Telegram Web Link
تسلیت به خانواده محترم شهید مطهری
♦️به بهانه روز مهندس

✍️عباس آخوندی ۵ اسفندماه ۱۴۰۱

🔻امروز پیام‌های تبریک فراوانی از دوستان جان به مناسبت روز مهندس دریافت کردم. با وجود آن‌که صدها پروژه‌ی بزرگ و کوچک ملی را راهبری کرده‌ام و زندگی‌ام با امر مهندسی تنیده شده‌است، با توجه به شرایط تلخ و سترون زمانه دل و دماغی برای نوشتن نداشتم. لیکن باز با خود اندیشیدم که کار مهندس حل مساله است. درست است که مهندسان ایران در وضعیت کنونی با معادلات گنگ و اصم روبه‌رو هستند که پاسخی جز اعداد موهومی ندارند. لیکن، این بار به‌نظر می‌رسد که مهندسان باید صورت مساله را تغییر دهند. افتادن در دام معادلات اصم جز اتلاف وقت ثمری ندارد.

🔻روز مهندس مبارک باد

🔻عکس مربوط به روز افتتاح فاز دوم توسعه بندر شهید رجایی است.
♦️جامعه در اسارت انقلاب فرهنگی
سیاست‌ورزی در روزگار مرگ سیاست (5)

✍️ آخوندی، 6 اسفندماه 1401

🔻این روزها خبر از خاتمه‌یافتن خدمت برخی از استادان برجسته‌ی دانشگاه‌ها که کنشگر اجتماعی نیز هستند فراوان شنیده می‌شود. برخی خبرها درست، برخی دست‌کاری‌شده و برخی دست‌سازند. لیکن، اصل نبود فضای آزاد اندیشه‌ورزی، امکان ناپذیری طرح مساله یا مساله‌های ایران در دانشگاه و غلبه‌ی شبه‌علم بر علم حقیقتی انکارناپذیر است. بی‌گمان وضعیت سترون دانشگاه‌های ایران محصول انقلاب فرهنگی در سال 1359 است. البته با شاخ‌وبرگی که جریان انقلاب فرهنگی در 42 سال عمر خود پیدا کرد، خمودگی فرهنگی و غلبه شبه‌فرهنگ بر فرهنگ بر کلِّ جامعه تحمیل شد و زندگی ذهنی و معنوی مردم ایران به اسارت گرفته‌شد. از این‌رو، افسردگی، عصیان و فرسایش اجتماعی به ویژگی غالب جامعه ایران و جوانان آن تبدیل شد. در این بستر، سیاست‌ورزی بدون بازخوانی انقلاب فرهنگی امری ممتنع است.     

🔻مرحوم امام (ره) در پیام تبریک نوروز 1359 از جمله به تفصیل به مساله دانشگاه‌ها می‌پردازند. ایشان تصریح می‌کنند که « باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاه‌های سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی» و متعاقب آن در تاریخ 23خرداد1359 اقدام به تاسیس ستاد انقلاب فرهنگی کردند. و در 19آذر1363 این ستاد را به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارتقا دادند. این شورا در دو نوبت در مهر1375 و مهر 1393 از سوی رهبری مورد ترمیم قرار گرفت. و اکنون یک سازمان عریض و طویل با شوراها، دبیرخانه‌ها، و سازمان‌های تابعه متعدد است.

🔻در مقام یک نقد سریع می‌توان گفت که کاربست عبارت «تصفیه استادان» تحقیر فرهیخته‌ترین صنف اجتماعی بود. و ابلاغ دستور تصفیه بدون طی مراحل قانونی در دادگاه‌های صالح و بر اساس موازین قانونی، آشکارا تضییع حقوق شهروندی آنان بود. و دلیل فوریت آن نیز روشن نیست. این‌که پیشنهاد تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی و بعدها شورای‌عالی انقلاب فرهنگی را چه کس و یا کسانی به مرحوم امام ارائه‌کرده‌اند برای این قلم روشن نیست و هیچ ایده‌ای در باره‌ی آن ندارم. خوب است تاریخ‌پژوهان و یا کسانی که اطلاعاتی در این باره دارند، سخن بگویند و بنویسند. با این وجود، با توجه به چیرگی و هژمونی فکری جریان چپ مارکسیستی بر فضای سیاسی و روشنفکری روزهای نخستین انقلاب می‌توان حدس زد که این ایده از انقلاب فرهنگی چین و شوری گرته‌برداری شده و به‌نحوی در پیرامون رهبری انقلاب به بحث گذاشته شده‌است. به‌خوبی به‌یاد دارم که دو انقلاب یادشده، در فضای انقلابی دانشجویی نیمه‌ی اول دهه‌ی 50 خورشیدی نقل محافل بود.

🔻از جمله دلیل‌هایی که برای تعطیلی دانشگاه‌ها در سال 1359 و آغاز انقلاب فرهنگی آورده می‌شود، این است که دانشگاه‌ها تبدیل به سنگر ضدانقلاب و گروه‌های مسلح شده‌بود. شخصا به‌خوبی به‌یاد دارم که طبقه‎ی زیرزمین دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران تبدیل به اسلحه‌خانه‌ی گروه مارکسیستی چریک‌های فدائیان خلق اکثریت تحت عنوان سازمان دانشجویان پیشگام شده‌بود. به همین سیاق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با عنوان دانشجویی سازمان دانشجویان مسلمان نیز در دانشگاه‌های دیگر سنگر گرفته‌بود. این موضوعی بود که افزون بر جنبه‌های دانشگاهی از حیث امنیتی جامعه را تهدید می‌کرد و رهبری و شورای انقلاب در صدد چاره‌جویی بودند. لذا، شورای انقلاب در 29 فروردین ۱۳۵۹ خورشیدی  به گروه‌های سیاسی فعال در دانشگاه‌ها مهلتی سه روزه داد تا دفاتر خود را در دانشگاه تخلیه کنند. و باز البته که موضوع متضمن کشمکش‌های ایدئولوژیک در جامعه بود که به نحو برجسته‌ای در دانشگاه انعکاس داشت. از این‌رو، شورای انقلاب در همان جلسه بر درخواست دانشگاهیان و دانشجویان مسلمان مبنی بر تغییر بنیادی نظام آموزشی را تأیید کرد. طی این روزها، درگیری و خشونت در دانشگاه‌های مختلف ایران از جمله تبریز، تهران، شیراز، مشهد و تربیت معلم شدت گرفت و چندین نفر نیز کشته و تعدادی مجروح شدند. لیکن، با این وجود، این موضوع نمی‌تواند دلیلی بر تصفیه استادان و تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی شود چرا که اساسا سهمی در چالش‌های شکل‌گرفته نداشتند. از همین‌رو، در همان زمان رییس دانشگاه تبریز استعفا کرد. بنابراین، باید هم‌چنان در پی دلیل برای آن بود.      

🔻انقلاب فرهنگی در شوروی و چین از منظر روشی، به‌واقع نمونه‌های عملی و تجربه‌های موفق سایر خلق‌ها در فضای انقلابی و چپ‌زده ایران بودند.

🔻متن کامل را در لینک روبه‌رو بخوانید:   
https://vrgl.ir/WqV8c
 

♦️فاجعه‌ی ‌مدارس و مدارس نظامیه

✍️عباس آخوندی، ۱۰ اسفند ماه ۱۴۰۱

🔻بی‌گمان آنچه در مدارس قم و سپس سایر شهرستان‌ها با مسموم کردن دخترکان معصوم به وقوع پیوست از جنبه‌ی انسانی جنایت و از جنبه‌ی حمکروایی فاجعه بود. هر چند تا روشن‌شدن موضوع نمی‌توان هیچ گروه و جریانی را محکوم کرد لیکن، کسانی که اندک آشنایی با مساله‌های سیاسی و امنیتی داشته‌باشند به‌راحتی می‌توانند تشخیص دهند که چنین اقدام‌هایی نخست آن‌که سازمان‌یافته هستند و به‌صورت اتفاقی و فردی رخ نمی‌دهند و دیگر آن‌که با توجه به تکرار و به‌ درازاکشیده‌شدن آنها، قاعدتا اشخاصی در درون سیستم با عاملان آن‌ها هم‌دست می‌باشند. و گرنه، کشف سریع سازمان آنان برای دولت کار سخت و طاقت‌فرسایی نیست.

🔻یافت نشدن عامل و یا عاملان اسیدپاشی پس از گذشت هست سال قرینه‌ای بر این مدعااست. این دو جریان از حیث جریان و نحوه‌ی عمل بسیار شبیه هم هستند. روشن نشدن سرنوشت سرقت مجسمه‌هایی با وزن بین70 تا 700کیلو پس از 12 سال معمای دیگری است. برچیدن، جابجایی وحمل مجسمه‌های چندصدکیلویی بدون داشتن جرثقیل و ماشین‌الات لازم امکان‌پذیر نیست. این نیز قرینه‌ی دیگری بر امکان هم‌دستی‌ها عاملان با برخی اشخاص درون سیستم است. البته کل سیستم این جنایت‌ها را نکوهش کرده و نمی‌پسندد.

🔻نکته‌ی مهمی که در این هیاهو مورد غفلت قرار می‌گیرد، بنیان اندیشه‌ای است که این گونه اقدام‌ها را برای عاملان آن زیبا و یا حتی عبادت و به مثابه‌ی امر به معروف و نهی از منکر ترسیم می‌کند. و هم‌چنان در جامعه ایران نه تنها مشروعیت دارند که مبنای مشروعیت هستند و همه‌روزه از سوی رسانه‌ی ملی مورد و دولت رسمی مورد تایید و ترویج قرار می‌گیرند. تا این بنیان‌ها شناسایی و برچیده نشوند، این جریان هر روز به شکلی نمود پیدا می‌کنند. اصل داستان باز می‌گردد به انحراف از دین مبتنی بر فطرت الهی و توحید و تقدیس دین آیینی و مسلکی و آلوده به شرک به عنوان دین برگزیده. و تحویل فهم و خرد‌ورزی به شور و پیروی از اشخاص مسلکی. اگر هزار سال پیش مدارس نظامیه تحت عنوان توسعه‌ی دانش، جمود، خشک‌مغزی و اشعری‌گری را ترویج کردند و سبب رخوت جریان اندیشیه و رشد علمی و فلسفی در جوامع اسلامی شدند، مدارس جریان پایداری در روزگار فعلی همان نقش را ایفا کردند. مانع جریان اندیشه در جامعه ایران شدند. شبه‌علم را بر علم غلبه بخشیدند و نظام تدبیر ملی را مختل کردند و ملت ایران را گرفتار وضع موجود ساختند.

🔻مدارس نظامیه نیز در زمان خود در رقابت با الازهر مصر که اسماعیلی و مروج معتزلیان بودند تاسیس شدند تا در پشتیبانی از خلفای عباسی قرائت خاصی از اسلام را به عنوان راه و رسم درست اعلام کند و دیگران را منحرف و کژکردار بخوانند. مدارس جریان پایداری نیز شکل گرفتند تا نهاد دانشگاه مدرن را از کار بیندازند، جریان اندیشه را متوقف و استادان دانشور را بدنام سازند. شوربختانه، بسیاری عالمان که به فرمایش حضرت رسول (ص) موظف بودند که به‌هنگام ظهور بدعت‌ها علمشان را اظهار کنند، دریغ کردند و جامعه در چنین وضعیتی گرفتار آمد.

🔻آن‌چه که ما در جریان فاجعه مدارس شاهدیم با رفتار خوارج تفاوت چندانی ندارد. به قول شهید مطهری خوارج حامل یک شیوه‌ی تفکرند و ربطی به جهان اهل سنت ندارند. چه بسا ما شیعه خارجی داریم. یعنی کسانی "ممکن است شیعه باشند و طبیعتا خارجی، این قاعده هم در مورد افراد صادق است و هم در مورد امم". زمانی که علی علیه‌السلام عبدالله بن عباس را در جنگ نهروان به سمت خوارج فرستاد، او با گروهی مواجه شد که پیشانی‌هاشان از درازای سجده جراحت برداشته و دستهای‌شان چون دست‌وپای شتران پینه بسته‌بود. گروهی خشک مغز و قشری که هرکه چون آنان فکر نمی‌کرد مشرک می‌پنداشتند و در راه خدا کمر به قتل او می‌بستند و از علی (ع) می‌خواستند که در جریان حکمیت به شرک خود اعتراف کند. آنان خود را مجتهد می‌پنداشتند و آماده‌ی فداکاری بودند و اگر زخمی به یکی از آنان وارد می‌شد، می‌گفت که خدایا به سوی تو شتاب کردم که خرسندی تو را به‌دست آورم. یعنی همان‌کاری که عاملان ترورهای انتحاری القاعده و طالبان می‌کنند و اینان نیز بر همین راه وروش هستند و دخترکان معصوم را مسموم می‌نمایند. آیا دولت هیچ اندیشیده‌ است که آثار مخرب این اتفاق بر روح و روان فرزندان و پدران و مادران ایران تا چه حد است؟ و یک‌روز تعلل و یا تاخیر چه آثار غیر قابل جبرانی دارد؟ بی‌گمان، حوزه‌ی دینی در محکوم کردن این جریان باید پیشگام باشد. اگر بساط آنان برچیده نشود، هیچ معلوم نیست که گام بعدی آنها چیست.

🔻متن کامل را در لینک روبه‌رو بخوانید: https://vrgl.ir/U0wJd
♦️مراقب جان آتش‌نشانان باشیم:
پلاسکو را فراموش نکنیم

✍️عباس آخوندی، 8 اسفندماه 1401

🔻در حادثه آتش‌سوزی ساختمان 153 خیابان بهار رضا دارابی فرمانده ایستگاه 120 آتش‌نشانی در جریان عملیات آتش‌نشانی به شهادت رسید. بی‌گمان فداکاری، وظیفه‌شناسی و رشادت او سایر آتش‌نشانان خطرپذیر مورد ستایش و قدردانی تمام ملت ایران است. لیکن، این موجب نمی‌شود که سیستم حکمرانی و به‌ویژه شهرداری تلاش‌های لازم را جهت حفاظت از جانان آتش‌نشانان و کم‌کردن میزان مخاطر‌های آنان به‌عمل نیاورد. با توجه به آن‌که شهر است و آتش و آتش‌سوزی مخاطره‌ای است که همواره مجتمع‌های انسانی را تهدید می‌کند. باید ابتدا از جان آتش‌نشانان مراقبت کرد تا امکان آتش‌نشانی موثر و به‌موقع فراهم آید.

🔻تنها در ایالات متحده امریکا در سال 2021 تعداد 1353500 فقره آتش‌سوزی گزارش شده‌است که 486500 فقره از آن مربوط به خانه‌های مسکونی و سایر ساختمان‌ها بوده و ما بقی مربوط به آتش‌سوزی خودروها و آتش‌سوزی‌هایی که در محیط‌های باز صورت گرفته بوده‌است. میزان خسارات اشخاص در این سال معادل حدود 16میلیارد دلار بوده و کل خسارات گزارش شده برابر با 44.228 میلیارد دلار بوده‌است . این نشان می‌دهد که مخاطره‌ی آتش با زندگی انسانی همواره درگیر بوده و اخیرا با توجه به افزایش تراکم سکونت زندگی افراد در شهرها و استفاده‌های گوناگون از وسایل انرژی‌بر مخاطره‌ی آتش‌سوزی افزایش یافته‌است. بنابراین، حفاظت ساختمان‌ها و سایر ابزار در برابر آتش چه در موقع ساخت و چه در موقع بهر‌برداری، گسترش بیمه‌ی مؤثر آتش‌سوزی و حافظت از جان آتش‌نشانان هر روز از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود.

🔻امیدوارم که دلیل سانحه منجر به شهادت رضا دارابی از سوی مقام‌های مسئول مورد بررسی لازم قرار گیرد تا امکان درس‌آموزی برای عدم تکرار آن فراهم آید. لیکن، این‌جا تمایل دارم به یکی از بزرگترین آتش‌سوزی‌هایی که در تهران رخ داد و درس‌هایی که از می‌بایست آموخته می‌شد و کمتر بدان توجه شد بپردازم.

🔻در ساعات آغازین صبح حوالی ساعت 8 در تاریخ 30 دیماه 1395 ساختمان پلاسکوی تهران دچار آتش‌سوزی می‌شود. و در ساعت 11:33 پس از حدود 3 ساعت و 30 دقیقه از شروع آتش‌سوزی، کل این ساختمان عظیم فرومی‌ریزد. در جریان این فروریزش 16 تن از آتش‌نشانان فداکار و عزیز و 6 تن دیگر جان می‌بازند و به شهادت می‌رسند. فروریزی این ساختمان که 14 طبقه روی زمین ارتفاع داشت و با عمر 54 سال بود و نمادی از ساختمان‌سازی و شهرسازی مدرن در ایران نیز بود و در نزدیکی ساختمان مرکزی شهرداری تهران و دولت قرار داشت از هر حیث مهم و نیازمند وارسی و درس‌آموزی بود. معمولا در ایران در پس هر حادثه‌ای یک فضای احساسی شکل می‌گیرد و همه در پی مجازات قاصر و یا مقصرند. حال آن‌که رویه‌ی معمول در جهان این است که در کنار بررسی‌های حقوقی و قضایی که باید صورت بگیرد، دلیل‌ها و فرایندهایی که منجر به حادثه شده‌اند توسط یک تیم مستقل مورد ارزیابی و بر اثر آن آیین‌نامه‌ها، رویه‌ها و دستورالعمل‌های مرتبط مورد بازنگری قرار می‌گیرند. تا از تکرار چنین حادثه‌هایی در آینده جلوگیری شود و از هر حادثه‌ای درسی برای عمل‌کرد بهتر آموخته شود.

🔻متن کامل را در لینک روبه‌رو بخوانید https://vrgl.ir/glrzB
♦️سید جواد طباطبایی و مساله‌ی ایران

✍️عباس آخوندی، ۱۰ اسفندماه ۱۴۰۱

🔻استاد سید جواد طباطبایی فیلسوف ایران در غربت رخت از جهان برکشید. او با میراثی گران‌سنگ از خود ما را ترک کرد و مساله‌ی ایران را هم‌چنان به‌صورتِ باز برای ما نگاه داشت. طباطبایی امتناع شکل‌گیری دولت در ایران را چه پیش از انقلاب و چه پس از شکل‌گیری جمهوری اسلامی به‌خوبی دریافته بود. از این‌رو، در پی ریشه‌های این امر بود. یافته‌ی او در این رهگذر عمر، صورت‌بندی مساله‌ی ایران بود. و چون به ریشه‌ها می‌پرداخت با کسان زیادی در اردوگاه‌های فکری مختلف رودررو شد و با توجه به زبان تند و تیزی که داشت دوستان و دشمنان زیادی برای خود آفرید. لیکن، به هرروی، دوست و دشمن او را اندیشمندی مرزی می‌دانند.

🔻سید جواد طباطبایی که به زبان‌های فارسی، ترکی، عربی، فرانسه و انگلیسی مسلط بود و به‌خوبی از متن‌های جدید و قدیمِ شرق و غرب، ایران و فرنگ بهره‌ برده‌بود، بسیار زود به مساله‌ی بی‌دولتی در ایران پی‌برد و به گمان من، این شد مساله‌ی او. پُرواضح است که بدون دولت نه دستیابی به صلح اجتماعی و استقرار نظم عمومی ممکن است، نه امنیت ملی ایران قابل تامین است و نه توسعه ملی و تعالی ایران در سطح جهان قابل دستیابی است.

🔻دولت در روزگار جدید به مفهوم غلبه‌ی قومی بر سایر اقوام و انحصار کاربست زور در نزد گروهی غالب نیست. دولت به مفهوم حاکمیت اراده‌ی ملت و حکومت قانون است و این هردو در جریان رودررویی ایران با اندیشه مدرن از هم تکیده بودند.

🔻دولت مدرن بدون ملت مفهومی ندارد. از این‌رو، نهاد ملت بر وجود دولت پیشی دارد. بسیاری از کشورهای اطراف ما مساله‌ی بنیادین‌شان تعریف ملتی است که دولت‌هایشان در صدد نمایندگی آنها هستند. و چون ریشه‌ای تاریخی ندارند، چاره‌ای جز دست‌یازیدن به ملت‌سازی تصنعی و ملی‌گرایی رمانتیک ندارند. سید جواد طباطبایی بر این باور بود که هرچند پدیده‌ی ملت پدیده‌ای مدرن است، لیکن مردمان ایران در دوره‌های تاریخی دور ویژگی‌های ملت‌بودن را مطابق تعریف جدید دارند. او بر این باور بود که ایرانیان بر فراز تنوع قومی، زبانی، دینی و آیینی در یک جریان تاریخی دراز مدت موفق شده‌اند به هویتی فراتر دست یابند که امکان زندگی مسالمت‌آمیز آنان کنار یک‌دیگر را فراهم آورده و امکان رشد علم، وحدت سرزمینی، امنیت عمومی ورفاه جمعی را برای آنان فراهم آورده‌است. لذا، ایران هیچ‌گاه نیاز به ملی‌گرایی رمانتیک و یا ملت‌سازی تصنعی ندارد. بلکه، باید موانعی که بر سر راه شکل‌گیری اراده‌ی ملی است مرتفع شود.

🔻او دریافته بود که نه مفهوم سلطان شیعه که صفویان به آن متکی بودند برای شکل‌دهی دولت مدرن پاسخگو است و نه مفهوم استبداد پهلوی که متکی بر ملی‌گرای رمانتیک بود و در عمل نهاد قانون را پایمال می‌کرد کاری از پیش‌می‌برد و نه قانون اساسی جمهوری اسلامی ظرفیت شکل‌دهی دولت مدرن را دارد. از این‌رو، مفهوم ایران، تبدیل شده‌بود به مساله‌ی زندگی علمی او. او به‌خوبی دریافته بود که گرچه صفویان به کمک اندیشه‌ی سلطان شیعه، وحدت و یک‌پارچگی ایران را حفظ کردند، لیکن، نتوانستند بنیان ملت ایران را تقویت کنند. از این‌رو، ایران با پدیده‌ی انحطاط مواجه شد و درست در روزگاری که ملت‌های غربی پس از قرون وسطی شروع به رشد کردند ایران مسیر معکوس را طی کرد.

🔻ملی‌گرایی پهلوی نیز متکی بر مفهوم تاریخی ایران و ملت ایران نبود. از این‌رو، قانون به مفهوم وجدان و ارزش ملی جایی در فرهنگ و قاموس او نداشت. نقد طباطبایی به روشنفکری پسا مشروطه این است که مساله ایران در دستور کار ساحت روشنفکری ایران آن‌چنان که باید و شاید قرار نگرفت و ایران تبدیل به صورت مساله‌ی دانشگاه جدید درنیامد. لذا، دانشگاه بیشتر تبدیل به محلی برای آموزش نظریه‌های وارداتی بدون تسلط کافی برای نحوه‌ی تلاقی آنها با مساله‌ی ایران شد. و این کم مساله‌ای نبود و نیست. قانون که برترین یافته دوران مدرن است تبدیل به امر مبتذل قیام و قعود عده‌ای در پارلمان و چه بسا ابزاری برای اعمال اراده‌ی استبداد و اقلیت بر یک ملت شد. حال آن‌که قانون باید وجدان عمومی جامعه باشد که با کمترین هزینه و با بیشترین موفقیت و با میل جمعی به‌کاربسته شود. پرواضح است که قانون نیز تابع تعریف ملت است و بدون آن امکان حاکمیت قانون وجود ندارد.

🔻متن کامل را در لینک‌زیر بخوانید
https://vrgl.ir/yyUfO
♦️سید جواد طباطبایی و اینجا که ایستاده‌ایم

✍️عباس آخوندی، 13 اسفندماه 1401

🔻ما اینجا ایستاده‌ایم. در حالی‌که نوری در پسِ غبار و ابرهای تاریخی در پشت و دنیایی ناشناخته در پیشِ رو داریم. حیران و سرگردان، افتان و خیزان روزگار می‌گذرانیم در حالی که در اوج تعارض اجتماعی و ستیهندگی فزاینده با بیرون می‌باشیم. نازایی اقتصادی و زوال سرمایه‌ی اجتماعی تبدیل به ویژگی‌های ناامید کننده‌ی جامعه‌ی ایران شده‌است. و این همه نشان از نداشتن اندیشه و فلسفه‌ی سیاسی ملی در دنیای جدید است. سید جواد طباطبایی در چنین فضایی، با بازگشت به ریشه‌های تاریخی ایران، برای آفرینش طرح‌واره‌ای برای بنیان‌گذاری اندیشه‌ی سیاسی ملی در ایران گام به‌پیش نهاد. بی‌گمان، اندیشه او مقدس نیست و قابل نقد است. هم‌چنان که او خود گفتار و اندیشه‌ی دیگران را نقد کرد. لیکن، مهم این است که او به فلسفه‌ی سیاسی ایران برگی افزود و این کار درخور ستایش است.

🔻دنیای مدرن بر مبنای دولت-ملت، رابطه‌ی شهروندان هم‌حق در گستره‌ی سرزمینی مشخص و به‌رسمیت‌ شناخته‌شده توسط سایر ملت‌ها، زمینی بودن حکومت و مبتنی بودن آن بر اراده‌ی ملت و حاکمیت قانون استوار است. بی‌گمان این پدیده‌ای نو در قیاس دوره‌های تاریخی تجربه‌های بشری است. هرچند نقطه‌ی آغازین این چرخش را می‌توان به گفته‌ی داریوش آشوری به انقلاب فرانسه بازگرداند، لیکن از نظر اندیشه و مبنای فلسفی و روش علمی و حقوق عمومی نقطه‌ی شروعی پیشین‌تری دارد. طباطبایی بر این باور است که از نخستین نظریه‌پردازان مهم سیاست، در سده‌های میانۀ متأخر، تُماس قدیس بود. او با اقتباس ایده‌ی مناسبات شهروندی از ارسطو و ترکیب آن با مبانی حقوق رُمی و الهیات مسیح برای نخستین بار اصطلاح «مصلحت عمومی» را وارد بحث سیاسی کرد و موفق شد که یک وجه حقوقی به اندیشه‌ی یونانی که تا آن ‌زمان فاقد آن بود بیفزاید. و بدین‌سان، دوره‌ای نو در تاریخ اندیشۀ سیاسی آغاز شد. نقطه‌ی گردش تاریخی در اندیشه‌ی او این بود که «آن‌چه به مصالح عامّه مربوط می‌شود، باید از سوی عامّه نیز مورد تصویب قرار گیرد».

🔻پرسش بنیادین طباطبایی این است که آیا جایی که امروز ملت‌ها ایستاده‌اند در یک انقطاع تاریخی با گذشته است و یا آن‌که در ادامه آن است؟ او با بازخوانی فرایندهای تجدد در غرب در پی اثبات این نکته است که غربیان ارتباط خود را با گذشته قطع نکردند. از نظر او، اندیشه پدیداری تاریخی است که در دوره‌های مختلف بازتولید می‌شود و انقطاعی در کار نیست. غربیان که پیام‌آور دنیای مدرن هستند خود در بازخوانی سنت قدیم خود و ترکیب آن با اندیشه‌های نو دنیای جدید را آفریده‌اند. تفاوت ما و آنان در این است که فرایند تحول در غرب به تدریج و از درون صورت گرفته‌است، در حالی‌که ما به‌ناگهان با دنیایی نو روبه‌رو شده‌ایم که تمام اجزای آن برای ما ناشناخته است. و در حال عشق و نفرت با آن قرار داریم. عشقی اجباری چرا که گریزی جز رویاوریی و هم‌آغوشی با آن نداریم و نفرت که راه و رسم دادوستد با او را نمی‌شناسیم. البته، دنیای مدرن برای بسیاری از جامعه‌های غربی نیز پدیداری نوبنیاد است و برخی از اندیشمندان غربی چون مارکس و یا متاخرتر گیدنز نیز، با نگاه‌های مختلف آن را در انقطاع تاریخی تحلیل می‌کنند. لیکن، این نگاه مورد پسند طباطبایی نیست.

🔻طباطبایی برای آن که چراغی به‌دست ما دهد، منبع این روشنایی را در گذشته‌ی ایران و نحوه‌ی رویاوریی ایرانیان با نظام خلیفه‌گری عربان مسلمان نشانه‌گذاری می‌کند. او بر این باور است که ایرانیان به دلیل خودآگاهی هویتی نه تنها هرگز جزیی و بخشی از امت تابع خلفای اموی و عباسی نشدند که تلاش کردند، در درون قلمرو آنان، اندیشه‌ی ایرانشهری را حفظ و پایدار نگاه دارند. و این رمز تداوم تاریخی ایران است. خوب یادم است، وقتی او در یکی از نشست‌های ایران‌شهری که در دفتر من در وزارت و راه‌وشهرسازی برگزار می‌شد شرکت کرد، این دو شعر را که ناظر بر تدام ایده‌ی ایران است با شور خاصی می‌خواند. یکی از حافظ:
از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند/ که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست.
و دیگری از فرخی یزدی:
غرقِ خون بود و نمی‌مرد ز حسرت فرهاد/ خواندم افسانه‌ی شیرین و به خوابش کردم.

🔻متن کامل را در لینک زیر بخوانید
https://vrgl.ir/sBRhY
♦️به بهانه 8 مارس روز جهانی زن

✍️عباس آخوندی

🔻زمانی که مسئولیت وزارت راه و شهرسازی را داشتم، موضوع شهروندی و حق شهروندان به شهرو حمل و نقل در صدر دستورکارهای وزات‌خانه قرار داشت. شرکت عمران و بهسازی شهری ایران که بعدها به شرکت بازآفرینی شهری تغییر نام داد نشریه‌ای را با مدیرمسئولی آقای دکتر سعید ایزدی و سردبیری خانم دکتر منا عرفانیان سلیم با نام هفت شهر منتشر می‌کرد. در هر شماره موضوعی محور قرار می‌گرفت و نشریه یک سردبیر ویژه پیدا می‌کرد. دیشب که از قضا به دنبال جمع‌آوری برخی تجربه‌های آن دور در باره زنان بودم، از خانم دکتر عرفانیان مشاور وقت امور زنان وزارت‌خانه خواستم که برخی مدارک را برایم ارسال دارند. از جمله ایشان نشریه شماره‌های 57 و 58 مربوط به تابستان 1396 را ارسال داشتند که با سردبیری ویژه سرکار خانم استاد دکتر ژاله شادی‌طلب تهیه شده‌است. من نیز در آن یادداشتی تحت عنوان "شهـروندی و جنسـیت از منظـر توسـعه در ایران معاصـر" دارم.

🔻با توجه به روز جهانی زن، نسخه‌ی پی‌دی‌اف این شماره را پیوست می‌کنم. مروری که امروز خودم به آن داشتم، دیدم دارای مقاله‌های ارزشمندی است. نگاه به این شماره توسط دوستان علاقمند به حوزه‌ی امور زنان و مساله‌های شهری خالی از لطف نیست.

🔻با آرزوی سربلندی و بالندگی زنان ایران. زن، زندگی، آزادی.
♦️مولدسازی در آینه‌ی خصوصی‌سازی

✍️عباس آخوندی، اسفندماه 1401
🔻مولدسازی ایده‌ای معیوب و مخدوش و سرپوشی برای انتقال رانت‌های بسیار بسیار بزرگ به نهادهای خاص است. نتیجه آن نیز جز خارج ساختن دارایی‌های ملموس بنگاه‌های وابسته به دولت از آنها، تشدید وضعیت ورشکستگی آنها و جاگذاری تعهدات آنها برای دولت چیز دیگری نیست. در ادبیات خصوصی‌سازی به این غارت بنگاه‌ها توسط صاحبان سهام و مدیران آنها می‌گویند.

🔻نمونه برجسته‌ی آن در فرایند خصوصی‌سازی صورت‌گرفته در روسیه مستند شده‌است که منجر به شکل‌گیری الیگارشی‌هایی در اندازه بین‌المللی شد. الیگارش‌هایی که هم‌پیمان ترامپ در امریکا، بوریس جانسون در بریتانیا و بانک‌های سویس و سایر مراکز جذب پول شدند. بی‌گمان این اقدام منجر به افزایش عدم تعادل، برهم‌خوردن نظام و ساختار تولید و خلق ارزش‌افزوده، گسترش و رواج سفته‌بازی گسترده در موضوع املاک و ساختمان و به عبارت دیگر زمین‌خواری‌های بسیار بزرگ‌تر از گذشته و شهرفروشی‌هایی فراتر از آن‌چه که کلان‍شهرها تا کنون تجربه‌ شده‌است، خواهد شد. قطعا پس از این اقدام امکان نفس کشیدن در شهرهای بزرگ مشکل‌تر و محیط زیست آلوده‌تر، کم‌آبی بیشتر و ترافیک کشنده‌ی کلان‌شهرها سخت‌تر خواهد شد. فاصله طبقاتی و تقسیم شهر به مناطق فقیر و غنی و بالا و پایین با فاصله بیشتری صورت خواهد گرفت. از نظر من، این ایده نتیجه‌ی دیگری جز این موارد ندارد.

🔻اگر بخواهیم بحث را بهتر بفهمیم، خوب است که موضوع را در آیینه‌ی خصوصی‌سازی ببینیم. ابتدا ببینیم سیاست‌های کلی اصل 44 با چه هدف و توجیهی آغاز شد و به چه سرنوشتی منجر شد. ایده‌‌ای که می‌توانست به انقلاب اقتصادی منجر شود اما در نهایت به ضد خودش بدل گشت و نظام تولید ملی را با موانع ساختاری مواجه ساخت. این روش بحث را از این جهت می‌گویم که بدانیم نظریه‌هایی مثل مولد سازی از کجا نشات می‌گیرد و چگونه در نظام سیاسی ایران هدایت می‌شود.

🔻البته خود حضرات هم این موضوع را ذیل خصوصی‌سازی تعریف می‌کنند با این ادعا که ما از اشتباه‌های گذشته درس گرفته‌ایم. البته من نشان خواهم داد که بله درس گرفته‌اند البته، به نفع الیگارش‌های وطنی. نگاه من به این موضوع بیش‌تر از منظر اقتصاد سیاسی است و فکر می کنم در حال حاضر درست آن است که از این منظر به چنین موضوعی نگاه شود.

🔻خواندن این متن طولانی برای کسانی که حوصله ورود نسبتا تفصیلی به موضوع دارند مناسب است. وگرنه متنِ خسته‌کننده‌ای است.

🔻متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://vrgl.ir/FiAaI
💢 پیشی حاکمیت قانون بر انتخابات:
نقدی بر سخنان روحانی

🖌عباس آخوندی، 18 فروردین 1402

🔻رییس جمهور روحانی در دیدار نوروزی خود در روز پانزدهم فروردین 1402 با برخی از دست‌اندرکاران سابق و گاهی موجود و فعالان سیاسی و اجتماعی مطلبی به این مضمون گفت که چشم دنیا به ایران دوخته شده‌است که آیا تحولی در انتخابات در ایران رخ می‌دهد و یا آن‌که سلیقه‌های سال‌های 98 و 1400 هم‌چنان حاکم است. ایشان به مفهوم نظارت و به دو برداشت کاملا متعارض شورای نگهبان از لفظ "نظارت" در اصل 99 ناظر بر انتخابات و اصل 175 ناظر بر صداوسیما نیز گریزی زد. که در یکی ناظر را فعال ما یشاء کرده و در دیگری اثر وجودی‌اش را به صفر کاسته‌است و پیشنهاد برگزاری سه نظرخواهی را نیز داده‌است.

🔻این در حالی است که سه انتخابات 98 و 1400 را دولت ایشان برگزار کرده و اگر ایرادی در این حد اساسی در آنها می‌دید که دیده می‌شد، می‌بایست موضوع را به عنوان اختلاف قوا به رهبری منعکس می‌کرد و از برگزاری انتخابات خودداری می‌نمود.

🔻معلوم نیست که ایده‌ی نظرخواهی و یا رفراندوم جز کُری‌خوانی چه مساله‌ای را حل می‌کند. رجوع مستقیم به آرای عمومی کارویژه‌ی کشورهایی با دموکراسی نهادینه است. طرح چنین پیشنهادی آیا واقعا کمکی به همبستگی ملی و یا یافتن راه‌حلی برای گره‌های کور سیاسی و اجتماعی ایران خواهد کرد؟ و یا تنها موجب افزایش جدلی بر جدال‌های پرشمار موجود خواهد شد. اگر قرار بود که نظرخواهی در غیاب حاکمیت قانون تاثیری داشته باشد، قانون اساسی می‌بایست تمام و کمال اجرا می‌شد. چرا که آن در دو مرحله با نظرخواهی مستقیم از ملت ایران به‌تصویب رسیده‌است.

🔻در این‌که سه انتخابات سال‌های 98 و 1400 بدترین انتخابات تمام دوران جمهوری اسلامی بودند و موجب جدایی ملت از حکومت شدند و یاس عمومی را برفضای سیاسی و اجتماعی جامعه حاکم کردند و در پی آن فقر و فساد و ناامنی و شکاف و فرسایش اجتماعی بر جامعه حاکم گشت هیچ تردیدی نیست. و در این‌که جریانی در خارج از دولت منافعش در این بود و هست که از تمام مجاری رسمی و غیررسمی برای پیشبرد اهداف خود سود ببرد نیز شکی نیست. لیکن، چنانچه در این فرایند، دولت و مجلس را برکنار از هرگونه مسئولیت بدانیم، پس برگزاری انتخابات آزاد چه سودی دارد؟ قاعدتا نتیجه‌ی آن‌که چه کسی رییس جمهور باشد و ترکیب مجلس و شوراهای شهر چه باشد، باید فرق کند تا انتخابات با معنی باشد. و گرنه انتخابات امر بیهوده‌ای خواهد شد.

🔻به موجب قانون انتخابات مجری قانون انتخابات وزارت کشور است. و یا به عبارت درست‌تر دولت است. مجری می‌بایست به فهم خودش از قانون عمل کند و وظیفه ناظر نیز تطابق عمل مجری با قانون است. حال اگر ناظر خواست گامی فراتر از قانون بردارد و مجری را مکلف به عملی خلاف قانون بنماید، آیا مجری می‌تواند به صرف این‌که ناظر چنین دستوری داده‌است، خود را از نتیجه اقدامات اجرایی مبرا و برکنار بداند؟ کدام ماده‌ی قانونی مجری را مکلف به اجرای دستورهای خلاف قانون ناظر کرده‌است؟

🔻متن کامل را لینک زیر بخوانید:

https://vrgl.ir/uukE1
عباس آخوندی
💢 پیشی حاکمیت قانون بر انتخابات: نقدی بر سخنان روحانی 🖌عباس آخوندی، 18 فروردین 1402 🔻رییس جمهور روحانی در دیدار نوروزی خود در روز پانزدهم فروردین 1402 با برخی از دست‌اندرکاران سابق و گاهی موجود و فعالان سیاسی و اجتماعی مطلبی به این مضمون گفت که چشم دنیا…
نقدی بر نقدی بر سخنان روحانی

جناب آقای دکتر آخوندی. با سلام و تحیات و تشکر.
متن متینی نوشته اید و در بیان این که اعتبار انتخابات به قانونی بودن آن است استدلال درستی کرده اید، قانونی یعنی اولاً قانون آن را الزام یا تجویز کرده باشد و دوم آن که نحوه اجرا و استخراج و اعلام نتایج به کیفیتی باشد که مقنن تعیین کرده است. تعریض جنابعالی متوجه بخش اخیر یعنی انحراف اجرا از قانون است. مع الوصف شروط سوم و چهارمی نیز وجود دارد که عبارت است از باور باطنی شرکت کنندگان در انتخابات به این که اولیاء عالیه امور به حاکمیت قانون معتقد هستند و قانون نیز فاقد تبعیض بین شهرواندان است. این باور پس از گذشت چند سال از تأسیس جمهوری اسلامی بتدریج در مردم رو به کاستی گذاشت و هرچه گذشت بر این ناباوری افزوده شد تا جائیکه امروز طیف وسیعی از مردم به قرائن متعدد در یافته اند که خواست حاکمیت شاید از ابتدا حکمرانی به وسیله قانون بوده و نه حکمرانی طبق قانون بعبارت دیگر ، قانون ابزاری است برای اداره دیگران بوسیله حاکمان و نه دستورالعملی برای متابعت حاکمان از آن. این ویژگی فراقانون بودن و معافیت از پاسخگوئی حاکمان اگر چه در بسیاری از کشور ها ناشی از گریز عملی حاکمان از تن دادن به قانون است اما در کشور ما علاوه بر آن ناشی از حقوق ویژه تبعیض آمیزی نیز است که قانون برای انان به رسمیت شناخته و این عارضه با اجرای بی تنازل قانون اساسی یا اجرای متوازن و غیر تبعیض امیز اصول آن یا توجه یکسان به جمهوریت نظام و اسلامیت آن که زمانی به وسیله بعضی از مسؤلان اسبق و سابق( که خود در زمان تصدی بدرجات مختلف از مواهب این قانون تبعیض بنیاد برخوردار بوده اند) به عنوان راه حل بحران های ملی معرفی می شد، برطرف نمی شود. از این رو در شرایطی که عموم شهروندان حدود وثاقت و اعتماد پذیری مسؤلان را در ده های اخیر آزموده اند و به تبعیض نهفته در ذات قانون نیز وقوف یافته اند دیگر دور از واقع بینی می دانم که پیشنهاد رئیس جمهور سابق مشعر بر انتخابات مبتنی بر نگاه متعادل به اصول قانون اساسی روزنی برای خروج از بحران بگشاید و نه پیشنهاد جنابعالی مبنی بر تقدم پای بندی کامل ارکان مجری و ناظر انتخابات به حدود و ثغور قانونی خود به عنوان پیش شرط تحقق انتخابات راهگشا.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از تماشای فرود سفینه بر روی کره مریخ لذت ببرید.  این پیشرفت علم است نه جهل و خرافات ...
💢 مسمومیت مدرسه‌های دخترانه و انجمن‌های حرفه‌ای

🖌عباس آخوندی

🔻من در عجبم که چرا دولت سازمان نظام پزشکی، انجمن اسلامی معلمان، انجمن جامعه‌شناسی ایران و انجمن اولیا و مربیان و یا سایر نهادهای مدنی‌ای که فعالیت‌های‌شان با نحوی به موضوع مسمومیت مدرسه‌های دخترانه مرتبط است را به عنوان مراجع حرفه‌ای و مدنی درگیر این کار نمی‌کند؟

🔻این قلم در پی یک بحث جدلی و یا اثبات یک مدعای خاص نیست. هر چند تحلیل خودم را دارد. لیکن، از منظر یک نگاه ملی، واقعیت این است در چنین موقعیت‌هایی و با این میزان از سرمایه اجتماعی که دولت دارد، او هرچه بگوید، نتیجه عکس می‌دهد. حتی اگر عاملان را به‌درستی شناسایی و مجازات کند. راه‌کار، درگیر کردن نهادهای مدنی تا اندازه‌ای مستقل بر اساس یک روش اطمینان بخش در فرایند رسیدگی به و ارزیابی موضوع است. من این بحث را از این جهت مطرح می‌کنم تا شاید به خروج جامعه و جمع کثیری از پدران و مادران و وابستگان دانش‌آموزان دختر از نگرانی سلامتی دختران‌شان و هم‌چنین خارج شدن جامعه از یکی از اضطراب‌های عمومی کمکی کرده‌باشم.

🔻امیدوارم مقام‌های مسئول در سه قوه و دل‌سوزان و وطن‌خواهان و فعالان حرفه‌ای و اجتماعی به این پیشنهاد توجه کنند و کنش موثری داشته باشند.
💢 رای شعبه 42 دیوان عالی کشور:
عدم امکان اطلاق قانون به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی

🖌عباس آخوندی

🔻اهمیت این رای از این رو است که رسما حکم به عدم امکان اطلاق قانون بر مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌کند. در بند 7 رای صادره تصریح می‌شود که "اطلاق قانون یا تعمیم آن به مقررات وضع شده توسط سایر واحدهای دولتی از جمله مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنای حقوقی و وجاهت قانون از منظر قانون اساسی ندارد. لذا، این قبیل مصوبات بر فرض صلاحیت مقررات گذاری در ردیف تصویب‌نامه‌ها و آیین‌نامه‌های دولتی به شمار می‌رود و در صورت عدم مغایرت با احکام شرع مقدس و قوانین موضوع و خارج نبودن از حدود اختیارات قوه مجریه به تشخیص مراجع و مقامات ذیصلاح معتبر و متبع است". این رای نه تنها ناقض اطلاق قانون به مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است که اعتبار آنها را منوط به تایید قوانین موضوعه و اختیارات قوه مجریه می‌داند. به عبارت دیگر دولت در صورت تشخیص مغایرت آنها با قوانین موضوعه و یا سیاست‌های خود می‌تواند آنها را نقض کند. و این نکته بسایر مهمی است.

🔻این قلم در یادداشتی که در 6/اسفند/1401 تحت عنوان جامعه در اسارت انقلاب فرهنگی انتشار داد یادآور شد که "شرح وظائف شورای انقلاب فرهنگی در 28 ماده ملغمه‌ای از قانون‌گذاری، اجرا و داوری است که هیچ‌گاه در مجلس شورای اسلامی به تصویب نرسیده و به قانون تبدیل نشده و آشکارا مغایر قانون اساسی است. حیطه‌ی مداخله‌های گسترده شورا و دبیرخانه آن که بخشی مداخله‌ی آشکار در حیطه‌ی وظایف و اختیارات مجلس در مقام قانون‌گذاری است و بخشی دیگر مداخله مستقیم در وظایف قوه مجریه و دستگاه‌های اجرایی ذیربط است، نمونه‌ی کامل عدول از حاکمیت قانون در کشور است.

🔻در زیر به یادداشت جناب آقای دکتر محمد جلالی عضو هیات مدیره انجمن حقوق‌شناسی در این باره و متن حکم ابلاغی توجه کنید. این‌جانب نیز به سهم خود به عنوان یک شهروند و فعال سیاسی و اجتماعی از جناب دکترحسین‌علی امیری ریسس شعبه 42 و مسشتاران ایشان آقایان اصغر عبدالهی و سعید حمزه‌ای نژاد که آزادمنشانه اقدام به صدور این حکم کرده‌اند اظهار امتنان و سپاس دارم.
⚖️ رای درخشان شعبه ۴٢ دیوان عالی کشور در حمایت از حق و آزادی و توجه صحیح به اصول و مفاهیم حقوق عمومی

✍️ یادداشتی از دکتر محمدجلالی
عضو هیأت مدیره انجمن علمی حقوق‌شناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی

در روزهای اخیر و در شرایطی که بخصوص بعد از حوادث ماه‌های گذشته، جامعه همچنان در حسرت دیدن یک عمل عقلانی در چهارچوب مفاهیم و اصول و قواعد صحیح حکمرانی از قبیل حاکمیت قانون، تفکیک قوا و توجه به صلاحیت‌ها و مهم‌تر از هر چیز دغدغه رعایت حقوق انسانی از طرف حکومت و نهادهای مربوط به آن است، دیدن گاه‌به‌گاه آرای قضاییِ سرشار از این نکات عالی و در قالبی مستند و مستدل بسیار گوارا و خوشایند است.
رأی اخیر صادره از سوی شعبه‌ی چهل‌ودوم دیوان عالی کشور در چارچوب ماده ٢٨ قانون آیین دادرسی مدنی در خصوص تعیین صلاحیت، نمونه‌ی بسیار باارزشی از چنین اعمالی است.
با مطالعه‌ی این رأی بسیار قوی ملاحظه می‌گردد که قضات شریف، دانا و دغدغه‌مند این شعبه با تسلط بر ادبیات و نیز مفاهیم و اصول حقوق عمومی به زیبایی هر چه تمام‌تر به دفاع از مرزهای اصلی و قطعی این رشته از حقوق پرداخته و خود را در چنبره‌ی ویران‌کننده‌ی چارچوب‌های مقرر حکومتی در قالب ساختارهای خارج از قانون و صلاحیت‌های خودخواسته و خودخوانده برخی نهادها محدود ندیده و با نگاهی دقیق و حق و آزادی‌مدارانه به دفاع از این اصول مبادرت کرده‌اند.
مطالعه این رأی و آگاهی از آن به همراه استقبال از محتوای آن کمترین قدرشناسی از نقش قضات شریف و عزیزی است که با وجود همه‌ی مشکلات سخت و نرم‌افزاری دست بر روی دست نگذاشته و  ضمن یاری افرادِ در معرض ظلم قرار گرفته فرصت را غنیمت شمرده تا در حد توان خود از مرزهای به‌شدت در معرض تهاجم حق ها و آزادی‌ها و نیز از برابری و عدالت دفاع نمایند. با آرزوی بیش و بیش‌تر شدن چنین قضاتی و دیدن افزون‌تر چنین تصمیمات درخشانی، همگان را به مطالعه این رأی مهم و ارزنده دعوت می‌نمایم.

https://www.tg-me.com/iranianlls/8235

#انجمن_حقوق_شناسی
@iranianlls
💢 انتخابات 76 و 88 و وصله‌های نچسب روی تاریخ

🖌عباس آخوندی، 4 اردی‌بهشت 1402

🔻 امروز صبح روزنامه همشهری یادداشتی را انتشار داد که سرتاپا جعل بود. معمولا دروغ‌گویان راست و دروغ را مخلوط می‌کنند تا بتوانند کالای خود را بفروشند. لیکن این‌‌بار این جوان کاملا به کاه‌دان زده‌است.

🔻 نویسنده ضمن یک دروغ و افترای آشکار می‌گوید: «عباس آخوندی، باجناق این کاندیدای شکست خورده [در انتخابات 1376] ... خود را به بیت رهبری رساند و پیشنهاد ابطال انتخابات و مردود دانستن رای ۲۰ میلیونی مردم را مطرح کرد. پاسخ منفی آیت‌الله خامنه‌ای به او آن‌قدر تند و با عتاب بود که بعدها خود ایشان گفت آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد». نامبرده یک دروغ را به اینجانب نسبت می‌دهد و دروغ دیگر را به رهبری.

🔻 دروغ نخست این‌که من به بیت رهبری رفته‌ام و پیشنهاد ابطال انتخابات را داده‌ام. موضوعی که از اساس جعل است. نه من به بیت رهبری رفتم و نه هیچ پیشنهادی به ایشان دادم. آن‌چه من کردم تایید انتخابات و تدوین پیش‌نویش متن تبریک جناب آقای ناطق نوری به جناب آقای خاتمی بود که پیش از اعلام نتیجه‌ی انتخابات در روز 3 خرداد 1376 انتشار یافت و همگان از متن آن آگاهی دارند. و این از افتخارهای انتخابات در جمهوری اسلامی ایران، آقای ناطق نورری و اینجانب است.

🔻 دروغ دوم در مورد پاسخ منفی، تند و با عتاب آیت‌الله خامنه‌ای به اینجانب است و انتساب این جمله به ایشان که «آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد». و این‌که «این خاطره و آن دلخوری را رهبری کجا تعریف کرد؟ روز دوشنبه ۲۵خرداد سال ۸۸ در جلسه با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری همان سال». وقتی رفتنی به بیت رهبری و پیشنهادی در میان نبوده، بنابراین، پاسخی و عتابی هم در میان نبوده‌است. متن سخنان رهبری در آن جلسه انتشار یافته و چنین مطلبی و حتی نزدیک به آن هم در آن نیست.

🔻 مشکل انتخابات 1388 فساد در مقدمات آن بود که شورای نگهبان نه پیش از روز اخذ رای و نه پس از آن هیچ‌گاه به آن رسیدگی نکرد. اگر رسیدگی می‌کرد، صلاحیت احمدی‌نژاد برای نامزدی به لحاظ قانون اساسی رد می‌شد.

🔻تصویر یادداشت مزبور و پاسخ من به شرح زیر است:

جناب آقای محسن مهدیان
مدیرمسئول محترم روزنامه همشهری
با سلام 4/ اردی‌بهشت/1402

در یادداشت امروز (4 اردی‌بهشت 1402) روزنامه همشهری زیر عنوان «وصله‌های نچسب روی تاریخ» نوشته آقای عبدالمطهر محمدخانی؛ رییس مرکز ارتباطات و امو بین‌الملل شهرداری تهران، دو دروغ و افترای آشکار انتشار یافته‌است. از این‌رو از شما می‌خواهم که ضمن انتشار این متن وفق قانون مطبوعات، از اینجانب عذرخواهی کنید. در غیر این صورت، این حق برای اینجانب محفوظ است که به دادگاه علیه شما شکایت برم.

🔻 مشروح متن را در لینک زیر بخوانید:
https://vrgl.ir/uaiur
2024/09/28 11:18:48
Back to Top
HTML Embed Code: