✳️ دو چشم سبزآبی بلاتکلیف!
دل من شیشهای پُر از مِی بود، چشمهایت دو مستِ لایَعقِل
شیشهٔ مِی ز دست مست افتاد، دیگر این دل نمیشود آن دل
چشمهایت چنان که یوسف گفت: «اِنَّ رَبّی بِکَیدِهُنّ علیم»
دل من چشمهات را دید و دست خود را بُرید ناغافل!
«منزوی» دیده بود چشم تو را -چشم سبزآبیای بلاتکلیف-
که برای تعادلش گویا جنگلی را کشانده تا ساحل
چشمهایت دو مصرع نابند، گیسوی تو قصیدهای پیچان
راستی! برد زلفت از یادم، بیتهایی که خواندم از «بیدل»
#علی_کاملی
@Ab_o_Atash
دل من شیشهای پُر از مِی بود، چشمهایت دو مستِ لایَعقِل
شیشهٔ مِی ز دست مست افتاد، دیگر این دل نمیشود آن دل
چشمهایت چنان که یوسف گفت: «اِنَّ رَبّی بِکَیدِهُنّ علیم»
دل من چشمهات را دید و دست خود را بُرید ناغافل!
«منزوی» دیده بود چشم تو را -چشم سبزآبیای بلاتکلیف-
که برای تعادلش گویا جنگلی را کشانده تا ساحل
چشمهایت دو مصرع نابند، گیسوی تو قصیدهای پیچان
راستی! برد زلفت از یادم، بیتهایی که خواندم از «بیدل»
#علی_کاملی
@Ab_o_Atash
✳️ اصلاح يک تعبیر نادرست
آقای حاجآقا رضا صدر میفرمود: «برای نامبردن پیامبر خاتم حضرت محمّد صلیالله علیه و آله، از تعبير رایج «پیامبر اسلام» استفاده نکنید زیرا از ابداعات مستشرقان و مخالفان اسلام است که رسالت آن حضرت را قبول ندارند و ایشان را تنها پیامبر مسلمانان میدانند.
بهتر است ما از تعابیری نظیر «خاتمالأنبياء» یا «پیامبر خاتم» یا «رسول خدا» یا «رسولالله» و مانند آن استفاده کنیم که در آن، شهادت ضمنی به رسالت آن حضرت است.»
مرحوم علّامه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی نیز در لزوم اصلاح این تعبیر ناصواب چنین نگاشته است: «اجازه فرماييد اين مطلب عقیدتی مهم را عرض کنم که در این روزها بسیار میخوانیم و میشنویم که از حضرت ختمی مرتبت صلیالله علیه و آله، تعبیر به «پیغمبر اسلام»، «پیغمبر گرامی اسلام»، «رسول گرامی اسلام» میشود، در صورتی که این تعبیر درستی نیست و آنچه در قرآن کریم یاد شده «محمد رسولالله»، «ولكن رسولالله و خاتمالنبيين» است و در اذان میگوییم «أشهد أن محمداً رسولالله».
درحقیقت حضرتش «شارع مقدس اسلام» است نه «رسول اسلام» که این تعبیر را دشمنان آن حضرت و اسلام یعنی شیاطین کفار، ابداع و اختراع کرده و به دست مستشرقانشان و به زبان گویندگانشان بهکار میبرند و رواج میدهند، چه آنها قبول ندارند و منکرند که آن حضرت رسول خدا باشد اما «پیامبر اسلام» و «رسول اسلام» معنای دیگری دارد که با باور آنان هیچگونه منافاتی ندارد.
اگر ما مسلمانان هم که آن حضرت را رسولالله و فرستاده خدا میدانیم از روی غفلت و عدم تأمل حضرت رسالتپناه را «رسول اسلام» و «پیامبر اسلام» بنامیم، دشمنان را تأیید و شاد کردهایم.
و نیز باید بگویم که رواج این تعبیر خطا از همین نیمقرن اخیر است، آن هم در بلاد اسلامی ایران و الا تا حدود ۱۳۰۰ شمسی در هیچ کتاب و نشریه اسلامی به فارسی یا عربی چنین چیزی مشهود نیست و در بلاد عربزبان هم از آن اثری دیده نمیشود.
پس باید با این پدیده ناروا مقابله و ناآگاهان را بیدار کرد. حضرت ختمیمرتبت صلىالله عليه و آله را اسماء و القاب خاصه توقیفی است که در کتب سیره و حدیث یاد شده است، از جمله در کتاب شریف «كشفالغمة» محدث اربلی و کتب علّامه مجلسی و محدّث قمی رضوانالله عليهم، معالأسف آنها همه فراموش گردیده و امروزه بیشتر، از آن لفظ اختراعی موذیانه دشمنان دین استفاده و به کار برده میشود.
سالها قبل، مرحوم ادیب فاضل محقّق، آقا سیّد کریم امیری فیروزکوهی، مقالتی در همین زمینه به تفصیل نوشت و در مشهد مقدّس منتشر فرمود اما غفلت اذهان، مانع اثر قاطع گردید. (در پرتو روضات، صص ۳۲۴ - ۳۲۵)
#سیدموسی_شبیری_زنجانی
#جرعهای_از_دریا
ج ۴، ص ۶۴۵.
@Ab_o_Atash
آقای حاجآقا رضا صدر میفرمود: «برای نامبردن پیامبر خاتم حضرت محمّد صلیالله علیه و آله، از تعبير رایج «پیامبر اسلام» استفاده نکنید زیرا از ابداعات مستشرقان و مخالفان اسلام است که رسالت آن حضرت را قبول ندارند و ایشان را تنها پیامبر مسلمانان میدانند.
بهتر است ما از تعابیری نظیر «خاتمالأنبياء» یا «پیامبر خاتم» یا «رسول خدا» یا «رسولالله» و مانند آن استفاده کنیم که در آن، شهادت ضمنی به رسالت آن حضرت است.»
مرحوم علّامه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی نیز در لزوم اصلاح این تعبیر ناصواب چنین نگاشته است: «اجازه فرماييد اين مطلب عقیدتی مهم را عرض کنم که در این روزها بسیار میخوانیم و میشنویم که از حضرت ختمی مرتبت صلیالله علیه و آله، تعبیر به «پیغمبر اسلام»، «پیغمبر گرامی اسلام»، «رسول گرامی اسلام» میشود، در صورتی که این تعبیر درستی نیست و آنچه در قرآن کریم یاد شده «محمد رسولالله»، «ولكن رسولالله و خاتمالنبيين» است و در اذان میگوییم «أشهد أن محمداً رسولالله».
درحقیقت حضرتش «شارع مقدس اسلام» است نه «رسول اسلام» که این تعبیر را دشمنان آن حضرت و اسلام یعنی شیاطین کفار، ابداع و اختراع کرده و به دست مستشرقانشان و به زبان گویندگانشان بهکار میبرند و رواج میدهند، چه آنها قبول ندارند و منکرند که آن حضرت رسول خدا باشد اما «پیامبر اسلام» و «رسول اسلام» معنای دیگری دارد که با باور آنان هیچگونه منافاتی ندارد.
اگر ما مسلمانان هم که آن حضرت را رسولالله و فرستاده خدا میدانیم از روی غفلت و عدم تأمل حضرت رسالتپناه را «رسول اسلام» و «پیامبر اسلام» بنامیم، دشمنان را تأیید و شاد کردهایم.
و نیز باید بگویم که رواج این تعبیر خطا از همین نیمقرن اخیر است، آن هم در بلاد اسلامی ایران و الا تا حدود ۱۳۰۰ شمسی در هیچ کتاب و نشریه اسلامی به فارسی یا عربی چنین چیزی مشهود نیست و در بلاد عربزبان هم از آن اثری دیده نمیشود.
پس باید با این پدیده ناروا مقابله و ناآگاهان را بیدار کرد. حضرت ختمیمرتبت صلىالله عليه و آله را اسماء و القاب خاصه توقیفی است که در کتب سیره و حدیث یاد شده است، از جمله در کتاب شریف «كشفالغمة» محدث اربلی و کتب علّامه مجلسی و محدّث قمی رضوانالله عليهم، معالأسف آنها همه فراموش گردیده و امروزه بیشتر، از آن لفظ اختراعی موذیانه دشمنان دین استفاده و به کار برده میشود.
سالها قبل، مرحوم ادیب فاضل محقّق، آقا سیّد کریم امیری فیروزکوهی، مقالتی در همین زمینه به تفصیل نوشت و در مشهد مقدّس منتشر فرمود اما غفلت اذهان، مانع اثر قاطع گردید. (در پرتو روضات، صص ۳۲۴ - ۳۲۵)
#سیدموسی_شبیری_زنجانی
#جرعهای_از_دریا
ج ۴، ص ۶۴۵.
@Ab_o_Atash
✳️ در حاشیهٔ زبان!
این زبان چون سنگ و فَم آهنوش است
وآنچ بجهد از زبان چون آتش است
سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف
گه ز روی نقل و گه از روی لاف
زانک تاریک است و هرسو پنبهزار
در میان پنبه چون باشد شرار؟
ظالم آن قومی که چشمان دوختند
زان سخنها عالَمی را سوختند
عالَمی را یک سخن ویران کند
روبهانِ مُرده را شیران کند
جانها در اصل خود عیسیدماند
یک زمان زخمند و گاهی مرهماند
گر سخن خواهی که گویی چون شکر
صبر کن از حرص و این حلوا مخور
صبر باشد مشتهای زیرکان
هست حلوا آرزوی کودکان!
#جلالالدین_محمد_مولوی
#مثنوی_معنوی
@Ab_o_Atash
این زبان چون سنگ و فَم آهنوش است
وآنچ بجهد از زبان چون آتش است
سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف
گه ز روی نقل و گه از روی لاف
زانک تاریک است و هرسو پنبهزار
در میان پنبه چون باشد شرار؟
ظالم آن قومی که چشمان دوختند
زان سخنها عالَمی را سوختند
عالَمی را یک سخن ویران کند
روبهانِ مُرده را شیران کند
جانها در اصل خود عیسیدماند
یک زمان زخمند و گاهی مرهماند
گر سخن خواهی که گویی چون شکر
صبر کن از حرص و این حلوا مخور
صبر باشد مشتهای زیرکان
هست حلوا آرزوی کودکان!
#جلالالدین_محمد_مولوی
#مثنوی_معنوی
@Ab_o_Atash
✳️ اجازه ندادم به مشروبفروشیها تعرض شود!
در مورد تخریب و آتش زدن امـاکن دولتی، سینماها، ادارات، بانکها و حتی مشروبفروشیها، نظر خاصی داشتم و بشـدت بـا ایـن اقـدام مخالف بودم. هنگام سخنرانی برای مردم، کاملاً توضیح میدادم و از آنها میخواستم که بههیچوجه مکان یا ماشین مردم را آتش نزنند و صدمهای نرسانند.
بخصوص اعتقاد راسخ داشتم و میگفتم امروز و فردا، انقلاب اسلامی پیروز خواهد شد و ما هـرچـه تخریب کنیم، به ضرر خودمان خواهد بود. بایستی حکومت اسلامی فردا، دوباره آنها را از بیتالمال بازسازی بکند. در این مورد سایر علمای شهر نیز با حقیر همعقیده بودند.
در تظاهرات و راهپیماییها وقتی به یک سینما و مشروبفروشی و یا ادارات مهم میرسیدیم، من میرفتم جلوی آن میایستادم تا تظاهرکنندگان کاملاً از جلوی آن عبور میکردند. بعد دوباره خـودم را بـه صـف مـقـدم راهپیمایان میرساندم.
اغلب مشروبفروشیهای ارومیه متعلق به برادران مسیحی ما بود و در دین آنان هم شراب حرام نیست. به تصور خودشان، من از حيث عدم تعرض به این مغازهها بیشتر از اماکن دولتی حساسیت داشتم. وقتی مورد اعتراض برخی هم قرار میگرفتم، میگفتم انشاءالله وقتی جمهوری اسلامی برقرار شد برادران مسیحی ما به احترام این حکومت شغل خود را تغییر میدهند و انصافاً هم همینطور شد و ما با آنها مشکلی پیدا نکردیم...
تا آنجایی که قدرت و توان داشتم، از این امور بشدت جلوگیری میکردم و انصافاً مردم نیز به توصیهها گوش میدادند. البته گاهی هم کنترل از دست ما خارج میشد و در این هنگام برخی گروهها مانند چریکهای فدایی خلق، مجاهدین خلق و تودهایها وارد میدان میشدند و اغلب آنها به اینجور تخریبها اقدام میکردند و یا ایادی رژیم برای بدنام کردن پیروان امام خمینی به اینگونه تخریبها دست میزدند.
در همان ایام یک روز - خدا مقامش را عالی کند- شهید آقامهدی باکری نزد من آمد و از سوی برادرش رضا باکری پیامی آورد. بعضی از اعضای گروههای چپی بهوسیلهٔ او برایم پیام فرستاده بودند که اگر فلانی اجازه بدهد ما کارخانهٔ مشروبسازی پاکدیس را به آتش بکشیم و ساختمانش را هم با بولدوزر تخریب کنیم. آنها پیام را بهوسیلهٔ آقارضا داده بودند، او هم خودش نیاورده و از طریق برادرش آقامهدی به من رسانده بود. وقتی آقامهدی موضوع را از طرف آنان مطرح کرد، گفتم: نخیر، مـن چـنيـن اجـازههایی را نمیتوانم بدهم.
بعد هم برای آقامهدی و نیز همانشب در مسجد برای مردم مطرح کرده و توضیح دادم و گفتم: این کارخانه در آیندهٔ نزدیک مورد نیاز مبرم ما خواهد شد. امروز اگرچه از آن شراب تولید میشود، اما فردا ما میتوانیم از این کارخانه بهجای شراب خوراکیها و آشامیدنیهای حلال دیگر از قبیل آب انگور، آب سیب، عـرق بیدمشک تولید بکنیم و اگر بخواهیم محصولات خود را توسعه دهیم. به چند کارخانهٔ دیگر هم نیاز پیدا خواهیم کرد.
حتی جنبهٔ فقهی آن را توضیح دادم و گفتم این کارخانه مانند آلتهای مشترکه در حرام و حلال است و قابلیت استفاده در هر دو مورد را دارد و ما انشاءالله از این کارخانه در موارد جایز و حلال بهرهبرداری خواهیم کرد.
سپس به آقامهدی گفتم: شما اسامی و محل کار و فعالیت این آقایان را یادداشت کنید و به من بدهید و از قول من نیز به آنها بگویید که هیچ حق ندارید به چنین کاری دست بزنید و الا با من طرف هستید.
#غلامرضا_حسنی
#خاطرات_حجتالاسلام_حسنی_امامجمعه_ارومیه
#عبدالرحیم_اباذری
(چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴)
صص ۱۱۹ - ۱۲۲.
@Ab_o_Atash
در مورد تخریب و آتش زدن امـاکن دولتی، سینماها، ادارات، بانکها و حتی مشروبفروشیها، نظر خاصی داشتم و بشـدت بـا ایـن اقـدام مخالف بودم. هنگام سخنرانی برای مردم، کاملاً توضیح میدادم و از آنها میخواستم که بههیچوجه مکان یا ماشین مردم را آتش نزنند و صدمهای نرسانند.
بخصوص اعتقاد راسخ داشتم و میگفتم امروز و فردا، انقلاب اسلامی پیروز خواهد شد و ما هـرچـه تخریب کنیم، به ضرر خودمان خواهد بود. بایستی حکومت اسلامی فردا، دوباره آنها را از بیتالمال بازسازی بکند. در این مورد سایر علمای شهر نیز با حقیر همعقیده بودند.
در تظاهرات و راهپیماییها وقتی به یک سینما و مشروبفروشی و یا ادارات مهم میرسیدیم، من میرفتم جلوی آن میایستادم تا تظاهرکنندگان کاملاً از جلوی آن عبور میکردند. بعد دوباره خـودم را بـه صـف مـقـدم راهپیمایان میرساندم.
اغلب مشروبفروشیهای ارومیه متعلق به برادران مسیحی ما بود و در دین آنان هم شراب حرام نیست. به تصور خودشان، من از حيث عدم تعرض به این مغازهها بیشتر از اماکن دولتی حساسیت داشتم. وقتی مورد اعتراض برخی هم قرار میگرفتم، میگفتم انشاءالله وقتی جمهوری اسلامی برقرار شد برادران مسیحی ما به احترام این حکومت شغل خود را تغییر میدهند و انصافاً هم همینطور شد و ما با آنها مشکلی پیدا نکردیم...
تا آنجایی که قدرت و توان داشتم، از این امور بشدت جلوگیری میکردم و انصافاً مردم نیز به توصیهها گوش میدادند. البته گاهی هم کنترل از دست ما خارج میشد و در این هنگام برخی گروهها مانند چریکهای فدایی خلق، مجاهدین خلق و تودهایها وارد میدان میشدند و اغلب آنها به اینجور تخریبها اقدام میکردند و یا ایادی رژیم برای بدنام کردن پیروان امام خمینی به اینگونه تخریبها دست میزدند.
در همان ایام یک روز - خدا مقامش را عالی کند- شهید آقامهدی باکری نزد من آمد و از سوی برادرش رضا باکری پیامی آورد. بعضی از اعضای گروههای چپی بهوسیلهٔ او برایم پیام فرستاده بودند که اگر فلانی اجازه بدهد ما کارخانهٔ مشروبسازی پاکدیس را به آتش بکشیم و ساختمانش را هم با بولدوزر تخریب کنیم. آنها پیام را بهوسیلهٔ آقارضا داده بودند، او هم خودش نیاورده و از طریق برادرش آقامهدی به من رسانده بود. وقتی آقامهدی موضوع را از طرف آنان مطرح کرد، گفتم: نخیر، مـن چـنيـن اجـازههایی را نمیتوانم بدهم.
بعد هم برای آقامهدی و نیز همانشب در مسجد برای مردم مطرح کرده و توضیح دادم و گفتم: این کارخانه در آیندهٔ نزدیک مورد نیاز مبرم ما خواهد شد. امروز اگرچه از آن شراب تولید میشود، اما فردا ما میتوانیم از این کارخانه بهجای شراب خوراکیها و آشامیدنیهای حلال دیگر از قبیل آب انگور، آب سیب، عـرق بیدمشک تولید بکنیم و اگر بخواهیم محصولات خود را توسعه دهیم. به چند کارخانهٔ دیگر هم نیاز پیدا خواهیم کرد.
حتی جنبهٔ فقهی آن را توضیح دادم و گفتم این کارخانه مانند آلتهای مشترکه در حرام و حلال است و قابلیت استفاده در هر دو مورد را دارد و ما انشاءالله از این کارخانه در موارد جایز و حلال بهرهبرداری خواهیم کرد.
سپس به آقامهدی گفتم: شما اسامی و محل کار و فعالیت این آقایان را یادداشت کنید و به من بدهید و از قول من نیز به آنها بگویید که هیچ حق ندارید به چنین کاری دست بزنید و الا با من طرف هستید.
#غلامرضا_حسنی
#خاطرات_حجتالاسلام_حسنی_امامجمعه_ارومیه
#عبدالرحیم_اباذری
(چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴)
صص ۱۱۹ - ۱۲۲.
@Ab_o_Atash
✳️ دعای تقویت عشق!
یارب! به خداییِ خداییت
وانگه به کمالِ پادشاییت
کز عشق به غایتی رسانم
کو ماند اگر چه من نمانم
از چشمه عشق، ده مرا نور
واین سرمه مکن ز چشم من دور
گرچه ز شراب عشق مستم
عاشقتر ازین کنم که هستم
گویند که خو ز عشق واکن
لیلیطلبی ز دل رها کن
یارب! تو مرا به روی لیلی
هر لحظه بده زیاده میلی
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر ليلى افزای
گرچه شدهام چو موی از غم
یک موی نخواهم از سرش کم
از حلقه او به گوشمالی
گوش ادبم مباد خالی
بیباده او مباد جامم
بیسکّه او مباد نامم
جانم فدی جمال بادش
گر خون خورَدَم حلال بادش
#نظامی_گنجوی
#لیلی_و_مجنون
نشر ققنوس
صفحه ۵۲۷.
@Ab_o_Atash
یارب! به خداییِ خداییت
وانگه به کمالِ پادشاییت
کز عشق به غایتی رسانم
کو ماند اگر چه من نمانم
از چشمه عشق، ده مرا نور
واین سرمه مکن ز چشم من دور
گرچه ز شراب عشق مستم
عاشقتر ازین کنم که هستم
گویند که خو ز عشق واکن
لیلیطلبی ز دل رها کن
یارب! تو مرا به روی لیلی
هر لحظه بده زیاده میلی
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر ليلى افزای
گرچه شدهام چو موی از غم
یک موی نخواهم از سرش کم
از حلقه او به گوشمالی
گوش ادبم مباد خالی
بیباده او مباد جامم
بیسکّه او مباد نامم
جانم فدی جمال بادش
گر خون خورَدَم حلال بادش
#نظامی_گنجوی
#لیلی_و_مجنون
نشر ققنوس
صفحه ۵۲۷.
@Ab_o_Atash
✳️ اولین کسی که گفت هر روزتان نوروز!
أتی عَلیٌ بِهَدیّةَ النَّیروز، فقالَ «علیهالسلام»: «ما هذا؟». قالوا: یا أمیرالمؤمنین! ألیومُ النَّیروز. فقال«ع»: «إصنَعوا لَنا کُلُّ یَومٍ نَیْروزاً».
برای علی«ع» هدیۀ نوروز آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند: ای امیرمؤمنان! امروز، نوروز است. فرمود: هر روزِ ما را نوروز سازید!
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص۳۰۰.
وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۱۳.
@Ab_o_Atash
أتی عَلیٌ بِهَدیّةَ النَّیروز، فقالَ «علیهالسلام»: «ما هذا؟». قالوا: یا أمیرالمؤمنین! ألیومُ النَّیروز. فقال«ع»: «إصنَعوا لَنا کُلُّ یَومٍ نَیْروزاً».
برای علی«ع» هدیۀ نوروز آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند: ای امیرمؤمنان! امروز، نوروز است. فرمود: هر روزِ ما را نوروز سازید!
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص۳۰۰.
وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۱۳.
@Ab_o_Atash
Forwarded from آب و آتش
✳️ آید بهار جانها...
بر طبق احادیث و روایات بسیار که بخشی از آنها را مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیحالجنان نقل کرده است، «نوروز» روز آغاز آفرینش، نخستین تابش خورشید و بارش باران، رویش گیاه، پیدایش و پیمان ازلی انسان نخستین با آفریدگار است. همچنین روز به ساحل رسیدن کشتی نوح، بتشکنی ابراهیم، فرود فرشته وحی آسمانی بر پیامبر اسلام، انتخاب پدر امت امیرالمؤمنین علی«ع» به ولایت و روز غدیر و در پایان، روز ظهور نجاتبخش بزرگ، قائم آل محمد«ص» است.
جالب این است که بر اساس آموزههای دینی، چنین نیست که یکی از پادشاهان از بین روزهای سال، نوروز را برای جشن پارسیان برگزیده و اسلام نیز برای تحبیب قلوب، تسلیم آن شده باشد! خیر؛ آهنگ روایات و احادیث چنین برداشتی را روا نمیدارد. نوروز در گفتار بزرگان دین، بسان روزهای فطر، غدیر و قربان، عیدی فراملی و متعلق به همگان است. اهل بیت«ع» نوروز را گاهی همسان ماه مبارک رمضان و با همان واژگان ستودهاند.
حضرت صادق «ع» در میانۀ یک نیایش، نوروز را به فضیلت، کرامت، شرافت و عظمت توصیف کرده و فرمودهاند: «بارِک لَنا فی یَومِنا هذا، ألّذی فَضَّلتَهُ وَ کَرَّمتَهُ وَ شَرَّفتَهُ وَ عَظَّمتَ خَطَرَهُ.»؛ همانند تعابیر دعای مشهور ماه مبارک رمضان: «هذا شَهرٌ عَظَّمتَهُ وَ کَرَّمتَهُ وَ شَرَّفتَهُ وَ فَضَّلتَهُ عَلی الشُّهور.»
در اینجا به نقل سخن دیگری از امام صادق«ع» به نقل از جلد چهاردهم بحارالأنوار بسنده میکنیم که گزینش نوروز را مربوط به پیش از آفرینش انسان میدانند. گویی نوروز شروع جهان است و با هستی آغاز شده است.
این در حالی است که هنوز راز نوروز آشکار نشده، همه پیامبران آسمانی و رهبران الهی چشم امید به نوروز داشتهاند. نوروز روز چیرگی روشنایی بر تاریکی، روز رهایی بشر، روز پیروزی انسان و روز ظهور امام زمان«عج» است.
این است که مردم بر اساس یک رسم خوب فطری، خانهها را به انتظار قدوم کسی که خواهد آمد میتکانند و بر سر راه او سبزه میگذارند، بهترین لباسهای خود را میپوشند، معطر میشوند، لبخند میزنند و شادند، حتی اگر این سخن امام صادق«ع» را نشنیده باشند که:
- ما مِن یَوم نیروز اِلّا وَ نَحنُ نَتَوَقَعُ فیهِ الفَرَجَ لِأنّهُ مِن أیّامنا وَ أیّام شیعَتُنا؛ حَفَظَتهُ العَجَم وَ ضَیّعتُموهُ أنتُم.
نوروز که میآید، ما منتظر فرج آل محمد«ص» هستیم، زیرا نوروز از روزهای ما و روزهای شیعیان ماست؛ شما آن را از دست دادید و پارسیان آن را نگه داشتند.
در زیارت حضرت مهدی«عج» هم میخوانیم: «السلامُ علیکَ یا رَبیعَ الأنام وَ نَضرَۀ الأیام»؛ سلام بر تو که چون باران بهاری هستی که بر همه موجودات میباری و سرسبزی و خرّمی روزگارانی.
شاید کمتر کسی بداند که برای اولین بار، علی «ع» در این روز به ایرانیانی که شیرینی و پالوده مخصوص به او تقدیم کردند، فرمود: «هر روزتان نوروز باد!»
#محمدعلی_معلی
[مدیرمسئول قبلی ماهنامه کیهان فرهنگی و سردبیر سابق روزنامه کیهان]
#آید_بهار_جانها
#نشریه_حرم
شماره ۶۳۹، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷
صفحه ۵.
@Ab_o_Atash
بر طبق احادیث و روایات بسیار که بخشی از آنها را مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیحالجنان نقل کرده است، «نوروز» روز آغاز آفرینش، نخستین تابش خورشید و بارش باران، رویش گیاه، پیدایش و پیمان ازلی انسان نخستین با آفریدگار است. همچنین روز به ساحل رسیدن کشتی نوح، بتشکنی ابراهیم، فرود فرشته وحی آسمانی بر پیامبر اسلام، انتخاب پدر امت امیرالمؤمنین علی«ع» به ولایت و روز غدیر و در پایان، روز ظهور نجاتبخش بزرگ، قائم آل محمد«ص» است.
جالب این است که بر اساس آموزههای دینی، چنین نیست که یکی از پادشاهان از بین روزهای سال، نوروز را برای جشن پارسیان برگزیده و اسلام نیز برای تحبیب قلوب، تسلیم آن شده باشد! خیر؛ آهنگ روایات و احادیث چنین برداشتی را روا نمیدارد. نوروز در گفتار بزرگان دین، بسان روزهای فطر، غدیر و قربان، عیدی فراملی و متعلق به همگان است. اهل بیت«ع» نوروز را گاهی همسان ماه مبارک رمضان و با همان واژگان ستودهاند.
حضرت صادق «ع» در میانۀ یک نیایش، نوروز را به فضیلت، کرامت، شرافت و عظمت توصیف کرده و فرمودهاند: «بارِک لَنا فی یَومِنا هذا، ألّذی فَضَّلتَهُ وَ کَرَّمتَهُ وَ شَرَّفتَهُ وَ عَظَّمتَ خَطَرَهُ.»؛ همانند تعابیر دعای مشهور ماه مبارک رمضان: «هذا شَهرٌ عَظَّمتَهُ وَ کَرَّمتَهُ وَ شَرَّفتَهُ وَ فَضَّلتَهُ عَلی الشُّهور.»
در اینجا به نقل سخن دیگری از امام صادق«ع» به نقل از جلد چهاردهم بحارالأنوار بسنده میکنیم که گزینش نوروز را مربوط به پیش از آفرینش انسان میدانند. گویی نوروز شروع جهان است و با هستی آغاز شده است.
این در حالی است که هنوز راز نوروز آشکار نشده، همه پیامبران آسمانی و رهبران الهی چشم امید به نوروز داشتهاند. نوروز روز چیرگی روشنایی بر تاریکی، روز رهایی بشر، روز پیروزی انسان و روز ظهور امام زمان«عج» است.
این است که مردم بر اساس یک رسم خوب فطری، خانهها را به انتظار قدوم کسی که خواهد آمد میتکانند و بر سر راه او سبزه میگذارند، بهترین لباسهای خود را میپوشند، معطر میشوند، لبخند میزنند و شادند، حتی اگر این سخن امام صادق«ع» را نشنیده باشند که:
- ما مِن یَوم نیروز اِلّا وَ نَحنُ نَتَوَقَعُ فیهِ الفَرَجَ لِأنّهُ مِن أیّامنا وَ أیّام شیعَتُنا؛ حَفَظَتهُ العَجَم وَ ضَیّعتُموهُ أنتُم.
نوروز که میآید، ما منتظر فرج آل محمد«ص» هستیم، زیرا نوروز از روزهای ما و روزهای شیعیان ماست؛ شما آن را از دست دادید و پارسیان آن را نگه داشتند.
در زیارت حضرت مهدی«عج» هم میخوانیم: «السلامُ علیکَ یا رَبیعَ الأنام وَ نَضرَۀ الأیام»؛ سلام بر تو که چون باران بهاری هستی که بر همه موجودات میباری و سرسبزی و خرّمی روزگارانی.
شاید کمتر کسی بداند که برای اولین بار، علی «ع» در این روز به ایرانیانی که شیرینی و پالوده مخصوص به او تقدیم کردند، فرمود: «هر روزتان نوروز باد!»
#محمدعلی_معلی
[مدیرمسئول قبلی ماهنامه کیهان فرهنگی و سردبیر سابق روزنامه کیهان]
#آید_بهار_جانها
#نشریه_حرم
شماره ۶۳۹، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷
صفحه ۵.
@Ab_o_Atash
✳️ یک اقیانوس نور!
صورت ملکوتی بعضی اعمال، نور مطلق است؛ یک لحظه صبر، یک دقیقه سکوت، یک لبخند تبدیل میشود به یک اقیانوس نور.
#شهاب_دین
برشهایی از زندگانی آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی
صفحه ۴۷.
@Ab_o_Atash
صورت ملکوتی بعضی اعمال، نور مطلق است؛ یک لحظه صبر، یک دقیقه سکوت، یک لبخند تبدیل میشود به یک اقیانوس نور.
#شهاب_دین
برشهایی از زندگانی آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی
صفحه ۴۷.
@Ab_o_Atash
✳️ گلهای صلوات...
از مرحوم علامه طباطبایی «قدس سرّه» سؤال کردند که «معصوم به درود و صلوات نیازی ندارد، پس چرا باید بر او صلوات بفرستیم؟» ایشان فرمودند: صلواتی که ما میفرستیم، اولاً از خودمان چیزی اهدا نمیکنیم؛ بلکه به خدا عرض میکنیم و از او میخواهیم که بر پیامبر و خاندانش علیهم السلام رحمت ویژه بفرستد. ثانیاً گرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند، ولی به ذات اقدس اله نیازمندند و باید دائماً فیض الهی بر آنان نازل شود.
ما با این صلوات، خود را به این خاندان نزدیک میکنیم. مانند آن که باغبانی که در باغی که همهٔ گلها و میوههایش مِلک صاحب باغ است، کار میکند و از صاحب باغ حقوق میگیرد، روز عید یک دسته گل از باغ تهیه کند و به حضور صاحب باغ ببرد. آیا عمل او موجب تقرب به صاحب باغ میشود یا نه؟ مسلماً میشود. این عمل نشانهٔ ادب باغبان است. صلوات هم ادب ما را ثابت میکند و إلاّ ما که از خودمان چیزی نداریم؛ بلکه از ذات اقدس اله مسئلت میکنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید، و همین عرض ادب برای ما تقرب است.
#عبدالله_جوادی_آملی
#توصیهها_پرسشها_و_پاسخها
صفحه ۷۸.
@Ab_o_Atash
از مرحوم علامه طباطبایی «قدس سرّه» سؤال کردند که «معصوم به درود و صلوات نیازی ندارد، پس چرا باید بر او صلوات بفرستیم؟» ایشان فرمودند: صلواتی که ما میفرستیم، اولاً از خودمان چیزی اهدا نمیکنیم؛ بلکه به خدا عرض میکنیم و از او میخواهیم که بر پیامبر و خاندانش علیهم السلام رحمت ویژه بفرستد. ثانیاً گرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند، ولی به ذات اقدس اله نیازمندند و باید دائماً فیض الهی بر آنان نازل شود.
ما با این صلوات، خود را به این خاندان نزدیک میکنیم. مانند آن که باغبانی که در باغی که همهٔ گلها و میوههایش مِلک صاحب باغ است، کار میکند و از صاحب باغ حقوق میگیرد، روز عید یک دسته گل از باغ تهیه کند و به حضور صاحب باغ ببرد. آیا عمل او موجب تقرب به صاحب باغ میشود یا نه؟ مسلماً میشود. این عمل نشانهٔ ادب باغبان است. صلوات هم ادب ما را ثابت میکند و إلاّ ما که از خودمان چیزی نداریم؛ بلکه از ذات اقدس اله مسئلت میکنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید، و همین عرض ادب برای ما تقرب است.
#عبدالله_جوادی_آملی
#توصیهها_پرسشها_و_پاسخها
صفحه ۷۸.
@Ab_o_Atash
✳️ افطاری!
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری، افطار رطب در رمضان مستحب است!
روز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیه
بخورد روزهٔ خود را به گمانش که شب است!
زیر لب، وقت نوشتن همهکس نقطه نهد
این عجب، نقطه خال تو به بالای لب است!
یا رب! این نقطهٔ لب را که به بالا بنهاد؟
نقطه هرجا غلط افتاد، مکیدن ادب است
شحنه اندر عقب است و، من از آن میترسم
که لب لعل تو، آلوده به ماءالعنب است
پسر مریم اگر نیست چه باک است ز مرگ
که دمادم لب من بر لب بنتالعنب است
منعم از عشق کند زاهد و، آگه نبود
شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است
گفتمش ای بت من! بوسه بده، جان بستان
گفت: رو کاین سخن تو، نه به شرط ادب است
عشق آن است که از روی حقیقت باشد
هر که را عشق مجازی است حمالالحطب است
گر صبوحی به وصال رخ جانان جان داد
سودن چهره به خاک سر کویش سبب است
#شاطر_عباس_صبوحی
@Ab_o_Atash
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری، افطار رطب در رمضان مستحب است!
روز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیه
بخورد روزهٔ خود را به گمانش که شب است!
زیر لب، وقت نوشتن همهکس نقطه نهد
این عجب، نقطه خال تو به بالای لب است!
یا رب! این نقطهٔ لب را که به بالا بنهاد؟
نقطه هرجا غلط افتاد، مکیدن ادب است
شحنه اندر عقب است و، من از آن میترسم
که لب لعل تو، آلوده به ماءالعنب است
پسر مریم اگر نیست چه باک است ز مرگ
که دمادم لب من بر لب بنتالعنب است
منعم از عشق کند زاهد و، آگه نبود
شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است
گفتمش ای بت من! بوسه بده، جان بستان
گفت: رو کاین سخن تو، نه به شرط ادب است
عشق آن است که از روی حقیقت باشد
هر که را عشق مجازی است حمالالحطب است
گر صبوحی به وصال رخ جانان جان داد
سودن چهره به خاک سر کویش سبب است
#شاطر_عباس_صبوحی
@Ab_o_Atash
Forwarded from آب و آتش
✳️ اللهُمَّ اِنَّكَ تَدْعُوني فَاُوَلّي عَنْكَ
وَتَتَحَبَّبُ اِلَيَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْك.
َ
پروردگار عزیزم!
تو مرا میخوانی و من از تو روی میگردانم!
و با من دوستی میورزی و من با تو دشمنی میكنم!
وَتَتَوَدَّدُ اِلَيَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْكَ
كَاَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيْك.
َ
به من محبّت میکنی و از تو نمیپذيرم!
گویيا من بر تو منّت دارم!
فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لي
وَالاِْحْسانِ اِلَيَّ
وَالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِك.
َ
با همه اينها، چيزی تو را باز نمیدارد از رحمت و احسان بر من
و تفضّل به جود و كرمت بر من.
فَارْحَمَ عَبْدَكَ الْجاهِلَ
وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِكَ
اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ.
پس بر بنده نادانت رحم كن
و با فزونی احسانت بر او جود آور
زيرا تو بخشنده كريمی.
#دعای_افتتاح
#مفاتیح_الجنان
#محدث_قمی
کتابفروشی علمیه اسلامیه
صفحه ۲۴۵.
@Ab_o_Atash
وَتَتَحَبَّبُ اِلَيَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْك.
َ
پروردگار عزیزم!
تو مرا میخوانی و من از تو روی میگردانم!
و با من دوستی میورزی و من با تو دشمنی میكنم!
وَتَتَوَدَّدُ اِلَيَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْكَ
كَاَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيْك.
َ
به من محبّت میکنی و از تو نمیپذيرم!
گویيا من بر تو منّت دارم!
فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لي
وَالاِْحْسانِ اِلَيَّ
وَالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِك.
َ
با همه اينها، چيزی تو را باز نمیدارد از رحمت و احسان بر من
و تفضّل به جود و كرمت بر من.
فَارْحَمَ عَبْدَكَ الْجاهِلَ
وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِكَ
اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ.
پس بر بنده نادانت رحم كن
و با فزونی احسانت بر او جود آور
زيرا تو بخشنده كريمی.
#دعای_افتتاح
#مفاتیح_الجنان
#محدث_قمی
کتابفروشی علمیه اسلامیه
صفحه ۲۴۵.
@Ab_o_Atash
✳️ ویژگی انگلیسیها!
انگلیسیها، هیچ مسیر مستقیمی را دوست ندارند یاد بگیرند و هیچ راهِ راست و همواری را مایل نیستند بپیمایند؛ هرگز از روبهرو نمیجنگند و هرگز دشنام نمیدهند که شما احساس کنید مخاطب مستقیمِ دهندهٔ آن دشنامها هستید. انگلیسیها، همیشه، یک خنجر تیزاب خورده در آستین دارند. بههنگام، با نهایت ظرافت، از پشت میزنند و بعد از روبهرو، خالصانه و ملایم لبخند میزنند؛ و چه لبخندی خدایمن! آرام، شیرین، برادرانه و دوستانه.
هرگز نمیشود که انسان، از جایی، خنجری بخورد و بتواند سوگند بخورد که آن خنجر را انگلیسیها نزدهاند به قطع و یقین!
#نادر_ابراهیمی
#بر_جادههای_آبی_سرخ
نشر روزبهان
ج ۳، ص ۲۴۷.
@Ab_o_Atash
انگلیسیها، هیچ مسیر مستقیمی را دوست ندارند یاد بگیرند و هیچ راهِ راست و همواری را مایل نیستند بپیمایند؛ هرگز از روبهرو نمیجنگند و هرگز دشنام نمیدهند که شما احساس کنید مخاطب مستقیمِ دهندهٔ آن دشنامها هستید. انگلیسیها، همیشه، یک خنجر تیزاب خورده در آستین دارند. بههنگام، با نهایت ظرافت، از پشت میزنند و بعد از روبهرو، خالصانه و ملایم لبخند میزنند؛ و چه لبخندی خدایمن! آرام، شیرین، برادرانه و دوستانه.
هرگز نمیشود که انسان، از جایی، خنجری بخورد و بتواند سوگند بخورد که آن خنجر را انگلیسیها نزدهاند به قطع و یقین!
#نادر_ابراهیمی
#بر_جادههای_آبی_سرخ
نشر روزبهان
ج ۳، ص ۲۴۷.
@Ab_o_Atash
✳️ شاه برنامه مذهبی میساخت از شما قشنگتر!
فرض کنید این گروهها در تلویزیون موجود است: گروه سیاسی، گروه اجتماعی، گروه کودک و بعد هم یک گروه میگذارید به عنوان گروه مذهبی. اینجا چه اتفاقی میافتد؟ وقتی شما میگویید گروه مذهبی، میبینید که عدهای فقط برنامه مذهبی میسازند انگار که مذهب فقط مال اینهاست و به بقیه هم ارتباطی ندارد. گروه سیاسی میتواند مذهبی نباشد؛ چون گروه معارف یا مذهبی دارد کار خودش را میکند. اینها دارند کاری میکنند که تلویزیون مثل زمان شاه بشود. شاه برنامه مذهبی هم میساخت؛ از اینها هم قشنگتر میساخت.
باید دید این تقسیمبندی تلویزیون درست است یا نه و ما را به کجا میبرد؟ این کار ما را به آنجا میبرد که گروه سیاسی انگار هیچ ارتباطی با معارف و اسلام ندارد، گروه اجتماعی هیچ ارتباطی با مذهب ندارد.
#سیدمرتضی_آوینی
#مهرنامه
شماره ۵۱، صفحه ۲۲۸.
@Ab_o_Atash
فرض کنید این گروهها در تلویزیون موجود است: گروه سیاسی، گروه اجتماعی، گروه کودک و بعد هم یک گروه میگذارید به عنوان گروه مذهبی. اینجا چه اتفاقی میافتد؟ وقتی شما میگویید گروه مذهبی، میبینید که عدهای فقط برنامه مذهبی میسازند انگار که مذهب فقط مال اینهاست و به بقیه هم ارتباطی ندارد. گروه سیاسی میتواند مذهبی نباشد؛ چون گروه معارف یا مذهبی دارد کار خودش را میکند. اینها دارند کاری میکنند که تلویزیون مثل زمان شاه بشود. شاه برنامه مذهبی هم میساخت؛ از اینها هم قشنگتر میساخت.
باید دید این تقسیمبندی تلویزیون درست است یا نه و ما را به کجا میبرد؟ این کار ما را به آنجا میبرد که گروه سیاسی انگار هیچ ارتباطی با معارف و اسلام ندارد، گروه اجتماعی هیچ ارتباطی با مذهب ندارد.
#سیدمرتضی_آوینی
#مهرنامه
شماره ۵۱، صفحه ۲۲۸.
@Ab_o_Atash
✳️ اَرزَندگیِ شب قدر
در روایتی است:
قال رسول الله «صلیالله علیه و آله»:
قال موسی «علیهالسلام»:
حضرت موسی «ع» به خداوند عرض میکند:
إلَهِي أُرِيدُ قُرْبَكَ
خدایا! #قرب تو را می خواهم. این مقامات معنوی است.
قَالَ قُرْبِي لِمَنِ اسْتَيْقَظَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
خداوند به او فرمود: اگر قرب مرا میخواهی شب قدر بیدار باش!
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ رَحْمَتَكَ
عرض میکند: خدایا! #رحمت تو را میخواهم.
قَالَ رَحْمَتِي لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاكِينَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
رحمت من برای کسی است که در شب قدر به تنگدستان ترحم کند.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ
عرض میکند: خدایا! میخواهم از #صراط براحتی عبور کنم و نلغزم.
قَالَ ذَلِكَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
خداوند میفرماید: این برای کسی است که در شب قدر در راه من صدقهای بدهد و انفاقی بکند.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّةِ وَ ثِمَارِهَا
عرض میکند: خدایا! من از درختهای #بهشت و میوههای آن میخواهم.
قَالَ ذَلِكَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَةً فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
این برای کسی است که در شب قدر #تسبیح من را بگوید.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ
خدایا! من رهایی از آتش میخواهم.
قَالَ ذَلِكَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
این برای کسی است که در شب قدر #استغفار کند.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ رِضَاكَ
خدایا! #رضا ی تو را میخواهم.
قَالَ رِضَايَ لِمَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
خداوند به او میفرماید: رضای من نسبت به کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند.
از مجموعه این روایت به دست میآید که شب قدر در بین جمیع ایام سال یک امتیاز خاص دارد. به خاطر اینکه ضریب اعمال و سیر مقامات را بالا میبرد.
#مجتبی_تهرانی
#ادب_نبوی
انتشارات مؤسسهٔ فرهنگی پژوهشی مصابیحالهدی
صفحه ۲۴.
شب قدر سال ۱۳۷۳.
@Ab_o_Atash
در روایتی است:
قال رسول الله «صلیالله علیه و آله»:
قال موسی «علیهالسلام»:
حضرت موسی «ع» به خداوند عرض میکند:
إلَهِي أُرِيدُ قُرْبَكَ
خدایا! #قرب تو را می خواهم. این مقامات معنوی است.
قَالَ قُرْبِي لِمَنِ اسْتَيْقَظَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
خداوند به او فرمود: اگر قرب مرا میخواهی شب قدر بیدار باش!
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ رَحْمَتَكَ
عرض میکند: خدایا! #رحمت تو را میخواهم.
قَالَ رَحْمَتِي لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاكِينَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
رحمت من برای کسی است که در شب قدر به تنگدستان ترحم کند.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ
عرض میکند: خدایا! میخواهم از #صراط براحتی عبور کنم و نلغزم.
قَالَ ذَلِكَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
خداوند میفرماید: این برای کسی است که در شب قدر در راه من صدقهای بدهد و انفاقی بکند.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّةِ وَ ثِمَارِهَا
عرض میکند: خدایا! من از درختهای #بهشت و میوههای آن میخواهم.
قَالَ ذَلِكَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَةً فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
این برای کسی است که در شب قدر #تسبیح من را بگوید.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ
خدایا! من رهایی از آتش میخواهم.
قَالَ ذَلِكَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
این برای کسی است که در شب قدر #استغفار کند.
قالَ إِلَهِي أُرِيدُ رِضَاكَ
خدایا! #رضا ی تو را میخواهم.
قَالَ رِضَايَ لِمَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
خداوند به او میفرماید: رضای من نسبت به کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند.
از مجموعه این روایت به دست میآید که شب قدر در بین جمیع ایام سال یک امتیاز خاص دارد. به خاطر اینکه ضریب اعمال و سیر مقامات را بالا میبرد.
#مجتبی_تهرانی
#ادب_نبوی
انتشارات مؤسسهٔ فرهنگی پژوهشی مصابیحالهدی
صفحه ۲۴.
شب قدر سال ۱۳۷۳.
@Ab_o_Atash
✳️ تندروی و کندروی
وَ قَالَ «علیهالسلام»: لَا [يُرَى الْجَاهِلُ] تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً.
و فرمود: جاهل را نمیبینی [جاهل دیده نمیشود] که یا افراط میکند یا تفریط.
#علی_بن_ابیطالب «علیهالسلام»
#نهجالبلاغه
حکمت ۷۰.
@Ab_o_Atash
وَ قَالَ «علیهالسلام»: لَا [يُرَى الْجَاهِلُ] تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً.
و فرمود: جاهل را نمیبینی [جاهل دیده نمیشود] که یا افراط میکند یا تفریط.
#علی_بن_ابیطالب «علیهالسلام»
#نهجالبلاغه
حکمت ۷۰.
@Ab_o_Atash
✳️ کارِ من و عشق...
موج عشق تو اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد!
خودشناسی قدم اول عاشقشدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل یکدل شده با عشق، فقط میترسم
هم به حاشا بکشد، هم به تماشا بکشد
زخمیِ کینهٔ من! این تو و این سینهٔ من
من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد
یکی از ما دو نفر، کُشته به دست دگری است
وای اگر کار من و عشق، به فردا بکشد!
#فاضل_نظری
@Ab_o_Atash
موج عشق تو اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد!
خودشناسی قدم اول عاشقشدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل یکدل شده با عشق، فقط میترسم
هم به حاشا بکشد، هم به تماشا بکشد
زخمیِ کینهٔ من! این تو و این سینهٔ من
من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد
یکی از ما دو نفر، کُشته به دست دگری است
وای اگر کار من و عشق، به فردا بکشد!
#فاضل_نظری
@Ab_o_Atash
✳ جواب بیادبی آقای هاشمی را سه سال بعد دادم!
... اما با مقامات کار کردم و دیگر با همه کار کردهام. منتها بعضیها را همانموقع و بعضیها را گذاشتهام سرد شود. مثلاً آقای هاشمی یک روز در نمازجمعه گفتند: «این غربیها مثل #گاو تحلیل میکنند.» خیلی به من برخورد. خیلی هم دلم سوخت که یک رئیسجمهور روحانی عزیز نویسنده، بیاد یک چنین حرفی بزند. مثل این حرف را ایشان باز هم گفته بود.
یک روزی هم در نماز جمعه، که اتفاقاً بعضی از این سفرای خارجی هم بودند، گفت: «... #خر را بسته بودند...». بعضی لاییها برادران روحانی خیلی میدهند ماشاءالله. ولی این یکی خیلی اذیتم کرد. گفتم من یک جوری بایستی جواب ایشان را بدهم.
دو سه سالی گذشت. روزنامه جمهوری اسلامی مقاله نوشت سر چی بود نمیدانم. نوشت باز هم این غربیها مثل #گاو تحلیل کردند. من بلافاصله نوشتم: #ادب ندارند. اگر ادب داشتند مثل #آدم تحلیل میکردند.
این دو کلمه حرف حساب، آقا گفته بود: زده به رفیق ما. با سه سال فاصله که در حافظه مردم دیگر نبود جرئت کردیم از این شیطنتها بکنیم!
#کیومرث_صابری
#گل_آقا
#خاطرات_کیومرث_صابری
(چاپ اول، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج [وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی]، ۱۳۸۶)
صفحات ۶۲ و ۶۳.
#اکبر_هاشمی_رفسنجانی
@Ab_o_Atash
... اما با مقامات کار کردم و دیگر با همه کار کردهام. منتها بعضیها را همانموقع و بعضیها را گذاشتهام سرد شود. مثلاً آقای هاشمی یک روز در نمازجمعه گفتند: «این غربیها مثل #گاو تحلیل میکنند.» خیلی به من برخورد. خیلی هم دلم سوخت که یک رئیسجمهور روحانی عزیز نویسنده، بیاد یک چنین حرفی بزند. مثل این حرف را ایشان باز هم گفته بود.
یک روزی هم در نماز جمعه، که اتفاقاً بعضی از این سفرای خارجی هم بودند، گفت: «... #خر را بسته بودند...». بعضی لاییها برادران روحانی خیلی میدهند ماشاءالله. ولی این یکی خیلی اذیتم کرد. گفتم من یک جوری بایستی جواب ایشان را بدهم.
دو سه سالی گذشت. روزنامه جمهوری اسلامی مقاله نوشت سر چی بود نمیدانم. نوشت باز هم این غربیها مثل #گاو تحلیل کردند. من بلافاصله نوشتم: #ادب ندارند. اگر ادب داشتند مثل #آدم تحلیل میکردند.
این دو کلمه حرف حساب، آقا گفته بود: زده به رفیق ما. با سه سال فاصله که در حافظه مردم دیگر نبود جرئت کردیم از این شیطنتها بکنیم!
#کیومرث_صابری
#گل_آقا
#خاطرات_کیومرث_صابری
(چاپ اول، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج [وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی]، ۱۳۸۶)
صفحات ۶۲ و ۶۳.
#اکبر_هاشمی_رفسنجانی
@Ab_o_Atash
✳️ زیادهطلبی برای صعود است، نه سقوط!
انسان از نظر فطرت اولیهاش «زیادهطلب» است و هیچگاه سیر نمیشود. زیادهطلبی فطری باید در کانال تکامل انسانی ریخته شود، نه در بُعد حیوانی. آن مسیر است که هرچه انسان بیشتر پیش رود، انتها ندارد و میتواند جلو برود. اما التذاذ بیش از اندازه از مادّیات، کانال زیادهطلبی انسان را عوض میکند و او را به تباهی میکشاند. جمعآوری و لذت از دنیا، اگر بیش از حد کفاف باشد، مساوی با سقوط است؛ حال آنکه زیادهطلبی برای صعود است، نه سقوط! با این کار انسان زمینهٔ صعود خود را تبدیل به سقوط خواهد کرد و از بالا به پایین سرازیر خواهد شد.
#مجتبی_تهرانی
#رسائل_بندگی
رسالهٔ دوم: حُبّ به دنیا
صفحات ۱۵۶ و ۱۵۷.
@Ab_o_Atash
انسان از نظر فطرت اولیهاش «زیادهطلب» است و هیچگاه سیر نمیشود. زیادهطلبی فطری باید در کانال تکامل انسانی ریخته شود، نه در بُعد حیوانی. آن مسیر است که هرچه انسان بیشتر پیش رود، انتها ندارد و میتواند جلو برود. اما التذاذ بیش از اندازه از مادّیات، کانال زیادهطلبی انسان را عوض میکند و او را به تباهی میکشاند. جمعآوری و لذت از دنیا، اگر بیش از حد کفاف باشد، مساوی با سقوط است؛ حال آنکه زیادهطلبی برای صعود است، نه سقوط! با این کار انسان زمینهٔ صعود خود را تبدیل به سقوط خواهد کرد و از بالا به پایین سرازیر خواهد شد.
#مجتبی_تهرانی
#رسائل_بندگی
رسالهٔ دوم: حُبّ به دنیا
صفحات ۱۵۶ و ۱۵۷.
@Ab_o_Atash
✳ دلهرههای عاشقانه...
گفتم: چه برای تو به جا مانده از این عشق؟
فرمود: همین عشق، همین عشق، همین عشق!
در باغِ خدا دلشده بودیم و خدا خواست
ما را به نگاهی بکشانَد به زمین، عشق
تردید در آیینۀ صاحبنظران نیست
وقتی که رسانده است دلم را به یقین، عشق
گفتند: «چو مُردید همه روحپذیرید»
گفتند: «بمیرید! بمیرید! در این عشق»
عشق است نخستین گلِ روییده در این دشت
در راهِ شهیدانِ چمن، مذهب و دین: عشق
در همهمۀ تلخِ خبرهایِ پر از درد
شادا نمکین زخم تو، شادا شکرین عشق
بر هر ورقی نقش تو افتاد، غزل شد
در هر غزلی قافیهٔ قافنشین: عشق
تا دوست، مرا ساده و دلداده ببیند
دل را به همین حالِ غریبانه ببین، عشق!
ای چشم غزلپرورِ آهو! نگران باش
با دلهره بوده است هر آیینه قرین، عشق
دلگرمیِ پایانِ همهٔ دلهرههایی
ای خوبترین، خوبترین، خوبترین: عشق!
#نغمه_مستشار_نظامی
۲۱ اسفند ۱۳۹۶
@Ab_o_Atash
گفتم: چه برای تو به جا مانده از این عشق؟
فرمود: همین عشق، همین عشق، همین عشق!
در باغِ خدا دلشده بودیم و خدا خواست
ما را به نگاهی بکشانَد به زمین، عشق
تردید در آیینۀ صاحبنظران نیست
وقتی که رسانده است دلم را به یقین، عشق
گفتند: «چو مُردید همه روحپذیرید»
گفتند: «بمیرید! بمیرید! در این عشق»
عشق است نخستین گلِ روییده در این دشت
در راهِ شهیدانِ چمن، مذهب و دین: عشق
در همهمۀ تلخِ خبرهایِ پر از درد
شادا نمکین زخم تو، شادا شکرین عشق
بر هر ورقی نقش تو افتاد، غزل شد
در هر غزلی قافیهٔ قافنشین: عشق
تا دوست، مرا ساده و دلداده ببیند
دل را به همین حالِ غریبانه ببین، عشق!
ای چشم غزلپرورِ آهو! نگران باش
با دلهره بوده است هر آیینه قرین، عشق
دلگرمیِ پایانِ همهٔ دلهرههایی
ای خوبترین، خوبترین، خوبترین: عشق!
#نغمه_مستشار_نظامی
۲۱ اسفند ۱۳۹۶
@Ab_o_Atash
Forwarded from آب و آتش
✳️ وقتی کسی برای روشنفکران تره خرد نمیکند...
اینها [روشنفکران] همیشه کمی دیر متوجه میشوند و قهرمانان و دلیران خود را دیر بهجا میآورند. و برای نجات خودمان از این گرفتاری بیکسی، شعار خوبی هم داریم: «ما ملت مُردهپرستی هستیم.» واقعاً که چه حرفها! یکی نیست که بگوید که ما در میان اینهمه نابغه و شبهنابغۀ رشتۀ ادبیات، آیا یکدانه زندۀ حسابی داشتهایم که مُردهها را کنار بگذاریم و به همین یکدانه افتخار کنیم و همینجور یکنفس سنگش را به سینه بکوبیم؟ به خدا اگر داشتیم، فخر هم میکردیم، منّتش را هم میکشیدیم.
مثلاً شما میخواهید بگویید یعقوب لیث صفّار را بعد از مرگش شناختند؟ یا مولوی و حافظ را؟ یا امیرکبیر و ستارخان را؟ پس آنهمه آدم – واقعاً آدم – که دور ستارخان جمع شدند، همهشان باد هوا بودند؟ نه بابا! ما خودمان را گول میزنیم؛ چون مردم را نمیتوانیم گول بزنیم. میبینیم کسی به ما احترام نمیگذارد، کسی قدر ما قدیسان و شهیدانِ ویسکیخور را نمیداند، و کسی پی به نبوغ و قدرت عظیم خلّاقۀ ما نمیبرد، مجبور میشویم برای توجیه تنهایی و بیکسیمان این فلسفهها را ببافیم که: «بله... ما ملت، همیشه برای مُردهها فریاد کشیدهایم. چه نوابغی که در این مُلک سر گرسنه بر بالین سنگ نهادند و کسی به دردهایشان نرسید.» واقعاً که چه حرفها! اینها خیال میکنند که مردم، وقتی یک نویسنده، شاعر و نقاش (یا موسیقیدان) پیدا میکنند باید از نان مختصر شبشان بزنند و بیاورند در خانۀ نابغه و بگویند: «بخور جانم! بخور عزیزم! بخور تا چاق شوی و نابغهتر شوی. ما خیلی خیلی مدیون اشعار تو هستیم.»
#نادر_ابراهیمی
#ابن_مشغله
(چاپ دهم، تهران: انتشارات روزبهان، پاییز ۱۳۹۰)
صفحات ۹۲ و ۹۳.
@Ab_o_Atash
اینها [روشنفکران] همیشه کمی دیر متوجه میشوند و قهرمانان و دلیران خود را دیر بهجا میآورند. و برای نجات خودمان از این گرفتاری بیکسی، شعار خوبی هم داریم: «ما ملت مُردهپرستی هستیم.» واقعاً که چه حرفها! یکی نیست که بگوید که ما در میان اینهمه نابغه و شبهنابغۀ رشتۀ ادبیات، آیا یکدانه زندۀ حسابی داشتهایم که مُردهها را کنار بگذاریم و به همین یکدانه افتخار کنیم و همینجور یکنفس سنگش را به سینه بکوبیم؟ به خدا اگر داشتیم، فخر هم میکردیم، منّتش را هم میکشیدیم.
مثلاً شما میخواهید بگویید یعقوب لیث صفّار را بعد از مرگش شناختند؟ یا مولوی و حافظ را؟ یا امیرکبیر و ستارخان را؟ پس آنهمه آدم – واقعاً آدم – که دور ستارخان جمع شدند، همهشان باد هوا بودند؟ نه بابا! ما خودمان را گول میزنیم؛ چون مردم را نمیتوانیم گول بزنیم. میبینیم کسی به ما احترام نمیگذارد، کسی قدر ما قدیسان و شهیدانِ ویسکیخور را نمیداند، و کسی پی به نبوغ و قدرت عظیم خلّاقۀ ما نمیبرد، مجبور میشویم برای توجیه تنهایی و بیکسیمان این فلسفهها را ببافیم که: «بله... ما ملت، همیشه برای مُردهها فریاد کشیدهایم. چه نوابغی که در این مُلک سر گرسنه بر بالین سنگ نهادند و کسی به دردهایشان نرسید.» واقعاً که چه حرفها! اینها خیال میکنند که مردم، وقتی یک نویسنده، شاعر و نقاش (یا موسیقیدان) پیدا میکنند باید از نان مختصر شبشان بزنند و بیاورند در خانۀ نابغه و بگویند: «بخور جانم! بخور عزیزم! بخور تا چاق شوی و نابغهتر شوی. ما خیلی خیلی مدیون اشعار تو هستیم.»
#نادر_ابراهیمی
#ابن_مشغله
(چاپ دهم، تهران: انتشارات روزبهان، پاییز ۱۳۹۰)
صفحات ۹۲ و ۹۳.
@Ab_o_Atash