشند. همچنین خواهان بازگشت آنان در سال آینده میشوند.
در فروردین یشت آمده است: «فَرَوَشیهای نیکِ توانای پاکان را می ستاییم که در جشن آفرینش از جایگاه خود فرود آیند و در دَه شبانهروز پیاپی در اینجا برای آگاهی بهسر برند.»
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان #نوروز
دربارهی فرزانِش (حکمت) نوروز و خانهتکانی بیشتر بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/10427
دربارهی جشن فرورگان که همتای خانهتکانی بود، بیشتر بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/13296
📚 بهره از:
۱- جهان فروری #بهرام_فره_وشی
۲- نوروز و گاهشماری در ایران باستان #هاشم_رضی
🌸🌱 @AdabSar
خانهتکانی پیش از نوروز از آیینهای چند هزارسالهی ایرانیان است که گفته میشود همسال با آمدن آریاییان به این سرزمین است.
پیدایش خانهتکانی بر این باور استوار بود که ده روز مانده به نوروز، به گفته برخی دیگر پنج روز مانده به نوروز، فَرَوَهَر(روح) پاک درگذشتگان به خانه زمینی خود و کنار خانواده بازمیگردند تا به آنان سرکشی کنند. اگر خانه پاک باشد، آنان از خانواده خود خشنود خواهند شد و اگر خانه پاکیزه نباشد، دلخور و رویگردان میشوند. از اینرو ایرانیان گَردِ فراوردههای کشاورزی و خاکستر تنور را از خانه میتکاندند و خانه را آب و جارو میکردند.
آن دسته از کهننگارانی که میگویند آیین خانهتکانی باید ده روز پیش از نوروز به پایان میرسید نوشتهاند که از پیش از پنجه بزرگ که ۲۰ اسپند است خانه تکانیها به پایان میرسید، ابزارهای کهنه دور ریخته میشد و ایرانیان زمینها را شخم میزدند و برای گاهنبار پنجه و آماده کردن هفتسین آماده میشدند. گروهی هم نوشتهاند که به باور باستانیان فروهر/فرورها در پنج روز پایانی سال به زمین فرود میآیند تا پنج روز در کنار زندگان باشند. اگر میان خویشان و بستگان خود شادمانی، آرامش و آشتی ببینند بیگمان با خوشنودی به جهان مردگان باز میگردند.
ایرانیان همانگونه که همراه با نو شدن جهان آفرینش گرد کهنگی را از خانه میزدودند و رخت تازه برتن میکردند، غبار پلیدی و دشمنی را نیز از کاشانهی دل پاک میکردند تا نیاکان خود را شاد کنند. یکی از نشانههای بهجا مانده از این باور اکنون در میان گروهی از زرتشتیان دیده میشود. آنان در واپسین شب سال برای پَسواز(بدرقه) فروهرها آتش میافروزند، نیایش ویژهی این شب را بهجا میآورند و آرزو میکنند که فروهرها از آنها خشنود باشند. همچنین خواهان بازگشت آنان در سال آینده میشوند.
در فروردین یشت آمده است: «فَرَوَشیهای نیکِ توانای پاکان را می ستاییم که در جشن آفرینش از جایگاه خود فرود آیند و در دَه شبانهروز پیاپی در اینجا برای آگاهی بهسر برند.»
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان #نوروز
دربارهی فرزانِش (حکمت) نوروز و خانهتکانی بیشتر بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/10427
دربارهی جشن فرورگان که همتای خانهتکانی بود، بیشتر بخوانید:
www.tg-me.com/AdabSar/13296
📚 بهره از:
۱- جهان فروری #بهرام_فره_وشی
۲- نوروز و گاهشماری در ایران باستان #هاشم_رضی
🌸🌱 @AdabSar
🌳 امروز دانهای کاشته میشود
و فردا غنچهای سر باز میکند
و آیندهی سرزمین من سبز خواهد شد
زمین چشم بهراه گلدانهای کوچک ماست
🪴 «جشن اینجه» یا «جشن گلدان» جشن آمادهسازی و کاشت نهال، گل و گیاه در ایران باستان و پیشواز نوروز بود. اینجه در بهرام/وهرام روز از اسپند برابر با بیستم اسپند برگزار میشد. شاید روز درختکاری برآمده از جشن اینجه باشد.
🌳 #جشن_گلدان همچون دیگر جشنهای ایرانی، آیینی برای مهر و دوستی با زیستگاه و آرزوی سرسبزی و فراوانی به شمار میرفت. آرمان برگزاری اینجه، داشتن بهار و تابستانی پرگل و آیندهای سبز برای این سرزمین بود.
🪴 ابوریحان بیرونی واژهی #اینجه را «خانههای نزدیک به هم» چمیده(معنی کرده) است ولی نمیدانیم پیوند واژهی اینجه با جشن گلدان چیست. شوربختانه آگاهی بیشتری از این جشن نمانده است.
🌳 زیستبوم زیبای ما رو به نابودی است.
به بهانهی روز درختکاری بهیاد بسپاریم که برای نگهداری، پایندگی و شادابی آن بکوشیم.
اگر آهنگ (تصمیم) درختکاری داریم، درختان بومی در جای درست و با رای کارشناسان زیستبوم بکاریم و از آن نگهداری کنیم.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🪴🌷 @AdabSar
🌳 امروز دانهای کاشته میشود
و فردا غنچهای سر باز میکند
و آیندهی سرزمین من سبز خواهد شد
زمین چشم بهراه گلدانهای کوچک ماست
🪴 «جشن اینجه» یا «جشن گلدان» جشن آمادهسازی و کاشت نهال، گل و گیاه در ایران باستان و پیشواز نوروز بود. اینجه در بهرام/وهرام روز از اسپند برابر با بیستم اسپند برگزار میشد. شاید روز درختکاری برآمده از جشن اینجه باشد.
🌳 #جشن_گلدان همچون دیگر جشنهای ایرانی، آیینی برای مهر و دوستی با زیستگاه و آرزوی سرسبزی و فراوانی به شمار میرفت. آرمان برگزاری اینجه، داشتن بهار و تابستانی پرگل و آیندهای سبز برای این سرزمین بود.
🪴 ابوریحان بیرونی واژهی #اینجه را «خانههای نزدیک به هم» چمیده(معنی کرده) است ولی نمیدانیم پیوند واژهی اینجه با جشن گلدان چیست. شوربختانه آگاهی بیشتری از این جشن نمانده است.
🌳 زیستبوم زیبای ما رو به نابودی است.
به بهانهی روز درختکاری بهیاد بسپاریم که برای نگهداری، پایندگی و شادابی آن بکوشیم.
اگر آهنگ (تصمیم) درختکاری داریم، درختان بومی در جای درست و با رای کارشناسان زیستبوم بکاریم و از آن نگهداری کنیم.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🪴🌷 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻شَمال = باد اَپاختَری، باد باختَری، نرمباد، باد نرم، باد خوش، دمباد، باد خنک
🔻شِمال = اَپاختَر، باختر*، بالادست، بالا، دست چپ
🔻شِمال شرقی = اَپاختَر خورآیی، اَپاختَر خورآیانی
🔻شِمال غربی = اَپاختَر خوربَری
🔻شِمالی = اَپاختَری، اَپاختَریک
🔻نیمکره شِمالی = نیمپادَک اَپاختَری، نیمگویال اَپاختَری
🔻نیمه شِمالی = اَپاختَرنیمه، نیمهی اَپاختَری، نیمهی بالایی
❗️پینوشت:
۱. «باختَر» دِگَریدهی «اَپاختَر» است که بهنادرست بهجای «غرب» بهکار میرود.
۲. گفته میشود «شِمال» را میتوان پارسی دانست. چرا که «شِم» به چم(معنی) «سرما» است و در واژهی «شمیران»(=جای سردسیر، در برابر تهران=جای گرمسیر) نیز با همین چِمار(معنی) آمده است.
✍️نمونه:
🔺بحر خزر در شمال ایران قرار دارد =
دریای مازندران در اَپاختَر ایران است
دریای کاسپیَن در بالای ایران است
🔺شَمال از جانب بغداد خیزد
گناه مردم شطالعرب چیست؟ =
باد خنک از سوی بغداد خیزد
گناه مردم اروندرود چیست؟
🔺ز البرز بزرگ در شِمال ری
هر شب دم دلکش شَمال آید #بهار =
ز البرز بزرگ در بالای ری
هر شب دم دلکش نرمباد آید
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#شمال #شمالی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻شَمال = باد اَپاختَری، باد باختَری، نرمباد، باد نرم، باد خوش، دمباد، باد خنک
🔻شِمال = اَپاختَر، باختر*، بالادست، بالا، دست چپ
🔻شِمال شرقی = اَپاختَر خورآیی، اَپاختَر خورآیانی
🔻شِمال غربی = اَپاختَر خوربَری
🔻شِمالی = اَپاختَری، اَپاختَریک
🔻نیمکره شِمالی = نیمپادَک اَپاختَری، نیمگویال اَپاختَری
🔻نیمه شِمالی = اَپاختَرنیمه، نیمهی اَپاختَری، نیمهی بالایی
❗️پینوشت:
۱. «باختَر» دِگَریدهی «اَپاختَر» است که بهنادرست بهجای «غرب» بهکار میرود.
۲. گفته میشود «شِمال» را میتوان پارسی دانست. چرا که «شِم» به چم(معنی) «سرما» است و در واژهی «شمیران»(=جای سردسیر، در برابر تهران=جای گرمسیر) نیز با همین چِمار(معنی) آمده است.
✍️نمونه:
🔺بحر خزر در شمال ایران قرار دارد =
دریای مازندران در اَپاختَر ایران است
دریای کاسپیَن در بالای ایران است
🔺شَمال از جانب بغداد خیزد
گناه مردم شطالعرب چیست؟ =
باد خنک از سوی بغداد خیزد
گناه مردم اروندرود چیست؟
🔺ز البرز بزرگ در شِمال ری
هر شب دم دلکش شَمال آید #بهار =
ز البرز بزرگ در بالای ری
هر شب دم دلکش نرمباد آید
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#شمال #شمالی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🏖🏝 نوروز رودها، جشنی دیگر در ستایش آب
🏖🏝 جشن «نوروز رودها»، جشنی شاد برای لایروبی و پاکسازی رودخانهها، کاریزها و چشمهها در ایران باستان بود.
هنگامی که برفها آب شده و رودها روان میشدند، ایرانیان به این بهانه به کنار رودخانهها میرفتند و رودها را پاکسازی و آنها را برای فرارسیدن بهار آماده میکردند و پس از پایان این کار به دستافشانی و پایکوبی میپرداختند. پس از بهسازی و لایروبی، در رودها و پیرامون آن گل، گلبرگ، گلاب و خوشبویه(عطر) میریختند و با این کار از رودها برای روانشدن دوبارهشان سپاسگزاری میکردند. شاید این کار نمادی از آرزوی داشتن سالی پرباران و داشتن آب گوارا بود. #جشن_نوروز_رودها در فروردینروز از اسپندماه، برابر با نوزدهم اسپند در ایران باستان برگزار میشد. این جشن همچون بسیاری دیگر از جشنهای ایرانی، نمایانگر مهر نیاگان ما به زمین و زیستبوم بود.
🏖🏝 دربارهی پیدایش این جشن گفته شده که در افسانههای ایرانی، هوشنگ پیشدادی نخستین شهرساز، با ساختن شهرها، مردمان بسیاری را یکجانشین کرد. یکجانشینی وابسته به کشاورزی و آب بود. ازاینرو مردم در جشنی نمادین برای کشاورزی آماده میشدند و از پروردگار آب فراوان و گوارا و فرآوردهی کشاورزی پربار میخواستند.
بیرونی نوشته است: «روز ۱۹ سپندارمذ را به نام "انهار و میاه جاری" جشن میگرفتند و آن هنگامی بود که آب در رودخانهها جاری میشد و گلها شکوفه میکردند و فضا عطرافشان میشد. در این روز مردم به دشت و صحرا و جاهایی که جویهای روان و چشمهسارها بوده، میرفتند و طیّ مراسم و تشریفاتی گلاب و عطر در آب میریختند.»
مکمونی: «نوزدهم این روز را فروردین خوانند و این روز را نوروز خوانند و انهار و میاه جاری سازند و ماءورد و طیبها در آن ریزند.»
با نگاه به اینکه اسپندارمذ، واپسین ماهی است که مکمونی پیش از این بریده دربارهاش سخن گفته است، میبایست فردید(منظور) او نوزدهم اسپندماه باشد.
گردیزی: «و اندرین روز، جایها را آب زنند که این روز نام فرشتهای است که بر آب موکل است.»
🏖🏝 تا چنددهه پیش از این، جشن «بیلگردانی» در روستای نیمهوَر یا نیموَر یکی از روستاهای پیرامون شهرستان محلات برگزار میشد که جشن پایان لایروبی و آمادهسازی زمینهای کشاورزی بود و با آیینهای شاد و نمایشی همراه بود. این آیین در روزی میان آغاز نوروز تا سیزدهبدر برگزار میشد. شیوههای دیگری از جشنهای بجا مانده از #نوروز_رودها در برخی شهرها و روستاهای استان کرمانشاه برگزار میشود.
🏖🏝 فرتور(عکس)های پیوست را ببینیم و ردپای امروز خود را در زمین و آبها به سنجش بگذاریم.
B2n.ir/Nowroozroodha
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🏖🏝 @AdabSar
🏖🏝 جشن «نوروز رودها»، جشنی شاد برای لایروبی و پاکسازی رودخانهها، کاریزها و چشمهها در ایران باستان بود.
هنگامی که برفها آب شده و رودها روان میشدند، ایرانیان به این بهانه به کنار رودخانهها میرفتند و رودها را پاکسازی و آنها را برای فرارسیدن بهار آماده میکردند و پس از پایان این کار به دستافشانی و پایکوبی میپرداختند. پس از بهسازی و لایروبی، در رودها و پیرامون آن گل، گلبرگ، گلاب و خوشبویه(عطر) میریختند و با این کار از رودها برای روانشدن دوبارهشان سپاسگزاری میکردند. شاید این کار نمادی از آرزوی داشتن سالی پرباران و داشتن آب گوارا بود. #جشن_نوروز_رودها در فروردینروز از اسپندماه، برابر با نوزدهم اسپند در ایران باستان برگزار میشد. این جشن همچون بسیاری دیگر از جشنهای ایرانی، نمایانگر مهر نیاگان ما به زمین و زیستبوم بود.
🏖🏝 دربارهی پیدایش این جشن گفته شده که در افسانههای ایرانی، هوشنگ پیشدادی نخستین شهرساز، با ساختن شهرها، مردمان بسیاری را یکجانشین کرد. یکجانشینی وابسته به کشاورزی و آب بود. ازاینرو مردم در جشنی نمادین برای کشاورزی آماده میشدند و از پروردگار آب فراوان و گوارا و فرآوردهی کشاورزی پربار میخواستند.
بیرونی نوشته است: «روز ۱۹ سپندارمذ را به نام "انهار و میاه جاری" جشن میگرفتند و آن هنگامی بود که آب در رودخانهها جاری میشد و گلها شکوفه میکردند و فضا عطرافشان میشد. در این روز مردم به دشت و صحرا و جاهایی که جویهای روان و چشمهسارها بوده، میرفتند و طیّ مراسم و تشریفاتی گلاب و عطر در آب میریختند.»
مکمونی: «نوزدهم این روز را فروردین خوانند و این روز را نوروز خوانند و انهار و میاه جاری سازند و ماءورد و طیبها در آن ریزند.»
با نگاه به اینکه اسپندارمذ، واپسین ماهی است که مکمونی پیش از این بریده دربارهاش سخن گفته است، میبایست فردید(منظور) او نوزدهم اسپندماه باشد.
گردیزی: «و اندرین روز، جایها را آب زنند که این روز نام فرشتهای است که بر آب موکل است.»
🏖🏝 تا چنددهه پیش از این، جشن «بیلگردانی» در روستای نیمهوَر یا نیموَر یکی از روستاهای پیرامون شهرستان محلات برگزار میشد که جشن پایان لایروبی و آمادهسازی زمینهای کشاورزی بود و با آیینهای شاد و نمایشی همراه بود. این آیین در روزی میان آغاز نوروز تا سیزدهبدر برگزار میشد. شیوههای دیگری از جشنهای بجا مانده از #نوروز_رودها در برخی شهرها و روستاهای استان کرمانشاه برگزار میشود.
🏖🏝 فرتور(عکس)های پیوست را ببینیم و ردپای امروز خود را در زمین و آبها به سنجش بگذاریم.
B2n.ir/Nowroozroodha
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🏖🏝 @AdabSar
میدانی چیست لیلی! دروغ است که میگویند با رخت سپید که رفتی با رخت مرگ باید برگردی!
من، تو و همهی زنانی که دلباخته میشوند باید یاد بگیریم که دلباختن نباید آسیبگاهِمان شود. که دلدادگی نباید مرزهایمان را بشکند و چیزی از خودمان بر جای نگذارد.
سخت است و چه بسا ناشُدنی، ولی باید یاد بگیریم که ما تنها یک بار زندگی میکنیم و هیچ چیز و هیچ کس نباید این زندگی را به کاممان زهر کند، هَتا دلباختن!
#کالین_هوور(از: ما تمامش میکنیم)
فرستنده #مهین_دری
برگردان به #پیام_پارسی: ادبسار
@AdabSar
من، تو و همهی زنانی که دلباخته میشوند باید یاد بگیریم که دلباختن نباید آسیبگاهِمان شود. که دلدادگی نباید مرزهایمان را بشکند و چیزی از خودمان بر جای نگذارد.
سخت است و چه بسا ناشُدنی، ولی باید یاد بگیریم که ما تنها یک بار زندگی میکنیم و هیچ چیز و هیچ کس نباید این زندگی را به کاممان زهر کند، هَتا دلباختن!
#کالین_هوور(از: ما تمامش میکنیم)
فرستنده #مهین_دری
برگردان به #پیام_پارسی: ادبسار
@AdabSar
فریدونِ فرّخ ستایش ببُرد
بمُرد او و جاویدْ نامش نمُرد
سخن مانَد اندر جَهان یادْگار
سخن بهتر از گوهرِ شاهْوار
ستایش نبُرد آنکه بیداد بود
به گنج و به تختِ مِهی شاد بود
گسسته شد اندر جَهانْ کامِ اوی
نخوانَد به گیتی کسی نامِ اوی
#فردوسی
امید که:
سرت برتر از ابر بارنده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
بمُرد او و جاویدْ نامش نمُرد
سخن مانَد اندر جَهان یادْگار
سخن بهتر از گوهرِ شاهْوار
ستایش نبُرد آنکه بیداد بود
به گنج و به تختِ مِهی شاد بود
گسسته شد اندر جَهانْ کامِ اوی
نخوانَد به گیتی کسی نامِ اوی
#فردوسی
امید که:
سرت برتر از ابر بارنده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
🔥 «جشن سوری» یا #چهارشنبه_سوری جشن دور ریختن پلیدیها و بدشگونیهای سال کهنه بود.
به باور پیشینیان، آتش نماد فروغ ایزدی و پاک کننده هر پلیدی است. از این رو در جشنی در پایان سال آتش میافروختند تا با آتش که پاککننده است، بدیها و رخدادهای تلخ از میان برود. در سدههای پس از اسلام که مسلمانان ایرانی با باور بدشگونی چهارشنبه از سوی تازیان روبرو شدند، برای از میان بردن این بدشگونی آتشافروزیهای پایان سال را در شب چهارشنبه برگزار کردند تا پیشآمدهای سال نو از گزند روز پلیدی چون چهارشنبه برکنار بماند. اگرچه امروز میدانیم که بدشگونی روزها باوری نادرست است، ولی این باور جا افتاده بود. گفتنی است در روزگار پیش از اسلام روزهای هفته وجود نداشت و هر روز یک ماه، نام ویژهی خود را داشت.
🖋 برداشت آزاد از:
«آناهیتا» نوشتارهای ایرانشناسی #ابراهیم_پورداود
🔥 @AdabSar
🔥 «جشن سوری» یا #چهارشنبه_سوری جشن دور ریختن پلیدیها و بدشگونیهای سال کهنه بود.
به باور پیشینیان، آتش نماد فروغ ایزدی و پاک کننده هر پلیدی است. از این رو در جشنی در پایان سال آتش میافروختند تا با آتش که پاککننده است، بدیها و رخدادهای تلخ از میان برود. در سدههای پس از اسلام که مسلمانان ایرانی با باور بدشگونی چهارشنبه از سوی تازیان روبرو شدند، برای از میان بردن این بدشگونی آتشافروزیهای پایان سال را در شب چهارشنبه برگزار کردند تا پیشآمدهای سال نو از گزند روز پلیدی چون چهارشنبه برکنار بماند. اگرچه امروز میدانیم که بدشگونی روزها باوری نادرست است، ولی این باور جا افتاده بود. گفتنی است در روزگار پیش از اسلام روزهای هفته وجود نداشت و هر روز یک ماه، نام ویژهی خود را داشت.
🖋 برداشت آزاد از:
«آناهیتا» نوشتارهای ایرانشناسی #ابراهیم_پورداود
🔥 @AdabSar
ادبسار
🔥 «جشن سوری» یا #چهارشنبه_سوری جشن دور ریختن پلیدیها و بدشگونیهای سال کهنه بود. به باور پیشینیان، آتش نماد فروغ ایزدی و پاک کننده هر پلیدی است. از این رو در جشنی در پایان سال آتش میافروختند تا با آتش که پاککننده است، بدیها و رخدادهای تلخ از میان برود.…
🔥 پیوند چهارشنبهسوری با ستارگان
چهارشنبهسوری همچون بسیاری از جشنهای ایرانی با ستارهشناسی در پیوند است. در سال ۱۷۲۵ پیش از زایش مسیها(میلاد مسیح)، زرتشت بزرگترین گاهشمار(تقویم) را درست کرد و بهیزَک(کبیسه) را پدید آورد و رخدادهای کهنتر را درست و سامانمند کرد. در شبی که ساخت و سامان این گاهشمار به دست زرتشت به پایان رسید، مردم جشن بزرگی برپا کرده و به نشانهی شادی آتش افروختند و یادمان آن اکنون با جشن #چهارشنبه_سوری به جا مانده است.
📙 برگرفته از:
تقویم و تاریخ در ایران، #ذبیح_بهروز
🔥 @AdabSar
🔥 پیوند چهارشنبهسوری با ستارگان
چهارشنبهسوری همچون بسیاری از جشنهای ایرانی با ستارهشناسی در پیوند است. در سال ۱۷۲۵ پیش از زایش مسیها(میلاد مسیح)، زرتشت بزرگترین گاهشمار(تقویم) را درست کرد و بهیزَک(کبیسه) را پدید آورد و رخدادهای کهنتر را درست و سامانمند کرد. در شبی که ساخت و سامان این گاهشمار به دست زرتشت به پایان رسید، مردم جشن بزرگی برپا کرده و به نشانهی شادی آتش افروختند و یادمان آن اکنون با جشن #چهارشنبه_سوری به جا مانده است.
📙 برگرفته از:
تقویم و تاریخ در ایران، #ذبیح_بهروز
🔥 @AdabSar
ادبسار
🔥 پیوند چهارشنبهسوری با ستارگان چهارشنبهسوری همچون بسیاری از جشنهای ایرانی با ستارهشناسی در پیوند است. در سال ۱۷۲۵ پیش از زایش مسیها(میلاد مسیح)، زرتشت بزرگترین گاهشمار(تقویم) را درست کرد و بهیزَک(کبیسه) را پدید آورد و رخدادهای کهنتر را درست و سامانمند…
🔥 آتش در ایران نماد پاکی، روشنی، شادی، سازندگی، تندرستی و نماد خداوند بود. تاریکی و تیرگی نیز نمود اهریمن بهشمار میرفت. به باور آنان هرگاه که آتش افروخته میشود بیماری، تنگدستی، ناکامی و زشتی که نشانههای اهریمناند، ناپدید میشوند. این رفتار نماد روشنی دل و جان و از میان بردن بدی درون است.
گمانهای زمان و انگیزههای برگزاری «جشن سوری»:
- جشن در پایان روز ۳۶۰ سال و در شب پنجه برگزار میشد. در گذشته هر ماه سی روز داشت و پنج روز پایانی پنجه نامیده میشد که روزهایی سپنت(مقدس) بود.
- در نخستین شب از ۱۰شب فرورگان یا نخستین شب «گاهنبار چَهرهی هَمَسپَتمَدَم» برگزار میشد و آتشافروزی به انگیزهی پیشواز روان درگذشتگان بود که ۱۰ روز به میان بستگان خود بازمیگشتند. روشنی آتش راهنمای درگذشتگان بود تا به خانه درآیند. در پشت بام و کنار آتش نیز خوراک ویژه مینهادند.
- در واپسین شب سال و شب پایانی گاهنبار که زمان به سرانجام رسیدن آفرینش آدم بود برگزار میشد.
شب سوری یا جشن سوری نام باستانی #چهارشنبه_سوری است و سور بجز جشن به چم افروختن آتش سرخ است.
📕 برگرفته از:
گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
🔥 @AdabSar
🔥 آتش در ایران نماد پاکی، روشنی، شادی، سازندگی، تندرستی و نماد خداوند بود. تاریکی و تیرگی نیز نمود اهریمن بهشمار میرفت. به باور آنان هرگاه که آتش افروخته میشود بیماری، تنگدستی، ناکامی و زشتی که نشانههای اهریمناند، ناپدید میشوند. این رفتار نماد روشنی دل و جان و از میان بردن بدی درون است.
گمانهای زمان و انگیزههای برگزاری «جشن سوری»:
- جشن در پایان روز ۳۶۰ سال و در شب پنجه برگزار میشد. در گذشته هر ماه سی روز داشت و پنج روز پایانی پنجه نامیده میشد که روزهایی سپنت(مقدس) بود.
- در نخستین شب از ۱۰شب فرورگان یا نخستین شب «گاهنبار چَهرهی هَمَسپَتمَدَم» برگزار میشد و آتشافروزی به انگیزهی پیشواز روان درگذشتگان بود که ۱۰ روز به میان بستگان خود بازمیگشتند. روشنی آتش راهنمای درگذشتگان بود تا به خانه درآیند. در پشت بام و کنار آتش نیز خوراک ویژه مینهادند.
- در واپسین شب سال و شب پایانی گاهنبار که زمان به سرانجام رسیدن آفرینش آدم بود برگزار میشد.
شب سوری یا جشن سوری نام باستانی #چهارشنبه_سوری است و سور بجز جشن به چم افروختن آتش سرخ است.
📕 برگرفته از:
گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
🔥 @AdabSar
🔥 چهارشنبهسوری فراتر از سرزمین ماست.
#سعید_نفیسی نوشته است:
جشنهای میهنی از دورترین زمان تاکنون با ایرانیان همراه بوده است. «جشن سوری» در ایران آیینهای بسیاری دارد که در همهجای ایران و هتا کشورهای دیگر و آریاییان و سرزمین قفقاز میتوان یافت. این آیینها بر دو بخش است. بخشی که میان همهی مردم یکسان است و بخشی که به دست مردم تهران بنیادگذاری شده و به دیگر شهرها راه یافته است. آنچه میان همه ایرانیان نهادیک(مرسوم) است، زیباترین آیینهای بهجا مانده از ایران باستانی است که هر #چهارشنبه_سوری در سراسر این سرزمین با شور و دلبستگی آشکار میشود. ایرانیان شهروند دیگر کشورها همچون ترکیه، مصر، هندوستان و… نیز بدان پایبندند.
#جشن_های_ایرانی
🔥 @AdabSar
🔥 چهارشنبهسوری فراتر از سرزمین ماست.
#سعید_نفیسی نوشته است:
جشنهای میهنی از دورترین زمان تاکنون با ایرانیان همراه بوده است. «جشن سوری» در ایران آیینهای بسیاری دارد که در همهجای ایران و هتا کشورهای دیگر و آریاییان و سرزمین قفقاز میتوان یافت. این آیینها بر دو بخش است. بخشی که میان همهی مردم یکسان است و بخشی که به دست مردم تهران بنیادگذاری شده و به دیگر شهرها راه یافته است. آنچه میان همه ایرانیان نهادیک(مرسوم) است، زیباترین آیینهای بهجا مانده از ایران باستانی است که هر #چهارشنبه_سوری در سراسر این سرزمین با شور و دلبستگی آشکار میشود. ایرانیان شهروند دیگر کشورها همچون ترکیه، مصر، هندوستان و… نیز بدان پایبندند.
#جشن_های_ایرانی
🔥 @AdabSar
🔥 «جشن سوری» به باور ایرانیتباران به هزارههای دور و یادکرد از فرَوَهَر درگذشتگان برمیگردد.
#ابراهیم_پورداود دربارهی دگرگون شدن آیینهای «جشن سوری» نوشته است:
در جشن چهارشنبهسوری پریدن از روی آتش و گفتن سخنی چون «سرخی تو از من، زردی من از تو» از روزگارانی است که دیگر ایرانیان همچون نیاکان خود آتش را نمایندهی فروغ ایزدی نمیدانستند. همچون جشن سده که پرندگان و چارپایان را آتش زدن در جشن از روزگاران پس از اسلام است.
امروز زرتشتیان باور دارند آتش پاک و سپند است و نباید ترانهی «زردی من از تو، سرخی تو از من» در #چهارشنبه_سوری خوانده شود و خود میخوانند: «غم برو، شادی بیا. زردی برو، سرخی بیا. محنت برو، روزی بیا»
#جشن_های_ایرانی
🔥 @AdabSar
🔥 «جشن سوری» به باور ایرانیتباران به هزارههای دور و یادکرد از فرَوَهَر درگذشتگان برمیگردد.
#ابراهیم_پورداود دربارهی دگرگون شدن آیینهای «جشن سوری» نوشته است:
در جشن چهارشنبهسوری پریدن از روی آتش و گفتن سخنی چون «سرخی تو از من، زردی من از تو» از روزگارانی است که دیگر ایرانیان همچون نیاکان خود آتش را نمایندهی فروغ ایزدی نمیدانستند. همچون جشن سده که پرندگان و چارپایان را آتش زدن در جشن از روزگاران پس از اسلام است.
امروز زرتشتیان باور دارند آتش پاک و سپند است و نباید ترانهی «زردی من از تو، سرخی تو از من» در #چهارشنبه_سوری خوانده شود و خود میخوانند: «غم برو، شادی بیا. زردی برو، سرخی بیا. محنت برو، روزی بیا»
#جشن_های_ایرانی
🔥 @AdabSar
🔥 چهارشنبهسوری
بدرود با روزگار سرد، درود به دوره گرم
روشنایی آتش، آدمی را به زیستنی تازه فراخواند تا بیافریند و دور کند و چاشنی بزند: گرما و چارپایان و خوراکش را.
این دادههای نیک جشنی شد تا آدمی از روی آن بپرد در آغوشِ شبی آرام که آن را امروز #چهارشنبه_سوری میخوانیم. این آتش بود که به شب زیبایی چشاند و آدمیزاد دریافت که با بُوَندگی آتش دمی دیرتر به خواب رود و پس از دشواریِ روز و پیش از خواب دمی با یار و دوستان در آسودگیِِ شب واژهآفرینی کند و چه کنمهای فردا را استوره و افسانه.
آفرینهی آتش، پاکیزه شدن از دوره سرد و پیش آهنگی برای رهیافت به دوره گرم شد.
🔥 آتش یکی از پاک کنندههاست. پاک کننده از اندیشههای ترسناک و آلودگیها برای در آغوش گرفتن دل آرامی.
در نسک شایست ناشایست، فرگرد یک، بند۱۵ آمده است: «هنگامیکه کودک زاییده شود آتشی را باید بلند کرد.» همین زبانزد کوتاه که در نامک زن در آیین زرتشت هم بازگو شده، مرا در این اندیشه فرو میبرد که چون بهار از دل زمستان زاییده میشود و شادی گرمابخش را با خود میآورد، بدین روی به پیشگاهش رفته و آتش میافروختند.
در باستان، هفته نداشتیم ولی هر روزی از ماه نامی درخور داشت. این جشن در روزهای واپسین اسپند برپا و در ایران زمین و فرامرز بسان هند به شوَندِ زمان اندکی ناهمسان بوده و شمار چهار بدان روست که نام نُه هور آتش را در گفتارهای کهن آوردهاند: نخست آذر گشتسب(ویژه سپاهیان)، دوم «آذر خرداد»، سوم «برزینمهر» و چهارم «آتش برزه سوانک». گفتهاند آن آتش درخشان در بخش فراسوی جهانِ آفریدهها که ویژگی جایی است که همگر به جایی دیگر بر بلندی است که بگمانم شَوَند نامیدن شمار چهارشنبهسوری باشد.
🔥 پریدن از روی آتش:
آدمیزاد یک دوره سرد را پشت سر گذاشته و آن پیش از آتش است و پس از برساختن آتش، درونِ زیستنی تازه میشود.
در این جشن آن دم که میخواهند بپرند و گام برمیدارند، هنوز خود را در دوره سرد(زمستان) میبینند. در گامه دوم زمانی که روی آتش هستند، آن را یافتهاند. در این زمان است که آتش رُخ زردی آدمی را که برآمده از یورش چارپایان درنده، سرما، بهره نبردن از گوشت و... دگرش(تغییر) به شادی میکند (آتش ابزاری برای رهانیدن باشندگان پلید و مهند پختوپز و گرما، سپسین روشنایی بوده است) و در گام سوم هنگامی در آن سوی آتش فرود آیند، سُهشِ(احساس) سبکی کنند. زیرا اندوه را با آتش جا گذاشتهاند. آتش همه را گرفته «زردی من از تو، سرخی تو از من.»
🔥 به واژه اهورامزدا بنگریم: ماناک آن در زبان لکی بجا مانده از زبان پهلوی هور: خورشید، مز: مزد و پاداش، دا: مادر و آفریننده(کسی که شید را آفرید، آفرینندهی روشنایی).
خورشید نهتنها روشنایی، ونکه گرم کننده هم هست پس پیوند برجستهای با هم دارند. آتش به اهورا مزدا برمیگردد. اورمزد از درخشِ خورشید، از گرمای باشندگی و هستیاش که همان آتش باشد، پارهای به ما ارزانی داشت.
چرا چنین سُهشی داریم که آرسته کننده زندگی آدم از خُشیجِ (عنصر) چهارگانه، آتش است؟ زیرا آدمی پیش از آتش هنوز کاستیمند بود، یک خُشیجِ زیستگاه را نیافته بود، خاک و آب و باد از آغاز در دید آدمیان بود، ول آتش را آدمی پدید آورد و زیستگاه مردمان بدان آراسته شد.
شدنی است آدمیزاد اهورامزدا را بشناسد و بداند که او هستی را بما بخشیده و این دهش را سپاس نگوید؟
نشد مار کشته ولیکن ز راز
ازین طبع سنگ آتش آمد فراز
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کردو خواند آفرین
آتش بپا کردن گونهای کُنِش سپاسداری بنده از اهورامزداست که سپاس میگویند یکسالی که گذشته در پناه این داده بوده و آن را میافروزند که اورمزدا، بِنگر این آتشی است که به ما پیشکش کردهای و با پایکوبی، فرهدهش را جشن می.گیریم.
🔥 چرایی و شَوَند آتش پشتبام؟
آتش پشتبام بدان روی بوده که دیوها و باشندگان پتیاره به آن خانه نزدیک نشوند و اندوه از آن رخت بربندد. چرا که پیش از آتش همهی اینها بر آدمی چیره بودند. آتش را دربلندترین جای روشن کردن بر همین است که اندیشه بد از خانه دور گردد. خود آتش ارزشی نیک دارد ولی خاکسترش که بدیها را از خانه وختِ پریدن از روی آن گرفته است، برداشته و بیرون میریزند.
ایرانیان باستان بر این باور بودند که فروهر درگذشتگان در آغاز بهار به زمین میآیند به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی و فرنود دیگری که داراست آنست که با درگذشتن یکی از کسان خانه، چه در آن سال چه سالهای پیشین انگار آتشدان خانه خاموش شده باشد، به پاسداشت مردگان به این آهنگ که هنوز به یادشان هستند و آوای «آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست» آتش بر بام خانه میافروختند. اگر چه آگری که بر بام میآفریدند از روی آن نمیپریدند مگر آنچه که در میان سرا میگیساندند.
🔥 باشندگی ایرانیان در نخستینگی و گرمایِ بُوَندگیشان تابنده باد
✍ پژوهشگر و فرستنده: #دانش_الواری
#جشن_های_ایرانی
🔥 @AdabSar
بدرود با روزگار سرد، درود به دوره گرم
روشنایی آتش، آدمی را به زیستنی تازه فراخواند تا بیافریند و دور کند و چاشنی بزند: گرما و چارپایان و خوراکش را.
این دادههای نیک جشنی شد تا آدمی از روی آن بپرد در آغوشِ شبی آرام که آن را امروز #چهارشنبه_سوری میخوانیم. این آتش بود که به شب زیبایی چشاند و آدمیزاد دریافت که با بُوَندگی آتش دمی دیرتر به خواب رود و پس از دشواریِ روز و پیش از خواب دمی با یار و دوستان در آسودگیِِ شب واژهآفرینی کند و چه کنمهای فردا را استوره و افسانه.
آفرینهی آتش، پاکیزه شدن از دوره سرد و پیش آهنگی برای رهیافت به دوره گرم شد.
🔥 آتش یکی از پاک کنندههاست. پاک کننده از اندیشههای ترسناک و آلودگیها برای در آغوش گرفتن دل آرامی.
در نسک شایست ناشایست، فرگرد یک، بند۱۵ آمده است: «هنگامیکه کودک زاییده شود آتشی را باید بلند کرد.» همین زبانزد کوتاه که در نامک زن در آیین زرتشت هم بازگو شده، مرا در این اندیشه فرو میبرد که چون بهار از دل زمستان زاییده میشود و شادی گرمابخش را با خود میآورد، بدین روی به پیشگاهش رفته و آتش میافروختند.
در باستان، هفته نداشتیم ولی هر روزی از ماه نامی درخور داشت. این جشن در روزهای واپسین اسپند برپا و در ایران زمین و فرامرز بسان هند به شوَندِ زمان اندکی ناهمسان بوده و شمار چهار بدان روست که نام نُه هور آتش را در گفتارهای کهن آوردهاند: نخست آذر گشتسب(ویژه سپاهیان)، دوم «آذر خرداد»، سوم «برزینمهر» و چهارم «آتش برزه سوانک». گفتهاند آن آتش درخشان در بخش فراسوی جهانِ آفریدهها که ویژگی جایی است که همگر به جایی دیگر بر بلندی است که بگمانم شَوَند نامیدن شمار چهارشنبهسوری باشد.
🔥 پریدن از روی آتش:
آدمیزاد یک دوره سرد را پشت سر گذاشته و آن پیش از آتش است و پس از برساختن آتش، درونِ زیستنی تازه میشود.
در این جشن آن دم که میخواهند بپرند و گام برمیدارند، هنوز خود را در دوره سرد(زمستان) میبینند. در گامه دوم زمانی که روی آتش هستند، آن را یافتهاند. در این زمان است که آتش رُخ زردی آدمی را که برآمده از یورش چارپایان درنده، سرما، بهره نبردن از گوشت و... دگرش(تغییر) به شادی میکند (آتش ابزاری برای رهانیدن باشندگان پلید و مهند پختوپز و گرما، سپسین روشنایی بوده است) و در گام سوم هنگامی در آن سوی آتش فرود آیند، سُهشِ(احساس) سبکی کنند. زیرا اندوه را با آتش جا گذاشتهاند. آتش همه را گرفته «زردی من از تو، سرخی تو از من.»
🔥 به واژه اهورامزدا بنگریم: ماناک آن در زبان لکی بجا مانده از زبان پهلوی هور: خورشید، مز: مزد و پاداش، دا: مادر و آفریننده(کسی که شید را آفرید، آفرینندهی روشنایی).
خورشید نهتنها روشنایی، ونکه گرم کننده هم هست پس پیوند برجستهای با هم دارند. آتش به اهورا مزدا برمیگردد. اورمزد از درخشِ خورشید، از گرمای باشندگی و هستیاش که همان آتش باشد، پارهای به ما ارزانی داشت.
چرا چنین سُهشی داریم که آرسته کننده زندگی آدم از خُشیجِ (عنصر) چهارگانه، آتش است؟ زیرا آدمی پیش از آتش هنوز کاستیمند بود، یک خُشیجِ زیستگاه را نیافته بود، خاک و آب و باد از آغاز در دید آدمیان بود، ول آتش را آدمی پدید آورد و زیستگاه مردمان بدان آراسته شد.
شدنی است آدمیزاد اهورامزدا را بشناسد و بداند که او هستی را بما بخشیده و این دهش را سپاس نگوید؟
نشد مار کشته ولیکن ز راز
ازین طبع سنگ آتش آمد فراز
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کردو خواند آفرین
آتش بپا کردن گونهای کُنِش سپاسداری بنده از اهورامزداست که سپاس میگویند یکسالی که گذشته در پناه این داده بوده و آن را میافروزند که اورمزدا، بِنگر این آتشی است که به ما پیشکش کردهای و با پایکوبی، فرهدهش را جشن می.گیریم.
🔥 چرایی و شَوَند آتش پشتبام؟
آتش پشتبام بدان روی بوده که دیوها و باشندگان پتیاره به آن خانه نزدیک نشوند و اندوه از آن رخت بربندد. چرا که پیش از آتش همهی اینها بر آدمی چیره بودند. آتش را دربلندترین جای روشن کردن بر همین است که اندیشه بد از خانه دور گردد. خود آتش ارزشی نیک دارد ولی خاکسترش که بدیها را از خانه وختِ پریدن از روی آن گرفته است، برداشته و بیرون میریزند.
ایرانیان باستان بر این باور بودند که فروهر درگذشتگان در آغاز بهار به زمین میآیند به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی و فرنود دیگری که داراست آنست که با درگذشتن یکی از کسان خانه، چه در آن سال چه سالهای پیشین انگار آتشدان خانه خاموش شده باشد، به پاسداشت مردگان به این آهنگ که هنوز به یادشان هستند و آوای «آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست» آتش بر بام خانه میافروختند. اگر چه آگری که بر بام میآفریدند از روی آن نمیپریدند مگر آنچه که در میان سرا میگیساندند.
🔥 باشندگی ایرانیان در نخستینگی و گرمایِ بُوَندگیشان تابنده باد
✍ پژوهشگر و فرستنده: #دانش_الواری
#جشن_های_ایرانی
🔥 @AdabSar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان #فریدون_جنیدی ایرانشناس و شاهنامهپژوه دربارهی #چهارشنبه_سوری و پنجهی پایان سال.
فرستنده: کیومرس
🔥 @AdabSar
سخنان #فریدون_جنیدی ایرانشناس و شاهنامهپژوه دربارهی #چهارشنبه_سوری و پنجهی پایان سال.
فرستنده: کیومرس
🔥 @AdabSar
🔥 «گاهنبار چَهرهی هَمَسپَتمَدَم» واپسین گاهنبار سال و از روز ۳۶۱ تا روز ۳۶۵ سال برگزار میشد که بر پایهی افسانههای ایرانی آفرینش آدمی در واپسین روز این گاهنبار به پایان رسید.
به گمان جشن «مانترَه سپند» یا «اوشیدَر جشن» در ایران باستان در روز پایانی اسپند(روز ۳۶۰ سال) پیش از پنجه و در شب آغاز گاهنبار برگزار میشد. اوشیدر جشن، جشنی برای فرارسیدن نوروز، برابری روز و شب و برابری سرما و گرما بهشمار میرفت.
پیدایش گاهنبار را از روزگار پیشدادیان و جمشید پیشدادی میدانند. گاهنبارها با پیشهی ایرانیان که کشاورزی و دامداری بود، گره خورده بودند.
در واپسین روز گاهنبار تا سپیدهدم بر بامها آتش میافروختند و چشمبهراه برآمدن آفتاب بهار میماندند و از ایزد توانا میخواستند تا روشنایی و مهر و بخشش بر ایران بگستراند.
در این آیین هرکس به اندازهی توان خود خوانِ خوراک میگسترد و فردای آن روز هفتسین جایگزین خوان پیشین میشد.
به گفتهی بیشتر ایرانشناسان ریشهی جشن سوری یا شب سوری که امروز #چهارشنبه_سوری است، به جشن پایانی گاهانبار هَمَسپَتمَدَم برمیگردد.
دربارهی #اوشیدرجشن بیشتر بخوانید:
🔥 www.tg-me.com/AdabSar/15965
🔥 «گاهنبار چَهرهی هَمَسپَتمَدَم» واپسین گاهنبار سال و از روز ۳۶۱ تا روز ۳۶۵ سال برگزار میشد که بر پایهی افسانههای ایرانی آفرینش آدمی در واپسین روز این گاهنبار به پایان رسید.
به گمان جشن «مانترَه سپند» یا «اوشیدَر جشن» در ایران باستان در روز پایانی اسپند(روز ۳۶۰ سال) پیش از پنجه و در شب آغاز گاهنبار برگزار میشد. اوشیدر جشن، جشنی برای فرارسیدن نوروز، برابری روز و شب و برابری سرما و گرما بهشمار میرفت.
پیدایش گاهنبار را از روزگار پیشدادیان و جمشید پیشدادی میدانند. گاهنبارها با پیشهی ایرانیان که کشاورزی و دامداری بود، گره خورده بودند.
در واپسین روز گاهنبار تا سپیدهدم بر بامها آتش میافروختند و چشمبهراه برآمدن آفتاب بهار میماندند و از ایزد توانا میخواستند تا روشنایی و مهر و بخشش بر ایران بگستراند.
در این آیین هرکس به اندازهی توان خود خوانِ خوراک میگسترد و فردای آن روز هفتسین جایگزین خوان پیشین میشد.
به گفتهی بیشتر ایرانشناسان ریشهی جشن سوری یا شب سوری که امروز #چهارشنبه_سوری است، به جشن پایانی گاهانبار هَمَسپَتمَدَم برمیگردد.
دربارهی #اوشیدرجشن بیشتر بخوانید:
🔥 www.tg-me.com/AdabSar/15965
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻البته = اگرچه، چراکهنه، هرآینه، بههرروی، هرچند، هرگز، همانا، بیگمان، بهراستیکه، بااینهمه، زنهار
🔻صدالبته= سَددَرسَد(صددرصد)
✍نمونه:
🔺البته درک درستی از آن ندارند=
هرچند/اگرچه دریافت درستی از آن ندارند
🔺فکر میکنی تورا بخشیدهام؟ البته که نه!=
گمان میکنی تورا بخشیدهام؟ بهراستی که نه!
میپنداری تورا بخشیدهام؟ بیگمان نه!
میگمانی تورا بخشیدهام؟ زنهار که نه!
بهگمانت تورا بخشیدهام؟ هرگز!
🔺البته قولی است مشهور که مطبوعات رکن و قوهی چهارم مملکتند=
هرآینه گفته میشود که چاپنامهها، ستون و نیروی جهارم کشورند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#البته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻البته = اگرچه، چراکهنه، هرآینه، بههرروی، هرچند، هرگز، همانا، بیگمان، بهراستیکه، بااینهمه، زنهار
🔻صدالبته= سَددَرسَد(صددرصد)
✍نمونه:
🔺البته درک درستی از آن ندارند=
هرچند/اگرچه دریافت درستی از آن ندارند
🔺فکر میکنی تورا بخشیدهام؟ البته که نه!=
گمان میکنی تورا بخشیدهام؟ بهراستی که نه!
میپنداری تورا بخشیدهام؟ بیگمان نه!
میگمانی تورا بخشیدهام؟ زنهار که نه!
بهگمانت تورا بخشیدهام؟ هرگز!
🔺البته قولی است مشهور که مطبوعات رکن و قوهی چهارم مملکتند=
هرآینه گفته میشود که چاپنامهها، ستون و نیروی جهارم کشورند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#البته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🌾🌬 جشن فرورگان، جشن شاد کردن روان درگذشتگان
🍃 «جشن فَروَرگان» که فَروَردگان، پَروَردگان، فَوَردگان، پَوَردگان و فَروَردیان (فرورتیکان در زبان پهلوی) خوانده میشود، در ایران باستان جشن شادی روان درگذشتگان و یادبود رفتگان بود. امروز آیین سر زدن به آرامگاه درگذشتگان در روزهای پایانی سال بهجا مانده از جشن فرورگان است که با آیینهای اسلامی درآمیخته است.
🍃 ایرانیان باستان در این روز به کنار گور و یا گوردخمهی* رفتگانشان میرفتند و در آنجا خوراک میگذاشتند.
«فرورگان» در میان ایرانیان و هندوان هنباز(مشترک) بود. همسان چنین آیینی را کاتولیکها نیز دارند.
🍃 بر پایهی گاهشمار کهن ایران، جشن فروردگان در «اشتاد روز» از اسپندماه برابر با بیست و ششم اسپند آغاز میشد و تا ۱۰ روز دنباله داشت.
🍃 به باور ایرانیان در این روز روان درگذشتگان از بهشت و دوزخ به بازدید خانههایشان میآید. از اینرو آنان میکوشیدند تا با پاکیزگی خود و خانههایشان، فروهر(روح) رفتگان را خشنود کنند. آنها همچنین در بامها آتش میفروختند و سبزی، شیرینی و خوراک میگذاشتند، اگر با کسی دشمنی داشتند آشتی میکردند و از نیازمندان دستگیری میکردند تا درگذشتگان خود را شاد کنند.
🍃 بر پایهی باور دیگری در این روز فَرَوَهَر درگذشتگان است که به خانه میآید. فروهر پیش از زاده شدن و پیش از آفرینش بوده و همیشه هست. فروهر نیرویی درونی، همیشه پایدار، جاوید و مایهی زندگی است. از این رو بر پایهی پژوهشها، فروردگان جشن آفرینش و یادبود هست شدن جهان نیز بود.
🍃 فروردگان در میان گروههایی از پارسیان هند همچنان به شیوهای کهن برگزار میشود. آنان چوبهای خوشبو دود میکنند، پوشاک تازه و زیبا میپوشند، خود را خوشبو میکنند، در آتشکدهها نیایش میکنند و موبدانشان میان باشندگان(حضار) گل و میوه بخش(تقسیم) میکنند. زرتشتیان نیز همچنان این آیین را پاس میدارند.
🍃 شماری از نویسندگان باور دارند که فروردگان پس از اسلام به جشن چهارشنبهسوری دگرگون شد چرا که ایرانیان در فروردگان آتش در آتشدانها میافروختند و کندیل(شمع) روشن میکردند. این دیدگاه پادورزانی(مخالفانی) دارد.
🍃 جشن فروردینگان در فروردینماه گونهی دیگری از همین جشن است. شاید این دو جشن در گذشته یکی بودند. ابوریحان بیرونی هر دو را با یک نام خوانده است.
*پینوشت: گوردخمه گونهای از آرامگاه شاهان بود که در دل کوهها و سنگهای بزرگ ساخته میشد. امروز گوردخمهها یکی از زیباییهای دیدنی و رازآمیز در استانهای خاوری(غربی) کشور همچون کرمانشاه هستند. فرتور (عکس) پیوست، چند گوردخمه بهجا مانده است.
B2n.ir/Farvargan
*یادآوری: «خاور» دِگَریدهی خوربَر و برابرِِ پارسیِ مغرب است که بهنادرست بهجای مشرق و شرق بهکار میرود.
«باختر» دِگَریدهی اَپاختَر(=شمال) است که بهنادرست بهجای غرب و مغرب بهکار میرود.
برای آگاهی بیشتر برچسب #غرب را دنبال کنید.
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #فروردگان #فرورگان #اسپندگان
📚 برگرفته از:
۱- اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی #رحیم_عفیفی
۲- واژهنامهی دهخدا
۳- ایران باستان نویسنده: #موله برگردان: #ژاله_آموزگار
۴- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
🌬🌾 @AdabSar
🍃 «جشن فَروَرگان» که فَروَردگان، پَروَردگان، فَوَردگان، پَوَردگان و فَروَردیان (فرورتیکان در زبان پهلوی) خوانده میشود، در ایران باستان جشن شادی روان درگذشتگان و یادبود رفتگان بود. امروز آیین سر زدن به آرامگاه درگذشتگان در روزهای پایانی سال بهجا مانده از جشن فرورگان است که با آیینهای اسلامی درآمیخته است.
🍃 ایرانیان باستان در این روز به کنار گور و یا گوردخمهی* رفتگانشان میرفتند و در آنجا خوراک میگذاشتند.
«فرورگان» در میان ایرانیان و هندوان هنباز(مشترک) بود. همسان چنین آیینی را کاتولیکها نیز دارند.
🍃 بر پایهی گاهشمار کهن ایران، جشن فروردگان در «اشتاد روز» از اسپندماه برابر با بیست و ششم اسپند آغاز میشد و تا ۱۰ روز دنباله داشت.
🍃 به باور ایرانیان در این روز روان درگذشتگان از بهشت و دوزخ به بازدید خانههایشان میآید. از اینرو آنان میکوشیدند تا با پاکیزگی خود و خانههایشان، فروهر(روح) رفتگان را خشنود کنند. آنها همچنین در بامها آتش میفروختند و سبزی، شیرینی و خوراک میگذاشتند، اگر با کسی دشمنی داشتند آشتی میکردند و از نیازمندان دستگیری میکردند تا درگذشتگان خود را شاد کنند.
🍃 بر پایهی باور دیگری در این روز فَرَوَهَر درگذشتگان است که به خانه میآید. فروهر پیش از زاده شدن و پیش از آفرینش بوده و همیشه هست. فروهر نیرویی درونی، همیشه پایدار، جاوید و مایهی زندگی است. از این رو بر پایهی پژوهشها، فروردگان جشن آفرینش و یادبود هست شدن جهان نیز بود.
🍃 فروردگان در میان گروههایی از پارسیان هند همچنان به شیوهای کهن برگزار میشود. آنان چوبهای خوشبو دود میکنند، پوشاک تازه و زیبا میپوشند، خود را خوشبو میکنند، در آتشکدهها نیایش میکنند و موبدانشان میان باشندگان(حضار) گل و میوه بخش(تقسیم) میکنند. زرتشتیان نیز همچنان این آیین را پاس میدارند.
🍃 شماری از نویسندگان باور دارند که فروردگان پس از اسلام به جشن چهارشنبهسوری دگرگون شد چرا که ایرانیان در فروردگان آتش در آتشدانها میافروختند و کندیل(شمع) روشن میکردند. این دیدگاه پادورزانی(مخالفانی) دارد.
🍃 جشن فروردینگان در فروردینماه گونهی دیگری از همین جشن است. شاید این دو جشن در گذشته یکی بودند. ابوریحان بیرونی هر دو را با یک نام خوانده است.
*پینوشت: گوردخمه گونهای از آرامگاه شاهان بود که در دل کوهها و سنگهای بزرگ ساخته میشد. امروز گوردخمهها یکی از زیباییهای دیدنی و رازآمیز در استانهای خاوری(غربی) کشور همچون کرمانشاه هستند. فرتور (عکس) پیوست، چند گوردخمه بهجا مانده است.
B2n.ir/Farvargan
*یادآوری: «خاور» دِگَریدهی خوربَر و برابرِِ پارسیِ مغرب است که بهنادرست بهجای مشرق و شرق بهکار میرود.
«باختر» دِگَریدهی اَپاختَر(=شمال) است که بهنادرست بهجای غرب و مغرب بهکار میرود.
برای آگاهی بیشتر برچسب #غرب را دنبال کنید.
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #فروردگان #فرورگان #اسپندگان
📚 برگرفته از:
۱- اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی #رحیم_عفیفی
۲- واژهنامهی دهخدا
۳- ایران باستان نویسنده: #موله برگردان: #ژاله_آموزگار
۴- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
🌬🌾 @AdabSar
نباید که مردم فروشی به گنج
که بر کس نمانَد سرای سپنج
همه راستی جوی و فرزانگی
ز تو دور باد آز و دیوانگی
اگر کشور آباد داری به داد
بمانی تو آباد و از دادْ شاد
و گر هیچ درویش خسبد به بیم
همی جان فروشی به زرّ و به سیم
#فردوسی
امید که:
سرت سبز باد و تنَت بیگزند
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼
که بر کس نمانَد سرای سپنج
همه راستی جوی و فرزانگی
ز تو دور باد آز و دیوانگی
اگر کشور آباد داری به داد
بمانی تو آباد و از دادْ شاد
و گر هیچ درویش خسبد به بیم
همی جان فروشی به زرّ و به سیم
#فردوسی
امید که:
سرت سبز باد و تنَت بیگزند
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌼
🌼🌼