♦️عرض ادب به ساحت مولی امیر المومنین (ع)
🔻مشرق صبح ازل خورشید عشق لم یزل
چرخ تا شام ابد در زیر حکمش برقرار
🔻در برش پیر خرد چون کودکی دانش پژوه
بر درش عقل مجرد همچو پیری خاکسار
🔻گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار:
لا فتی إلا علی لا سیف إلا ذوالفقار
(کمپانی)
🟥در روز میلاد علی که وجودش مبارک است و روز تولد عشق و عدالت است، باید در غیبت این هر دو، چون او سر در چاه وجود خود کنیم و حدیث نفس بگوییم. و از خود شروع کنیم. بسم الله.
🔻عید میلاد علی بر شما مبارک
🔻مشرق صبح ازل خورشید عشق لم یزل
چرخ تا شام ابد در زیر حکمش برقرار
🔻در برش پیر خرد چون کودکی دانش پژوه
بر درش عقل مجرد همچو پیری خاکسار
🔻گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار:
لا فتی إلا علی لا سیف إلا ذوالفقار
(کمپانی)
🟥در روز میلاد علی که وجودش مبارک است و روز تولد عشق و عدالت است، باید در غیبت این هر دو، چون او سر در چاه وجود خود کنیم و حدیث نفس بگوییم. و از خود شروع کنیم. بسم الله.
🔻عید میلاد علی بر شما مبارک
Telegram
attach 📎
♦️انتخابات و مساله نمایندگی
🔻سیاستورزی در روزگار مرگ سیاست (2)
✍️عباس آخوندی، 16 بهمن 1401
🔻در یادداشت پیشین به ضرورت بازنگری در بنیانها و اصول اخلاقی سیاستورزی بهعنوان دیباپچهای برای ورود به بحث پرداخته شد. از قضا انتشار این یادداشتها با سالروز پیروزی انقلاب همزمان شد. رهبری انقلاب به صراحت میگفت "ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم، جمهوری فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و اسلامی یعنی محتوای آن فرم، که قوانین الهی است". پرواضح است که جمهوری به مفهوم حاکمیت ارادهی ملی از طریق انتخابات است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز تثبیت شد. اکنون با گذشت 44 سال از انقلاب، زمان آن رسیدهاست که میزان نمایندگی ملت توسط دولت و مجلس مورد آزمون قرار گیرد. به این امید که این کار به فهم جامعه از کژراههای طی شده و یافتن راهی برای بازگشت به بنیانهای جمهوری و کنشگری سیاسی موثر کمک کند. همچنین، سایر اندیشوران و سیاستمداران با ذکر تجربههای خود، فضا را برای همدلی و همراهی در جامعه مدنی فراهم آورند.
🔻روند انحطاط سیاست در ایران از انتخابات شوراهای شهر در اسفندماه 1381 سرعت مییابد. از این تاریخ به این سو، ویژگی نمایندگی و بازتابی ارادهی عمومی در انتخابات در سطحهای محلی، منطقهای و ملی بهتدریج کمرنگ میشود و بیشتر کارکرد شکلی و رسمی پُررنگتر میگردد. این بدین معنی نیست که پیش از این، اشتباههای پرشماری رخ ندادهاست. مهم، مشاهدهی لحظهها و نقاط عطفی است که روندهای سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار دادهاند. با این نگاه، بازخوانی پدیدهی انتخابات پس از انقلاب بهعنوان بنیان حاکمیت ملی و ارادهی عمومی برای آیندهی ایران بسیار با اهمیت است. شاید گروهی بر انتخابات مجلس و یا رییس جمهوری تاکید بیشتری نمایند. لیکن، به گمان این قلم، دموکراسی شهری مادر دموکراسی ملی است. در جایی که دموکراسی محلهای وجود ندارد، قاعدتا نمیتوان انتظار استقرار دموکراسی ملی داشت. چرا که انتخابات شوراهای اسلامی شهرها و روستاها بهطور مستقیم و بیواسطه با زندگی روزانه مردم ارتباط برقرار میکند. این واقعیتی است که در ایران تجربه شد و صحت آن به اثبات رسید و اکنون عین واقعیت است.
🔻نخستین انتخاباتی که مردم به آن پشت کردند و اکثریت قاطع به صندوق «نه» گفتند، انتخابات شوراهای شهر در اسفندماه 1381 بود. این انتخابات در روزگار اوج شکوفایی اصلاحات انجام شد. 14 سال از پایان جنگ گذشتهبود. بسیاری از برنامههای بازسازی جنگ بهثمر رسیدهبود و شاخصهای اقتصادی در بهترین وضع خود بودند. از حیث وضعیت توسعه فرهنگی و سیاسی نیز جامعهی مدنی ایران از جمله بهترین دورانهای خود را در روزگاران معاصر تجربه کردهبود. با این وجود، در این انتخابات تنها حدود 562هزار نفر در تهران حدود 8میلیون نفری نفری به سوی صندوق آمدند و اکثریت افراد منتخب میزان رایی کمتر از یکصدهزار داشتند. جریانی ناشناخته و تازه تاسیس به نام آبادگران برنده انتخابات تهران شد. که بعدها مسیر جمهوری را به تدریج تنگ و تنگتر کرد. وضعیت در سایر شهرهای بزرگ نیز چندان بهتر نبود.
🔻تقریبا همزمان با اتفاق پیشگفته، لایحهی اصلاح قانون انتخابات از سوی دولت به مجلس ارائه شد که هرچند ناکافی اما، حاوی اصلاحاتی درست و در راه انتخابات آزاد بود. این لایحه دو هدف اصلی را پی میگرفت. یکی محدودسازی کیفیت نظارت شورای نگهبان به حدود قانونی و یا به عبارت دیگر لغو نظارت استصوابی. و دیگری، حذف امکان قضاوتهای شخصی در بارهی نامزدهای انتخاباتی از سوی مراجع مختلف و محدودسازی آن به ضوابطی قابل اندازهگیری و یا ارجاع به مراجع قضایی برای سلب حق نامزدی از شهروندان. لیکن، اکثریت مجلس ششم و دولت وقت که همگرا بودند موفق به پیشبرد اهداف قانونی خود نشدند. آنان به سد شورای نگهبان برخوردند و حتی تحصن یک ماههی گروهی از نمایندگان و نامهشان به رهبری موثر نیفتاد. و دولت که ابتدا تصمیم بر عدم برگزاری انتخابات داشت نیز از تصمیم خود عقب نشینی کرد و انتخابات را در اول اسفندماه 1382 برگزار کرد. این اولین انتخابات مجلس بود که شورای نگهبان تحت عنوان نظارت با ورود غیر قابل توجیه بخش عمدهای از نامزدهای شناختهشده و دارای حسنِ شهرت و نمایندگان مجلس دورهی ششم را رد صلاحیت کرد و مجلس را در آستانهی بحران نمایندگی قرار داد.
🔻چرا؟ و چگونه شورای نگهبان موفق شد؟ با کدام پشتوانهی سیاسی و اجتماعی؟
🔷متن کامل را با کلیک روی لینک بخوانید https://vrgl.ir/NSMWR
🔻سیاستورزی در روزگار مرگ سیاست (2)
✍️عباس آخوندی، 16 بهمن 1401
🔻در یادداشت پیشین به ضرورت بازنگری در بنیانها و اصول اخلاقی سیاستورزی بهعنوان دیباپچهای برای ورود به بحث پرداخته شد. از قضا انتشار این یادداشتها با سالروز پیروزی انقلاب همزمان شد. رهبری انقلاب به صراحت میگفت "ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم، جمهوری فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و اسلامی یعنی محتوای آن فرم، که قوانین الهی است". پرواضح است که جمهوری به مفهوم حاکمیت ارادهی ملی از طریق انتخابات است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز تثبیت شد. اکنون با گذشت 44 سال از انقلاب، زمان آن رسیدهاست که میزان نمایندگی ملت توسط دولت و مجلس مورد آزمون قرار گیرد. به این امید که این کار به فهم جامعه از کژراههای طی شده و یافتن راهی برای بازگشت به بنیانهای جمهوری و کنشگری سیاسی موثر کمک کند. همچنین، سایر اندیشوران و سیاستمداران با ذکر تجربههای خود، فضا را برای همدلی و همراهی در جامعه مدنی فراهم آورند.
🔻روند انحطاط سیاست در ایران از انتخابات شوراهای شهر در اسفندماه 1381 سرعت مییابد. از این تاریخ به این سو، ویژگی نمایندگی و بازتابی ارادهی عمومی در انتخابات در سطحهای محلی، منطقهای و ملی بهتدریج کمرنگ میشود و بیشتر کارکرد شکلی و رسمی پُررنگتر میگردد. این بدین معنی نیست که پیش از این، اشتباههای پرشماری رخ ندادهاست. مهم، مشاهدهی لحظهها و نقاط عطفی است که روندهای سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار دادهاند. با این نگاه، بازخوانی پدیدهی انتخابات پس از انقلاب بهعنوان بنیان حاکمیت ملی و ارادهی عمومی برای آیندهی ایران بسیار با اهمیت است. شاید گروهی بر انتخابات مجلس و یا رییس جمهوری تاکید بیشتری نمایند. لیکن، به گمان این قلم، دموکراسی شهری مادر دموکراسی ملی است. در جایی که دموکراسی محلهای وجود ندارد، قاعدتا نمیتوان انتظار استقرار دموکراسی ملی داشت. چرا که انتخابات شوراهای اسلامی شهرها و روستاها بهطور مستقیم و بیواسطه با زندگی روزانه مردم ارتباط برقرار میکند. این واقعیتی است که در ایران تجربه شد و صحت آن به اثبات رسید و اکنون عین واقعیت است.
🔻نخستین انتخاباتی که مردم به آن پشت کردند و اکثریت قاطع به صندوق «نه» گفتند، انتخابات شوراهای شهر در اسفندماه 1381 بود. این انتخابات در روزگار اوج شکوفایی اصلاحات انجام شد. 14 سال از پایان جنگ گذشتهبود. بسیاری از برنامههای بازسازی جنگ بهثمر رسیدهبود و شاخصهای اقتصادی در بهترین وضع خود بودند. از حیث وضعیت توسعه فرهنگی و سیاسی نیز جامعهی مدنی ایران از جمله بهترین دورانهای خود را در روزگاران معاصر تجربه کردهبود. با این وجود، در این انتخابات تنها حدود 562هزار نفر در تهران حدود 8میلیون نفری نفری به سوی صندوق آمدند و اکثریت افراد منتخب میزان رایی کمتر از یکصدهزار داشتند. جریانی ناشناخته و تازه تاسیس به نام آبادگران برنده انتخابات تهران شد. که بعدها مسیر جمهوری را به تدریج تنگ و تنگتر کرد. وضعیت در سایر شهرهای بزرگ نیز چندان بهتر نبود.
🔻تقریبا همزمان با اتفاق پیشگفته، لایحهی اصلاح قانون انتخابات از سوی دولت به مجلس ارائه شد که هرچند ناکافی اما، حاوی اصلاحاتی درست و در راه انتخابات آزاد بود. این لایحه دو هدف اصلی را پی میگرفت. یکی محدودسازی کیفیت نظارت شورای نگهبان به حدود قانونی و یا به عبارت دیگر لغو نظارت استصوابی. و دیگری، حذف امکان قضاوتهای شخصی در بارهی نامزدهای انتخاباتی از سوی مراجع مختلف و محدودسازی آن به ضوابطی قابل اندازهگیری و یا ارجاع به مراجع قضایی برای سلب حق نامزدی از شهروندان. لیکن، اکثریت مجلس ششم و دولت وقت که همگرا بودند موفق به پیشبرد اهداف قانونی خود نشدند. آنان به سد شورای نگهبان برخوردند و حتی تحصن یک ماههی گروهی از نمایندگان و نامهشان به رهبری موثر نیفتاد. و دولت که ابتدا تصمیم بر عدم برگزاری انتخابات داشت نیز از تصمیم خود عقب نشینی کرد و انتخابات را در اول اسفندماه 1382 برگزار کرد. این اولین انتخابات مجلس بود که شورای نگهبان تحت عنوان نظارت با ورود غیر قابل توجیه بخش عمدهای از نامزدهای شناختهشده و دارای حسنِ شهرت و نمایندگان مجلس دورهی ششم را رد صلاحیت کرد و مجلس را در آستانهی بحران نمایندگی قرار داد.
🔻چرا؟ و چگونه شورای نگهبان موفق شد؟ با کدام پشتوانهی سیاسی و اجتماعی؟
🔷متن کامل را با کلیک روی لینک بخوانید https://vrgl.ir/NSMWR
Telegram
attach 📎
🖋 ملت فراتر از نسل ما و نسلهایی است که در انقلاب و اصلاحات حضور داشتهاند، باید به خواست ملت تمکین کرد!
#سیدمحمدخاتمی با صدور پیامی به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ضمن تأکید بر لزوم تمکین بر خواست #ملت، تصریح کرد: می توان سیاهه بلندی از پیشنهادهای اصلاحی را ارائه داد، اما آنچه موجب تردید است اینکه نشانه ای از تمایل حاکمیت به اصلاح و پرهیز از اشتباهات گذشته و حال مشاهده نمی شود.
🔘 آنچه امروز آشکار است، #نارضایتی گسترده است و اشتباه بزرگ #نظام حکمرانی کشور این است که جلب رضایت بخش کوچکی از #جامعه را که به خود وفادار می داند، به قیمت افزایش نارضایتی اکثر جامعه که #امید به آیندهٔ بهتر را از دست داده.
🔘 آنچه در عمل پیش آمد خلاف وعده ها و خواستی بود که میثاق ملی برآن قرار گرفت. خوشبختانه #امام در اواخر عمرشان اجمالاً انحراف را پذیرفتند و آن را استثناءهایی ناشی از خطرات بنیانکنی چون جنگ تحمیلی که متوجه کشور بود دانسته و گفتند که همه به قانون برگردیم.
🔘 مشکل اصلی عبارت است از گذر از جمهوریتِ نظام و گرایش به #ناجمهوریتِ حکومتِ بهاصطلاح اسلامی ولی با نام جمهوریت.
🔘 به نظر من "#اصلاح_خود" هم در ساختار و هم رویکرد و هم رفتار، کم هزینه ترین و پرفایده ترین راه برون رفتن از بحران است.
🔘 به صراحت می گویم که باید به توقع و خواست ملت #تمکین کرد و ملت را فراتر از نسل ما و نسل هائی که در انقلاب و حتی اصلاحات حضور داشتند دانست.
🔘 می توان سیاهه بلندی از پیشنهادهای اصلاحی را ارائه داد، اما آنچه موجب #تردید است اینکه نشانه ای از تمایل حاکمیت به اصلاح و پرهیز از اشتباهات گذشته و حال مشاهده نمی شود.
🔘 اصلاح طلبی به شیوه و روال تجربه شده اگر نگوییم ممتنع شده است دست کم به صخره ستبر بن بست برخورد کرده است و مردم هم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم نومید شوند.
متن کامل این پیام را اینجا بخوانید
🌐 با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید
رسانه شمایید 📱
🇮🇷 @khatamimedia
#سیدمحمدخاتمی با صدور پیامی به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ضمن تأکید بر لزوم تمکین بر خواست #ملت، تصریح کرد: می توان سیاهه بلندی از پیشنهادهای اصلاحی را ارائه داد، اما آنچه موجب تردید است اینکه نشانه ای از تمایل حاکمیت به اصلاح و پرهیز از اشتباهات گذشته و حال مشاهده نمی شود.
🔘 آنچه امروز آشکار است، #نارضایتی گسترده است و اشتباه بزرگ #نظام حکمرانی کشور این است که جلب رضایت بخش کوچکی از #جامعه را که به خود وفادار می داند، به قیمت افزایش نارضایتی اکثر جامعه که #امید به آیندهٔ بهتر را از دست داده.
🔘 آنچه در عمل پیش آمد خلاف وعده ها و خواستی بود که میثاق ملی برآن قرار گرفت. خوشبختانه #امام در اواخر عمرشان اجمالاً انحراف را پذیرفتند و آن را استثناءهایی ناشی از خطرات بنیانکنی چون جنگ تحمیلی که متوجه کشور بود دانسته و گفتند که همه به قانون برگردیم.
🔘 مشکل اصلی عبارت است از گذر از جمهوریتِ نظام و گرایش به #ناجمهوریتِ حکومتِ بهاصطلاح اسلامی ولی با نام جمهوریت.
🔘 به نظر من "#اصلاح_خود" هم در ساختار و هم رویکرد و هم رفتار، کم هزینه ترین و پرفایده ترین راه برون رفتن از بحران است.
🔘 به صراحت می گویم که باید به توقع و خواست ملت #تمکین کرد و ملت را فراتر از نسل ما و نسل هائی که در انقلاب و حتی اصلاحات حضور داشتند دانست.
🔘 می توان سیاهه بلندی از پیشنهادهای اصلاحی را ارائه داد، اما آنچه موجب #تردید است اینکه نشانه ای از تمایل حاکمیت به اصلاح و پرهیز از اشتباهات گذشته و حال مشاهده نمی شود.
🔘 اصلاح طلبی به شیوه و روال تجربه شده اگر نگوییم ممتنع شده است دست کم به صخره ستبر بن بست برخورد کرده است و مردم هم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم نومید شوند.
متن کامل این پیام را اینجا بخوانید
🌐 با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید
رسانه شمایید 📱
🇮🇷 @khatamimedia
Telegraph
متن کامل پیام سیدمحمد خاتمی در آستانه چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم در آستانه چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم. فارغ از ارزیابی انقلاب و بررسی علت های گریزناپذیر و آثار و نتایج آن اگر واقع بین باشیم درمی یابیم که انقلاب(سال 57) واقعه ای مهم در تاریخ پرفراز و نشیب ملت شریف ایران…
یادداشت آقای دکتر نیلی نشان میدهد که مساله اقتصاد ایران، سیاستگذاری اقتصادی درست و یا غلط نیست. مساله ایران حکمروایی بد است که اساسا نظام تولید اقتصادی را در کشور مختل ساخته و تا آن چارهجویی نشود، سیاستگذاری اقتصادی در محیطی سترون و کُشنده ره بهجایی نمیبرد.
رشد حجم پول در وضعیت هشدار
شماره روزنامه:۵۶۶۴
تاریخ چاپ:۱۴۰۱/۱۱/۱۶
شماره خبر:۳۹۴۱۵۰۹
دکتر مسعود نیلی کشور ما برای دورهای در حدود ۴دهه، بهطور متوسط، تورمی در حدود ۱۸ تا ۲۰درصد داشته و از این نظر بهعنوان اقتصادی با تورم مزمن شناخته میشده است. به خاطر طولانی شدن این نوع تورم، ما امروز مزمنترین تورم جهان را داریم. دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد بسیاری از نارساییهای عمیق اقتصاد ایران، مانند رشد پایین همراه با نوسان، نرخ رشد پایین سرمایهگذاری، وابستگی به نفت و حتی نوسانات بزرگ نرخ ارز، ناشی از وجود همین تورم مزمن و بهویژه واکنشهای دولتها به آن بوده است.
شواهد آماری نشان میدهد که مشخصا نیمه سال۱۳۹۷، از نظر شدت تورم، یک نقطه چرخش (turning point) برای اقتصاد ایران بوده است؛ بهگونهایکه رژیم تورمی کشور از یک تورم نسبتا ثابت بالا (در حدود ۲۰درصد) به یک تورم فزاینده تغییر وضعیت داده است. بر اساس آمارهای منتشرشده توسط مرکز آمار ایران، متوسط تورم نقطه به نقطه ماه به ماه سال ۱۳۹۷، 5/ 26 درصد، سال ۱۳۹۸، ۳۴درصد، سال ۱۳۹۹، ۳۶درصد، سال ۱۴۰۰، ۴۱درصد و متوسط ۱۰ماهه ۱۴۰۱، ۴۸درصد بوده است. همانطور که ملاحظه میشود، اولا از تورم متوسط حدود 5/ 18 تا ۲۰درصد به میزان قابل توجهی فاصله گرفتهایم؛ ثانیا، رژیم تورمی جدید، کاملا آهنگ افزایشی دارد. در واقع، تورم ۱۰ماهه سال ۱۴۰۱، بدون تردید، قله تورمی اقتصاد ایران، پس از سالهای ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ محسوب میشود. در طول ۲۵۰ماه گذشته، تنها ۱۵ماه تورم ماهانه بیش از ۴درصد بوده که ۱۲ماه آن از ۱۳۹۷ به بعد اتفاق افتاده و ۳ماه آن بهتنهایی در ۱۰ماه سال۱۴۰۱ بوده است.
در تاریخ ثبتشده عملکرد اقتصاد ایران، تورم نقطه به نقطه بالاتر از ۵۰درصد، فقط در ۶ماه اتفاق افتاده که چهار دفعه آن در سال۱۴۰۱ بوده است.
علاوه بر آن، تورم خوراکیها و آشامیدنیها بهعنوان شاخصی از میزان فشار به زندگی معیشتی قشر کمدرآمد و نیز قشر متوسط، در ماه دی با ثبت مقدار نقطه به نقطه 9/ 64درصد، بالاترین تورم مواد غذایی دهههای متمادی اخیر را به ثبت رسانده است.
ماههای آبان و آذر و دی، تنها سه ماهی هستند که تورم سالانه خوراکی آنها بالاتر از ۶۰درصد بوده است (به ترتیب 3/ 61درصد، ۶۳ درصد و 9/ 64درصد). توجه داشته باشید که میزان افزایش قیمت مواد غذایی در یکماه دی در سال جاری (1/ 4درصد)، به تنهایی به مراتب بیشتر از افزایش قیمت یکساله همین محصولات در کل سال۱۳۹۶ بوده است (6/ 3درصد). در مقایسهای دیگر، شاخص خوراکیها و آشامیدنیها، ظرف ۴۸ماه از ابتدای۱۳۹۳ تا انتهای۱۳۹۶، ۴۳درصد افزایش پیدا کرده است. این در حالی است که در همین ۷ماه گذشته، این شاخص، ۴۸درصد یعنی در طول ۷ماه بیش از ۴سال، تورم خوراکی به مردم تحمیل شده است.
مجموعه موارد ذکرشده بدون نیاز به ارائه شواهد دیگر، این نگرانی را که نگارنده طی چند سال اخیر درباره خطرات افتادن در مهلکه تورمهای بسیار بالا مطرح میکرده است، بسیار جدیتر میسازد. نگرانی البته وقتی دوچندان میشود که توجه کنیم مسوولان دولتی بهویژه رئیسجمهور محترم مرتبا از دستاوردهای کاهش قابل توجه تورم نسبت به سال گذشته ابراز خشنودی کردهاند؛ درحالیکه آمارهای رسمی منتشرشده کاملا عکس وضعیت یادشده را گواهی میدهد.
همانطور که بارها ذکر کردهام، وقتی نرخ تورم در دامنههای بسیار بالا، مانند شرایط موجود قرار میگیرد، هیچکس نمیتواند پیشبینی کند که آینده میانمدت تورم چه خواهد بود و آیا تغییر مسیر دیگری در پیش خواهد بود یا نه؛ اما مرور تجربه کشورهایی که در دام ابرتورمها افتادهاند، نشان میدهد که این اتفاق به یکباره رخ میدهد. کافی است مروری بر چگونگی بروز ابرتورم در ونزوئلا داشته باشیم که متوسط تورم آن در فاصله ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۳، حدود ۲۴درصد بوده است. اما تورم سال۲۰۱۴ آن به ۶۲درصد، ۲۰۱۵ به ۱۲۰درصد، ۲۰۱۶ به ۲۵۰درصد و ظرف کمتر از دوسال به بیش از 65هزار درصد رسید. بنابراین شرایط موجود را باید بسیار جدی گرفت.
قاعدتا وقتی نگرانی درباره تورم بالا میگیرد، برای داشتن تصویری از عوامل بهوجودآورنده آن، لازم خواهد بود که مسیر متغیرهای پولی را دنبال کنیم. آنگونه که مسوولان محترم دولتی اظهار کردهاند، تلاش بسیاری برای کاهش رشد نقدینگی بهکار بستهاند.
رشد حجم پول در وضعیت هشدار
شماره روزنامه:۵۶۶۴
تاریخ چاپ:۱۴۰۱/۱۱/۱۶
شماره خبر:۳۹۴۱۵۰۹
دکتر مسعود نیلی کشور ما برای دورهای در حدود ۴دهه، بهطور متوسط، تورمی در حدود ۱۸ تا ۲۰درصد داشته و از این نظر بهعنوان اقتصادی با تورم مزمن شناخته میشده است. به خاطر طولانی شدن این نوع تورم، ما امروز مزمنترین تورم جهان را داریم. دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد بسیاری از نارساییهای عمیق اقتصاد ایران، مانند رشد پایین همراه با نوسان، نرخ رشد پایین سرمایهگذاری، وابستگی به نفت و حتی نوسانات بزرگ نرخ ارز، ناشی از وجود همین تورم مزمن و بهویژه واکنشهای دولتها به آن بوده است.
شواهد آماری نشان میدهد که مشخصا نیمه سال۱۳۹۷، از نظر شدت تورم، یک نقطه چرخش (turning point) برای اقتصاد ایران بوده است؛ بهگونهایکه رژیم تورمی کشور از یک تورم نسبتا ثابت بالا (در حدود ۲۰درصد) به یک تورم فزاینده تغییر وضعیت داده است. بر اساس آمارهای منتشرشده توسط مرکز آمار ایران، متوسط تورم نقطه به نقطه ماه به ماه سال ۱۳۹۷، 5/ 26 درصد، سال ۱۳۹۸، ۳۴درصد، سال ۱۳۹۹، ۳۶درصد، سال ۱۴۰۰، ۴۱درصد و متوسط ۱۰ماهه ۱۴۰۱، ۴۸درصد بوده است. همانطور که ملاحظه میشود، اولا از تورم متوسط حدود 5/ 18 تا ۲۰درصد به میزان قابل توجهی فاصله گرفتهایم؛ ثانیا، رژیم تورمی جدید، کاملا آهنگ افزایشی دارد. در واقع، تورم ۱۰ماهه سال ۱۴۰۱، بدون تردید، قله تورمی اقتصاد ایران، پس از سالهای ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ محسوب میشود. در طول ۲۵۰ماه گذشته، تنها ۱۵ماه تورم ماهانه بیش از ۴درصد بوده که ۱۲ماه آن از ۱۳۹۷ به بعد اتفاق افتاده و ۳ماه آن بهتنهایی در ۱۰ماه سال۱۴۰۱ بوده است.
در تاریخ ثبتشده عملکرد اقتصاد ایران، تورم نقطه به نقطه بالاتر از ۵۰درصد، فقط در ۶ماه اتفاق افتاده که چهار دفعه آن در سال۱۴۰۱ بوده است.
علاوه بر آن، تورم خوراکیها و آشامیدنیها بهعنوان شاخصی از میزان فشار به زندگی معیشتی قشر کمدرآمد و نیز قشر متوسط، در ماه دی با ثبت مقدار نقطه به نقطه 9/ 64درصد، بالاترین تورم مواد غذایی دهههای متمادی اخیر را به ثبت رسانده است.
ماههای آبان و آذر و دی، تنها سه ماهی هستند که تورم سالانه خوراکی آنها بالاتر از ۶۰درصد بوده است (به ترتیب 3/ 61درصد، ۶۳ درصد و 9/ 64درصد). توجه داشته باشید که میزان افزایش قیمت مواد غذایی در یکماه دی در سال جاری (1/ 4درصد)، به تنهایی به مراتب بیشتر از افزایش قیمت یکساله همین محصولات در کل سال۱۳۹۶ بوده است (6/ 3درصد). در مقایسهای دیگر، شاخص خوراکیها و آشامیدنیها، ظرف ۴۸ماه از ابتدای۱۳۹۳ تا انتهای۱۳۹۶، ۴۳درصد افزایش پیدا کرده است. این در حالی است که در همین ۷ماه گذشته، این شاخص، ۴۸درصد یعنی در طول ۷ماه بیش از ۴سال، تورم خوراکی به مردم تحمیل شده است.
مجموعه موارد ذکرشده بدون نیاز به ارائه شواهد دیگر، این نگرانی را که نگارنده طی چند سال اخیر درباره خطرات افتادن در مهلکه تورمهای بسیار بالا مطرح میکرده است، بسیار جدیتر میسازد. نگرانی البته وقتی دوچندان میشود که توجه کنیم مسوولان دولتی بهویژه رئیسجمهور محترم مرتبا از دستاوردهای کاهش قابل توجه تورم نسبت به سال گذشته ابراز خشنودی کردهاند؛ درحالیکه آمارهای رسمی منتشرشده کاملا عکس وضعیت یادشده را گواهی میدهد.
همانطور که بارها ذکر کردهام، وقتی نرخ تورم در دامنههای بسیار بالا، مانند شرایط موجود قرار میگیرد، هیچکس نمیتواند پیشبینی کند که آینده میانمدت تورم چه خواهد بود و آیا تغییر مسیر دیگری در پیش خواهد بود یا نه؛ اما مرور تجربه کشورهایی که در دام ابرتورمها افتادهاند، نشان میدهد که این اتفاق به یکباره رخ میدهد. کافی است مروری بر چگونگی بروز ابرتورم در ونزوئلا داشته باشیم که متوسط تورم آن در فاصله ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۳، حدود ۲۴درصد بوده است. اما تورم سال۲۰۱۴ آن به ۶۲درصد، ۲۰۱۵ به ۱۲۰درصد، ۲۰۱۶ به ۲۵۰درصد و ظرف کمتر از دوسال به بیش از 65هزار درصد رسید. بنابراین شرایط موجود را باید بسیار جدی گرفت.
قاعدتا وقتی نگرانی درباره تورم بالا میگیرد، برای داشتن تصویری از عوامل بهوجودآورنده آن، لازم خواهد بود که مسیر متغیرهای پولی را دنبال کنیم. آنگونه که مسوولان محترم دولتی اظهار کردهاند، تلاش بسیاری برای کاهش رشد نقدینگی بهکار بستهاند.
بر اساس آمارهای منتشرشده از سوی بانک مرکزی، متوسط رشد نقطه به نقطه ماهانه نقدینگی در هفتماه اول سال جاری، برابر 2/ 37درصد بوده است که در مقایسه با همین رقم در سال گذشته، تنها کاهش 6/ 2درصدی را نشان میدهد. در مقایسه دیگر میتوان مشاهده کرد که رشد نقدینگی در پایان مهر امسال برابر 3/ 34درصد بوده که در مقایسه با عدد 8/ 42درصدی سال گذشته، 5/ 8واحد درصد کاهش نشان میدهد که تاییدکننده تلاش تصمیمگیرندگان، هرچند با نتیجه محدود است.
اما متغیر مرتبطتری را که در شرایط رشد تورم، باید با دقت دنبال کنیم رشد حجم پول است. هرچند نقدینگی پوششی فراگیرتر از پول دارد، اما از آنجا که پول، دارای سیالیت بیشتر است، وقتی افزایش پیدا میکند بهطور مستقیم گرایش بهکارگیری نقدینگی در بازارهای مختلف را منعکس میکند. با قرار گرفتن تورم در دامنههای بالا (مثلا بالاتر از ۴۰درصد) و عدم واکنش متناسب نظام بانکی، جذابیت پساندازهای با ماندگاری بیشتر در بانک کاهش پیدا میکند و آحاد اقتصادی بر حسب میزان پس انداز مالی که دارند، تلاش خود را بهکار میبندند تا آن را به انواع دیگر دارایی که همراه تورم یا حتی بیشتر، افزایش قیمت پیدا میکند (مانند ارز و طلا) یا به انواع کالاهای بادوام (مانند مسکن و خودرو) تبدیل کنند. این باعث میشود که پساندازهای مالی در قالب حسابهای جاری در بانکها نگهداری شوند تا بتوانند به سرعت و با راحتی آن را بهکار گیرند.
وقتی این چرخه بهکار میافتد، قیمت ارز و طلا و مسکن و خودرو با افزایش زیاد مواجه میشود و به دنبال آن، تعداد بیشتری تصمیم به تبدیل داراییهای خود به این نوع داراییها و کالاها میگیرند که مجددا به معنی افزایش شدیدتر قیمت آنها است. وقتی تعداد بسیار زیادی از افراد وارد این فرآیند میشوند، گویی ریسک چنین تصمیمی پایینتر آمده و خلاصه آنکه چرخه مزبور، بسیار خطرناک است و همین عامل بوده که ظرف کمتر از ۵سال، ۳ بحران بزرگ ارزی را برای ما رقم زده است. لذا انتظار داریم که وقتی انتظارات تورمی بالا است پول در ترکیب نقدینگی به تدریج وزن بیشتری پیدا کند که به معنی تورمزایی بیشتر نقدینگی است. خلاصه آنکه وقتی تورم افزایش پیدا میکند، مقادیر بیشتری از نقدینگی بهصورت پول نگهداری میشود و وقتی اینچنین میشود، تورم بیشتر افزایش مییابد. چرخه ذکرشده همان عاملی است که تورم بالا را به ابرتورم تبدیل میکند. رشد حجم پول در اقتصاد ایران طی 10سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶، بهطور متوسط، سالی 2/ 14درصد بوده است. این در حالی است که متوسط رشد نقدینگی در این فاصله، 1/ 25درصد بوده است.
رشد حجم پول بهیکباره در فاصله سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰، با جهشی بسیار بزرگ، به عدد کاملا هشداردهنده ۵۰درصد در سال رسیده و در مسیر ویژه ذکرشده، طی هفت ماه سال جاری به 3/ 56درصد افزایش پیدا کرده است. توجه به این نکته دارای اهمیت بسیار زیاد است که در چارچوب مقدار معین رشد حجم نقدینگی، تصمیم مردم به اینکه چه مقدار از نقدینگی را به صورت پول نگهداری کنند، میتواند به عنوان شاخصی از درجه اعتماد آنها به سیاستگذاران و فضای عمومی مورد انتظار کشور در آینده مورد شناسایی قرار گیرد. بهطور کاملا قابل درکی میتوان حدس زد که طی چند ماه اخیر، در پی اعتراضات سیاسی در داخل و فشارهای فزاینده کشورهای خارج ناشی از بروز چالشهای بیرونی، رشد حجم پول طی ماههای مهر به بعد که هنوز آمارهای آن منتشرنشده، حتما آهنگ کاهشی نسبت به گذشته پیدا نکرده باشد. اگر اینگونه باشد لازم است اقدامات عاجلی برای جلوگیری از افتادن در یک مسیر بدون بازگشت تورمی مد نظر قرار گیرد. این نکته را با تاکید زیاد ذکر میکنم که رشد حجم پول تا قبل از سالهای اخیر، تنها در دوسال۱۳۵۳ به یک دلیل و سال۱۳۵۷ به دلیلی دیگر، بیشتر از ۵۰درصد بوده و به جز این دوسال تجربه دیگری در گذشته ثبت نشده است.
بنابراین از این نظر، واقعا اقتصاد کشور در وضعیت اضطرار به سر میبرد. تصویر بودجه سال آینده، اشتباهات بزرگ در سیاستهای جدید ارزی از نظر تثبیت مجدد یک نرخ رانتی برای ارز و شاید از همه بدتر، اظهارنظرهای با تکرار زیاد نسنجیده و همراه با اشتباهات زیاد مقامات تراز اول سیاسی دولت، همگی متاسفانه نشانههایی از درک شرایط خطیری را که در آن قرار گرفتهایم، بروز نمیدهد. مقامات دولت ظاهرا تمایل زیادی دارند که همچنان خود را در مرحله ماه عسل انتقاد به دولت قبل نگه دارند و خود این رویکرد بیانگر عمق بسیار کم درک شرایط موجود است.
غافل از اینکه سرعت تحولات نامطلوب بسیار بالاتر از حد تصور است. به جای اجرای مانورهای متعدد درگیر شدن با دشمن فرضی دولت قبل و اعلام پیروزی، متمرکز بر درگیری با دشمن واقعی مشکلات فعلی شوید.
اما متغیر مرتبطتری را که در شرایط رشد تورم، باید با دقت دنبال کنیم رشد حجم پول است. هرچند نقدینگی پوششی فراگیرتر از پول دارد، اما از آنجا که پول، دارای سیالیت بیشتر است، وقتی افزایش پیدا میکند بهطور مستقیم گرایش بهکارگیری نقدینگی در بازارهای مختلف را منعکس میکند. با قرار گرفتن تورم در دامنههای بالا (مثلا بالاتر از ۴۰درصد) و عدم واکنش متناسب نظام بانکی، جذابیت پساندازهای با ماندگاری بیشتر در بانک کاهش پیدا میکند و آحاد اقتصادی بر حسب میزان پس انداز مالی که دارند، تلاش خود را بهکار میبندند تا آن را به انواع دیگر دارایی که همراه تورم یا حتی بیشتر، افزایش قیمت پیدا میکند (مانند ارز و طلا) یا به انواع کالاهای بادوام (مانند مسکن و خودرو) تبدیل کنند. این باعث میشود که پساندازهای مالی در قالب حسابهای جاری در بانکها نگهداری شوند تا بتوانند به سرعت و با راحتی آن را بهکار گیرند.
وقتی این چرخه بهکار میافتد، قیمت ارز و طلا و مسکن و خودرو با افزایش زیاد مواجه میشود و به دنبال آن، تعداد بیشتری تصمیم به تبدیل داراییهای خود به این نوع داراییها و کالاها میگیرند که مجددا به معنی افزایش شدیدتر قیمت آنها است. وقتی تعداد بسیار زیادی از افراد وارد این فرآیند میشوند، گویی ریسک چنین تصمیمی پایینتر آمده و خلاصه آنکه چرخه مزبور، بسیار خطرناک است و همین عامل بوده که ظرف کمتر از ۵سال، ۳ بحران بزرگ ارزی را برای ما رقم زده است. لذا انتظار داریم که وقتی انتظارات تورمی بالا است پول در ترکیب نقدینگی به تدریج وزن بیشتری پیدا کند که به معنی تورمزایی بیشتر نقدینگی است. خلاصه آنکه وقتی تورم افزایش پیدا میکند، مقادیر بیشتری از نقدینگی بهصورت پول نگهداری میشود و وقتی اینچنین میشود، تورم بیشتر افزایش مییابد. چرخه ذکرشده همان عاملی است که تورم بالا را به ابرتورم تبدیل میکند. رشد حجم پول در اقتصاد ایران طی 10سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶، بهطور متوسط، سالی 2/ 14درصد بوده است. این در حالی است که متوسط رشد نقدینگی در این فاصله، 1/ 25درصد بوده است.
رشد حجم پول بهیکباره در فاصله سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰، با جهشی بسیار بزرگ، به عدد کاملا هشداردهنده ۵۰درصد در سال رسیده و در مسیر ویژه ذکرشده، طی هفت ماه سال جاری به 3/ 56درصد افزایش پیدا کرده است. توجه به این نکته دارای اهمیت بسیار زیاد است که در چارچوب مقدار معین رشد حجم نقدینگی، تصمیم مردم به اینکه چه مقدار از نقدینگی را به صورت پول نگهداری کنند، میتواند به عنوان شاخصی از درجه اعتماد آنها به سیاستگذاران و فضای عمومی مورد انتظار کشور در آینده مورد شناسایی قرار گیرد. بهطور کاملا قابل درکی میتوان حدس زد که طی چند ماه اخیر، در پی اعتراضات سیاسی در داخل و فشارهای فزاینده کشورهای خارج ناشی از بروز چالشهای بیرونی، رشد حجم پول طی ماههای مهر به بعد که هنوز آمارهای آن منتشرنشده، حتما آهنگ کاهشی نسبت به گذشته پیدا نکرده باشد. اگر اینگونه باشد لازم است اقدامات عاجلی برای جلوگیری از افتادن در یک مسیر بدون بازگشت تورمی مد نظر قرار گیرد. این نکته را با تاکید زیاد ذکر میکنم که رشد حجم پول تا قبل از سالهای اخیر، تنها در دوسال۱۳۵۳ به یک دلیل و سال۱۳۵۷ به دلیلی دیگر، بیشتر از ۵۰درصد بوده و به جز این دوسال تجربه دیگری در گذشته ثبت نشده است.
بنابراین از این نظر، واقعا اقتصاد کشور در وضعیت اضطرار به سر میبرد. تصویر بودجه سال آینده، اشتباهات بزرگ در سیاستهای جدید ارزی از نظر تثبیت مجدد یک نرخ رانتی برای ارز و شاید از همه بدتر، اظهارنظرهای با تکرار زیاد نسنجیده و همراه با اشتباهات زیاد مقامات تراز اول سیاسی دولت، همگی متاسفانه نشانههایی از درک شرایط خطیری را که در آن قرار گرفتهایم، بروز نمیدهد. مقامات دولت ظاهرا تمایل زیادی دارند که همچنان خود را در مرحله ماه عسل انتقاد به دولت قبل نگه دارند و خود این رویکرد بیانگر عمق بسیار کم درک شرایط موجود است.
غافل از اینکه سرعت تحولات نامطلوب بسیار بالاتر از حد تصور است. به جای اجرای مانورهای متعدد درگیر شدن با دشمن فرضی دولت قبل و اعلام پیروزی، متمرکز بر درگیری با دشمن واقعی مشکلات فعلی شوید.
باید پذیرفت که اقتصاد ما در تله تحریمهای خارجی، سیاستگذاریهای غیر علمی و بحران نبود سرمایه اجتماعی اسیر شده است و درد اینجاست که تصمیمگیرندگان، حداقل در بیان ظاهری، هرسه مشکل را انکار میکنند.
عباس آخوندی
در ادامه پیام پیشین متن یادداشت آقای حسن ملائک در این ارتباط حائز اهمیت است. نگاهی مرزی به سیاست داخلی و بینالمللی و همچنین نگاهی نو واقعگرا به فعالیتهای ایرانیان خارج از کشور جمعیت مهاجران ایران «بازی باخته» سیاست داخلی ما است جمعیت مهاجران ایران در…
♦️بوی بد کنفرانس امنیتی مونیخ
🔻این قلم پیش از این تذکر داده بود که دستگاه سیاست خارجی باید بهصورت شفاف و آشکار با اتحادیه اروپا وارد مذاکره مستقیم و بیواسطه شود و بگوید که در ارتباط با مساله اوکراین آمادگی دارد که از غرب ابهامزدایی کامل بکند و بیطرفی خود را در عمل بهاثبات برساند. این اقدام به مفهوم ضعف نیست. توضیح، رفع ابهام و اجتناب از نزاع شرط عقل است.
🔻نحوهی هدایت سیاست خارجی ایران بسیار نگرانکننده شده و هیچ معلوم نیست که این همه هزینه برای هیچ چرا انجام میشود؟
مساله، نه مساله ترس و نه مساله تسلیم است. مساله مساله عقل و خردمندی است؟ هر هزینهای در برابر فایدهای باید انجام شود. روسان بهطور مداوم غرب را علیه ایران تحریک میکنند و ما باید به صورت آشکار و بیپرده از این ماجراجویی برحذر باشیم. تعلل در این کار، امنیت ایران را به معرض خطر میاندازد.
🔻آقای بیژن اشتری به صورت کوتاه و رسا این موضوع را متذکر شدهاند. افزون بر این باید به نقش تخریبگر و آتشبیار معرکه بودن انگلیسها در مداخلههای پیشین، چون عراق توجه کرد. اینبار نیز انگلیسها در مورد ایران جلودار و از همه تندتر هستند. آلمان و فرانسه را نیز بر خلاف تجربه عراق در کنار خود دارند. سکوت سیاستمداران در این باره در این روزگاران هیچ وجه ملی ندارد.
https://www.tg-me.com/tahkimmelat/25986
🔻این قلم پیش از این تذکر داده بود که دستگاه سیاست خارجی باید بهصورت شفاف و آشکار با اتحادیه اروپا وارد مذاکره مستقیم و بیواسطه شود و بگوید که در ارتباط با مساله اوکراین آمادگی دارد که از غرب ابهامزدایی کامل بکند و بیطرفی خود را در عمل بهاثبات برساند. این اقدام به مفهوم ضعف نیست. توضیح، رفع ابهام و اجتناب از نزاع شرط عقل است.
🔻نحوهی هدایت سیاست خارجی ایران بسیار نگرانکننده شده و هیچ معلوم نیست که این همه هزینه برای هیچ چرا انجام میشود؟
مساله، نه مساله ترس و نه مساله تسلیم است. مساله مساله عقل و خردمندی است؟ هر هزینهای در برابر فایدهای باید انجام شود. روسان بهطور مداوم غرب را علیه ایران تحریک میکنند و ما باید به صورت آشکار و بیپرده از این ماجراجویی برحذر باشیم. تعلل در این کار، امنیت ایران را به معرض خطر میاندازد.
🔻آقای بیژن اشتری به صورت کوتاه و رسا این موضوع را متذکر شدهاند. افزون بر این باید به نقش تخریبگر و آتشبیار معرکه بودن انگلیسها در مداخلههای پیشین، چون عراق توجه کرد. اینبار نیز انگلیسها در مورد ایران جلودار و از همه تندتر هستند. آلمان و فرانسه را نیز بر خلاف تجربه عراق در کنار خود دارند. سکوت سیاستمداران در این باره در این روزگاران هیچ وجه ملی ندارد.
https://www.tg-me.com/tahkimmelat/25986
Telegram
تحکیم ملت
♦️غرب، تصمیمش را گرفته است!
🔻ظاهراً ایالات متحدهٔ آمریکا و متحدان اروپاییاش تصمیم خود را دربارهٔ جمهوری اسلامی گرفتهاند و پازل برخورد با این رژیم به تدریج، با کنار هم گذاشته شدن قطعاتش، در حال تکمیل شدن است. شنبهٔ هفتهٔ آینده چهرههای معروف اپوزیسیون…
🔻ظاهراً ایالات متحدهٔ آمریکا و متحدان اروپاییاش تصمیم خود را دربارهٔ جمهوری اسلامی گرفتهاند و پازل برخورد با این رژیم به تدریج، با کنار هم گذاشته شدن قطعاتش، در حال تکمیل شدن است. شنبهٔ هفتهٔ آینده چهرههای معروف اپوزیسیون…
♦️ملت ایران: نه ملتها
🔻هر گاه دولت مرکزی در ایران ضعیف میشود، گرگان از هر طرف زوزه میکشند. اخیرا برخی رسانههای فارسی زبان خارجی از مفهومی به نام ملتهای ایرانی در لابهلای برنامههایشان استفاده میکنند تا به تدریج زمینههای تجزیه ایران و کاشتن نهال جنگ و نزاع بیپایان را در ایران فراهم آورند.
🔻هرچند موضوع فوق هرگز نباید دستاویزی برای سرکوب اعتراضهای بهحق ملت ایران و موجب سرپوش گذاشتن بر فساد و ناکارآمدی سیستم حکمرانی شود ولی، همه ایرانیان قاعدتا باید نسبت به هر نشانهای که بذر تجزیه را در این کشور میپاشد حساس باشند.
🔻ایدهی ایران را زنده نگه داریم.
🔻در زیر به یادداشت ارجمند جناب دکتر حمید احمدی توجه کنید:
چراغ خدا:
افسانه ملیت ها در ایران
دکتر حمید احمدی
در سالهال گذشته گاه گاه تحلیل های اقای کامران متین به عنوان استاد روابط بین الملل ساکن انگلستان را در تلویزیونهای فارسی زبان خارج از ایران می دیدم. از انجا که ایشان هم رشته خود من بود، دیدگاهها و تحلیل هایشان از مسایل منطقه ای یا بین المللی و داخلی برایم قابل احترام می نمود. با این همه در چند هفته اخیر متوجه نقد برخی از گروهها و افراد ایران دوست و میهن پرست در داخل و خارج کشور از گفته های اقای متین شدم و برایم تعجب برانگیز بود. کنجکاو شدم که مگر ایشان چه گفته است که با این نقد ها روبرو گشته است؟
چند روز پیش بطور اتفاقی متوجه گفتگوی ایشان و اقای دامون گلریز با شبکه تلویزیونی فارسی بی بی سی در باره موضوع ملیت و هویت در ایران شدم و بر اساس همان کنجکاوی به همه آن بر نامه گوش دادم. باور نمی کردم یک استاد روابط بین الملل چنین سخنانی در رابطه با ملیت در ایران بگوید. به هر روی به این نتیجه رسیدم که با توجه به تحولات اخیر در مواضع ایرانیان خارج از کشور، ایشان به نمایندگی غیر رسمی از سوی گروههای فعال قوم گرای چند دهه گذشته چنین مواضعی را گرفته اند.
اساس گفته های اقای متین این بود که ایران یک «کشور چند ملیتی» و یا «کثیرالمله» است و این ملیت ها که به برخی از انها چون ملت کرد و ترک و بلوچ و... اشاره کردند، باید از «حق تعیین سرنوشت» برخوردار شوند. در پایان هم اقای متین در برابر اصرار مجری برنامه برای بیان راه حل و شکل حکومت مورد نظرشان گفتند راه حل من ایجاد یک ایران «کنفدرال» و تشکیل یک «کنفدراسیون» در ایران هست.
به راستی از این سخنان ایشان شگفت زده شدم و به یاد بحث های گروههای تندروی چپ لنینیستی-استالینی ( نمی گویم مارکسیستی) روزهای اول انقلاب در پایان ١٣۵٧ و سال ١٣۵٨ افتادم که بساط سازماندهی حرکتهای مسلحانه قومی در استانهای خوزستان و کردستان و سیستان و بلوچستان و گلستان از جمله مناطق ترکمن نشین آن را گذاشتند و در اوج همبستگی ایرانیان بر اساس دیدگاههای استالینیستی- لنینیستی خود مساله ملیت ها و خلق ها را دامن زدند و زمینه ساز خشونتهای خونین ان سالها و پس از ان در این مناطق شدند.
شگفتی من از مواضع اقای متین که ایران را در برگیرنده انواع ملیت ها می دانند به این خاطر است که چگونه ایشان با تحصیل رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل و به عنوان استاد این رشته مواضعی را می گیرند که نه بر اساس دیدگاهها و نظریه های علمی روابط بین الملل و نه ادبیات مربوط به ملیت و قومیت و ناسیونالیسم در چند دهه اخیر و حتی موازین حقوق بین الملل، بلکه بر اساس دیدگاهها و ادبیات سیاسی سکتاریستی گروههای لنینی و عمدتا استالینی فعال در قرن بیستم استوار است.
اقای متین اگر به ادبیات و دیدگاهها و مکاتب نظری مربوط به ملیت و ناسیونالیسم و قومیت معاصر و کتابهای دانشمندانی چون ارنست گلنر، بندیکت اندرسون، اریک هابسباوم، آنتونی اسمیت و دیوید میلر یکی از آخرین نظریه پردازان این حوزه که اتفاقا انگلیسی هست رجوع کنند، متوجه می شوند که تعریف مورد نظر ایشان از ملیت که هر گروه اقلیت زبانی، نژادی، مذهبی و ... را ملت می داند نه تنها در اثار این بزرگان دیده نمیشود بلکه تقریبا تمامی انها به شیوه های گوناگون و مستقیم و غیر مستقیم بر وجه ممتازه ایران به عنوان یک ملت تاریخی یا یک ملت باستانی (ancient nation) اشاره کرده اند. متوجه می شوند که اقای آنتونی اسمیت یکی از بزرگترین تئوریسین های ملیت و ناسیونالیسم در دنیای معاصر همین دیدگاه را داشت و حتی برای کتاب معروف خود یعنی ethnic origins of nations یا ریشه قومی ملت ها، عکسی از تخت جمشید ایران را گذاشته بود. متوجه میشوند که نظریه پردازانی چون جان الکساندر ارمسترانگ که در باره وجود ملت های پیش از پیدایش ناسیونالیسم کتاب مهمی (nations before nationalism) نوشته، ایران را در زمره نمونه برجسته اینگونه ملت ها و ملت های تاریخی آورده است.
🔻هر گاه دولت مرکزی در ایران ضعیف میشود، گرگان از هر طرف زوزه میکشند. اخیرا برخی رسانههای فارسی زبان خارجی از مفهومی به نام ملتهای ایرانی در لابهلای برنامههایشان استفاده میکنند تا به تدریج زمینههای تجزیه ایران و کاشتن نهال جنگ و نزاع بیپایان را در ایران فراهم آورند.
🔻هرچند موضوع فوق هرگز نباید دستاویزی برای سرکوب اعتراضهای بهحق ملت ایران و موجب سرپوش گذاشتن بر فساد و ناکارآمدی سیستم حکمرانی شود ولی، همه ایرانیان قاعدتا باید نسبت به هر نشانهای که بذر تجزیه را در این کشور میپاشد حساس باشند.
🔻ایدهی ایران را زنده نگه داریم.
🔻در زیر به یادداشت ارجمند جناب دکتر حمید احمدی توجه کنید:
چراغ خدا:
افسانه ملیت ها در ایران
دکتر حمید احمدی
در سالهال گذشته گاه گاه تحلیل های اقای کامران متین به عنوان استاد روابط بین الملل ساکن انگلستان را در تلویزیونهای فارسی زبان خارج از ایران می دیدم. از انجا که ایشان هم رشته خود من بود، دیدگاهها و تحلیل هایشان از مسایل منطقه ای یا بین المللی و داخلی برایم قابل احترام می نمود. با این همه در چند هفته اخیر متوجه نقد برخی از گروهها و افراد ایران دوست و میهن پرست در داخل و خارج کشور از گفته های اقای متین شدم و برایم تعجب برانگیز بود. کنجکاو شدم که مگر ایشان چه گفته است که با این نقد ها روبرو گشته است؟
چند روز پیش بطور اتفاقی متوجه گفتگوی ایشان و اقای دامون گلریز با شبکه تلویزیونی فارسی بی بی سی در باره موضوع ملیت و هویت در ایران شدم و بر اساس همان کنجکاوی به همه آن بر نامه گوش دادم. باور نمی کردم یک استاد روابط بین الملل چنین سخنانی در رابطه با ملیت در ایران بگوید. به هر روی به این نتیجه رسیدم که با توجه به تحولات اخیر در مواضع ایرانیان خارج از کشور، ایشان به نمایندگی غیر رسمی از سوی گروههای فعال قوم گرای چند دهه گذشته چنین مواضعی را گرفته اند.
اساس گفته های اقای متین این بود که ایران یک «کشور چند ملیتی» و یا «کثیرالمله» است و این ملیت ها که به برخی از انها چون ملت کرد و ترک و بلوچ و... اشاره کردند، باید از «حق تعیین سرنوشت» برخوردار شوند. در پایان هم اقای متین در برابر اصرار مجری برنامه برای بیان راه حل و شکل حکومت مورد نظرشان گفتند راه حل من ایجاد یک ایران «کنفدرال» و تشکیل یک «کنفدراسیون» در ایران هست.
به راستی از این سخنان ایشان شگفت زده شدم و به یاد بحث های گروههای تندروی چپ لنینیستی-استالینی ( نمی گویم مارکسیستی) روزهای اول انقلاب در پایان ١٣۵٧ و سال ١٣۵٨ افتادم که بساط سازماندهی حرکتهای مسلحانه قومی در استانهای خوزستان و کردستان و سیستان و بلوچستان و گلستان از جمله مناطق ترکمن نشین آن را گذاشتند و در اوج همبستگی ایرانیان بر اساس دیدگاههای استالینیستی- لنینیستی خود مساله ملیت ها و خلق ها را دامن زدند و زمینه ساز خشونتهای خونین ان سالها و پس از ان در این مناطق شدند.
شگفتی من از مواضع اقای متین که ایران را در برگیرنده انواع ملیت ها می دانند به این خاطر است که چگونه ایشان با تحصیل رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل و به عنوان استاد این رشته مواضعی را می گیرند که نه بر اساس دیدگاهها و نظریه های علمی روابط بین الملل و نه ادبیات مربوط به ملیت و قومیت و ناسیونالیسم در چند دهه اخیر و حتی موازین حقوق بین الملل، بلکه بر اساس دیدگاهها و ادبیات سیاسی سکتاریستی گروههای لنینی و عمدتا استالینی فعال در قرن بیستم استوار است.
اقای متین اگر به ادبیات و دیدگاهها و مکاتب نظری مربوط به ملیت و ناسیونالیسم و قومیت معاصر و کتابهای دانشمندانی چون ارنست گلنر، بندیکت اندرسون، اریک هابسباوم، آنتونی اسمیت و دیوید میلر یکی از آخرین نظریه پردازان این حوزه که اتفاقا انگلیسی هست رجوع کنند، متوجه می شوند که تعریف مورد نظر ایشان از ملیت که هر گروه اقلیت زبانی، نژادی، مذهبی و ... را ملت می داند نه تنها در اثار این بزرگان دیده نمیشود بلکه تقریبا تمامی انها به شیوه های گوناگون و مستقیم و غیر مستقیم بر وجه ممتازه ایران به عنوان یک ملت تاریخی یا یک ملت باستانی (ancient nation) اشاره کرده اند. متوجه می شوند که اقای آنتونی اسمیت یکی از بزرگترین تئوریسین های ملیت و ناسیونالیسم در دنیای معاصر همین دیدگاه را داشت و حتی برای کتاب معروف خود یعنی ethnic origins of nations یا ریشه قومی ملت ها، عکسی از تخت جمشید ایران را گذاشته بود. متوجه میشوند که نظریه پردازانی چون جان الکساندر ارمسترانگ که در باره وجود ملت های پیش از پیدایش ناسیونالیسم کتاب مهمی (nations before nationalism) نوشته، ایران را در زمره نمونه برجسته اینگونه ملت ها و ملت های تاریخی آورده است.
آیا اقای دکتر کامران متین متوجه هستند که بر اساس الگوی مورد نظر ایشان از ملیت که مخلوق مقاله معروف استالین در این باره در دهه دوم قرن بیستم است، به هیچ وجه نمی توان همه کردها را یک ملت واحد در نظر گرفت؟ ایشان بر چند ملیتی بودن ایران به دلیل وجود تنوع لهجه ای و زبانی و نژادی و مذهبی در کشور ما اصرار دارد اما از ان طرف متعصبانه بر وجود یک ملت کرد در ایران و خاور میانه تاکید می کند.
خوب اگر بتوان کردها را بر اساس تعریف استالینی و بدلیل تفاوت اندک زبان کردی با فارسی یک ملت دانست، پس ملت واحد کرد دیگر چه صیغه ای است که از ان سخن می گوید؟ ایشان نمی داند که در مناطق کرد نشین ایران و خارج از ان ما دارای تنوعات زبانی و لهجه ای و دینی و فرقه ای فراوانی هستیم که بسیار شدید تر از تنوعات داخل کشور ایران است؟ با وجود چهار زبان و لهجه کردی کرمانجی، سورانی، هورامی و زازا و لهجه های گوناگون کلهری و ... تنوع شیعی-سنی، ایزدی (یا یزیدی) و انواع فرقه های دینی چون نقشبندی و قادری و .... ما بر اساس تعریف مورد نظر ایشان از ملیت، با حظور حداقل ده ملت در مناطق گوناگون کرد نشین خاورمیانه رو برو هستیم. تفاوت های میان این لهجه و زبانها در مناطق کرد نشین با یکدیگر، گاه بسیار بیشتر از تفاوت انها با زبان فارسی است.
آیا نمیدانند که کردها بیش از هزار سال گذشته تاریخ محلی و یا آثار ادبی، شعرها و دینی خود را به همین زبان فارسی که زبان ملی همه تیره های ایرانی بوده است می نوشتند و به ایرانی بودن خود افتخار می کردند؟
آقای کامران متین نمی دانند تعریف مورد نظر ایشان از ملیت که از سال ١٩٢٠ به بعد توسط اتحاد جماهیر شوروی و دستگاه تبلیغاتی آن به خورد گروههای قومی سراسر جهان داده شد تا انها را به الگوی شوروی و جدایی از کشور های موجود جذب کند، بر اساس ادبیات چپ گرایانه روسی از ملیت استوار است و محصول نوشته سفارشی استالین (به دستور و تشویق لنین) در سال ١٩١٣ به منظور فریب ملتهای غیر روسی در سراسر جنوب این امپراطوری بود.؟ مقاله ای که استالین انرا عمدتا به کمک افرادی چون کامنوف، زینویف و ... نوشت و سبب جذب روشنفکران چپ انقلابی قرقیز، قزاق، ازبک، ترکمن، تاجیک، ارمنی، گرجی ، تاتار و اقلیتهای شرق اروپا به ایدئولوژی مارکسیست- لنینیستی شد و به انها وعده ملتهای خود گردان مستحق جدایی از روسیه شوروی را داد اما پس از سلطه شوروی همه انها را روسی و بخشی از اتحاد شوروی و سر کوب کرد؟.
نمی دانم اقای کامران متین آگاهانه راه حل کنفدراسیون را برای آینده مورد نظرشان از ایران داده اند یا اطلاعی از معنی دقیق کنفدراسیون ندارند که این خبط را مرتکب شده اند. معمولا کنفدراسیون را کشورهایی با یکدیگر تشکیل میدهند که استقلال کامل دارند اما به دلایلی در پی همکاری و اتحاد در یک چهار چوب سیاسی جدید هستند. بنا براین بر اساس راه حل آقای متین ایران نخست باید تجزیه شود و ملت های مستقل کرد و بلوچ و ترک و دهها ملت دیگر از درون آن بوجود ایند و آنگاه اگر خواستند با هم بنشینند و یک کنفدراسیون به نام ایران یا هر نام دیگری بوجود آورند. راه حل کنفدراسیونی آقای متین با توجه به تعریف علمی از کنفدراسیون چیزی جز تجزیه ایران نیست و نخواهد بود.
در این صورت مگر ایرانیان عرب زبان ساکن خوزستان که براساسی تعریف استالینی مورد علاقه جناب آقای متین یک ملت مستقل خواهند بود حاضرند ثروت استان را با بقیه استانهای کشور سهیم کنند؟ در آنچنان شرایطی قطعا حاضر نخواهند بود و انوقت اهالی کردستان و اذربایجان و خراسان و سیستان و بلوچستان و ....باید به فلاکت اقتصادی گرفتار شده و گروههای مروج این راه حل در خارج و داخل، از جمله آقای کامران متین، باید بروند و سماق بمکند!
با توجه به این نکات اقای متین در شرایط کنونی نه به عنوان یک استاد روابط بین الملل بلکه به عنوان نماینده محافل و گروههای عمدتا قوم گرای چپ لنینی -استالینی که تنها بیانگر درصد کوچکی از هموطنان عزیز ما هستند وارد کارزار جدید سیاسی شده اند. اگر این احزاب و جریانها که پیشینه درخشانی از اعمال خشونت در مناطق کرد نشین ایران در حق هموطنان کرد ما دارند نمی توانند بدلیل جو سنگین موجود بر فضای جامعه ایرانی در داخل و خارج ایران، بطور آشکار از بحث ملیت ها در ایران و تز پنهان جدایی سخن بگویند، با فرستادن آقای متین به عرصه کارزار و با استفاده از پوشش دانشگاهی ایشان در صدند القائات فرقه گرایانه خود را به خورد ایرانیان بدهند. در این صورت آقای متین نه بیانگر یک استاد و آموزگار واقعی دانش سیاست و روابط بین الملل بلکه یک فعال سیاسی قوم گرای طرفدار فروپاشی ملت ایران جلوه گر شده اند.
خوب اگر بتوان کردها را بر اساس تعریف استالینی و بدلیل تفاوت اندک زبان کردی با فارسی یک ملت دانست، پس ملت واحد کرد دیگر چه صیغه ای است که از ان سخن می گوید؟ ایشان نمی داند که در مناطق کرد نشین ایران و خارج از ان ما دارای تنوعات زبانی و لهجه ای و دینی و فرقه ای فراوانی هستیم که بسیار شدید تر از تنوعات داخل کشور ایران است؟ با وجود چهار زبان و لهجه کردی کرمانجی، سورانی، هورامی و زازا و لهجه های گوناگون کلهری و ... تنوع شیعی-سنی، ایزدی (یا یزیدی) و انواع فرقه های دینی چون نقشبندی و قادری و .... ما بر اساس تعریف مورد نظر ایشان از ملیت، با حظور حداقل ده ملت در مناطق گوناگون کرد نشین خاورمیانه رو برو هستیم. تفاوت های میان این لهجه و زبانها در مناطق کرد نشین با یکدیگر، گاه بسیار بیشتر از تفاوت انها با زبان فارسی است.
آیا نمیدانند که کردها بیش از هزار سال گذشته تاریخ محلی و یا آثار ادبی، شعرها و دینی خود را به همین زبان فارسی که زبان ملی همه تیره های ایرانی بوده است می نوشتند و به ایرانی بودن خود افتخار می کردند؟
آقای کامران متین نمی دانند تعریف مورد نظر ایشان از ملیت که از سال ١٩٢٠ به بعد توسط اتحاد جماهیر شوروی و دستگاه تبلیغاتی آن به خورد گروههای قومی سراسر جهان داده شد تا انها را به الگوی شوروی و جدایی از کشور های موجود جذب کند، بر اساس ادبیات چپ گرایانه روسی از ملیت استوار است و محصول نوشته سفارشی استالین (به دستور و تشویق لنین) در سال ١٩١٣ به منظور فریب ملتهای غیر روسی در سراسر جنوب این امپراطوری بود.؟ مقاله ای که استالین انرا عمدتا به کمک افرادی چون کامنوف، زینویف و ... نوشت و سبب جذب روشنفکران چپ انقلابی قرقیز، قزاق، ازبک، ترکمن، تاجیک، ارمنی، گرجی ، تاتار و اقلیتهای شرق اروپا به ایدئولوژی مارکسیست- لنینیستی شد و به انها وعده ملتهای خود گردان مستحق جدایی از روسیه شوروی را داد اما پس از سلطه شوروی همه انها را روسی و بخشی از اتحاد شوروی و سر کوب کرد؟.
نمی دانم اقای کامران متین آگاهانه راه حل کنفدراسیون را برای آینده مورد نظرشان از ایران داده اند یا اطلاعی از معنی دقیق کنفدراسیون ندارند که این خبط را مرتکب شده اند. معمولا کنفدراسیون را کشورهایی با یکدیگر تشکیل میدهند که استقلال کامل دارند اما به دلایلی در پی همکاری و اتحاد در یک چهار چوب سیاسی جدید هستند. بنا براین بر اساس راه حل آقای متین ایران نخست باید تجزیه شود و ملت های مستقل کرد و بلوچ و ترک و دهها ملت دیگر از درون آن بوجود ایند و آنگاه اگر خواستند با هم بنشینند و یک کنفدراسیون به نام ایران یا هر نام دیگری بوجود آورند. راه حل کنفدراسیونی آقای متین با توجه به تعریف علمی از کنفدراسیون چیزی جز تجزیه ایران نیست و نخواهد بود.
در این صورت مگر ایرانیان عرب زبان ساکن خوزستان که براساسی تعریف استالینی مورد علاقه جناب آقای متین یک ملت مستقل خواهند بود حاضرند ثروت استان را با بقیه استانهای کشور سهیم کنند؟ در آنچنان شرایطی قطعا حاضر نخواهند بود و انوقت اهالی کردستان و اذربایجان و خراسان و سیستان و بلوچستان و ....باید به فلاکت اقتصادی گرفتار شده و گروههای مروج این راه حل در خارج و داخل، از جمله آقای کامران متین، باید بروند و سماق بمکند!
با توجه به این نکات اقای متین در شرایط کنونی نه به عنوان یک استاد روابط بین الملل بلکه به عنوان نماینده محافل و گروههای عمدتا قوم گرای چپ لنینی -استالینی که تنها بیانگر درصد کوچکی از هموطنان عزیز ما هستند وارد کارزار جدید سیاسی شده اند. اگر این احزاب و جریانها که پیشینه درخشانی از اعمال خشونت در مناطق کرد نشین ایران در حق هموطنان کرد ما دارند نمی توانند بدلیل جو سنگین موجود بر فضای جامعه ایرانی در داخل و خارج ایران، بطور آشکار از بحث ملیت ها در ایران و تز پنهان جدایی سخن بگویند، با فرستادن آقای متین به عرصه کارزار و با استفاده از پوشش دانشگاهی ایشان در صدند القائات فرقه گرایانه خود را به خورد ایرانیان بدهند. در این صورت آقای متین نه بیانگر یک استاد و آموزگار واقعی دانش سیاست و روابط بین الملل بلکه یک فعال سیاسی قوم گرای طرفدار فروپاشی ملت ایران جلوه گر شده اند.
اگر اصل ملیت و حق تعیین سر نوشتی که اقای متین از آن سخن می گویند جنبه علمی و حقوقی در جامعه بین المللی داشت، ما امروزه نه تنها باید شاهد استقلال کاتالاهای اسپانیا و کردهای عراق و حمایت کشورهای دمکراتیک جهان و نهادهای بین المللی از انها بودیم بلکه بجای ٢٠٠ کشور موجود، استقلال حداقل ١٠٠٠ کشور را درجهان بچشم می دیدیم.
متاسفانه ادبیات موجود سیاسی و غیر علمی استالینی در باره ملیت ها در جهان و ایران انقدر در سالهای نیمه دوم قرن بیستم و حتی پس از ان
در میان برخی فعالان سیاسی و روشنفکران ایرانی رخنه کرده است که ما هنوز هم شاهد بازتاب ان در میان جریانهای سیاسی ایرانیان داخل و خارج کشور و نا اگاهی انان نسبت به ریشه این دیدگاه و در نتیجه نا آگاهی انان از تاریخ و مسایل ملی ایران هستیم.
گروههای قوم گرای طرفدار این نحله فکری هم که نماینده بخش بسیار کوچکی از جامعه ایران هستند اما خود را نماینده همه انها می دانند، با استفاده از فضای اخیر ایران در داخل و خارج از کشور در صدند دوباره این افسانه موهوم ملیت ها را در جامعه ایران گسترش دهند. این گروهها و محافل از این نکته مهم غافل هستند که فریادهای رسای ایران دوستی و شعار های آشکار جانم «فدای ایران» در چهار گوشه کشور از سرخس گرفته تا خرمشهر و از قطور گرفته تا چابهار دست رد آشکاری بر سینه هواخواهان تکه تکه کردن کشور براساس تز استالینی ملیت ها یا اقوام زده است. مردمان جامعه ایرانی بخوبی اگاه هستند که رفاه و بهزیستی انان در چهارچوب یک ملت یکپارچه برخوردار از فرهنگ و تمدن درخشان و متکی بر برابری همه شهروندان درون ان و تقسیم برابر همه امتیازات و ثروت ملی ان و مشارکت فعال انها در ساختار قدرت ملی فارغ از ویژگی های مذهبی و نژادی و قومی و قبیله ای استوار است و نه راه حل های موهوم غیر بومی مبتنی بر جهان وطنی یا بر قومیت و فدرالیسم و کنفدرالیسم که پیامدی جز کشمکش قومی و در نهایت نابودی «ملت ایران» و کیان ملی ان و فقر و تیره روزی وکشت و کشتار و وابستگی ایرانیان بدنبال ندارد.
متاسفانه ادبیات موجود سیاسی و غیر علمی استالینی در باره ملیت ها در جهان و ایران انقدر در سالهای نیمه دوم قرن بیستم و حتی پس از ان
در میان برخی فعالان سیاسی و روشنفکران ایرانی رخنه کرده است که ما هنوز هم شاهد بازتاب ان در میان جریانهای سیاسی ایرانیان داخل و خارج کشور و نا اگاهی انان نسبت به ریشه این دیدگاه و در نتیجه نا آگاهی انان از تاریخ و مسایل ملی ایران هستیم.
گروههای قوم گرای طرفدار این نحله فکری هم که نماینده بخش بسیار کوچکی از جامعه ایران هستند اما خود را نماینده همه انها می دانند، با استفاده از فضای اخیر ایران در داخل و خارج از کشور در صدند دوباره این افسانه موهوم ملیت ها را در جامعه ایران گسترش دهند. این گروهها و محافل از این نکته مهم غافل هستند که فریادهای رسای ایران دوستی و شعار های آشکار جانم «فدای ایران» در چهار گوشه کشور از سرخس گرفته تا خرمشهر و از قطور گرفته تا چابهار دست رد آشکاری بر سینه هواخواهان تکه تکه کردن کشور براساس تز استالینی ملیت ها یا اقوام زده است. مردمان جامعه ایرانی بخوبی اگاه هستند که رفاه و بهزیستی انان در چهارچوب یک ملت یکپارچه برخوردار از فرهنگ و تمدن درخشان و متکی بر برابری همه شهروندان درون ان و تقسیم برابر همه امتیازات و ثروت ملی ان و مشارکت فعال انها در ساختار قدرت ملی فارغ از ویژگی های مذهبی و نژادی و قومی و قبیله ای استوار است و نه راه حل های موهوم غیر بومی مبتنی بر جهان وطنی یا بر قومیت و فدرالیسم و کنفدرالیسم که پیامدی جز کشمکش قومی و در نهایت نابودی «ملت ایران» و کیان ملی ان و فقر و تیره روزی وکشت و کشتار و وابستگی ایرانیان بدنبال ندارد.
♦️صلاحیت و امر نمایندگی
سیاستورزی در روزگار مرگ سیاست (3)
✍️عباس آخوندی، بهمن 1401
🔻در پی اعتراضات 100روزهی اخیر در22 بهمن 1401 شاهد حضور گسترده مردم در راهپیمایی بودیم. در عین حال، آقای مهندس موسوی در بیانیه خود خواهان "برگزاری همهپرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید" شده و آقای سید محمد خاتمی میگوید که "امروز نمیدانیم آیا باید به خاطر پیروزی انقلاب جشن بگیریم و خوشحال باشیم و یا انکه به خاطر انحرافی که در مسیر آن ایجاد شده عزادار باشیم"؟ و تاکید میکند که "اصلاحطلبی به شیوه و روال تجربهشده ...اگر نگوییم که ممتنع شدهاست دستِکم به صخره ستبر بنبست برخورد کردهاست و مردم هم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم نومید شوند".
🔻جریانهای اجتماعی ایران بیانگر آن است که هیچکدام از مواضع پیشگفته در جامعه بدون پشتوانه نیستند. این قلم در این یادداشت پی ارزشگذاری بر و یا نقد این مواضع نیست. البته که اصلاح وضع موجود و از جمله اصلاح ساختاری قانون اساسی موضوعی است که از سوی فعالان سیاسی تقریبا از تمام خاستگاهها با اهداف مختلف مورد اجماع نسبی است. حال در این فضا، فرض کنیم چنین همهپرسی آزادی برگزار شد، و رای به هر یک از اصلاح و یا تدوین قانون اساسی جدید دادهشد، آیا قرار است عدهای آنگاه بنشینند، و خواستههای ملی را از نو تعریف کنند و یا آنکه خواستههای ملی باید پیشاپیش تعریف شدهباشند؟ همین موضوع در مورد مطلب جناب خاتمی مصداق دارد. انحرافهایی که در مسیر انقلاب ایجاد شده کدامند؟ آیا آنها برشماری و در سطح جامعه در بارهی آنها بحث و گفتوگو شدهاست؟
🔻این قلم بر این باور است که در این مقطع نیازمند شناخت کژراهههای طیشده و علتهای انحراف از مسیر هستیم تا از همان راهها بازگردیم و علتها را بخشکانیم. همینکه آنها روی میز گفتوگو گذاشته شوند و در بارهی صورت مساله رایزنی شود و اندک اجماعی شکل بگیرد، نیمِ راه سپری شدهاست. کلام آنقدر قدرت دارد که مسیر خود را باز کند. قدرت کلام را نباید دستِکم شمرد. لیکن میان کلام رسا و اعتراضِ سربسته تفاوت از زمین تا آسمان است. در این سلسله یادداشتها بخشی از این کژراههها بازخوانی خواهد شد. امید که سایر سیاستورزان ورود کنند و سایر موارد را برشمارند.
🔻اکنون وضعیتی است که اگر یک ایرانی بخواهد در چهارچوب قانون اساسی در ایران زندگی کند و رسما هم اعلام کند که متعهد به اجرای احکام شرع نیست، اما ایرانی است، در چهارچوب قانون اساسی عمل میکند و مرتکب هیچ اقدام غیرقانونی هم نمیگردد، امکان رشد و بالندگی در فرایندی سیاسی و اجتماعی و حق نامزدی در انتخابات و حتی فعالیتها صنفی و حرفهای را ندارد. همه بارها شنیدهایم که به هنگام انتخابات صداوسیما تمام ایرانیان را به مشارکت درانتخابات دعوت میکند. لیکن مشارکت ایرانیان که تنها در رای دادن نیست، در نامزد شدن هم هست. وابسته ساختن تشخیص صلاحیت نامزدهای انتخاباتی در انواع انتخابات اعم از شوراهای شهر و روستا، مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری تا انتخابات هیات مدیرههای سازمانها و نظامهای حرفهای و یا نهادهای مدنی مردم نهاد و از این دست به استعلام از مراجع چهارگانه و پنجگانه محروم ساختن افراد از حقوق شهروندیشان به صرف دریافت یک گزارش، و یا نظر ابتدایی شورای نگهبان آشکارا تبعیض رسمی است.
🔻پرسش این است که با اتکا به کدام اصل قانون اساسی این حق از شهروندانی که مطابق نظر مراکز مزبور صلاحیت ندارند، سلب میشود؟ بحث این است که سیاستمداران تا چه حد به بنیانهای انتخابات به مفهوم واقعی خود توجه داشتهاند؟ و تا چه حد با کمتوجهی از کنار آن عبور کرده و بر انحرافها چشم پوشیدهاند؟ تا جایی که به انتخابات 1398 و 1400 میرسیم که تقریبا همگان به حداقلی بودن و عدم نمایندگی منطقهای و ملی آن دو اذعان دارند.
🔻متن کامل را در لینک زیر بخوانید https://vrgl.ir/Jzi6e
سیاستورزی در روزگار مرگ سیاست (3)
✍️عباس آخوندی، بهمن 1401
🔻در پی اعتراضات 100روزهی اخیر در22 بهمن 1401 شاهد حضور گسترده مردم در راهپیمایی بودیم. در عین حال، آقای مهندس موسوی در بیانیه خود خواهان "برگزاری همهپرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید" شده و آقای سید محمد خاتمی میگوید که "امروز نمیدانیم آیا باید به خاطر پیروزی انقلاب جشن بگیریم و خوشحال باشیم و یا انکه به خاطر انحرافی که در مسیر آن ایجاد شده عزادار باشیم"؟ و تاکید میکند که "اصلاحطلبی به شیوه و روال تجربهشده ...اگر نگوییم که ممتنع شدهاست دستِکم به صخره ستبر بنبست برخورد کردهاست و مردم هم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم نومید شوند".
🔻جریانهای اجتماعی ایران بیانگر آن است که هیچکدام از مواضع پیشگفته در جامعه بدون پشتوانه نیستند. این قلم در این یادداشت پی ارزشگذاری بر و یا نقد این مواضع نیست. البته که اصلاح وضع موجود و از جمله اصلاح ساختاری قانون اساسی موضوعی است که از سوی فعالان سیاسی تقریبا از تمام خاستگاهها با اهداف مختلف مورد اجماع نسبی است. حال در این فضا، فرض کنیم چنین همهپرسی آزادی برگزار شد، و رای به هر یک از اصلاح و یا تدوین قانون اساسی جدید دادهشد، آیا قرار است عدهای آنگاه بنشینند، و خواستههای ملی را از نو تعریف کنند و یا آنکه خواستههای ملی باید پیشاپیش تعریف شدهباشند؟ همین موضوع در مورد مطلب جناب خاتمی مصداق دارد. انحرافهایی که در مسیر انقلاب ایجاد شده کدامند؟ آیا آنها برشماری و در سطح جامعه در بارهی آنها بحث و گفتوگو شدهاست؟
🔻این قلم بر این باور است که در این مقطع نیازمند شناخت کژراهههای طیشده و علتهای انحراف از مسیر هستیم تا از همان راهها بازگردیم و علتها را بخشکانیم. همینکه آنها روی میز گفتوگو گذاشته شوند و در بارهی صورت مساله رایزنی شود و اندک اجماعی شکل بگیرد، نیمِ راه سپری شدهاست. کلام آنقدر قدرت دارد که مسیر خود را باز کند. قدرت کلام را نباید دستِکم شمرد. لیکن میان کلام رسا و اعتراضِ سربسته تفاوت از زمین تا آسمان است. در این سلسله یادداشتها بخشی از این کژراههها بازخوانی خواهد شد. امید که سایر سیاستورزان ورود کنند و سایر موارد را برشمارند.
🔻اکنون وضعیتی است که اگر یک ایرانی بخواهد در چهارچوب قانون اساسی در ایران زندگی کند و رسما هم اعلام کند که متعهد به اجرای احکام شرع نیست، اما ایرانی است، در چهارچوب قانون اساسی عمل میکند و مرتکب هیچ اقدام غیرقانونی هم نمیگردد، امکان رشد و بالندگی در فرایندی سیاسی و اجتماعی و حق نامزدی در انتخابات و حتی فعالیتها صنفی و حرفهای را ندارد. همه بارها شنیدهایم که به هنگام انتخابات صداوسیما تمام ایرانیان را به مشارکت درانتخابات دعوت میکند. لیکن مشارکت ایرانیان که تنها در رای دادن نیست، در نامزد شدن هم هست. وابسته ساختن تشخیص صلاحیت نامزدهای انتخاباتی در انواع انتخابات اعم از شوراهای شهر و روستا، مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری تا انتخابات هیات مدیرههای سازمانها و نظامهای حرفهای و یا نهادهای مدنی مردم نهاد و از این دست به استعلام از مراجع چهارگانه و پنجگانه محروم ساختن افراد از حقوق شهروندیشان به صرف دریافت یک گزارش، و یا نظر ابتدایی شورای نگهبان آشکارا تبعیض رسمی است.
🔻پرسش این است که با اتکا به کدام اصل قانون اساسی این حق از شهروندانی که مطابق نظر مراکز مزبور صلاحیت ندارند، سلب میشود؟ بحث این است که سیاستمداران تا چه حد به بنیانهای انتخابات به مفهوم واقعی خود توجه داشتهاند؟ و تا چه حد با کمتوجهی از کنار آن عبور کرده و بر انحرافها چشم پوشیدهاند؟ تا جایی که به انتخابات 1398 و 1400 میرسیم که تقریبا همگان به حداقلی بودن و عدم نمایندگی منطقهای و ملی آن دو اذعان دارند.
🔻متن کامل را در لینک زیر بخوانید https://vrgl.ir/Jzi6e
Telegram
attach 📎
♦️روزی که اسرار بر ملا میشود
🔻متن اعتراف سید حسن نقوی حسینی در گفتگو با انصاف نیوز 24/11/1401:
من در آن برنامه از تعارض منافع چند وزیر صحبت کردم که یکی از آنها آقای عباس آخوندی وزیر راه سابق بود که مطابق اطلاعاتی که در آن زمان به من رسیده بود، ایشان شرکتهای مختلفی در زمینه راه و ساختمان داشته و خودشان هم وزیر راه و شهرسازی بودند و شرکت های وزیر با وزارتخانه خودش قرارداد میبستند، بنده هم بر اساس همان اطلاعات این مطالب را بیان کردم ولی بعدا ایشان گفت من اصلا شرکت ندارم و هیچ سهمی هم در هیچ شرکتی ندارم و قراردادی هم نبستهام. بنده هم بررسی کردم و دیدم ایشان نه شرکتی دارد و نه قراردادی بسته است. متاسفانه آن زمان اخبار نسبت داده شده به آقای آخوندی نادرست بود.
🔻سید حسین نقوی حسینی نماینده دوره دهم مجلس شورای اسلامی در سال 1395 در گفتگو با برنامه رودررو گفتهبود:
وزیری که 130 شرکت دار، این وزیر یک وزارتخانه میخواهد که شرکتهای خودش اداره کند. آقای آخوندی شرکتهای مختلفی دارد، در حوزهی راهسازی هم داد و وزیر راهه. شرکتهاش با خودش قرارداد میبندند.
🔷و این هم متن یادداشت امروز من به وکیل حقوقیام: جناب حسینی
سلام
به پیوست لینک مصاحبه آقای نقوی حسینی را برایتان ارسال میکنم. با توجه به اظهارات ایشان، هر چند در پایان عذرخواهی ننمودهاند، لطفا در دادگاه به وکالت از اینجانب حضور پیدا کنید و رضایت داده و شکایت را فیصله دهید. امید که تلخی این تهمتهای بیاساس و ناروا که امروز ایشان اعتراف کردهاند و متاسفانه بهصورت میلیونی پخش شد، بخشی از بار گناه مرا در روز جزا کم کند و در بارگاه حضرت احدیت در روز قیامت روسفید باشم که او بهترین داور است.
با سپاس
عباس آخوندی
🔻حقیقت همیشه در پرده باقی نمیماند لیکن، آب رفته کی به جوی باز میگردد.
https://rb.gy/25tbv3
🔻متن اعتراف سید حسن نقوی حسینی در گفتگو با انصاف نیوز 24/11/1401:
من در آن برنامه از تعارض منافع چند وزیر صحبت کردم که یکی از آنها آقای عباس آخوندی وزیر راه سابق بود که مطابق اطلاعاتی که در آن زمان به من رسیده بود، ایشان شرکتهای مختلفی در زمینه راه و ساختمان داشته و خودشان هم وزیر راه و شهرسازی بودند و شرکت های وزیر با وزارتخانه خودش قرارداد میبستند، بنده هم بر اساس همان اطلاعات این مطالب را بیان کردم ولی بعدا ایشان گفت من اصلا شرکت ندارم و هیچ سهمی هم در هیچ شرکتی ندارم و قراردادی هم نبستهام. بنده هم بررسی کردم و دیدم ایشان نه شرکتی دارد و نه قراردادی بسته است. متاسفانه آن زمان اخبار نسبت داده شده به آقای آخوندی نادرست بود.
🔻سید حسین نقوی حسینی نماینده دوره دهم مجلس شورای اسلامی در سال 1395 در گفتگو با برنامه رودررو گفتهبود:
وزیری که 130 شرکت دار، این وزیر یک وزارتخانه میخواهد که شرکتهای خودش اداره کند. آقای آخوندی شرکتهای مختلفی دارد، در حوزهی راهسازی هم داد و وزیر راهه. شرکتهاش با خودش قرارداد میبندند.
🔷و این هم متن یادداشت امروز من به وکیل حقوقیام: جناب حسینی
سلام
به پیوست لینک مصاحبه آقای نقوی حسینی را برایتان ارسال میکنم. با توجه به اظهارات ایشان، هر چند در پایان عذرخواهی ننمودهاند، لطفا در دادگاه به وکالت از اینجانب حضور پیدا کنید و رضایت داده و شکایت را فیصله دهید. امید که تلخی این تهمتهای بیاساس و ناروا که امروز ایشان اعتراف کردهاند و متاسفانه بهصورت میلیونی پخش شد، بخشی از بار گناه مرا در روز جزا کم کند و در بارگاه حضرت احدیت در روز قیامت روسفید باشم که او بهترین داور است.
با سپاس
عباس آخوندی
🔻حقیقت همیشه در پرده باقی نمیماند لیکن، آب رفته کی به جوی باز میگردد.
https://rb.gy/25tbv3
Telegram
attach 📎
♦️گزینش، خشت کج تبعیض شهروندی
سیاستورزی در روزگار مرگ سیاست (4)
✍️ عباس آخوندی 30 بهمن 1401
🔻اخیرا قطع ارتباط استخدامی فوری با تعدادی از معلمان در میانهی سال تحصیلی، همچنین ممانعتهایی که برای ادامه قرارداد و یا فعالیت آموزشی تعدادی از استادان دانشگاهها بهوجود آمد، موضوع گزینش را مجددا مورد بحث اصحاب رسانه قرار داد. خانم معلمی به تسنیم اعلام میکند که «پس از قبولی در آزمون استخدامی آموزش و پرورش، فرآیند گزینش اواخر شهریور امسال انجام شد و همان ایام به ما گفتند اگر در گزینش رد شوید تا هفته دوم مهر اطلاعرسانی خواهد شد اما در کمال تعجب اواسط آبان با بنده تماس گرفته و گفتند که کسر امتیاز دارید باید مجدد گزینش شوید. متأسفانه امسال برای مسائل جزئی افراد را رد گزینش کردهاند؛ مسائلی همچون فتوشاپ در عکس پرسنلی، دیدهشدن ریشه مو، عدم حضور در نماز جمعه یا شرکت نکردن در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته».
🔻این خانم معلم اعلام میکندکه بابت 4 ماه حضور در مدرسه روستایی هنوز حقالزحمهای نیز دریافت نکردهاست. با توجه به اینکه این مساله دارای سابقه پیشینی بوده، موضوع از سوی خبرنگار اجتماعی تسنیم پیش و پس از این خبر نیز پیگرفته میشدهاست و بر اساس بررسی سریع من دو گزارش ارزشمند و حرفهای در اینباره انتشار یافته که توجه مرا به خود جلب کرد. علاقمندان میتوانند به آن دو گزارش مراجعه کنند. بههرروی، مدیرکل دبیرخانه هیئت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش اعلام میدارد که «برخی افراد دچار مشکل شدند البته برای رفع مشکل در تعامل هستیم اما افرادی که صلاحیت ندارند بدون اغماض باید از کلاس درس خارج شوند ». بیانی بهغایت توهین و تحقیرآمیز!
🔻البته این موضوع البته تاریخی طولانی دارد. در سالهای آغازین انقلاب که هر روز انقلابی در انقلاب در دستور کار بود، از جمله مسالههای طرح شده تصفیه و انقلاب اداری بود. در این بستر و به منظور پاکسازی ادارات مفهوم گزینش نیروی انسانی متعهد در ادارات به میان آمد و بر اساس آن هیاتهای گزینش در دوائر مختلف تشکیل شدند. رفتار برخی از این هیاتها بهقدری دور از شأن، منطق و تدبیر بود که امام (ره) در تاریخ 15دی1361 یعنی دقیقا چهل سال پیش، طی پیامی تمام آنها را منحل اعلام کردند.
🔻پیام ایشان با این عبارت آغار میشود «اخیراً چند کتاب به عنوان سؤالات دینى و ایدئولوژى اسلامى را ملاحظه نمودم و بسیار متأسف شدم از آنچه در این کتابها و جزواتى از این قبیل به اسم اسلام، این دین انسانساز الهى، براى گزینش عمومى مطرح شده است و آنها را میزان رد و قبولى افراد قرار داده اند. این نوشتهها که مشحون از سؤالات غیر مربوط به اسلام و دیانت و احیاناً مستهجن و أسفآور است از آنجا که به اسم دیانت اسلام منتشر شده است، از کتب و جزوات انحرافى است که براى حیثیت اسلام و جمهورى اسلامى مضر است، و به وزیر ارشاد توصیه نمودم که امثال این کتب را در اسرع وقت جمع آورى و فروش و خرید و نشر آنها را ممنوع شرعى اعلام نمایند».
🔻و در ادامه در بند 1 آن اعلام میدارند که «تمام هیأتهایى را که به نام گزینش در سراسر کشور تشکیل شدهاند، منحل اعلام مىنمایم، چه در قواى مسلح یا در وزارتخانهها و ادارات، و چه در مراکز آموزش و پرورش تا برسد به دانشگاهها، تمام آنها منحل است».
🔻علیرغم این عتاب شدید، اصل نهاد گزینش و گزینش داوطلبان بر مبنای یک سری معیارهای کیفیِ غیرِقابل راستیآزمایی عمومی چون التزام به احکام شرعی، اعتقاد به ولایت فقیه و قانون اساسی و در مواردی عدم سابقه وابستگی به گروههای غیر قانونی از میان نرفت. و افزون بر این، حق رد صلاحیت شهروندان برای استخدام در دولت به ارزیابی شخصی چند تن تحت عنوان هستههای گزینش دادهشد. چرا؟
🔻زیرا گفتمان دوگانهی تعهد/تخصص که توجیهگر این تبعیض آشکار بود و هست، مشروعیت خودش را از دست نداد و همچنان شهروندان را به درجه یک و دو تقسیم میکند. در نتیجه نه تنها هیچیک از احزاب درون حاکمیت، شخصیتهای برجستهی سیاسی، نمایندگان مجلس و قضات عالیرتبه متعرض تضییع حقوق افراد نشدند که قانون گزینش معلمان و کارکنان آموزش و پرورش در 28/شهریور/1374 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در تاریخ 26/اردیبهشت/1375 بر اساس قانون تسرّی، همین قانون برای کارکنان تمام وزارتخانهها و سازمانها و موسسات و شرکتهای دولتی لازم الاتباع شد.
🔻متن کامل را در لینک زیر ببینید:
https://vrgl.ir/28ZWw
سیاستورزی در روزگار مرگ سیاست (4)
✍️ عباس آخوندی 30 بهمن 1401
🔻اخیرا قطع ارتباط استخدامی فوری با تعدادی از معلمان در میانهی سال تحصیلی، همچنین ممانعتهایی که برای ادامه قرارداد و یا فعالیت آموزشی تعدادی از استادان دانشگاهها بهوجود آمد، موضوع گزینش را مجددا مورد بحث اصحاب رسانه قرار داد. خانم معلمی به تسنیم اعلام میکند که «پس از قبولی در آزمون استخدامی آموزش و پرورش، فرآیند گزینش اواخر شهریور امسال انجام شد و همان ایام به ما گفتند اگر در گزینش رد شوید تا هفته دوم مهر اطلاعرسانی خواهد شد اما در کمال تعجب اواسط آبان با بنده تماس گرفته و گفتند که کسر امتیاز دارید باید مجدد گزینش شوید. متأسفانه امسال برای مسائل جزئی افراد را رد گزینش کردهاند؛ مسائلی همچون فتوشاپ در عکس پرسنلی، دیدهشدن ریشه مو، عدم حضور در نماز جمعه یا شرکت نکردن در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته».
🔻این خانم معلم اعلام میکندکه بابت 4 ماه حضور در مدرسه روستایی هنوز حقالزحمهای نیز دریافت نکردهاست. با توجه به اینکه این مساله دارای سابقه پیشینی بوده، موضوع از سوی خبرنگار اجتماعی تسنیم پیش و پس از این خبر نیز پیگرفته میشدهاست و بر اساس بررسی سریع من دو گزارش ارزشمند و حرفهای در اینباره انتشار یافته که توجه مرا به خود جلب کرد. علاقمندان میتوانند به آن دو گزارش مراجعه کنند. بههرروی، مدیرکل دبیرخانه هیئت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش اعلام میدارد که «برخی افراد دچار مشکل شدند البته برای رفع مشکل در تعامل هستیم اما افرادی که صلاحیت ندارند بدون اغماض باید از کلاس درس خارج شوند ». بیانی بهغایت توهین و تحقیرآمیز!
🔻البته این موضوع البته تاریخی طولانی دارد. در سالهای آغازین انقلاب که هر روز انقلابی در انقلاب در دستور کار بود، از جمله مسالههای طرح شده تصفیه و انقلاب اداری بود. در این بستر و به منظور پاکسازی ادارات مفهوم گزینش نیروی انسانی متعهد در ادارات به میان آمد و بر اساس آن هیاتهای گزینش در دوائر مختلف تشکیل شدند. رفتار برخی از این هیاتها بهقدری دور از شأن، منطق و تدبیر بود که امام (ره) در تاریخ 15دی1361 یعنی دقیقا چهل سال پیش، طی پیامی تمام آنها را منحل اعلام کردند.
🔻پیام ایشان با این عبارت آغار میشود «اخیراً چند کتاب به عنوان سؤالات دینى و ایدئولوژى اسلامى را ملاحظه نمودم و بسیار متأسف شدم از آنچه در این کتابها و جزواتى از این قبیل به اسم اسلام، این دین انسانساز الهى، براى گزینش عمومى مطرح شده است و آنها را میزان رد و قبولى افراد قرار داده اند. این نوشتهها که مشحون از سؤالات غیر مربوط به اسلام و دیانت و احیاناً مستهجن و أسفآور است از آنجا که به اسم دیانت اسلام منتشر شده است، از کتب و جزوات انحرافى است که براى حیثیت اسلام و جمهورى اسلامى مضر است، و به وزیر ارشاد توصیه نمودم که امثال این کتب را در اسرع وقت جمع آورى و فروش و خرید و نشر آنها را ممنوع شرعى اعلام نمایند».
🔻و در ادامه در بند 1 آن اعلام میدارند که «تمام هیأتهایى را که به نام گزینش در سراسر کشور تشکیل شدهاند، منحل اعلام مىنمایم، چه در قواى مسلح یا در وزارتخانهها و ادارات، و چه در مراکز آموزش و پرورش تا برسد به دانشگاهها، تمام آنها منحل است».
🔻علیرغم این عتاب شدید، اصل نهاد گزینش و گزینش داوطلبان بر مبنای یک سری معیارهای کیفیِ غیرِقابل راستیآزمایی عمومی چون التزام به احکام شرعی، اعتقاد به ولایت فقیه و قانون اساسی و در مواردی عدم سابقه وابستگی به گروههای غیر قانونی از میان نرفت. و افزون بر این، حق رد صلاحیت شهروندان برای استخدام در دولت به ارزیابی شخصی چند تن تحت عنوان هستههای گزینش دادهشد. چرا؟
🔻زیرا گفتمان دوگانهی تعهد/تخصص که توجیهگر این تبعیض آشکار بود و هست، مشروعیت خودش را از دست نداد و همچنان شهروندان را به درجه یک و دو تقسیم میکند. در نتیجه نه تنها هیچیک از احزاب درون حاکمیت، شخصیتهای برجستهی سیاسی، نمایندگان مجلس و قضات عالیرتبه متعرض تضییع حقوق افراد نشدند که قانون گزینش معلمان و کارکنان آموزش و پرورش در 28/شهریور/1374 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در تاریخ 26/اردیبهشت/1375 بر اساس قانون تسرّی، همین قانون برای کارکنان تمام وزارتخانهها و سازمانها و موسسات و شرکتهای دولتی لازم الاتباع شد.
🔻متن کامل را در لینک زیر ببینید:
https://vrgl.ir/28ZWw
Telegram
attach 📎
اصل وجود نهاد ساترا، فعالیت و مداخله آن در آن در امور غیر قانونی است. لطفا، به این یادداشت توجه کنید.
https://www.tg-me.com/AbbasAkhoundi/595
https://www.tg-me.com/AbbasAkhoundi/595
Telegram
عباس آخوندی
💢صداوسیما و شبکهی نمایش: توسعه انحصار و یا رقابتپذیریi؟
🖌عباس آخوندی - ۲۲ شهریور ۹۹
🔸ادعای صداوسیما مبنی بر داشتن مرجعیت نظارت بر شبکهی نمایش فاقد وجه قانونی از منظر قانون اساسی، قانون عادی و سیاستهای ابلاغی رهبری است. همچنین این ادعا با قاعدهی حقوقی…
🖌عباس آخوندی - ۲۲ شهریور ۹۹
🔸ادعای صداوسیما مبنی بر داشتن مرجعیت نظارت بر شبکهی نمایش فاقد وجه قانونی از منظر قانون اساسی، قانون عادی و سیاستهای ابلاغی رهبری است. همچنین این ادعا با قاعدهی حقوقی…
Forwarded from کانال سلام
♨️تیر خلاص قوه قضاییه به ساترا: قرار منع تعقیب فیلیمو صادر شد!
فیلیمو قانونگریزی نکرده آقای صداوسیما!
🔹چند روز بعد از اظهارات سخنگوی قوه قضائیه درباره شکایت سازمان صداوسیما از فیلیمو، قرار منع تعقیب این پلتفرم صادر شد.
🔹خبرگزاری ایسنا نوشت: پیگیری خبرنگار ما در خصوص شکایت ساترا و بررسی قضایی شکایت مذکور درباره پخش سریال سقوط، نشان میدهد قرار منع تعقیب قطعی مدیرعامل فیلیمو صادر و به نامبرده ابلاغ شده است.
🔹بر اساس این گزارش، ظاهرا بعد از ثبت شکایت ساترا نسبت به اتهام اخلال در نظم و آسایش عمومی و فعالیت تجاری در زمینه تولید، تکثیر و عرضه نوارهای صوتی و تصویری بدون اخد مجوز مورخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۳، دادسرای فرهنگ و رسانه قرار منع تعقیب صادر کرده است.
@salamonlline
فیلیمو قانونگریزی نکرده آقای صداوسیما!
🔹چند روز بعد از اظهارات سخنگوی قوه قضائیه درباره شکایت سازمان صداوسیما از فیلیمو، قرار منع تعقیب این پلتفرم صادر شد.
🔹خبرگزاری ایسنا نوشت: پیگیری خبرنگار ما در خصوص شکایت ساترا و بررسی قضایی شکایت مذکور درباره پخش سریال سقوط، نشان میدهد قرار منع تعقیب قطعی مدیرعامل فیلیمو صادر و به نامبرده ابلاغ شده است.
🔹بر اساس این گزارش، ظاهرا بعد از ثبت شکایت ساترا نسبت به اتهام اخلال در نظم و آسایش عمومی و فعالیت تجاری در زمینه تولید، تکثیر و عرضه نوارهای صوتی و تصویری بدون اخد مجوز مورخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۳، دادسرای فرهنگ و رسانه قرار منع تعقیب صادر کرده است.
@salamonlline
♦️فروش مدارس خیّرساز به نام مولدسازی
✍️عباس آخوندی
🔻شنیده بودمکه برخی از مدرسههای خیرساز را تحت عنوان مولدسازی به معرض فروش گذاشتهاند ولی باور نمیکردم. تا وقتی که ویدیوی خانم گیتی نژاد را دیدم. باور ناکردنی است! وحشتناک است! این آشکارا خیانت در امانت و برباددهنده اعتماد و سرمایهی اجتماعی دولت و ملت است. اندک خردی، تدبیری؟!
حالا فروش را چرا از مدارس شروع کردید؟
✍️عباس آخوندی
🔻شنیده بودمکه برخی از مدرسههای خیرساز را تحت عنوان مولدسازی به معرض فروش گذاشتهاند ولی باور نمیکردم. تا وقتی که ویدیوی خانم گیتی نژاد را دیدم. باور ناکردنی است! وحشتناک است! این آشکارا خیانت در امانت و برباددهنده اعتماد و سرمایهی اجتماعی دولت و ملت است. اندک خردی، تدبیری؟!
حالا فروش را چرا از مدارس شروع کردید؟
Telegram
attach 📎
🔲برای انسانِ معمار ایرج کلانتری
عباس آخوندی
▪️صبح که از خواب برخاستم با خبر تلخ ازدستشدن معمار ایرانزمین و دوست حرفهای نازنین روبهرو شدم. شرنگی افزون بر روزگار غمبار کنونی. همچنانکه در اندیشهی خود فرو رفتهبودم و خاطرات گفتوگوهای دوستانه و نشستهای حرفهای در باره معماری و شهرسازی ایران، مدرنیته و معماری مدرن، طرحهای جامع و مساله شهروند ایرانی، بازخوانی نظام حکمروایی شهری، حقوق شهروندی، نشستهای ایرانشهری و داوری پروژههای بزرگ معماری با او را مرور میکردم، و با خود این شعر فردوسی را زمزمه میکردم که
اگر مرگ داد است بیداد چیست ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
که دخترم زهرا زنگ زد و در حالیکه گریه میکرد گفت: بابا مهندس کلانتری فوت شد. تا خواستم چند جمله با او صحبت کنم، گریه امانش نداد و تلفن را قطع کرد. این رابطهی عاشقانه یک مربی و کارورز است.
▪️من مهندس کلانتری را دوست داشتم نه تنها برای اینکه او معماری هنرمند و خلاق بود که بود، و نه تنها برای آنکه هنر و هنر ایرانی را میفهمید که میفهمید و همکار مجلههای آبادی، معماری و شهرسازی و معمار بود،
▪️و نه تنها برای آنکه در شکلدهی معماری ایران مدرن از زمان کار در دفتر فنی وزارت کشور در ایران نقش بهسزایی داشت که داشت و از جمله در تنظم اصلاحیه قانون نوسازی و عمران شهری سهیم بود،
▪️و نه تنها برای آنکه حرفهورزی کارآفرین و درستکردار بود که بود و آثار گرانبهایی چون دانشگاه پتروشیمی ماهشهر، مجتمع مسکونی کارکنان فولاد اهواز و سفارت ایران در رباطِ مراکش از کارهای او هستند که حائز رتبه اول شدند و مجموعه چایکنار تبریز، خانهی نجف دریابندری در تهران و دهها پروژهی دیگر ازخود بر جای به یادگار گذاشت،
▪️و نه تنها برای آنکه کنشگری فعال در جامعه مدنی بود که بود و از جمله عضو هیات مدیره انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز، عضو هیات امنای انجمن مفاخر معماری ایران، عضو هیات مدیر سازمان نظام مهندسی ساختمان تهران، عضو شورای عالی خانه هنرمندان بود،
▪️و نه تنها برای آنکه او معلم و مربیای بود که درسش زمزمهی محبت بود که بود و در دانشگاههای تهران و علم و صنعت تدریس کرده بود،
▪️و باز نه تنها برای آنکه هنوز با آنکه سالخورده بود چون نگینی در میان مهندسان معمار جوان میدرخشید که بهخاطر فهم و درکش ازمعماری مدرن، رویکردهای نوین و معماری معاصر میدرخشید،
▪️بلکه بهخاطر آنکه او انسانی بهتمام معنا انسان بود و من روح بیآلایش، همت بلند، و صفای خاطر او را دوست داشتم.
▪️هر بار که او را میدیدم، چیزی بر من افزوده میشد و از همنشینی با او غرق شادی میشدم. او آفریدهی دوستداشتنی خدای تعالی بود و بیگمان نزد او روزیخوار و بهرهمند خواهد بود. روحش شاد و راهش پررهرو باد.
▪️من این سوگ را به همسر بزرگوار او سرکار خانم فهیمه ملکی و دختران خوب او سرکار خانم صنم کلانتری که از نزدیک با او در یک پروژه همکاری داشتهام و سرکار خانم سارا کلانتری، خانواده هنرمند کلانتری و سایر خویشان، همکاران حرفهورزش در شرکت باوند، آقایان مهندس شیخ زینالدین و مهندس زنوزی عزیز و سایر همکاران گرامی و همچنین تمام اعضای جامعه حرفهای و هنری ایران و مردم هنرشناس تسلیت میگویم و در این سوگ با آنان همدرد هستم.
عباس آخوندی
▪️صبح که از خواب برخاستم با خبر تلخ ازدستشدن معمار ایرانزمین و دوست حرفهای نازنین روبهرو شدم. شرنگی افزون بر روزگار غمبار کنونی. همچنانکه در اندیشهی خود فرو رفتهبودم و خاطرات گفتوگوهای دوستانه و نشستهای حرفهای در باره معماری و شهرسازی ایران، مدرنیته و معماری مدرن، طرحهای جامع و مساله شهروند ایرانی، بازخوانی نظام حکمروایی شهری، حقوق شهروندی، نشستهای ایرانشهری و داوری پروژههای بزرگ معماری با او را مرور میکردم، و با خود این شعر فردوسی را زمزمه میکردم که
اگر مرگ داد است بیداد چیست ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
که دخترم زهرا زنگ زد و در حالیکه گریه میکرد گفت: بابا مهندس کلانتری فوت شد. تا خواستم چند جمله با او صحبت کنم، گریه امانش نداد و تلفن را قطع کرد. این رابطهی عاشقانه یک مربی و کارورز است.
▪️من مهندس کلانتری را دوست داشتم نه تنها برای اینکه او معماری هنرمند و خلاق بود که بود، و نه تنها برای آنکه هنر و هنر ایرانی را میفهمید که میفهمید و همکار مجلههای آبادی، معماری و شهرسازی و معمار بود،
▪️و نه تنها برای آنکه در شکلدهی معماری ایران مدرن از زمان کار در دفتر فنی وزارت کشور در ایران نقش بهسزایی داشت که داشت و از جمله در تنظم اصلاحیه قانون نوسازی و عمران شهری سهیم بود،
▪️و نه تنها برای آنکه حرفهورزی کارآفرین و درستکردار بود که بود و آثار گرانبهایی چون دانشگاه پتروشیمی ماهشهر، مجتمع مسکونی کارکنان فولاد اهواز و سفارت ایران در رباطِ مراکش از کارهای او هستند که حائز رتبه اول شدند و مجموعه چایکنار تبریز، خانهی نجف دریابندری در تهران و دهها پروژهی دیگر ازخود بر جای به یادگار گذاشت،
▪️و نه تنها برای آنکه کنشگری فعال در جامعه مدنی بود که بود و از جمله عضو هیات مدیره انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز، عضو هیات امنای انجمن مفاخر معماری ایران، عضو هیات مدیر سازمان نظام مهندسی ساختمان تهران، عضو شورای عالی خانه هنرمندان بود،
▪️و نه تنها برای آنکه او معلم و مربیای بود که درسش زمزمهی محبت بود که بود و در دانشگاههای تهران و علم و صنعت تدریس کرده بود،
▪️و باز نه تنها برای آنکه هنوز با آنکه سالخورده بود چون نگینی در میان مهندسان معمار جوان میدرخشید که بهخاطر فهم و درکش ازمعماری مدرن، رویکردهای نوین و معماری معاصر میدرخشید،
▪️بلکه بهخاطر آنکه او انسانی بهتمام معنا انسان بود و من روح بیآلایش، همت بلند، و صفای خاطر او را دوست داشتم.
▪️هر بار که او را میدیدم، چیزی بر من افزوده میشد و از همنشینی با او غرق شادی میشدم. او آفریدهی دوستداشتنی خدای تعالی بود و بیگمان نزد او روزیخوار و بهرهمند خواهد بود. روحش شاد و راهش پررهرو باد.
▪️من این سوگ را به همسر بزرگوار او سرکار خانم فهیمه ملکی و دختران خوب او سرکار خانم صنم کلانتری که از نزدیک با او در یک پروژه همکاری داشتهام و سرکار خانم سارا کلانتری، خانواده هنرمند کلانتری و سایر خویشان، همکاران حرفهورزش در شرکت باوند، آقایان مهندس شیخ زینالدین و مهندس زنوزی عزیز و سایر همکاران گرامی و همچنین تمام اعضای جامعه حرفهای و هنری ایران و مردم هنرشناس تسلیت میگویم و در این سوگ با آنان همدرد هستم.
Telegram
attach 📎
♦️به بهانه روز مهندس
✍️عباس آخوندی ۵ اسفندماه ۱۴۰۱
🔻امروز پیامهای تبریک فراوانی از دوستان جان به مناسبت روز مهندس دریافت کردم. با وجود آنکه صدها پروژهی بزرگ و کوچک ملی را راهبری کردهام و زندگیام با امر مهندسی تنیده شدهاست، با توجه به شرایط تلخ و سترون زمانه دل و دماغی برای نوشتن نداشتم. لیکن باز با خود اندیشیدم که کار مهندس حل مساله است. درست است که مهندسان ایران در وضعیت کنونی با معادلات گنگ و اصم روبهرو هستند که پاسخی جز اعداد موهومی ندارند. لیکن، این بار بهنظر میرسد که مهندسان باید صورت مساله را تغییر دهند. افتادن در دام معادلات اصم جز اتلاف وقت ثمری ندارد.
🔻روز مهندس مبارک باد
🔻عکس مربوط به روز افتتاح فاز دوم توسعه بندر شهید رجایی است.
✍️عباس آخوندی ۵ اسفندماه ۱۴۰۱
🔻امروز پیامهای تبریک فراوانی از دوستان جان به مناسبت روز مهندس دریافت کردم. با وجود آنکه صدها پروژهی بزرگ و کوچک ملی را راهبری کردهام و زندگیام با امر مهندسی تنیده شدهاست، با توجه به شرایط تلخ و سترون زمانه دل و دماغی برای نوشتن نداشتم. لیکن باز با خود اندیشیدم که کار مهندس حل مساله است. درست است که مهندسان ایران در وضعیت کنونی با معادلات گنگ و اصم روبهرو هستند که پاسخی جز اعداد موهومی ندارند. لیکن، این بار بهنظر میرسد که مهندسان باید صورت مساله را تغییر دهند. افتادن در دام معادلات اصم جز اتلاف وقت ثمری ندارد.
🔻روز مهندس مبارک باد
🔻عکس مربوط به روز افتتاح فاز دوم توسعه بندر شهید رجایی است.
Telegram
attach 📎